جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 568
بررسی مقایسه‌ای عنصر نور در مثنوی و مهم‌ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی (از آغاز تا قرن نهم هجری قمری)
نویسنده:
اختیار بخشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه، به بررسی جایگاه عنصر نور در جهان‌بینی عرفانی مولوی و مقایسه آن با مهم‌ترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی پرداخته‌ایم. رویکرد اصلی ما در این رساله رویکرد الگومدار بوده‌است و با این رویکرد جایگاه و نقش الگوهای بصری و نورمدار را در شکل‌گیری جهان‌بینی عرفانی مولوی و صوفیان بزرگ تبیین کرده‌ایم. این رساله به دو فصل تقسیم می‌شود. در فصل اوّل، به بررسی عنصر نور در مثنوی و آثار مولوی پرداخته‌ایم و در دوّمین فصل، جایگاه عنصر نور را در مهمّترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی برکاویده‌ایم. در بخش اوّل از فصل نخست، به بررسی عنصر نور از دیدگاه هستی‌شناسی و در بخشِ دوّم، به بررسی کارکردهای مهمّ آن و در بخشِ سوّم به بررسی جایگاه و نقش این عنصر از منظر معرفت‌شناسی پرداخته‌ایم. در بخشِ هستی‌شناسی نور، به مباحثی مثلِ وحدت نور، پاکی نور، پارادوکسیکال‌بودنِ نور ، بساطت نور، پنهان‌بودن نور، بازگشت نور به اصل خود و جایگاه نور در نظام تبدیل و تکامل معنوی انسان پرداخته‌ایم. دربخشِ کارکردهای نور، مهم‌ترین کارکردهای هستی‌شناختی و معرفت-شناختی عنصر نور را تبیین و تشریح کرده‌ایم. در بخشِ معرفت‌شناسی نور، به بررسی وابسته‌ها و همبسته‌های عنصر نور مثل ِ آیینه، روزن، انعکاس، صیقلی‌کردن آیینه وجود برای انعکاس نقشهای غیبی و حصول معرفت عرفانی و سرشت تابشی- انعکاسی معرفت عرفانی و عناصر مهمّی چون فراست ایمانی، معرفت حسّی عرفانی با حواسِّ باطنی و تمییز و مراتب و درجات آن پرداخته‌ایم. در فصل دوّم، این عنصر را در آثاری چون کشف‌المحجوب علی هجویری، تمهیدات عین‌القضات همدانی، گلشن راز شیخ محمود شبستری، کتاب الانسان الکامل عزیزالدّین نسفی، مرصادالعباد نجم‌الدّین رازی، حدیقه‌الحقیقه سنایی، اسرارنامه عطّار نیشابوری ، کشف‌الاسرار و عُدّه‌الابرار رشیدالدّین میبدی و مشکاه لانوار امام محمّد غزّالی بررسی کرده و وجوه تشابه و تفاوت آرای این عرفا را با مولوی تبیین کرده‌ایم.نتیجه کار نشان می‌دهد که مولوی بیشتر به جنبه‌های معرفت‌شناختی نورتوجّه می‌کند. او نورِ خدا را ذاتِ بصیرت و معرفتِ عرفانی و عامل اصلی تبدیل و تکاملِ معنوی انسان می‌شمارد. تکرار بیش از هفتصد بار کلمه نور و مشتقّات آن در مثنوی نشان می‌دهد که جایگاه نور در عرفان او در مقایسه با صوفیان دیگر محوری‌تر است. عنصر نور در کانون توجّه مولوی بوده-است و علاوه بر بهره‌گیری از این عنصر در تشریح چگونگی فنای صوفیانه، همچنین از آن در توصیفِ ماهیّت و درجات بصیرت و معرفت عرفانی و مباحثِ مربوط به آن بهره‌برده‌است. مولوی در اشعار و جملات متعدّدی در مثنوی، دیوان شمس تبریزی، فیه ما فیه و مکتوباتش به جایگاه و نقشهای عنصر نور در خداشناسی، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی معنوی پرداخته‌است.
تبیین سیمای ائمه‌ی اطهار (ع) در آثار ادبی غزّالی با تأکید بر کیمیای سعادت
نویسنده:
حسین کهنسال فخرداودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آثار بزرگان ادب پارسی اعم از شیعه و سنّی به ذکر اقوال و احوال و حکایات ائمه ی اطهار(ع) مزیّن است. ابوحامد محمّد غزّالی عالم و عارف نامی اهل سنّت از جمله ی این بزرگان است که در آثار خود به بازتاب سیمای امامان معصوم (ع) پرداخته است. تبیین سیمای ائمه ی اطهار (ع) در آثار غزّالی می تواند در شناخت خطّ فکری بزرگان اهل سنّت آن روزگار موثر باشد. رساله ی حاضر در دو فصل سامان یافته که در فصل نخست ناظر به پژوهش های معتبر، روزگار و احوال و آثار غزّالی مورد تحلیل قرار گرفته و بررسی روایات و حکایات مربوط به ائمه ی اطهار (ع) در آثار ادبی غزّالی با تأکید بر کیمیای سعادت، موضوع جستجوی فصل دوم بوده است. از آنجا کهإحیاء علوم الدین مهم ترین کتاب غزّالی و شکل مفصّل تر کیمیای سعادت به شمار می آید، در تحلیل ها و نتیجه گیری ها از این اثر نیز غفلت نشده است. نوشتار حاضر با تکیه بر مستندات و شواهد به توصیف و تبیین سیمای ائمه ی اطهار (ع) پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که اگر چه غزّالی در مواردی براساس اعتقاد اهل سنّت و از روی تعصّب مطالبی نه سزاوار برخی امامان معصوم (ع) بیان داشته که بر خلاف واقعیت و سیره ی آن بزرگان است، اما در بیشتر مواضع، چون دیگر بزرگان اهل سنّت و تصوّف مقام رفیع و مرتبه ی منیع ائمه ی دین (ع) را در آثار فارسی خود بازتاب داده که البتّه آن مفاهیم و مناقب پیش از آنکه در حوزه‌ی اغراق و مبالغه قرار گیرد، بیانگر حقایقی مبتنی بر واقعیت است که شواهد تاریخی نیز آن را تأیید می کند. در واقع صرف نظر از مسئله ی خلافت بلافصل امام علی (ع) و فرزندان آن حضرت و برخی مصادیق در مورد امام حسن (ع) و فتوای منع لعن یزید، محبّت و ارادت خاصّ غزّالی نسبت به اهل بیتپیامبر (ص) در دیگر استشهادات او آنچنان نمایان است که او را چون امام شافعی به مذهب رافضی متّهم کرده اند و از این حیث اگر خواننده ی آثار غزّالی با مذهب وی آشنا نباشد، می پندارد که با یک اثر شیعی مواجه است.
بررسی و مقایسه‌ی تجلی و نزول حق در عالم محسوسات از دیدگاه ابن عربی و مسیحیت
نویسنده:
صغری کوهساری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین نظریه های تبیین نظام هستی در عرفان اسلامی بویژه در عرفان ابن عربی، نظریه ی تجلی است. وی برای تحلیل کثرات در عرفان خود، نظام تجلی را پیش می کشد، کثرات در این نظام، تجلیات و مظاهر حق اند و تجلی، خروج مطلق از مقام اطلاق خود و تلبس به تقید و تعین. پس در نظام تجلی، عالم و کثرات عبارت اند از جلوه ی همان ذات مقید شده. وی برای تبیین کثرات از وجودی واحد، بحث اسماء الهی را پیش می کشد و اسماء را با توجه به کثرت آن ها بیان گر صدور کثرت از وحدت و ظهور واحد به صورت کثیر می داند و بر این باور است که کثرت چیزی جز اسماء الهی نیست. مشابه همین نظریه در دین مسیحیت با عنوان نزول و تجسد حق در شخص عیسی(ع) و جسم مادی وی مطرح می شود، یعنی عیسی(ع) به عنوان تجلی تام حق مطلق، به صورت بشر در این عالم نمود پیدا کرده و ظهور حق در عالم محسوسات به شمار می رود، به عبارتی عیسی(ع) تجسم و تجسد خدای نادیده می باشد. در این پژوهش سعی بر آن داریم تا علاوه برپرداختن به مفهوم تجلی در دو دیدگاه متفاوت(ابن عربی و مسیحیت) به بررسی شباهت ها وتفاوت های این دو دیدگاه از نظر خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی بپردازیم. لذا اشاره به چگونگی تجلی و نزول و حضور حق در عالم و بیان مفاهیمی چون، انسان کامل به عنوان نقطه ی کمال این تجلی و حقیقت محمدیه و حقیقت عیسوی و مراتب مختلف هستی در دو نظام عرفانی ابن عربی و مسیحیت را ضروری دانسته و به بیان شباهت ها و تفاوت های هر دو پرداخته ایم.
بررسی مبانی الزام فرزندان به تکالیف دینی از دیدگاه امامیه و اهل سنّت
نویسنده:
معصومه خلیلی افراتختی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش به بررسی مبانی الزام فرزندان به تکالیف دینی از دیدگاه امامیه و اهل تسنّن می پردازیم. دلایل عمده الزام فرزندان به تکالیف دینی در فقه امامیه و اهل تسنّن طیف گسترده ای از آیات و روایات ائمه اطهار (ع) است [نظیر این آیه شریفه: "وَامُر اَهلَکَ بِالصَّلوهِ وَاصطَبِر عَلَیها لا نَسئَلُکَ رِزقاً نَحنُ نَرزُقُکَ وَ العاقِبَهُ لِلتَّقوی" : (و تو اهل بیت خود را به نماز امر کن و بر آن صبور باش. ما از تو روزی (کسی را) نمی طلبیم؛ (بلکه) ما تو را روزی می دهیم؛ و عاقبت نیکو برای اهل تقواست). و یا نظیر این روایت: "عن ابی عبدالله (ع)، عن ابیه، قال: "انّا نامر صبیاننا بالصّلاه اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصّلاه اذا کانوا بنی سبع سنین" : (امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش امام باقر (ع) روایت کرده که حضرتش فرمود: ما کودکان خود را در پنج سالگی به نماز فرا می خوانیم و شما کودکان خود را در هفت سالگی به نماز دستور دهید)]. که هر یک با تعابیر لطیفی این مسئولیت خطیر را به والدین گوشزد می نمایند. والدین ابتدا می بایست فرزندان را با مسائل مهم اعتقادی مانند توحید، معاد و نبوت آشنا نمایند. زیرا درک این مسائل، پیش زمینه های اولیه و ضروری تربیت دینی فرزندان می باشد. به عنوان مهم ترین هدف می توان گفت در الزام فرزندان دامنه ی مسئولیت والدین نسبت به فرزندان نابالغ گسترده تر است به طوری که بعد از بلوغ فرزندان، این مسئولیت محدود می شود. بر اساس مبانی فقهی، [نظیر این آیه شریفه: "وَ لا تُصَعِّر خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمشِ فِیالاَرضِ مَرَحاً اِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُختالٍ فَخُورٍ" : (و هرگز به تکبر از مردم روی نگردان و در زمین با غرور قدم بر ندار؛ که خدا هرگز متکبران را دوست ندارد)]. می توان فرزندان را به رعایت تکالیف مستحب و اخلاقیات نیز ملزم نمود. محدوده ی الزام فرزندان به تکالیف دینی تا جایی است که طبق برخی از دیدگاه ها والدین می توانند تنبیه و یا حتّی در موارد خاصی تنبیه بدنی را نسبت به فرزندان خود اعمال نمایند البته تا جایی که موجب دیه نشود. در مقابل این دیدگاه، می توان گفت گر چه مسئولیت تربیت دینی فرزندان بر عهده ی والدین گذاشته شده است اما طبق تصریح برخی از روایات می توان به این نتیجه رسید که در صورت سرپیچی فرزندان از دستورات والدین، الزام و اجبار از عهده ی والدین ساقط می شود.
بررسی و تحلیل ساختار ادبی مدح و معراج پیامبر (ص) در متون منظوم فارسی تا پایان قرن ششم (با تأکید بر آثار سنایی، جمال‌الدین اصفهانی، خاقانی، نظامی و عطار)
نویسنده:
علیرضا جوهرچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مدح و معراج پیامبر(ص)، از موضوعات کهن در ادبیات فارسی است. برخی از شاعران پارسی‌گو، در کنار پرداختن به موضوع توحید و خداشناسی، به بعد دیگر اصول دین یعنی نبوت پیامبر(ص) توجه کرده‌اند. آنان با برشمردن برخی از صفات و ویژگی‌های والای آن حضرت، به مدح و گاهی به وقایع معراج پرداخته‌اند. این نوشتار، به رویکرد شاعرانی چون سنایی، جمال‌الدین، خاقانی، نظامی و عطار در این زمینه می‌پردازد و ضمن بررسی و تحلیل ساختارهای ادبی مورد استفاده آن‌ها، به حجم و کاربرد این ساختارها در آثار آنان اشاره می‌کند. بدیهی است میزان اطلاعات قرآنی، روایی و تاریخی و نیز محبت و ارادت هر یک از این شاعران را از تعداد ابیاتی می‌توان دریافت که به موضوع مدح و معراج پیامبر(ص) اختصاص داده‌اند. گفتنی است تا اوایل قرن ششم قمری، شاعران یاد شده از لحاظ خلاقیت و هنر شعری در زمینه مدح و معراج پیامبر(ص)، سرآمد شاعران دیگر به شمار می‌آیند. براساس این پژوهش، خاقانی و نظامی بیش‌تر به ساختار ادبی معراج توجه کرده‌اند، در حالی که شاعران دیگر به ویژه عطار، به جنبه‌های تاریخی و روایی مدح و معراج، بیش از جنبه ادبی آن پرداخته‌اند.
نسبت میان خودشناسی و خداشناسی از نگاه ملاصدرا
نویسنده:
مرضیه حاجی‌قربانعلی دولابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی نسبت میان خودشناسی و خداشناسی از نگاه ملاصدرا شکل گرفته است. بدین منظور با توجه به علم حضوری و شناخت شهودی، اسفار اربعه صدرایی و اهمیتی که نظام حکمت صدرایی برای این علم قائل است، و دیگر مبانی‌ای که حکمت متعالیه بدان پایبند است، مانند فطرت، حرکت، تجرد و حدوث، فقر وجودی، معلولیت، جامعیت نفس و انطوی کبیر در صغیر، این نسبت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحلیل‌ها نشان داد نظام حکمت صدرایی، بسیار جامع و کامل عمل می‌نماید و گویی هر انسانی به آن وارد شود، می‌تواند از راه‌های متفاوت به بررسی نسبت میان خودشناسی و خداشناسی بپردازد؛ زیرا لب لباب این حکمت چیزی جز شناخت انسان در پرتو شناخت پروردگار خویش نیست. اما بهترین راهی که نسبت میان خودشناسی و خداشناسی را نشان می‌دهد، همان علم حضوری است که رابطه‌ی دوسویه‌ی میان خودشناسی و خداشناسی را نشان می‌دهد.
روش‌شناسی تفسیرآیات توحیدی، باتأکید بر احادیث امام رضا (ع)
نویسنده:
احمد آقایی زاده ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید به گواهی آیات قرآن، محوری‌ترین پیام وحی الاهی وعترت به گواهی پیامبر اسلام (ص) مطمئن ترین مرجع فهم وتفسیر قرآن است،چه این که رسول اعظم،قرآن وعترت را دومیراث گرانسنگ خویش معرفی کرد تا امّت پس از او با تمسّک به آن دو از اختلاف وکجی بدورمانند،امّا دریغ! که کم توجّهی به عترت پس از رسول خدا، سبب گردید تا امّت اسلامی درفهم دین وتفسیر قرآن- حتی درمباحث توحیدی-گرفتار اختلاف شوند!اختلافی که برون رفت ازآن راهی جز بازگشت به قرآن وفراگیری«روش فهم وتفسیرقرآن» از عترت پیامبر ندارد.پژوهش حاضر، تلاشی است برای روش شناسی فهم وتفسیر آیات توحیدی،باتکیه بر روایات امام رضا(ع) که طی آن530 مبنا، قاعده، منبع وروش تفسیری،شناسایی شده که شامل موارد ذیل است:61 مبنای بنیادین(شامل مبانی هستی شناختی ومعرفت شناختی)مانند: «امکان شناخت» ،«جایگاه محوری عقل در مقوله شناخت»،«اعتبارواهمیت انتخاب طبیعی انسان»،«ارزش سیره عملی عقلا»و...266مبنای کلامی-تفسیری مانند؛ «امکان شناخت انسان از خدا»،«عقل با همه حجّیت، دارای محدودیت در شناخت کُنه ذات خدا»، «کنه وحقیقت ذات خدا،فراعقل، فرا تصّور وفرا حسّ »و...89 قاعده(که برگرفته از مبانی کلامی- تفسیری است) مانند؛«لزوم پایبندی به ملازمات عقلی ،در مباحث توحیدی»،«ضرورت متکی بودن، ایمان واعتقاد به خدا، برعقل و مبانی عقلی»و...44 نکته در باره منابع قابل استناد(شامل معرفی، نقد وتحلیل منابع) «عقل وادراکات عقلی، منبعی معتبربرای شناخت خدا وصفات الاهی»،«هستی شناسی تجربی، از منابع شناخت خدا»و... 70روش به کار گرفته شده از سوی امام(ع)که دارای کاربرد درتفسیر آیات کلامی است،مانند؛«اعتماد امام(ع)به عقل نظری، رفتار فطری و سیره عملی عقلا» و...بدیهی می نماید که بسیاری از موارد یاد شده، دارای تکرار وهمپوشانی است، امّا تکراری که از یکسو دارای مستنداتی متفاوت است واز سوی دیگراهمیت یک مبنا،قاعده،منبع یا روش را می رساند.
تأثیر عوامل غیر معرفتی در معرفت دینی از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
لیلا شایسته‎رخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت، به معنای باور صادق موجّه و به تعبیر صدرالمتألّهین، صورت علمی حاکی از حقیقت خارجی و مطابق با آن است. معرفت دینی که از مباحث مهم معرفت‌شناسی به شمار می‌آید، معرفتی برگرفته از دین و در مورد دین است که از مسائل بنیادین این نوع از معرفت، مسأله مبدأ و معاد است. یکی از مباحث اساسی در حوزه معرفت دینی، سوال از تأثیر یا عدم تأثیر عوامل غیرمعرفتی در این نوع معرفت و چگونگی تأثیر آن عوامل، بر فرض وجود چنین عواملی است. آگاهی از این عوامل غیرمعرفتی و مکانیسم تأثیر آن‌ها بر شناخت انسان از دین و مسائل بنیادین آن، نقش به‌سزایی در دست-یابی به معرفت دینی صادق نیز در نیل انسان به کمال حقیقی خویش ایفا می‌کند.براساس آراء صدرا، این عوامل به دو قسم مفید یا موثر و منفی یا بازدارنده تقسیم می‌گردد. عوامل غیرمعرفتی موثر بر معرفت که از آن‌ها به فضائل و کمالات اخلاقی و عبادی یاد می‌شود، عبارتند از: تصفیه و جهاد با نفس، ریاضت، حسن خلق، تقوا، خوف و خشیّت، همراهی علم و عمل- عمل صالح، نماز، عبادت، طاعت و اخلاص.عوامل مذکور، باعث ایجاد و رشد و بالندگی معرفت می‌گردد و حجب میان نفس و حقیقت را برطرف نموده، قلب را مهیّای دریافت معارف حقّه می‌سازد. در مقابل، عوامل غیرمعرفتی منفی، که همان معاصی و رذائل اخلاقی است، نظیر گناه، جهل و غفلت، حبّ دنیا، عجب و کبر، حسد، کینه و عشق، پیروی از هوای نفس، ریا، شرک، نفاق، حبّ جاه و مقام، تقلید، حیا و کفر، آرزوهای طولانی و وسوسه، قلب را مکدّر می‌کند و در نتیجه، آن را از تابش نور معرفت محروم می‌گردانند؛ چرا که تنها قلب عاری از هرگونه آلودگی، قابلیّت دریافت نور معرفت را دارد.
بررسی مبانی معرفت‌شناختی و روش شناختی علم دینی از منظر آیت‌الله مصباح یزدی
نویسنده:
آسیه گنج خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با پیشرفت روزافزون علوم طبیعی و علوم انسانی، مسئله چگونگی مواجهه دین با این علوم مطرح می‌شود. در اثبات، نفی و انکار رابطه علم و دین و علم دینی، دیدگاه-ها مختلف است. با توجه به اهتمام ویژه حضرت علامه مصباح یزدی به علوم انسانی اسلامی و ویژگی خاص دیدگاه ایشان در پرداختن به مبانی فلسفی علوم انسانی و علم دینی، تحقیق پیش‌رو با بکارگیری روش تحلیلی و توصیفی به بررسی نظریات حضرت استاد در رابطه با علم دینی و مبانی معرفت شناختی و روش شناختی آن -پرداخته و از منظر ایشان، به برخی ابهامات پاسخ می‌دهد.از دیدگاه ایشان، دین وظیفه‌ای در قبال کشف روابط علّی میان پدیده‌‌ها ندارد. آنچه برای دین ضرورت دارد، شناخت و بیان تأثیر پدیده‌‌ها در سعادت و شقاوت انسان است. این امر در بسیاری موارد با عمل اختیاری انسان در ارتباط است. با توجه به بررسی کنش‌های ارادی و آگاهانه انسانی و احکام، آثار و پیامدهای آن در علوم انسانی، علم دینی در گستره علوم انسانی اسلامی محقق خواهد بود. از دیدگاه علامه مصباح، آنچه به علوم انسانی موجود، صبغه الحادی می‌دهد، مبانی فلسفی و بخصوص مبانی معرفت‌شناختی است. اثبات امکان علم به واقع، بررسی موانع معرفت صحیح، رد مبانی تجربه گرایی و لزوم یقین معرفت شناختی در استناد نتایج بدست آمده به دین، از ویژگی‌های دیدگاه حضرت استاد است. در علم دینی روش و منبع، شرط نیست. بلکه نظریه‌های بدست آمده از وحی، عقل و... باید در راستای کمال حقیقی انسان در حوزه باورها و ارزش‌ها و با متدولوژی صحیح –روش فقاهتی- باشد. در این نظریه، "مراجعه به وحی"، یک روش در گردآوری و تولید نظریه‌های علمی بوده، ارزش معرفتی یقین حاصل از آن، کمتر از معرفت‌های یقینی دیگر نیست.
  • تعداد رکورد ها : 568