جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
رابطه سعادت و فضیلت از دیدگاه ارسطو و فارابی
نویسنده:
علی صبری، محمد کاظم علوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
تبیین مسئله سعادت و فضیلت در نظام فکری ارسطو به‌عنوان معلم اول و فارابی به‌عنوان معلم ثانی گره-گشای مهم‌ترین مسائل حکمت عملی یعنی اخلاق و سیاست بوده است. مسئله‌ی اساسی این نوشتار بیان رابطه‌ی فضیلت و سعادت است. اطلاق عنوان کمال اول به فضیلت و کمال ثانی به سعادت و حصول سعادت از طریق فضیلت بر مبنای رعایت حدوسط، در نگرش این دو فیلسوف مشایی بهترین رابطه لحاظ شده این دو مسئله است. از طرفی به‌کارگیری طرح مدینه‌ی فاضله توسط فارابی و تأکید بر آن به این دلیل بوده که تحقق سعادت فردی منوط به سعادت اجتماع است و این مسئله را بیان می‌کند که فارابی سعادت را در نظام اجتماعی هم به‌صورت کامل به‌کاربرده است. هردو فضیلت را برحسب جنس ملکه و برحسب نوع حدوسط می‌دانستند. باوجوداین اشتراکات اختلافاتی در دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها تفاوت در نگرش این دو متفکر بوده است؛ ارسطو سعادت را مسئله‌ای اخلاقی و نه دینی دانسته، ولی فارابی سعادت را مسئله دینی و اخلاقی قلمداد کرده و اساس هستی‌شناسی خود را بر مبنای توحید بنانهاده است. نقطه افتراق دیگر این دو فیلسوف در تحقق سعادت است که ارسطو سعادت را به این دنیا محدود می‌داند ولی فارابی علاوه بر سعادت دنیوی به سعادت قصوی معتقد است که همان قرب به کمال خداوند است و در این دنیا محقق و حاصل نمی‌شود. فارابی با این تفکر به سعادت جنبه و حیثیتی عرفانی بخشیده است. علاوه بر این در مشهورترین تقسیم فضیلت که مشترک بین ارسطو و فارابی است، ارسطو بر نقش فضایل عقلانی در تحصیل سعادت اعتقاد داشته اما فارابی هرچند سعادت را درگرو کسب فضایل دانسته، درعین‌حال مهم‌ترین نقش را به فضایل اخلاقی داده است و به سعادت اجتماعی در قالب مدینه‌ی فاضله توجه بیش‌تری نموده‌ است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 114
تکامل انسان در نگرش تاریخی اسماعیلیه (در دعوت قدیم)
نویسنده:
حسین مفتخری , زهره باقریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشكده تاريخ اسلام,
چکیده :
در طی تاریخ پر فراز و نشیب اسماعیلیه، اندیشمندان و متفکرانی ظهور کردند که مسائل فکری، کلامی و فلسفی این جریان سیاسی- مذهبی را تدوین و تبیین نمودند. یکی از مباحث مهم در نگرش تاریخی اسماعیلیان، دیدگاه ایشان راجع به تکامل انسان بود. در نگرش اسماعیلیان، تاریخ مسیری تکاملی دارد و همواره از یک دوره به سوی دوره نوین گذر می کند. در این سیر تکاملی، انسان نیز به صورت تدریجی رو به سوی کمال دارد. هدف مقاله حاضر بررسی نگرش تاریخی اسماعیلیه (دعوت قدیم) به خلقت انسان و رسیدن او به سعادت است و در پی پاسخگویی به این سوال است که در فلسفه تاریخ اسماعیلیان، ابعاد وجودی انسان و نهایت کمال او چیست و آیا با این ابعاد وجودی به تکامل خواهد رسید؟ نتیجه حاصل از پژوهش این است که در نگرش ایشان،‌انسان واجد وجوه متفاوتی است. نخست، او حیوانی است که در زندگی مادی و نفسانی خود غرق است و دورترین مخلوقات به خداست که بر اثر هدایت انبیا و اوصیا می تواند به نهایت تکامل دینی خویش در روی زمین نایل شود؛ لیکن تکامل معنوی انسان رسیدن به نهایت عقل و عرفان، یا به عبارتی، رسیدن به عقل کل است که عملا دست نیافتنی است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 118
بررسی نظریۀ فلسفۀ اخلاق آیت‌الله مصباح یزدی و نسبت آن با «توحید»
نویسنده:
علی محمدی, یحیی عبداللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریۀ استاد مصباح را می‌بایست در دو مبحث «تحلیل فعل اخلاقی» و «تحلیل گزاره‌های اخلاقی» بیان کرد. در بخش اول، استاد مصباح معتقد است که میل محوری و اصلی در انسان، «حب نفس» است؛ و آن کمال و مطلوبیتی که بیش‌تر از همه، منافع نفس را تأمین می‌کند، دوست داشتنی‌تر و علاقۀ انسان به آن افزون‌تر است. چنین مطلوبی را «کمال نهایی» می‌خوانند که مصداق آن، «قرب به خداوند» است. بنابراین افعالی که نسبت به این کمال نهایی جنبۀ مقدمیت دارند و موجب تقرب می‌شوند، فعل اخلاقی و ارزشی‌اند؛ و افعالی که جنبۀ مانعیت دارند، افعال ضداخلاقی هستند. مقصود ایشان از «مقدمیت»، ضرورت بالقیاس میان فعل اخلاقی و آن کمال نهایی است. در مبحث دوم (تحلیل گزاره‌های اخلاقی)، ایشان «موضوع گزاره‌های اخلاقی» را از سنخ مفاهیم ثانی فلسفی می‌داند که از روابط علیتی موجود بین فعل اختیاری و نتیجۀ آن، انتزاع می‌شود. بخش دوم مقاله به بررسی این نظریه و نسبت آن با «توحید» اختصاص دارد. آیا طبق این نظریه، «پرستش و عبودیت» به تبع «حب نفس» تعریف نمی‌شود؟ آیا شدت و ضعف در «حب نفس» می‌تواند توجیه‌کنندۀ «طاعت و عصیان» الاهی شود؟ آیا این نظریه، برای طرح نظام افعال اخلاقی موفق است؟ سؤالات سه‌گانۀ فوق، محورهای بخش دوم مقاله است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 59
نقش و جایگاه عقل در اخلاق از منظر فارابی
نویسنده:
سمیه بلبلی قادیکلایی, حمید پارسانیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
بررسی ارتباط عقل و اخلاق، از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینۀ اخلاق است. فارابی نیز یکی از تأثیرگذارترین فلاسفۀ مسلمان در حوزۀ اخلاق است. اما این‌که از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد، پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ‌گویی به آن است. از این رو، ابتدا نظریۀ عقل از دیدگاه فارابی مطرح می‌شود. نظریه‌ای که پایه و اساس آن، بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است، تشریح شده، در نهایت، از جنبه‌های مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت بررسی می‌کنیم. شایان ذکر است که سعادت در دستگاه معرفتی فارابی، یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنای آن، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده و اختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تأدیب روشن شود. در این میان، پس از تعریف مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش‌آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق‌الذکر، روشن شده، مشخص می‌شود که فارابی بر خلاف برخی فلاسفۀ اخلاق، فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده است و این مسأله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت، نشان داده است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 97
اخلاق و فرزانگی از منظر فارابی و کنفوسیوس
نویسنده:
محمدعلی رستمیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
تحقیق حاضر با مقایسه اخلاق و فرزانگی در دو نظام فلسفی فارابی و کنفوسیوس، به بررسی تحلیلی نقش و جایگاه اخلاق در این دو نظام پرداخته است. ابتدا هر یک از دو نظام فلسفی را با توجه به تأکیدهایشان بر مفاهیم اخلاقی خاص، بررسی کرده، سپس به نتیجه‌گیری پرداخته‌ام و شباهت‌ها و تمایزهای این دو نظام فلسفی را بررسی نموده‌ام. نظام فلسفی فارابی نظامی مبتنی بر حکومت «رئیس اول» است که از لحاظ کمالات عقلانی به عقل فعال متصل شده است و می‌تواند حقایقی را دریافت کند که سعادت انسان بر آن متوقف است و آن‌گاه می‌تواند مردم را به سوی آن هدایت کند. مدینهٔ فاضله تحت رهبری رئیس اول است که نبی یا فیلسوفی که به کمال عقلانی رسیده است فضایل اخلاقی را در جامعه گسترش می‌دهد، و با همکاری و همیاری افراد آن، به سعادت حقیقی خویش نایل می‌شود. نظام فلسفی کنفوسیوس، نظامی است تحت رهبری انسان فرزانه‌ای که به کمالات نظری و عملی نایل شده است و می‌تواند جامعهٔ انسانی را به سعادت برساند. هر دو نظام فلسفی، هدف خود را تربیت انسان و کمال او می‌دانند، هر دو نگرشی جامعه‌گرا دارند و اخلاق و سیاست را به هم پیوند می‌زنند. اما فارابی هدف از تربیت انسان در مدینهٔ فاضله را سعادت اخروی می‌داند،‌ در حالی که کنفوسیوس به سعادت دنیوی می‌اندیشد. نظام فلسفی فارابی، اتحاد فلسفه و دین را مطرح می‌کند؛ در حالی که نظام کنفوسیوسی نظامی عقلانی است. همچنین این دو نظام در نقش حاکم فرزانه در جامعه متفاوت هستند. فارابی مدینه‌ای را که هیچ گونه حاکم فرزانه در آن حاکم نباشد، «مدینهٔ جاهله» می‌داند که نمی‌تواند انسان را به کمال برساند؛ اما کنفوسیوس به هر حال برای حاکم فرزانه در جامعه نقش مثبتی قائل است.
صفحات :
از صفحه 123 تا 157
انسان دارای حواس مختلف است چرا برخی را فطری و برخی را غریزی می نامیم؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
درنظام خلقت، غايت روح آدمي، كمال و تعالي و صعود به عالم ارزشهاست و غايت جسم او بقاء و مصونيت از امراض و خدمت به روح است. هر كدام از روح و جسم در مسير رسيدن به اين غايت از يك سري گرايشها و تمايلات بهره مندند كه وجود انسان با آنها سرشته شده است؛ به طور بیشتر ...
حال که رسیدن به کمال برای انسان اختیاری است آیا می توان گفت رسیدن به لذائذ بیشتر هم برای انسان نسبت به موجودات دیگر به ویژه فرشتگان بیشتر امکان پذیر است؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
در اين سوال چند مسئله مسلم فرض شده است: 1- اينكه انسان موجودي كمال پذير است. 2 _ سير كمال او تا بي نهايت امتداد يافته است. 3 – رسيدن به كمال يك انتخاب است و كاملاً در اختيار انسان مي باشد. 4 _ لذّت بردن يك كمال است. امور فوق از نظر انسان شناسي اسلام بیشتر ...
ارسطو، هیوم و اخلاق فضیلت
نویسنده:
زهرا خزاعی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به نظر می رسد كه اختلاف مبانی ارسطو و هيوم، امكان وحدت اين دو متفكر را در اعتقاد به نظريه اخلاقي واحدی به حداقل برساند. تجربه گرايی هيوم و عقل گرايی ارسطو پيامدهای معرفتشناختی چندی را در حوزه اخلاق به دنبال دارد. جايگاه و تعريف فضيلت و سعادت و تكيه بر نقش معرفت شناسانه حكمت عملی در اخلاق ارسطو و تأكيد بر نقش عواطف و احساسات در شناسايی احكام اخلاقی و فرمانبرداری عقل از عواطف، در اخلاق هيوم، اين تفاوت را بارز و چشم گير می سازد. به رغم همه اين تفاوتها، در نوشتار حاضر، سعي بر آن است تا توجيهی برای وابستگی هيوم به تئوری فضيلت ارسطويي بيابيم. تأييد رابطه تنگاتنگ عقل و عواطف و هدايت گری آن نسبت به عواطف در شناخت احكام، و محوريت منش های اخلاقی در اين رابطه، و نقش لذت در ارزيابی افعال اخلاقی، از جمله مواردی است كه از طريق آن می توان آرای دو فيلسوف مورد نظر را به يكديگر نزديك كرد و راه را برای پيوستن هيوم به نظريه اخلاقي ارسطو هموار نمود.
صفحات :
از صفحه 61 تا 74
بررسی تأملات خواجه نصیرالدین طوسی در دانش اخلاق
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اکثر پژوهشگران و تاریخ نویسان غربی بر این باورند که با ابن رشد، حیات عقلی اسلامی پایان پذیرفته و او واپسین فیلسوف و نماینده فلسفه در تاریخ عقلی تمدن اسلامی محسوب می‌شود. بدین‌سان اینان توجه مطلوب به میراث عقلی شیعه ننمودند. علی‌رغم آن‌که حیات شیعی، عنصر نیرومند و شاید تنها رهیافت حیات عقلی اسلامی در حکمت و علوم بود اما مورد غفلت واقع شد. غفلتی که به نوعی فقر تئوری و انحطاط اندیشه را در دوران پس از 615 هجری قمری مؤدی گردید. گفتار حاضر می‌کوشد تا ضعف و سستی نظریه پایان حیات عقلی را آشکار ساخته و نقش خواجه نصیر در تجدید حیات عقلی حداقل در بعد علم اخلاق و فلسفه اخلاق در سده هفتم را تبیین سازد. تلاش خواجه نصیر در فلسفه و اخلاق در دوره انحطاط برجسته است. پژوهش علمی نشان می‌دهد که خواجه نصیر در ظهور و بروز سه مکتب فلسفی و عقلی شیراز، اصفهان و تهران نقش پر اهمیتی دارد. اخلاق ناصری نخستین و مهم‌ترین اثر او در دانش اخلاق است. وی اخلاق ناصری را به عنوان اثری اصیل و مستقل حسب گفتارش در کاستی تهذیب الاخلاق خاصه در حوزه تدبیر منزل و سیاسات، می‌نگارد. سه موضوع بنیادین در اخلاق ناصری مورد پژوهش قرار می‌گیرد: دانش نفس، فضایل و سعادت و سرانجام عدالت. خواجه نصیر بر این عقیده است که سعادت موضوع و غایت اخلاق است. این غرض او را واداشت تا بخش عمده‌ای از اثرش را به بحث و فحص در مفهوم رستگاری، کمال و نقصان نفس و بالاخره کردار نیک و خودآگاهی اختصاص دهد. نقد او بر ارسطو و ابن رشد در اصناف فضایل و انواع رذایل بر اساس اندیشه قرآنی مورد توجه و حائز اهمیت است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 48
سعادت از دیدگاه ملاصدرا و علّامه طباطبایی
نویسنده:
ابراهیم یعقوبی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
چکیده :
یکی از مباحث مهم فسلفی و کلامی بحث سعادت و شقاوت است. لذا شایسته است دانسته شود که سعادت چیست. لذت، حکمت، خیر و علم است یا چیزی کاملتر و در بردانده همه اینها. سعادت غایت مطلق و مطلوب نهایی انسان است. سعادت همان چیزی است که انسانها دانسته، یا نداسته در پی آن هستند. و بینش‌ها و گرایش های اصیل انسانی آن را تأیید می‌کند. سعادت چیزی است که با هدف خلقت و کمال نهائی انسان هماهنگی دارد. بنابراین سعادتمند کسی است که در مسیر الی اللّه و کمال مطلق گام بر می‌دارد. در این مقاله نخست به معنای لغوی و مفهوم اصطلاحی سعادت و شقاوت پرداخته شده و سپس دیدگاه صدرالمتألهین در حکت متعالیه و علامه طباطبائی در المیزان بیان شده است و در ضمن به سؤالاتی از این دست که آیا سعادت از امور حقیقی و مطلق است یا اعتباری و نسبی؟ سعادت امری ذاتی است یا اکتسابی؟ امری دنیائی است یا آخرتی و یا دنیائی ـ آخرتی؟ آرمانی یا دست یافتنی و... پاسخ داده شده است.
صفحات :
از صفحه 219 تا 241
  • تعداد رکورد ها : 42