جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های هستی شناختی > 1400- دوره 10- شماره 19
  • تعداد رکورد ها : 14
نویسنده:
رضا اکبریان ، حسنی همایون
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سنت مشائی- توماسی، مسائل مربوط به معرفت، به عنوان یکی از مسائل مابعدالطبیعه بررسی می‌شد و این‌گونه با تأثیر برخی مبانی وجودشناختی در آن‌ها، نه تنها رابطة وثیقی بین این دو حوزه برقرار می‌گشت، بلکه معرفت‌شناسی هموراه مؤخر از وجودشناسی قرار می‌گرفت. اما در دوران مدرن فلاسفه‌ای چون دکارت و تابعان او با انگیزة دست یافتن به مبانی یقینی برای علم، به عنوان اولین مسألة مابعدالطبیعه، چگونگی بدست آمدن معرفت را مطرح نمودند و این‌گونه نگاه انتقادی ایشان به علم باعث ایجاد روندی جدید گشت و مسائل معرفت بی‌نیاز از مابعدالطبیعه هویت یافتند. مریتن به عنوان فیلسوف نوتوماسی معاصر که قائل است در تمام مسائل فلسفی باید به دیدگاه‌های توماس بازگشت داشته باشیم، قائل است قرار دادن معرفت به عنوان اولین موضوع فلسفه، منجر به ایده‌آلیسم می‌گردد. او معتقد است این فلاسفه با بررسی احوال ابژة ذهنی و ارزیابی آن به عنوان معلوم، از مابإزای آن یعنی موجود خارجی غافل گشتند و این‌گونه با حذف علیت شیء خارجی بر ابژة ذهنی، به ایده‌آلیسم روی آوردند. این درحالی است که از نظر مریتن می‌توان با پایندی به سنت در مورد تأخر معرفت‌شناسی از وجودشناسی، پاسخگوی مسائل انتقادی در باب علم که در واقع بررسی اعتبار علم است، بود. بر این اساس او به معرفی رئالیسم انتقادی می‌پردازد که در آن ضمن توجه به شیء خارجی به عنوان معلوم اصلی و تأثیر آن در ایجاد ابژه، عقل به عنوان اعتبار بخش این فرایند معرفی می‌گردد.
نویسنده:
سکینه کریمی ، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از جمله نظریاتی که در رابطۀ زمان و وجود مطرح است، نظریۀ ­حال­باوری است. حال­باوران معتقدند که اولاً تنها اشیائی که در زمان حال قرار دارند؛ موجودند و سایر اشیاء موجود نیستند. ثانیاً موجودیّت اشیاء مطلق و نامقیّد است. آن­ها نظریات رقیب مانند جاودانگی، امکان­باوری و آینده­ممنوع را در این رابطه به چالش می­کشند. حال­باوران برای واقعیت داشتن همه هویّات وجودی نظیر سقراط که در گذشته بوده و سال 3000 که در آینده خواهد بود، توجیه مناسبی ندارند. هم­چنین، وفق حال­باوری نمی­توان از ارتباط برخی هویّات غیرزمان­مند مانند «آبراهام لینکن بلندتر از ناپلئون بناپارت است.» و صدق­سازهای آن­ها سخن گفت. از این­رو، در این نوشتار، به روش تحلیل فلسفی با تأکید بر رابطۀ زمان و وجود نخست؛ براهین حال­باوران که شامل شهود، تجربه، پیش­بینی، تیغِ­اکام و نسبیت­گرایی است، استخراج شده با بازسازی براهین مخالفین نشان داده شده است که حال­باوران با وجود مفهوم­سازی­ جدید از زمان مطلق و طرح حال­باوری بدیل که قائل به نوعی زمانِ­ مطلق از نوع (B-theory) است و فروکاستن حال­باوری قوی به نوع ضعیف آن، به­دلیل گذرا­بودنِ زمان، عدول از اصول اولیّه خود در باور به زمان از نوع (A-theory) و قائل بودن به وجود هویّات غیرزمان­مند از جمله کلیّات در حل مسئلۀ تغییر در ارتباط با نسبت­های موقّت زمانی، ارجاع گزاره­ای و صدق­سازها ناکام مانده ­اند.
نویسنده:
عبدالله نصری ، محمد حیدری فرد
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
راسل در باب ذهن و بدن ابتدا اذعان‌ به وجود عالم بودِ فرانمود کرده و فارغ از داده‌های حسی و ظاهری که از اشیاء بر ذهن نمودار است، عینیت مستقل ذات اشیاء را می‌پذیرد. اما در ادامه با اعتباری دانستن این عینیت و تقلیل آن به آنچه دادة حواس و تجربة مستقیم نفس است، تفسیری متفاوت از اعیان نموده و درصدد تقارب عین و ذهن برمی‌آید. سرانجام امور ذهنی را به امور فیزیکی تحویل نموده و این‌همانی ذهن و مغز را می‌پذیرد. شهید مطهری در مقابل با جانبداری از تجرد نفس با قرائت صدرالمتألهین، وحدت سِعی نفس را که شامل نفس و بدن توأمان است پذیرفته و هرگونه تقریری از ادراک و حافظه را مبنی بر فیزیکالیسم رد می‌نماید. در دیدگاه وی بدن و ابزارهای آن معد ادراکاتی‌اند که توسط نفس انجام می‌گیرد. در نتیجه، با اتخاذ مبانی فلسفة اسلامی که اولاً توسط ملاصدرا بیان شده و در آثار مطهری بازنمود یافته‌اند، می‌توان مبانی فیزیکالیستی راسل را در این باب نقد نمود.
نویسنده:
یوسف حیدری چناری
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه دربارۀ مبدا هستی و نحوۀ آفرینش جهان از مهمترین و قدیمی­ترین مسائل فلسفی است. این نوشتار می­کوشد با روش توصیفی– تحلیلی، مسالۀ رابطۀ خدا و جهان را در هستی­شناسی افلاطون و ملاصدرا بررسی کند و وجوه تشابه و تمایز آن را دریابد. پرسش اصلی این است که رابطۀ وجودی خدا با جهان از دیدگاه این دو فیلسوف چگونه است؟ تفاسیر مختلفی از دیدگاه افلاطون با توجه به بیان رمزی و تمثیلی­اش، ارائه می­شود. در تفسیر دقیقتر، خدای افلاطون علاوه بر نظم­دهندگی، دارای صفاتی چون تجرد، خیر، وحدت، ثبات، بخل نداشتن و زیبایی است که خدای ملاصدرا نیز متصف به این صفات است. ملاصدرا برخی صفات دیگر مثل معطی­الوجود و پاداش­دهندگی را نیز برگرفته از دین و عرفان برای خدا قائل است. او مخلوقات را با مراتب مختلف تشکیک وجودشان، عین ربط و فقر به وجود مستقل واجب­الوجود می­داند که در نظام وحدت شخصی وجود، آنها مراتب فیض و تجلی حق­تعالی هستند. رابطۀ خدا با جهان در سه تفسیری که از افلاطون ارائه می­شود، از سنخ رابطۀ ناظم با جهان منظم محسوسات و یا صاحب سایه با سایه و یا از سنخ رابطۀ عله­العلل با آفریده­هایش است. اما این رابطه در نظام تشکیک وجود ملاصدرا از سنخ رابطۀ وجود مستقل با وجودات ربطی و در نظام وحدت وجودی­اش از سنخ رابطۀ موجود با جلواتش است.
نویسنده:
کاملیا طالعی بافقی ، مریم سلطانی کوهانستانی ، اسماعیل سعاتی خمسه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واژۀ یونانی اتوس (ἦθος) نخست در آثار شعرا و هنرمندان قرن‌های هشتم تا پنجم پ.م، به‌‌معنای «سرشت و عادت» و «ارائۀ محسوسِ کیفیاتِ شخصیتی و روحی» و سپس در آرای برخی از فلاسفه و بیش از همه در آرای هراکلیتوس، افلاطون و ارسطو با معانی متفاوت به‌کاربرده شده است. هایدگر، با انتقاد از تلازم اتوس و انضباطِ اخلاقی افلاطون و ارسطو که به‌زعم او، به سلب قدرت آشکارگری هستی و دور شدن انسان از جایگاهش در هستی و سکنی‌گزینی غیراصیل می‌گردد و با تأسی از هراکلیتوس، منش مبتنی بر تفکر اصیل انسان را در رابطه با فوزیس، به‌معنای کلیت هستنده‌ها، اتوس می‌نامد. او برای تبیین اتوس خود، با عاریه گرفتن خصیصه‌هایی از لوگوسِ هراکلیتوسی به تقویت لوگوس و اتوس ارسطویی پرداخته و نشان می‌دهد انسان به‌عنوان «شبان هستی» باید شیوه سکنی‌گزیدنی را انتخاب نماید که در لوگوس کیهانی به آن ارجحیت داده‌شده است؛ زیرا لوگوس، بر اساس اتوس اصیل خود را بر انسان آشکار می‌سازد و در صورت فقدانِ بروز اتوس مناسب، هستی از انسان روی برمی‌گرداند و انسان بی‌خانمان می‌شود. به‌زعم هایدگر، چون اتوس او از خصلت آشکارگری‌ و نه اخلاقی برخوردارست به یمن هستی متجلی شده و انسان را در جوار خدایان سکنی می‌دهد که البته تلقی او در این خصوص کاملاً قابل‌قبول نیست؛ زیرا هرچند که هایدگر نظام فلسفی خود را مبرا از هرگونه گرایش‌های اخلاقی و مذهبی می‌داند ولی التزام دازاین برای دست‌یابی به ذات اصیل و نخستین، سکنی‌گزینی و همبودی‌اش با دیگر هستنده‌ها و طبیعت به‌عنوان یک کل را غایتی متعهدانه و مسئولانه می‌توان انگاشت.
نویسنده:
احمدعلی حیدری ، معین احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ وجود آموزه‌های نانوشته در فلسفۀ افلاطون که مبتنی بر دو اصل یا مبدأ هستی‌شناختیِ «واحد» (The One) و «ثُنائی نامتعین» (The Indefinite Dyad) است، با پژوهش‌های اخیر مکتب توبینگن قوام پیدا کرده است. آموزه‌های نانوشته به صورت شفاهی، در آکادمی افلاطون محل گفت‌و‌شنود بوده است و به عقیدۀ دانشوران مکتب توبینگن شواهد آن در آثار ارسطو و افلاطونیان موجود است. مستندات آنان نشان می‌دهد این دو اصل بنیادین مبدأ تبیین مسائل دیگر فلسفۀ افلاطونی بوده و سنگ‌بنای مابعدالطبیعۀ اوست. نقش اصل «واحد» تعین‌بخشی به تمام چیزها و اصل «ثنائی نامتعین» منشأ تکثر و ابهام است. «واحد» یا «خیر» نه تنها یک اصل هستی‌شناختی بلکه علت تمام امور نیک است. به این ترتیب در آثار افلاطون «واحد-خیر» که نظام‌بخش عالم و الگوی عدالت است، نقشۀ راه پولیس (اجتماع سیاسی) و تعین‌بخش کثرات است. نفس و پولیس از طریق عدالت مکنون در طبیعت که از این دو اصل پیروی می‌کند، می‌توانندآینۀ عالم باشند و به وحدت و عدالت نزدیک شوند.
نویسنده:
سعیده معصومی ، محمد شکری ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رولان بارت از پیشگامان نشانه­شناسی تصویری بود؛ نشانه­شناسی تصویری به تبیین و تحلیل تصویر در چارچوب نظام های دلالتی و در جستجوی راهی برای ترجمه تصاویر به زبان گفتار است. وی آخرین کتابش، اتاق روشن، را به تأملات درباره عکاسی اختصاص داد، و باور داشت که عکس بیش از آنکه واقعیت را منعکس یا بازنمایی کند، بر آن دلالت دارد، نشانه­ها و چیزهایی که بر بیننده در مقام خوانندۀ عکس مهم تلقی می­شود، مبنای تفسیر و واکاوی قرار می­گیرد. بخش نخست کتاب، در پی توصیف و تفسیر عکس­های مختلف جهت دستیابی به ذات عکس و بخش بعدی پیرامون عکس باغِ زمستانی است و درباره دوران سوگواری در غیاب و مرگ مادر است. در پژوهش حاضر به این سوالات پاسخ داده می­شود، نخست، منظور بارت از حقیقت عکس درباره مرگ چیست؟ دو اینکه، تفاوت عکس پرتره و پرتره نقاشی چیست؟ در نهایت، چگونه یک عکس، نشانه­هایی از هستی و مرگ را توأمان تفسیر می­کند؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و جمع­آوری اطلاعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. ابتدا، ابزارهای رویکرد نشانه­شناسی در تحلیل متون، بیان شده و سپس سازوکار، نقش و اهمیت این ابزارها در تحلیل و خوانش عکس، تشریح و تبیین شده است.
نویسنده:
محمد اکبری ، محمدعلی اسماعیلی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ «الهیات سلبی» به‌مثابه نظریه‌ای مهم و پرطرفدار در حوزۀ خداشناسی، در کنار دیدگاه‌هایی نظیر «نظریۀ زبان نمادین»، «اشتراک لفظی»، «اشتراک معنوی» و «الهیات تمثیلی» مطرح است. این پژوهش تقریر، مقایسه و ارزیابی الهیات سلبی در حوزۀ هستی‌شناسی صفات الهی در اندیشۀ ابوجعفر محمدبن علی‌بن حسین‌بن موسی‌بن بابویه قمی مشهور به «شیخ صدوق» (۳۰۶ـ ۳۸۱ق) اندیشمند مشهور امامی وسعدیا بن یوسف گائون مشهور به «سعدیا بن یوسف فیومی» (883-943م)، ‌الهی­دان برجستۀ یهودی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل عقلانی این دو دیدگاه پرداخت. به باور این دو شخصیت، نظریۀ زیادت صفات بر ذات الهی در سایۀ بساطت و ترکیب‌ناپذیری ذات الهی صحیح نیست. سعدیا نظریۀ سلبی‌انگاری صفات ثبوتی را در خصوص صفات حیات مطرح نمود، در حالی‌که شیخ صدوق این نظریه را با انگیزۀ توجیه نظریۀ عینیت صفات با ذات الهی مطرح نمود. براساس یافته های پژوهش پیش رو «غفلت از مؤلفه‌های نظریۀ عینیت»، «ناسازگاری درونی نظریۀ نیابت» و «لزوم ثبوت مقابل صفات کمالی» مهمترین آسیب­های این دو دیدگاه است.
نویسنده:
فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف مقاله حاضر روشن‌کردن رابطه امر واقعی ‌و واقعیت در شرح دلوز بر مبنای فعل‌های تخیل از نقد اول و سوم کانت است. این رابطه، از رهگذر فعل‌های تخیل یعنی سنتز و شاکله در نقد اول و نیز تکوین در نقد سوم قابل توضیح است. مطابق خوانش دلوز، مولفة محوری در نقد اول کمیت اشتدادی، ریتم و شاکله است. او به جای کمیت امتدادی متوجه رابطه بین تغییرات بی‌نهایت کوچک کمیت‌های اشتدادی در خود ماده ادراک است. دلوز به واقعیت یعنی احساس بر مبنای کمیت اشتدادی زیر کمیت امتدادی و به ریتم در ادراک استتیکی به عنوان مبنای سنتز تکیه می‌کند. شاکله، قاعده‌ای است زمانی برای تولید مصداق مفهومی در تجربه. دلوز براین‌اساس، شکل‌گیری ایده یعنی امر واقعی را توضیح می‌دهد.تشریح امر والا، به‌هم‌ریختن سنتز بازتولید و از دست‌رفتن معیار اندازه‌گیری، تنظیم هماهنگی آشوب بر اساس ریتم، حد تخیل و نیز تکوین ایدة عدم‌تناهی در قوه فوق محسوس به تعبیری همان شدت محض است که پویایی‌های مکانی-زمانی، شدت‌ و روابط دیفرانسیل هستنده را رقم می‌زند و بنیاد فعل وی را تعین می‌بخشد. دلوز با تأکید بر فعل دیگری از تخیل، یعنی تکوین ایدة عدم‌تناهی یا امرواقعی در موقعیت‌های حدی، قادر می‌شود وجه معرفت‌شناختی تخیل را به هستی‌شناختی تغییر دهد.
نویسنده:
مهران رضائی ، محمد اسماعیل قاسمی طوسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سورۀ توحید، محفوف در مضامین عمیق فلسفی و هستی‌شناسانه است، که با توجه به سنخ استدلالی آن، تفاسیر فلاسفه اسلامی، مستمسک خوبی برای فهم می‌باشد. پژوهش حاضر در پی آن است که استدلال ها و نکات مربوط به «لم یولد» را، از منظر فلاسفه اسلامی (با محوریت تفاسیر هستی‌شناختی ابن‌سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی)، مورد تحلیل مستقل و نقد تطبیقی قرار دهد. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی است. در طول پژوهش از نماد ها و جداول برای بازنویسی منطقی استدلال ها بهره گیری شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش، استدلال ابن‌سینا [نفی مولودیت خداوند، مبتنی بر ناسازگاری لذاته بودن با مولودیت و نیاز به غیر]، جامع نمی‌باشد؛ این استدلال، با لحاظ مقدمات دیگر قابلیت اصلاح و تقریر نو دارد. استدلال علامه طباطبایی [نفی مولودیت خداوند، مبتنی بر ناسازگاری صمدیت با مولودیت و نیازمندی]، بدلیل متفرع شدن بر «صمدیت» قابلیت نقد دارد. با ملاحظه انتقادی- ترکیبیِ استدلال ابن‌سینا و علامه طباطبایی می‌توان استدلال جدیدی را سامان داد. استدلال اول ملاصدرا [ نفی مولودیت مبتنی بر تناقض مابین اقدم بودن واجب با تقدم والد]، بدلیل دخالت غیر ضروریِ مساله «اولویت»، قابل نقد و اصلاح است. استدلال دوم ملاصدرا [نفی مولودیت بدلیل استلزام امکان] پسندیده است.
  • تعداد رکورد ها : 14