جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
رابطه جسم و روح از دیدگاه مولانا و عطار نیشابوری
نویسنده:
نسرین معینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه پژوهشی است درباره رابطه روح و جسم در آثار مولانا و عطار نیشابوری. از آن جایی که موضوع روح و حقیقت آن و رابطه آن با بدن یکی از موضوعات مهم انسان شناسی عرفانی بوده و اینکه این بحث به صورت گسترده در آثار این دو عارف بزرگ مطرح شده است. در این پایان نامه فصل اول تحت عنوان مبادی تحقیق و فصل دوم آن تحت عنوان روح و نفس در متون عرفانی که در آن نظر عرفا، فلاسفه و برخی از آیات قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم زندگی نامه و آثار مولانا، فصل چهارم به بررسی رابطه جسم و روح از منظر مولانا و فصل پنجم زندگی نامه وآثار عطار و فصل ششم به رابطه جسم و روح از نگاه عطار نیشابوری اختصاص یافته است ونتیجه ی حاصله چنین است که از نظر این دو عارف بزرگ روح جوهری است ملکوتی و از عالم قدس که در تن خاکی انسان به مصلحتی هبوط نموده و در پی بازگشت به مأمن اصلی خود و سرمنزل مقصود ،لذا این جهان مادی را به منزله قفسی میداندکه در آن زندانی و غریب بوده و غم فراق و عشق به وصال او را دردمند نموده است . روح از امر پروردگار است و باقی و اصل است و ارتباط آن با بدن خاکی بیشتر از نوع مقابله و تضاد و مخالفت است و گاهی در تعامل با هم ، و همچنین با وجود تضادی که با یکدیگر دارند پیوند و اشتراکاتی نیز میانشان وجود دارد و از یکدیگر متأثر می شوند و مکمل و نیازمند یکدیگرند.و مقصود نهائی این دو عارف بزرگ از طرح موضوعات فوق در قالب تمثیل و حکایت بر جنبه ی هدایتگری و دستگیری انسان و نتیجه گیری های عرفانی و اخلاقی استوار است.
مبانی دین از دیدگاه مولانا 
(براساس مثنوی معنوی)
نویسنده:
مریم صوفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین اسلام را می‌توان از ابعاد گوناگونی مورد بحث و بررسی قرار داد. یکی از مهمترین ابعاد دین، شناخت مبانی آن است. اصول و مبانی دین، مجموعه‌ای از اعتقادات دینی را دربرمی‌گیرد که قابل تقلید نیست و هر انسانی برای رسیدن به درک درستی از اصول دین، باید تحقیق کند؛ در این راستا عامّۀ مردم، بحثها و مباحثه‌های اندیشمندان و علماء دینی را الگوی اعتقادی خود قرار داده و آنها را پذیرفته‌اند. مولانا جلال‌الدّین محمّد بلخی نیز به عنوان اسلام شناسی عارف، تعریف خاصّی از مبانی دین دارد. او با درک عمیق از رابطۀ ناگسستنی بین دین و عرفان و با الهام از رحمانیّت الهی، اثر عظیم خود، مثنوی معنوی، را سرود؛ چرا که مثنوی چکیدۀ تمام معارف نظری و تجربه‌های دینی و عرفانی او را شامل می‌شود. مبانی دین از نظر مولانا در اصولی چون توحید، اسلام، عشق، عمل صالح، صلات، ایمان و مبدأ و معاد تجلّی یافته است که آنها را می‌توان در دو اصل اسلام و عشق خلاصه کرد. تا زمانی که انسان به درک درستی از عشق نایل نشود، مفهوم درست اسلام را درک نخواهد کرد. لذا با مطالعه و تحقیق در مثنوی معنوی و با عنایت به نگاه خاص و عارفانۀ مولانا به دین، می‌توان به این نتیجه رسید که همسویی دین و عرفان برای نیل به حقّ و حقیقت، در حد چشمگیری قابل مطالعه و بررسی است.
بازخوانی و نقد معرفت‌شناختی و تربیتی سماع در عرفان اسلامی
نویسنده:
مریم جماعتی گلسفیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سماع در لغت به معنی شنیدن و بهره بردن است، و در اصطلاح صوفیه عبارت است از آواز خوش و روح‌نواز و به‌طور مطلق غزل، به عبارتی آنچه ما امروزه از آن به موسیقی تعبیر می‌کنیم که به قصد صفای دل و حضور قلب شنیده می‌شود. اگرچه سماع در همه انواع خود با ابزار آلات طرب همراه نیست، اما در هر شکل نوعی التذاذ موسیقایی است. حقیقت این است که تأثیر موسیقی در روح انسان محتاج شرح و بیان نیست؛ انسان نیز همچون سایر موجودات به طور طبیعی از موسیقی تأثیر می‌پذیرد و بهره می‌برد.در مورد پیدایش سماع به معنی اصطلاحی آن که با ساز و آواز آمیخته بود، و در مجالس صوفیان با آدابی خاص اجرا می‌شد، اطلاع دقیقی در دست نیست. اگرچه صدای موذنان و نغمه دلنواز قاریان قرآن، از همان آغاز پیدایش اسلام، روح مومنان را تقویت می‌کرده،اما مجالس سماع صوفیانه چیز دیگری بوده است. از انتقادات منکران سماع که آن را بدعت می‌شمرده‌اند، می‌توان دریافت که در صدر اسلام در مجالس مومنان، چنین چیزی رواج نداشته، و از گفته‌های مشایخ برمی‌آید که در قرن سوم، سماع به‌عنوان رسمی خانقاهی رایج بوده است و در دوره‌های بعد کسانی چون ابوالسعید ابو‌الخیر، احمد غزالّی و مولانا، که همگی از بزرگان مکتب عاشقانه تصوّف‌اند، از بزرگترین مروجّان سماع بوده‌اند. البّته پیروان مکتب زاهدانه تصوّف مانند هجویری و امام قشیری و محمد غزالّی نیزبا احتیاط بیشتری سماع می‌کردند. برپایی مجالس سماع در تاریخ تصوّف سه گونه بارز داشت:1.سماع مبتدیان، 2.سماع عادتی، 3.سماع پختگان تصوّف. رواج سماع در محافل صوفیه نشان می‌دهد که عارفان به تأثیر جسمی و روانی موسیقی واقف بوده‌اند و می‌کوشیدند تا از ظرفیّت‌های موسیقی، در ارتقاء سالکان و تسهیل مراحل سلوک بهره بگیرند. جلسات سماع از طریق تقویت حالت‌های درونی و پایکوبی‌های آهنگین، زمینه تخلیه عاطفی را فراهم می‌آوُرد و تأثیر اشعار و تکرار اوراد و هم‌نوایی برای ایجاد خلسه و رهاسازی هیجان‌ها و افکار موثر بود. استفاده عملی از موسیقی در برنامه شفا و درمان در گذشته بیشتر به دو شکل قومی و سماعی رواج داشت. امروزه نیز موسیقی‌درمانی یکی از رشته‌های علمی دنیاست. در هرشکل اگر از ظرفیّت‌های موسیقی به گونه صحیح استفاده شود می‌تواند به صورت یک نیروی قوّی و پیش‌بینی کننده درمانی به‌کار آید که هدف آن آرامش و سلامتی روحی و جسمی انسان‌هاست.
بررسی استعاره‌های مفهومی در عبهر العاشقین
نویسنده:
زهرا خدادادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبهرالعاشقین، متنی عرفانی و سرشار از مفاهیم انتزاعی است. در پژوهش حاضر این مفاهیم با توجّه به رویکرد جدید «لیکاف» و «جانسون» به استعاره مورد بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش در سه فصل تنظیم شده است. در فصل نخست، ضمن بیان سیر مطالعۀ استعاره در غرب، ساختار نظریّۀ معاصر استعاره نیز بیان شده است. در فصل دوّم، در ابتدا استعاره‌های شناختی عبهرالعاشقین در قالب دسته‌بندی ارائه شده از سوی «لیکاف» و «جانسون» معرّفی شده، و سپساین استعاره‌ها با توجّه به اصول ارائه شده از سوی «یاکل» توصیف شده است. در فصل سوّم، به ارتباط میان این استعاره ها اشاره شده و نیز نظام استعاری متن مورد بررسی قرار گرفته است.یافته‌های ما نشان می-دهد که در این متن با سه دسته استعارۀ هستی شناختی، جهتی و ساختاری مواجه هستیم. این استعاره‌ها بر اساس انسجام معنایی موجود در عبهرالعاشقین در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته، مجموعه‌ای از شبکه‌های استعاری را به وجود می‌آورند که بر اساس مدل‌های شناختی نظام‌مند و منسجمی شکل یافته اند.