جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336721
أثر الدراسات الاستشراقیه فی تاریخ القرآن الکریم علی المفکرین الحداثیین
نویسنده:
انور عبدعلی حمید المیاح؛ استاد راهنما: داود ملاحسنی؛ استاد مشاور: محمد ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بر کسی که دانش و اندیشه داشته باشد پوشیده نیست تلاش مستشرقان و علاقه آنها به نگارش و مستندسازی در علوم مختلف، به ویژه علومی که جهان شرق را به طور کلی منبعی برای آنها ساخته است، با تمرکز بر هر آنچه که به اسلام به عنوان یک علم مرتبط است. باور، مذهب و اشاعه نوشته‌های آنها با هم هماهنگ شده است - که عرصه فکری را غنی می‌سازد - در هماهنگی که شامل اختلاف و تناقض می‌شود، خواننده به تحقیقات و مطالعات عمیقی دست می‌یابد که اقبال زیادی از علم و دانش گرفته است. عینیت می یابد و برعکس، کتاب هایی مملو از دسیسه ها و شبهات می یابد که از کتاب هایی که از مسیر تحقیق صحیح علمی فاصله گرفته اند و خود را به دامان استعمار و نفرت انداخته اند، تصور نمی شود شبهات مستشرقان و پاسخ آنها به آنها با پاسخ های کوبنده برای رد شبهات آنها در بسیاری از کتب و نوشته ها در این تحقیق، تلاش مستشرقان در تاریخ قرآن و تأثیر آنها بر معارف اسلامی بررسی می شود. انگیزه مستشرقان از این تلاش ها و میزان سازگاری آنها با اصول روش علمی دانشگاهی روشن خواهد شد.
گزارش، تحلیل و ارزیابی اخبار تعلق یا عدم تعلق قدرت خداوند به محال ذاتی
نویسنده:
حسین سید ابراهیمی؛ استاد راهنما: ابراهیم نویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
یکی از باورهای اعتقادی لازم هر مسلمانی در خداشناسی، اعتقاد به قدرت الهی و بی‌گستره بودن آن است. خداوند خود در آیات متعددی از قرآن کریم صراحتا این موضوع را بیان کرده است. در مقابل شبهاتی ناظر به امکان تعلق قدرت الهی به برخی از امور (ِمحال) مطرح است (مانند: آیا خداوند می تواند دنیا را در تخمی فرو برد؟) پاسخ منفی به این شبهات ممکن است به پندار فرد شبهه کننده، مستلزم انتساب عجز به خداوند باشد. پاسخ مثبت هم مستلزم پذیرش تناقض است (دنیا هم بزرگتر از تخمی باشد و هم بزرگتر از آن نباشد؛ متقابلاً تخم هم کوچکتر از دنیا باشد و هم کوچکتر از آن نباشد). مطابق اخبار شیعه و اهل سنت، افرادی همین شبهات را از معصومان پرسیده‌اند. این اخبار دو دسته‌اند.دسته نخست شامل شش خبر است و پاسخ در آنها ناظر به عدم امکان تعلق قدرت الهی به این امور است. این عدم تعلق به سبب نقصی در قدرت الهی نبوده، ریشه در شیئیت و ذات نداشتن آنها دارد. دسته دوم حاوی پنج خبر است و از پاسخی که در آنها آمده ممکن است چنین برداشت شود که قدرت الهی حتی به انجام امور محال هم تعلق می‌گیرد. روشن است که باید تدبیری برای رفع تعارض میان این دو دسته اخبار اندیشید. طُرفه آنکه در برخی از اخبار یکی از وجوه برتری عالِم نسبت به عابد همین دانسته شده که عابد از پاسخ به این شبهه باز می‌ماند ولی عالم از محال بودن وقوع این قبیل مثالها سخن می‌گوید و عجز را به خداوند نسبت نمی‌دهد. در شماری از احادیث هم ملاک عاقل بودن را تکذیب وقوع امر محال (مانند فرو بردن دنیا در تخمی) دانسته و احمق را کسی می‌داند که آن را تصدیق کند. پایان نامه حاضر بنا دارد گزارش نسبتاً کاملی از این اخبار در منابع حدیثی و کلامی (و گاه تفاسیر و متون فلسفی) شیعه و اهل سنت ارائه دهد و به تحلیل و ارزیابی سندی، منبعی و دلالی هر دسته در فصل مستقلی بپردازد و درصدد رفع تعارض میان آنها قرار گیرد. برای رسیدن به این مقصود، با روش مطالعه کتابخانه‌ای داده‌های لازم گرد آمد و در مقام تدوین هم بررسی سندی، منبعی و دلالی نسبتاً جامعی از این اخبار انجام شد. هنگام داوری هم روش فقه الحدیثی رایج در رفع تعارضِ اخبار متعارض را برگزیدیم و سرانجام هم بدین نتیجه رسیدیم که اخبار عدم تعلق حاوی خبرهای صحیح السندی هستند و مدلول آنها هم مؤیَّد به حکم عقلند. ولی از میان پنج خبر دال بر تعلق قدرت، تنها یک خبر خبر حَسَن وجود دارد که به اقتضای تعارضش با حکم عقل و نیز با اخبار صحیحه، یا باید ردّ پای جعل را در آنها جست و یا به علاج دلالی آنها پرداخت و گفت: معصوم در اخبار تعلّق، ناظر به شرایط فکری و موقعیت طرح سؤال سائل به او پاسخ داده و درصدد بوده به نحوی پاسخ دهد که حمل بر پذیرش انتساب عجز به خداوند نشود و یا آن پاسخ را حمل بر جدال احسن کرد و اخبار عدم تعلق را حاوی پاسخ حقیقی دانست.
بررسی تطبیقی محتوایی و روش شناسانه قصص قرآن و عهدین (با تأکید بر آرای مستشرقان معاصر)
نویسنده:
عبدالقادر محمدبلو؛ استاد راهنما: محمدجواد اسکندرلو؛ استاد مشاور: محمدباقر قیومی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش به مطالعه‌ای تطبیقی روش‌های قصه پردازی و محتوای قصص کتاب مقدس و قرآن کریم می‌پردازد، با تأکید بر دیدگاه‌های مستشرقان معاصر. این تحقیق با بررسی منابع دینی اولیه و آثار ثانوی مستشرقان، به شناسایی شباهت‌ها و تفاوت‌ها در بازنمایی قصص مشترک انبیا پرداخته و دیدگاه‌های ایشان را درباره روش‌های قصه پردازی و محتوای قصص پنج پیامبر (آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی) که در کتاب مقدس و قرآن ذکر شده‌اند، تحلیل می‌کند. روش این پژوهش کیفی و تطبیقی بوده و با بهره‌گیری از تحلیل محتوا، دیدگاه‌های مستشرقان معاصر در باب روش‌های قصه پردازی و محتوای قصص کتاب مقدس و قرآن بررسی شده است. از رهگذر مواجهه انتقادی با متون اصلی و آثار علمی مستشرقان برجسته، این پژوهش به تحلیل تفسیرهای موضوعی، ساختارهای روایی و رویکردهای هرمنوتیکی پرداخته و به ارزیابی اعتبار و پیامدهای مدعیات آنان می‌پردازد. یافته‌ها بیانگر تفاوت‌های روش‌شناختی چشمگیر است؛ بدین معنا که قصص قرآنی بر هدایت اخلاقی و انسجام موضوعی تأکید دارند، در حالی که قصه های کتاب مقدس غالباً بر ترتیب تاریخی و تبارنامه‌های تفصیلی متمرکز هستند. همچنین پژوهش به ارزیابی انتقادات و تفسیرهای مستشرقان معاصر درباره روش‌های قصه‌پردازی و دلالت‌های کلامی هر دو متن پرداخته است. نتیجه‌گیری بر ویژگی‌های ادبی و تعلیمی منحصر به فرد هر یک از دو کتاب آسمانی تأکید کرده و شیوه‌های متمایز آن‌ها در روایت دینی را نشان می‌دهد. این پژوهش به گسترش گفتمان مطالعات تطبیقی ادیان و دیدگاه‌های مستشرقان در خصوص سنت‌های اسلامی و کتاب مقدس یاری می‌رساند.
بررسی رابطه خداشناسی و تأویل در نظام فکری فخررازی (با تاکید بر کتاب تأسیس التقدیس )
نویسنده:
مریم بویرحسنی باغناری؛ استاد راهنما: مصطفی موسوی اعظم؛ استاد مشاور: علی نجات رای زن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
متکلّمان مسلمان از هر طیفی بر این فرض وحدت نظر دارند که خداوند همانند مخلوقاتش نبوده و صفات موجودات مخلوق را نمی‌توان به وی نسبت داد، چرا که در غیر این صورت خداوند ممکن الوجود می‌شود. با این وجود، مشکل پیش روی متکلّمان این بود که منابع موثّقی چون قرآن و سنّت در توصیف خداوند بشدّت انسان‌انگارانه هستند. قرآن و سنّت از «دست» خداوند، «نزول» او، «صعود» او، «آمدن» و »رفتن» او، و نشستن وی بر عرش خود صحبت به میان می‌آورند. این اوصاف چالش برانگیزند؛ زیرا در ظاهر دلالت بر این دارند که خداوند در جهت یا مکانی است و شباهتی به موجودی جسمانی و انسان‌وار دارد. مشکل پیش روی این دسته از متکلّمان را می‌توان در شکل این سوال مطرح کرد: چگونه می‌توان واقعیّت اوصاف انسان‌وارانه خداوند را بدون افتادن در دام تشبیه بیان کرد و بدین گونه به این اصل اساسی در خداشناسی رسید که خداوند شبیه مخلوقات خود نیست؟ تاکید متکلّمان سنّتی که تنها قرآن و سنّت را موثّق و مشروع می‌دانستند بر آن بود که می‌بایست همواره به قرآن و سنّت تمسّک جست چرا که تنها از طریق آنهاست که خداوند خود را بوسیله اسماء و اوصافش آشکار ساخته است. همچون متکلّمان سنّتی، اشاعره با مسئله تشبیه مواجه بودند و روش تفسیری آنها منشعب از این مسئله بود که چگونه می‌توان حقیقت اسماء و اوصاف الهی همچون «فَوق» و «عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» را بدون افتادن در دام تشبیه، یعنی بدون اختصاص اوصاف مخلوقات (تناوب، حرکت، جهت، و غیره) به او، حفظ کرد؟ رویه اصلی در اشعریّت نسبت به مسئله تشبیه بر مبنای چندین فرضیه بود که مهم‌ترین آنها در ارتباط با سندیّت قرآن و سنّت به عنوان منابع وحیانی و آسمانی است. بر این اساس، خداوند خود را در قرآن و سنّت با اسماء و اوصافی انسان‌انگارانه، همچون «یَد»، توصیف می‌کند. از آنجاییکه این اسماء و اوصاف آسمانی می‌باشند، تنها قرآن و سنّت ضامن تفسیر مشروع آنها هستند. در اساس، این بدان معناست که لازم است شیوه‌ای را که خداوند برای توصیف خود با نسبت‌دادن این اسماء و اوصاف به خود برگزیده بپذیریم و تأویل را که روشی تفسیری بر مبنای تعقّل در این مسئله است به کار نبندیم. پیروان اعتزال که مدّعی استفاده محض از تعقّل به عنوان منبع علوم دینی بودند، بر این عقیده بودند که چنین آیات و احادیثی، هنگامی که در معنای ظاهری خود به کار گرفته شوند، در شأن خداوند نبوده و در نتیجه می‌بایست تأویل مورد استفاده قرار گیرد. وامداری رازی از روش‌شناسی معتزله بویژه در کتاب تاسیس التقدیس مشهود است. این کتاب تماما وقف مسئله تأویل و چگونگی مشروعیت تفسیر قرآن و احادیث نبوی بصورت مَجاز با معطوف‌کردن مفهوم آشکار آنها به مفهوم نهان آنها شده است. روش رازی در این رساله، پذیرش مفهوم اعتزالی تأویل (و فرضیّات خداشناسی مستتر در آن) در مقابله با مخالفان سنّتی حنبلی است که موافقتی با تأویل نداشتند. در مقابله با نظرات مخالفان خود در باب تأویل، رازی روشی را اتّخاذ کرد که هدف آن ضروری ساختن تأویل بود. این روش در این بخش‌های کتاب تاسیس التّقدیس بیان شده است: 1) دلایلی مبنی بر اینکه خداوند تبارک و تعالی فراتر از جسمیّت و مکانیّت فضایی است؛ 2) تفسیر [مَجاز] متشابهات آیات قرآن و احادیث نبوی. تاثیر معتزله بر روش‌شناسی فخررازی از محتویات تاسیس التّقدیس مشهود است. بخش (1) در باب موضع معتزله در بحث این مسئله است که خداوند «فرای جسمیّت و مکانیّت فضایی» است و در یک جهت یا یک فضا که جسمیّتی را اشغال کند نمی‌باشد. رازی سپس ادّله‌ای بر مبنای شواهد نقلی و عقلی ارائه می‌دهد که طبق آنها خداوند را نمی‌توان با حواس درک کرد زیرا که او نه «اینجا» و نه «آنجا» و در نتیجه نه در یک جهت و یا مکان خاص است. (فخررازی، 2011: 46-114) بخش (2) نیز قویّا متاثّر از معتزله است و بحث در آن بر این است که معنای ظاهری آیات و احادیث انسان‌انگارانه در شأن خداوند نیستند. (فخررازی، 2011: 116-217) در نتیجه معنای ظاهری نمی‌تواند مقصود قرآن و احادیث باشد و می‌بایست استعاره‌وار و از طریق تأویل تفسیر شوند. گستره‌ی تأویل و جوانب آن، مسئله‌ای است که در چارچوب معرفتی رازی و مفروضات خداشناسانه او مشخص می‌شود. این جوانب من حیث مجموع نشان می‌دهند که رازی رسما یکی از ویژگی‌های اصلی اشعریّت سنّتی، یعنی سندیّت قرآن و سنّت به عنوان منابع موثّق علوم دینی را منکر می‌شود. در چارچوب معرفتی فهم رازی از مسئله تأویل، تعقّل به عنوان منبعی مستقل از علوم دینی در نظر گرفته می‌شود. (Tariq Jaffer, 2012) این بدان معناست که تعقّل نیازمند هدایت قرآن و سنّت در درک علوم دینی نبوده و کاملا قادر به کسب چنین علومی بطور مستقل است. این چارچوب زاده نگاه رازی به مسئله تشبیه در بخش نخست تاسیس التّقدیس است که در باب «شواهدی مبنی بر فراتر بودن خداوند از جسمیّت و مکانیّت فضایی» می‌‌باشد. (فخررازی، 2011: 46-114) رازی در این بخش صراحتا چارچوب شناختی اشعریّت سنّتی که شناخت خداوند را تنها محدود به قرآن و سنّت می‌کند انکار کرده و بر پذیرش حقیقت یا معنای ظاهری اوصاف الهی تاکید می‌ورزد. بسیاری از ادلّه‌ که رازی ارائه می‌دهد پیرو خطّ مشی فکری معتزله است. در اندیشه رازی، استفاده از تأویل نتیجه پیروی از این خداشناسی اعتزالی و تاحدودی فلسفی است. جان کلام منطق رازی در مورد تأویل به این شرح است: الف) چنانچه معنای ظاهری قرآن با اصول الهیّاتی که تعقّل از طریق ادلّه منطقی برپا کرده است همخوانی نداشته باشد (برای مثال، اینکه خداوند در یک جهت یا مکان نیست)، معنای ظاهری قرآن ذیل محالات دسته‌بندی می‌شود؛ ب) از آنجاییکه قرآن باید با آنچه تعقّل برقرار ساخته توافق داشته باشد، مقصود آیات قرآنی نمی‌تواند محالی منطقی باشد بلکه باید معنای غیرظاهری آنها باشد؛ ج) بنابراین، مفسّر ناگزیر معنای ظاهری توصیفات انسان‌انگارانه را به سمت معنایی غیرظاهری یا تمثیلی معطوف می‌دارد، چرا که در غیر این صورت تضاد مستقیمی بین منطق و قرآن به وجود می‌آید.
گونه شناسی مواجهه امام کاظم با فرقه های انحرافی درون شیعی
نویسنده:
علیرضا سجادی؛ استاد راهنما: علی غضنفری؛ استاد مشاور: علی اکبر عالمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پس از شهادت امام جعفر صادق (ع)، جامعه شیعه با انشعابات مختلفی مانند زیدیه، غلات، اسماعیلیه، مواجه بود که اینگونه انشعاب ها می توانست آسیب های مهمی به جامعه شیعی وارد نماید. امام کاظم (ع) در این دوران حساس، تلاش کردند با روش های منطقی و عقلانی و گاه نیز با برخورد های قاطع، این فرقه ها و انحرافات ناشی از آنها را مهار کرده و وحدت و اصالت تشیع را حفظ کنند. این نوشتار به بررسی روش های امام کاظم (ع) در مقابله با فرقه های انحرافی درون شیعه پرداخته و نقش ایشان در حفظ وحدت و اصالت تشیع را روشن می کند. روش های جمع آوری اطلاعات در این نوشتار شامل استفاده از منابع کتابخانه ای، بررسی و تحلیل متون تاریخی و دینی، و ارجاع به روایات و احادیث امامان معصوم (ع)، برای استخراج رویکردهای امام کاظم (ع) است. امام کاظم (ع) با رویکردهای منطقی، عقلانی و قاطعانه توانست با فرقه های انحرافی مانند زیدیه، غلات و اسماعیلیه مقابله کند و این اقدامات به حفظ وحدت وجلوگیری از پراکندگی در میان شیعیان انجامید. همچنین امام کاظم (ع) با ترویج دانش و فرهنگ، اصالت و اصول تشیع را تقویت کرد و از تضعیف مذهب جلوگیری نمود.
تحلیل و نقد دیدگاه های مختلف درباره منشا پیدایش اهل حق
نویسنده:
ابراهیم بختیاری؛ استاد راهنما: مهدی فرمانیان آرانی؛ استاد مشاور: جواد لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در مطالعات ادیان تطبیقی و تاریخ اندی شه های دینی، برر سی خا ستگاه فرقه های من شعب شده از ادیان و مذاهب و یا نحله های خود ساخته جدید همواره از پیچیدگی های روش شناختی برخوردار بوده است . این پژوهش از حیث روش شنا سی مبتنی بر تحلیل محتوای انتقادی متون ا صلی و برر سی تطبیقی آراء متکلمان و فرقه شناسان اسلامی است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با اتکا به منابع دست اول متون کلامی ، فرقه شناسی و تاریخی ، این مطالعه در پی پاسخگویی به این پر سش ا سا سی ا ست که: نظریات درباب من شأ پیدایش اهل حق چی ست وچه نقدهایی به آن وارد اساات؟ برای نیل به این هدف، پژوهش حاضاار با رویکردی انتقادی به بررساای و نقد نظریات مختلف در باب منشا و خاستگاه اهل حق پرداخته است و نتایج آن از این قرار می باشد: -1اهل حق منشا و خاستگاه پیش از اسلامی ندارد و برای مدعیان این دیدگاه اشکالات متعددی وارد شده ا ست. -2درباره من شا ت صوفی اهل حق، ا ستدلال های طرفداران این نظریه ا شکالات فروانی دارد -3در بحث خاستگاه کیسانی اهل حق نیز اثبات گردید که ادله طرفداران این نظریه به صورت عام می باشد که ممکن است در سایر فرق نیز پیدا شود پس نمی توان بر اساس این ادله اثبات نمود که اهل حق من شا کی سانی دارد -4و در نهایت در ف صل آخر اثبات گردید که تحلیل شکلگیری فرقه اهل حق نشان میدهد که سلطان اسحاق برزنجی در قرون هفتم و هشتم هجری، با تلفیق نظام مند عقاید مختلف، این م سلک را پایهگذاری کرده ا ست سلطان ا سحاق برزنجی با استفاده از ترکیب عقاید و افکار ادیان و مذاهب مختلف ازجمله آیین هندوئیسم، ادیان ایران با ستان (زرت شتی، مانوی و مزدکی ) و م سیحیت و یهودیت و ا سلام ، همچنین افکار فرقه های غالی موجود در منطقه جغرافیایی کردستان بزرگ که از زمان های سابق در این ناحیه وجود دا شته ا ست به مرور زمان با گ سترش تدریجی، عقاید غلات و آیین ها و کیش های دیگر را در بع ضی موارد با تغییر اندکی و در برخی موارد نیز به عینه در این فرقه داخل و به آن رنگ و بوی مسلکی جدید داده است و فرقه اهل حق را به وجود آورده است .
باورهای کلامی سلفیان از نگاه مستشرقان: بازخوانی و تحلیل
نویسنده:
محمدصادق سجادی گوگدره؛ استاد راهنما: محمدعلی موحدی، اکبر باقری؛ استاد مشاور: محمد معینی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بیش از 150 سال است که مستشرقان به تحقیق و پژوهش و اعلام دیدگاه در موضوعات مختلف از جمله سلفیه پرداخته اند. این تحقیقات که با گذر زمان با فراز و فرود و ویژگی های خاص هر دوره همراه بوده است، تا زمان معاصر ادامه دارد. سلفیه به جریان فکری-کلامی در اسلام اشاره دارد که بر پیروی از سلف صالح (نسل اولیه مسلمانان شامل صحابه، تابعین و تابعین تابعین) تأکید دارد. سلفیه به صورت کلی رویکردی نص گرا و ظاهرگرایانه به متون دینی (قرآن و حدیث) دارد. باورهای کلامی سلفیان عمدتاً حول محور توحید، صفات الهی، بدعت، ایمان و کفر، و نفی تأویل در متون دینی شکل گرفته است. مستشرقان به محققان غربی گفته می شود که در مورد شرق و اسلام مطالعه می کنند. هر چند از قرن بیستم به بعد واژه استشراق دچار تحول شد ولی به خاطر متداول بودنش در این پژوهش از این واژه استفاده شده است. مسأله «باورهای کلامی سلفیان از نگاه مستشرقان» را در چند محور کلی می توان تحلیل کرد که در ذیل به صورت اختصار به آنها اشاره می شود: دسته بندی باورهای کلامی سلفیان از نگاه مستشرقان، وجوه اشتراک و افتراق باورهای کلامی سلفیان با دیگر مذاهب اسلامی، میزان تطابق قرائت مستشرقان از باورهای کلامی سلفیان با خود سلفیان و پیامدهای عملی باورهای کلامی سلفیان در جهان اسلام و جهان غرب از نگاه مستشرقان این تحقیق کمک خواهد کرد تا دسته بندی سلفیان از نگاه مستشرقان ] سلفیان غیر سیاسی(Pietist or Quietest Salafi)، سلفیان عملگرا یا سیاسی (Activist Salafi)، سلفیان بنیادگرا یا علمی (Fundamentalist Salafi)، سلفیان جهادی یا رادیکال (Jihadist Salafi)[ شناسایی شوند و اینکه کدام دیدگاه به شیعه نزدیکتر است. سلفیه های پیتیست یا غیر سیاسی که معمولاً از درگیری در مسائل سیاسی پرهیز می‌کنند و معتقدند که اصلاح جامعه باید از طریق تربیت دینی افراد انجام شود. سلفیان عملگرا یا سیاسی تلاش می کنند تا تأثیرگذاری بر حکومت‌ها و جوامع از طریق مشارکت سیاسی، اعتراضات مسالمت‌آمیز یا فشار اجتماعی داشته باشند و معمولا از خشونت نظامی پرهیز می کنند مانند حزب نور مصر. انواع دیگر سلفیه رادکالیسم و فوندمنتالیسم است؛ در رادیکالیسم (مثل القاعده و داعش) که به گرایش های افراطی و انقلابی اطلاق می شود، پیروان آن خواستار تغییر سریع و بنیادین در نظام های سیاسی، اجتماعی و بنیادین هستند که جهاد به عنوان یک ابزار سیاسی مورد تأکید آنهاست و در فوندمنتالیسم که خواهان بازگشت به اصول اولیه و نص گرایی در دین هستند، در مقابل مدرنیته و تفسیرهای جدید مقاومت می کنند مانند اخوان المسلمین. در واقع می توان گفت این چهار جریان فکری و عملی در عین حال که اشتراکاتی دارند ولی تفاوت های اساسی نیز در میان آنها وجود دارد. از جهت وجوه افتراق و اشتراک سلفیه با سایر مذاهب اسلامی از دیدگاه مستشرقان، سلفیه در نص‌گرایی افراطی، انکار تأویل صفات الهی، مخالفت با توسل و فلسفه و نفی هر گونه توسعه در مفاهیم دینی از دیگر مذاهب فاصله می‌گیرد، اما در مباحثی مانند جبرگرایی و ایمان به اشاعره نزدیک است. این پژوهش همچنین به دنبال کشف میزان دقت و انصاف مستشرقان در تحلیل باورهای سلفیه است و می کوشد تصویری روشن از تعاملات فکری میان اسلام شناسی غربی و جریان های کلامی سنتی اسلام ارائه دهد. چنین مطالعه ای برای محققان اسلامی و شرق شناسان معاصر حائز اهمیت است، زیرا به شناخت بهتر سلفیه کمک می کند. مستشرقان معمولا با روشهای تاریخی-انتقادی، سیاسی- اجتماعی و پدیدار شناختی به بررسی این باورها پرداخته اند و دیدگاههای متفاوتی را ارائه کرده اند. برخی از آنها سلفیه را به عنوان بازگشت به اسلام اصیل تلقی کرده اند، در حالی که برخی دیگر آن را جریانی متحجر و مخالف عقلگرایی دانسته اند. هر چند برخی مستشرقان با مطالعه‌ی دقیق متون سلفی (مانند آثار ابن تیمیه، ابن قیم، و محمد بن عبدالوهاب) توانسته‌اند تصویر نسبتاً دقیقی از باورهای کلامی سلفیان ارائه دهند، اما برخی دیگر، تحت تأثیر پیش‌فرض‌های غربی یا محدودیت در دسترسی به منابع اصلی، تحلیل‌های نادرستی ارائه کرده‌اند و همه سلفیان را یکسان تحلیل کرده اند. مفاهیم کلامی سلفیان (مانند توحید، شرک، بدعت، و تکفیر) گاهی در ترجمه‌های غربی به درستی منتقل نشده‌اند. مثلا دیدگاه سلفیان در موضوع توحید مبتنی بر نص و فهم سلف صالح است در حالی که دیدگاه مستشرقان در این موضوع مبتنی بر شرایط تاریخی است که تحت تأثیر عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته است. چون دیدگاه مستشرقان در مورد اسلام از جمله سلفیه در دانشگاهها و رسانه ها بسیار تأثیر گذار بوده است و ممکن است این تصویر سازی غرب از اسلام از جمله سلفیه بر سیاستگذاری بین المللی نیز تأثیر بگذارد؛ بنابراین، پیامدهای عملی باورهای کلامی سلفیان چه به لحاظ خطرات امنیتی و چه به لحاظ نفوذ و گسترش باورهای کلامی سلفیان در جهان اسلام و غرب در این پزوهش به آن پرداخته خواهد شد. به عنوان نمونه، تأکید بر نص گرایی انعطاف پذیری فقهی و کلامی را کاهش داده و به شکل گیری برداشت های سختگیرانه ای در مورد علوم جدید و حقوق بشر منجر شده است و به تحرکات سیاسی خشونت آمیز دامن زده است. همچنین می توان گفت مستشرقان به منابعی دسترسی دارند که در جهان اسلام کمتر مورد بررسی قرار گرفته اند؛ بنابراین، در واقع راه حل مسأله شناخت، بازخوانی و تحلیل و ارزیابی نگاه مستشرقان نسبت به باورهای کلامی سلفیان در موارد ذیل است: • تبیین مبانی کلامی سلفیه (مانند تکفیر، ظاهرگرایی در صفات الهی، بدعت، نفی تأویل و توسل) • بررسی تطبیقی نگاه مستشرقان به این باورها و مقایسه آن با منابع سلفی. • تحلیل انگیزه ها و پیش فرض های فکری مستشرقان در مطالعه سلفیه (مانند تأثیرپذیری از گفتمان های استعماری یا اسلام هراسانه)
گونه شناسی پدیده گناه از منظر قرآن با تاکید بر تفاسیر فریقین
نویسنده:
عتیق الله عرفان؛ استاد راهنما: علی سید اوف
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
گناه در قرآن به عنوان عملی تعریف می‌شود که بر خلاف فرمان و دستورات الهی انجام پذیرد، که موجب دوری انسان از رحمت خداوند، و عذاب‌وی در دنیا و آخرت می‌گردد،گناه در قرآن، با واژه های متعدد بیان شده که این واژه ها نشان دهنده طیفی از اعمال ناشایست هستند که از خطا های کوچک تا جرائم بزرگ را شامل می‌شوند، از منظر قرآن، گناه نه تنها یک عمل ظاهری، بلکه شامل اعمال باطنی نیز می‌گردد، قرآن کریم عوامل متعددی را در شکل گیری گناه مؤثر می‌داند؛ از جمله:وسوسه های شیطانی، پیروی هوای نفس، عجب و تکبر، و تاثیر محیط، اجتماع و دوستان ناباب. هم‌چنین قرآن‌کریم راهکار های متعددی را برای مقابله با گناه ارئه داده است از قبیل: توبه و استغفار، تقوا و پزهیرگاری،دعا و تضرع، ندامت و پشیمانی از عمل گناه، در مجموع تفاسیر فریقین (تسنن و تشیع) بر این نکته تاکید دارند که گناه به عنوان یک پدیده چند بّعدی، نیازمند تحلیل دقیق از جنبه های مختلف است. در این تحقیق، ابتداء مفهوم گناه از دیدگاه قرآن بررسی می‌شود و سپس گونه های مختلف گناه(از جمله گناهان کبیره و صغیره،گناهان سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و فردی،گناهان جوارحی و جوانحی، اعتقادی و اخلاقی، گناهان مربوط به نقض حقوق الله، حقوق الناس و حقوق النفس و اقسام گناه از حیث اوصاف آن از منظر قرآن) تحلیل می‌شود. این پایان‌نامه به: «گونه شناسی پدیده گناه از منظر قرآن با تاکید بر تفاسیر فریقین»، پرداخته و با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد مطالعات تطبیقی، به استخراج دیدگاه مفسرین از منابع دست اول و چنیش منطقی مباحث با معیارهای روز پژوهش، توجه نموده است که در نهایت قرآن، گناه را نه به عنوان یک پایان، بلکه به عنوان فرصتی برای بازگشت و توبه معرفی نموده است. این نگاه امید بخش، انسان را به اصلاح خود و جامعه، و جبران خطا های گذشته تشویق می‌کند.
ساحت هنریِ اسلام شیعی در پرتوی تفکر مارتین هایدگر
نویسنده:
محمدرضا نیرومند؛ استاد راهنما: مجید صادقی؛ استاد مشاور: محمد جواد صافیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر هنر (هنر بزرگ) را آن اثری می‌داند که می‌تواند عالمی را برای مخاطب خودش برگشاید. در فلسفه هایدگر و نگاه هرمنوتیکی او، هستی انسان در گروی عالمی است که بر او گشوده می‌شود و او در آن واقع می‌شود. نگاه نوینی به اثر هنری که ما را از دایره زیبایی‌شناسی (Aesthetics) خارج کرده و وارد هستی‌شناسی (Ontology) می‌کند. نکته قابل تاملی که کمتر به آن پرداخته شده است، افق جدیدی است که این نگاه متمایز برای فهم دین و خصوصاً اسلام فراهم می‌کند. با نگاهی به برخی امور عبادی موجود در اسلام و علی الخصوص اسلام شیعی مانند نماز، حج، زیارت، تلاوت قرآن، آئین عزاداری و ... می‌توان آنها را نیز به نوعی برگشاینده عالمی قدسی و الهی بر روی مومنان دانست. موضوعی که دریچه‌ای نوین برای بازخوانی آنها این بار با نگاهی هنری فراهم می‌آورد. اثر حاضر در صدد بررسی این فرضیه است که آیا با توجه به تعریف هایدگر از هنر، می‌توان ساحتی هنری برای اسلام شیعی در نظر گرفت؟
چیستی و فرایند شکل گیری ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
یزدان محمدی؛ استاد راهنما: محمد انتظام؛ استاد مشاور: امیر دیوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیدایش هر دانشی وابسته به قواعدی در قالب گزاره‌های کلیِ مناسب آن دانش است و هر گزاره کلی نیازمندِ به کارگیری مفاهیم کلی است. ادراک مفاهیم و گزاره‌های کلی کار قوه عاقله است؛ به همین مناسبت ادراک مفاهیم کلی به «ادراک عقلی تصوری» و ادراک گزاره‌های کلی به « ادراک عقلی تصدیقی» تعبیر می‌شود. مفاهیم کلی شامل مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است و هر سه گونه مفهوم کلی می‌تواند متعلق ادراک عقلی تصوری باشد اما این پژوهش ناظر به ادراک «مفاهیم ماهوی» است. با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت بررسی چیستی ادراک مفاهیم ماهوی و ضرورت پرداختن به این پرسش روشن می‌شود که ماهیت ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) چیست و فرایند شکل‌گیری آن به چه صورت است. پژوهش حاضر تلاش می‌کند به روش عقلی-تحلیلی، با مطالعه آثار ملاصدرا و تحلیل دیدگاه‌های او، به این پرسشِ مهم درباره هستی‌شناسیِ این قسم از ادراکات پاسخ دهد. ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیشین، علم را امری وجودی و نحوه وجود امری مجرد از ماده می‌داند. او بر این باور است که ادراک عقلی (نه حاصل تجرید تام ماهیت از عوارض مادی، بلکه) نتیجه ارتقاء وجودی مدرِک و اتحاد با مرتبه عقلی مدرَک است. از نتایج دیدگاه وجودی ملاصدرا درباره علم و ادراک عقلی آن است که قابلیت صدق بر کثیرین در ادراک عقلی را با سعه وجودیِ مرتبه وجود عقلانیِ یک ماهیت نسبت به افراد شخصیِ آن تبیین می‌کند. ملاصدرا تاثیر عقل فعال در خروج نفس از قوه به فعلیتِ عقلی را ضروری می‌داند و درباره فرایند شکل‌گیری ادراک عقلی چهار تبیین ارائه می‌دهد: 1) نفس در آغاز سیر عقلانی، مُثل عقلی را از دور مشاهده می‌کند و حاصل شهود عقلی ضعیف، دریافت مفهوم کلی است. 2) در ادامـه، حرکت جوهریِ نفس منجر بـه اتحاد بـا برخی یـا همه صور عقلی در عقل فعـال می‌شود. 3) اشتداد وجودی نفس تا فناء فی‌الله پیش می‌رود و در نتیجه با ادراک «حقایق» همه اشیاء به همه «رقـایق» آنها آگاه می-شود. 4) نفس می‌تواند بـه مرتبه‌ای برسد که علاوه بر صورت‌های حسی و خیالی، صورت‌های عقلی را نیز انشاء کند. چهار تبیین مذکور با یکدیگر ناسازگار نیستند بلکه سه تبیین نخست ملاصدرا حاصل تطوّر سلوک عقلانیِ مدرِک است و تبیین چهارم در جایگاه «متمّمِ» دیدگاه ملاصدرا در ادراک حسی، خیالی و سه مرتبه ادراک عقلی عمل کند. با اینکه ملاصدرا ادراک مفاهیم ماهوی از سوی عموم انسانها را مصداق «ادراک عقلی» نمی‌داند، نمی‌توانـد برای این گونه ادراکات تبیینی ارائه دهد که آنها را از ادراکات عقلی و نیز ادراکات جزئی متمایز نماید. نقد دیگر اینکه، دیدگاه ملاصدرا در نظریه نخست، فاقد توضیح روشن برای کلیتِ ادراک عقلی است. همچنین تبیین فلسفیِ نظریه ابداع صور عقلی و نیز ابداع مطلق صور ادراکی با اشکالاتی مواجه است. از آنجا که نظریه ابداع در جایگاه متمّمِ نظریه ادراک ملاصدرا است، عدم پاسخ به این اشکالات یا برخی از آنها، اساس نظریه ادراک ملاصدرا را به چالش می‌کشد.
  • تعداد رکورد ها : 336721