جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 146
مرگ‌اندیشی در پرتو دیدگاه‌های اسلامی و غربی: مقایسه تطبیقی دیدگاه‌های ملاصدرا و هیدگر با توجه نظرات هانری کربن
نویسنده:
هژیر مهری، علیرضا منصفی، علی‌اصغر مصلح
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا با تکیه بر چشم‌اندازی وجودی به عالم و اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه، مرگ را استکمال نفس و استقلال وجودی‌اش از بدن می‌داند. در نظر صدرالمتألهین مرگ پایان زندگی نیست، بلکه تولدی است دوباره برای تکامل و تعالی و فراتررفتن از آنچه انسان تاکنون در دنیای مادی بدان مشغول بوده است. طرف دیگر مارتین هیدگر به عنوان یکی از برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان اگزیستانس، با تکیه بر روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی، به پدیدة مرگ نه به منزلة نقطة پایان زندگی، بلکه به مثابة پدیده‌ای وجودی و اگزیستانسیال نگریسته که در مواجهه با حقایق زندگی انسان مد نظر قرار می‌گیرد. بر اساس چنین نگرشی، مرگ شیوه‌ای از زیستن محسوب می‌شود‌؛ به این معنا که مرگ به منزلة آخرین امکان دازاین از بدو تولد در وجود او لانه کرده و به همین دلیل در نگرش او هر وجود انسانی را می‌توان «هستی- رو- به- مرگ» محسوب می‌شود، وجودی که در مواجهه با پایان است، اما وقوف به این واقعیت و نه گریز از آن روی آوردن به «وجود اصیل» است. بنابراین بر اساس چنین رویکردی، انسان در مواجهه با مرگ، به «هستی» می‌اندیشد و حضور رمزگونه‌اش را با تمام وجود احساس می‌کند. برای تطبیق و ارائة مدل بایستی گفت ملاصدرا و هیدگر نه‌تنها تأمل در مسأله مرگ و نحوة مواجهه درست انسان با حقیقت مرگ را باعث شکوفا‌شدن استعداد‌های بالقوه انسان می‌دانند، بلکه بر اساس دیدگاه آن‌ها در پرتو مرگ‌اندیشی، می‌توان به وجود اصیل و شناخت ارزش‌های اصیل زندگی نائل شد. در این مقاله دیدگاه‌های صدرالدین شیرازی و مارتین هیدگر در مسأله مرگ با توجه به نظرات هانری کربن تبیین خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 45 تا 65
اخلاق اگزیستانسیالیستی‎
نویسنده:
ژان پل سارتر، حسین نوروزی تیمورلویی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فاقد چکیده
صفحات :
از صفحه 105 تا 114
الهیات هنری یا الهیات هنر؟ (تحلیل انتقادی دیدگاه جورج پاتیسون)
نویسنده:
رضی موسوی گیلانی، علیرضا آرام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده در این مقاله با روش تحلیلی - انتقادی به بررسی دیدگاه جورج پاتیسون در باب رابطۀ دین و هنر می‌پردازیم. پاتیسون تأملات خود را در مسیر آنچه مندرج می‌کند که خود الهیات هنر نامیده است. او به این نتیجه رسیده که هنر نه ابراز زیردست الهیات، بلکه نوعی نگرش زیبایی‌شناختی به جهان هستی است، نگرشی که ضمن پاسداشت گوهر زندگی، به رهاوردی معنوی منتهی خواهد شد. او نگاه مطلوب خود را بیش از کلیسا و الهیات رسمی مسیحی، در طریقت بودایی ذن جست‌وجو می‌کند و البته همزمان از رمانتیسم و اندیشۀ پست‌مدرن فاصله می‌گیرد. اما به‌نظر می‌رسد حاصل نظریات او نه الهیات هنر، بلکه رویکردی هنری به دین و تفسیری زیبایی‌شناختی از زندگی است که می‌توان آن‌ را با تعبیر الهیات هنری متمایز کرد و اشکال‌های وارد بر آن ‌را برشمرد.
صفحات :
از صفحه 571 تا 587
پاسخ‌های نهج‌البلاغه به پرسش‌های وجودی انسان
نویسنده:
مریم خردمند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این اثر کوششی است برای بررسی دیدگاه های اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه در برخی مسایل مهم بشری که در اصطلاح مسایلوجودی انسان گفته می شوند. این مسایلکه در حقیقت مبانی اگزیستانسیالیسم هستند عبارتند از آزادی و انتخاب، اصل تفرد و موقعیت های مرزی. این مباحث به صورت متناظری در نهج البلاغه نیز مطرح شده اند؛ بینش علوی-مطابق با مبانی اسلام- انسان را در یک جهان بینی توحیدی و هدفمند قرار می دهد که در آن، خدا، انسان و طبیعت در یک هماهنگی معنی دار و جهت دار جلوه می کنند. از این رو نهج البلاغه در پاسخ به پرسش های وجودی انسان، تفسیری معنوی ارائه می دهد که به همان اندازه که متعالی است، در متن واقعیت زمینی و عینی جهان قرار دارد. آن چه در نهایت از این مباحث حاصل می شود آن است که چنین نگرش توحیدی و غایتمندانه ای، نه تنها عرصه را بر مسایلوجودی تنگ نمی کند، بلکه تأییدی بر این امر است که همه ی این مسایلوجودی در یک راستای مشخص و متعالی، در جهت کمال انسان، قرار دارند.
بررسی انتقادی معنای زندگی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم الهی و اگزیستانسیالیسم الحادی
نویسنده:
میثم شادپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فرد انسانی، به جهت برخورداری از آگاهی و آزادی، می‌تواند به کلیت زندگی خود بنگرد و آن راوسیله‌ای برای رسیدن به معنا و هدفی معین بگرداند. پرسش از معنای زندگی، پرسش از همان معنا و هدفی است که فرد انسانی در یک انتخاب کلان، آن را برمی‌گزیند و سایر انتخاب‌های خُرد خود را در زندگی روزمره، متناسب با آن پی می‌گیرد. اگزیستانسیالیسم، که فلسفه‌ای برآمده از زندگی و در زندگی و برای زندگی است، می‌کوشد تا معنایی را برای زندگی، در اختیار انسان معاصر غربی قرار دهد؛ انسانی که به نظر فیلسوفان اگزیستانس، در دوران مرگ خدا و غفلت از یاد او به سر می‌برد. آنچه که ما با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دست آوردیم، این است که اگزیستانسیالیسم الهی می‌کوشد با بازنگری در تلقی سنتی از خدا، خداوند را به مثابه امر مطلق و قدسی و متعالی در نظر بگیرد و روزنه‌ای نوین به سوی او بگشاید تا بدین ترتیب، معنای زندگی را در برقراری نسبت با هستی متعال قرار دهد؛ اما اگزیستانسیالیسم الحادی، ایده خداوند را باورناپذیر و حتی خودمتناقض می‌داند و ترجیح می‌دهد که بدون اعتناء به ایده خداوند و جهان دیگر، معنای زندگی را در چارچوب همین زندگی زمینی ما و در جهانی بدون خدا دنبال کند و جسورانه لوازم فلسفی مرگ خدا را برای انسان معاصر غربی بیان نماید. به نظر می‌رسد این دو گروه از فیلسوفان اگزیستانس، متفق‌اند که فلسفه آن‌ها در بستر پذیرش مرگ خدا، قابل‌قبول می‌گردد. از اینروی، پیشنهاد می‌شود که با به کار بستن ظرفیت‌های فلسفی و عرفانی خود، برای غلبه بر این مصیبت بشری (مرگ خدا) تلاش کنیم.
بررسی مساله آگاهی نزد اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر با تکیه بر کتاب وجود و عدم
نویسنده:
یوسف ابوخلیل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به شیوه توصیفی به بحث آگاهی ژان پل سارتر متفکر فرانسوی قرن بیستم می‌پردازد. مساله آگاهی اسا و محور بحث‌های فلسفی در سارتر است. و تمام فلسفه سارتر مبتنی بر این امر است. سارتر با تقسیم وجود به سه ساحت یعنی وجود لنفسه، وجود فی نفسه و وجود لغیره ، درصدد آن است تا اثبات نماید که صرفا وجود لنفسهاز وجود خویش آگاهی دارد و با درک این خودآگاهی به جهان‌آگاهی و دیگر آگاهی دست می‌یابد و پس از درک مسئولیت خویش و آزادی بی قید و شرط خود دستخوش اضطراب می‌شود. سارتر یک نوع تفسیز وجودی اگزیستانسیالیستی از آگاهی بدست می‌دهد و در این راه سخت تحت تاثیر روش پدیدارشناسی هوسرل قرار دارد. در تحلیل وجودی سارتر از اگاهی ، از یک سو به ینت فرانسوی و سوژه دکارتی و از سوی دیگر به اگزیستانسیالیم هایدگری توجه خاصی مبذول شده است. تحقیق حاضر مبتنی بر کتاب وجود و عدم سارتر است که در آن مهمترین آرای فلسفی خود را ذکر نموده است.
مقولات النقد الثقافي: مدرسة فرانكفورت ، الوجودية ، ما بعد البنيوية
نویسنده:
ريتشارد وولين(Richard Wolin)؛ ترجمه: محمد عناني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: المركز القومي للترجمة,
مبانی فلسفی معرفت شناسی زنانه نگر
نویسنده:
زهرا کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهپژوهش حاضربه مبانی فلسفی معرفت‌شناسی زنانه‌نگر می پردازد؛ مبانی اگزیستانسیالیستی و مبانی پست‌مدرنیستی به عنوان مبانی فلسفی اصلی معرفت‌شناسی زنانه نگر، مورد توجه این پژوهش قرار گرفته‌است. فمینیست‌ها معتقدند که شناخت از عالم واقع، نمی‌تواند تنها با استفاده از ذهن، صورت گیرد، بلکه ذهن، احساسات و عواطف باید با هم به مواجهه عالم بروند. وقتی ما با کل وجودمان به شناخت عالم همت می‌گماریم و احساسات و عواطف خود را در شناخت آن دخالت می‌دهیم، در واقع به مکتب اگزیستانسیالیسم نزدیک می‌شویم. جریان پست‌مدرنیسم نیز درحوزۀ معرفت، فضایی شکاکانه ایجاد می‌کند که کوشش‌های معرفت‌شناختی مدرن برای فراروی از وضعیت‌یافتگی‌ها و دستیابی به کلیت، ضرورت، عینیت، حقیقت و واقعیت نهایی را به ورطۀ تردید می‌کشاند. در مقابل، این جریان برمحلی بودن، نسبیت، متغیر بودن، غیر یقینی بودن و تشکیکی بودنِ هر تبیین خاص از جهان و خود تاکید دارد. معرفت‌شناسی زنانه‌نگر مبتنی بر چنین مبانی مدعی است که چشم انداز زنانه به معرفت، به حقیقت نزدیک‌تر است و می‌تواند شناختی تحریف نشده تولید کند که بر شناخت مردانه برتری دارد. این شناخت می‌تواند هستۀ یک علم جانشین باشد. در این مورد که آیا واقعاً امکان ارائه دانشی زنانه به موازات یا به شکل جایگزین دانش مردانه وجود دارد یا خیر، اتفاق نظر وجود ندارد. شاید مهم‌ترین دستاورد دانش زنانه «صدا دادن» به سوژه‌هایی باشد که تاکنون صدایشان شنیده نمی‌شد و این به معنای تأکید بیشتر بر کثرت‌گرویی شناختی است که نه تنها فمینیست‌ها بلکه سایر نظریه پردازان جریانات انتقادی بر آن تأکید دارند.
سیر تحول رویکردهای الهیاتی جدید و شاخصه های آنها
نویسنده:
یحیی کبیر ، محسن طاهری صحنه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
در این مقاله سیر تحولات الهیات معاصر از زمان شلایرماخر (به‌عنوان پایه‌گذار الهیات جدید) و تعریفی که متألهان از دین ارائه داده‌اند، بررسی خواهد شد. از نظر شلایرماخر دین صرفاً امری اخلاقی نیست، بلکه تجربه‌ای اسرارآمیز و ابطال‌ناپذیر است و عقل از ایمان جداست. کارل بارت تأکید کرده است که سخن از خدا از جنس و سنخ گزاره نیست، بلکه یک واقعه و رخداد است. راینهولد نایبور در سنت نوارتدوکسی نشان داد که عقل و ایمان دو بستر متمایز و منفک از هم هستند. برخی اگزیستانسیالیست‌ها مثل رودلف بولتمان و پل تیلیخ کوشیدند از کتاب مقدس اسطوره‌زدایی کنند و نشان دهند که گزاره‌های مربوط به خدا همه نمادین و هستند.در الهیات معاصر نگاه نقادانه، هرمنوتیکی، تکثرگرا، متن‌محور، تاریخی و غیرجزمی، به‌همراه نفی اقتدارگرایی غلبه دارد.
صفحات :
از صفحه 579 تا 594
  • تعداد رکورد ها : 146