جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 36
بررسی رابطه‌ی عقل و دین از منظر مکتب تفکیک و نقد آن از منظر مرحوم علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی
نویسنده:
میثم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته و دین نیز در ترویج تعقل گام های مؤثری برداشته است، بین این دو رابطه‌ی تنگاتنگی بر قرار است. اما به علت مطرح شدن برخی از موضوعات از جانب دین که یا از دسترس عقل خارج است و یا هر کسی ظرفیت فهم آنها را ندارد، به ظاهر نوعی ناسازگاری بین این دو منبع معرفت زا حاصل می شود. حل ناسازگاری ظاهری میان این دو، سبب پیدایش جریان های فکری هم‌چون «مکتب تفکیک» شده است. تفکیکیان بیان می کنند که اساساً میان معارف بشری – از هر قبیل که باشد- و معارف وحیانی تفاوت ماهوی وجود دارد از این رو هماهنگی میان عقل (فلسفی) با دین امری ناشدنی و غیر ممکن است. در مقابل، گروهی قائل به هماهنگی عقل ووحی در طریق کسب معرفت دینی هستند و معتقدند، بدون استفاده‌ی همگرا از این دو موهبت الهی، امکان رسیدن به شناخت متعالی دین وجود ندارد. دو حکیم متأله یعنی علامه محمد حسین طباطبایی و شاگردانشان و هم‌چنین استاد جوادی آملی به عنوان دو نماینده‌یِ تمام عیار گروه اخیر هستند. ضمن بیان دیدگاه مکتب تفکیک در خصوص رابطه‌ی عقل و دین، به نقد این دیدگاه با تکیه بر آراء این دو حکیم متأله می‌پردازیم. با توجه به اعتبار عقل از نظر دین و استحکام معرفتی بدیهیات عقلی می توان نحوه‌ای از استقلال برای عقل در حوزه دین قائل شد.
بررسی کارکرد‌های اجتماعی دین در اندیشه عالمان شیعی معاصر (امام خمینی (ره) – علامه طباطبایی – استاد مرتضی مطهری – دکتر علی شریعتی)
نویسنده:
مرتضی چنگیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کارکردهای اجتماعی دین از جمله مباحثی است در حوزه جامعه شناسی دین که به بررسی نقش و کارکرد دین در جوامع انسانی می پردازد و دیدگاه های مختلف را در این زمینه مورد نقد و بررسی قرار می دهد. تعلق خاطر اصلی پژوهشگران جامعه شناسی در مورد دین، کارکرد آن است و اصطلاح کارکرد به سهم دین در ابقایجوامع انسانی و ثبات آن راجع است.تحقیق حاضر آراء و اندیشه عالمان شیعی معاصر را در این زمینه مورد بررسی قرار می دهد. امام خمینی، علامه طباطبایی ، استاد مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی، عالمانی هستند که به کارکردهای اجتماعی دین توجه کرده اند و این موضوع را می توان در خلال نوشته ها و سخنان ایشان بررسی نمود.محقق دراین رساله با استفاده از اطلاعات به دست آمده از آثار عالمان شیعی معاصر ، ضمن تحلیل متن با روش مقایسه ای به بیان نکات اشتراک و افتراق آنان در مورد کارکردهایاجتماعی دین می پردازد.در این تحقیق علاوه بر اشاره به اندیشه اجتماعی و مفهوم دین در اندیشه آنان، عنوان شده است که عالمان شیعی معاصر ،کارکردهای اجتماعی مثبتی برای دین قائلند و در مورد آن اشتراک نظر دارند. از نگاه این عالمان می توان کارکردهایی چون ، تقویت انسجام اجتماعی، کنترل اجتماعی، معنابخشی به زندگی، تقویت روحیه ایثار و فداکاری، تعیین قانون و ضمانت اجرایی آن، ایجاد هویت اجتماعی و مسئولیت اجتماعی را برای دین در جامعه قائل شد.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
معرفت‌شناسی زهد از دیدگاه ملاصدرا، علامه طباطبایی و امام خمینی
نویسنده:
فاطمه‌ مرتضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت اصول پذیرفته شده در هر نظام معرفتی، بر گونه نگرش آن در تبیین نظری و عملی مسائل تاثیر خواهد گذاشت ، چراکه انسان بدون شناخت و تفسیر صحیح از اصول و مبانی، ممکن است دچار افراط یا تفریط گردد، لذا ارئه معرفت شناسی شایسته از بهترین راهکارها در تبیین نگرش‌هاست. از این جهت «زهد» -که خود از مولفه‌های حکمت عملی است – مساله ای است که با تمام گستردگی خود در حوزه عرفان، حکمت و اخلاق، در همه زمان‌ها در معرض آسیب افراط یا تفریط قرار گرفته و آفات فردی و اجتماعی فراوانی را به دنبال داشته است. بنا بر این بررسی و تحلیل مبانی معرفتی آن، در تفسیر صحیح و اصلاح فرد و جامعه تاثیرگذار خواهد بود. این نوشتار بر آن است تا به پژوهشی در رابطه با «معرفت شناسی زهد» از دیدگاه امام خمینی، صدرالمتالهین و علامه طباطبایی به روش توصیفی، تحلیلی و کتابخانه ای بپردازد. در این راستا پس از ارائه «معنا شناسی» مختصر، مبانی «انسان شناختی» و «جهان شناختی» هر یک از دانشمندان فوق مورد بررسی قرار گرفته است. «زیبایی شناسی» زهد شامل آثار معرفتی و تجربی آن در آثار صدرالمتألهین به دست آمد و مطلب بسزایی در نوشته‌های سایر دانشمندان فوق موجود نبود. بعلاوه در همه فصول سعی شده به آسیب شناسی «زهد» و «ریاضت» که در ارتباط بسیار تنگاتنگی با ان قرار می‌گیرد، پرداخته شود. لکن در فصل دوم، این مطلب در ضمن سایر مطالب و در فصول سوم و چهارم به نحو جداگانه ای مطرح شده است.
بررسی نقش جایگاه خداشناسی فطری از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
زهرا ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث مربوط به معرفت دینی و خداشناسی، شناخت فطری و راه یابی از طریق درون یکی از راه های قابل توجه است. از جمله راههای خداشناسی تعلیماتی است که از طریق براهین عقلی و بیانات شرایع به بشر رسیده است. باید توجه داشت که در عین حال انسان هایی وجود دارد که قادر به درک مبانی استدلال عقلانی و قبول بیانات شرایع نمی باشند.لذا برای این عده مسیری دیگر در همان معرفت و ارتباط با ذات خداوند از طریق فطرت انسانی است، مهیا گردیده است. خداشناسی و خداجویی در فطرت انسان همگام با آفرینش وی سرشته است و حتی براهین فلسفی مانند برهان صدیقین، برهان وجودی، و... به گونه ای ریشه در فطرت خداشناسی انسان دارند. همۀ انسانها این شناخت را در عمق جان و وجدان خویش دارند ولی به سبب عوامل گوناگون محیطی، اجتماعی، فرهنگی و موانع مختلف دنیایی وضوح و روشنی آن را از یاد برده اند. علم به این آگاهی فطری یا خداشناسی فطری نیازمند تلنگرهایی است که که باید پیوسته از سوی دین پژوهان و فیلسوفان انجام گیرد تا تجلی آن همواره محفوظ باقی بماند. پژوهش حاضر ضمن بررسیمبادی و مسائل کلی فطرت و تبیین بینش خاص قرآن درباره آن، به بحث از فطرت الهی در انسان از دیدگاه برخی از حکمای متعالیه می پردازد. این فیلسوفان برهان هایی را از طریق فطرت بر اثبات وجود خداوند تبیین کرده اند که برخی مبتنی بر ادراکات فطری وبرخی مبتنی بر گرایشهای فطری است. در این تحقیق تکیۀ خاصی به آراء ملاصدرا و حکمای متعالیه معاصر درباره خداشناسی فطری شده است.ملاصدرا با تکیه بر فقر وجودی ممکنات، و همچنین از طریق گرایش عشق به کمال طلبی و امید داشتن در شدائد بر اثبات فطری بودن شناخت خداوند برهان اقامه کرده است.علامه طباطبایی نیز از طریق علم حضوری ممکنات و ربط وجودی ایشان و استناد به آیۀ میثاق و نیز از طریق گرایش امید در سختیها، برهانی را بر اثبات فطری بودن وجود خداوند اقامه کرده است. آیت الله شاه آبادی نیز با ارائه برهان فطرت عشق به نظریۀ جدیدی درزمینه فطرت دست یافته است. امام خمینی نیز که شاگرد ایشان می باشد، صرفاً از طریق گرایش عشق به کمال مطلق و انزجار از نقص به اثبات فطری بودن وجود خداوند می پردازد.
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و گنابادی در داستان حضرت آدم (ع)
نویسنده:
محبوبه زیرایی مزار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قصص و داستان هایقرآن یکی از موضوعات مهم علوم قرآن بوده و بی شک آگاهی از آن در تفسیر آیات بسیار موثر خواهد بود. قصص قرآن از زندگی پیامبران و امت های آنان سخن می گوید . داستان حضرت آدم (ع) یکی از مهمترین آنها ست که در سوره های مختلف بیان شده است.قصه آدم ویژگی هایی دارد که طبیعتا بیش از دیگر قصص قرآن جلب نظر می کند و حجم قابل ملاحظه ای از نگاه های تأویل گرا را به خود جذب کرده است . نخستین کسانی که روش تأویل را در داستان آدمبرگزیدند اهل عرفانهستند. در این پژوهش نگاه مفسری عقل گرا همچون علامه طباطبایی و مفسری تأویل گرا همچون گنابادی مورد مقایسه قرار گرفته است .به رغم اینکه در این زمینه میان این دو دیدگاه اشتراکاتیمشاهده می شود مانند : در مورد اسمائی که خداوندبه «آدم » آموخت تا برتریش بر فرشتگان معلوم گردد هر دومفسّر معتقدند: حقیقت این اسماء یکی بوده است. علامه طباطبایی می گوید: منظور از اسماء و مسماهای آن موجوداتی زنده و دارای عقل بوده اند که در پس پرده غیب قرار داشته اند. گنابادی نیز معتقد است: خدای تبارک و تعالی علم موجودات و صورت کلی و نمونه آنها از جهت اینکه اسماء و آینه هایی برای حق تعالی می باشند بر آدم افاضه کرد و در او به ودیعه گذارد و ... .اما در پاره ای از موضوعات نیز دو مفسر به نحو معناداری اختلاف نظر دارند ؛ مانند اینکه:گنابادی منظور از آدم را لطیفه عاقله آدمی می داند که در بهشت نفس انسانی ساکن می باشد اما علامه طباطبایی منظور از آدمی را جنس حضرت آدم می داند. در برخی آیات تنها یکی از دو مفسر نظر داده و دیگری به ترجمه بسنده کرده است . باید گفت اختلاف نظر دو مفسر مبتنی بر اختلاف مبانی فکری و سبک تفکر آن دو می باشد. چنانکه طباطبایی برای پی بردن به تفسیر آیات به جهات ادبی قرآن کریم ،بیان شآن نزول ،استدلال به برخی از آیات دیگر وتفسیر بوسیله ی روایات منقول در زمینه ی قصص قرآن عنایت داشته است . اما گنابادی که دیدگاه غالب او عرفانی است از زاویه ی دید عرفانی به این داستان پرداخته است .
حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه آذربویه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به بررسی « حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی» پرداخته شده است. که هر یک از این متفکران نظراتی را در مورد ماهیت ایمان و ارتباط آن با اراده، عقل، عمل ، و سپس مراتب آن ذکر کرده اند.شهید ایمان را تصدیق و باور قلبی معرفی کرده اند و آن را به دو بخش ایمان عرفی و شرعی تقسیم نموده اند. از نظر شهید ایمان حقیقتی برخاسته از تصدیق قلبی است و این ایمان از طریق اختیار حاصل می شود. لذا ایشان ایمان غیر اختیاری را ایمان واقعی نمی دانند. شهید در مورد ارتباط ایمان و عقل قائل است که ایمان از طریق دلیل و استدلال حاصل می شود و ایمانی را که از طریق تقلید بدست آمده باشد رد می کند. هم چنین ایشان در مورد ارتباط ایمان و عمل، قائل به خارج بودن عمل از ایمان شده اند. نهایتاً این که شهید قائل است که در ایمان هیچ گونه افزایش و کاهشی وجود ندارد و ایمان امری واحد است. اگرچه ایمان به حسب افراد، طبقات و مراتب گوناگونی پیدا می کند که این امر مربوط به اصل ایمان نیست بلکه مربوط به کمال ایمان است.ملاصدرا نیز ایمان را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است و قائل است که در حوزه ی ایمان، مبحث اختیار و اراده مطرح نمی شود و حصول آن مبتنی بر اراده ی خداوند، رضایت و شوق انسان است. ایشان در مورد ارتباط ایمان و عقل در ابتدا به مباحث عقلانی بسیار بها می دهد از طرف دیگر به محدودیت های آن نیز اشاره می کند. هم چنین صدرا با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد عمل را خارج از حوزه ی ایمان می داند. و در آخر این که صدرا مراتبی برای ایمان ذکر می کند که در نتیجه روشن می شود او به مراتب ایمان قائل و معتقد است.از طرف دیگر علامه ایمان را تصدیق قلبی همراه با علم و التزام عملی معرفی نموده اند. دیدگاه ایشان در خصوص اختیاری بودن ایمان بر این محور می چرخد که انسان در فعل خود مختار است و خداوند از راه اراده و اختیاری که به انسان عطا کرده فعلی از او خواسته است علامه در مورد ارتباط ایمان و عقل، علاوه بر شهودی بودن ایمان اعتقاد دارد که ایمان را باید با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت. هم چنین ایشان با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد ایمان را صرف اعتقاد نمی داند بلکه التزام به لوازم و آثار علمی را نیز داخل در حوزه ایمان می داند و در پایان این که علامه در بیان انواع ایمان می فرماید: ایمان در کل یکی بیشتر نیست اما درجات و صفات و منازلی دارد. وی تعیین و برهان را در برترین مرتبه ی ایمان لازم می داند بی آن که سایر مراتب و درجات ایمان را از اعتبار ساقط بداند.
تبیین فلسفی-کلامی عصمت امام از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
خدیجه صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لزوم امامت از سنّت‌های تغییر‌ناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی می‌آورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهم‌ترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگي آن به لحاظ اينكه با مسئله «امامت» رابطه‌اي عميق و ناگسستني دارد، بيش‌تر در بستر امام‌شناسي كلامي شيعه، رشد و توسعه پيدا كرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از این‌رو بررسی آراء و اندیشه‌های این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر می‌رسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئلۀ عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم می‌شود. وی در کتاب‌های الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها می‌پردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله می‌نگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوتی دربارۀ این موضوع اظهار‌نظر کرده‌اند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئلة عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث دربارۀ عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمۀ تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئلۀ علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
بررسی مسئله وحدت وجود از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
محمدجواد صیرفی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین تصوراتی که در طول تاریخ الهیات،فلسفه و عرفان از خدای متعال وجود داردتصوری است که وحدت وجودیان داشته اند.در این رساله کوشش می شودتا نظریه وحدت وجود از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی شود تا معلوم گرددکه این حکیم الهی چه تصوری از وحدت وجود داردو چگونه از تصور خود دفاع می کند.برای این کار آثار وی به 4دسته قرآنی،فلسفی،عرفانی وشعری تقسیم کرده ایم و همه آنها را برای مقصود خود کاویده ایم.نتیجه این پژوهش این است که به نظر این حکیم وحدت شخصی وجود و وحدت تشکیکی وجود هر دو صحیح اند هرچند وحدت شخصی وجود تقریر دقیقتر و عمیق تری از وحدت تشکیکی وجود است.
بررسی مسئله فطرت و ابعاد معرفتی آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
الهام پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله فطرت یکی از مباحث مهم و بنیادی در فلسفه وکلام است. از این رو این نظریه را ام المسائل یا به تعبیردیگر اصل مادر خوانده‌اند. بر اساس این نظریه انسان در متن آفرینش قبل از آنکه عوامل اجتماعی و روانی در او تاثیر بگذارد، یک سلسله اقتضاهای انسانی به حسب اصل فطرت در او هست که مشترک بین همه انسانهاست مانند: خداشناسی و حقیقت‌جویی و... و در اصطلاح، توان معرفتى انسان است که از جانب خدا در سرشت او نهاده شده‏ است. در چند قرن اخیر به دلیل پیدایش مکتب های الحادی از یک سو و پیشرفت علم روانشناسی از سوی دیگر بحث فطرت وابعاد آن مورد توجه اندیشمندان و متألهین واقع شده است. مرحوم علامه طباطبایی، از جمله اندیشمندان اسلامی، نظریه فطرت را ساده ترین و روشنترین راه برای اثبات و موجه ساختن بسیاری از مسائل مهم و مبنایی مانند؛ مباحث خداشناسی، اخلاق، تربیت، دین شناسی، انسانشناسی و ... می داند. و بر این عقیده است: همه این مباحث در خاصیت و تاثیرگذاری خود وام دار مسأله فطرت است. از این رو این تحقیق با جهت گیری توصیفی و تحلیلی به بررسی ابعاد معرفتی نظریه فطرت از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد و برآیند آن ابتناء خداشناسی، دین‌شناسی، انسان‌شناسی، اخلاق‌ورزی انسان یه فطرت است و این مهمترین یافته این پژوهش است.
  • تعداد رکورد ها : 36