جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 191
بررسی تطبیقی عقلانیت باور دینی از منظر کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
جواد پورحسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتاربا تحلیل مطالب دو فیلسوف شهیر غرب و اسلام به موضوع عقلانیت باور دینی از منظر کانت و علامه طباطبایی و تطبیق میان آراء ایشان پرداخته ایم . کانت با مبنای خاصی که در باب معرفت دارد ، معرفت به امور مابعدالطبیعه من جمله باور های دینی را منتفی دانسته است . او در فلسف? نقادی خویش به مشخص کردن میزان توانایی عقل و ذهن بشر در معرفت پرداخته است و عقل را از توجیه باورهای دینی که وراء امور تجربی است ناتوان می داند ولی در عقل عملی به دلیل پذیرش اخلاق روی به دین می آورد و دین را بر پای? اخلاق بنا می کند و باورهای دینی سه گانه ( خدا ، اختیار و جاودانگی نفس ) را به عنوان اصول موضوع? عقل عملی می پذیرد. اما علامه طباطبایی با پذیرش معرفت به امور ماوراء طبیعت و قبول توانایی عقل در شناخت آن ، شناخت و علم به باورهای دینی را ممکن می داند و ادله ای را نیز بر آن اقامه می کند . البته علامه علم به وجود خدا را به عنوان اصلی ترین باور دینی ، به علم حضوری و برهان صدیقین بدیهی می داند . در تطبیق میان آراء کانت و علامه به نتایجی دست یافته ایمکه عبارتند از :ضعف مبنای کانت در باب معرفت و بدون دلیل بودن انحصار معرفت به حس ، در نتیجه باب معرفت درماوراء طبیعت برای انسان بسته نمی باشد . در ضمن بی اطلاعی کانت از علم حضوری ، دست او را از دستیابی به سنگ بنای معرفت بشری کوتاه کرده است . کانت براهین اثبات باورهای دینی را ناتوان می داند و انتقاداتی بر آنها وارد می کند اما در این نوشتار طبق نظر علامه به اشکالات پاسخ گفته ایم .
نقد و بررسی نظریه تکامل معرفت دینی
نویسنده:
ایجاد حسین حسن مجتبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر در پی نقد و بررسی نظریه تکامل معرفت دینی می‌باشد که این نظریه تقریبا 16 سال پیشن به جامعه اسلامی وارد شده و مورد کاوش و چالش اندیشمندان قرار گرفته است. سعی این پژوهش بر جمع‌آوری مباحث طی سالهای گذشته و ارائه دسته‌بندی تازه می‌باشد.فصل اول این پژوهش درباره کلیات و تعاریف است در این فصل از تبیین موضوع، هدف، پرسشها، فرضیه‌ها، اهمیت و تعاریف مفاهیم کلیدی بحث آمده است.فصل دوم این پژوهش مشتمل بر سه مرحله است که عبارت است از: مرحله توصیف، تبیین و توصیه. مرحله توصیف سه رکن دارد که عبارت‌اند از: 1- تمایز ابدی دین و معرفت دینی، 2- صامت بودن شریعت و 3- تحول عام معارف بشری از جمله معرفت دینی که دی اینجا به بحث بشری بودن معرفت دینی نیز پرداخته شده است. مرحله تبیین دو رکن دارد که عبارت‌اند: 1- ترابط عمومی معارف، بشری بودن معرفت دینی و 2- مصرفی بودن تمام عیار معرفت دینی. مرحله توصیه نیز مشتمل بر دو رکن است: 1- تکامل عام معرفت دینی و 2- عصری بودن معرفت دینی. و در آخر همین فصل به تبیین پیامدهای نظریه تکامل معرفت دینی پرداحته است که این نظریه مستلزم پلورالیسم دینی، تعدد قرائت‌ها و تفسیر به رای است.فصل سوم از نقد و بررسی ارکان مرحله توصیف بحث می‌کند که مشتمل بر نقد و بررسی سه رکن: 1- تمایز دین و معرفت دینی، 2- صامت بودن شریعت و 3- تحول عام معارف می باشد که اینجا به نقد بشری بودن معرفت دینی همان طور که مدعی می‌گوید بحث شده است.فصل چهارم به نقد و بررسی ارکان مرحله تبیین پرداخته است که این دو رکن را در بر می‌دارد: 1- ترابط عام معارف که این رکن شامل دلایل عقلی از مدعی و نقد آن و شامل شواهد استقرایی و نقد آن و برهان فر بالذات می‌باشد؛ 2- تغذیه و مصرف دائمی معرفت دینی از معارف بشری.فصل پنجم از نقد و بررسی ارکان مرحله توصیه بحث کرده است که این مرحله نیز مشتمل بر نقد و بررسی دو رکن است: 1- تکامل معرفت دینی که در این بحث شکاکیت کلی و نقد آن مطرح شده است، و 2- عصری بودن معرفت دینی که ادعای ناممکن و غیرمعقول است.فصل آخر از جمع‌بندی کل بحث و از نتیجه‌ای که از این بحث به دست آمده است بحث کرده است و در آخرش هم منابع ذکر شده است.
بررسی جایگاه و نقش قرآن در حکمت متعالیه
نویسنده:
وحید شاهدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت مفهوم قرآن در حکمت متعالیه، مبیّن جایگاه قرآن در هستی شناسی صدرایی است، و حاصل این شناخت، تبیین ارتباط قرآن و انسان و جهان هستی است. از منظرحکمای متاله، همچنان که قرآن کلام الله و کتاب الهی است، انسان و جهان هستی نیز کلام و کتاب الهی هستند. و موجودات کلمات الله اند، و همچون آینه ای هر کدام به قدر مرتبه وجودیشان مظهر اسماء و صفات حق تعالی می باشند. در این میان انسان کامل که خلیفه الله است، آینه تمام نمای صفات جمال و جلال الهی است، که حق تعالی، با اسم جامع الله، در وی تجلی نموده است. از آن روی از بین موجودات عالم، انسان کامل را که از آن به حقیقت محمدیه تعبیر می شود،کلمه تامه الهی نامیده اند. از طرفی انسان، عالم صغیر و عصاره هستی است، و عالم کبیر نیز انسان کبیر است، و در اصل، نسخه رونوشت یکدیگرند. کلام خدا امری بسیط و واحد، و همان "کن وجودی" است که همو علت ایجاد آفاق و انفس معرفی شده است. پس در نهایت، حقیقت قرآن و انسان و هستی همان کلام الله است که تعین آن در مراتب هستی به صورت انسان و عالم و یا به صورت کتابی بین دو جلد ظهور یافته است.سیر در آفاق و انفس محتاج وسیله است. وسیله در حکمت متعالیه، استدلال و شهود است در پرتو وحی. حکیم متاله با استمداد از عرفان و برهان و در پرتو مشکاه وحی، سیر در آفاق و انفس می کند و با کشف حجاب های ظلمانی و نورانی، ملکوت هستی را مشاهده نموده و در نهایت به وصال حقیقه الحقایق عزّاسمه نایل می شود. حکمت متعالیه حل غوامض و مشکلات هستی شناسی را بدون تمسّک به مشکات وحی و نبوّت، میسور نمی داند. با این بیان برای کشف حقیقت قرآن باید از خود قرآن اقتباس نور کرد و با برهان و عرفان در پرتو وحی، صراط مستقیم را پیمود تا حقایق هستی منکشف گردد.
عوامل خطای انسان از دیدگاه قرآن کریم
نویسنده:
حمید فیروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ازجمله مسائل مورد تحقیق از نگاه قرآن کریم ، عوامل خطاست.خطا یعنی اشتباه، خلاف، تقصیر، غلط، نادرست ، ناراست ، سهوو فعلی است که بدون اراده از مکلف صادر شود که به آن بازخواست نمی شود.عوامل خطای انسان از نگاه قرآن به معرفتی ، اخلاقی ، روانی و روش شناختی قابل تقسیم است.1 - عوامل معرفتی : مجاری معرفتی انسان عبارتند از: حس، عقل ودل که تمام آنها به نحوی خطا پذیر هستند .حس به دلیل جزئی ومحدود بودنش، شناخت را سطحی می کند و یقینبا آن حاصل نمی شود.عقل نیز به دلیل محدودیت آن به درکامور کلی، نمی تواند به تمام حقایق دست یابد. گاهی نیز به سبب نشستن غبارهایی برروی آن دچار خطا می شود.خطا پذیری دل نیز به دلیل نشستن غبارهایی از جمله هوی نفس برروی آن است.2- عوامل اخلاقی: برخی رذایل اخلاقی همچون تکبر پرده‏اى ظلمانى بر فکرانسان مى‏اندازد و قدرت تشخیص را از او مى‏گیرد، قلبش همچون یک ظرف مهر شده، مى‏گردد. ونیزپیروی از هوای نفس ، مانع به کارگیری صحیح قوای درک کننده انسان می شود. غفلت هم عارض برقوای ادراکی انسان شده و آن را مختل نموده ،کارایی آن را از بین می برد و راه را برای نفوذ شیطان باز می نماید.3 – عوامل روانی : عجله یکی از عوامل روانی خطاست که مراد از آن انجام کار به مجردخطور آن به ذهن و بدون تامل است. عجله موجب می شود که انسان نتواند میان خیر و شر فرق‏گذارد. همچنین مانع قضاوت صحیح می گردد. وابستگی مفرط به دنیا جزعوامل روانی است که سبب عدم تشخیص راه درست می شود. آرزوی طولانی واشتغال بیش از حد بدان ، سبب ازدسترفتن قوه تشخیصو قرین شدن با شیطان است. تعصب که وابستگی غیرمنطقی به شخص یا عقیده خاصی است و حجاب ضخیمى بر دیده عقل انسان مى افکند و سبب محروم شدن از درک حقایق می گردد. تقلید بی دلیل ازدیگران وپذیرفتن رأى آنان بدون درخواست برهان، از دیگر عوامل روانی خطا است. زنجیرى که اندیشه انسان را به بند مى کشد و به آدمى اجازه نمى دهد که درباره عقاید خود بیاندیشد. شخصیت گرایی یعنی پذیرش بی چون و چرای بعضی از اندیشه ها بدون مبنای علمی و عقلی، نیزسبب دربند کشاندن اندیشه ، اراده و زوال قدرت بصیرت و باز داشتن از حق گرایی می گردد. سیطره عوامل محیطی نیز بر انسان قدرت درست فکر کردن وگزینش راه درست را از وی سلب می کند. اثر پذیری ازشیطان که با سلاح وسوسه انجام می گیرد،درمقوله روانی می گنجد.این امر، سبب تصرف اندیشه و خیال انسان و مختل ساختن قوه تشخیص اومی گردد.4- عوامل روش شناختی : اعتماد به جهل درتقابل با علم وعقل ، سبب عدم تشخیص ارزش ها از ضد ارزش ها درانسان می گردد. اعتماد به ظن، موجب از دست دادن قدرت بصیرت، دوری از علم می شود. اعتماد به شک نیز، سبب مشتبه شدن در امور، مانع ادراک صحیح و تفکر، فقدان بصیرت و نفوذ شیطان درانسان است.
بررسی و تبیین حقیقت نفس از دیدگاه افلاطون و سهروردی
نویسنده:
هادی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت نفس یکی از مهمترین و در عین حال دشوار ترین مباحث فلسفه است که در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر آن تاکید فراوان شده است واز آن به عنوان پلی برای شناخت خداوند تعبیر شده است‌.اختلاف اقوال وآراء درباره حقیقت نفس بسیار است تا به حدی که مناوی در شرح قصیده عینیه شیخ الرئیس می‌گوید که به صد قول رسیده است‌. ابن سینادر نفس شفا در حدود پانزده رای از قدما در مورد نفس نقل کرده است‌. از آنجایی که معرفت و شناخت نفسارتباط مستقیم با معرفت و شناختخداوند دارد، لذا یکی از دغدغه های اصلی از نوشتن این رساله بررسی و تبین حقیقت نفس و ارتباط آن با خدا شناسی است‌.در این نوشتار سعی شده استتا حقیقت نفس را از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ افلاطون و سهروردی مورد کنکاش قرار دهیم‌‌. لذا برای این منظور ابتدا نفس را تعریف کرده چه به لحاظ لغوی وچه به لحاظ اصطلاحی و حتی از دیدگاه سایر فلاسفهچون بدون تعریف نفس و شناخت آن بحث بی فایده خواهد بود‌. افلاطون می‌گوید نفس گوهری است که مبداء همه جنبش‌ها و حرکت-هاست و سهروردی می‌گوید نفس ناطقه جوهری است عقلانی وحدانی که نوری از انوار حق-تعالی است . از آنجایی که دیدگاه این دو فیلسوف (افلاطون وسهروردی) در موردنفس و بویژه حدوث وقِدم نفس مقابل هم هستند،چرا که افلاطون قائل به ِقدم نفس است و سهروردی هم عقیده افلاطون را قبول ندارد و معتقد به حدوث آن است نشان دهنده اختلاف ساختاری و اختلاف مشی و رای این دو فیلسوف در این زمینه است وبا ترجیح دادن دیدگاه سهروردی در مورد حدوث نفس بر قِدم نفس افلاطون این مبحث با محوریت دیدگاه سهروردی به پایان رسیده است.اگر چه هر دو فیلسوف عقاید مشترک هم دارند از جمله عدم ارتباط نفس و بدن قبل از تعلق نفس به بدن ، هبوط نفس، بقای نفس .واژگان کلیدی:نفس،‌‌‌حقیقت نفس،‌ حدوث نفس، قدم نفس ،افلاطون ،سهروردی .
بررسی تطبیقی عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
احمدرضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعاتی که همواره مورد بحث و تضارب آراء و اندیشه ها بوده، مساله عقل و وحی و رابطه بین آن دو بوده است. ما در این تحقیق رابطه بین عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین را بررسی کرده ایم. ملاصدرا معتقد است بین عقل و وحی رابطه و هماهنگی عجیبی وجود دارد و این دو مکمل یکدیگر هستند و هیچ گونه تعارضی میان آموزه های قطعی وحی و گزاره های قطعی عقل وجود ندارد و نفرین بر فلسفه ای می فرستد که قوانین آن مطابق کتاب و سنت نباشد. صدرا می گوید عقل اساس علوم است در هر دو قسم تصوری و تصدیقی، و حجت باطنی است در اعتقادات، همان طوری که انبیاء و ائمه حجت ظاهری در دین خدا هستند.صدرا می گوید عقل حجیت مطلق و نامحدود ندارد بلکه دارای حجیت محدود است و در برخی موارد اساساً حجیتی ندارد. وی می گوید اصل توحید و ایمان نمی تواند مستند به شرع گردد چون دور پیش می آید و اینجا قلمرو عقل است ولی در بعضی از موارد عقل هرگز راه به جایی نمی برد مثل معاد جسمانی یا معراج روحانی و جسمانی پیامبر که باید از طریق عصای وحی پیش برود.از نظر آگوستین نور عقل بشر، انعکاسی از نور وحی و کاملاً فرع بر آن است. حکم حقیقی و حقیقت راستین، هر دو از آن خداست و به قلمرو وحی تعلق دارد و حکمی که از سوی عقل بشر صادر می شود و حقیقتی که در می یابد، هر دو عاریتی است. بنابراین اشراق و افاضه الهی مقدم بر فعالیت عقل بشراست و عقل تازمانی که به نور ایمان منّور نشود چندان روشنایی از خود ندارد و به عبارتی فهم پاداش ایمان است. جمله معروف وی این است «ایمان بیاور تا بفهمی».آگوستین معتقد است بشر هر گز نمی تواند به مدد ابزار ها و امکانات خود، به فهم اسرار الهی نائل گردد، بنابر این به مرجعی همچون کتاب مقدّس نیاز دارد و عقل بعد از ایمان آوردن می تواند ما را در فهم متون مقدس یاری کند.البته در تفسیر عقلی از متون مقدس هر کجا که کمترین تعارضی میان آموزه های دینی و عقل می نماید اعلام می کند که این جا خارج از محدوده عقل است و فقط باید ایمان آورد.
تبیین و نقد اصول و ارکان مکتب تفکیک
نویسنده:
جمعه خان احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق تلاش شده اصول و ارکان مکتب تفکیک تبیین و نقد شود. تحقیق حاضر از یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه تشکیل شده است. در فصل اول بعد از یک مقدمه اصول و ارکان تاریخی مکتب تبیین و نقد شده است. در فصل دوم بعد از مقدمه، اصول و ارکان روش شناختی و معرفت شناختی مکتب تبیین و نقد شده است. در فصل سوم بعد از بیان مقدمه، اصول و ارکان هستی شناختی مکتب تبیین و نقد شده است. چکیده مطالب فوق این است که از نظر مکتب تفکیک، فلسفه با یک دسیسه وارد جهان اسلام شده است و امامان معصوم و فقهای عظام آن را به خاطر این که پیامدهای منفی دارد رد کرده اند.
بررسی کاشفیت علم از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
عیسی مهدوی‌خو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله شناخت و ارزیابی اعتبار آن، یکی از مباحث اساسی معرفت‌شناسی است و سرآغاز همه علوم می‌باشد. شناخت هستی و احوالات آن، فرع بر اعتقاد به امکان شناخت و صحت عملکرد ذهن و واقع‌نمایی یافته‌های آن می‌باشد. در مکتب حکمت متعالیه، علم عبارت است از مطلق ادراک، چه ادراک تصورى و چه ادراک تصدیقى، چه یقینى چه غیر یقینى. فلاسفه اسلامی معتقدند که وقتی انسان به اشیای خارجی علم پیدا می‌کند، ماهیّتی عین همان ماهیّت خارجی در ذهن موجود می‌شود و فرق این دو ماهیّت به این است که یکی به وجود ذهنی موجود شده است و دیگری به وجود خارجی موجود بوده است. وجود صورتهای اشیاء خارجی در ذهن را «وجود ذهنی» اشیاء می‌گویند. فلاسفه حکمت متعالیه نیز درباره حقیقت علم و آگاهی نسبت به اشیاء خارجی، به بحث و گفتگو پرداخته‌اند. عده‌ای گفته‌اند که نسبت علم به موجودات عینی، همان حصول ماهیت شیء خارجی در ذهن است؛ صورت ذهنی ما، ظهور ماهیت و ذات شیء خارجی است. البته در مقابل این دیدگاه، اقوال دیگری مثل قول به شبح و اضافه نیز وجود دارد. ملاصدرا به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت قائل است و طبق این دیدگاه، حقیقت انطباق به این همانی و وحدت تشکیکیِ عینیِ وجودِ برترِ ماهیت و وجود خاص آن بازمی-گردد. در اصطلاح، سلسله تشکیکی وجود، هر مرتبه کامل‌تری بر مرتبه ناقص‌تر، منطبق است؛ یعنی نحوه وجود کامل است که انطباق بر ناقص را ایجاب می‌کند. این انطباق و این همانی عینی، در ذهن، به صورت وحدت و این همانی ماهوی مراتب مذکور منعکس می-شود؛ به این نحو که هر مرتبه کامل‌تری، هم وجود خارجی برتر ماهیات مراتب ناقص‌تر است و هم در مقایسه با وجود خارجی خاصِ محقق یا متصور این ماهیات، وجود ذهنی آنهاست. به نظر حکماى اسلامى مسئله حکایتگرى و انکشاف علم نسبت به معلوم و تطابق میان آندو متکى بر اتحاد ذاتى و ماهوى است؛ زیرا بى‌شک وجود خارجى با وجود ذهنى مغایرت دارد و هیچ کس نمى‌گوید در هنگام علم موجود خارجى به ذهن منتقل و نزد او حاضر مى‌گردد. بلکه بى‌گمان وجودى دیگر و مستقل است. حکماى اسلامى از طریق اتحاد ماهوى میان وجود ذهنى و وجود خارجى فاصله میان ذهن و خارج را برداشته و کاشفیت و حکایتگرى و انطباق را حلّ کرده‌اند.
راه های شناخت فضایل و رذایل اخلاقی (با توجه به دیدگاه حضرت امام خمینی (ره))
نویسنده:
فرهاد قبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به دیدگاه حضرت امام، انسان موجودی است که با اختیار، راه خود را انتخاب می‌کند. او در این حرکت اکتسابی ضروری است در صراط مستقیم باشد و در این سفر معنوی به دنبال معیارهایی باشد که شناخت صحیحی از راه و هدف و شناخت خوبی و بدی اخلاقی، داشته باشد، گاهی اشتباهات و غفلت‌ها در مسیر کمال و شناخت آن، ایجاد شده که انسان را از حرکت در راه مستقیم خارج می‌نماید،‌‌ حال باید با توجه به راه‌هایی که ممکن است، به شناخت صحیح دست یابد و با توانایی‌های خود از این خطرات رهیده و نجات یابد. توانایی‌های انسان همان وسایل کمال انسان است که به وسیله آنها شناخت خوبی‌ها و بدی‌ها ممکن می‌شود، این استعدادهای خدادادی در انسان به دو نوع درونی و بیرونی تقسیم می‌شود. با تبیین مبانی شناخت فضایل و رذایل اخلاقی، می‌توان حدود صفات اخلاقی را بیان کرد و راه‌های مختلف را فراروی محققین و علمای اخلاق قرار داد؛ این سیر مباحث و جدیت در آن می‌تواند استحکام مبانی اخلاق اسلامی را روشن کند و نیز می‌تواند چراغ راهی باشد که انسان را در شناخت چگونگی رسیدن به خوبی‌ها یاری رساند.راه شناخت فضایل و رذایل، بیان شیوه‌های مختلف در علم اخلاق اسلامی است. مباحث مبنایی در علم اخلاق، جزء مباحثی است که در دوره جدید بیشتر مورد تحقیق دانشمندان این علم قرار گرفته است. راه شناخت فضیلت و رذیلت جزء مباحث فلسفه اخلاق است که طرح دقیق آن بسیار ضروری می‌نماید.شناخت فضایل و رذایل، با توجه به مبانی انسان شناسی و جهان‌بینی اسلامی است. راه‌هایی که انسان می‌تواند در حدود و مسیر آن به این امر نایل بیاید، یکی راه فطرت و محوریت سرشت عمومی انسان، برای شناخت صحیح فضیلت و رذیلت است. میزان نورانی فطرت در انسان در دو جهت بینش و گرایش، می-تواند هادی و راهنمای انسان باشد. راه دیگر راه عقل و قوه تفکر انسان است که می‌تواند ما را در شناخت حقایق اخلاقی و رفتاری راهنمایی بنماید. راه آخر راه ذکر است که ما آن را به عنوان یکی از محورهای رسیدن به شناخت مطرح کرده‌ایم. این راه، همان راه «معرفت نفس» است و مسیر فضیلت و رذیلت را برای یک انسان سالک و مسافر معنوی مورد توجه قرار می‌دهد. توجه به این مسیر می‌تواند مسیر اخلاق را به عرفان، نزدیک کند
جایگاه عرفان در آرامش و تربیت انسان در هزاره سوم
نویسنده:
فریده حبیب‌الهی خسروشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ویژگی عصر حاضر ، اوج پیشرفت دانش تجربی و رهاورد ناشی از آن یعنی تکنولوژی می باشد که با فراهم کردن آسایش نسبی به قیمت تخریب محیط زیست و اتمام منابع طبیعی و مشغولیت سرسام آور آن ، آرامش انسان را از او گرفته وا و را از تحقق خویش بازداشته است . این پیشرفت که از ثنویت دکارتی جدایی روح از جسم و جزءگرایی حاصل گشته است شیوۀ معرفتی خود را بر اساس نازل ترین سطح آن یعنی اصالت دادن به حواس و دریافت های ناشی از آن قرار داده،امکان اوج گیری آدمی را به حیطۀ عقلانی بخصوص عقل کلی که منجر به شناخت فلسفۀ حیات می گردد مانع می شود و بشریت را دچار سردرگمی می سازد . ویژگی تربیتی عصر حاضر ، اکتفا به عقل جزوی و نفع آنی است که مانع پرورش بعد انسانی فرد گشته ،او را از بالفعل نمودن نیروهای عظیم بالقوۀ خویش باز می دارد و با ایجاد مشغولیت و تنوع مانع تفکر او در داده های خویش می گردد . در چنین وضعیتی انسان پرورش یافته در بعد مادیِ صرف و غریزه به ماشین یا خیس افزاری همچون حیوان شبیه تر است تا انسان متعالی که قرار است از فرشته برتر آید و به قرب الهی راه یابد . جدایی جسم از روح باعث جدایی حسانیت و احساس از تعقل و عقل ناب یعنی دل می شود که در این صورت نه عقل می تواند دل را در کنترل آورد و نه دل می تواند به اوج وجودی خویش که مسیر ارتباط جسم و روح یا دریای شور و شیرین می باشد ، راه یابد . و در این راه نیافتگی این انسان است که از اوج گرفتن بازمانده ، نمی تواند به عالم معنا که عالم حضور و شهود و معرفت و زیبایی است راه یابد . این در حالی است که عرفان که ناشی از تعمق در ادیان است ، از گذشته تا به حال ، همچون یافته های فیزیک جدید به جاندار بودن طبیعت و یکپارچگی عالم اذعان دارد و کل عالم بخصوص انسان را در مسیر کمال وجودی خویش با نیروی عشق در حرکت می داند .عرفان اسلامی که سرچشمۀ زلال معرفت است و توسط اولیاء الهی با تعمق در آیات و روایات حاصل آمده چگونگی این سلوک را می نمایاند .
  • تعداد رکورد ها : 191