جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336211
نسبت حقیقت و هنر در فلسفه گادامر
نویسنده:
فاطمه کریمی؛ استاد راهنما: اصغر واعظی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پرسش از نسبت میان حقیقت و هنر، پرسشی به قدمت تاریخ فلسفه کلاسیک است. گادامر در بخش نخست کتاب حقیقت و روش در پی پاسخ به این پرسش است. او در تلاش است تا تبیینی از حقیقتِ هنر ارائه دهد که زیربنایی برای هرمنوتیک فلسفی‌اش باشد. او در هرمنوتیک فلسفی خود، در پی تنزل سهم «روش» در شناخت، فهم و دستیابی به حقیقت است. این به معنی انکار نقش روش نزد او نیست، بلکه تغییر دیدگاه از هرمنوتیک روش‌شناختی به هرمنوتیک هستی‌شناختی را مدنظر دارد. گادامر در هرمنوتیک فلسفی‌اش تلقی بدیعی از فهم ارائه می‌کند که مقدمه پرداختن به آن را در تبیین حقیقتِ هنر می‌یابد. هنر نزد گادامر از صرف لذتی که در زیبایی‌شناسی کانتی داشت، فراتر می‌رود و در نسبت با حقیقت قرار می‌گیرد. او اهمیت فلسفی هنر را در این می‌داند که در اثر هنری حقیقتی به تجربه در می‌آید که از هیچ طریق دیگر قابل حصول نیست و این حقیقت در برابر سیطره‌جویی هرگونه تأمل عقلی نسبت به خود ایستادگی می‌کند. گادامر در تلاش است تا از طریقی غیر از شناخت گزاره‌ای و مفهومیِ علم تجربی به حقیقت دست‌ یابد تا بتوان آن را به شناخت در حوزه علوم انسانی تعمیم داد. او برای این امر از بازیابی شأن معرفتی هنر آغاز می‌کند و با بررسی مفاهیم اومانیستی بیلدونگ، حس مشترک، قوه حکم و ذوق که پیش از کانت مولفه‌هایی برای دست‌یابی به حقیقت بودند و توسط کانت از ارزش معرفتی‌شان کاسته شد و به حوزه‌ ذهن تقلیل یافتند، به نقد ذهنی‌سازی هنر و آگاهی زیبایی‌شناختی می‌پردازد. گادامر پس از بیان نقد خود به زیبایی‌شناسی کانتی با توسل به مفاهیمی مانند بازی، جشن و نماد، به دفاع از حقیقتی می‌پردازد که از مواجهه با اثر هنری حاصل می‌شود. در این پایان‌نامه، پس از بررسی پیشینه هرمنوتیک و مسئله فهم و همچنین پیشینه زیبایی‌شناسی و هنر و نسبت آن با حقیقت، به نقد گادامر بر زیبایی‌شناسی کانتی و آگاهی زیبایی‌شناختی می‌پردازیم و سپس هستی‌شناسی اثر هنری را که گادامر برای تبیین چگونگی فهم تجربه اثر هنری و دریافت حقیقت آن، با توسل به مفاهیم کلیدی‌ای از جمله بازی، جشن و نماد بهره می‌گیرد، مورد بررسی قرار می‌گیرد.
آموزه ها و اهداف اخلاقی و تربیتی قصه حضرت عیسی (ع) در قرآن و شبهه شناسی آن (با تأکید بر تفاسیر معاصر)
نویسنده:
فاطمه باقیان زارچی؛ استاد راهنما: علی محمد میرجلیلی؛ استاد مشاور: سمیه یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خداوند متعال با معرفی الگوهای نمونه و برجسته درعرصه های مختلف و با بیان حوادث و داستان زندگی پیامبران نکات کاربردی را برای بشر قرار داده است تا با عمل به آنها به رشد معنوی و اخلاقی خود برسند. حضرت عیسی(ع) به عنوان چهارمین پیامبر اولوالعزم، دارای شریعت و کتاب آسمانی انجیل، جایگاهی ویژه در میان پیامبران یاد شده در قرآن کریم به خود اختصاص داده است. قرآن کریم به بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی(ع) و عنایات خداوند به ایشان نظیر سخن گفتن در گهواره و نیز زنده کردن مردگان و شفای بیماران و دمیدن حیات در گِلِ بیجان ... پرداخته است. با این حال، شبهاتی در مورد داستان حضرت عیسی(ع) مطرح است که این شبهات به دو دسته تقسیم می شوند: شبهات کهن و شبهات جدید. شبهات کهن نظیر چگونگی تولد او از مادری که ازدواج نکرده بود و چگونگی سخن گفتن او در گهواره و... . شبهات جدید نیز به نمادین بودن داستان حضرت عیسی(ع)، تناقضات اناجیل در باورهایشان، ازدواج حضرت عیسی با زنی بدکاره، چگونگی شریعت حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور امام زمان(عج)، اتحاد شخصیت امام زمان با حضرت عیسی(ع) یا تفاوت آنها و ... اشاره دارند. در این نوشتار به تبیین و توضیح داستان حضرت عیسی(ع) در قرآن، ارائه تعریفی کامل از شخصیت و رسالت آن حضرت و همچنین، تبیین نکات اخلاقی و تربیتی این داستان و پاسخ به شبهات وارده در مورد آن با تأکید بر تفاسیر معاصر شیعه و سنی پرداخته می شود.
رابطه شفاعت و حق‌ الناس
نویسنده:
مجتبی حاجیلو؛ استاد راهنما: مهدی نصرتیان؛ استاد مشاور: محمد رکعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
شفاعت از مفاهیم بنیادین در اعتقادات امامیه است که ریشه در آیات قرآن کریم دارد و نمود رحمت و لطف الهی نسبت به بندگان است. اصل شفاعت از آنِ خداوند متعال است و با اذن او گروهی از بندگان صالح می‌توانند در مقام وساطت میان خالق و مخلوق قرار گیرند. در عین حال، تبیین ابعاد و گستره‌ی شفاعت، به‌ویژه نسبت آن با حق‌الناس، همواره از چالش‌های اندیشه‌ی دینی بوده است. این پژوهش با عنوان «رابطه شفاعت و حق‌الناس» به بررسی دیدگاه متکلمان امامیه درباره‌ی شمول شفاعت نسبت به گناهان مرتبط با حقوق مردم پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و بر پایه‌ی منابع قرآنی، روایی و آثار کلامی شیعه است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که شفاعت در اصل، امری عام و فراگیر است و هیچ گناهی به‌طور ذاتی از دایره‌ی آن بیرون نیست، اما کیفیت تحقق آن در موارد مرتبط با حق‌الناس به وضعیت فرد و مشیت الهی بستگی دارد. از منظر امامیه، شفاعت موجب اسقاط حق دیگران نمی‌شود بلکه نشانه‌ی رحمت الهی در بستر عدالت است؛ بدین معنا که خداوند هم حق صاحب حق را ادا می‌کند و هم گنه‌کار را مشمول مغفرت می‌سازد. این نتیجه، تصویری متعادل از ارتباط رحمت و عدالت در نظام الهی ارائه می‌دهد.
بررسی شیوه های تبیین مفهوم توحید در متون نثر عرفانی با تکیه بر تمهیدات و فیه ما فیه
نویسنده:
مژگان سالک اصفهانی؛ استاد راهنما: مریم ابوالقاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از بدو ظهور تصوّف اسلامی، افرادی بوده اند که درباره اصول و بنیادهای آیین اسلام دغدغه و دل مشغولی های باریک بینانه و دقیق داشته و بر آرای معرفتی و اعتقادی تصوّف اسلامی تأثیرگذار بوده اند. این تأثیرات هم در روش صوفیه و هم در آثار و متون فارسی مشتمل بر متون منظوم و منثور عاشقانه و عارفانه دیده می شو د. بسترهای معرفتی آثار مهم ادبیات عرفانی و صوفیانه فارسی در زمینه توحید بسیار گسترده است . به نظر می رسد نقد مبانی معرفتی و کلامی در متون عرفانی فارسی و تحلیل و شناسایی آنها در فهم و شناخت آثار نیز بسیار است. توحید یکی از مباحث اساسی و کلیدی عرفان اسلامی است. مکاتب مختلف هیچ کدام در ثبوت توحید اختلاف ندارند اما تبیین این اصل مهم عرفانی در شناخت دیگر مبانی سیر و سلوک کارگشاست. عرفا در باب توحید به ارائه تعاریف و طبقه بندی های مختلف پرداخته اند و جایگاه آن را بیان کرده اند. بررسی شیوه تبیین مفهوم توحید در متون نثر عرفانی می تواند ابزاری برای درک عمیق تر جایگاه توحید در عرفان اسلامی باشد که از آن به تبیین دیدگاه های عرفا در باب توحید رسیده و ابعاد بیشتری از آرای آنها روشن می گردد. اساس رسالت حضرت محمّد (ص) بر توحید استوار است. اعتقاد به توحید و یگانگی خدا وجه مشترک تمام ادیان الهی است و انسان با پذیرش آن از شرک و کفر رهایی پیدا می کند. شعار توحید و باور به لا اله الّا الله با عبارت های گوناگون در قرآن تکرار شده است. در احادیث بر یگانگی خداوند تأکید فراوان شده و حضرت علی (ع) نیز با بیانی رسا مفاهیم توحیدی را در نهج البلاغه بیان فرموده اند. مبحث توحید در عرفان اسلامی از جمله مباحث اصلی و زیربنایی است و ریشه و اساس بسیاری از مباحث معرفتی را در بر می گیرد. عرفا در بیان مباحث عرفانی، شواهد بسیاری از قرآن و احادیث نقل می کنند که نشان می دهد اساس توحید در عرفان اسلامی بر پایه شریعت است و در کلام عرفا مفهوم گسترده ای پیدا کرده و با دقّت نظرهایی از جانب آنها همراه گردیده است. اولین و مهمترین قدم در اثبات ایمان، توحید است که در مقابل شرک قرار دارد و عبارت از اقرار به وحدانیّت و بی نیازی خداوند است و باور به اینکه موجودیّت همه مخلوقات، معلول اراده او و بازگشت همه چیز به سوی اوست. کاملترین و موجزترین عبارت برای بیان این معنی، عبارت لا اله الّا اللّه است. توحید در لغت به معنای یکتا کردن، یگانه کردن، خدا را یگانه دانستن و اقرار به یگانگی خداوند است. مهمترین اصلی که در عالم حکومت می کند اصل توحید است که اصلی فراگیر هم در ذات، صفات و افعال خداوند است و هم در مجموعه عالم آفرینش و قوانین حاکم بر آن و همه چیز باید سرانجام به این اصل بازگردد. متکلّمان به چهار مرتبه ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی برای توحید معتقدند که در مورد توحید ذاتی و توحید عبادی اختلافی ندارند. بیشتر اختلاف متکلّمین در توحید صفاتی و توحید افعالی است. توحید شهودی از ابتکارات صوفیه است که از نظر متکلمان در تقسیم بندی مراتب توحید قرار نمی گیرد و عبارت از یگانگی حق است که در کثرت ها جلوه کرده و اشیاء را به نور هستی منوّر کرده است. نفوذ علم کلام و اندیشه های کلامی در ادب فارسی بسیار گسترده است و غالب موضوعات کلامی را می توان در آثار عرفانی مشاهده کرد. توحید که نخستین و مهمترین اصل اعتقادی و زیربنای نظام اعتقادی و ارزشی اسلام است نیز به فراوانی در آثار عرفانی مطرح و تبیین گردیده است. به عنوان مثال، عطار نیشابوری از شاعرانی است که در آثار منظوم و منثورش دیدگاه های کلامی را با ذوق عارفانه خود در آمیخته و به نظر می رسد که از فقه به کلام و از کلام به فلسفه و از فلسفه به علم باطن که طریقه صوفیه است، گرایش پیدا کرده باشد. او علاوه بر چهار مرتبه توحید که در بالا ذکر شد به توحید عبادی نیز اعتقاد دارد که در مثنوی هایش به آن اشاره کرده است. توحید بحث اساسی دین و اسلام است و در متون عرفانی به عنوان شاخه اصلی و ریشه تمام اعتقادات مورد بررسی قرار گرفته است. حکیم سنایی غزنوی نیز از جمله کسانی است که موضوع توحید را هدف و اساس کار خود قرار داده و شعر فارسی را با اندیشه های صوفیانه در آمیخته و پایه گذار ادبیات منظوم عرفانی می شود که عطار و مولانا نیز به او افتخار می کنند. در روزگار سنایی، قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم هجری، عرفان در مشرق زمین در حال تکوین بوده و اندیشه های عرفانی همراه با اشعار صوفیانه در آثاری مانند اسرارالتوحید ابوسعید ابوالخیر، تمهیدات عین القضات همدانی، کشف الاسرار میبدی و سوانح العشاق احمد غزالی قابل مشاهده هستند. سنایی نیز شاعری بوده اساس پیام و هدف او بر محور توحید و عشق استوار است. عرفان همواره پدیده ای اجتماعی بوده و تحت تأثیر تحولات جامعه، نمودهای گوناگون داشته که گاهی در اوضاع اجتماعی ناسالم و اعتقادی بیمارگونه دارای سیر قهقرایی می شده و رو به ابتذال پیدا می کرده و برخی عرفا و صوفیه نامدار به منظور اصلاح طریقت تصوّف و عرفان و زدودن آلایش ها و تهمت ها از آن، کتاب هایی تألیف می کردند، از جمله، اللّمع از ابونصر سرّاج، رساله قشیریه از ابوالقاسم قشیری، کشف المحجوب از ابوالحسن هجویری و .. این عارفان در دوره های مختلف بر اساس قدرت فهم مخاطبان، شرایط روزگار و حال و مرتبه سلوکی خود، تعاریف بسیاری از توحید ارائه داده اند. عارفان مسلمان کلمه توحید، لا اله الّا الله را با تجارب عرفانی خود از وحدت در ارتباط می دانستند. البته ابن عربی اندلسی ( 560-638 ق) در قرن ششم هجری نظریّه ای را در توحید مطرح کرد که به "وحدت وجود" مشهور است. اصطلاح "وحدت وجود" از دو کلمه "وحدت" و "وجود" ترکیب یافته است و بر اساس این نظریّه "وجود" دارای واقعیت عینی و خارجی است و بر اساس این پیش فرض، نظریّه او بر دو اصل استوار است: نخست، انحصار هستی و وجود به خداوند و دیگر نفی وجود از ما سوی الله.
اینهمانی شخصیت انسان پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و متکلمین جسم‌ انگار مسلمان
نویسنده:
فاطمه البرزی؛ استاد راهنما: روح الله سوری؛ استاد مشاور: نادر شکرالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش پیش‌رو از زاویه‌ای خاص به حیات پس از مرگ می‌نگرد و درپی تبیین این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ با شخصیت پیش از مرگ اوست. در اینجا دو رویکرد کلان از سوی ملاصدرا و متکلمان جسم‌انگار ارائه شده است. با نظر بر آراء متکلمان جسم‌انگار مسلمان در رابطه با این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ و همچنین با توجه به تعاریف و لوازم دیدگاه آنان، نتیجه حاصل شده این است که شخصیت انسان محصور و محدود به جسم اوست و برای انسان خارج از بعد مادی، ملاک دیگری قائل نیستند؛ دیدگاه آنان باتکیه بر ظواهر آیات و روایات دینی به صورت جسم‌انگارانه شکل گرفت و رشد یافت. در مقابل ملاصدرا باتکیه بر اصول فلسفی و با بهره‌گیری از ستون اصلی حکمت متعالیه- اصل حرکت جوهری و تجرد نفس- نادرستی و ناروایی دیدگاه متکلمان را اثبات کرده و به دفع شبهات وارده پرداخته است. طبق دیدگاه ملاصدرا شخصیت انسان وابسته به جسم نیست و نفس نمی‌تواند جسمانی باشد. درنتیجه مسئله این‌همانی نفس پس از مرگ و معاد، متناسب با این دیدگاه تبیین می‌شود. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه میان دو رویکرد یادشده می‌توان نتیجه گرفت که نظریه متکلمین جسم‌انگار پایه و اساس فلسفی و عقلانی نداشته و همچنین با نصوص دینی که نظریه خود را بر آن استوار کرده اند نیز در تناقض است.
قاعده حرمت تنفیر از دین از منظر فقهاء با تأکید بر آرای امام خمینی
نویسنده:
عبدالله نوبری؛ استاد راهنما: زهره خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
بررسی مقایسه‌ای عرفان مولانا و ابن‌ عربی خداشناسی عرفانی
نویسنده:
امير يوسفي؛ استاد راهنما: علی اشرف امامی؛ استاد مشاور: محمد جواد شمس استاد مشاور: فاطمه زارع حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش پیش رو در پاسخ و نقد رویکردی نگاشته شده است که برخی از پژوهشگران، میان عرفان مولانا و ابن‌عربی نسبت تقابل و تفاوت بنیادین را ترسیم می‌کنند. صاحب این قلم از این روست که ابتدا به معرفت‌شناسی مولانا و ابن‌عربی در قالب یک نظام عرفانی پرداخته است. در این راستا، تبیین می‌شود که معرفت‌شناسی ایشان در مقابل دیگر مکاتب دارای یک وحدیت رویه است و از این جهت بنیان و دروازه مناسبی را برای مشابهت‌های معرفتی می‌گشاید. هر دو ذیل ولایت محمدی و شریعت اسلام ذیل قرائتی مشترک هستند و مولانا نیز تمام عمر علمی خود را در غرب عالم اسلام و غالباً در شهر قونیه (مرکز تعالیم ابن‌‌عربی) زندگی کرده است. در ضمن، روابط نزدیکی با بزرگان این مکتب داشته است لذا با توجه به این قرائن و مستندات فراوان از متون ایشان، برخی مشابهت‌ها بررسی شده است که به صورت گزینشی انتخاب شده‌اند تا قرابت این دو مکتب را در موارد مصداقی نظری تبیین و تشریح کند. اشتراک معرفتی در مفهوم اعیان ثابته و نفس‌الرحمن که دو مفهوم کلیدی نزد ابن‌عربی هستند مورد بررسی قرار می‌گیرد و ذکر این مفاهیم در آثار مولانا مستند می‌گردد. همچنین مفهوم بازار بهشت و همسویی در شناخت نوع عالم و جنس عالم هستی بررسی شده است. به نگاه مشترک ایشان در تأویل هستی‌ و مواردی چون تضایف اله و مألوه نیز پرداخته شده است. در نهایت خداشناسی ایشان به نحو تفصیلی مورد تفسیر قرار گرفت که نشان داده شد، ایشان در شناخت ذات خداوند و نظام اسماء ‌و صفات الهی که ابن‌عربی آن را بسط داده است نیز سخنان مشترک فراوانی دارند.
نقش عقل در ادیان ابراهیمی بررسی تحلیلی در پرتو قرآن
نویسنده:
مرتضی ناظم العبسلی؛ استاد راهنما: احمد الازرقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این چکیده به تأثیر عقل در فهم و تفسیر ادیان ابراهیمی با محوریت متون قرآنی می پردازد. عقل ابزاری مرکزی است که ادیان برای درک مفاهیم دینی و تحلیل متون بر آن تکیه می کنند. عقل ابزاری اساسی در تفسیر دین است که افراد را قادر می سازد تا متون دینی را عمیقاً تحلیل کنند. ذهن توانایی فرد را برای درک معانی و احکام قانونی افزایش می دهد که به توسعه درک جامع از دین کمک می کند. این مطالعه بر اساس قرآن کریم به عنوان مرجع اصلی است که در آن آیاتی که به استفاده از عقل و تدبر در آیات خداوند توصیه می کنند، مرور می شود. این امر در آیات فراوانی که اهمیت تفکر و تدبر در جهان هستی و احکام دین را برجسته می کند، مشهود است. چکیده شامل مقایسه ای بین سه دین ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) و نحوه برخورد هر یک با مفهوم عقل است. نتایج حاکی از آن است که در مورد اهمیت عقل توافق کلی وجود دارد، اما کاربردهای عملی این مفهوم بین ادیان متفاوت است. نتایج حاکی از آن است که هر سه دین به نقش عقل اذعان دارند، اما هر دینی تعیین می کند که چگونه در زمینه های مذهبی مختلف مورد استفاده و اعمال قرار گیرد. این تفاوت نشان دهنده تنوع فکری و معنوی جهان ابراهیمی است. برجسته کردن نقش عقل، درک متقابل ادیان را افزایش می دهد و به گفت و گوی فکری و دینی کمک می کند. این پژوهش همچنین افزوده ارزشمندی برای کتابخانه اسلامی به شمار می رود، زیرا افق های جدیدی را برای تحقیق در رابطه عقل و دین می گشاید، که به توسعه مطالعات دینی از منظر عقلی کمک می کند. درک نقش عقل در ادیان ابراهیمی گامی اساسی در جهت ارتقای تفاهم و ارتباط بین اقوام و فرهنگ های مختلف است و اهمیت تفکر انتقادی را در زندگی دینی نشان می دهد.
بازخوانی جایگاه (اعتبار، ارزش) «ظن» در «اعتقادات دینی» با رویکرد انتقادی به دیدگاه مشهور متکلّمان امامیّه
نویسنده:
امیر علمدارقهفرخی؛ استاد راهنما: عباس مهدوی؛ استاد مشاور: حمیدرضا شریعتمداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مشهورِ متکلّمان امامیّه، معتقداند که «اعتقادات»، گمان‌بردار نیست و بر این دیدگاه، به ادله‌ای عمدتاً درون‌دینی، مانند نهی از پیروی از ظنّ در آیات قرآن، همچنین برخی ادلّه‌ی برون‌دینی تمسک کرده‌اند. از طرفی «خبر واحد»، «ظواهر متون دینی» و «تقلید» را موجب پیدایش «ظن» می‌دانند؛ در نتیجه، از نظر ایشان، این سه مورد، نمی‌تواند عقیده را ثابت کند. در مقابل امّا، برخی ـ خصوصاً در دوران متأخّر ـ به این سو گرایش پیدا کرده‌اند که فی الجمله می‌توان پاره‌ای از گزاره‌های ظنی را نیز جزء معتقدات دینی قلمداد کرد و ضمن پاسخ به ادله‌ی دیدگاه سابق، بر مدّعای خود ادلّه‌ای برپا داشته‌اند. ازاین‌رو اخبار آحاد، ظواهر یا تقلید ـ هرچند ظنی هستند ـ می‌توانند مُثبِت گزاره‌ی اعتقادی باشند. در نتیجه‌ی این نگاه، یک فرد دیندار، مجموعه اعتقادات گسترده‌تری نسبت به فردی با دیدگاه اول خواهد داشت. پژوهش حاضر بعد از طرح مباحث مقدماتی، با واکاوی ادله‌ی طرفین در لابه‌لای متون کلامی و اصولی، در نهایت، دیدگاه دوم ـ یعنی ناتوانی ظنون در اثبات اعتقادات ـ را به دلایلی متفاوت از آنچه تاکنون اقامه شده، ترجیح داده و دلایل سابق را به چالش کشیده است. امّا اطلاق ظنی بودن ظواهر متون دینی را نپذیرفته و با استناد به قواعد گفتگو، پس از احراز عدم قرینه بر خلافِ عموم، اطلاق یا معنای حقیقیِ کلام، دلالت آن را بر همان معنای عام، مطلق و حقیقت، قطعی دانسته است؛ همین‌طور نشان داده که خبر واحد، در مواردی که راویْ راستگو و دارای حواس دیداری و شنیداری سالمی باشد، همچنین از حافظه‌ای دست کم در حد معمول برخوردار بوده و دچار فراموشی نباشد، مفید قطع است؛ چنانکه تقلید نیز به طور مطلق موجب پیدایش ظن نیست، بلکه چنانچه تخصص و صلاحیت اهل خبره احراز شود، قطع به دنبال دارد؛ خصوصاً آنجا که همه بر دیدگاه واحدی اتفاق داشته باشند؛ بلکه در مواردی مقلّد می‌تواند با ورود اجمالی به استدلال، درستی مدّعا را ارزیابی کند، که اساساً این صورت، تقلید محسوب نمی‌شود.
نقد دیدگاه «طارق القحطانی» درباره تعارض روایات شیعی مربوط به علت غیبت امام مهدی (ع)
نویسنده:
ام البنین ربیعی؛ استاد راهنما: حسن زرنوشه فراهانی؛ استاد مشاور: محمد عترت دوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
غیبت امام مهدی (ع) از مسائل کلیدی در اندیشه مهدویت است که در منابع روایی شیعه علل مختلفی برای آن بیان شده است. در مقاله‌ای با عنوان «الغیبه عند الشیعه الاثنی عشریه و اسبابها؛ دراسه تحلیلیه نقدیه» نوشته «طارق بن سعید بن عبد الله القحطانی» با تمسک به همین روایات، ادعا شده که روایات شیعی در باب علت غیبت، نا معتبر، متعارض و غیر قابل جمع هستند. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به شبهات مقاله مذکور درخصوص علت غیبت امام مهدی (ع) و با استفاده از روش «توصیف و تحلیل»، ابتدا ضمن بیان ادعای مطرح شده، بر مبنای دو رویکرد اعتبارسنجی راوی‌محور و قرینه‌محور، اعتبار سندی روایات را واکاوی می‌کند و نشان می‌دهد که همه آن‌ها قابلیت حمل بر اعتبار و صحت را دارند. سپس با بررسی دلالت آن‌ها، به این نتیجه می‌رسد که چون تمامی علل غیبت مطرح شده در روایات از جنس علت ناقصه هستند و نه علت تامه، بنابراین می‌توان میان آن‌ها جمع دلالی کرد و نیازی به ترجیح آن‌ها بر هم نیست. بدین‌ صورت که می‌توانیم برخی از آن‌ها را علت حدوث غیبت و برخی دیگر را علت بقاء غیبت بدانیم، یا یکی از علل را اصل و بقیه را فروع آن در نظر بگیریم.
  • تعداد رکورد ها : 336211