جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 58
تطبيق نظريات اخلاقی حوزه‌ی علمی علامه طباطبائی با فضيلت‌گرايی مک‌اينتاير
نویسنده:
زهرا علیزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مک‌اينتاير "فضيلت" را محور و اساس نظريات اخلاقی خود می‌داند. از نظر او فضيلت که از سه عنصر "عمل"، "نظم روايی" و "سنت تاريخی" به دست می‌آيد، ارزش ذاتی برای انسان دارد، يعنی انسان با داشتن فضيلت می‌تواند به سعادت و حيات نيک که غايت زندگی است دست يابد، از سوی ديگر سعادت و حيات نيک همان فضيلت-مندی است. انسان فضيلت‌مند در هر شرايطی می‌تواند، بهترين و متأملانه‌ترين امور را بدون تأمل انتخاب کند، زيرا چنين فردی به ملکه‌ی فضيلت آراسته است. بنابراين غايتی که انسان فضيلت‌مند می‌تواند به آن دست يابد، در دل مفهوم فضيلت نهفته است، چرا که از يک سو غايت يا همان حيات نيک، عبارت است از اينکه انسان در جستجوی خير باشد، و از سوی ديگر جستجوی خير جز با داشتن فضايل امکان‌پذير نيست. بر اين اساس می‌توان گفت دين در غايت مطرح شده در نظريه‌ی اخلاقی مک‌اينتاير نقش تعيين کننده ندارد و گزاره‌های اخلاقی به واسطه‌ی فضيلت و حکمت عملی که خود فضيلت عقلانی است تعيين می‌شوند و همين فضايل پشتوانه‌ی اخلاق، مبنای اخلاق‌مداری انسان و نيز معنای سعادت و غايت انسانی هستند.ديدگاه ديگر اخلاق از نظر طباطبائی و شاگردان او است. در آرای اين انديشمندان، اخلاق امری نفسانی و فطری است که انسان با عمل به اصول آن می‌تواند به فضايلی دست يابد که اين فضايل می‌توانند انسان را که موجودی کمال‌طلب است به کمال مطلق (که از نظر آنان مقام قرب الهی است) برسانند و انسانی که به کمال مطلق برسد، به سعادت نهايی خويش دست می‌يابد. از سوی ديگر عقل و شرع دو عنصری هستند که انسان در مقام اثبات حسن و قبح اخلاقی به آنها نيازمند است و در صورتی که از اين دو امر پيروی کند، می‌تواند به حد وسط در احکام اخلاقی (فضايل) برسد. بر اين اساس دين (انجام تکاليف دينی)، پشتوانه‌ی اخلاق و واسطه‌ی دست‌يابی به فضايل است و اين فضايل علاوه بر ارزش ذاتی که دارند واسطه‌ی دست‌يابی به سعادت هستند. بنابراين فضايل ملاک رسيدن به سعادت هستند و نقش کارکردی در رسيدن انسان به سعادت دارند.
بررسی کارکردهای دین در زندگی بشر از دیدگاه علماء و دانشمندان شیعی معاصر
نویسنده:
محمدرضا ابراهیم زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در عرصه ی پژوهش های دینی، بررسی آثار و کارکردهای دین در زندگی بشر، از اهمیّت فراوانی برخوردار است، مطالعه و پژوهش در این زمینه موجب پررنگ تر شدن نقش دین در جوامع مختلف انسانی می شود و شاید عاملی در جهت احیاء تفکر دینی به عنوان اساس و شالوده ی زندگی الهی باشد. هدف از این تحقیق، بررسی این آثار و پیامدها است که در آن، دیدگاه های شش تن از متفکران برجسته شیعی معاصر یعنی امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی (ره)، علامه جعفری (ره)، استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، دکتر علی شریعتی و عبدالکریم سروش، مورد کنکاش قرار گرفته است. باید توجه داشت که نگاه متکلمان مسلمان به دین، نگاهی معرفت شناسانه است، این در حالی است که دیگر متفکران و دانشمندان با رویکردی جامعه شناسانه یا روانشناسانه به مطالعه دین می پردازند ولی آنچه مسلم است، این است که همگی آثار و پیامدهای انسانیِ دین را می پذیرند و بر آنها تاکید می کنند. بزرگانی همچون حضرت امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره) و علامه جعفری (ره)، مانند دیگر متکلمان مسلمان شیعی، دین را الگو و مکتبی جامع و کامل می دانند که چگونه زیستن را به آدمی می آموزد و آثار و برکات فراوانی را، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، نصیب او می گرداند، از این رو پرداختن به کارکردی و مسکوت نهادن کارکرد دیگری از دین، ناشی از عدم شناخت واقعی آن است. استاد شهید مرتضی مطهری(ره) نیز نظریه مذکور را می پذیرند، اما آنچه از بررسی آثار و اندیشه های ایشان بدست می آید، این است که استاد مطهری(ره) معرفت بخشی دین را مهمترین کارکرد آن و مبنایی برای کارکردهای دیگر می دانند. دکتر علی شریعتی علاوه بر پذیرفتن آثار فردی و روانی دین، مهمترین اثر یا کارکرد دین را تحول آفرینی، ستم ستیزی و ایجاد تحرک اجتماعی در نظر می گیرند. متفکرانی همچون عبدالکریم سروش که دین را عهده دار تبیین مسائل آن جهانی می دانند، تنها بر آثار روانی و اخروی آن تاکید کرده و دین را فاقد خدمات و کارکردهایی در نظام های سیاسی و اقتصادی، به شمار می آورند.
مقایسه اراده الهی از نظر فخر رازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهرا رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف دراین پژوهش این است که دیدگاههای این دوبزرگواردرباره صفت اراده باری تعالی موردبررسی قرارگیرد. روش تحقیق تحلیلی توصیفی است .اراده ازریشه«رود»به معنای طلب،قصدداشتن،وپسندیدن است.اراده درمعنای عام وخاص بکارمی رود. مقصودماازاراده دراین بررسی اراده درمعنای خاص است.«تصمیمی که ناشی ازیک ترجیح عقلانی باشد.»علامه محمدحسين طباطبايي ،اراده باري تعالي رادر زمره يكي از صفات فعلي خارج از ذات مي داند، كه ازمقام فعل انتزاع مي شودبين اراده وعمل باري تعالي فاصله نيست.به محض اينكه باري تعالي درخلقت موجودات «كن »بگويد«فيكون »مي شود.مطابق نظر علامه خداوندازازل مريدنبوده وازهرتغييرمنزه است. ازنظرعلامه اراده انسان درطول اراده خداست.ايشان همچنين قائل به نظام اسباب ومسببات وقاعده عليت است.علامه علاوه براعتقادراسخ به مطلق بودن اراده الهي به ملزومات آن«اراده واختيار انسان»نيزمعتقد است.علامه همچنين قائل به حسن وقبح عقلي مي باشد.فلسفه شرور از نظر علامه به دليل خيرات كثيرآنهاست ،وشرور از ديگاه ايشان بالعرض مقدورخدا مي باشد.از نظر امام فخر رازي ، اراده باري تعالي صفتي ذاتي است ، كه مرجح ومخصص يكي از دو طرف امكاني مي باشد. وباري تعالي نيز از ازل مريد بوده است.طبق نظرفخرخواص اشياء براساس عادت الله است ونظام علي ومعلولي جايگاهي ندارد،ايشان اعتقادراسخ به مطلق بودن اراده الهي داردخداوندفاعل بلاواسطه افعال انسان است،البته فخررازي دربعضي مواقع نيزكه بحث ارسال رسل مطرح است تاحدودي قائل به اختيارانسان شده است،امابطوركلي ايشان جبري مسلك است ازنظرخرچون تدبيركل عالم بلاواسطه توسط باري تعالي است،وباري تعالي نيزهرگزقبيح انجام نمي دهدلذا قبحي وجود ندارد.ايشان قائل به حسن وقبح شرعي است ، همچنين شرور را به اراده الهي مي داند.
بررسی علم حضوری از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
نویسنده:
سعید بخشی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهعلم حضوری زیربنایی ترین موضوع معرفت شناسی و فلسفه الهی به شمار می آید مسأله علم حضوری از دیر باز در بین اندیشمندان مختلف ،به ویژه عرفا واندیشمندان مسلمان ،از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و در معرض برداشتها ونظرورزی های مختلفی قرار گرفته است .این نوع از معرفت به عنوان معرفتی مستقیم وبی واسطه ویقینی ،هم درفلسفه اسلامی وهم در فلسفه غرب پیشینه طولانی دارد برای نخستین بار مفهوم ادراک حضوری و مفاهیم مشابه مانند اشراق در فلسفه غرب، به وسیلة نوافلاطونیان به ویژه فلوطین ، مطرح گردید. و بعدها توسط پروکلوس ، به اتمام رسید.به نظر می رسد در فلسفه اسلامی اولین کسی که به صراحت واژه «علم حضوری اشراقی» را به کار برده و در آثار فلسفی خود از آن بهره برداری کرده، شیخ اشراق (549ـ587ق) است.وی با طر ح علم حضوری به عنوان سر چشمه اصلی و نقطه اتکاءاساسی ان نه تنها دشواری های معرفت را مورد شنا سایی قرار داد بلکه متا فیزیک و الهیاتی متعالی بر پایه استوار معرفت نفس (علم حضوری)بنا نمود...در عصر حاضر علامه طبا طبایی وشاگردان وی بیش از دیگران این مو ضوع را مورد مداقه قرار داده ودر احیای فلسفه جدید و بهره گیری از علم حضوری کو شیده اند. درمورد علت نام گذاری فلسفه اشراق به «حکمه الاشراق». از طرف سهروردی می توان گفت که اشراق به معنای شهود و مشاهده است وچون شهود در فلسفه ایشان اهمیت زیادی دارد از این رو به این نام نام گذاری شده است.. شیخ اشراقدربیان علم حضوری می نویسد:«حضور شیئ برای ذات مجرد ونورانی »به عبارتی حضوروعدم غیبوبت از خود ملاک علم حضوری است. علامه طبا طبایی نیز در موردعلم حضوری اذعان می دارد«علم حضورى يعنى علمى كه- عين واقعيت معلوم پيش عالم- نفس يا ادراك كننده ديگرى حاضر است- و عالم شخصيت معلوم را مى‌يابد.مانند علم نفس بذات خودو حالات وجدانى و ذهنى خود»واژگان کلیدی: علم حضوری،علم حصولی،معلوم بالعرض،معلوم بالذات، اشراق
بررسی تطبیقی نظریه شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
ذکیه ترکاشوند دهنو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به این که مسأله شناخت از پیچیده ترین مسائل معرفت انسانی است و گره های نگشوده در این زمینه وجود داشته و اذهان بشری دچار آشفتگی شده است ، لذا به این سبب اندیشمندان بزرگی به آن پرداخته و دیدگاه های گوناگونی ارائه کرده اند . از این میان دو فیلسوف بزرگ ، دیوید هیوم و علامه طباطبایی ، به کاوش در مبانی شناخت آدمی اهتمام ورزیده اند و دیدگاه های متعارضی عرضه کرده اند ، که مهم ترین آن ها در باب منشأ تصورات و پی جویی از ریشه های آغازین معرفت است . هیوم ، در نظریه شناخت خود ، به انکار معقولات ثانیه و محدود کردن تصورات به انطباعات حسی برمی آید . در باب تصدیقات نیز محدودیت فراوانی بر عقل تحمیل می کند . وی با رد اصول بدیهی عقلی ، به جز گزاره های تحلیلی ، تنها گزاره هایی را حاکی از خارج می داند ، که قابل تحقیق تجربی باشند . در مقابل ، علامه طباطبایی با اصل دانستن معرفت حضوری و پذیرش اصول بدیهی عقلی ، دایره شناخت بشری را بسیار گسترده می داند . ثمره ی اصلی این تعارضات ، شک گرایی معرفتی هیوم و ابطال آن از سوی علامه طباطبایی می باشد . از رهگذر همین مبناست که هیوم به تحلیل مفهوم علیت پرداخته و اصل علیت را به مثابه یک اصل عقلانی نفی کرده است . در مقابل علامه طباطبایی از مسأله ریشه ی اعتقاد به علیت گره گشایی کرده و علیت را به عنوان یک اصل غیرتجربی و عقلی اثبات می کند . از دیگر سوی ، مواضع وجودشناسی مبتنی بر نظام معرفتی این دو فیلسوف ، در مورد مسائلی نظیر : جوهر ، تصورکلی ، جهان خارج ، تصور خدا ، بسیار متقابل بوده و هر یک تأثیرات شگرفی بر اندیشه ی پس از خود در زمینه معرفت شناسی ، وجود شناسی ، فلسفه اخلاق و فلسفه دین به جای گذاشته اند .
نقد دیدگاه روشنفکران معاصر در رابطه معرفت و اخلاق از منظر علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
روح اله علوی عدل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در عصر جدید علوم عقلی در فلسفه غرب در مباحث فلسفه اخلاق بحث در رابطه تولیدی میان دانش و ارزش از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. به گفته بسیاری از صاحب نظران مبتکر عدم استنتاج باید از هست فیلسوف انگلیسی- اسکاتلندی دیوید هیوم است. بر اساس تحقیق صورت گرفته التزام ایشان به این گفته ناشی از دیدگاه تجربه گرایانه وی می باشد. در میان روشنفکران معاصر نیز سروش با این اندیشمند غربی هم داستان شده است و در کتابی مستقل به رابطه منطقی میان دانش و ارزش پرداخته و منکر چنین رابطه ای شده است. آنچه مناسب است درباره آن تحقیق شود این است که این نظریه بر چه مبانی فکری معرفتی، اخلاقی و انسانی استوار است. در این پژوهش روشن می شود که بیگانه دانستن معرفت از اخلاق ناشی از مبانی معرفتی تجربه گرایانه و مبانی ارزشی غیر واقع گرا و نیز مبتنی بر مبانی انسان شناختیطبیعت گرایانه و اومانیستی است.از این رو مبانی معرفت شناختی، ارزش شناختی و انسان شناختی سروش که ریشه اعتقاد به انکار رابطه میان دانش و ارزش می باشد، بر اساس اندیشه های علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی که بر مبانی اندیشه اسلامی تکیه دارند، دیدگاه تجربه گرایانه در معرفت و دیدگاه غیر واقع گرایی در اخلاق و نیز دیدگاه طبیعت گرایانه در مبانی انسانی شناختی نسبت به علوم انسانی را نمی پذیرند. بنابراین به نظریه هایی که بر این مبانی پایه ریزی شده است نیز نقد دارند. و از جمله می توان جدایی میان امور حقیقی از امور اعتباری دانست.
رابطۀ عقل و وحی ازدیدگاه مکتب تفکیک و نقد آن بر مبنای آرای علامۀ طباطبایی«ره»
نویسنده:
رسول کشاورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش، دیدگاه مکتب تفکیک و علامه طباطبایی را در ارتباط با عقل و وحی مورد بررسی قرار می‌دهد. موسّسان وپیروان مکتب تفکیک نظریاتی را مطرح می‌کنند که حاصل این نظریات، دستاوردهای فلسفی و عرفانی را به چالش می‌کشد. در این مکتب، بر جدایی سه راه و روش معرفت، یعنی جریان «وحی، عقل و کشف» تأکید می‌شود. عقل، نوری مجرد، بسیط، ظاهر بالذات و مظهر للغیر و موجود مستقل خارجی تلقی می‌شود که با عقل فلسفی مغایرت دارد؛ زیرا عقل فلسفی با نفس انسان سر و کار دارد که از نظر آنان موجودی مادی و ظلمانی است. علم نیز همانند عقل، نور مجرد و خارج از حقیقت انسان محسوب می‌شود. معارف بر دو قسم بشری و الهی تقسیم می‌شوند. این دو معرفت، جدای از یکدیگر قرار دارند و دارای اوصاف مختص به خود می‌باشند. معرفت بشری متشکل از عقل فلسفی است که با روش قیاسی و با تألیف مقدمات به یقین نائل می‌شود لیکن مطابقت آن با واقع قابل اعتماد نیست. در حالی که معارف الهی بر «تذکر« استوار است که یقینی و قابل اعتماد است. بر اساس نگرش مکتب تفکیک، اعتقاد به حجیت محکمات و ظواهرآیات و روایاتی که تواتر لفظی یا معنوی دارند فطری است؛ لذا احتیاج به اقامه ی برهان عقلی ندارد. بنابراین اصالت براهین عقلی نمی تواند مقّدم بر ظواهر و محکمات باشد. همچنین با یادآوری دو نوع عقل نوری(فطری) و اصطلاحی(فلسفی)، عقل فطری با وحی معارضه نمی‌کند. تعارض ممکن است بین دلیل نقلی و عقل اصطلاحی فرض شودکه یا درباب معارف الهی است و یا در باب غیوبی است که خداوند متعال علم آنها را از دیگران مخفی داشته است. در هردو صورت تقدم با دلیل نقلی است. علامه طباطبایی«ره» که مدافع هماهنگی «قرآن، برهان و عرفان»، است تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی را جزء متن دیانت اسلامی محسوب می‌کند. وی فلسفه را مقابل وحی قرار نمی‌دهد بلکه آن را علمی می‌داند که انسان را در درک عمیق وحی یاری می‌کند و معتقد است بین روش انبیا در دعوت مردم به حق و آنچه که انسان از طریق استدلال درست و منطقی به آن دست می‌یابد فرقی وجود ندارد. تفاوت تنها در این است که پیامبران از مبدأ غیبی استمداد می‌جستند. علّامه، همواره بر لزوم هم سویی عقل با وحی تأکید می کند و معتقد است اگر تعارض بین استنتاج ظنی وحی و استنتاج قطعی عقل به وجود بیاید باید وحی را طوری تفسیر کرد که مطابق با عقل باشد.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
بررسی جایگاه منفعت در مکتب سودگرایی و آموزه‌های اخلاقی اسلام‌ (با تأکید برآرای جان استوارت میل و علامه طباطبایی)
نویسنده:
زهره مهشاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سودگرايي اخلاقي يكي از نظريه‌هاي نام‌آشناي حوزه‌ي اخلاق هنجاري به شمار مي‌آيد كه دير زماني است در فهرست مكاتب فلسفي، به عنوان يك نظام اخلاقي تأثيرگذار و كارآمد، خودنمايي مي‌كند و ذائقه‌ي فلسفي بسياري را به خود مجذوب ساخته است. از مفاهيم بنيادين اين نظريه، «مفهوم سود و منفعت» مي‌باشد كه اين تحقيق درصدد برآمده تا با بررسي جايگاه اين اصطلاح در آراي اخلاقي دو فيلسوف برجسته- جان استوارت ميل و علامه محمدحسين طباطبايي- به تبيين وجوه اشتراك و افتراق آن در قالب سئوالات اساسي بپردازد. بر اين اساس، استوارت ميل با تحليلي لذت‌گرايانه از مفهوم منفعت، آن را شالوده‌ي ارزش‌هاي اخلاقي معرفي مي‌كند و معيار فعل اخلاقي را سود و زيان عمومي مي‌داند. در مقابل، علامه طباطبايي با تحليلِ روان‌شناختي- فلسفي، انسان را موجودي «استخدام‌گر» توصيف مي‌دارد و بر اين باور است كه دين و آموزه‌‌هاي آن مي‌تواند رابطه‌ي ميان منفعت شخصي و منفعت اجتماعي را تبيين كند و تعارض آن رااعتدال ‌بخشد.
بررسی آراء تفسیری آلوسی از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
مجید ساورعلیایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در نگارش تفسیر المیزان از منابع فراوانی بهره برده است که یکی از این منابع تفسیر روح-المعانی آلوسی است؛ اما علامه تنها به ذکر آراء آلوسی بسنده نکرده، بلکه در بسیاری از موارد به نقد و تحلیل اندیشه‌های او هم پرداخته است.نگارنده در این پژوهش کوشیده است تا ضمن بیان دیدگاه‌های تفسیری آلوسی که تفسیر المیزان متعرض آن گردیده است، در حد امکان با ذکر آرای دیگر مفسران و تحلیل و بررسی آن‌ها، درباره دیدگاه آلوسی داوری کند و در ادامه ضمن اشاره به نظر علامه، به مبانی ایشان در رد یا پذیرش اندیشه‌های آلوسی اشاره نماید.پژوهش حاضر این نتیجه را به دست می‌دهد که مهمترین معیار علامه در رد یا پذیرش کلام آلوسی، استفاده از روش تفسیری «قرآن به قرآن» بوده و در کنار آن می‌توان به مبانی کلامی، فقهی، استفاده از دانش حدیث، براهین عقلی و مبانی فلسفی، سیاق آیات، قواعد نحوی و تاریخ نزول آیات، اشاره کرد.
  • تعداد رکورد ها : 58