جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 266
نسبت بین اندیشه های مارتین هایدگر و تامس کوهن در خصوص علم تجربی و روش آن
نویسنده:
حسین نوروزی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هسته‌ی پایان نامه‌ی حاضر بررسی دیدگاه هایدگر و کوهن در خصوص علم تجربی و سپس بیان وجوه قرابت و غرابت آنهاست. هایدگر و کوهن دو متفکر هستند که دیدگاه‌های ویژه‌ای در مورد علم ابراز می‌کنند. هایدگر از نقطه نظری هرمنوتیکی به نقد تز بی پیش فرض بودن تجربه پرداخت. او الگوی رایج در مورد فهم و تعریف علم را نشأت گرفته از دیدگاهی مدرن که مبتنی بر تفکیک ابژه از سابژه و تحلیل مته‌متیکال از جهان است، می دانست. در هایدگر متقدم هستی شناسی بنیادین بر هر علمی مقدم است و علم فهم فرادستی موجودات است، که با گشت از فهم عملی به نظری (تماتیزه کردن) حاصل می‌گردد.اما در هایدگر متأخر بر فهم تاریخی تأکید می‌شود و علم به جای پژوهش، پدیداری مدرن شناخته می‌شود که به دنبال "تصویر کردن جهان"است. علم مته‌متیکال درگیری عملی با موجودات را شدت می‌بخشد و علم با تکنولوژی خویشاوندی پیدا می‌کند.کوهن با دیدگاهی تاریخی طرح خویش را دنبال می‌کند. او پارادایم را ملاک علمیت می‌داند. پارادایم یک کل مشتمل بر مفروضات نظری، روشها و رهنمونهاست که علم عادی را شکل می‌دهد. اعوجاج شکل گرفته در هر علم عادی، اگر با اکتشاف پایان نیافت به بحران می‌انجامد. در دوران بحران پارادایم در کانون اتهامات قرار می‌گیرد و در صورت ادامه،‌ با انقلاب علمی جای خود را به پارادایم جدید می‌دهد. قیاس ناپذیری پارادایم ها و تکّون اجتماعی علم رهاورد این رهیافت است. در بخش آخر به تطبیق دیدگاه‌های این دو متفکر می‌پردازیم. در تحقیق، بین فهم تاریخی و انسانی از علم که در هر دو موجود است، و همچنین بین طرح افکنش و پارادایم، و علم عادی و هنجارمندسازی قرابتی قابل توجه یافتیم. اما در مورد نقش فلسفه در علم و نقد علم و دیدگاه‌های کل گرایانه، واقع گرایانه و نسبی گرایانه تفاوت‌های زیادی دیده شد.در نهایت پرسش‌هایی در مورد ابهامات و اشکالات موجود در مورد مفاهیمی مثل انقلاب، ابزارگرایی، مته‌متیکال و... مطرح و مختصری در مورد ارتباط بین علوم انسانی و علوم تجربی یا فیزیک و متافیزیک با نگاهی سنجشی به این دو فیلسوف خواهیم داشت.کلیدواژه‌ها: هستی‌شناسی بنیادین، طرح‌افکنش، هرمنوتیک، پارادایم، قیاس‌ناپذیری، جامعه علمی?
تحلیل دیدگاه های همسان با پدیدارشناسی مولوی و مقایسه آن با آراء هایدگر
نویسنده:
حامد توکلی دارستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله پژوهشِ حاضر، تحلیل و ارزیابیِ دیدگاه‌های «مولوی» از منظرِ رویکردِ «پدیدارشناختی»است. هر چند پدیدارشناسی دارای پیشینه‌هایی است، اما اول بار به وسیله «هوسرل» بود که به عنوانِ یک رویکردِ فلسفیِ «منسجم» و «روش‌مند» عرضه شد. هوسرل شاگردانِ بسیاری داشت که هر یک از آنان، با تأثیرپذیری از وی، سعی داشتند تا دیدگاه‌های استادِ خویش را در جهاتِ گوناگونِ فکری به کار گیرند. برخی راه و روشِ هوسرل را با کمترینِ تغییراتی پیمودند و تماماً به آن وفادار ماندند و برخی دیگر با نقدِ دیدگاه‌های وی، چشم‌اندازی جدید از پدیدارشناسی ارائه دادند. از جمله کسانی که در ضمنِ تعلقِ خاطر به برخی از مبانیِ اساسیِ پدیدارشناسی هوسرل، به نقد و تکمیلِ آن پرداخت، «مارتین هایدگر» بود. از این روی، بسیاریِ از مبادیِ اندیشگانیِ هایدگر، متأثر از رویکردِ پدیدارشناسانه است و هایدگر با مبنا قراردادنِ همین رویکرد است، که به تحلیلِ اصطلاحات و مفاهیمی چون: هستی، وجود، دازاین، زمان و زمانمندی، برون‌خویشی، اگزیستانس و ...، می‌پردازد. پدیدارشناسی به دلیل دارا بودنِ برخی جنبه‌های «عملی» و «استعلایی» و همچنین برخی اصطلاحاتِ فلسفی-عرفانی؛ با برخی از سنت‌های عرفانی، به خصوص عرفانِ شرقی و ایرانی، قابل مقایسه است. اصطلاحاتی چون: فروکاست (تعلیق یا تهذیب)، تفکرِ شهودی، نگاهِ استعلاءجویانه، اعتقاد به دریافت‌های متقن و غیر تقلیدی و...، با نظام و سنتِ عرفانیِ ایرانی-اسلامی اشتراکاتی دارد. «مولوی» نیز از آن جا که در چنین «سنت»، «نظام» و «زمینه‌ای» پرورش یافته، بی‌شک دارای چنین منظرگاه‌هایی است. از این روی این پژوهش بنا دارد تا با توجه به برخی اشتراکاتِ یادشده، به «تحلیل» و «مقایسه» و نه «تطبیق» و «تحمیلِ» دیدگاه‌های «مولوی» و «هایدگر» از این منظر و رویکرد بپردازد. پژوهشِ حاضر در صددِ کشف عوامل و دلایلی است که میانِ برخی متفکرانِ شرق و غرب، اشتراکات و تشابهاتی پدید می‌آورد. پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادنِ رویکردِ پدیدارشناسی به مقایسه جهانِ «عرفانیِ» مولوی و جهانِ «فکریِ» هایدگر می‌پردازد و روشن می‌سازد که اشتراکات و تشابهاتی که بعضاً میانِ هایدگر و مولوی وجود دارد به دلیلِ دارا بودنِ برخی عناصر پدیدار شناختی است.
خوانش هایدگر از ثنویت دکارتی (سوژه-ابژه) و تأثیر آن بر هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
عبدالله محیسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ثنویتِ دکارتی و خوانشِ مارتین هایدگر، فیلسوفِ معاصر آلمانی از آن است. خوانشی که تأثیری عمیق بر هرمنوتیکِ فلسفی شاگردش، هانس گئورگ گادامر داشت. ثنویتی که بر اساس تعریف جواهرِ جسم و نفس در فلسفه ی دکارت برجسته شد و بعد از وی تا زمانه ی هایدگر، برای بسیاری از فیلسوفان مسئله شد. تا آنجا که در نگاه هایدگر منجر به بی خانمانی و از کف نهادنِ جهان به عنوانِ یک مقوّمِ وجودی برای انسان شد. هایدگر می کوشد تا با تقدم قائل شدن هستی شناسی بر هر نوع معرفت شناسی، از آغاز چنین وضعیتی را منتفی و منحل اعلام کند. او دغدغه ی معنای هستی دارد و ثنویت دکارتی را در ادامه ی غفلت از هستی، تفسیر می کند. به عقیده ی وی با التفات بر هستی در می یابیم که انسان از آغاز در جهان است و هیچ شقاق و ثنویتی را نمی توان بین او، تن و جهانش قائل شد. در انتها این خوانش منجر به دیدگاهی می شود که در هرمنوتیکِ فلسفیِ گادامر و در فهم و تفسیرِ انسانی متبلور می شود. گادامر نیز به تبعِ استادش در صددِ آن است تا فهم را چیزی از جنسِ هستی بداند که همسانِ آن مقدم بر هر روشی ذهنی است. این پژوهش در واقع شرح و بسطِ وضعیتِ یاد شده است.واژگان کلیدی: دکارت، ثنویت، کوجیتو، سوژه، ابژه، هایدگر، هستی، دازاین، جهان، گادامر، هرمنوتیک، فهم، تفسیر.
بازتفسیر مفهوم رخدادِ از آنِ خودکننده نزد هایدگر با تکیه بر مفهوم تفکر
نویسنده:
حسین قسامی، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده این پژوهش برآن است تا با واکاوی مفهوم رخدادِ از آن خودکننده در فلسفه‌ی هایدگر، تفسیری تازه از آن ارائه دهد. برای این منظور سه اثر از هایدگر، که نماینده‌ی سه رویکرد وی به مفهوم رخداد است، مورد توجه خواهد بود. این آثار عبارتند از «به سوی یک تعریف برای فلسفه» (1919)، «ادای سهمی به فلسفه (درباب رخداد از آنِ خودکننده)» (1936-1938) و «درباب زمان و هستی» (1962). هایدگر در کتاب به سوی یک تعریف برای فلسفه، رخداد را به مثابه‌ی تجربه‌ی زیسته و آن‌چه به نحو انضمامی متعلق به من است، بازمی‌شناسد. حال این که در ادای سهمی به فلسفه این رویکرد متوازن می‌شود و رخداد به عنوان نتیجه‌ی مبادله‌ی انسان و هستی قلمداد می‌گردد. و نهایتاً درباب زمان و هستی رخداد را تنها به منزله‌ی عرصه‌ی حضور متعین زمان و هستی به رسمیت می‌شناسد. این رویکرد تکاملی هایدگر به مفهوم رخداد، زمانی معنادارتر می‌شود که در افق فکری مجموعه درس‌گفتارهای سال‌های 1951-1952 که بعدها تحت عنوان «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» چاپ شد، نگریسته شود. به اعتقاد این پژوهش آن گاه که رویکردهای سه‌گانه‌ی هایدگر به مفهوم رخداد را در زمینه‌ی کتاب چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ مورد واکاوی قرار دهیم، می‌توانیم به تفسیری تازه از مفهوم رخداد به مثابه‌ی آن‌چه خودِ در راه بودن است و راه تفکر را می‌گشاید، دست یابیم
صفحات :
از صفحه 1 تا 35
نقش الهیات یهودی-مسیحی در تکوین فلسفه هایدگر
نویسنده:
ملیحه احمدبایی یوسف آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش از ساحت دینی در اندیشه هایدگر، یکی از ماندگارترین پرسش هایی است که به رابطه میان دین، الهیات و فلسفه در زندگی و اندیشه های او می پردازد. بسیاری از فیلسوفان در صدد تفاسیر دینی از اندیشه وی برآمده و تعابیر متفاوتی را از اندیشه ی او در باب دین و الهیات ارائه داده اند. هرچند هایدگر از اظهارنظر صریح درباره ی حقیقت خدا دوری جسته و منتقد تلقی ما بعدالطبیعی از دین بوده است، اما اوصافی که از هستی ارائه می دهد، می تواند مسیری را برای تفکر دینی بگشاید. گر چه تفکر هایدگر دارای سرچشمه های متعددی است اما الهیات یهودی و به طور خاص الهیات مسیحی تاثیر پایداری بر آن داشته است. به عقیده ی برخی از متفکرین مبنای هایدگر در تحلیل وجود با مبنای متفکران مسیحی مانند آگوستین و اکهارت مشترک است. وی با استفاده از روش پدیدارشناسی به بررسی زندگی اصیل پرداخته و معتقد است که این زندگی در یک روش دینی قابل تجربه است و چنین تجربه ای را می توان در مسیحیت اولیه بدان دست یافت. هر چند تجربه دینی تنها تجربه مورد علاقه ی او نیست با این حال، او دین را یک امکان اساسی زندگی انسانی و کاملا متفاوت با فلسفه می داند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هایدگر وجود خدا را در هیچ کجا انکار نکرده است بلکه فقط اثبات خدا را موکول به پرسش هرچه عمیق تر و اصیل تر از وجود قائل بوده و همچنین قابل تردید دانستن اصل موضوع خدا در مابعد الطبیعه سنتی باعث شده تا برخی او را ملحد و منکر خدا در نظر بگیرند.
اندیشه های مارتین هایدگر
نویسنده:
حمیدرضا نظری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
دوران معاصر در اندیشه نیچه وهایدگر
نویسنده:
سیدحسن حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در نسبت میان فلسفه و زمان تا بدانجا پیش رفته اند که برخی گفته اند: فلسفهتجلی زمان در لباس اندیشه است.پس به سزا خواهد بود که از منظری فلسفی بپرسیم ما در چه زمانی به سر میبریم؟نیچه و هایدگر دو فیلسوف مطرح در اینرساله با مبانی فلسفی خودنکاتی را به عنوان ویژگیهایدوران معاصر برجسته دانسته اند. این رساله با تبیین این ویژگی ها میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد:از نظر این دو فیلسوف ثجربه متافیزیک ما و نسبت بشر با وجود در پدید آمدن وضعیت فعلی چه نقشی داشته است؟و حقیقت ، علم، تکنولوژی، نیهیلیسم، مدرنیته، هنر و اخلاق در دوران معاصر از نظر آندو چگونه تحلیل میگردد. و ...
بررسی تطبیقی در باب زمان در فلسفه هایدگر و ملاصدرا؛ با تأکید بر هستی و زمان و اسفار اربعه
نویسنده:
رضا دهقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه تطبیقی الگوی تاکنونی رایج در جامعه فلسفی ایران بوده است و ذیل آن روشهای مختلفی ارائه شده است. این رساله سعی در گذر از این روشها می کند و به جای آن الگوی پژوهشی پولی ل.پ را ارائه می کند. پولی لوگ استانداردهایی دارد که در مطالعه موضوعات مختلف بایستی رعایت شود. با رعایت این استانداردها امکان فهم متفکران به دور از هرگونه داعیه مطلق انگاری به وجود می آید. هایدگر و ملاصدرا از جمله مهمترین متفکران دو سنت اسلامی و غربی هستند که برای تعامل و گفتگوی میان فرهنگی باید به همزبانی این دو در مسائل اصلی اندیشه ایشان رسید که از جمله این مسائل، مسئله زمان است. مسئله زمان در اندیشه هایدگر اهمیت محوری دارد. برای هایدگر زمان در نسبت با دازاین طرح می شود. معنای هستی دازاین پروا است و زمان مندی عین هستی دازاین است و متفکران در تاریخ مابعدالطبیعه فهمی مبتذل از زمان داشته اند. بنابر تعریف هایدگر از زمان مبتذل هرچند فهم ملاصدرا از زمان در نسبت با انسان است اما همچنان فهمی مبتذل است. اما اگر الگوی پژوهشی پولی لوگ را جایگزین الگوهای رایج کنیم، نتیجه ای دیگر حاصل می شود و امکان گفتگوی دو متفکر با شأن برابر در مسئله ای مهم فراهم می شود که در آن از هر گونه مقایسه شتابزده جلوگیری شده و به جای اراده معطوف به تفوق یا غیره، اراده معطوف به فهمیدن جایگزین می شود و می توان به فهمی مناسب رسید.
انسانی گرایی از دیدگاه هایدگر
نویسنده:
اعظم چوپان قلعه جوقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده:هدف پژوهش بررسی و تحقیق درمورد منش و روش زندگی انسان و تغییر و تحولات آن در گذر تاریخی مغرب زمین وتوجه به چگنگی این گذر تاریخی از دیدگاه هایدگر است. روش این تحقیق نظری و کتابخانه ای میباشد که از طریق فیش های مورد مطالعه شده صورت می پذیرد. روش پژوش نظری و کتابخانه ای می باشد. در طرح پژوش بعد از یک پیشگفتار و مقدمه از دو بخش تشکیل شده که بخش اول از پنج فصل وبخش دوم از دو فصل تشکیل شده و در پایان پژوش نتیجه تحقیق و کتابخانه و فرهنگ اصطلاحات آمده است
  • تعداد رکورد ها : 266