جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
بررسی آرای اختلافی علامه طباطبایی و ملاصدرا در بحث خدا شناسی
نویسنده:
محمد قادری، قاسمعلی کوچنانی، علی مطهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی ازبخشهای مهم فلسفه اسلامی بخش الهیات بالمعنی الاخص است.که در واقع مهمترین مسائلی که فیلسوفان بدان می پردازند درخودش جای داده است.مسائلی از قبیل اثبات واجب تعالی وصفات وافعال او که هر کدام آنها از پیچیدگی و از اهمیت زیادی در فلسفه اسلامی بر خوردار می باشند.صدرالمتالهین شیرازی در بین فلاسفه اسلامی در تاسیس قواعد عقلی وتطبیق معارف اسلامی بر مقاصد دینی شهرت بسیاری دارد و علامه طباطبایی یکی از فیلسوفان معاصر است که در فلسفه اسلامی وبالاخص در اغلب مسایل الهات بالمعنی الاخص دیدگاههای خاص و قابل توجهی دارد.این پایان نامه تحت عنوان تحلیل مقایسه ای تفاوت دیدگاههای صدرالمتالهین وعلامه طباطبایی در الهیات بالمعنی الاخص می باشد که سعی شده است با روش مقایسه ای به بر رسی تفاوت دیدگاههای آنها پرداخته شود.وچون علامه در مبانی فلسفی تحت تاثیر صدرالمتالهین ودر روش متاثر از ابن سینا می باشد بنابراین مقایسه ی آراء آنها می تواند افقهای جدید ونکات بدیعی برای محقق حوزه مسائل فلسفی در پی داشته باشد. در فصل دوم که پیر امون برهان صدیقین است گفته شده که صدر المتألهین شیرازی برای اثبات وجود خدا سعی نمود تقریری بی عیب و نقص از برهان صدیقین ارائه دهد لذا برهان خویش را مبتنی بر مقدماتی نمود بعد از صدرا تقریر ایشان مورد رد یا پذیرش فیلسوفان بعدی قرار گرفت تا آن که علامه طباطبایی با ارائه تقریری نو و ابتکاری از برهان صدیقین مقدمات بدیهی برای آن تدارک دید که نشان دهد اثبات وجود خدا امری بدیهی و تنبیهی است نه برهانی و نظری. در فصل سوم که دربار? علم تفصیلی واجب به ماسوا قبل از ایجاد می باشد بیان شده که این بحث از معضلات علم حق‌ تعالی است صدرالمتألهین برای حل مسأله از طریق قاعده « بسیطه الحقیقه کلُّ الاشیاء و لیس بشیءٍ منها» استفاده نمود. این قاعده ترکیبی از نفی و اثبات است قسمت اول آن اثباتی و قسمت دوم قاعده سلبی است. ما شرح مفصلی از این قاعده بیان نموده‌ایم ولی علامه طباطبایی ضمن قبول این قاعده به عنوان قاعده‌ای تام و درست از طریق دیگری سعی نمود مسأله را حل کند و آن از طریق «اطلاق ذاتی» است. که البته روش علامه با مقدمات و مؤونه‌های کمتری همراه است. فصل بعدی و مسأله‌ی مورد بحث آن، قضای الهی است که یکی از مراتب علم حق تعالی است که همان علم کلی بعد از مرتبه‌ی ذات حق می‌باشد. و صدرالمتألهین این مرت.
بررسی و مقایسه آراء سهروردی ملاصدرا و علامه طباطبائی در باب مثل افلاطونی
نویسنده:
اکرم صادقی عنصرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
فاقد چکیده
مقایسه آرای فارابی و علامه طباطبایی در مورد مدینه فاضله
نویسنده:
حافظ اکبری، علی مطهری، قاسمعلی کوچانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فارابی به عنوان اولین فیلسوف مسلمان در کنار دیگر مسائل علمی مباحث سیاسی را نیز مورد تأمل عمیق قرار داده عمیق‌تر از دیگر فلاسفه ما، بحث سیاست را دنبال کرده است. وی علاوه بر منابع و عقاید اسلامی، از منابع یونانی به ویژه آرای افلاطون و ارسطو نیز تأثیر پذیرفته است. اما علامه طباطبایی مباحث سیاسی را در کنار و مطمئناً او بیشتر و بحث‌ها و تحقیق‌های دینی‌اش مطرح می‌کند و دغدغه عمده‌اش در مباحث سیاسی، ارائه دستورات و احکام اسلامی و دفاع از آن‌ها می‌باشد. لذا می‌توان گفت ایشان به آرای یونانیان توجهی ندارد؛ بلکه منابعش در موضوع سیاست، قرآن کریم، سنت و شاید آرای حکمای مسلمان باشد. با این حال، فارابی و علامه در بیشتر مباحث سیاسی و حکومتی اتفاق نظر دارند. چنانکه هر دو سیاست را با طرز تفکر شیعی مورد بحث قرار می‌دهند. این امر در مورد علامه، ظاهر است و در مورد فارابی هم از نظراتش درباره رؤسای حکومت مورد نظرش به ویژه ریاست تابعه مماثل آشکار می‌شود. به علاوه در نوع جهان‌بینی، مثل امکان ارتباط انسان با عالم مجردات، استمرار وحی، سعادت‌شناسی، رابطه خیر و شر و... آرای‌شان بسیار به هم نزدیک است. هر دو خدامحوری، غایت انگاشتن سعادت حقیقی، داشتن قانون آسمانی و وجود عدالت را از ویژگی‌های جامعه مطلوب می‌دانند و جوامعی که چنین نباشند از نظر آن‌ها غیر فاضله اند. ایده‌آل‌ترین حکومت از نظر هر دو، حکومت نیک در گستره جهانی است که هر دو به تحقق آن امیدوارند. در مقابل، دارای آرای اختلافی هم هستند. این اختلاف، هم در جهان‌بینی و هم در آرای مدینه فاضله‌شان وجود دارد. از جمله این موارد، اختلاف در تبیین « مدنیّ بالطبع» بودن انسان است. همچنین در بحث حکومت و حاکمیت فارابی به دو نوع حکومت فردی و جمعی قائل است ولی علامه حکومت جمعی را تجویز نمی‌کند. به علاوه در توصیف شرایط حاکمان، ویژگی‌های مدن غیرفاضله و برخی مسائل دیگر، اختلاف آرایی بین‌شان محسوس است. ولی، در مجموع، از بیشتر جهات اتفاق نظر دارند. کلید واژه‌ها: فارابی، علامه طباطبایی، مدینه فاضله، جامعه مطلوب، حکومت، حاکمیت.
بررسی آراء ریچارد سوئین برن ،علامه طباطبائی و مارک کرنر در باب وقوع معجزه
نویسنده:
مرضیه رضائی، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معجزه همواره یکی از مهمترین مسائلی است که در علوم عقلی و نقلی مطرح بوده و امروزه یکی از مباحث فلسفه دین محسوب می گردد. تاکنون متفکران زیادی در این حوزه به بیان نظرات خویش پرداخته اند؛ اما آرای مطرح شده در باب امکان وقوع معجزه بیشتر جنبه کلامی داشته است. این اثر، با هدف پاسخ به این پرسش که آیا تبیین های ارائه شده برای امکان وقوع معجزه موجه و مفید بوده است یا خیر، به تشریح نظر سویین برن، مارک کرنر و علامه طباطبایی، در این زمینه پرداخته است؛ و در همین راستا با مقایسه آرای ایشان، بیان می نماید که اگرچه دیدگاه آن سه اندیشمند، در خصوص تعریف، مصادیق و دلالت معجزه، با یکدیگر متفاوت است و هر یک ضرورت قوانین طبیعت و نقض آنها را به شیوه ای متفاوت تشریح می کنند، اما نقاط متعدد اشتراک اندیشه ایشان نیز قابل توجه است. علاوه بر این، بیان شده است که معجزه به عنوان نقض قوانین طبیعت، که به نظر سویین برن به معنای وقوع مورد نقضی تکرار ناپذیر است، تبیین قابل قبولی از معجزه نیست. علاوه بر اینکه چنین تصویری از معجزه، تنها بر مبنای پذیرش قوانین کلی شکل گرفته، در این رویکرد معجزه مفهومی خود متناقض، و منطقاً محال است؛ چرا که از سویی، نقض در جایی معنا پیدا می کند که قانونی محکم وجود داشته باشد و از سوی دیگر قاعده و نظمی که نقض شود، نمی تواند واقعاً قانون باشد. از طرفی، دو ملاک سویین برن برای معجزه، یعنی "تکرار ناپذیر بودن نقض" و "عدم جایگزینی قانونی ساده¬تر" قابل اثبات نیست. تبیین معجزه برمبنای تعریف آن به هم رخدادی غیرمعمول حوادث نیز راهگشا نخواهد بود؛ زیرا این تبیین تمامی معجزات را در برنمی گیرد و تنها با پذیرش وجود قوانین آماری موجه است، در حالی که مارک کرنر وجود چنین قوانینی در جهان را رد می کند. راه حل علامه طباطبایی نیز، اگرچه برخی از مشکلات دو رویکرد سویین برن و کرنر را ندارد، در تبیین نحوه دخالت خدا برای ایجاد معجزه، موجه و دقیق نبوده و نمی تواند بهترین تبیین برای امکان وقوع معجزه محسوب گردد. لذا تبیین های مطرح شده کاملا موجه نبوده اند و هنوز اشکالات و ابهامات متعددی در این زمینه به چشم می خورد که مستلزم ارائه راهکارها و تبیین های دقیق تر است.
بررسی و مقایسه نظریه مطابقت با نفس الامر علامه طباطبائی با نظریه مطابقت با خارج برتراند راسل
نویسنده:
هادی ملک زاده، عبدالرسول کشفی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان یک فاعل علمی و یک موجود مدرک و شاعر است. ذهن و ذهنیت دارد و غرق در اقیانوس مواج و روان آگاهی، تخیل، تعقل و احساس است. هر انسانی هر لحظه و هر دم با ذهن خویش به تحلیل و تفسیر جهان اطراف خود مشغول است و بر اساس تصور و تلقی خاصی که از جهان دارد عمل می کند. تفکیک ذهن از عین یا معرفت از واقع و نفس الامر از دیر باز در تاریخ فلسفه و علم صورت گرفته است. فلاسفه جهان درباب نحوه ارتباط ذهن ما با نفس الامر به بحث فراوانی پرداخته اند. از میان این فلاسفه ما در جسجوی این مطلب برآمده ایم که برتراند راسل که یک فیلسوف مشهور معتبرغربی می باشد در این باره چه دیدگاهی را اتخاذ کرده است. چه خللی در نظرگاه راسل وجود دارد. آیا نظریه علامه طباطبایی بعنوان یک فیلسوف برجسته اسلامی می تواند نواقص نظرگاه راسل را پوشش دهد و بدیل معرفتی مناسبی برای آن باشد؟ علامه و راسل هر دو واقع گرا و رئالیست هستند هر دو مقوله مهم صدق که اساسی ترین عنصر مقوم معرفت می باشد را مطابقت با واقع تفسیر می کنند. به انسجام گروی، پراگماتیسم و امثال آن روی خوشی نشان نمی دهند. راسل از طریق انقسام معرفت به معرفت مستقیم و معرفت توصیفی می خواهد واقع را تحلیل معرفتی کند. علامه از راه تقسیم علم به حقیقی و اعتباری، بحث کلیات، ماهیت و وجود به اکتشاف نفس الامر می پردازد. دیدگاه راسل به عقل گرایی انتقادی و رئالیسم پخته نزدیک بوده و نگاهی مدرن است و نظرگاه علامه به عقل گرایی حداکثری، رئالیسم خام و افراطی و بینش سنتی قرابت دارد. دیدگاه علامه بهتر از راسل می باشد اما نظریه علامه هم اشکالاتی دارد که نگارنده به آنها پرداخته است. نگارنده به مطالب مهم و ممتازی درباب نفس الامر اشاره کرده که در آن نوآوری فراوانی وجود دارد. تفسیر خاص از نفس الامر، تفکیک دقیق معنا از مفهوم و مصداق، علیت تحلیلی و جعل ناپذیری قوانین حقیقی از دستاوردهای بدیع این تحقیق است.
ارتباط غایت و سعادت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
خدیجه مددی، طوبی کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فاقد چکیده
آراء فلسفی استیون هاوکنیک در باب (خداوقوانین طبیعت)و نقد آن از دیدگاه علامه طباطبائی(ره)
نویسنده:
مریم دوست محمدی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فاقد چکیده
بررسی تطبیقی دیدگاه ویلیام لین کریگ و علامه طباطبائی در باب مساله علم پیشین الهی و اختیار انسان
نویسنده:
متین طایفه رستمی، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر زمان مساله علم پیشین الهی و اختیار انسان، ذهن متکلمان و فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. ازآنجا که علم خداوند مطلق است، به همه امور از جمله افعال اختیاری انسان تعلق می‌پذیرد. به این ترتیب اگر خداوند در زمان T1 بداند که فاعل P فعل A را در زمان T3 انجام خواهد داد، آنگاه P در زمان T3 قادر نیست از انجام فعل A ممانعت ورزد و این امربا اختیار انسان در تعارض است. از این رو گروهی با ارایه استدلال تقدیرگرایی الهیاتی درصدد هستند تا ناسازگاری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان را اثبات کنند. از طرف دیگر افرادی همواره سعی در حل این مساله داشته و بر آن بودند تا به‌گونه‌ای سازگاری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان را نشان دهند. در این پایان نامه با توجه به هدف آن که بررسی و مقایسه آرای ویلیام کریگ و علامه طباطبایی در باب علم پیشین و اختیار است، پس از تقریر استدلال تقدیرگرایی، رد این استدلال از دیدگاه کریگ و راه‌حل پیشنهادی وی که نظریه علم میانه است شرح و بررسی گردیده است. آنگاه به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر پرداخته شده و در نهایت وجوه مشترک و متفاوت دیدگاه کریگ با علامه طباطبایی نشان داده شده است. نتیجه گیری نهایی این است که با وجود تفاوت دیدگاه این دو متفکر در ارتباط با علم الهی و مراتب آن و نیز چگونگی تعلق علم الهی به افعال اختیاری، هردو سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان را می‌پذیرند و معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان به وسیله معرفت وی به فعل با تمام شرایط و خصوصیات آن است. به این ترتیب خداوند می‌داند که فاعل در هر موقعیتی چه فعلی را به‌صورت مختارانه انجام خواهد داد.
مقایسه آرای علامه طباطبایی و آیت ا... مصباح یزدی در نسبت علم اخلاق و علم سیاست
نویسنده:
صدیقه نعمتی، طوبی کرمانی، علی اکبر علیخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزیابی و بررسی آراء، نظرات و اندیشه های فلاسفه و متفکّران اسلامی در باب اصلی ترین مقولات و مسائل مُبتلا به اندیشه دینی و مقولات مورد بحث در فضای تئوریک و فکری دانشمندان مذاهب و مکاتب مختلف، یکی از پر اهمّیت ترین و جذّاب ترین مباحث قابل پژوهش و تحقیق است. این پایان نامه با دست مایه قرار دادن مسئله ی کلیدی اخلاق و مقوله اساسی سیاست، به سراغ تحلیل و ارزیابی اندیشه های علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی رفته است. علامه طباطبایی اخلاق را یک مقوله روانشناختی و ناظر به مسائل بنیادین انسان می داند که به اعتدال قوای درونی انسان، تأثیرات متقابل عمل و اخلاق فرد پرداخته و امور اخلاقی را فطری می داند. ایشان اخلاق را اخصّ از مسئله تربیت دانسته و توحید را مرکز ثقل مکتب اخلاقی قرآن می داند. علامه طباطبایی اخلاق را یک مسئله جامعه شناختی نیز برشمرده و با توجّه به نظریه مقبول خود یعنی اصالت اجتماع، از تأثیرات اخلاق فردی و اجتماعی بر هم سخن می گوید. همچنین در بررسی وجوه معرفت شناختی اخلاق، ایشان به مسائلی چون حسن و قبح اخلاقی و اطلاق و نسبیت اخلاقی نظر دارد و با توجّه به نظری? اعتباریات دیدگاه خود را شرح می دهد. سیاست در اندیشه علامه طباطبایی با مفاهیمی چون اجتماع و مدنی بالطبع بودن انسان گره می خورد و براساس نظریه استخدام، مفاهیمی چون ریاست، ولایت، استبداد و عدالت شرح و بسط می یابد. ایشان حکومت عادلانه را در پرتو تخلّق به اخلاق الهی و اجرای احکام دینی محقق می داند. آیت الله مصباح یزدی مختار بودن انسان، هدفدار بودن وی و تأثیر تلاش انسان در وصال به هدف را مبانی و اصول موضوعه علم اخلاق دانسته و گزاره هایی چون انتزاعی دانستن مفاهیم اخلاقی و اخباری دانستن جمله های اخلاقی را شرایط لازم نظام اخلاقی معقول می داند. ایشان نقش نیّت و انگیزه را در حصول ارزش اخلاقی، کلیدی می داند و غایت مکتب اخلاقی اسلام را دستیابی به کمال نهایی و استکمال انسان برمی شمرد. نظریه سیاسی آیت الله مصباح یزدی نیز با عینیت دیانت و سیاست تبیین می شود. ایشان نظریه سیاسی اسلام را تأسیسی می داند و یگانه منبع مشروعیت را براساس حقّ تشریع انحصاری خداوند، برگرفته از نظر خداوند می خواند. آنچه که مهم است، کشف افتراقات و اشتراکات فکری و نظری این دو استاد و نسبت یابی اندیشه های آنان در مقولات سیاست و اخلاق با مراجعه به آثار ایشان و با عنایت به نظریات اختصاصی هر یک و نیز توجّه به مقتضیات زمانی هرکدام است. بدیهی است ارائه ی تعاریف، مفاهیم و دیدگاه های هر یک از این دو استاد در مقوله اخلاق و سیاست به شکل مجزّا حجم معتنابهی از این پژوهش را در بر گرفته است؛ چرا که آشکارسازی نقاط تفاوت و ترابط و یا احیاناً تقابل و یا معیّن نمودن دیدگاه های قریب الافق این دو استاد نیاز به تبیین مقدّماتی دقیق و عمیق دیدگاه های هر کدام به شکل مجزّا دارد. در بررسی تفاوت های نظری، دو مسئله اصالت فرد یا اصالت اجتماع، و حق اعتباری یا حق تکوینی را می توان اصلی ترین نقاط محل بحث دانست که تأثیرات و تبعات گسترده ای در تبیین نظام اخلاقی و نظام سیاسی خواهد داشت. علامه طباطبایی قائل به اصالت جامعه و آیت الله مصباح یزدی قائل به اصالت فرد است. علامه طباطبایی ماهیت حق را دوگانه و هم تکوینی و هم اعتباری می داند و آیت الله مصباح یزدی حق را در اصطلاح حقوقی آن بررسی و اعتباری می خواند. در پایان نیز به برخی علل تفاوت اولویت بندی های نظری این دو فیلسوف بر اساس مقتضیات زمانی آنها اشاره شده است.
روش شناسی علامه طباطبایی در بهره گیری از سیاق در المیزان
نویسنده:
فهیمه کلباسی اصفهانی , مصطفی میرسعید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برای فهم سخن هر گوینده یا متن، افزون بر واژهها و تعبیراتی که در سخن او می آید، باید از ابزارهای دیگری سود جست. از جمله این ابزارها، توجه به بافت ویژه کلام و سخنان پیشین و پسینی است که قطعهای از سخن را در بر گرفتهاند و با چینش و ترکیبهای خاص، معنایی ویژه افاده میکنند. از این خصوصیت سخن با عنوان " سیاق کلام" نام میبرند. علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان از سیاق آیات، بهره گرفته و به موفقیتهایی دست یافته است. توجّه ویژه او به سیاق، بر پیشدانستههایی استوار است. مهمترین این پیشدانستهها اعتقاد به " استقلال قرآن در دلالت" است که سبب میشود، مفسّر بیش از هر چیز به متن قرآن چشم دوخته و پیام آن را از درون خود آن بجوید. دوّمین پیشدانسته، " قانونمند بودن کلام الهی در عالیترین حد" است. قرآن از نظر استحکام، با کلام بشر تفاوت اصلی دارد، تسامح عرفی را بدان راهی نیست و از این رو، همه ویژگیهای آن از جمله، سیاق یکایک عبارات و جملات آن، قابل بهره برداری تفسیری است. در المیزان بالغ بر 9402 بار از این قاعده در رفع ابهامات تفسیری، کشف الفاظ قرآن، مشخص نمودن آیات مکّی و مدنی، تشخیص روایات اسرائیلی، تفسیر آیه به آیه، دستیابی به نکات لطیف تفسیری و ... استفاده شده است.
صفحات :
از صفحه 66 تا 87
  • تعداد رکورد ها : 1494