جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 51
رویکرد های نوین در این همانی شخصی (مسأله شبیه سازی و نظریه های خلق مجدد و بقای ماده اصلی)
نویسنده:
سید محمدعلی دیباجی,محمدجواد دانیالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این همانی شخص دنیوی و اخروی دستاویزی برای رد امکان معاد قرار گرفته است. این مشکل در رویکردهای مختلف نفس شناسی مورد توجه است؛ بَدِم با طرح اشکالاتی از جمله ""شبیه سازی"" ادعا کرده، حتی در دوگانه انگاری، مسئله این همانی حل ناشدنی است. در یگانه انگاری– که رویکرد برخی متکلمان مسلمان و مسیحی و اکثر فلاسفه دین غربی است– این مشکل جدی تر است. این مقاله با رد اشتباه بَدم، نشان می دهد در فرض دوگانه انگاری هیچ مشکلی در این همانی نفس نخواهد بود، در فرض یگانه انگاری یا برای اثبات این همانی بدن دنیوی و اخروی نیز هر چند دو راه حل ""خلق مجدد"" و ""بقای ماده اصلی"" توسط متفکرین غربی عرضه شده است، اما نظر متفکرین اسلامی که بر گرفته از روایات معصومین است، تبیین کامل تری هم از این همانی نفس و هم این همانی بدن دنیوی و اخروی ارائه می کند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 69
حرکت استکمالی در عالم برزخ
نویسنده:
باقر سیدی بنابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
عالم مثال، که در متون دینی از آن به برزخ یاد شده است، مرتبه ای از هستی است که، از یک سو به دلیل داشتن آثار ماده (کم، کیف، وضع و ...) شبیه عالم جسمانی طبیعی است و از سوی دیگر، به خاطر تنزه از ماده، شبیه عالم مجردات محضه است. این عالم به خاطر رتبه بالاتری که از عالم ماده دارد، بر آن اشراف و علیت دارد و از این جاست که حقایق و موجودات عالم مثال، به مراتب از موجودات عالم ماده، قوی تر و بزرگ تر است؛ این رابطه بین موجودات عالم عقل و موجودات عالم مثال نیز برقرار است. از مهمترین و جدی ترین مسائل عوالم پس از مرگ مساله تکامل نفوس بعد از ارتحال از این نشائه و انقطاع از بدن طبیعی عنصری است و زیربنای این بحث مساله وجود زمان و عدم آن در عالم برزخ می باشد. تکامل برزخی از جهت نقل و منطق وحی امری محقق و مسلم است و متون اسلامی مربوط به نظام های اخروی و عوالم بالاتر که در بازگشت انسانها پیش روی آنهاست پر از اشاراتی و نکاتی است که دلالت بر تکامل روح در آن نظام دارد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 90
براهین عقلی اثبات حیات پس از مرگ
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار بر آنیم تا براهین عقلی اثبات حیات پس از مرگ انسان را بررسی کنیم. براهینی که در این نوشتار بررسی قرار شده‌‌اند عبارتند از: 1. برهان فطرت؛ 2. برهان معقولیت؛ 3. برهان عدالت؛ 4. برهان حکمت؛ 5. برهان تجرد روح؛ 6. برهان اخلاقی. به طور کلی این براهین را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: 1.براهینی که برای اثبات حیات پس از مرگ، از خدا و صفات او کمک می‌گیرند؛ مانند قرائتی از برهان فطرت، برهان عدالت و برهان حکمت؛ 2. براهینی که مستقیم و بدون کمک گرفتن از خدا و صفات او می‌توانند حیات پس از مرگ را اثبات کنند؛ مانند برهان معقولیت، برهان اخلاقی و برهان تجرد روح. در برهان فطرت، از فطرت جاودان خواهی انسان و در برهان عدالت، از عدالت خدا و در برهان حکمت، از حکیم بودن خدا حیات پس از مرگ اثبات شده است. در برهان معقولیت، عقل حکم می‌کند که اعتقاد به حیات پس از مرگ از اعتقاد نداشتن بدان، معقول‌تر است. در برهان اخلاقی از حکم اخلاقی و در برهان تجرد روح، از فنا ناپذیری روح، حیات پس از مرگ اثبات شده است. در این نوشتار، تمامی این برهان‌ها تجزیه و تحلیل شده‌اند. براهین عقلی، مرگ، حیات پس از مرگ، آخرت، نفس، بدن، حکمت الهی، عدالت الهی، فطرت، برهان اخلاقی
صفحات :
از صفحه 71 تا 82
رابطه نفس و بدن در انسان شناسی ملاصدرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفس و بدن در انسان شناسی ملاصدرا چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ آیا آنها دو موجود بیگانه از یکدیگر به حساب می آیند که بر اثر فشار بیرونی، در کنار هم قرار گرفته اند و هیچ تناسبی با هم ندارند؟ یا با صورت طبیعی در کنار هم جای گرفته اند؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است قبلا مشخص کنیم که آیا ملاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانه انگار است یا مانند فیزیکالیست ها، یگانه انگار و یا تشکیکی (نه هر دو و نه هیچ کدام)؟ اگر ثابت شود که گزینه اول درست است، آن گاه می توانیم از رابطه نفس و بدن به شکل رایج آن سخن به میان آوریم. اما اگر گزینه دوم درست باشد، نمی توان رابطه نفس و بدن را دقیقا به شکل کلاسیک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملاصدرا پذیرای هر یک از این احتمالات است، نوشتار حاضر هر یک از این احتمالات را به دقت بررسی و سرانجام چنین نتیجه گیری می کند که از میان این احتمالات، فقط احتمال اخیر قابل دفاع است. بر پایه این دیدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظریه تشکیک تبیین می شود. بر اساس نظریه تشکیک، هستی دارای مراتب تشکیکی است، به گونه ای که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که این نظریه قابل تطبیق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشیده است تا رابطه نفس و بدن را در سایه آن تبیین کند.
ارزیابی ادلّه و مبانی نظریه حدوث نفس
نویسنده:
احمد سعیدی,غلامرضا فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تاکنون، در باب حدوث یا قدمِ نفس، دستکم هفت نظریه مختلف را از قول دانشمندان گوناگون نقل کرده اند. امّا اکثر فلاسفه به ویژه فلاسفه مسلمان، به رغم اختلاف در نحوه حدوث نفس، درباره اصل «حدوث نفس و عدم تقدّم آن بر بدن» اتفاق نظر داشته اند. ابن سینا و پیروان او نفس را روحانیة الحدوث و روحانیة البقاء میدانند؛ در حالی که پیروان حکمت متعالیه نفس را در ابتدای پیدایشْ جسمانی، و در ادامه زندگی روحانی دانسته اند.از کلمات ابن سینا به ویژه در شفا، دستکم دو دلیل برای نظریه «حدوث نفس همراه بدن و عدم تقدّم آن بر بدن» به دست میآید. ملّاصدرا نیز سه دلیل از طرفداران «قدم نفس» را نقل و نقد میکند و بیش از ده دلیل را به نفع «حدوث نفس و عدم تقدّم آن بر بدن» میآورد؛ وی پاره ای از آنها را میپذیرد و انتقادات دیگران و ایرادات احتمالی را دفع مینماید. بیتردید، بسیاری از ادلّه نقلی، ظهور در «حدوث نفسْ پیش از بدن» دارند. در این مقاله، با نقد ادلّه فلاسفه بر «حدوث نفسْ همراه یا پس از بدن»، تعارض ادعایی میان عقل و ظاهر نقل را رفع کرده ایم.
براهین ابطال تناسخ در حکمت متعالیه در بوته نقد
نویسنده:
رحیم قربانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انتقال ارواح از بدن های مادی به بدن های مادی دیگر به هنگام مرگ، که «تناسخ» نامیده میشود، ازسوی برخی از اندیشمندان مطرح شده است تا مسئله کمال نفس انسانی را توجیه کنند. این توجیهدلایل گوناگونی داشته است و خاستگاه ها و نتایج متفاوتی دارد که نوشتار حاضر به بررسی برخی ازجنبه های آن میپردازد. این مقاله پس از تعریف «تناسخ»، به ذکر اقسام آن میپردازد و تناسخ روحانسان های تکاملیافته، روح انسان های متوسط و روح انسان های پست را بر اساس مبانی «حکمتمتعالیه» به نقد و بحث گذاشته است. ملّاصدرا براهین ابطال تناسخ را، که توسط گذشتگان ارائهشده اند، ناقص و در برخی موارد، نادرست دانسته و به این دلیل، استدلال های ویژه ای را بر پایهفلسفه خودش مطرح کرده است. این در حالی است که برخی از براهین خود ملّاصدرا نیز به دلیلابتنای آنها بر طبیعیات قدیم، نادرست مینماید. با توجه به بررسیهای این نوشتار، موارد درست ونادرست تناسخ، وضوح بیشتری مییابند.
یگانگی نفس و بدن در اندیشه اهل معرفت
نویسنده:
محمد میری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمی عرفان اسلامی ایران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمای مشائی به دوگانگی نفس و بدن معتقد بوده و درمقابل، در حکمت متعالیه، سخن از یگانگی نفس و بدن است. نوشتار پیشرو نگاه اهل معرفت به این مسئله را بررسی کرده و نشان می دهد که عارفان، قرن ها پیش از صدرالمتألهین، یگانگی نفس و بدن در وجود انسانی را باور داشته اند. افزون بر تصریحاتی که از آنها در این موضوع به جا مانده است، بسیاری از مبانی و اصول عرفان نظری نیز مبنای یگانگی نفس و بدن را مورد تأکید قرار می دهد. کون جامع بودن وجود انسانی، آفرینش او بر صورت الهی و با دو دست حق متعال، احدیت جمع وجود انسانی بین روح و بدن، تطابق نسختین و مقام خلافت الهی انسان، برخی از این مبانی عرفانی است که مبتنی بر مسئله یگانگی نفس و بدن می باشد. نوشتار پیشرو به بررسی چگونگی تلازم هرکدام از مبانی مزبور با یگانگی نفس و بدن می پردازد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 143
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق
نویسنده:
سمیه کامرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری است که عقل را به میدان استدلال می‌طلبد. گواه بر این مطلب تلاش اعاظم فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون افلاطون، ثنویت محض را مطرح نموده و برخی چون ارسطو قول به وحدت این دو را تثبیت نموده است. و فلاسفه بعدی هم بر مذاق یکی از این دو مسلک طی طریق نموده‌اند.بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم و بی نقض و ابرام، قابل چشم‌پوشی نیست، در فصل اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه نخستین چون افلاطون و ارسطو و برخی فلاسفه اسلامی چون فارابی و ابن سینا اختصاص دادیم، تا سیر تاریخی بحث تا حدی روشن گردد.شیخ اشراق مکتبی فلسفی که عمدتاً بر پایه شهودات وی است ارائه نمود که عمده‌ترین بخش آن را نظام نوری رقم می‌زند که از آن جهت که وی برای نفس هویت نوری قائل است، قاعدتاً مسئله رابطه نفس و بدن با نظام نوری وی گره می‌خورد که جهت دست‌یابی به نظر وی در این باب به حد لازم به مبانی‌ای چون هویت نور، تعریف نور، اقسام نور، ترسیم هستی براساس نور و جایگاه نفس به عنوان نور مدبر و جایگاه برازخ، پرداخته شده است. در هرم هستی شناسی سهروردی، نفس موجودی نورانی و بدن موجودی برزخ و غاسق و ظلمانی شناخته شده است که نظام فلسفی وی باید پاسخگوی این عدم مسانخت باشد. حکیم سهروردی برای حل نحوه ارتباط نفس نورانی با بدن ظلمانی قابل به وساطت امر سومی به نام روح بخاری می‌شود که همو بستر فیض رسانی از نور مدبر (نفس) به بدن ظلمانی است. وی با توجه به اینکه قائل به حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس نیست، رابطه این دو را براساس شوق و محبت و قهر و غلبه تفسیر می‌کند و البته این، تفسیر عمیقی از مسئله را به دست نمی‌دهد چون این الفاظ ترکیب انضمامی و ارتباط عرضی نفس و بدن را به ارمغان می‌آورد، چرا که در نفس‌شناسی وی، موجودیت و هویت نفس به نفس ناطقه است و بدن و قوا، فروع و اظلال نفس هستند، بنابراین بین نفس و بدن و قوا، دو گانگی مشهود است و بالتبع با وجود این دوگانگی، تفسیر و ترسیمی دقیق از ارتباط یک موجود مجرّد نورانی با موجود مادی ظلمانی ارائه نمی‌شود.ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد و دوگانگی موجود در دستگاه فلسفی اشراقی را برای همیشه از سر راه فیلسوف هموار می‌سازد. چه اینکه ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است از عرش تا فرش، یک وجود واحد سیال و پویاست که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. و اساساً وحدت نفس با قوا و بدن را مطرح می‌نماید. و به خلاف ترکیب انضمامی و عرضی اشراقی، ترکیب اتحادی و تعلق ذاتی نفس به بدن و علاقه لزومی و نه اتفاقی را بیان می‌دارد.فصل پایانی هم تطبیق آراء این دو فیلسوف سترگ در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند و تأثیر مبانی هر یک در حل مسئله به چه میزان موفق بوده است. البته در عین اینکه سهروردی سعی وافری در حل این مسئله غامض نموده ولی به دلیل فقدان مبانی صدرایی نتوانست تبیین موفقی ارائه نماید تا اینکه صدرالمتألهین حرف نهایی را در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب برای خود رقم زد.
بررسی رابطه نفس و بدن از نظر ابن رشد و ملاصدرا
نویسنده:
حسین رعیتی بادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری می باشد . گواه بر این مطلب تلاش فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون ارسطو ، قول وحدت نفس وبدن را مطرح نموده ،و برخی چون ابن سینا ، معتقد است نفس رابطه تدبیری با بدن دارد. بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم قابل چشم‌پوشی نیست،در گام اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه چون ارسطو و ابن سینا اختصاص دادیم . در گام بعد ابن رشد معتقد است نفس در جسم است به واسطه‌ی جسم عمل می‌کندو این جسم امری مادی است و با مرگ بدن نفس هم از بین می‌رود .به این معنی که بدن از نفس جدا نیست و نفس از آن جدا نمی‌باشد. لذا به وحدت عضوی بین نفس و بدن قائل است. در گام سوم ،ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد . ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است واحد سیال و پویا که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. هم چنین ملاصدرا، وابستگی نفس و بدن از روی تعلق وجودیمی داند واین که نفس در حدوث محتاج بدن است ولی در تداوم به آن نیازی ندارد و این تعلق صرفاً برای به دست آوردن پاره‌ای کمالات نفسانی است .در گام آخرتطبیق آراء این دو فیلسوف در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند . البته ، گرچهغموض مسئلهتجردو جسمانیت نفس نزد ابن رشد مطرح نیست ،اما ملاصدرا توانست بر اساس مبانی ابتکاری خود تبیین موفقی را در مسئله ارتباط نفس وبدن ارائه نماید.
مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن از نظر سهروردی
نویسنده:
لبلا خسرونیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه پژوهشی درباره مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است . هدف از تبیین این رساله نشان دادن رابطه نفس و بدن در میان آثار سهروردی است و اینکه آیا رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی با مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی او سازگار است یا خیر ؟ از آنجا که درک حکمت اشراقی بر آگاهی به درون وجود انسان و تأویل هستی آدمی استوار است ، خودشناسی و علم النفس در واقع کلید درک این حکمت و بحث حیاتی آن را تشکیل می دهد آنچنانکه خود سهروردی توصیه کرده است تا انسان نتواند به درون خود سفر کند و به تأویل رموز وجود درونی خود بپردازد او را قدرت تأویل پیام شرقی عالم وجود که همان حکمت اشراقی است میسر نمی شود . در این حکمت هستی و مراتب آن معرفت و سعادت انسان بر اساس نور تفسیر شده است و انسان با انوار و اشراق نفس به حقیقت واصل شده و او را مشهود می کند .از نظرسهروردی هر موجودی که ذات خود را ادراک کند با نور محض یکی می داند از این رو نفس انسانی را با اصول کیهانی یا انوار مرتبط می کند .سهروردی از این اصل اشراقی در معرفت شناسی نتیجه کلی می گیرد هر چیزی که ذات خویش آگاه است از تمام چیزهای همان مرتبه نیز آگاه است.بنابراین آگاهی اساس علم اشراقی می شود که معتقد است حقیقت همه موجودات خودآگاه به آگاهی کیهانی آغازشده وتا آگاهی انسان بسط می یابد و خودآگاهی با روشن بودن یا ظاهر برابر بوده و با نور محض یکی است .
  • تعداد رکورد ها : 51