جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 31
بررسی و نقد آموزه تجسّد در مسیحیت
نویسنده:
محمد کاظم رضا زاده جودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آموزة «تجسّد» یکی از باورهای اساسی راست کیشی مسیحی است که اصول دیگری چون تثلیث و فدیه مبتنی بر آن است این عقیده، از آغاز با مجادلات کلامی متعددی دربارۀ ماهیت و چگونگی اتحاد دو طبیعت انسانی و الهی در عیسی مسیح و نحوۀ کاربرد زبان شناختی آن، در قرون متأخر مواجه بوده است. در این مقاله،‌ ابتدا منشأ پیدایش نظریه تجسّد و شواهدی بر طبیعت انسانی و الوهی مسیح، از منبع اصلی مسیحیت یعنی کتاب مقدس و نیز اعتقادنامه کالسدون بررسی شده و سپس دو رویکرد عمده اندیشمندان مسیحی درباره آن، یعنی مفهوم حقیقی و مجازی، تبیین‌گردیده و در نهایت نقدهایی بر رویکرد اول مانند: ‌نامفهوم‌بودن، متناقض‌بودن و . . . مطرح شده‌است.
صفحات :
از صفحه 87 تا 102
تبیین فلسفی حشر در حکمت متعالیه
نویسنده:
محبوبه فهندژسعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حشر جمیع موجودات که از ابتکارات ملاصدرا است پرسش اصلی در این تحقیق است. تصریح قرآن به حشر انسان و تأکید فلاسفه به آن در حکمت مشائی مطرح‌شده بود ولی تبیین فلسفی حشر برای تمامی موجودات و ارائه برهان برای حشر عقول عالیه و حشر نفوسی انسانی و حشر نفوسی حیوانی و حتی حشر قوای نباتی و حشر جماد و عناصر مسئله اصلی در این تحقیق است. اصلاح نگرشی در مورد عالم قیامت و به‌عبارت‌دیگر حقیقت حشر هدف مهمی است که در این تحقیق تعقیب می‌شود که متأسفانه دچار عوام‌زدگی شده و در محافل علمی دچار افراط‌وتفریط می‌شود و لذا بهترین و دقیق‌ترین پاسخ از این سوال که همه انسان‌ها با آن درگیرند که قیامت چیست و کجاست به عهده فلسفه است. گرچه در روایات اسلامی پاسخ‌های عمیقی از جانب امامان معصوم (ع) متناسب با درک مخاطب آمده است اما برقرار کرد ارتباط بین آن‌ها و اقامه برهان بر مبنای حکمت متعالیه کمک بزرگی به این نگرش نموده که در این تحقیق بررسی تفصیلی این موضوع هدف محقق است که گامی در مبحث قیامت شناسی، آن‌گونه که منطبق با قرآن و مطابق با عقلانیت است برداشته باشد. روش تحقیق توصیفی و جمع‌آوری مطالب از طریق کتابخانه‌ای انجام‌شده است. نتایج حاصله نشان می‌دهد که حکمت متعالیه با استفاده از ظرفیت‌های فلسفی کلامی و عرفانی خود توانسته مسئله حشر را به‌خوبی تبیین نموده و در اختیار محققان قرار دهد.
مقایسه مبانی انسان شناسی مولوی و ملاصدرا
نویسنده:
سکینه جعفر صابونچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان در جهان بینی اسلامی موجودی شگفت است او تنها این قالب ظاهری که در نگاه اول به نظر می آید نیست. موجودی مرموز تر از آن است که بتوان او را با الفاظ و کلماتی چند شناساند، شناخت راز هستی و حقیقت انسان جزو اساس تزین و اصلی ترین تعالیم بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی و عرفانی بشمار می آید.بنابراین وظیف? اصلی و مهم هر انسانی خود شناسی و آگاهی از ابعاد وجودی او است که می تواند او را به هدف اصلی خلقت هدایت نماید. خودشناسی به معنای این است که انسان مقام واقعی خویش را در عالم وجود درک کند و بداند که خاکی محض نیست پرتوی از روح الهی در او هست. بداند که در معرفتمی تواند بر فرشتگان پیشی بگیرد.آزاد، مختار و مسئول خویشتن و افراد دیگر است. او حامل بار امانت الهی است و بر حسب تصادف برتری نیافته است.این انسان که با داشتن پیچیدگی های فراوان عالی ترین مدحها و بزرگترین مذمت ها در بار?او آورده شده است بنابر تعالیم قرآنی از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چهار پایان پست تر شمرده شده است .بنابراین راز چیستی و هستی انسان ، چگونگی ترکیب او از جسم و روح ( یا نفس ) و عقل و در نهایت عشق و شناخت و آگاهی از عمل کرد هریک در مجموع می تواند به اندازه هرچند قلیل در دست یابی به شناخت انسان چراغ راه ما شود.بر آن شدیم در این رساله انسان را با سه بعد وجودی او ( نفس، عقل ، عشق ) در کنار هم مورد بررسی قرار دهیم. در راستای این هدف، دو دیدگاه فلسفی و عرفانی را انتخاب کرده و از بین انبوه متفکران در این زمینه دو عالم و اندیشمند ایرانی و مسلمان ، محمد ابن ابراهیم شیرازی ( ملاصدرا ) و مولانا جلال الدین محمد بلخی ( مولوی ) را بر گزیدیم.این دو یکی فیلسوف عارف و آن دیگر عارف شاعر می باشند. در اصل هر دو نقطه نظرهای تقریبا یکسان در سیطره انسان شناسی دارند . هر دو نفس را جسمانیه الحدوث و عقل را به دو صورت مجازی و حقیقی و در نهایت هر دو عشق را منشا و مبدا هستی و آفرینش و کمال می دانند. در واقع قصد آن است که با پرداختن به مسائل مزبور به مبانی انسان شناسی این دو بزرگوار دست یابیم. در این رساله به کتاب های مختلفی از آثار ملا صدرا مانند: « الا سفار الاربعه » ، « شواهد و الربوبیه » ،« مفاتیح الغیب » و « تفسیر القرآن الکریم »از آثار مولانا جلال الدینبه کتاب هایی مانند : « فیه مافیه » ، « کلیات شمس » و « مثنوی معنوی » مراجعه کردیم. امید است با این نوشتار گامی است در جهت گسترش هر چه بیشتر اندیشه های این دو اندیشمند (فیلسوف و عارف ) مسلمان بر داریم.
کثرت‌گرایی دینی از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
طیبه سنچولی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیوند انسان و دین قدمت دیرینه دارد . نقش تحول آفرین دین در جوامع بشری ، تعدد پیام آوران ادیان ، تغییر پذیری معرفت دینی ، یکی از پیچیده ترین مسائل حوزه ی معرفت بشری است. کثرت گرایی دینی یکی از بحث های مهم عصر امروز است که اندیشمندان زیادی از جمله جان هیک در جهان مسیحیت و علامه طباطبایی(ره)در جهان اسلام بدان پرداخته است.این تحقیق مجال اندکی است برای پرداختن به آرای این دو بزرگوار در مورد کثرت گرایی دینی جان هیک را می توان یکی از بزرگترین نظریه پردازان در امر کثرت گرایی دینی خواند. ایشان به سه مقطع در تاریخ دین معتقدند و تاریخ دینی را در این سه مقطع دارای تحول می بیند.از نظر جان هیک ادیان مشترکند و تاکید ایشان بر غایاتی مشترک است و دیندرواقع تحولی از خودمداری به حق مداری می باشد. جان هیک به تجربه ی دینی معتقد است و آن را یکی از پایه های نظریه خود درمورد کثرت گرایی قرار می دهد . جان هیک به عارفان مسلمانی چون ابن عربی و مولوی ارادت خاصی دارد و برخی اشعار آنها را از جمله دلایل کثرت گرایی در اسلام می خواند. در این تحقیق به اصول کثرت گرایی جان هیک پرداختیم و هرکدام را جداگانه مورد بررسی قراردادیم.علامه طباطبایی صاحب کتاب گران سنگ المیزان در مورد دین معتقدند که دین خودش معرفت است و از معارف قلبی است که هیچ اکراهی در آن نیست و ایشان معتقدند که دین انسان را به حق می رساند . از نظر ایشان دین از آدم تا خاتم یکی است و تفاوت هایی که در دین وجود دارد ناشی از هوی و هوس بشر است. از نظر علامه خداوند اسباب هدایت همه ی بندگانرا فراهم آورده است.و حی هم یکی از عنایات مهم الهی برای رسیدن به سعادت بشر است.منظور علامه از اسلام در این تحقیق، اسلام به معنای عام یعنی تسلیم شده در برابر امر خداست که از نظر ایشان دین همانا اسلام است و اساس مسئله نجات و رستگاری ایمان و عمل صالح می باشد.
اتحاد عقل، عاقل و معقول از دیدگاه فلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
محمدرضا عیسی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به تبیین دیدگاه‌های فلوطین و ملاصدرا در مورد اتحاد عقل، عاقل و معقول می‌‌پردازد که از مباحث معرفت‌شناسی است، زیرا درصدد تبیین ماهیت علم است.پس از بیان کلیات، در فصل دوم، دیدگاه فلوطین بیان می‌شود. به نظر وی عقل، عاقل و معقول در عقل کلی و حقیقی متحدند و وحدت عقل به این معناست که با موضوعش یکی است؛ پس عقل که ذاتی عاقل دارد، عاقل صرف نیست، بلکه هم عاقل است و هم معقول.در فصل سوم دیدگاه ملاصدرا اینگونه بیان می‌ شود که هر ادراکی اعم از حسی یا عقلی فقط به طریق اتحاد بین مدرِک و مدرَک است. نفس در مقام حس با صورت محسوسی که در ذات خود ایجاد کرده متحد می‌گردد و حاس و محسوس یکی است و در مقام عقل با صور عقلی متحد می‌گردد. پس عقل، عاقل و معقول با هم اتحاد دارند.فصل چهارم به وجوه اشتراک و اختلاف می‌پردازد: اشتراک نظرشان این است که نه تنها عاقل و معقول اتحاد دارند، بلکه حاس و محسوس، متخیِّل و متخیَّل و به طور کلی مدرِک با مدرَک متحدند.ملاصدرا نظر فلوطین را در اتحاد عاقل و معقول در علم خداوند به اشیاء، جدا از نظر خود می‌داند. به نظر فلوطین علم حق به موجودات این است که ذات خداوند در عین وحدت به نحو پیشین با صور عقلی اشیاء متحد است، تفاوت مدعایشان بدین نحو است که اولاً ملاصدرا این مدعا را بر اساس اینکه وجود خداوند وجودی برتر از ماهیات است تبیین کرده؛ برخلاف فلوطین که با مبانی فلسفی خود آن را تبیین می‌کند، ثانیاً بنابر مدعای فلوطین علم ذاتی خداوند به اشیاء فقط شامل ماهیات آنهاست نه وجوداتشان، مگر بالعرض. در حالی که بنابر مدعای ملاصدرا علم مذکور اولاً و بالذات شامل وجودات اشیاست، ثانیاً و بالطبع شامل ماهیات آنها.تفاوت دیگر اینکه ملاصدرا با تمسک به قاعده تضایف، حرکت جوهری و... بحث اتحاد عاقل و معقول را استدلالی کرده است.
اثبات خداوند از دیدگاه ابن سینا و شهرزوری
نویسنده:
ستاره منوری قلعه گلینه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دراین پژوهش تلاش شده است تادید گاه دوفیلسوف بزرگ اسلام ابن سینا به عنوان فیلسوفی مشایی وشهرزوری فیلسوفی اشراقی درباره ی اثبات وجود خداوند تبیین گردد . درفصل اول این پایان نامه خلاصه ای از روشهای مورد استفاده ایندو فیلسوف وپیشینه انجام تحقیق اثبات وجود خداوندآورده شده است ودر فصل دومدلایل وبرهانهای اثبات وجود خدا از دید گاه ابن سینا مورد بررسی قرار گرفته است .ابن سینا ازروش های مختلفی برای اثبات وجود خداوند استفاده نموده است که عبارتنداز برهان مشهور امکان ووجوب ، برهان صدیقین ، برهان حرکت ، قوه وفعل ، تطبیق وعلت فاعلی . برهان امکان ووجوب اومبتنی برتحلیل امکان ذاتی ماهیات است که سه فرض واجب ، ممتنع وممکن در آن قابل تصور است . برهان دیگر وی برهان وجود است که در آن مقسم ، موجود است ، یعنی دراین عالم موجود هست؛اگر موجود مصداقی واجب دارد مطلوب ما ثابت است واگر مصداقش همگی ممکن هستند برای به وجود نیامدن تسلسل پس باید واجب الوجودی باشد واین همان برهان صدیقین است . وی برهان حرکت خودرا براساس برهان حرکت ارسطویی بیان کرده ومدعی است هرحرکتی نیازمند به محرک است وعلت حرکت باید غیر ازمتحرک باشد پس محرک بایدغیر متحرک باشد ودر برهان علیت فاعلی واجب تعالی راغایت همه ی اشیاء دانسته وذات حق را هم علت غایی وهم علت فاعلی همه چیز دانسته ؛ زیرا هرچیزی از اوبه وجود آمده و به وجود آمدن هرچیزی از هر مبدئی به او برمی گردد وازاو به وجود آمده است . درفصل سوم نیز برهانهای شهرزوری مورد بررسی قرار می گیرند که عبارتند ازقاعده امکان اشرف ، برهان صدیقین ( نورالانوار ، نورحقیقی وتام ) ، برهان واجب الوجود بالذات وبطلان دور وتسلسل ، ویژگی های اجسام ، برهان حرکت ونفس .که باتوجه به ذائقه ی اشراقی بودن شهرزوری ویمعتقداست که اثبات ذات خداوند از طریق شهود قابل اثبات است ولی باتوجه به برهان های ارائه شده ازسوی اومشخص می گرددکه شخصاً مخالفتی بابراهین مشایی برای اثبات وجودخدا نداشته است و در فصل سوم وچهارم به موارد اشتراک واختلاف این دو فیلسوف ونتیجه مطالب اشاره شده است که موارد اشتراک آنها بیشتر از موارد اختلاف آنهاست که به مهم ترین این موارد اشاره می شود :1-تفاوت در روش که ابن سینا روشی استدلالیوبرهانی واز نوع علم حصولی دارد وشهرزوری روشی شهودی . 2- اختلاف مبنایی در وجود که ابن سینا وجود موضوع اصلی فلسفه اوست ولی شهرزوری هستی را موضوع فلسفه اولی نمی داند که دلایل آن در پایان نامه آمده است . 3- ابن سینا بر اساس امکان و وجوب وشهرزوری بر اساس اصل شدت وضعف یا نقص وامکان ونورالانوار به اثبات وجود خداوند می پردازد . 4-در ارائه برهان صدیقین باهم تفاوت دارند البته راه شهرزوری مستقیم تر ومحکم ترنسبت به ابن سینا است .و اما موارد اشتراک این دو فیلسوف بیشتر از کتابالشجره الالهیه شهرزوری بدست می آید . وی برهان حدوث نفس ،جسم تقسیم پذیر رادر این کتاب خود قبول دارد ولی درشرح حکمه الاشراق قبول ندارد .شهرزوری در واقعوامدار برهانهای ابن سینا است در صورتی که اورا از کسوت شارح شیخ اشراق بیرون بدانیم .
علم الهی از دیدگاه ابن سینا و فلسفه ی تحلیلی دین
نویسنده:
مهدی فیض کرمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر در صدد تبئین دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا و فلاسفه ی دین در مورد«علم الهی» و بیان اختلاف نظر آنان است.علم در نظام مشائی، کیف نفسانی است.در حکمت مشاء،علم ذات به ذات و علم به صور متقرّره در ذات،حضوری و علم به موجودات خارجی،قبل و بعد از ایجاد،حصولی است.در مقابل،دیدگاه فلاسفه ی دین تحلیلی مطرح است.درمعرفت شناسی فلسفه ی جدید غرب،مفهومی مانند:علم حضوری قابل قبول نیست و علم را به معنای حصولی آن در نظر می گیرند.فلاسفه ی دین موضوع مستقیم علم خداوند را قضایای راجع به موجودات می دانند و معتقدند علم خداوند درباره ی قضایای صادق بوده و به همه ی آنها تعلق می گیرد.مسئله ی دیگری که در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته،مسئله ی «علم پیشین الهی و اختیار انسان » است. در پایان دیدگاه های ابن سینا و فیلسوفان دین درباره ی موضوعات مطرح شده در زمینه ی علم الهی مورد مقایسه قرار گرفتهو نکات قوت و ضعف و همچنین وجوه اشتراک و اختلافبینآنها نشان داده شده است.
بررسی تطبیقی اخلاق و تعلیم و تربیت از دیدگاه امام محمد غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
اله یار کرمی حسن ابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: پژوهش حاضر به معرفی تبیین و دیدگاه‌ها و نظرات دو دانشمند و متفکر بزرگ جهان اسلام یعنی امام محمد غزالی و خواجه‌نصیرالدین طوسی در مورد علم اخلاق و تعلیم و تربیت می‌پردازد، و هدف از آن مطالعه روش‌ها و رویکردهای اخلاقی و تربیتی آنان و ارائه چهارچوبی منسجم از نظرات آنان در این خصوص و بررسی نکات اشتراک و اختلاف آن‌ها می‌باشد. تا با کمک آن بتوان از تلقی این دو متفکر در مورد ماهیت امور اخلاقی و روش‌ها و رویکرد‌های تربیت اخلاقی آنان معین و مشخص گردد. در اندیشه غزالی اخلاق از منزلت و اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا از نظر وی سعادت جامعه از طریق اخلاق و فضیلت ممکن می‌گردد. اخلاق غزالی مشتمل بر اجزای فلسفی و دین و صوفیانه است، که این عناصر مکمل یکدیگرند غزالی اساس را در اخلاق بر وحی می‌گذارد، و هدف تعلیم و تربیت از نظر غزالی عبارت است از: «سعادت دین و دنیا و یکی از اهداف تعلیم و تربیت را ایجاد اخلاق نیکو در کودک می‌داند.»، وی در مورد تعلیم و تربیت مراحل متعددی را بیان داشته که هرکدام مقتضی نوعی تعلیم و تربیت خاص است. وی بر تعلیم و تربیت همگان اعتقاد دارد. نظام اخلاقی خواجه‌نصیرالدین طوسی بر شناخت نفس و اعتدال قوا مبتنی است. بر این اساس، مهم‌ترین نتایج و دستاوردهای این تحقیق عبارت از: شناسایی اهداف تربیت اخلاقی از نظر طوسی شامل اهداف غایی، واسطی و اهداف آموزش است. و غایت و هدف نهایی تربیت اخلاقی سعادت است، و فرایند اخلاقی یک جریان پیوسته است که از دوران کودکی شروع می‌شود تا مرگ ادامه دارد. تهذیب و تربیت اخلاقی از دیدگاه، خواجه طوسی، آراستن نفس به فضایل و پیراستن از رذایل است، تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر طوسی مبتنی بر فضیلت است.و در فصل اول این رساله به بیان مفاهیم و کلیات می‌پردازد و در فصل دوم که در دو بخش تهیه گردیده به بحث اخلاق و تعلیم و تربیت از دیدگاه غزالی می‌پردازد و فصل سوم به بررسی اخلاق تعلیم و تربیت از دیدگاه طوسی می‌پردازد را به خود اختصاص می‌دهد، و در ضمن در فصل چهارم وجوه اختلاف و اشتراک دیدگاه‌ها و نظرات غزالی و طوسی را تبیین می‌کند.در فصل پنجم به نتیجه‌گیری پیرامون نظریه دو دانشمند بزرگ می‌پردازد، وجوه اختلاف و اشتراک آنان برای اندیشمندان علمی، و دانشجویان و طلاب حوزه علمیه مورد استفاده واقع گردد.کلیدواژه: دین، اخلاق، تعلیم تربیت، خواجه‌نصیرالدین طوسی، امام محمد غزالی،فلسفه، فضیلت، سعادت
اعتباریات در فلسفه اخلاق علامه طباطبایی و مقایسه آن با رویکرد ناشناخت‌گرایی در فرا اخلاق
نویسنده:
لیلی حیدریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه اخلاق یا فرا اخلاق یا اخلاق تحلیلی رشته‌ای علمی- فلسفی و نوپاست که به صورت مدون در قرن بیستم در دنیای فلسفه مطرح گردید.آنچه در این علم بررسی می‌شود مسائل منطقی، معرفت‌شناسی و معناشناختی‌ای است که در مجموع، مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق را فراهم می‌آورند و معیارهای لازم را برای نقد اخلاق دستوری در اختیار می‌نهند.در یک کلام، فلسفه اخلاق، منطق اخلاق است. در فرا اخلاق نظریات متفاوتی در باب تبیین و تحلیل مفاهیم و واژه‌های اخلاقی وجود دارد که می‌توان آن را به نظریات 1- طبیعت‌گرا (تعریف‌گرا)،2- شهودگرا (ناطبیعت‌گرا) و 3- ناشناخت‌گرا (غیرتوصیفی) تقسیم کرد.1- طبیعت‌گرایی معتقد است که: اصطلاحات اخلاقی برحسب اصطلاحات غیر اخلاقی قابل تعریف است و احکام اخلاقی زیرمجموعه‌ای از احکام تجربی‌اند و برای اوصاف طبیعی محض وضع شده‌اند.2- شهودگرایی معتقد است که: بعضی از اوصاف اخلاقی بدیهی، شهودی، تعریف‌ناپذیر و بسیط هستند، آنان معتقدند که حداقل یکی از مفاهیم اخلاقی که باید به عنوان پایه قرار بگیرد باید دارای این اوصاف باشد و تنها از راه شهود است که می‌توان احکام و مفاهیم اخلاقی را شناخت نه از طریق مشاهده تجربی و یا استدلال فلسفی.3- ناشناخت‌گرایی معتقد است که: مفاهیم اخلاقی بی‌معنا و غیرقابل تعریفند. ایشان اصولاً برای مفاهیم اخلاقی، حیثیت شناختی قائل نبوده و آنها را ناظر به واقع نمی‌دانند و صرفاً این مفاهیم را، مفاهیمی احساسی، عاطفی و توصیه‌ای می‌پندارند که از عواطف و تمایلات و انگیزه‌های آدمی نشأت گرفته‌اند. از طرفی در سنت فلسفه اسلامی علامه طباطبایی در حوزه احکام و گزاره‌های اخلاقی، نظریه‌ای یگانه و خاص بعنوان ادراکات اعتباری مطرح نمودند.علامه طباطبایی بر این باور است که قضایای حکمت عملی، اعتباری هستند؛ به این ترتیب که موجود زنده در انجام هر فعلی غایتی را دنبال می‌کند، این غایت که صرفاً نوعی اعتبار است مطابقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان توجیه قضایای حکمت عملی نیز با توجه به این غایت اعتباری صورت می‌گیرد. اصولاً در حکمت عملی، بحث صدق و کذب مطرح نیست بلکه مباحث با محوریت خوب و بد (حُسن و قُبح) یا باید و نباید شکل می‌گیرند.در این نوشتار، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه ناشناخت‌گرایی مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته و قابلیت‌های هر یک در مقام تبیین، ثبات و جاودانگی ارزش‌های اخلاقی بررسی شده است.
فطرت از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
زهره حمیدی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:بحث فطرت از جمله مباحث مهم در حیطه مسائل انسان شناسی است که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است؛ از آنجا که علامه طباطبائی نیز پیرامون این مسئله نظریات مهم و قابل ملاحظه‌ای ارائه کرده‌اند؛ بنابراین در این پژوهش سعی شده است مباحث ایشان در این رابطه تبیین و تشریح گردد. برای نیل به این مقصود، ضمن بحث از معنای لغوی و اصطلاحی فطرت و تفاوت آن با غریزه و طبیعت به اثبات فطرت از طریق دلائل عقلی و نقلی پرداخته و سپس جزئیات و احکام آن از جمله؛ عدم تغییر پذیری فطرت، مراحل اعطای آن از سوی خداوند به انسان، ویژگی‌های امور فطری و اقسام آن بررسی شده است.نظری? ابتکاری ادراکات اعتباری علامه که رابطه تنگاتنگی با بحث فطرت دارد، در فصلی جداگانه مطرح گردیده و چگونگی رابطه آن با فطرت نیز تبیین شده است. همچنین به دو مسئله مهم در زندگی انسان یعنی دین و اخلاق پرداخته شده و رابطه این دو با فطرت و نقش آنها در رسیدن انسان به سعادت مورد تحقیق قرار گرفته است.این تحقیق در شش فصل سامان دهی شده است؛در فصل اول کلیات پژوهش شامل سوالات، فرضیه‌ها، اهداف و... مطرح شده است.در فصل دوم تعریف فطرت و احکام و اقسام آن مورد بررسی قرار گرفته است.در فصل سوم قلمرو فعالیت عقل و فطرت عقل نظری و عقل عملی تبیین شده است.در فصل چهارم نظریه ادراکات اعتباری علامه و رابطه آن با فطرت مطرح گردیده است.در فصل پنجم رابطه دین و اخلاق با فطرت بیان گردیده است.و فصل ششم نیز جمع بندی و نتیجه مباحث ارائه شده است.کلید واژه‌ها: علامه طباطبایی، فطرت، طبیعت، غریزه، عقل، ادراکات اعتباری، خُلق، دین.
  • تعداد رکورد ها : 31