جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 293
تصویر شمس در مقالات در مقایسه با سایر منابع
نویسنده:
عروج نیا پروانه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی، مشهور به شمس تبریزی، از عرفای قرن هفتم و شخصیتی بسیار موثر در تحول احوال جلال الدین محمد بلخی است. از زندگی و احوال روحی و معنوی این عارف نامدار، بسیار کم می دانیم و اگر مقالات وی یافت نمی شد، تصور می شد چنین شخصی اصلا وجود نداشته یا تحول حال مولانا چندان ارتباطی با احوال و افکار وی نداشته است و او تنها بهانه و جرقه ای برای تغییری عظیم در شخصیت مولانا بوده است. اما مقالات شمس سندی است بر وجود وی و مقام معنوی اوست. در این پژوهش با استناد به این مقالات به بازسازی زندگی شمس و نقد منابع دیگر در این باره و نیز شرح احوال و افکار او می پردازیم.
صفحات :
از صفحه 63 تا 83
مولوی و شیخ صنعان در مکتب عشق
نویسنده:
قادری مقدم محمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
حکایت نغز و دلپذیر شیخ صنعان که یکی از داستان های رمزی و تمثیلی منطق الطیر، اثر عارف بزرگ قرن ششم و اوایل قرن هفتم عطار نیشابوری (537 - 627 ق) است؛ چه به لحاظ ماهیت و چه از دیدگاه شیوه سلوک، شباهتی تام به ماجرای دیدار مولانا و شمس دارد. نگارنده بر آن است تا این وجوه شباهت را در سرگذشت آن دو باز نماید.عشق و دلدادگی، محور اصلی این شباهت است و در هر دو ماجرا، عشق مهم ترین شیوه سلوکی است که عاشق پاک باز در کسب آن قمار می کند. از وجوه دیگر این تشابه می توان به ملاقات به ظاهر غیرمنتظره مولانا و شمس و از سوی دیگر شیخ و ترسازاده اشاره کرد؛ که برای هر دو زندگی تازه ای رقم می زند و خلوت ملاقات آغازین، هر دو را از دوستی هایی که مانع عروج و سلوک بوده، رهایی می بخشد و در این هم نشینی وارد دنیایی می شوند که از دنیای مریدان و اطرافیان بسیار فاصله دارد و در نزد آن غریبه ها مشق عشق می کنند و همه چیزهایی را که تا آن روز در اثر زهد و مجاهدت کسب کرده بودند یک باره فراموش می کنند (درس، وعظ، جاه، شهرت و حتی وقار و هیبت). بروز و ظهور عشق در وجود مولانا و شیخ یک طغیان عظیم و مقاومت ناپذیر روح بود بر ضد عقل و آداب مصلحت جویی های عاقلانه.قرار گرفتن مولانا و شیخ در برابر خواست های غافل گیرانه و غیرقابل قبول شمس (زن خوب روی، پسری شاهد و سبوی شراب) و ترسازاده (سجده بر بت، قرآن سوزی، خمرنوشی، دیده از ایمان دوختن و خوک چرانی) آخرین ندبی بود که مولانا و شیخ را به عذرا رسانید. سرانجام پس از کام روایی دیری نکشید که دوران فراق آغاز گردید تا این دو عارف بزرگ در انس عاشقانه ای که ممکن بود حجاب راه شود، باقی نمانند و از مقام تبتل که رهایی از جاه و حشمت فقیهانه بود، فراتر روند و عروج خود را ادامه دهند.به هر روی این دو ماجرا، عرفان عاشقانه را در برابر تصوف عابدانه و زاهدانه مستقیم ترین و اصیل ترین راه وصول به حقیقت می داند و عشق را برترین شیوه سلوک.
صفحات :
از صفحه 174 تا 188
تمثیل گرایی فلسفی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی مولانا در مثنوی
نویسنده:
قائمی فرزاد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل- روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد. درآثار مولانا- به خصوص مثنوی- نیز پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار داستانی مثنوی مولانا می توان دید، پیوندی که در ادبیات غرب در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی دیده می شود.در این جستار، ضمن مروری بر ریشه های تمثیل گرایی فلسفی، تجلی این فکر در جهان بینی و آثار مولانا مورد نگرش قرار خواهد گرفت و جلوه های این پیوند میان نظام فکری و بیان ادبی در ساختار داستانی مثنوی مولانا مورد بررسی قرار می گیرد، اشکال ساختاری ظهور این گرایش در قصص مثنوی در سه عنوان تعلیق گریزی، مثل گذاری و تفسیر تمثیلی، تحلیل خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 48 تا 66
رحمت الهی در مثنوی مولوی
نویسنده:
خواتون اسفندیاری آمنه, منصوریان سرخگریه حسین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مولانا در مثنوی معنوی بر اساس تجربیات روحانی و دیدگاه عرفانی خویش، به کمک آیات و روایات و احوال انبیا و حکایات و تمثیلات، به گونه ای نغز و مؤثر از فیض و رحمت حق، سخن می گوید. آنچه که مسلم است، این است که از جانب خداوند امواج رحمت الهی همواره ساطع و منتشر می گردد. و این انسان جاهل است که گاهی وجود خود رااز پرتو این امواج دور می سازد. مولانا با بیان زیبا و جذاب خود آنچنان رحمانیت و رحیمیت حق را در آیینه مثنوی به تصویر می کشد که نشانه های قهر و غضب الهی را تحت الشعاع قرار می دهد، چرا که اصل و متن خلقت رحمت است.«الوجود کله رحمه».مثنوی نیز قرآن کریم و انبیا و اولیای الهی را از جلوه های بارز رحمت حق و اطاعت و تبعیت از آنان را موجب بهره مندی از دریای بی کران رحمت الهی می داند. امیدوار بودن به رحمت الهی در زندگی انسان را به سوی کمال و ترقّی که هدف خلقت است، سوق می دهد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 179
بررسی نقش اسراییلیات در پیدایش نمادهای گوناگون در ادب عرفانی
نویسنده:
ابراهیمی جویباری عسکری, تجلیل جلیل, مصفا مظاهر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
اسراییل از القاب حضرت یعقوب (ع) می باشد که در قرآن کریم (آل عمران/ 93) فقط یک بار از آن حضرت با نام اسراییل یاد شده است.اسراییلیات اصطلاحی است که علمای اسلامی به عقاید و داستان های خرافی که از ناحیه علمای اهل کتاب از قرن اول هجری میان مسلمانان رواج یافت، اطلاق کرده اند.این افسانه های دروغین، ضمن رخنه در تفاسیر قرآن و سپس در کتب تاریخی، شعرا و نویسندگان دینی و عارف مسلک را که برخی از آنان حافظ قرآن کریم نیز بوده اند، و مطالعه تفاسیر در دستور کار آن ها بوده، تحت الشعاع قرار داده و بدون بررسی و نقد و پژوهش، این داستان ها را وارد اشعار خود کرده اند. اگر چه زیان های بسیاری از جانب اسراییلیات برپیکر ادب فارسی وارد آمده است، ولی هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، نظیر عطار و مولانا موجب شد تا داستان های اسراییلی سبب پیدایش برخی از نمادها و مفاهیم جدید در ادب عرفانی گردد، که در این مقاله به اهم آن پرداخته خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 144
اندیشه مثالی و ادبیات مثالی سیر تحول نظریه فلسفی عالم مثلی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی با تمرکز بر ادبیات تمثیلی مولانا درمثنوی و فیه مافیه
نویسنده:
قائمی فرزاد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نظریه عالم مثلی- اعتقاد به وجود جهانی مثالی که پیش از خلق دنیای مادی موجود بوده است- پیش از افلاطون در اندیشه های زرتشت و اعتقاد او به جهان فروشی وجود داشته است. چنین تفسیری از وجود دوگانه جهان (جهان «مثالی و عالم «سایه»)، در اندیشه فلاسفه و عرفای اسلامی نیز نفوذ کرده، از آن به «اعیان ثابته»، «عالم مثل معلقه» و ... تعبیر شده است. در اندیشه یونگ نیز وجود «کهن الگو» ها را در جهانی ماورای ادراک محسوس («ناخودآگاه جمعی»)، تفسیرجدید و انسان شناسانه ای از همان صورت های مثالی و عالم مثلی دانسته اند. همه این نظریه ها برپایه صدور معقول درمحسوس و نزول از وحدت به کثرت و نظام سلسله مراتبی استوار است. چنین دیدگاه هایی وقتی به تبلور ادبی می انجامند، شکلی از ادبیات تمثیلی یا رمزی را به وجود می آورند که درونمایه ای دوگانه («ممثل به» ملموس و «ممثل» مجرد) به اثر می بخشد. در آثار و افکار مولانا نیز این جهان بینی فلسفی و نمودهای ادبی آن به روشنی قابل پیگیری است. مبانی نظری این تفکر را در مثنوی و فیه مافیه و نمودهای ادبی آن را در مثنوی می توان مشاهده کرد.این جستار، ضمن توصیف سیر تحول این افکار، پیوند نظریه فلسفی عالم مثلی را با ادبیات تمثیلی - که در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی متجلی شده است- مورد بررسی قرار می دهد و به بیان نمودهای فکری و ادبی آن درجهان بینی مولانا و ادبیات تمثیلی او در مثنوی و فیه مافیه می پردازد.
صفحات :
از صفحه 19 تا 38
تکرار در غزلیات مولوی
نویسنده:
شعاعی مالک
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
اگر شعر فارسی را به دو مکتب عشق و عقل طبقه بندی کنیم آخرین کتاب مدرسه عشق، غزلیات شمس است دیوانی که وجد و شور و جوش و خروش است و بس. دیوانی که پیوند غزل و موسیقی در آن به کمال است. بخشی از این موسیقی از طریق تکرار است. ارزش تکرار از دیدگاه علم معانی تاکید است و تاکید گاهی به منظور تعظیم، تحقیر، تحذیر، اغرا و ... صورت می گیرد. هدف مولانا از تکرار، پررنگ تر نشان دادن زمینه تصویراست و از آن به عنوان نیرویی برای بیان اعلای مفاهیمی استفاده می کند که زبان از بیان آن به ستوه آمده است و به نوعی می توان گفت زبان الکن گشته و مخاطب باید برای درک منظور گوینده در آنها غوص نماید و در خود حالی چون سراینده اش بیابد تا ارزش هنری آن را دریابد.از طرفی، در بدیع لفظی، تکرار، موسیقی کلام را به وجود می آورد و موجد صناعاتی از قبیل: هم صدایی، هم حرفی، رد الصدر الی العجز، ردالعجز الی الصدر، تبدیل و عکس و ... است. نباید فراموش کرد یکی از عوامل موسیقی در شعر فارسی قافیه و ردیف است که خود نوعی تکرار محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 185 تا 204
ساختارشکنی مولانا از قالب غزل تا قالب جسم (از من تجربی تا من ملکوت)
نویسنده:
ناصری ناصر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
از دیر باز برای شعر فارسی علاوه بر موزون و مخیل و مقفی بودن، اصول و حدودی وضع کرده اند و همه شاعران ملزم به رعایت آن اصول و مقررات بودند و رعایت اصول و توجه به ساختار ظاهری اثر، نشان از توانایی و هنرمندی شاعر محسوب می شد و شاعران سعی می کردند از چهار چوب این اصول و قوانین حاکم بر فنون ظاهری شعر، خارج نشوند اما این اصول در مشرب عرفان که توجه از ظاهر به باطن است و عادتهای مالوف این جهانی را در هم می شکند در حیطه شعر و شاعری هم تحقق می یابد و مولانا در میان شاعران عارف، گاه پایبند زبان معیار و قواعد و اصول رایج آن نمی باشد و نا آگاهانه در بسیاری از غزلهایش به شکل های مختلف نوعی آشنایی زادیی و ساختار شکنی در وزن، ردیف، قافیه و تعداد ابیات کرده است البته این هنجارشکنی ها و نو آوریها ناشی از شور و هیجان روح نا آرام و بی قرار اوست و او را از هوشیاری لازم برای رعایت حال مخاطب و اصول حاکم بر شعر گفتن، آزاد می سازد و این آزادی چارچوب قوانین زبان عادتی و فنون آن را در هم می شکند و با آزادی روح از جسم و فضای جسمانی، ناخودآگاه زبانش نیز آزاد می گردد و حدود و اصول شعر منطقی و معیار را در هم می شکند بطوری که مولانا هر وقت در ساختار ظاهری شعر هنجارگریزی کرده است عملا روحش از جسمش آزاد بوده است و با شکستن قالب شعر به شکستن قالب تن نیز پرداخته است و گویی با من ملکوتی اش به گفتگو پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 183
نسخه مثنوی مورخ 677 قونیه و چاپ های متعدد مبتنی بر آن
نویسنده:
مشتاق مهر رحمان
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در میان متون بی شمار ادب فارسی، مثنوی مولانا جزو نادر متن هایی است که از لحاظ باقی ماندن نسخه های معتبر و اهتمام به تصحیح آن، خوش فرجام و دوستکام بوده است. زمانی که نیکلسون به تصحیح آن همت گماشت و مجلدات نخستین آن را چاپ کرد (1925) هنوز بسیاری از متن های مهم، ناشناخته در گوشه کتابخانه ها گرد و خاک می خوردند. با اینکه نیکلسون قبل از شروع به کار تصحیح، سعی کرده بود همه نسخه های معتبر شناخته شده را گرد آورد ولی در حین تصحیح بود که به وجود نسخه هایی از قرن هفتم و نزدیک به زمان آفرینش متن پی برد که یکی از آنها نسخه مورخ 677 محفوظ در موزه آرامگاه مولانا در قونیه بود. نیکلسون بعد از دریافت و ارزشیابی نسخه به اهمیت آن پی برد و در چاپ دفتر سوم به بعد آن را اساس قرارداد و برای نشان دادن تفاوت های ضبط آن با دو دفتر 1 و 2 ضمیمه هایی افزود.این نسخه در سال 1371 به همت نصراله پورجوادی و متخصصان فنی مرکز نشر دانشگاهی و همکاری توفیق سبحانی به صورت عکسی (فاکسیمیله) به چاپ رسید و در دسترس پژوهشگران و علاقه مندان مولوی قرار گرفت.به جهت جایگاه بی بدیل این نسخه در حفظ صورت و قرائت درست مثنوی، چند تن از مثنوی پژوهان همزمان اقدام به چاپ آن کردند.این مقاله هزارو سیصد بیت آغازین دفتر اول را در شش چاپ مبتنی بر تک نسخه قونیه - که گاهی ضبط های چاپ نیکلسون را نیز به عنوان نسخه بدل در حاشیه افزوده اند - مقایسه و با چاپ عکسی مقابله کرده و اختلاف ها را بیت به بیت آورده است. این اختلاف ها به قرائت متفاوت از ضبطی واحد، اختلاف سلیقه مصححان در حفظ یا تغییر شیوه خط و طرز تلفظ کلمات، بی دقتی در مراحل حروف چینی و اغلاط چاپی و ... مربوط می شود.این مقابله نشان داده است که در چاپ های اخیر، در قرائت متن بیش از آنکه چاپ عکسی مورد مراجعه باشد، به چاپ های حروفی قبلی نسخه قونیه و نیکلسون مراجعه شده است.
صفحات :
از صفحه 65 تا 99
احکام فقهی در آیینه مثنوی مولوی
نویسنده:
وکیل زاده رحیم, علوی سیدمحمدتقی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
بر مبنای تقسیم ‌بندی محقق حلی در شرایع ‌الاسلام، که مباحث فقهی را به چهار بخش عبادات، معاملات، ایقاعات و احکام تقسیم نموده، در این مقاله تنها به احکام پرداخته شده و پس از طرح و توضیح مباحث فقهی، دیدگاه مولوی در زمینه صید و ذباحه، غصب، ارث، قضاوت، حدود و تعزیرات، خطای حاکم، قصاص و دیات بررسی شده است. غالب دیدگاه‌ های فقهی مولوی منطبق بر نظر مشهور فقها است؛ در برخی موارد رای او با آرا فقهی فقیهان سنی و گاهی نیز با فقیهان شیعی مطابقت دارد و گاهی نیز به نظر می ‌رسد دیدگاه فقهی منحصر به فردی دارد که با هیچ مذهبی قابل انطباق نیست، اما در بررسی به ‌عمل ‌آمده به این نتیجه رسیدیم که با اصول تفسیر قوانین و توجیه علمی و منطقی می ‌توان به یک نقطه اشتراک در آرا او و دیگر فتاوا رسید. لیکن نمی ‌توان انکار نمود که در موارد نادری نیز، دیدگاه مولوی با رای مشهور فقها هیچ نسبتی ندارد، و البته طبیعت اجتهاد و استنباط نیز همین را اقتضا می‌ کند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 154
  • تعداد رکورد ها : 293