جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1264
بازتاب اندیشه هستی شناختی ابن عربی در گلشن راز شیخ محمود شبستری
نویسنده:
مسروره مختاری، امیرحسین آریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شکل‌گیری مکتب ابن‌عربی در قرن هفتم تحوّل عظیمی در مبانی عرفان نظری ایجاد کرد. جهان­بینی هستی­شناسانة ابن عربی بر دو پایة: «خداوند» و «انسان» استوار است. شارحان نظریه­های ابن عربی نقش مهمّی در گسترش اندیشه­های وی داشته­اند. بزرگانی چون «شیخ محمود شبستری» به موازات عرفان عملی، در گسترش نظریه‌های ابن عربی همت گماشته­اند. جستار حاضر بازتابِ جهان­بینیِ هستی­شناسانة ابن عربی را در مثنوی گلشن راز با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی، حول سه محور اساسی: «خداشناسی»، «انسان­شناسی»، و «وحدت شخصی وجود»، مطالعه کرده­است. حاصل پژوهش نشان می­دهد که در اندیشة شبستری تجلّی نقش مهمّی در انبساط و تفصیل وجود بر عهده دارد. رابطة خدا و هستی، رابطة ظاهر و مظهر است. «انسان کامل» در میان مظاهر کونین، آیینة تمام معانی اسماء و صفات حقّ، نسخة کامل کائنات و «کلمة فاصلة جامعه» است. شیخ محمود مانند ابن عربی حقیقت محمّدی را اوّلین حقیقت ظاهر، مبدأ ظهور عالم و صورت اعظم و جامع الة، نقطة پایان ولایت و مظهر انسان کامل می­داند که با ظهور او جمیع اسرار و حقایق الة آشکار می­شود. به اعتقاد وی شناخت انسان کامل، نیل به مراتب دیگر از معرفت را تسةل­می­کند، و معرفت هستی با تکیه بر اندیشة وحدت­ وجود، و با استمداد از نیروی کشف و شهود، نیل به معرفت خداوند را امکان پذیر­­می­سازد؛ اما تقدّم و تأخّر ذاتی بین ذات خداوند و تجلّیّات و تفرّدات او، و مطلقیّتِ خداوند و محدودیّتِ تفرّدات، مانع از شناخت ذات احدیّت است.
صفحات :
از صفحه 113 تا 133
نقش ایمان در معنابخشی به زندگی از منظر اسلام
نویسنده:
احمد محمدی احمدآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زندگی موضوعی است که از جهات مختلف مورد تأمل و قابل بحث است. پرسش از «چیستی معنای زندگی» پرسشی است که در عمق وجود انسان و برای همۀ افراد مطرح است. ازاین‌رو، همواره انسان در جستجوی پاسخی قانع‌کننده به آن بوده است، تا بتواند با تکیه بر آن به آرامش روحی دست یابد و به زندگی امیدوار باشد. ویژگی‌های زندگی انسانی، از قبیل علم و آگاهی، قدرتِ پیش‌بینی، و قدرت اراده و اختیار، مجموعه اموری است که زندگی آدمی را از زندگی سایر موجودات ممتاز می‌کند. بر همین اساس، شاکلۀ زندگی انسان ناشی و متأثر از ویژگی‌های مذکور است. آنچه از معنا و هدف، به‌عنوان حاصل زندگی، اعم از معناداری و پوچی، برای انسان‌ها در پی می‌آید برخاسته از ویژگی‌های روحی، روانی انسان‌ها است. در این مقاله بر آنیم با تبیین چیستی زندگی انسانی و معنایِ معناداری زندگی، به نقش ایمان و خداباوری در معنادار شدن زندگی بپردازیم و، در حقیقت، به این سؤال پاسخ دهیم که چرا اگر خدا یا ایمان به خدا وجود نمی‌داشت، منطقاً زندگی بی‌معنا و پوچ می‌شد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 38
مقایسة مبانی انسان‌شناختی علوم اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری و کانت
نویسنده:
مهدی حسین زاده یزدی، حمیده سادات حسینی روحانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم اجتماعی، به مثابة علومی که با محوریت ابعاد اجتماعی زندگی انسان سامان گرفته‌ است، مانند سایر دانش‌های بشری تحت تأثیر مبانی فلسفی و نیز پیش‌فرض‌های گوناگونی است. بررسی مبانی انسان‌شناختی علوم اجتماعی از دیدگاه شهید مرتضی مطهری و ایمانوئل کانت، با توجه به وابستگی آن‌ها به دو جریان بزرگ فکری و فرهنگی در غرب و شرق عالَم، امکان شکل‌گیری دو صورت متفاوت از علوم اجتماعی و مقایسۀ آن‌ها را فراهم می‌کند. در واقع، بدون رویارویی صورت‌های گوناگون ممکن علوم اجتماعی، تصور دقیقی از ظرفیت‌ها و محدودیت‌های این علوم شکل نخواهد گرفت و به سرگردانی پژوهشگران این عرصه در تعیین جهت پژوهش‌ها و مسائل این علوم منجر خواهد شد. در پژوهش حاضر تلاش شده است با روش اسنادی، شرحی از آرای انسان‌شناختی شهید مطهری و کانت ارائه شود و تأثیر آن بر علوم اجتماعی برخاسته از این دو دیدگاه فکری بررسی شود. ظاهراً علوم اجتماعی تحت تأثیر آرای انسان‌شناختی کانت، محدود به امکان‌های پوزیتیویستی و در دایرۀ ظرفیت‌های انسان‌شناسی تجربی سامان می‌یابد؛ اما علوم اجتماعی برخاسته از نظام فکری- فلسفی شهید مطهری، گسترۀ ابعاد مادی و مجرد انسان و عرصۀ اجتماعی زندگی او را به صورت توأم دربرمی‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 273 تا 299
مبانی روانشناختی شاخصه‌های شخصیتی افراد رشدیافته از منظر قرآن
نویسنده:
علی شهروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادیان و مکتب‌های مختلف از زوایای گوناگون به موضوع انسان رشد یافته پرداخته‌اند از این رو با ذکر ویژگی های متفاوت برای او کوشیده‌اند نمونه‌ای از انسان کامل ارائه دهند. تا دیگران با پیروی از او بتوانند با شکوفا ساختن استعدادهای خود راه‌های کمال را بپیمایند . در روان شناسی نیز موضوع انسان و کارکرد آرمانی آن مورد توجه قرار گرفته است نظریه پردازانی که بیشتر به موضوع کارکرد آرمانی می پردازند تحت عنوان نظریه پرداز خودشکوفایی و کمال طبقه‌بندی می‌شوند .اسلام نیز در کتاب آسمانی اش قرآن کریم برای انسان رشدیافته جایگاه ویژه‌ای قائل است تا جایی که خداوند در قرآن او را خلیفه و جانشین خود می‌داند و الگوی دیگران معرفی می کند. از آنجا که نگاه قرآن کریم نگاهی است از سوی خالق به مخلوق و نگاه روان شناسی نگاهی است در سطح توانایی های بشری ، الزاماً نمیتوان بین مفاهیم قرآنی و یافته‌های بشری رابطه برقرار نمود امّا این پژوهش در شکل رساله کارشناسی ارشد بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی نگاه ویژه قرآنی در رابطه با شخصیت انسانهای کامل و رشدیافته از طریق تطبیق بین مباحث قرآنی و روان‌شناسی ( تا حد امکان )، به بیان مبانی روان شناختی شاخصه‌های شخصیتی افراد رشدیافته از منظر قرآن بپردازد.در این پژوهش بعد از بررسی چالش‌های اساسی درباره طبیعت بشر از منظر روان‌شناسی و قرآن به موضوع انسان سالم و رشدیافته پرداخته شده است . ابتدا از منظر روان‌شناسان مختلف که در حوزه انسان سالم و انسان رشد یافته نظریاتی داشته‌اند سخن به میان آمده و سپس از منظر قرآن کریم به این موضوع پرداخته شده است . رشدیافتگی در قرآن کریم از طریق شبکه معنا شناسی کشف و ویژگی‌های انسان رشدیافته استخراج و از طریق تحلیل محتوا شاخصه‌های آنها دسته‌بندی گردیده است . بعد از توصیف قرآنی، تبیین روان‌شناختی ویژگی های انسان رشدیافته با توجه به ابعاد شخصیت یعنی سه حوزه شناختی ، انگیزشی و رفتاری انجام پذیرفته و همچنین از منظر صفات در شخصیت با توجه به تقسیم بندی کتل در سه حوزه پویشی ، توانشی و خلقی ، دسته‌بندی ویژگی‌ها انجام شده است . در پایان به ویژگی های اختصاصی الگوی قرآن در بیان و ارائه شخصیت رشد یافته در مقایسه با نظریه‌های روان شناسان کمال پرداخته شده است.
تبیین نمود صفات الهی (قابض و باسط) در معماری اسلامی
 با رویکرد انسان محوری از منظر اسلام،
 مطالعه موردی: مساجد تاریخی شهر تبریز
نویسنده:
فرزانه قلی زاده اورنگ
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اسلام، والاترین کالبد وجود انسان را در اسماالحسنی می داند و او را اساسا به سبب دارا بودن این صفات، برتر و متعالی تر از سایر موجودات تلقی می کند.معماری بایستی نیاز انسان را پاسخ دهد و توجه به معنا را که در ابتدای امر به عنوان شاکله معماری اسلامی بیان شد؛ در قالب اسماالحسنی تجلی بخشد. در این بین، معماری مسجد، بواسطه ارتباط دهی انسان و پروردگار، وظیفه تجلی اسماالحسنی را دوچندان بر عهده دارد. پژوهش حاضر در راستای تحقق این امر، به واکاوی نحوه پاسخ دهی معماری مسجد به قبض و بسط وجود انسان پرداخته، با ابزار مختلفی همچون واژه کاوی، مصداق شناسی، مشاهده، مصاحبه با متخصصین معماری و پرسش از کاربران، که همگی تحت قانون اسمای کنترلی انجام می گیرد؛ به مطالعه موضوع می پردازد. نهایتا، یافته های پژوهش توسط کاربران نمونه ها تایید می گردد و پژوهش پیش رو اعتبار خود را از مخاطب عام دریافت می دارد.
طرح و تبیین مبانی هستی شناسی معرفت حجمی در مقابل معرفت‌های درختی و ریزوماتیک و دلالت‌های آن برای تدریس
نویسنده:
تحسیم الیاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر در یک طبقه بندی کلان رویکردهای موجود معرفتی را در دو طبقه ی درختی و ریزوماتیک قرار دهیم امتداد چون ویژگی مشترک رویکردهای موجود نمایان می شود چنان که در رویکرد درختی امتداد در طول است و در رویکرد ریزومی در عرض. این این پایان نامه در صدد ارائه ی رویکرد جدید به معرفت با عنوان معرفت حجمی است که ویژگی عمده ی آن عدم امتداد و به تمام حاضر بودن چون یک حجم است. این رویکرد برخاسته از هستی شناسی ویژه ای است که قائل به ئحدت هستی و هستنده است. در معرفت حجمی شدن ذاتی هستی است، هست- نیست است، کوانتوم است؛ چون از هستی سخ رود، از هستنده سخن است، و چون از هستنده بگوید از هستی گفته است. رابطه ی هستنده و هستی، رابطه ی جزء و کل نیست؛ چرا که هستی قابل تجزیه به اجزا نمی باشد. هستی امری زیبا شناختی است، شاهکار هنری است، راز است، و رازآلودگی اش در تجلی است. فروکاست هستی و انسان به مسأله برای وضوح بخشی و شفافیت، دغدغه ی رویکرد های امتدادی است. رویکرد حجمی، هستی را در رازبودگی، در فروبسته ماندن چون راز می یابد. در چنین رویکردی، فاصله ای بین انسان، هستی و معرفت وجود ندارد. ابژه ای وجود ندارد، بل، هر چیز ماهیتی ابژکتیو- سوبژکتیو دارد. دورگه بودن عالم سبب می شود هر کس در عالم خویش زیست کند. لذا، یک عرصه ی عمومی برای به اشتراک گذاشتن مفاهیم یا هر چیز دیگر وجود ندارد. عالم، در یک کلان تئوری شخصی می عالمد. مفهوم کلی بین الاذهانی جایی در رویکرد حجمی ندارد. فرد خود یک نوع است و اقتضای ویژه ای دارد. در این رویکرد «کلی» ناضر به این معناست که هر احساس، ادراک و تصمیمی تبلور کلیت انسان است. نمی توان هر احساس ، ادراک و تصمیمی داشت، این سه برخاسته از ضرورت وجودی اند. ضرورتی که جبری اجتناب ناپزیر تحمیل می کند. یکی شدن هستی و انسان به سبب در عالم بودگی انسان و در انسان بودگی عالم دوآلیسم متافیزیکی را بر نمی تابئ؛ دوآلیسمی که در پوست و گوشت اندیشه رسوخ کرده و بنیادی ترین سنگ بنای رویکردهای امتدادی است. زبان چون یک نظام نشانه ای از عمده تریبن دست آویزهای متافیزیک برای سیطره بر انسان است. نظام نشانه ای با ارجاعات بی پایان منجر به خلق دنیایی مجازی شده و دست انسان را از عالم و امر واقع کوتاه می کند. برای مقابله با نظام ارجاعی، رویکرد حجمی هنر را توصیه می کند و دلالت های تربیتی و تدریس را از منظری زیباشناختی مطرح می سازد.
بررسی کارکرد نمادهای شخصیتی در شعر أمل دنقل
نویسنده:
طاهره شکوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شعر عربی از آغاز تا به امروز بستر مفاهیمی بوده که گاه، گفتن نشاید و شاعران، ترفندهایی را آزمودندکه در نهایت به فرآیند نمادگرایی انجامید. عرب‌ها از دیرباز، تجربه‌های خطاب غیرمستقیمرا به صورت پراکنده در متون عرفانی از سرگذرانده اند؛ در شعر معاصر نیز به تبعیت از غربی‌ها برآمده و برای تصویر واقعیت‌های تلخ جوامع عربی به این فن روی آوردند. آن ها رمزهایشان را از حوزه های گوناگونی چون اسطوره‌ها برگزیدند. این دسته از سمبل ها پیشینه‌ای نمادین داشته و در ناخودآگاه شخصی و جمعی مردم حضوری پویا دارند. شاعران این صنعت را در سطوح مختلف کیفی به کار گرفتند که عالی‌ترین مرتبه‌اش در تلفیق شخصیتشان با شخصیت فراخوانده‌ تجلی می یابد. شاعر مصری، أمل دنقل، از جمله مشهورترین شاعران نمادگراست که رسالت شعریش را در ارتباط با مردم می‌دانست. خاستگاه تجربه‌اش حوزه‌های دین، تاریخ، افسانه‌ها، ادبیات ملی و زندگی روزمره می‌باشد. وی با توجه به مضامین شعریش شاعر تمرد، انقلاب، آزادی و غیره نام گرفته و واقعیت‌ها را در قالبی نمادین عرضه نمود؛ تا آن‌جا که بسیاری از فنون بلاغی را نیز به خدمت طبع نمادگرایانه‌اش درآورد. او توانست بخشی از ایدئولوژی‌هایش را از ورای رمزهای غیرشخصیتی ابراز دارد؛ حجم انبوهی را نیز از زبان شخصیت‌های تاریخی یا اسطوره ای تصویر نماید. شخصیت‌های تاریخیش غالباً از میان وجوهی هستندکه در آگاهی جمعی مردم چهره‌ای آشنا بوده و به شکل جزئی یا کلی به خدمت درآمده‌اند . برخی از شخصیت‌های فراخوانده ، تصویری از وجدان و حالات روحیش هستند ؛ شماری نیز تنها برای القای مفاهیم ذهنیش مورد استفاده قرار گرفته‌اند. بیشترین نمادهای شخصیتی وی، از میان چهره‌های ملی است و این امر در کنار مضامین غالب ملیش، مصداق مناسبی برای یک شاعر ملی به شمار می‌رود . این رساله با تکیه بر این مشخصه اصلی شاعر و برخی وجوه دیگر به تحلیل نمادهای شخصیتیش پرداخته است.
انگیزه‌های رشد و تعالی انسان از دیدگاه قرآن و روان‌شناسی
نویسنده:
زهرا موحدین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم انسان و رشد و تعالی او از دو منظر اسلامی و غیر اسلامی قابل مطالعه است که در رویکرد اسلامی این موضوع در حوزه معارف اسلامی و الهیات و در رویکرد غیر اسلامی این مسئله در علم روان‌شناسی به عنوان یک علم تجربی جدید مطرح می‌شود. از دیدگاه اسلام، انسان موجودی در حال رشد است که در دوران زندگی خود از مراحل و دوره‌های مشخصی عبور می‌کند. در روان‌شناسی نیز که برآمده از فلسفه و زیست‌شناسی است مباحث مربوط به رشد و تعالی انسان به دورهمتفکران یونان قدیم نظیر ارسطو و سقراط باز می‌گردد. مسئله اصلی این پژوهش این است که چگونه می‌توان تلفیقی از دیدگاه اسلامی و روانشناختی از کمال انسان را ارائه داد. بدین لحاظ در تحقیق حاضر کوشش شده است مساله‌ رشد و هدایت انسان و انگیزه‌های موثر بر این رشد با توجه به کلام وحی و از دیدگاه قرآن و رویکردهای نظری روان‌شناسانه در این زمینه مورد نقد بررسی قرار گیرد.هدف اصلی این جستار می‌باشد، پاسخگویی به این سوال است که «قرآن و روان‌شناسی درباره‌ی انگیزه‌های رشد و تعالی انسان چه دیدگاهی دارند؟»، بنابراین، این سوالات مطرح می‌شود که دیدگاه‌ قرآن و دیدگاه‌های روان‌شناسی در مورد رشد و تعالی انسان چیست؟ و رابطه بین دیدگاه قرآن و روان شناسان در مساله رشد و انگیزه‌های آن چگونه است؟ روش تحقیق در این پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت آن، توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش با توجه به هدف و ماهیت تحقیق که بررسی انگیزه‌های رشد و تعالی انسان از دیدگاه قرآن و روان‌شناسی می‌باشد، راهبردی است؛ به این ترتیب، در سازماندهی و انجام تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی تلاش می‌گردد با استفاده از اصول منطقی و علمی به تبیین و توصیف دقیق فرضیات مورد بحث پرداخته شود. از این منظر این پژوهش توسعه‌ای، نظری و بنیادی است.نتایج تحقیق نشان می‌دهد که ۱-در هر دو دیدگاه اسلام و روان‌شناسی برای انگیزه و رشد پرداخته شده است که برخی از آنها اشتراک داشته و بعضی از آنها هم دارای تفاوت می‌باشد. ۲-توجه به خلقت فراطبیعی در انسان، به عنوان یک امر مجرد غیرمادی، در دیدگاه اسلام، از جمله مباحث اختلافی در دو دیدگاه است. ۳- در رویکرد اسلامی بیشتر تعریف‌ها و مفهوم‌ها بصورت سازه بیان شده‌اند که تعریف‌های آنها بصورت ذهنی و مفهومی، با عبارات و مفاهیم کلی و عمومی بیان شده است؛ در حالیکه در روان‌شناسی، آن مفاهیم بیشتر بصورت عملیاتی تعریف شده‌اند که غالبا آن متغیرها، دارای پارامترهای عینی و عملیاتی می‌باشند.۴- مفاهیم مرتبط با انگیزه و رشد در متون اسلامی دامنه محدودی نداشته و تقریبا با تمام توانایی‌ها و کارهای انسان در ارتباط است. در حالیکه تعریف‌های استفاده شده در روان‌شناسی، بیشتر به حوزه‌ها و کاربردهای خاصی محدود می‌باشد. ۵- در متون اسلامی بیشتر با روش ها، موضوع‌ها و مسایل فلسفی و کلامی بیان شده است؛ لیکن در روانشناسی بیشتر با روش علمی و تجربی، و غالبا با شیوه‌های همبستگی بررسی شده است. همچنین محتوای بررسی شده در روان‌شناسی، به زندگی مادی و موضوع‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی و امثال آن می‌پردازد و به مسایل مربوط به ماوراء الطبیعه اشاره‌ای نشده است؛ در حالیکه اکثر مطالب و مسایل مطالعه‌های اسلامی به این موضوع‌ها اشاره دارند. ۶- در مطالعات روان‌شناسی بیشتر به جنبه توصیفی و تکوینی
بررسی و تحلیل نسبت انسان با طبیعت در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
ابراهیم رضایی, جعفر شانظری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پژوهش های فلسفی و کلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه ملاصدرا انسان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. انسان تنها موجود ممکنی است که دارای حدّ وجودی مشخص و معینی نبوده و مراتب وجودی او متناظر و مطابق با عوالم و مراتب وجودی آن است. اصول و قواعد تأسیس این نظام فلسفی از قبیل اصالت وجود، تشکیک در وجود و به ویژه دو اصل حرکت جوهری و اتحاد عالم و معلوم و همچنین مراحل تکوین نفس و نسبت آن با بدن می‌تواند مبنای فلسفه زیست‌محیطی را شکل دهد که به واسطه آن بتوان راهکارهایی برای تبیین نسبت انسان و طبیعت ارائه نمود و براساس آن بحران زیست‌محیطی که طبیعت از آن رنج می برد، مدیریت شود. در نظام فلسفی حکمت متعالیه، طبیعت به عنوان مرتبه‌ای از مراتب وجود به تناسب بهره‌ای که از وجود دارد؛ واجد علم، ادراک و شعور است بنابراین تعامل انسان با این موجود زنده به کلی با آنچه در فلسفه زیست‌محیطی مبتنی بر فلسفه غرب تعریف شده، متفاوت است. تبیین و تحلیل معنای انسان و طبیعت در فلسفه ملاصدرا و بیان نسبت آن دو از اهداف اصلی این مقاله است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
مبانی انسانشناسی از منظر صدرالمتألهين شيرازی
نویسنده:
عليرضا جوانمردی اديب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
چکیده :
چهرة حقيقي زندگاني براي انساني پديدار ميگردد كه توانسته باشد در پاسخ به پرسش از «حكمت وجودي خويش» به معنايي دست يافته باشد كه او را در مسير رشد و تعالي قرار دهد. از ديدگاه حكماي اسلامي رابطة بين انسان و اله، رابطة رب و مربوبي است. در اين رويكرد، اله، علاوه بر برنامه و هدفي كه از خلقت موجودات داشته، داراي نقش تربيتي و هدايتي پس از خلقت نيز ميباشد. حكما، الگوهاي تربيتي انسان را انسانهايي دانسته‌اند كه توانسته‌اند به فضل الهي، كمال مورد انتظار نوع خود را متحقق ساخته و بعنوان انسان كامل عهده‌دار هدايت ساير انسانها بسوي صراط مستقيم شوند. در حكمت صدرايي براساس اصولي همچون اصالت وجود، تشكيك وجود و حركت جوهري، همۀ موجودات در صراط تكوين‌كه با خلقت جهان پديدار گشته‌‌ـ بسوي مسبب الأسباب در حال سيرند (عبادت تكويني.) در اين ميان، انسان بدليل برخورداري از جايگاه ويژه در نظام هستي، داراي اين توانايي است كه در صراط تشريع نيز گام نهد و با الگو قرار دادن انسان كامل بوسيلة بهره‌گيري از حكمت نظري و بكاربندي حكمت عملي به اوج كمال وجودي خويش كه همان عبوديت الهي (لقاء اللّه) است دست يابد (عبادت تشريعي.)‌ از منظر ملاصدرا لازمة رسيدن به چنين مرتبتي، حكمت و حريت است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 84
  • تعداد رکورد ها : 1264