جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 38
بررسی فلسفی کرامات نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
علی محمدزاده موقر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امور خارق العاده یکی از جنجالی ترین مباحث در طول تاریخ بوده که منشأ بسیاری از مناقشات علمی و اجتماعی نیز می‌باشد. وقتی توده مردم عده ای را می‌بینند که دست به امور خارق العاده می‌زنند تا جمعی را مرید خود سازند، سیل انکار و قبول هاست که در جامعه مطرح می‌شود. اینجاست که نقش اندیشمندان جامعه، بخصوص علمای علم کلام و فلسفه در تبیین عقلانی اینگونه امور و هدایت جامعه به سوی صلاح اهمییت خود را نشان می‌دهد. این مسأله در حوزه علوم اسلامی در علوم مختلفی از جمله کلام، فلسفه، عرفان و ... مورد بحث قرار می‌گیرد. مسأله خوارق عادات حتی نزد اندیشمندان غربی هم مورد توجه قرار گرفته است. بخصوص در صده های اخیر که مکاتب طبیعت گرا در تبیین علل طبیعت، خود را بی نیاز از ماوراء طبیعت دیدند. رساله حاضر درصدد است ضمن اشاره به تبیین امور خارق العاده در بعضی از علوم، به تبیین فلسفی این امور از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ اسلامی یعنی ابن سینا و ملاصدرا بپردازد. اهمییت آرا این دو فیلسوف وقتی روشن می‌شود که اختلافات دو مکتب فکری مشاء و متعالیه بررسی شود. آنگاه گسترة تلاشهای ابن سینا در عقلانی کردن امور خارق العاده، و برجستگی تحقیقات ملاصدرا در کاستی‌های تحقیقات گذشته به منصه ظهور می‌رسد. هر چند هر دو فیلسوف، نقش تعیین کننده نفس ناطقه انسانی و قوای آن را در صدور امور خارق العاده به خوبی تبیین کرده‌اند.
تبیین رابطه ی علت و معلول از نظر ابن سینا و نقد آن در فلسفه صدرایی
نویسنده:
سمیه سلگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آغاز آفرینش، انسان همواره درتلاش برای شناخت عالم خارج و یافتن ارتباط پدیده-های موجود در آن بوده و این امر او را به سوی مسئله‌ی علیّت کشانده است. فلاسفه‌ی اسلامی اهمیت ویژه‌ای برای اصل علیّت قائل بوده‌اند، به طوری که این اصل شالوده‌ی تفکر فلسفی آن-ها را تشکیل داده است. از نظر آن‌ها، علت عبارت است از موجودي كه تحقق موجودي ديگر (معلول) متوقفبرآن است.طبق نظریه‌ی امکان ماهوی ابن سینا، هر یک از علت و معلول ماهیت و وجودی جدا از دیگری دارد وآن‌چه موجب نیازمندی معلول به علت می‌شود، ممکن الوجود بودن آن است. بنا بر این تفسیر از علیّت، رابطه‌ی علت و معلول، رابطه‌ی دو امر مضاف است که اضافه‌ی میان آن‌ها از نوع اضافه‌ی مقولی است؛ اما، صدرا این دیدگاه ابن سینا را مورد نقد قرار می‌دهد و برای علت و معلول دو وجود متباین به تمام ذات و مستقل از هم قائل نیست، بلکه او با تکیه بر اصولی مانند:اصالت وجود، تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود، نظریه‌ی وجود رابط معلول را مطرح می‌کند که بر اساس آن وجود معلول چیزی جدا از وجود علت‌اش نیست و علت و معلول دو مرتبه از یک وجودند و معلول شأن و تجلّی وجود علت و عین ربط به آن است. به این ترتیب، صدرا با طرح نظریه‌ی وجود رابط، تفاوت‌های بنیادین زیر را در تبیین اصل علیّت ایجاد می‌کند: امکان فقری به جای امکان ماهوی، ترکیب اتحادی در مقابل ترکیب انضمامی، اضافه‌ی اشراقی جایگزین اضافه‌ی مقولی، فاعلیّت بالتجلّی به جای فاعلیّت بالعنایه، تقدم بالحق در مقابل تقدم بالعلیه.
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه گلستانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا ایمان را از سنخ علم می‌داند و معتقد است حقیقت ایمان دینی گونه و مرتبه خاصی از علم است که انسان به واسطه آن نسبت به امور غیبی و ماورائی دارای آگاهی برهانی یا شهودی می‌شود. وی از این حقیقت با نام «بصیرت» یاد می‌کند. علامه طباطبایی ایمان را از سنخ «گرایش» می‌داند و بر این عقیده است که حقیقت ایمان گونه و مرتبه‌ای خاص از گرایش است که از آن با عنوان «محبت» یاد می‌کند. محبت در گرو معرفت است. لذا علامه در عین این که ایمان را از سنخ گرایش می‌داند، اما آن را ملازم با علم می‌داند و در نهایت، ایمان را علم به همراه التزام عملی معرفی می‌کند.
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
مبانی اخلاقی ملاصدرا با تأکید بر معاد شناسی او
نویسنده:
مهناز ده‌‌لاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان پژوهش حاضر ، « مبانی اخلاقی ملاصدرا با تأکید بر معادشناسی او» است. در این راستا نظریات وی در زمینه موضوع و غایت اخلاق، فضایل و رذایل اخلاقی، حکمت نظری و عملی و ارتباط آن ها با هم ، مبانی انسان شناسی مانند نفس و اراده ، سعادت و شقاوت و مسئله سرنوشت ساز معاد مورد بررسی قرار گرفتهاست.تبیین ملاصدرااز پدیده مرگ، تجسم اعمال و تناسخ ملکوتی و تفسیر وی از جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس و همچنین تفسیر خاص وی از دنیا به عنوان ظاهر و آخرت به عنوان باطن و این معنا که ما هم اکنون در صراط قرار داریم و سقوط و ثبات در صراط مستقیم منوط به نزدیکی به میزان حق در تمام ابعادش است ، انسان را متوجه مسئولیت عظیمی می کند که خود باید شاکله وجودیش را در دنیا و آخرت بسازد، زیرا نامه عمل او در قیامت همان باطن نفس او است که اعمال واخلاق او در آن صحیفه، توسط فرشتگان نگاشته شده است و حسن وقبح عمل را عینا در قیامت دریافت می کند و هر چه اعتقادبهاین معرفت عمیق ترشود ، به همان نسبت ، دوری از اعمال قبیح بیشتر می گردد.بررسی و تحلیل داده های تحقیق حاکی از تأیید فرضیه های اصلی تحقیق است و نشان می دهد که می توان با استفاده از دیدگاه های ملاصدرا ، شالوده یک نظام اخلاقی را پی ریزی کرد که علاوه بر حفظ کرامت انسانی و توجه به اراده و اختیار انسان ، سعادت دنیا و آخرت در جهت رسیدن به کمال مطلوب و قرب الهی تأمین شود.
بررسی مقایسه‌ای وجود ذهنی و نقش آن در معرفت از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زینب ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه وجود ذهنی از نظریات مهم در باب علم و معرفت است که در این پژوهش نظریات دو حکیم نامدار اسلام، ابن سینا و ملاصدرا را به روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار داده و با هم مقایسه کرده ایم. وجود ذهنی از دو جهت وجود شناختی و معرفت شناختی مورد بررسی قرار می‌گیرد. وجود ذهنی از نظر وجود شناختی، نحوه ای از وجود در مقابل وجود خارجی است که در جریان علم حصولی انسان به خارج به وجود می آید و در تمام مراتب علم حسی و خیالی و عقلی محقق است. وجود ذهنی از نظر معرفت شناختی بیان کننده نحوه مطابقت ذهن با خارج و در واقع همان بحث از ارزش معلومات است. از آنجا که تانسبت به ارزش معلومات یقین حاصل نشود، بحث از مسائل دیگر فلسفه و حتی علوم دیگر سودمند و یقین آور نیست، بحث درباره وجود ذهنی و بررسی نقش معرفتی آن اهمیت ویژه ای دارد. نگارش حاضر نیز به منظور حل مشکل علم و رسیدن به شیوه ای مطمئن برای حصول علم و بررسی ارزش معلومات است. ابن سینا و ملاصدرا در باب ارزش معلومات قائل به وجود ذهنی یعنی تطابق ماهوی ذهن و عین هستند. بنابر توضیحات دو حکیم بزرگوار در باب نحوه حصول ماهیت اشیاء در ذهن یعنی حصول اثر شیء در نفس و به دنبال آن انتزاع ( از نظر ابن سینا ) و صدور نفس (از نظر ملاصدرا‌ )، تطابق ماهوی در مراتب ادراک حسی و خیالی قابل دفاع است. در مرتبه ادراک عقلی فقط با توجه به نظرات ابن سینا می توان تطابق ماهوی ذهن و عین را توجیه نمود؛ اما توضیحات ملاصدرا در مورد ادراک عقلی، موید مطابقت مذکور نمی باشد.
بررسی تطبیقی سعادت در حوزه عقل نظری از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
کبری رسولیان مهلبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه اخلاقی افلاطون ریشه در اصول فلسفی وی از جمله: نظریه مُثُل، درک پذیری مُثُل، جاودانگی روح آدمی، ازلی و ابدی بودن نفس، مطلق بودن اخلاق، جنبه‏های سه‏گانه نفس و کشف زندگی خوب به وسیله عقل دارد. طبق نظر افلاطون، فضیلت شرط لازم و کافی برای سعادت است. هماهنگی و اعتدال نفس در درجه اول از اعتبار است و فضایل اخلاقی برای رسیدن به سعادت، نتیجه این اعتدال‏اند. برای کسب فضیلت‏ و وصول به سعادت، معرفت به مُثُل و نفس و اجزاء آن لازم است. افلاطون علم به مثال خیر را موجب کسب فضایل می‏داند چرا که ممکن نیست به هیچ خیر جزیی شناخت یابیم، مگر به واسطه شناخت قبلی ایده خیر یا خوبی، آن هم به گونه کلی آن، شناخت مثال خیر منطقاً ما را کمک می‏کند تا بدون خطا درباره خوبی هر چیزی قضاوت کنیم. ملّاصدرا که سعادت را وجود و درک وجود می‏داند، بنیادی‌ترین ویژگی انسان را در عقلانیت او، به خصوص عقل نظری می‌داند که خاستگاه حکمت و فرزانگی است و انسان را به جایی می‌رساند که عالمی عقلی، مشابه عالم عینی گردد. عقل نظری شامل عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد است. وصول انسان به مرتبه‏ی عقل بالمستفاد با هر چه بیشتر عقلانی شدن وجود انسان، همان غایت مطلوب آفرینش انسان و نهایت حرکت جوهری وجود اوست.
بررسی نظام تربیتی ملاصدرا
نویسنده:
مهلا ثمره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اهمیت وجود یک مبنای فلسفی مستحکم در جهت ارائه مبانی، اصول، روش‌ها و اهداف تربیتی، این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی نظام تربیتی ملاصدرا پرداخته است. در این راستا پس از بررسی 4 نظریه اساسی حکمت متعالیه، (اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت جوهری، عاقل و معقول و نفس و قوای آن) که هر یک به‌نوبه خود مسائل و مشکلات فلسفی بسیاری را پاسخ‌گو بوده‌اند، نتایج زیر به دست آمد.1.
معرفت نفس از دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی
نویسنده:
مصطفی عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم در گستره عرفان عملی «معرفت شهودی نفس» می باشد. منظور از «معرفت» در عنوان مذکور شناختِ حضوری نفس به خود و مراتب مثالی و عقلی و فرا عقلی خود می‌باشد. این معرفت حضوری و شهودی در مرتبه کامل‌تری از سنخ «علمِ به علم» و التفات و توجه حضوری به حضور مراتب نفس نزد خویش می‌باشد.در این رساله نخست دیدگاه صدر المتألّهین پیرامون «معرفت نفس» و مراتب آن بازپژوهی و بررسی شده است؛ سپس دیدگاه عرفان اسلامی مطرح شده و میان آن دو مقایسه و تطبیقی صورت گرفته است. ملاصدرا در پرتو مبانی و بنیان‌های حکمت متعالیه همچون: اصالت وجود، تشکیک وجود، جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء بودن نفس، تجرد مثالی و عقلی و فراعقلی نفس، اتحاد عاقل به معقول، حرکت جوهری نفس، به تبیین نظری معرفت نفس می‌پردازد و تصریح می‌نماید که معرفت حضوری به نفس و مراتب آن جز در پرتو سلوک و مجاهدت و مراقبت و ذکر و فکر امکان‌پذیر نیست. او انسان را نمونه کاملی از جهان تکوین دانسته و معتقد به تطابق انسان به عنوان جهان صغیر و عالم هستی به عنوان جهان کبیر می‌باشد؛ همه عوالم و مراتب هستی اعم از مادی و مثالی و عقلی و فراعقلی در انسان گنجانده شده است، برخی از آنها در انسان به فعلیت و شکوفایی رسیده و برخی از آن مراتب به صورت بالقوه و استعداد است و بایستی در پرتو حرکت جوهری نفس و مجاهدت و سلوک عملی و علمی به فعلیت برسد.صدر المتالّهین یک تبیین نظری دیگری از معرفت حضوری نفس ارائه می‌دهد؛ وی بر این باور است که: الف- از یک سو «علم» در همه اقسام حضوری و حصولی از سنخ وجود بلکه عین وجود است.ب- چنان که جهل به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می‌شود؛ «علم» نیز به دو قسم «بسیط» و «مرکب» منقسم می‌گردد. منظور از علم مرکب همان «علمِ به علم» می‌باشد.ج- موجودات امکانی عین ربط و فقر و وابستگی به خداوند هستند بلکه آنها حیثیّتی جز ربط و فقر به واجب تعالی ندارند. بر این اساس نگاه به موجودات بدون نظر و توجه به مقوّم و هستی بخش آنها نگاهی باطل و غیر واقع بینانه است.بنابراین: از آنجایی که حقیقت و هویت نفس از سنخ علم و آگاهی است و از سوی دیگری چنین نفسی عین ربط و وابستگی به حق تعالی است؛ سالک می‌تواند در پرتو مجاهدت علمی و عملی، فقر وجودی خود را شهود کرده و در پرتو آن مقوّم و هستی بخش خود را نیز به شهود بنشیند و این معرفت حضوری از سنخ «علمِ به علم» می‌باشد؛ نه علم بسیط.عرفان اسلامی نیز با تکیه بر مبانی خاص خود مانند: «وحدت شخصی وجود»، «تجلّی»، «فناء فی الله» به تبیین نظری «معرفت شهودی نفس» می‌پردازد. در این نوشتار پس از برجسته نمودن و ایضاح مبانی عرفانی «معرفت نفس» به ذکر دیدگاه‌ها و نظریات برخی از اهل معرفت همچون «عزّ الدین نسفی»،«أفضل الدین کاشانی»، «ملکی تبریزی»، «علامه طباطبایی» پرداخته شده است. علّت اصلی در مطرح نمودن دیدگاه‌های این چهار اندیشمند عارف این است که اوّلاً آنها در کتاب‌های خود موضوع «معرفت شهودی نفس» را به طور ویژه و مبسوط بیان نموده و ابعاد و زوایای دقیق بحث را برجسته و تبیین کرده‌اند؛ و ثانیاً این بزرگان راه‌کارهای عملی و سلوکی دستیابی به معرفت نفس و موانع و مراحل موجود در آن را به طور آشکار در اختیار رهپویان آن قرار می‌دهد.عرفان اسلامی با تکیه بر دو مفهوم کلیدی «مطلق» و «مقیّد» معرفت نفس را تبیین می‌کند. نفس انسانی تعیّن و مظهر حقیقه الحقایق یا آن وجود مطلق الهی است. معرفت حضوری به نفس در گرو تابش انوار تجلّی حضرت حق بر دل و ضمیر سالک است. تجلّی حقیقت مطلق در نفس سالک مستلزم فنای از قیود و تعیّنات است. سالک در پرتو دریافت نور تجلی بر حسب استعدادش، به مقام فناء فی الله- اعم از فناء فعلی، صفاتی و ذاتی- رسیده و به «بقاء بعد الفناء» دست می‌یابد.در پایان درسه زمینه؛ «مبانی و مفروضات»، «اصل نظریه»، «پیامدها و آثار»، میان دو دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مقایسه و سنجشی صورت گرفته است. در این رساله نیز به تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت ربّ پرداخته شده و به پنج تقریر از این ملازمه اشاره گردیده است: تقریر«مظهریّت»، «عینیّت»، «مشابهت»، «افتقار»، «اوصاف و خصلت‌ها».همچنین در ادامه پیامدها و آثار علمی و عملی معرفت نفس و عوامل و موانع دستیابی به آن ذکر گردیده است.
  • تعداد رکورد ها : 38