جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336211
مقایسه ایده حکومت دینی در عصر غیبت در اندیشه شهید محمد باقر صدر و علی صفایی حائری
نویسنده:
سعید بابائی؛ استاد راهنما: پرویز امینی؛ استاد مشاور: جواد حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با رویکردی تطبیقی به واکاوی آراء دو اندیشمند شیعه، شهید سید محمدباقر صدر و استاد علی صفائی حائری، در باب چیستی و چگونگی حکومت دینی در عصر غیبت می‌پردازد. یافته‌های تحقیق حکایت از آن دارد که این دو متفکر، با وجود اشتراک در غایت نهایی یعنی استقرار حکومت اسلامی مبتنی بر ارزش‌های دینی، در مبانی نظری، مسیر تحقق و سازوکارهای عملیاتی دارای تمایزات ساختاری هستند. شهید صدر با تکیه بر منظومه فقهی-اصولی و با محوریت نظریه «ولایت فقیه»، الگویی نهادی و ساختارمند را طرح می‌کند که در آن مشروعیت الهی از طریق نصب عام فقیه جامع‌الشرایط تأمین شده و مقبولیت مردمی تجلی می‌یابد. در مقابل، صفائی حائری با رویکردی تربیتی-انقلابی و تأکید بر «دولت آموزگار»، اولویت را به خودسازی و تحول فرهنگی-اخلاقی جامعه می‌دهد و حکومت را نه به مثابه سازه‌ای صرفاً حقوقی، بلکه به عنوان تجلی عینی بلوغ فکری و عملی امت و زمینه‌ساز حکومت معصوم می‌داند. این مطالعه با مقایسه این دو الگو در مؤلفه‌های کلیدی چون مشروعیت، غایت، ساختار، نقش مردم و جایگاه ارزش‌ها، در نهایت نشان می‌دهد که این دو دیدگاه نه تنها در تقابل نیستند، بلکه در ترسیم افق حکومت دینی می‌توانند به عنوان دو حلقه مکمل در سطوح «ساختارسازی» و «بسترسازی» تلقی گردند.
بررسی تطبیقی گفتمان حجاب در اسلام و یهودیت در عصر جدید
نویسنده:
زهرا ذاکررضوی؛ استاد راهنما: منصور معتمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حجاب در معنای کلی و عام خود در همه ادیان ابراهیمی حائز اهمیت است. مسأله حجاب به طور خاصبه معنای پوشش ظاهری بانوان از مباحث مشترک مطرح شده در ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام است و شواهد متعددی در کتب مقدس اعم از عهد عتیق یا تنخ (شامل تورات، کتاب انبیاء و مکتوبات مقدس)، تلمود، عهد جدید، قرآن کریم و راه و روش پیروان اولیه برای آن وجود دارد. تنها تفاوتی که مسأله حجاب در همه ادیان ابراهیمی دارد حدود حجاب و گاهی فلسفه آن است. پژوهش حاضر ضمن بررسی اجمالی پیشینه تاریخی حجاب در ادیان یهودیت و اسلام در صدد بررسی تطبیقی آن به عنوان یک مسأله در دوران حاضر و همچنین مواجهه مسلمانان و یهودیان با جهان جدید و مدرنیته و چگونگی برخورد آن‌ها با مسأله حجاب می‌باشد که از آن به گفتمان حجاب تعبیر می‌‌شود. دین یهودیت از قدیمی‌ترین ادیان صاحب شریعت محسوب می‌شود و در تعالیم آن از موضوع حجاب یاد شده است. در تورات و نیز در کتب انبیاء عباراتی وجود دارد که رواج استفاده از حجاب سر و اندام و حتی صورت با روبند یا برقع را نشان می‌دهد. زنان طی سالیان طولانی در یهودیت از جایگاه خوبی برخوردار نبودند و اختیاری در زمینه تصمیم‌گیری درمورد بسیاری از مسائل از جمله پوشش خود را نداشتند و طبق نظر ویل دورانت، یهودیان وجود آنان را فقط به دلیل تأمین منبع تولید سربازان جنگ‌جو تحمل می‌کردند.(دورانت،1374،ص149) عصر روشنگری در تاریخ فلسفه غرب و همچنین یهودیت در میانه سده هفدهم آغاز شد و انقلاب‌های عظیمی در دانش و فلسفه به وجود آورد. اهداف روشنفکران در این دوره آزادی، پیشرفت و مدارا بود. در این میان زنان نیز برای رسیدن به حقوق خود و ارتقای جایگاهشان در جامعه تلاش‌هایی کردند. رعایت حجاب در اسلام نیز مورد تأکید قرار دارد و حجاب زن در برابر مردان بیگانه جزء ضروریات و واجبات دین است. آیات حجاب که در طول ده سال حکومت اسلامی پیامبر در مدینه نازل شد، در ابتدا خطاب به زنان پیامبر بود و سپس شامل همه مسلمانان گشت.حدود حجاب در اسلام در روایاتی برشمرده شده است و بنابر تعالیم قرآن، کلیه فرق اسلامی به ضروری بودن حجاب و در مورد حدود آن (پوشش همه بدن به جز دست‌ها تا مچ و صورت) هم‌نظراند. در دین اسلام فلسفه و چرایی آن با صراحت بیشتری مورد توجه قرار گرفته و مواردی مانند حفظ شخصیت زن از طمع بیماردلان به عنوان منشأ این حکم ذکر شده است. زنان تا صدها سال پیش از انقلاب مشروطه در وضعیت زیردستانه قرار داشتند؛ حالتی که نه می‌توانستند آن را تغییر دهند و نه امیدی داشتند که بتوانند حقوق خود را دریافت کنند. آن‌ها حتی اجازه نداشتند کنار همسر خود در ملأ عام قدم بزنند چه رسد به اینکه همسرشان را خود انتخاب کنند یا برای رسیدن به انتخاب‌های دیگر تصمیم بگیرند. در زمان انقلاب مشروطه و مواجهه با جهان جدید بود که زمینه بروز تغییرات گسترده در ایران رقم خورد و این انقلاب را می‌توان «آغاز» یک رنسانس تاریخی برای زنان ایرانی دانست. این پژوهش بعد از نگارش کلی پیشینه حجاب در یهودیت و اسلام، در پی بررسی عصر جدید و عوامل اجتماعی مرتبط با گفتمان حجاب در این زمان خواهد بود. عصر جدید به‌معنای برخورد با مدرنیته و تجدد که در اروپا حدوداً از نیمه قرن هفدهم و قرن هجدهم و همچنین در اسلام و ایران از حدود سال‌ 1280‌ و نزدیک به انقلاب مشروطه آغاز می‌شود. یهودیان که از جهان قرون وسطایی گتو به زندگی روشنفکرانه قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم وارد گشتند با این تحولات روبه‌رو شدند. همچنین ما در این پژوهش قصد داریم به بازنگری برخی آثار موزس مندلسون(1729-1786) و نحمان کروحمال(1785-1840) بپردازیم. دو الهی‌دان بزرگ عصر جدید که سنت‌گرایان، آن‌ها را بانی اصلی نهضت اصلاح‌گرایی می‌دانستند و دیگران را از خواندن آثارشان منع می‌کردند. مندلسون در سرآغاز این دوره انتقالی فرهنگی قرار داشت و زندگی و آثار وی برجهت‌گیری آن تأثیر بسیاری نهاد. او یک یهودی راست‌کیش بود که به جزئیات آداب آن جماعت اهمیت می‌داد. به طور مثال در ایام عزای عمومی در تقویم یهودی، موی سر و صورت خود را اصلاح نمی‌کرد و همسرش مانند زنان یهودی پس از ازدواج موی سر خود را می‌پوشاند؛ با این حال ایشان تغییر در آداب و شعائر یهودیت را برای بروز جنبش اصلاح‌گرایی لازم می‌دانست. در قرن نوزدهم طی جریاناتی در جامعه یهود اشورین، (Schwerin؛ شمال آلمان، شرق هامبورگ، کنار دریاچه اشورینر) دو تلقی مختلف از هلاخا به وجود آمد که مندلسون و حاخام‌های منتقد نماد آن بودند و آن یکی از اصلی‌ترین علل تقسیم جامعه یهود اروپا به دو گروه متفاوت بود. عده‌ای از یهودیان مانند اصلاح‌گرایان درپی تغییر سنت‌های گذشته و هماهنگ‌سازی با عصر جدید بودند و بیشتر رهبران راست‌کیشی موضع محافظه‌کارانه داشتند و از تقدس سنت دفاع می‌کردند. واضح است در چنین شرایطی مسائل و احکام مختلف از جمله حجاب مورد بازبینی قرار گیرد و موافقان و مخالفان خود را داشته باشد. کروحمال نیز به فلسفه تاریخ توجه داشت و اهمیت او در سودمندی اندیشه‌هایش و بُعد تاریخی‌ای بود که بخش زیادی از حیات فکری یهودیت قرن نوزدهم را تحت نفوذ خود گرفت. برخی از کسانی‌که از اندیشه‌های او تبعیت می‌کردند، سنت‌گرایانی بودند که بین تحقیقات سکولار و دیدگاه‌های تاریخی با مسائل تلمودی و قرون وسطایی ارتباط ایجاد می‌کردند. در سال‌های بعد نیز دیگرانی آمدند که مدافع اصلاحاتی معتدل، مطابق و هماهنگ با تحقیقاتی که در تاریخ و تحولات اندیشه و رفتار یهودیان داشتند، بودند.بعد از اروپا و تحولات آن در خصوص گفتمان حجاب، این مسأله در چهارچوب بحث دفاع از حقوق زن در کشورهای اسلامی نیز مطرح شد. سابقه این مباحث در کشور ما، به صورت محدود به سه چهار دهه پیش از مشروطه و بیشتر به پس از انقلاب مشروطه، به ویژه دوره سلطنت رضاخان پهلوی(1320-1305) برمی‌گردد. حجاب یک عمل اجتماعی، شرعی و عرفی است و ضروری است تا هر مبحث از هم تفکیک و بررسی شود.
مولفه های گفتگوی ادیان و پیامدهای آن از دیدگاهی هانس کونگ
نویسنده:
خلیل رحیمی زاده؛ استاد راهنما: قدرت الله قربانی؛ استاد مشاور: رسول رسولی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
جهان دچار جنگ ها و خشونتهای پراکنده است. در عصر انفجار اطالعات و ارتباطات و دهکده جهانی، مایه تعجب و جای پرسش است که به جای کین و نفرین و ستیز و آویز، چرا گفتگو در آفاق جهان طنین انداز نیست؟ هانس کونگ یکی از متفکران و الهیدانان کاتولیک است که به صلح جهان از رهگذر صلح ادیان اندیشیده است. صلح ملت ها بدون صلح ادیان آنها ممکن نیست. صلح ادیان بدون گفتگو و تفاهم ممکن نیست و گفتگو بدون اخالق جهانی پا نمی گیرد. بنابراین، صلح جهانی و بقای بشر به اخالق جهانی گره خورده است. در این زمینه، تنها اخالق نیست که می تواند پایه و پایگاهی برای گفتگوهای ادیان قرار گیرد. عالوه بر اخالق، اصولی مشترک در خود ادیان وجود دارد که می تواند مبنای گفتگوی ادیان واقع شود. پرسش از مؤلفه های گفتگوی ادیان درواقع جستجوی اصولی در خود دین را پی می جوید. این جستار طبق روش تحلیلی و توصیفی انجام شده است. اصول یافته شده شامل دو دسته کلیاند: اصول فکری مشترک و اصول عملی مشترک. مهم- ترین اصول فکری مشترک در ادیان جهان عبارتند از: اصل آغاز )خدا(، اصل انجام )معاد(، مسأله جهان )آفرینش(، مسأله پیشوایان دینی )نبوت(، فرشتگان )موجودات روحانی عالم(، متون مقدس. اصول عملی عبارتند از: یکی اینکه شرایع شامل سه بخش می شوند: احکام و قوانین، آیین ها و مناسک، و دعاها و نیایش ها. و دیگری اخالق جهانی. اخالق جهانی وسیع ترین بنیاد برای گفتگوی ادیان است که حتی شامل غیردینداران هم می شود و آنان را به مشارکت در ساختن صلح و آینده نوین فرامی خواند. گفتگوی ادیان امر بی سابقه نیست. تمدن اسالم در گذشته تجربههایی از این سنخ داشته است، مانند ابوریحان و محمد داراشکوه، که به گفتگوی اسالم و هند نظر داشته و اقدام کرده اند. گفتگوی ادیان برای مشارکت در تحقق صلح جهانی و بقای نوع بشر ضروری است. ادیان به لحاظ اصول فکری و اخالقی خود ظرفیت مناسب برای آن را دارد. بازنگری و برخی اصالحات الزم است که این ظرفیتها کامل فعلیت و گسترش پیدا کنند.
بررسی رویکرد انسان شناختی آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیات بهشت و جهنم
نویسنده:
فتح الله صدوقی؛ استاد راهنما: روح الله نادعلی؛ استاد مشاور: حسین رحمانی تیر کلائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر زیست‌شناسان انسان جانداری دارای نطق و بیان است و به همین علت او را به عنوان حیوان ناطق می‌شناسند. از نظر استاد جوادی آملی قرآن کریم این تعریف را لایق انسان ندانسته و از وی به «حیّ متألّه» تعبیر نموده است و تفاوتش را با حیوان در عدم نابودی آن می‌داند. یعنی جنس روح آدمی که جنبه اصلی وجود وی را تشکیل می‌دهد «حیّ» است که هرگز نابود نمی‌شود. گرچه جسم آدمی، که جنبه فرعی وجود اوست، به مرور زمان از بین می‌رود و فصل ممیّز او از حیوان ناشی از «تألّه» او یعنی خداخواهی مسبوق به خدا شناسی او است. انسان وجودی حرفی دارد و قرآن کریم به فقر ذاتی و وجود حرفی انسان از یک سو و وجود مستقل و بی‌نیاز خدا از طرفی دیگر اشاره کرده است. درهای دوزخ و بهشت و طبقات آن ریشه در اخلاق و ملکات انسان دارد، یعنی انسان هر قدر بیشتر به ارزش‌های الهی و معنوی پای‌‌بند باشد، در طبقه برتری از بهشت قرار خواهد گرفت و هر قدر بیشتر از ارزش‌های الهی و معنوی تهی شود در مرتبه سخت‌تری از عذاب قرار خواهد گرفت. نعمت‌هایی که تحت عنوان بهشت در اختیار انسان مؤمن قرار می‌گیرد ارتباطی مستقیم با ظرفیتی دارد که به واسطه ایمان و عمل صالح برای بهشتی شدن ایجاد گردیده است. جهنم تجسم محرومیت انسان از نعمت‌های الهی است که محصول از دست دادن کمالات است. بهشت و جهنّم تجلی و تجسم اعمال جوانحی و جوارحی انسان است و از آنجا که درجه و رتبه انسان‌ها در کمال و نقص یکسان نیست، بهشت و جهنم نیز مراتب متعدد و متفاوتی دارد.
بررسی نسبت مفهوم«دونادون» با مفهوم فرجام شناختی تناسخ و مفهوم خداشناختی«حلول» در آیین یارسان
نویسنده:
ساحل صفرشاهی؛ استاد راهنما: عباسعلی منصوری؛ استاد مشاور: محمد ابراهیم مالمیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دونادون یکی از تعالیم و عقاید آیین یارسان (اهل حق ) است که معمولا ناظر به مساله معاد و زندگی پس از مرگ و تعبیر دیگری از مفهوم تناسخ فهمیده می شود. البته خاندان های یارسان این همانی دونادون و تناسخ را نادرست می دانند. اما عموما ناظر بودن این مفهوم به مساله معاد و زندگی پس از مرگ را درست می دانند. اما در متون یارسان ( که در این آیین به عنوان دفتر کلام مشهور هستند) شواهدی که برای دونادون ذکر می شود به گونه ای است که خواننده را با این پرسش مواجه می کند که آیا واقعا این اصطلاح ناظر به مساله مرگ و معاد است. زیرا بسیاری از شواهدی که در این متون برای دونادون ذکر می شود بیشتر مصداقی برای حلول ( که یک بحث خداشناسی است) هستند. با این وصف متون یارسان این فرضیه را برای خواننده مطرح می کنند که دونادون بیشتر یک مفهوم خداشناسی یا ناظر به مراتب سالک است. اما به خطا دونادون به معنای گردش روح از بدنی به بدنی دیگر فهمیده شده است.در واقع هدف این تحقیق بررسی نسبت مفهوم دونادون با آموزه‌ی حلول در آیین یارسان است و مساله اصلی این پژوهش این است که دونادون مفهومی فرجام شناسی است یا خدا شناسی ؟ البته در کنار بررسی این پرسش و فرضیه،سعی خواهد شد که جزئیات دیدگاه خاندان های یارسان در مورد دونادون نیز بررسی شود. هر چند وجه اخیر در برخی از مطالعات مورد بررسی قرار گرفته است اما همچنان نیازمند بررسی بیشتر است و تحقیق و تأمل بیشتر در این مورد می تواند دست آوردهای تازه‌ ای داشته باشد
خبر از معدومات در فلسفه ملاصدرا با نظر به دیدگاه ناتان سلمون
نویسنده:
آذر كريمي؛ استاد راهنما: عباس جوارشکیان؛ استاد مشاور: محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، خبر از معدومات را با محوریت تفسیر جدیدی از وجود ذهنی و مطابقت از دو راه اختلاف حملین و قضایای غیربتی نظریه‌پردازی می‌کند. در نگاه ملاصدرا مفاهیمی مانند شریک‌الباری به حمل اولی شریک‌الباری و موضوع برای احکامی نظیر ممتنع‌الوجود می‌گردد و به حمل شایع صناعی محکوم به امکان گشته و موضوع برای خبر می‌گردد. همچنین قضایای غیربتی حملیاتی هستند که موضوعشان قابل تمثل ذهنی نیست و علاوه بر ممتنعات، احکام واجب را نیز شامل می‌شود. برای خبر از چنین موضوعاتی ذهن برای معنای موجود از آنها عناوین کلی می‌سازد و بر وجود یا عدم آنها در خارج حکم می‌کند. در این قضایا صدق قضیه در گرو مطابقت با امری در وراء آن نیست بلکه نفسِ موضوع به گونه‌ای است که چون خالی از هر نوع هویت و ذاتی است عقل به معدومیّت آن حکم می‌کند. یعنی خارج همانگونه است که قضیه حکم می‌کند نه اینکه لزوما چیزی در خارج باشد تا قضیه با آن مطابق باشد. هدف از این پژوهش که با روش کتابخانه‌ای-تحلیلی و استنباطی انجام شده، بررسی امکان هم کلامی بین ملاصدرا که بر اساس اصالت وجود، وجود و عدم را محمول اشیاء می‌داند با سلمون که بر اساس منطق آزاد مثبت، چنین باوری دارد، می‌باشد. ناتان سلمون بر خلاف فیلسوفان تحلیلی پیشین معتقد است که با استفاده از قواعد منطق آزاد مثبت، ظرفیت‌های زبانی و عبور از منطق کلاسیک، به نحو صادق می‌توان از اشیاء معدوم خبر داد؛ زیرا عدم مانند وجود، محمول اشیاء و افراد است و صرفاً سور منطقی نیست. محمول متافیزیکی عدم بخشی از واقعیت زبانی است که اشیاء فراوانی از آن بهره‌مندند. نتیجه آنکه سلمون همچون ملاصدرا قائل به محمول بودن وجود و عدم، اشتراک معنوی آنها و جایگاه متافیزیکی این دو محمول است؛ اما تمایز وجود و ماهیت را در خارج دنبال می‌کند و وجود را صرف یک محمول متافیزیکی دانسته و همچون متکلمان معتزلی دایره اشیاء را اعم از وجود دانسته است؛ با این تفاوت که متکلمان با دغدغه‌های هستی‌شناسانه و سلمون از منظر منطق و زبان‌شناسانه به خبر از معدومات پرداخته است. بنابراین این دو فیلسوف نه در مبانی اصلی بلکه در فروعات جزئی امکان هم کلامی خواهند داشت.
بررسی گفتمان قرآن کریم در مواجهه با اهل کتاب با تأکید بر تفاسیر معاصر
نویسنده:
زینب پورحمزه؛ استاد راهنما: مهراب صادق نیا؛ استاد راهنما: محمدتقی انصاری پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
الهیات پساهولوکاست و باز تعریف بنیان های الهیاتی یهودیت
نویسنده:
عالیه پارسا؛ استاد راهنما: خلیل حکیمی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پس از فاجعه هولوکاست الهیات یهودی با یکی از عمیق ترین بحران های معنایی و اعتقادی خود مواجه شد نابودی شش میلیون یهودی در جریان این رویداد پرسش های بنیادینی را درباره حضور عدالت و قدرت خداوند در جهان برانگیخت و بسیاری از مفاهیم سنتی در الهیات یهودی مانند پیمان انتخاب قوم بنی اسراییل و عدالت الهی را به چالش کشید.الهیات پساهولوکاست تلاشی است برای پاسخ به این چالشها از طریق بازخوانی متون مقدس نقد سنتهای کلامی پیشین و بازتعریف رابطه خدا و انسان در پرتو تجربه ی رنج عظیم در این رویکرد متفکرانی چون ریچارد روبنشتاین الی ویزل وآوی ساگی دیدگاه های متنوعی ارائه داده اند از انکار دخالت مستقیم خدا در امور هان تا تاکید بر هم دردی الهی و مسولیت اخلاقی انسان بررسی رویکردهای مختلف الهیات پساهولوکاست نشان می دهد که یهودیت معاصر در حال بازساری بمیان های خود بر مبنای تجربه تاریخی و گفت وگویی نو با مفاهیم سنتی است.
حکمرانی انبیا الهی در قرآن کریم و بازتاب آن در اندیشه امام و رهبری
نویسنده:
هادی حسینی مقدم؛ استاد راهنما: حسین ارجینی؛ استاد مشاور: سهراب مقدمی شهیدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمرانی انبیاء الهی به معنای روش و کیفیت فرمانروایی انبیاء از موضوعاتی است که منجر به ایجاد دو دیدگاه دین گرایی در امور سیاسی - اجتماعی و دین گریزی گردیده است. در رویکرد نخست که با نگاهی حداکثری به دین به وجود آمده، ادیان الهی بویژه دین اسلام برای هدایت همه جانبه انسان نازل شده و دارای آموزه‌های مختلفی است که برخی از آنها تنها با کمک حکومت قابل اجرا می‌باشد لذا انبیاء وظیفه داشتند با ایجاد حکمرانی الهی، زمینه را برای هدایت مردم آماده و احکام الهی را اجرا نمایند. در رویکرد دین گریزی که توسط اندیشمندان سکولار ترویج می‌شود با نگاهی حداقلی به دین ، دخالت در سیاست و ایجاد حکمرانی برای ادیان و انبیاء الهی نفی گردیده و برنامه‌ی آنها صرفا در حوزه‌ی امور عبادی و اخلاقی منحصر و محدود می‌گردد. حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری با پذیرش دیدگاه نخست معتقدند جامعه اسلامی به خاطر ماهیت دین اسلام و تبعیت از انبیاء وظیفه دارد برای اجرای قوانین اسلام و شکل گیری حیات طیبه‌ای که مورد انتظار خداوند است به ایجاد حکمرانی الهی اقدام نمایند. در حیات طیبه دغدغه حکمرانان اجرای احکام الهی و پایبندی به ارزش‌های دینی بوده و ضمن توجه به اصالت آخرت و بعد معنوی انسان‌ها به نیازها و پیشرفت‌های مادی نیز توجه خواهد شد. انقلاب اسلامی ایران نیز با تکیه بر اهداف و آموزه‌های دینی و به دنبال نهضت انبیاء درصدد رسیدن به حیات طیبه‌ای که در آن آرامش، معنویت، پیشرفت، اخلاق و ... در سایه توحید الهی شکل خواهد گرفت، می‌باشد. هدف از این تحقیق که با روش توصیفی، تحلیلی و با شیوه کتابخانه‌ای صورت پذیرفته، اینست که حکمرانی انبیا الهی و بازتاب آن را در اندیشه‌ امامین انقلاب اسلامی تبیین نماید.
خداشناسی زرتشتی در اوستای متقدم با تاکید بر آرای موله، نیبرگ، گرشویج و بویس
نویسنده:
عطیه یاسینی؛ استاد راهنما: مصطفی فرهودی؛ استاد مشاور: خلیل قنبری دوست کوهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از چالش‌های اصلی در مطالعات غربی درباره زرتشتی‌گری، تفاوت‌های روش‌شناختی است که منجر به برداشت‌های متفاوتی از مفاهیم الهیاتی دین زرتشتی( خداشناسی)، به‌ویژه در اوستای مقدم، شده است. این تفاوت‌ها باعث شده است که هر محقق از زاویه خاص خود به بررسی این متون پرداخته و بر جنبه‌های متفاوتی از خداشناسی زرتشتی تأکید کند. در نگاه کلی شاید سه مدل کلیدی خداشناسی زرتشتی از تحلیل زرتشت شناسان در حوزه خداشناسی قابل تصور باشد. -.1 مدل یکتاپرستانه (Monotheism): تحلیل مفاهیم توحیدی و تمرکز بر اهوره‌مزدا. -.2 مدل دوگانه‌گرایانه (Dualism): بررسی تقابل اهوره‌مزده و اهرمن در جهان‌بینی دوگانه‌گرایانه. -.3 مدل ترکیبی (Composite Theology): تحلیل ترکیب عناصر توحیدی و ثنوی در دین زرتشتی، که هر کدام از آنان تابع روش ها و رویکردهای متفاوت در حوزه خداشناسی زرتشتی میباشد. به‌عنوان مثال، ماریان موله، یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران در زمینه دین زرتشتی، به نقش اسطوره‌ای و نمادین مفاهیم خداشناسی زرتشتی پرداخته است. او معتقد است که بسیاری از مفاهیم موجود در اوستا، به‌ویژه در اوستای مقدم، ریشه در اسطوره‌ها و نمادهای باستانی دارند که برای بیان حقایق کیهانی و الهی به کار رفته‌اند. موله تأکید زیادی بر تحلیل این نمادها و اسطوره‌ها به‌عنوان ابزارهایی برای بیان رابطه میان خدا (اهوره‌مزده) و جهان (آفریده‌ها) دارد. از نظر موله، این مفاهیم نه‌تنها بازتاب‌دهنده باورهای مذهبی مردم دوران باستان هستند، بلکه برای فهم عمیق‌تر ارتباط میان خیر و شر در دین زرتشتی ضروری‌اند. هنریک نیبرگ، پایه‌گذار مکتب اسکاندیناوی در تفسیر الهیات زرتشتی، بر اساس فرضیات تاریخی و روش‌شناختی که پیش‌تر توسط پژوهشگرانی مانند میه و بنونیست مطرح شده بود، به تحلیل عمیق دین زرتشتی پرداخت. نیبرگ با رویکردی فلسفی تلاش می‌کند تا الهیات زرتشتی را در قالب جهان‌شناسی و نظام متافیزیکی گسترده‌تری قرار دهد. او به‌طور خاص به بررسی روابط میان اهوره‌مزده و اهرمن و تضاد میان خیر و شر می‌پردازد و این ساختار دوقطبی را به‌عنوان یکی از ویژگی‌های کلیدی دین زرتشتی معرفی می‌کند. نیبرگ معتقد است که این تقابل فلسفی میان نیروهای خیر و شر، ساختار جهان‌شناسی زرتشتی را شکل داده و بخش اصلی باورهای این دین را تشکیل می‌دهد. ایلیا گرشویچ، با نگاه تاریخی دست به تحلیل میزند و سعی کرده خداشناسی زرتشتی را در چارچوب تاریخ تکامل و تحول این دین در طول قرون مختلف بررسی کند. گرشویچ با تأکید بر تطور تاریخی مفاهیم دینی و الهیاتی، نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم اصلی دین زرتشتی مانند اهوره‌مزده و اهرمن در طی زمان و تحت تأثیر تعاملات فرهنگی و تاریخی تغییر یافته‌اند. او همچنین به نقش تحولات سیاسی و اجتماعی در شکل‌گیری و تحول این مفاهیم توجه دارد و آن‌ها را در چارچوب تاریخی گسترده‌تری تحلیل می‌کند.در دیدگاه گرشویچ، زردشت خدای اهوره‌مزده را به عنوان خدای برتر معرفی می‌کند که هم نظم کیهانی و هم اخلاق را نگهبانی می‌کند. زردشت در دیدگاه او، نه تنها پیامبری بود که به اخلاقیات و معنویت توجه داشت، بلکه با معرفی دوگانگی میان خیر و شر، به جهان‌بینی یکتاپرستانه‌ای دست یافت که تا امروز در دین زرتشتی دیده می‌شود. مری بویس، از محققان برجسته در حوزه مطالعات زرتشتی، رویکردی تطبیقی را اتخاذ کرده است و با استفاده از منابع و شواهد تاریخی (همراه با بکار گیری باستان‌شناسی، متون دینی ، تاریخی دیگر ادیان باستانی) مفاهیم اوستایی تحلیل می نماید. او معتقد است که بررسی تطبیقی این متون با سایر متون باستانی می‌تواند به درک بهتری از جایگاه اهوره‌مزده به‌عنوان خدای یگانه و رهبر نیروهای خیر کمک کند. بویس تلاش کرده است که با بررسی آثار باقی‌مانده از دوران‌های مختلف، به‌ویژه کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌های باستانی، به درک عمیق‌تری از چگونگی تحول مفاهیم الهیاتی زرتشتی در طول زمان دست یابد. او همچنین بر تحلیل نقش آیین‌ها و مراسم‌های مذهبی در حفظ و انتقال این مفاهیم الهیاتی تأکید می‌کند. در مجموع، از بررسی و تحلیل اختلافات آنان در روش‌ و رویکرد نسبت به جنبه‌های مختلف مفاهیم الهیاتی به چرایی تفاوت روشی آن در حوزه خداشناسی دست یابیم ، که در پی آن نیز میتوان به فهم جامع تری از جنبه‌های پیچیده موجود در خداشناسی زرتشتی دست یافت.
تبیین سویه های الهیاتی کاشر و حلال در سنت یهودی و اسلامی
نویسنده:
فهیمه اشعری؛ استاد راهنما: مهراب صادق نیا، محمدتقی انصاری پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دو دین توحیدی یهودیت و اسلام توجه خاصی به شریعت و فقه وجود دارد و این التزام به هلاخا و فقه برای مؤمنان به ادیان آن ها را در بسیاری از موضوعات بسیار به هم شبیه کرده است که همین وجوه تشابه بستری مناسب برای مطالعات تطبیقی بین این دو دین به وجود می آورد. موضوعاتی مانند گی تطیلا و تفیلا در یهودیت و وضو و نماز در اسلام، طهارت و نجاست، غسل، پوشش، تولد، مرگ، بلوغ، ازدواج، اعیاد در دو دین مشمول سفارشاتی هستند. از جمله موضوعات مهم در مورد مسأله خوراکی ها از جمله موضوعات مهم و مشترک در هر دو دین مسأله خوراکیها است که به مواردی مانند پاکی و نجاست خوراک، جواز و عدم جواز خوردن و احکام مربوط به ذبح حیوان برای مجاز و حلال شدن گوشت می پردازد. در این رساله مسأله ام این است که در پی جستجوی احکام خوراکی ها در این دو دین و بحث ذبح در یهودیت و اسلام که به حلال کردن گوشت می پردازد، به مسأله ی مهمتری برسیم؛ به عبارت دیگر با روشن کردن مفاهیم کاشر و حلال در سنت یهودی و اسلامی به تبیین الهیاتی و سویه الهیاتی شریعت و احکام در دو دین برسیم. به این معنا که جانب مهم فلسفه قوانین در دو دین یهودیت و اسلام صبغه الهیاتی ان ها است یعنی باید و نبایدهای شرعی ارتباط و پیوند انحصاری آنها با خدای یهودیت و اسلام مورد لحاظ است. به عبارت دیگر در دین یهودیت و اسلام حساسیت بالایی در باب توجه به خدایان اقوام دیگر یا بتهایی که مشرکان پرستش می کنند وجود دارد.از سوی دیگر توجه انسان به این خدایان منشأ درافتادن به تباهی فساد روحی و اخلاقی شمرده می شود. از آنجا که احکام شریعتی تعیین کننده رویکرد انسان در سلوک روزمره و سبک زندگی او هستند این احکام و از جمله احکام ذبح و کاشر و حلال نیز با این سویه در شریعت یهودی و فقه اسلامی مورد لحاظ قرار گرفته اند. موضوع اصلی این رساله تکیه بر فقه المقاصد و توجه به علل و اسباب احکام فقهی با تبیینی الهیاتی با محوریت ذبح است. برای شروع ابتدا مفاهیم اصلی و کلیدی مربوط به موضوع خوراکی ها در دو دین تعریف و با بررسی احکام مربوط به آن ها به فلسفه احکام و قوانین توجه می شود و در پی ان به تبیین الهیاتی آن ها پرداخته می شود. در مسأله ذبح در نهایت به تبیین الهیاتی این موضوع خواهیم رسید.
  • تعداد رکورد ها : 336211