جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مبانی احکام اخلاقی از نظر ویتگنشتاین
نویسنده:
حیدر خادم شاهزاده احمدی استاد راهنما: محمدحسین مهدوی‌نژاد استاد مشاور: ناصر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث درباره ماهیت عالم و زبان، دنیای‌تصویر و ویژگیهای آن و دیدگاه ‌منطقی از مباحث مطرح شده در مبانی‌معرفتی آثار ویتگنشتاین‌ است. در این ‌تحقیق ‌سعی شده با عنایت به این ‌مبانی و نظریه ‌تصویری زبان، مبانی ‌احکام و اخلاقی در دوره نخست حیات فلسفی او از چند منظر، وجودشناسی، معرفت‌شناسی، دلالت‌شناسی و زبان‌شناسی مورد بررسی قرار گیرد. در این دوره ویتگنشتاین به صراحت وجود ارزشهای‌اخلاقی را در جهان پیرامون‌ انکار می‌کند و صدق و کذب گزاره‌های‌اخلاقی را فرع بر معنا داری آنها می‌داند و مباحث متافیزیک‌ و اخلاق و... را فراتر از زبان و آنها را امری ‌رازوارانه‌ می‌داند.در دوره دوم حیات‌فلسفی او با استفاده از کتاب پژوهش‌ها و مقایسه آن با دوره اول و با عنایت به نظریه‌ابزاری زبان و توجه به کاربرد کلمات برای شناخت معنای آنها و با تأکید بر تنوع کاربرهای زبان و کثرت ‌بازی‌زبانی معتقد است که‌ بازیهای مختلف زبانی از صورت‌های‌زندگی گوناگون سرچشمه می‌گیرد و هر صورت زندگی‌ دارای زبان خاص خود است. دراین تلقی اخلاق و گفتار دینی هم یک‌بازی مستقل با زبانی واحد است، که در یک صورت‌زندگی بیان شده و قواعد و منطق خاص خود را دارد. با توصیفی ‌که از مبانی احکام اخلاقی‌ ویتگنشتاین به عمل آمد نگاه ناشناخت‌گرایی او را مطرح ساختیم. درست است که فلسفه اخلاق ویتگنشتاین‌ ناشناخت‌گرایانه است ولی‌ باید اشاره کرد که از نوعی اقناع و حجیت ‌اخلاقی برخوردار است و همواره می‌توان انتظار پیامدهایی چون دعوت اخلاقی، توافق اخلاقی، عقلانیت‌ اخلاقی و از همه مهمتر سازواری ‌اخلاقی را داشت.
بررسی انتقادی رابطه عقل و ایمان از منظر پل تیلیش
نویسنده:
مصطفی صالحی اردکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پل تیلیش، الهیدان بزرگ معاصر،در باب چیستی ایمان و چگونگی رابطه آن با عقل نظریه‌ای ویژه، ارائه داده است. به نظر او، ایمان نه علم به حقیقتی است، نه اعتقاد به گزاره‌ای، نه اختیار عقیده‌ای، و نه احساس شخصی خاصی نسبت به کسی یا چیزی. هر چند همه این-ها در ایمان نقش دارند، اما ایمان مساوی اینها نیست. ایمان از نگاه او به‌عنوان حالت دلبستگی واپسین، عمل کل شخصیت است که در محور حیات شخصی روی می‌دهد وکل شخصیت را دربر می‌گیرد. او عقل را به عقل ابزاری و هستی شناختی تقسیمکرده، می‌گوید: عقل ابزاری که به معنای روش علمی، دقت منطقی و محاسبه‌گری فنی است صورت انحطاط یافته عقل هستی‌شناختی است که به معنای مبدأ معنا و ساختار، و اساس معیارها و اصول است. تیلیش معتقد است که عقل و سایر حیثیت‌های شناختی، چون علم، قدرت قضاوت درباره ایمان را ندارند. حقیقت ایمان، کاملا برکنار از حقیقت عقل است. این تلقی او، همچنین دیدگاه غیر‌شناختاریش درباره ایمان از سوی منتقدان مسیحی مورد نقد واقع شده است. ما در این نوشته، دیدگاهتیلیش را با توجه به مبانی اسلام نیز مورد بررسی قرار داده و اثبات کرده‌ایم که دیدگاه او نمی‌تواند با رهیافت اسلام، در باب عقل و ایمان همسو باشد.
رنج و عشق از دیدگاه کرکه گور
نویسنده:
فائزه معینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کرکه‌گور نخستین فیلسوف بزرگ مکتب اگزیستانسیالیسم و یک الاهی‌دان قرن نوزدهم به‎شمار می‎آید. در اندیشه او دو مفهوم رنج و عشق جایگاه محوری دارند. رنج از نظر کرکه‌گور احساسی سوبژکتیو نسبت به وضعیت نامطلوب انسان در حیات مادی است. او بر اساس تعریفی از سه سپهر وجودی زندگی بشری یعنی سپهر زیبایی شناختی، سپهر اخلاقی و سپهر دینی، رنج‌های بشری را تعریف می‌کند. او بزرگ‌ترین رنج بشر را دوری از حقیقت مطلق می‌داند؛ اورنج را وجه گریزناپذیر زندگی بشر تلقی می‌کند و احساس تعلق شدید انسان به پدیده‌ای است که نسبت به آن در خود احساس شیفتگی و تسلیم می‌کند. او از میان ساحت‎های وجودی، بیش از همه به حضور رنج در سپهر دینی اشاره می‎کند. کرکه‌گور جویای عشق متعالی در سپهر دینی بود و مسیحی راستین را با رنج هم‌نشین می‌داند. از نظر او هرچه رنج شدیدتر باشد وصل مومن به سعادت محتمل‌تر خواهد بود. او که یک مسیحی پروتستان بود، رسالت دینی خود را چیزی جز این نمی‎دانست که «مسیحیت راستین» را به مسیحیان بشناساند و در این راه تلاش بسیار کرد. کرکه‌گور با توجه به سه سپهر وجودی زندگی بشری سه نوع عشق را از یکدیگر تفکیک می‌کند که آنها را به ترتیب اروس(Eros)، فیلیا (Philia) و آگاپه(Agape) می‌نامد، ولی در عین حال توجه عمده او به اروس و آگاپه است و باارزش‌ترین عشق را آگاپه معرفی می‌کند که مورد توجه مسیحیت نیز بوده است. او در پایان والاترین گونه عشق را عشق الاهی معرفی می‌کند.
نقد و بررسی اسطوره‌زدایی از عهد جدید در اندیشه الاهیاتی رودلف بولتمان
نویسنده:
وحید صفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برنامه اسطوره‌زدایی رودلف بولتمان از عهد جدید یکی از نقاط عطف الاهیات مسیحی در عصر حاضر به حساب می‌آید و واکنش‌های مثبت و منفی زیادی را در میان متکلمان و الاهیدانان مسیحی برانگیخته است. اهمیت این برنامه تا آن حد است که برخی الاهیدانان، آن را حاکم بر اروپای بعد از جنگ جهانی دوم می‌دانند. این رساله به نقد و بررسی این برنامه الاهیاتی اختصاص یافته است. در مقدمه این رساله به طور مختصر، درباره بولتمان، زندگی و اهمیت او و نیز سابقه تألیف و ترجمه درباره وی به زبان فارسی توضیح داده شده است. در فصل‌های اصلی رساله به ترتیب تعریف بولتمان از اسطوره، وجود اسطوره در عهد جدید، ضرورت اسطوره‌زدایی، روش اسطوره‌زدایی و نتیجه اسطوره‌زدایی به طور جداگانه، مورد بررسی، تحلیل و نقد قرار گرفته است.در هر مورد، ابتدا دیدگاه بولتمان طرح شده و در ادامه انتقادات منتقدان او بیان شده و در نهایت، دیدگاه بولتمان با کمک دیدگاه اکثریت متخصصان و اهل فن در حوزه مربوطه، مورد نقد قرار گرفته است. از آنجا که مدعیات بولتمان در برنامه اسطوره‌زدایی به حوزه‌های مختلفی از جمله اسطوره‌شناسی، فلسفه ذهن، هرمنوتیک و تفسیر، الاهیات و ... مربوط می‌شود، لذا در هر مرحله از آراء اندیشمندان حوزه مربوطه برای نقد دیدگاه بولتمان کمک گرفته شده و میزان قابل دفاع بودن دیدگاه وی و نیز میزان وارد بودن انتقاد منتقدان بر این دیدگاه، تعیین شده است.
بررسی و نقد اندیشه کلامی غزالی درباره نسبت اراده الهی با اختیار و اراده انسان
نویسنده:
بهزاد ناوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش‌حاضر، مفهوم اراده انسان و اراده خداوند و مسائل مربوط به آنها را در آثار غزالی جستجو می‌کند و عهده‌دار بررسی و نقد اندیشه‌کلامی غزالی درباره نسبت بین اراده الهی با اختیار و اراده انسان می‌باشد. این پژوهش، پس ازگذر از مقدمات لازم در زمینه اراده انسان و اراده خداوند از لحاظ وجودشناسی و معناشناسی در اندیشه متفکران مسلمان، به تبیین و بررسی اندیشه‌ی‌ کلامی غزالی در این باب پرداخته است. غزالی صفت اراده را هم برای انسان و هم برای خداوند اثبات می‌نماید. وی برای اراده انسان اهمیت ویژه-ای قائل است و آن را عامل امتیاز انسان از حیوان دانسته است و بر نقش آن به عنوان یکی عوامل سازنده‌ی «افعال اختیاری» تأکید نموده است. وی همچنین، خداوند را مرید دانسته و معتقد است که اراده حق‌تعالی صفتی است که یکی از دو طرف فعلی را که امکان وقوعش است، تخصیص می‌دهد. غزالی دربار? چگونگی نسبت بین اراده‌ الهی با اختیار و اراده انسان به هیچ یک از دو نظریه «جبرمحض» و «اختیارمطلق» معتقد نیست، بلکه «نظریه‌کسب» را از اشاعره اتخاذ نموده و کوشیده است تا تفسیر معقولی از آن ارائه دهد که اشکالات تفاسیر سابق را نداشته باشد. او در تفسیر «نظریه‌کسب» بر این باور است که فاعل حقیقی در همه افعال خداوند است و انسان تنها محل اراده و اختیاری است که خداوند در او می‌آفریند. به تعبیر دیگر، او قدرت و اراده انسان را در خلق و ایجاد فعل بی‌اثر می‌داند و بر این باور است که فقط قدرت و اراده خداوند منشأ خلق و صدور فعل است و نقش انسان تنها مقارنت با حدوث اراده و قدرتی است که از جانب خداوند در او حادث می‌شود.اگر چه غزالی تلاش کرد که ایرادهای وارده بر «نظریه‌کسب» را در تفسیرش برطرف نماید، به‌گونه‌ای که هم با آیات قرآن کریم سازگار باشد و هم با مبانی خود او ناسازگاری نداشته باشد، لکن موفق به این امر نشد. از این رو اندیشمندان مسلمان با تکیه بر همین ناسازگاری‌ها، نظریه او را مورد نقد قرار داده‌اند.
بررسی و نقد الاهیات اگزیستانسیالیستی نیکلای بردیایف
نویسنده:
حمید بخشنده آبکنار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگزيستانسياليسم نهضتى فلسفى و ادبى در قرن بیستم است كه مبتنى بر آموزۀ تقدم وجود بر ماهيت است. برطبق دیدگاه اگزیستانسیالیسم، انسان كاملا آزاد و كاملا مسئول اعمال خود است و اين مسئوليت خاستگاه دلهره‌اى است كه زندگی او را احاطه مى‌كند. در فلسفۀ اگزيستانسياليسم، درخت‌ها و كوه‌ها، كارخانه‌ها و شاهراه‌ها همگی واقعيت‌های نفس‌الامرى هستند که «هستى» دارند اما برحسب مصطلحات این فلسفه، «وجود» ندارند. در اين فلسفه، کاربرد كلمۀ «وجود» محدود به نوعى از هستى متمثل در انسان است. از لحاظ تاریخی، در گذر زمان، انواع گوناگون و متباينى از اگزيستانسياليسم ظهور کرده است. در شاخۀ اگزیستانسیالیسم دینی، اندیشمند پروتستان سورن کیئرکگور در دانمارك و متفکر کاتولیک گابریل مارسل در فرانسه، دو روايت از اگزيستانسياليسم مسیحی را ارائه كرده‌اند. نيكلاى برديايف، فيلسوف و الاهیدان ارتدوکس روسی نیز روايتى دیگر از اگزيستانسياليسم مسیحی را مطرح كرده است. رسالۀ حاضر که به بررسی نقادانۀ الاهیات اگزیستانسیالیستی نیکلای بردیایف می‌پردازد، مشتمل بر یک پیش‌گفتار و چهار فصل اصلی و یک پیوست است. در پیش‌گفتار رساله، دو روایت سابق‌الذکر از اگزیستانسیالیسم مسیحی بیان و ذهن خواننده برای فصل‌های اصلی آماده می‌شود. آنگاه در فصل اول، زندگى و تعامل فکری بردیایف با آثار اندیشمندان مختلف جهان تشریح می‌شود. در فصل دوم، نگرش فلسفى نيكلاى برديايف ترسیم مى‌‌شود؛ و در فصل سوم، نگارنده به‌طور تفصیلی آرای الاهياتى وى را بیان می‌کند. بالاخره، در فصل چهارم از پایان‌نامه، نگرش الاهیاتی وی مورد ارزیابی قرار مى‌گيرد. خاطر‌نشان می‌شود که در پیوست رساله، نکات متنوع سودمندی برای خوانندگان بیان شده است.
تبیین فلسفی رویکرد فمنیسم اگزیستانسیالیستی نسبت به ملاحظات جنسی و جنسیتی در تربیت و نقد آن بر اساس آموزه های اسلامی به منظور ارائه چهارچوب مفهومی برای تربیت رسمی
نویسنده:
معصومه کرامتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر نلاشی برای تحلیل، تبیین و نقد ملاحظات جنسی و جنسیتی فمنیسم اگزیستانسیالیست و دلالتهای تربیتی آن می باشد. فمنیسم اگزیستانسیالیست بعنوان یکی از گرایشهای فمنسیتی معاصر با طرح مباحث جنسی و جنسیتی در قلمرو متافیزیک، معرفت شناسی، ارزش شناسی و تعلیم و تربیت در دفاع از حقوق زنان و نجات و رهایی آنان از ستم و تعدی و ارتقا نقش اجتماعی آنان توفیقات زیادی در کشورهای غربی و شرقی و میان زنان و مردان کسب نمود. این نگرش علاوه بر گسترش محتوای خود در حیطه های مذکور در قلمرو جغرافیایی نیز توفیقات زیادی حاصل نمود و به سرعت در جهان شیوع یافت. با توجه به نفوذ چشمگیر فمنیست اگزیستانسیالیست به ایران(با تاکید بر شواهد و مستندات) و اثرات اجتناب ناپذیر آن در تمامی امور مخصوصا در تعلیم و تربیت( این گرایش از آنجا که نگرش خاصی نسبت به مسئله زنان داشت دیدگاههایشان در کشور ما اثرگذار بود) هدف این رساله از شناخت فمنیسم اگزیستانسیالیست بعنوان یک مسئله فرهنگی - اجتماعی، احساس خطر از جانب این پدیده نوظهور در جامعه اسلامی و جلوگیری از ترویج راه حلهای غربی در راستای رهایی زن از ستم و تعدی می باشد. چون فمنیسم اگزیستانسیالیست صورتی افراطی از اومانیسم، لیبرالیسم، اگزیستانسیالیسم و سکولاریسم می باشد. بنابراین مبانی انسانشناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی و دلالتهای تربیتی آن از نگاه اسلام و با استفاده از روش تحلیل، تفسیر و استنتاج مورد بررسی و نقد بیرونی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می‌دهد که اسلام با برخی از ملاحظات جنسی و جنسیتی فمنیسم اگزیستانسیالیست، موافق نیست، و با مبانی مثل ماهیت یکسان آدمی، عقلانیت، اراده و اختیار و آزادی انسان بصورت جزئی موافق است، و به جای اصولی چون مساوات و برابری، آموزش مختلط، نسبیت ارزشی در تعلیم و تربیت، اصولی چون؛ عدالت و تناسب، تربیت غیر مختلط، ثبات و نسبیت ارزشها را طرح می‌کند، و با اصول تعقل، آزادی، استقلال و .....بصورت جزئی موافق است. همچنین در این رساله به ارائه چهارچوب مفهومی برای تربیت رسمی با رویکرد اسلامی همت گماردیم.
بررسی منحنی تحول معنای رویت خدا از منظر (سه دوره) اشاعره
نویسنده:
علیرضا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اصول فرقه اشاعره «رؤیت خدای تعالی توسط مؤمنین با چشم بصری در سرای آخرت است».این موضوع از زمان شکل‌گیری این فرقه در اوایل سدۀ چهارم هجری قمری از سوی ابوالحسن اشعری تاکنون ادامه دارد. اشاعره در تقابل با فرقه معتزله، تقریرات و تبیینات متفاوتی از رؤیت خدا داشته‌اند. معتزله در بارۀ رؤیت خدای تعالی به مانند شیعه به تنزّه و عدم جسمیت خدای تعالی معتقدند. این نوشتار به بررسی تحولات و تطورات نقلی و عقلی آراء بزرگان اشاعره یعنی اشعری، غزالی و فخر رازی در بارۀ رؤیت خدای تعالی پرداخته است. نگارنده به شیوه تحلیلی – توصیفی و با استفاده از مهمترین منابع موجود از سه شخصیت مذکور، تلاش کرده است تا در سه فصل جداگانه به دلایل نقلی و عقلی رؤیت خدای تعالی و تقریرات و تبینات هر یک از سه شخصیت اشاعره پرداخته و در فصلی جداگانه به بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنان اقدام نماید. ابوالحسن اشعری در دو کتاب خود « الابانه» و « اللمع» فصل‌های مجزایی به معنای رؤیت خدای تعالی اختصاص داده و با استناد به حدیث رؤیت ماه منسوب به پیامبر اسلام (ص) و آیات قرآنی دلایل نقلی خود را مبنی بر رؤیت خداوند به وسیله مؤمنین در آخرت تبیین می‌نماید، و نیز با تبیین «دلیل وجود»، «دلیل رؤیت»، «دلیل پاداش و انعام مؤمنین» و «دلیل حدوث » دلایل عقلی خود را تبیین می‌کند. ابوحامد غزالی در کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» دیدگاه کلامی و در دو کتاب «الاربعین» و «روضۀالطالبین» دیدگاه عرفانی خود را در بارۀ معنای رؤیت خدا آورده است. او با استناد به همان آیات قرآنی اشعری به معنای رؤیت خدای تعالی پرداخته، و با عرضۀ دلایل کلامی و عرفانی همانند: «دلیل جهت وحکم مقابل»، «دلیل علم و آگاهی»، «دلیل ادراک و کشف تام» و «دلیل لذت» از دیدگاه خود در مسأله رؤیت خدای تعالی دفاع می‌کند. فخر رازی در کتاب «تفسیر مفاتیح‌الغیب» بحث‌های نقلی و کلامی از رؤیت خداوند ارائه کرده‌است، دلایلی همچون «دلیل ادراک»، «دلیل نفی عموم»، «دلیل تحول»، «دلیل حس ششم»، «دلیل آیات خاص»، «دلیل مدح» و«دلیل وجود و نیازمندی به علت» از جملۀ آنهاست او در کتاب «المحصل» ضمن استناد به همان آیات مطرح شده اشعری مجدداً «دلیل مدح»، «دلیل وجود»، «دلیل حکم مقابل» و «دلیل ادراک» را تکرار می-کند. در فصل بررسی‌های تطبیقی با نگاهی شعاعی مشتمل بر روش، معناشناسی، ادله و گستره به بررسی تطبیقی مسأله رؤیت پرداخته شده است، و تفاوت آراء آنها در موارد چهارگانه مذکور مشهود است.