جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2237
بررسی تاریخی خاندان پیامبران در قرآن و مقایسه آن با عهدین
نویسنده:
سیدروح‌اله شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در ادیان ابراهیمی، پیامبران به‌عنوان آفریدگانی زمینی که دارندگان پیام‌های آسمانی هستند، جایگاهی بسیار والا دارند؛ گرچه سر بر آستان آسمان می‌سایند، امّا گام بر زمین می‌زنند، و با زمینیان می‌زیند. هم‌ازاین‌روی؛ چون همه‌ی زمینیان، در مردمان پیرامون خود، کسانی دارند که با ایشان در پیوند بستگی و خویشاوندی هستند. از همینجا، زمینه‌ی پیدایش چنین پژوهشی فراهم می‌گردد. از سویی، به‌عنوان یک مسلمان، می‌دانم که؛ در آیین اسلام و به‌نزد مسلمانان، خاندان پیامبر(ص) از جایگاه بسیار بالایی برخوردارند، و از سوی دیگر، می‌دانم که؛ اسلام یکی از سه دین ابراهیمی است؛ سه دینی که پیوندهای نزدیکی با هم دارند، و با همه‌ی ناهمگونی‌های کوچک و بزرگ، در بسیاری از آموزه‌های بنیادین، هم‌سانی‌های معنی‌دار بسیاری نیز دارند. پرسش از کشیده‌شدن یا نشدن دامنه‌ی این هم‌سانی‌ها به مفهوم و مصداق خاندان پیامبران ابراهیمی، و این‌که آیا چنین جایگاه و کارکردی، ویژه‌ی دین اسلام است یا امری مشترک میان ادیان ابراهیمی است؟، زمینه‌ی پیدایش این پژوهش است.ب: مبانی نظری(شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری، پرسش‌ها و فرضیه‌ها): برپایه‌ی آموزه‌های متون محوری ادیان ابراهیمی؛ از دیدگاه مصداقی، چه نسبتی میان خاندان پیامبران برقرار است؟ آیا ادیان ابراهیمی، بر مصداق‌های خاندان پیامبران، اشتراک دارند؟ آیا این سه دین، به کسانی‌که با پیامبران پیوند خویشاوندی دارند، به یک گونه می‌نگرند؟ کدام گونه از گونه‌های پیوندهای خویشاوندی با پیامبران، از اهمّیت بیشتری برخوردار است؟ از دیدگاه مفهومی، آیا خاندان پیامبران دارای کارکرد(ها) و جایگاه ویژه‌ای هستند؟ اگر آری؛ این جایگاه و کارکرد(ها) چیست؟ آیا با جایگاه و کارکرد خود پیامبران، همانند است؟ درباره‌ی این مفهوم، چه نسبتی میان خاندان پیامبران برقرار است؟ آیا خاندان همه‌ی پیامبران، از این ویژگی‌ها و کارکردها برخوردار هستند؟ آیا می‌توان برپایه‌ی آموزه‌های قرآن و کتاب‌مقدّس، به کارکرد(ها) و جایگاه ویژه‌ی مشترکی میان خاندان پیامبران ادیان ابراهیمی باور داشت؟ هم‌سانی‌ها و ناهم‌سانی‌ها چیست؟ آیا در ساختار دستگاه اندیشه‌ی این ادیان، ریشه دارند؟ آیا این ویژگی‌ها و کارکردها، تنها به خاندان پیامبران اختصاص دارد، یا دیگران نیز از آنها برخوردار هستند؟ آیا می‌توان از این رهگذر، گزاره‌های تازه‌ای درباره‌ی مبانی و نسبت‌های آموزه‌های بنیادین ادیان ابراهیمی، به‌دست داد؟ پیش‌پندار من در این پژوهش، مشترک‌دانستن مفهوم و مصداق خاندان پیامبران، در کتاب‌مقدّس و قرآن است. به‌دیگر سخن، در آغاز چنین می‌پندارم که؛ خاندان پیامبران در قرآن و کتاب‌مقدّس، از پیوندی نزدیک برخوردار هستند، و این مفهوم، در میان ادیان ابراهیمی مشترک است. همچنین، می‌پندارم که خاندان پیامبران در دستگاه اندیشه‌ی ادیان ابراهیمی، دارای جایگاه و کارکردهای ویژه‌ای هستند، و جایگاه و کارکردهای پیامبران و خاندان آنان، از نسبت‌های معنی‌داری برخوردار است. نیز، می‌پندارم که؛ خاندان همه‌ی پیامبران، از چنین ویژگی‌ها و کارکردهایی برخوردار هستند؛ امّا دیگران را از ویژگی‌ها و کارکردهای اختصاصی خاندان پیامبران، بی‌بهره می‌پندارم. تلاش می‌کنم برپایه‌ی روش‌هایی که در بخش‌های آینده بازگو خواهم نمود، فرضیه‌ی خود را سنجیده، و آن را به‌سامان کنم.پ: روش تحقیق(شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه‌ی مورد تحقیق، نمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری،‌ ابزار اندازه‌گیری، نحوه‌ی اجرای آن، شیوه‌ی گردآوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها): این پژوهش، پس از معرّفی روش‌های تاریخی و تطبیقی، و الگوی نشانه‌شناختی بینامتنیت(Intertextuality)، به بررسی تطبیقی خاندان پیامبران در قرآن و عهدین می‌پردازد. در قرآن و کتاب‌مقدّس، به تعبیرهایی برمی‌خوریم که؛ از ترکیب دو واژه‌ای پدید می‌آیند، که یکی نشانگر نام یک پیامبر، و دیگری نشانگر گونه‌ای پیوند خویشاوندی است. خاندان پیامبران، یکی از بخش‌های برجسته‌ی گزارش‌های تاریخی کتاب‌مقدّس؛ به‌ویژه عهد قدیم را، پدید می‌آورد. این گزارش‌ها، گستره‌ی پهناوری از گونه‌های پیوندهای خویشاوندی را دربرمی‌گیرند. بازتاب بخش‌هایی از این گزارش‌ها، در عهد جدید هم دیده می‌شود. قرآن نیز، بی‌آن‌که در بسیاری از نمونه‌ها همچون کتاب‌مقدّس؛ به بازگویی جزییات بپردازد، بر این حقیقت که؛ پیامبران نیز همچون دیگر انسان‌ها؛ دارای همسر و فرزند بوده‌اند، تأکید می‌کند.ت: یافته‌های تحقیق: ابراهیم(ع)، برجسته‌ترین پدر باواسطه‌ی پیامبران است. قرآن و کتاب‌مقدّس، دست‌کم در شش نمونه(یعقوب(ع)، داود(ع)، سلیمان(ع)، زکریّا(ع)، یحیی(ع) و عیسی(ع))، به او به‌عنوان پدر باواسطه‌ی پیامبران، اشاره می‌کنند. چنین پیوندی، در میان پیامبران پیشاابراهیمی و پیامبران ویژه‌ی قرآن، دیده نمی‌شود.قرآن و کتاب‌مقدّس، در بیشتر نمونه‌ها، از پدران بی‌واسطه‌ی پیامبران ابراهیمی، چهره‌ی نیکویی به‌دست می‌دهند. برجسته‌ترین نمونه‌ی منفی پدر بی‌واسطه‌ی پیامبران، پدر ابراهیم(ع) است. قرآن و کتاب‌مقدّس، او را بت‌پرست می‌دانند. بدین‌ترتیب، ابراهیم(ع)، نمونه‌ی والای ایستادگی دربرابر پندارهای نادرست پدران(بت‌پرستی)، و آغاز یک راه نو(یگانه‌پرستی) است. بااین‌همه؛ دستگاه اندیشه‌ی اسلامی تلاش می‌کند، تا پدر ابراهیم(ع) را برکنار از این گناه، به‌شمار آورد. اوج پیوند پدر بی‌واسطه‌ی پیامبران در کتاب‌مقدّس و قرآن، از ابراهیم(ع) تا یوسف(ع) دیده می‌شود. در این نمونه، با چهار نسل پیاپی از پدران و پسرانی برخورد می‌کنیم که همگی پیامبر هستند. چنین فشردگی‌ای هرگز تکرار نمی‌شود. بااین‌همه؛ نمی‌توان این نمونه را به‌معنی انتقال کارکردهای پیامبرانه از پدر به پسر، دانست. زیرا گرچه کتاب‌مقدّس و قرآن، از کارکردهای معرفتی و مسئولیتی ابراهیم(ع) سخن می‌گویند؛ امّا نشانه‌ای از کارکردهای مسئولیتی پیامبرانه‌ی اسحاق(ع) و یعقوب(ع)، در آنها دیده نمی‌شود. یوسف(ع) نیز در کتاب‌مقدّس و قرآن، از کارکردهای معرفتی و مسئولیتی پیامبرانه، برخوردار نیست. دیگر پیوند پدر-پسر میان دو پیامبر، در نمونه‌ی داود(ع) و سلیمان(ع) دیده می‌شود. این پیوند، در عهد قدیم و قرآن، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ امّا عهد جدید چندان به سلیمان نمی‌پردازد، و برای نشان‌دادن مسیحابودن عیسی(ع)، بر پیوند باواسطه‌ی او با داود(ع)، تأکید می‌نماید. زکریّا(ع) نیز در جایگاه پدر یحیی(ع)، چهره‌ی مثبتی در عهد جدید و قرآن دارد. هرچند؛ عهد جدید، بیشتر به الیزابت؛ و قرآن بیشتر به زکریّا(ع) می‌پردازند.کتاب‌مقدّس و قرآن، چندان به مادران پیامبران نمی‌پردازند. بااین‌همه؛ مادران پیامبران، همواره از چهره‌ی مثبتی برخوردارند. برای نمونه؛ قرآن، آمرزش‌خواهی نوح(ع) برای مادر خود را گزارش می‌کند. مادران پیامبران، ازبرای زاییدن آنان(الیزابت و مریم(س))، و تلاش برای زنده‌نگهداشتن آنان(یوکابد)، ستوده می‌شوند. بااین‌همه؛ نمی‌توان این کارکردهای همگانی را، برخوردار از معنی ویژه‌ی الاهیاتی به‌شمار آورد. امّا عهد قدیم، دست‌کم در سه نمونه(سارا، ربه‌کا و بت‌شبع)؛ نقش سرنوشت‌ساز رساندن کارکردهای پدران پیامبران به یکی از فرزندان‌شان را، برای آنان برمی‌شمارد. در نمونه‌ی راحیل و یوسف(ع) نیز، فرزندِ همسرِ دوست‌داشتنی یک پیامبر(یعقوب(ع))، از دیگر فرزندان او، برتر می‌شود. گرچه عهد جدید، برجستگی ویژه‌ای را برای مریم(س) برنمی‌شمارد. امّا دستگاه اندیشه‌ی مسیحی، رفته‌رفته جایگاه او را بالاتر می‌برد؛ کارکردهای عیسی(ع) را به او نیز گسترش می‌دهد، و حتّا در برخی خوانش‌ها؛ او را مادر خدا به‌شمار می‌آورد. قرآن، مریم(س) را بنده‌ی برگزیده‌ی خدا، و برترین زن جهان می‌خواند، امّا روا نمی‌دارد که؛ ویژگی‌های مانند دوشیزه‌زایی، زمینه‌ی پدیدآمدن پندارهای فراانسانی درباره‌ی او را فراهم آورند.برادران و خواهران پیامبران، از گونه‌های نه‌چندان مهمّ پیوندهای خویشاوندی آنان به‌شمار می‌روند. تنها پیوند برادری باواسطه با پیامبران، در نمونه‌ی یوسف(ع) و دیگر پسران یعقوب(ع) دیده می‌شود، که می‌توان آن را از گونه‌های کم‌یاب به‌شمار آورد. در این نمونه؛ برادران باواسطه‌ی یوسف(ع)، از آن روی که بر برادر خویش رشک می‌برند، از چهره‌ی مثبتی برخوردار نیستند. برادران بی‌واسطه‌ی عیسی(ع) نیز چهره‌ی چندان مثبتی ندارند، و در میان آنان؛ تنها یعقوب، به او ایمان می‌آورد، و از رسولان برجسته‌ی او می‌شود. بااین‌همه؛ یعقوب، از جانشینی عیسی(ع) بهره‌ای ندارد، و کارکرد معرفتی او نیز، به‌اندازه‌ی دیگر رسولان است. تنها نمونه‌ی مثبت پیوند برادری با پیامبران، میان موسی(ع) و هارون(ع) دیده می‌شود. در این نمونه؛ هارون(ع)، از برخی کارکردهای مسئولیتی و معرفتی، و همه‌ی کارکرد کهانتی موسی(ع) برخوردار می‌شود، و در یک موقعیّت(رفتن موسی(ع) به بالای کوه سینا)، نیز جانشین او می‌گردد. خواهر بی‌واسطه نیز، از دیگر گونه‌های کم‌یاب پیوندهای خویشاوندی پیامبران است، و تنها در نمونه‌ی مریم-موسی(ع) دیده می‌شود. این گونه، از اهمّیت چندانی برخوردار نیست.همسران پیامبران پیشاابراهیمی در قرآن و کتاب‌مقدّس، چهره‌ی چندان نیکویی ندارند. آنان به گناه آلوده می‌شوند، و ازبرای آن کیفر می‌شوند. کتاب‌مقدّس، بار گناه آدم(ع) را به‌دوش حوّا می‌افکند، امّا قرآن چنین دیدگاهی را نمی‌پذیرد. چهره‌ی همسران پیامبران ابراهیمی، روشن و نیکوست؛ امّا کمبود بزرگی مانند نازایی، ویژگی برجسته‌ترین چهره‌های آنها(سارا، ربه‌کا، راحیل، الیزابت) است. کتاب‌مقدّس، کمبود فرزندنداشتن پیامبران را، به‌گردن همسران آنان می‌اندازد. گویی خودِ پیامبران، هرگز نابارور نبوده‌اند. همچنین، عهد قدیم از همسران غیراسرائیلی پیامبران ابراهیمی(هاجر، همسران سلیمان(ع))، چهره‌ای منفی به‌دست می‌دهد.فرزندان بی‌واسطه‌ی پیامبران، در کتاب‌مقدّس و قرآن، از جایگاه الاهیاتی ویژه‌ای برخوردار هستند. در این میان؛ فرزندان بی‌واسطه‌ی پسر، همواره اهمّیت بیشتری نسبت به دختران دارند. برای نمونه؛ دختران آدم(ع)، لوط(ع) و یعقوب(ع)، اهمّیت چندانی ندارند. امّا این همه‌ی سخن نیست. گناه و چالش‌های درون‌خاندانی، دو ویژگی برجسته‌ی فرزندان بی‌واسطه‌ی پیامبران است. پسر آدم(ع)(قابیل) بر پسر دیگر او(هابیل) رشک می‌برد، با او می‌ستیزد، و دست خود را به خون او می‌آلاید. یکی از پسران نوح(ع)(حام/کنعان) گناه می‌کند و تباه و روسیاه می‌شود. چالش‌هایی میان پسران ابراهیم(ع)(بر سر وراثت)، و پسران اسحاق(ع)(بر سر برکت) درمی‌گیرد. پسران یعقوب(ع) نیز، بر برادرشان؛ یوسف(ع)، رشک می‌برند، و تلاش می‌کنند جان او را بگیرند، و با سرنوشت او بازی کنند. ازسوی دیگر؛ در برخی نمونه‌ها(ابراهیم(ع)، اسحاق(ع) و زکریّا(ع))، پیامبران، سال‌ها بی‌فرزند زندگی می‌کنند؛ امّا سرانجام خدا آنان را بارور، زنان‌شان را زایا و فرزندان‌شان را فراوان و نیکوکار می‌کند، و شگفت آن‌که؛ از این رهگذر، ادیانی پدید می‌آیند، که تا به امروز نیز، در طول و عرض تاریخ و جغرافیا، ادامه دارند. گویی فرزندان بی‌واسطه‌ی پیامبران، بازتاب آفاقی و انفسی، و آیینه‌ی تمام‌نمای ستیز همواره‌ی نیکی و بدی در درون و برون آدمی هستند. امّا خدا، همواره به‌یاری فرزندان نیکوکار پیامبران می‌شتابد، و آنان را بر فرزندان گنه‌کار پیامبران، پیروز می‌گرداند. بدین‌ترتیب، از نگاه ادیان ابراهیمی؛ چیرگی فرجامین جهان، با نیروهای نیکی و راستی است.فرزندان باواسطه‌ی پیامبران، یکی از برجسته‌ترین گونه‌های پیوندهای خویشاوندی آنان هستند. مهمّ‌ترین ویژگی این پیوند، امکان استمرار تاریخی، و گسترش آن به همه‌ی پیروان پیامبران است. قرآن و کتاب‌مقدّس، پیوند فرزند باواسطه با دو شخصیّت را، بسیار ارزش‌مند می‌دانند؛ ابراهیم(ع) و یعقوب(ع). عبرانیان و اعراب، همگی فرزندان باواسطه‌ی ابراهیم(ع) هستند. عهد جدید و قرآن تلاش می‌کنند، تا نسبت عیسی(ع) و محمد(ع) را به ابراهیم(ع) برسانند، و آنان را فرزندان باواسطه‌ی او بدانند. یهودیان، خود را فرزندان باواسطه‌ی یعقوب(ع) می‌دانند؛ نگاهی که در آموزه‌ی پیوند خویشاوندی ویژه‌ی آنان با خدا، و برتری نژادی آنان، ریشه دارد. عهد جدید و قرآن، این گونه پیوند را(چه با ابراهیم(ع) و چه با یعقوب(ع)) به‌خودی‌خود ارزش‌مند نمی‌دانند. عهد جدید، عیسی(ع) را فرزند باواسطه‌ی داود(ع) نیز می‌داند، امّا قرآن دراین‌باره خاموش است. در نمونه‌ی موسی(ع)، اهمّیت فرزندان باواسطه بیشتر روشن می‌شود. زیرا او از این گونه‌ی پیوندهای خویشاوندی، برخوردار نیست، و جایگاه کهانت موروثی او، به فرزندان و نوادگان هارون(ع) بخشیده می‌شود.برجسته‌ترین بازتاب پیوند فرزند مجازی با پیامبران، در چارچوب آموزه‌ی گناه نخستین؛ به خوانش دستگاه اندیشه‌ی مسیحی از پیوند انسان‌ها با آدم(ع)، و انتقال موروثی گناه او به فرزندان مجازی‌اش، بازمی‌گردد. قرآن، هرگز چنین آموزه‌ای را نمی‌پذیرد، و در دستگاه اندیشه‌ی یهودی نیز چنین دیدگاهی به‌چشم نمی‌خورد.پیوند برادران مجازی، در پیامبران ابراهیمی دیده نمی‌شود. این گونه پیوند خویشاوندی، تنها در میان پیامبران پیشاابراهیمی و پیامبران ویژه‌ی قرآن، دیده می‌شود. عهد قدیم، پیوند برادری مجازی با پیامبران را به‌کار نمی‌برد، و حتّا در برخی نمونه‌ها(لوط(ع))، آن را انکار می‌کند. این رویکرد، یکی از روشن‌ترین بازتاب‌های آموزه‌ی پیوند خویشاوندی ویژه‌ی خدا با نژاد یهود، و برتری نژادی آنان است. عهد جدید، پیروان و شاگردان عیسی(ع) را، برادران مجازی او می‌خواند، و این گونه پیوند را ارزش‌مند به‌شمار می‌آورد. قرآن، از چنین پیوندی سخن به‌میان نمی‌آورد. بااین‌همه؛ پیوند برادری مجازی، در پیامبران ویژه‌ی قرآن، بسیار پررنگ است، و در هر سه نمونه(هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع)) دیده می‌شود. از گزارش‌های قرآنی چنین برمی‌آید که؛ برادران مجازی پیامبران، نماد مردم هم‌روزگار آنان هستند؛ مردمی که پیامبران، آنان را به‌سوی راه خدا و دست‌کشیدن از گناه، فرامی‌خوانند. بدین‌ترتیب؛ قرآن، این گونه از پیوند خویشاوندی با پیامبران را، به‌معنی هم‌دینی و پیروی از آنان نمی‌داند، و به ارزش الاهیاتی آن، اشاره نمی‌کند.پیوند خاندان مجازی، ویژه‌ی پیامبران ابراهیمی(ابراهیم(ع)، یعقوب(ع) و داود(ع)) است. عهد قدیم، بنی‌اسرائیل را خاندان مجازی پیامبران می‌داند. عهد جدید و قرآن، چنین نگاهی را نمی‌پذیرند، و تنها پیروان راستین پیامبران را، به‌عنوان خاندان مجازی آنان، می‌پذیرند. قرآن، بر به‌دست‌دادن چهره‌ای نیکو از خاندان مجازی این پیامبران، و فراخواندن آنان به‌سوی ایمان، نیکوکاری و شکرگزاری به‌درگاه الاهی، تأکید می‌کند، و همواره عنصر ایمان و نیکوکاری را بخش جداناشدنی چنین پیوندی، می‌داند. بدین‌ترتیب؛ قرآن، همه‌ی پیروان راستین ادیان ابراهیمی و فرزندان و نوادگان نیکوکار ابراهیم(ع) را، گذشته از نقش‌های خانوادگی(همسر، فرزند، ...)، جنسیّت، و نسبت، به‌عنوان اعضای خاندان او، می‌ستاید.پیوند خویشاوندی خاندان حقیقی پیامبران، تنها در نمونه‌های پیامبران پیشاابراهیمی، موسی(ع) و هارون(ع)، و نیز در پیامبران ویژه‌ی قرآن، دیده می‌شود. خاندان حقیقی موسی(ع)، جایگاه ویژه‌ای در کتاب‌مقدّس و قرآن ندارند. خاندان حقیقی هارون(ع) در کتاب‌مقدّس، ازبرای کارکرد کهانتی اهمّیت می‌یابند. قرآن، چنین کارکردی را نمی‌پذیرد؛ پس خاندان حقیقی هارون(ع) در قرآن، ارزش چندانی ندارد. قرآن، پسر گناه‌کار نوح(ع) را نیز از خاندان حقیقی او جدا می‌کند. بدین‌ترتیب، قرآن؛ نیکوکاران خانواده و پیروان پیامبران غیرابراهیمی را خاندان حقیقی آنان می‌داند. کتاب‌مقدّس و قرآن، پیوستن به خاندان حقیقی پیامبران را؛ آرمانی بلند و انجامی ارزش‌مند به‌شمار می‌آورند، که رستگاری و نیک‌فرجامی را به‌ارمغان می‌آورد. قرآن، همواره در کنار نزدیک‌ترین اعضای خانواده(همسر و فرزندان بی‌واسطه)؛ پیروان پیامبران را نیز، از خاندان ایشان، به‌شمار می‌آورد، و بدین‌ترتیب؛ پیوستن حقیقی مومنان به خاندان آنها را می‌پذیرد.عهد قدیم، پیوند ویژه‌ی خدا-انسان را در چارچوب آموزه‌ی برتری نژادی یهود، و عهد جدید آن را در چارچوب دو آموزه‌ی پسر خدا بودن عیسی(ع) و جانشینی کلیسا به‌جای اسرائیل، نشان می‌دهد. اهمّیت خاندان پیامبران در دستگاه اندیشه‌ی یهودی و مسیحی، در همین راستاست. امّا قرآن، چنین آموزه‌هایی را نمی‌پذیرد، و تلاش می‌کند تا چهره‌ای خردورزانه و نیک، از مفهوم خاندان پیامبران به‌دست دهد. بااین‌همه؛ قرآن، این مفهوم را، به‌خودی‌خود ارزش‌مند نمی‌داند. رویکرد قرآن درباره‌ی پیامبران ویژه‌ی خود(هود(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع))، بهترین گواه این مدّعاست. اشاره‌نکردن قرآن به خاندان اسماعیل(ع) نیز می‌تواند نشانگر همین گرایش باشد.برآیند بررسی‌های این پژوهش نشان می‌دهد؛ نقش‌های اعضای خاندان پیامبران در نسبت با آنان، از شخصیّت جداگانه‌ی آنان مهمّ‌تر است. به‌دیگر سخن؛ یک فرد می‌تواند در یک جایگاه و پیوند با پیامبران، چهره‌ای برجسته و ارزش‌مند داشته باشد؛ امّا همان فرد در جایگاه و پیوند دیگری، از چنین چهره‌ای برخوردار نباشد. برای نمونه؛ بااین‌که یوکابد، هم مادر هارون(ع) و هم مادر موسی(ع) است؛ امّا تنها ازبرا‌ی تلاش برای نجات جان موسی(ع) است، که ستوده می‌شود. فرزندان یعقوب(ع)، همان برادران یوسف(ع) هستند، امّا در جایگاه فرزندان یعقوب(ع)؛ چهره‌ای مثبت، و در جایگاه برادران یوسف(ع)؛ چهره‌ای منفی دارند.آیا خاندان پیامبران در کتاب‌مقدّس و قرآن، همواره ارزش‌مند هستند؟ آیا خاندان همه‌ی پیامبران، جایگاه و کارکردهای برجسته‌ای دارند؟ آیا با بالارفتن جایگاه یک پیامبر، جایگاه خاندان او هم بالا می‌رود؟ پاسخ این پژوهش به این پرسش‌ها، منفی است. زیرا در برخی نمونه‌ها(ادریس(ع)، ایّوب(ع) و الیاس(ع) و الیسع(ع) و یونس(ع))؛ کتاب‌مقدّس و قرآن، هیچ گزارشی از خاندان پیامبران به‌دست نمی‌دهند. رویکرد قرآن به پیامبران ویژه‌ی خود(هود(ع)، صالح(ع) و شعیب(ع)) نیز همین‌گونه است. از همه‌ی اینها فراتر؛ نمونه‌ی موسی(ع) است. بااین‌که او، در دستگاه ادیان ابراهیمی، از جایگاهی بلند و اهمّیتی فراوان برخوردار است، به‌گونه‌ای که الگوی پیامبران و آینه‌ی تمام‌نمای پدیده‌ی پیامبری به‌شمار می‌رود؛ امّا خاندان او هرگز از جایگاه و کارکردهای برجسته‌ای، برخوردار نیستند. گزارش‌های کتاب‌مقدّس و قرآن درباره‌ی خاندان موسی(ع)، بسیار کوتاه و گذراست. کارکرد مسئولیتی او، به یوشع می‌رسد؛ کسی که از خاندان او نیست. همچنین، بخش کوچکی از کارکرد معرفتی او؛ در چارچوب کهانت خاندانی، به الیعزر؛ فرزند هارون(ع)، می‌رسد. همچنین، نمونه‌های موسی(ع) و الیاس(ع) نشان می‌دهند؛ ممکن است پیامبری از جایگاه بسیار بلندی برخوردار باشد؛ امّا خاندان او دارای اهمّیت چندانی نباشند، و حتّا هرگز از آنان یاد نشود.آیا همواره جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان ایشان منتقل می‌شود؟ پاسخ منفی است. انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان‌شان، پدیده‌ای است که تنها در میان پیامبران ابراهیمی دیده می‌شود. برای نمونه؛ برکت الاهی ابراهیم(ع)، به خاندان او منتقل می‌شود، و کارکردهای مسئولیتی(پادشاهی) و معرفتی(دانش الاهی) داود(ع)، به سلیمان(ع) می‌رسد. امّا کارکرد مسئولیتی(رهبری) موسی(ع)، به اعضای خاندان‌اش منتقل نمی‌شود. جایگاه پیامبرانه‌ی الیاس(ع) به الیسع(ع) می‌رسد؛ کسی که از خاندان الیاس(ع) نیست. بااین‌همه؛ در بیشتر نمونه‌ها، انتقال بخش‌هایی از جایگاه و کارکردهای پیامبران به خاندان خود؛ به‌ویژه فرزندان(پسران) بی‌واسطه، دیده می‌شود. راستای بردار انتقال جایگاه و کارکردهای پیامبران، همواره ازسوی نسل گذشته(پدران) به‌سوی نسل آینده(پسران) است. تنها نمونه‌ی خلاف، در انتقال معکوس جایگاه و کارکردهای عیسی(ع) به مریم(س)، دیده می‌شود. عهد جدید، کارکرد مسئولیتی عیسی(ع) را به کسی واگذار نمی‌کند، امّا دستگاه اندیشه‌ی مسیحی، مریم(س) را نیز از شفاعت برخوردار می‌داند. کارکرد معرفتی عیسی(ع)، به پتروس می‌رسد؛ کسی که از خاندان او نیست. این کارکرد، به سرپرستان کلیساهای مسیحی منتقل می‌شود، و تا به امروز نیز ادامه می‌یابد.ث: نتیجه‌گیری و پیشنهادات: خاندان پیامبران، بخش مشترک بسیار مهمّی از متون‌مقدّس ادیان ابراهیمی را پدید می‌آورند. در همین راستا پیشنهاد می‌نماید؛ با پذیرش روش به‌کارگرفته‌شده در این پژوهش؛ 1) به مقایسه‌ی موضوع پژوهش با متون قدّس دیگر ادیان؛ به‌ویژه اوستا و بازتاب آن در دستگاه اندیشه‌ی زردشتی پرداخته شود، 2) به بررسی و پردازش داده‌های قرآنی و حدیثی پیرامون خاندان پیامبر اسلام(ص)، پرداخته شود.
دنیا در قرآن و تجلی آن در نهج‌البلاغه
نویسنده:
صابر انصاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آن جا که یگانه راه نیل به سعادت و مأوا گرفتن در جوار رضوان الهی، از متن دنیا می‌گذرد، شناخت مختصات وادی دنیا و شیوه‌ی بهره‌گیری بهینه از مواهب آن، ضروری می‌نماید؛ و بدیهی است که بهترین راه کسب این شناخت، همانا تمسّک به مبانی نورانی دین مبین اسلام و به ویژه تدبّر در زلال معارف قرآن کریم و نهج البلاغه است. بر اساس این معارف ناب، اگر به دنیا به دید آیتی از آیات خداوند نگریسته شود و به عنوان ابزار آبادانی سرای آخرت، به خدمت در آید، سرایی است ستوده؛ اما اگر غایت آفرینش تصوّر گشته و همه‌ی همّ انسان را به خود معطوف دارد، سرایی است نکوهیده. قرآن و نهج البلاغه به شایستگی به توضیح مفهوم و تبیین ویژگی‌های متفاوت این دو سیمای دنیا، پرداخته‌اند؛ که کشتزارِ آخرت، حسنه و نصیب ، در وصف دنیای ستوده و مظاهر طبیعت، عرض، ظاهر، متاع،لَعِب، لَهو، زینت، عاجل، تکاثُر و تفاخُر و سرای بی ارزش در توصیف دنیای نکوهیده، از جمله‌ی این ویژگی‌هاست. حال انسانی که در پیِ دستیابی به سعادت ابدی و آسایش در سرای سرمدی است باید در تعامل با دنیای ستوده، نسبت به خودِ دنیای ستوده، نسبت به خداوند، نسبت به خویشتن، نسبت به دیگران و نسبت به آینده، جهت‌گیری‌هایی شایسته و بر پایه‌ی اصولی صحیح اتخاذ نماید؛ تا از یک سو، سودمندترین بهره‌مندی را از این سرای ستوده داشته باشد؛ و از سوی دیگر، از گرفتاری در گرداب آفت‌ها و آسیب‌هایی همچون خدا فراموشی، خود فراموشی، آخرت فراموشی، پیروی از هواهای نفسانی، آرزوهای طولانی، جهل و عدم تعق، غفلت، تقلید و تعصب، غرور، حرص و بخل، تند روی و کند روی و تمایل به باطل که گریبان‌گیر انسان‌های اسیر در بند دنیاست، در امان ماند.
«بررسی بیماریهای اخلاقی از نظر قرآن کریم»«با تاکید بر نشانه‌شناسی، سیر، سبب‌شناسی و درمان»
نویسنده:
مرتضی رضوانی نوین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
« بیماریهای اخلاقی از نظر قران کریم با تاکید بر علت شناسی و درمان» تحقیقی است جهت دستیابی به علتها و درمانبیماریهای اخلاقی از دید گاه قران کریم . این تحقیق از پنج فصل تشکیل شدهکه عبارتند از : فصل اول «کلیات» فصل دوم « پیشینه تحقیق » فصل سوم « روش تحقیق و آشنایی با مفاهیم »فصل چهارم « بیماریهای اخلاقی از نظر قران کریم » وفصل پنجم « جمعبندی و نتیجه گیری » . فصل اول «کلیات » زمینه ای جهت آشناییبا ساختار اصلی تحقیق شامل : بیان مساله سوالهای تحقیق اهداف تحقیق اهمیت و ضرورتتحقیق ومشکلات آن میباشد . سوال اصلی تحقیق عبارتست از « علتها و درمان بیماریهای اخلاقی از دیدگاه قران کریم کدامند ؟ » . هدف از انجام تحقیق باسخ به سوالهای تحقیق و دستیابی به تحقیقی کاربردی و مورد نیاز جامعه از منظر کتابی موثق چون قرآن کریم است. اهمیت بیماری ها یاخلاقی از آنجاست که عاملی مقتضیدر سعادت و شقاوت آدمی است. فصل دوم« پیشینه تحقیق » زمینه ای است جهت بررسی موضوع تحقیق از دیدگاه قران کریم . در این فصلدیدگاهفلاسفه و علمای اخلاق تحت عنوان «پیشینه نظری » ذکر شده است. نگارنده در ادامه تعدادی از منابع مکتوب ( بایان نامه ها و رساله ها کتب و مقالات ) درباره موضوع را معرفی کرده که تحت عنوان پیشینه تحقیقاتی آمده است.فصل سوم شامل روش تحقیق و گردآوری اطلاعات و آشنایی با مفاهیم ( خلق اخلاق و بیماری اخلاقی ) میباشد . اینتحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است که به روش « تحلیل محتوا » ( توصیفی – تحلیلی ) انجام شده است . گرداوری اطلاعات در این تحقیق به روش « کتابخانه ای » است . از آنجا که قران کریم دارای اصالت انتساب اصالت مطالبو اصالت وحی است و از شأن و مقام والایی برخوردار است به عنوان منبع تحلیل محتوا انتخاب شد .فصل چهارم « بیماریهای اخلاقیعلتها ودرمان آن از نظر قران کریم » هسته مرکزی تحقیق است . بخش اول این فصل کلیاتی در مورد موضوع از نظر قرآن کریم می باشد . در بخش دوم علتهای کلی بیمارهای اخلاقی( هوای نفس دنیا و شیطان )در دو قسمت درونی وبیرونی اورده شده است . در بخش سوم روشهای کلی درمان ( علمی و عملی )از نظر قران کریم ( که خود به ذاته شفاء ورحمت است ) ذکر شده اند.در روش علمی درمان از طریق شناختها و اعتقادات در بعد رابطه با خدا با خود وبا دنیا میباشد . ذکر خدا استغفار توبه دعا صبر نماز امر به معروف و نهی از منکر محاسبه و مراقبه و درمان با ضد جزو روشهای عملی درمان هستند. ودر بخش آخر بیماریهای اخلاقی در سطح اخلاق فردی ( شهوت پرستی اندوه بر امور دنیوی جبن(ترس) خوض در باطل غفلت و نسیان واسراف )و در سطح اخلاق اجتماعی ( غضب ( پرخاشگری ) حیله و فریبکاری تکبر عجب غیبت استهزاء حسد سوء ظن حب دنیا عقوق والدین و قطع رحم )همراه با علتها و درمانهای اختصاصی ذکر گردیده اند.و فصل پنجم «جمعبندی و نتیجه گیری» فشرده ایست از چهار فصل قبلی نتایج و کاربردها بیان مسائل و مشکلات و پیشنهادهای بژوهش .
برسی جایگاه سلامت معنوی در تعلیم و تربیت از منظر قرآن و روایات
نویسنده:
اسما جعفری‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع اصلی در این تحقیق بررسی جایگاه سلامت معنوی در تعلیم و تربیت از منظر قرآن و روایات است. از مهم ترین یافته های این تحقیق می توان به موارد ذیل اشاره کرد: سلامت معنوی به مفهوم امنیت حقیقی، آرامش باطنی«روح»، رستگاری عرفانی و نیل به ملکات فاضله اخلاقی است و اصطلاحا به حالتی گفته می شود که فرد یا جامعه از ارتباطی سالم با عالم معنا و حیات حقیقی برخوردار باشند. ارتباطی که براساس آن، فرد یا جامعه از سطح محسوسات فراتر رفته و با مابعدالطبیعه، انس و الفت می یابند.سلامت معنوی از دیدگاه اسلام عبارت از نوعی ارتباط با خدای متعال از راه ایمان به خدا و غیب، تکیه بر عواطف و انگیزه های الهی و نیز استعانت از نیروهای غیبی بر اثر قرب الهی است. اساسا هدف اسلام این است که مادیات بشر را پیرو معنویات او قرار دهد و رنگ و بویی معنوی به حیات دنیوی انسان ببخشد. بر این اساس، سلامت معنوی در اسلام به دایره احکام مترقی شریعت اسلام محدود نمی شود. بر مبنای این تعریف، روح معنوی اسلام در تمامی احکامش سریان دارد و ظواهر هستی و دین، پلی است که انسان را به مقصود خلقت و رسالت می رساند.سلامت معنوی ازمنظر قرآن و روایات عبارت است از: توجه و اهتمام به باطن تعالیم و آموزه های نظری و عملی دین و به طور کلی، توجه به باطن و غیب هستی و پیراستن نفس از تعلق به مادیات و آراستن آن به روحانیت احکام و دستورات مبین اسلام،در پرتو توجه و تدبر خالصانه و زینت دادن آن به نورانیت جاری و ساری در نظام آفرینش و از رهگذر طهارت و خلوص عارفانه؛ از این رو ساحت حقیقی و زیربنای اصلی معنویت را باید در باطن خود انسان جستجو کرد.از دیگر یافته های تحقیق، روش های دستیابی به سلامت معنوی در قرآن و روایات است که عبارتند از ایمان، تقوا، عبادت، توکل، دعا،ذکر،توبه که زمینه دستیابی به سلامت معنوی را برای انسان فراهم می کنند.یافته دیگر تحقیق آثار سلامت معنوی در قرآن و روایات است که با توجه به روش های ذکر شده عبارتند از : آثار ایمان« پاکی از کفر و شرک، کرامت، حسن خلق، ایثار، صلابت، ارتباط روحی مومنان با یکدیگر، دفع بلایا، آرامش و امنیت، مرگ راحت، رد شدن از صراط به راحتی، نعمت های بهشتی، سلام خداوند بر مومن، قرب پروردگار، فلاح و رستگاری». آثار تقوا« دانش سازی، بینش سازی، گشایش و آسایش، امنیت و آرامش، قدرت و توانایی، جلب محبت و ولایت خداوند، معیت خاص خدا». آثار عبادت« برطرف کننده اضطراب و نگرانی، برطرف کننده تکبر، سبب سازی پرهیزگاری». آثار توکل« فرار شیطان از فرد متوکل، آرامش قلبی و اطمینان درونی، امیدواری به خدا در زندگی، صبر در مشکلات، استقامت و نیرومندی، احساس بی نیازی، رضایت از زندگی». آثار دعا« ترک گناه و دوری از زشتی ها و محرمات، توجه به هم نوع و تقویت روابط انسانی». آثار ذکر« مورد یاد خدا قرار گرفتن، همنشینی با خدا، محبت خداوند، فلاح و رستگاری، آرامش». آثار توبه« محبوب خدا شدن، بخشش جرایم پیشین، تبدیل گناهان پیشین به خوبی ها، بازیابی شخصیت، امیدواری و رضایت خاطر، رستگاری و رسیدن به بهشت».این تحقیق از نوع تحقیقات بنیادی-نظری و روش اجرای آن توصیفی – تحلیلی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات و داده های لازم از روش کتابخانه ای استفاده شده است؛ در این روش پس از جمع آوری مطالب از طریق فیش برداری از اسناد و مدارک مربوط به موضوع اقدام به طبقه بندی آنها نموده و سپس بر اساس سوالات تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.کلید واژگان: سلامت، معنویت، سلامت معنوی، تعلیم، تربیت، قرآن، روایات.
تکامل تربیت و اخلاق از دیدگاه قرآن
نویسنده:
علی فقیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تربیت اخلاقى، چگونگى به کارگیرى و پرورش استعدادها و قواى درونى، براى توسعه و تثبیت صفات و رفتارهاى پسندیده اخلاقى و نیل به فضائل عالى اخلاقى و دورى از رذیلت ها و نابود کردن آنها است. برای تکامل تربیتی و اخلاقی به چند چیز نیاز است ، ابتدا باید اصولی ثابت و مورد قبول، داشت ، سپس اهداف تربیتی را معین کرد و بعد از آن نوبت به اصلی ترین مرحله یعنی تعیین روشهای تربیتی می رسد. اصل تربیتی ، قاعده ای کلی است که به عنوان راهنمای عمل در تمام سیر تربیت اخلاقی مورد استفاده قرار می گیرد و هدف ، نقطه ای است که تلاشهای ما برای رسیدن به آن معطوف است و روشهاى تربیتى نیز شیوه‏ها و رفتارهایى است که مربّى جهت تحقق بخشیدن به اهداف تربیتى، به کار مى‏بندد.برخی از اصول مهم تربیتی مطرح شده در قرآن عبارتند از: اصل کرامت ، اصل اعتدال، اصل تسهیل، اصل تعقل و اصل استمرار ، اهداف تربیتی و اخلاقی قرآن به دو دسته قابل تقسیم می باشد : 1 . هدف غایی، 2 . اهداف واسطه ای که اهداف واسطه ای خود به سه قسمت تقسیم می شوند : اصلاح رابطه انسان با خدا،اصلاح رابطه انسان با خود ، اصلاح رابطه انسان با دیگران. و برخی از مهمترین روشهای تربیتی مطرح شده در قرآن عبارتند از :روش الگودهی ، روش موعظه ، روش انذار و تبشیر، روش تشویق و تنبیه ، روش حسن خلق.
جایگاه طبیعت در تربیت انسان از دیدگاه قرآن کریم
نویسنده:
محمدعلی شکری‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم، در ایفای رسالت تربیتی خود، توجه ویژه‌ای به طبیعت داشته و همواره انسان‌ها را به مشاهده و تفکر در طبیعت دعوت نموده است. این امر، تبیین جایگاه طبیعت در تربیت انسان، از دیدگاه قرآن کریم را ضروری می نماید. پژوهش حاضر که از نوع بنیادی نظری و به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است، در تبیین این موضوع، داده‌ها و اطلاعات لازم را با روش کتابخانه‌ای گرد‌آوری نموده و به شیوه استدلال عقلی و منطقی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است و از این طریق، بنیادها، اهداف و روشهای تربیتی ارتباط انسان با طبیعت را از آیات قرآن کریم استخراج و استنباط نموده است. واکاوی بنیادهای طبیعت شناختی قرآن کریم روشن می‌سازد که طبیعت نظامی هدف‌مند و مظهر صفات و اسماء خداوند است که تحت تربیت الهی، مسیر مشخصی را می‌پیماید. خداوند، طبیعت را ماده‌ی اولیه‌ی خلقت آدمی قرار داده و تمام پدیده‌های طبیعی را در جهت تعالی و تکامل انسان مسخر نموده است. قرآن کریم بر اساس این بنیادها و با هدف تربیت ساحت های وجودی انسان، اعم از تربیت جسمانی، تربیت عقلانی، تربیت اعتقادی، تربیت اخلاقی و تربیت اجتماعی، او را به مواجهه با طبیعت دعوت می نماید و روش‌های مختلفی از جمله تجربه‌ حسی، گردشگری، کار و کسب و نیز مطالعه بُعد طولی طبیعت، که همان ارتباط طبیعت با عوالم برتر است، را برای تحقق این اهداف معرفی و توصیه می‌نماید. ارتباط انسان با طبیعت بر اساس بنیادها، اهداف و روشهای یادشده، در فرایند تربیت و تکامل اونقش و جایگاه ویژه‌‌ای خواهد داشت.
بنی اسرائیل در قرآن و کتاب کافی
نویسنده:
مهدیه دایمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنی‌اسرائیل نام قومی است که در آیات مختلف قرآن مطالبی درباره آن‌ها بیان شده است. هرچند این عنوان بیشتر برای پیروان آیین حضرت موسی (ع) و دین یهود به کار می‌رود اما این قوم از زمان حضرت یعقوب (ع) شکل گرفت و در دوره‌های بعد هم وجود داشتند به گونه‌ای که حدود یک چهارم از آیاتی که در آن‌ها واژه بنی‌اسرائیل آمده درباره افرادی از این قوم است که در زمان پیامبر اسلام (ص) زندگی می‌کردند.به گفته قرآن خداوند قوم بنی‌اسرائیل را بر سایرین "تفضیل" داد. ظاهراً این تفضیل به جهت نعمت‌های خاص خداوند نسبت به آن‌ها بود که چه در عصر خود آن‌ها و چه در تمام اعصار بعد منحصر به این قوم بوده است که از جمله آن‌ها می‌توان به عبور آن‌ها از دریا، جوشیدن آب از سنگ، زندگی دوباره بعد از مرگ و ... اشاره کرد. هرچند که این قوم نه تنها شکرگذار این نعمت‌ها نبودند بلکه با گناهان بسیار زمینه ساز نزول غضب الهی بر خود شدند.علت گناهانی که بنی‌اسرائیل مرتکب شدند، روحیات و صفات خاص آن‌ها بود. این قوم گروهی دنیا دوست و هواپرست بودند و به دلیل این ویژگی‌ها بود که هرگاه مطلبی را مخالف با خواسته‌های خود می‌دیدند در مقابل آن عکس‌العمل نشان می‌دادند و حتی از کشتن پیامبران نیز ابایی نداشتند تا جایی که در قرآن به عنوان گروهی پیامبر کش معرفی شدند.از آنجا که پیامبران بسیاری بین بنی‌اسرائیل مبعوث شدند، نوع برخورد و رفتار این قوم با پیامبران نیز مسئله‌ای دیگر است که در آیات مختلف قرآن به آن پرداخته شده است و در اکثر موارد به دلیل رفتار‌های ناپسندی که در قبال آن‌ها داشتند، مورد مذمت قرار گرفتند. هرچند که با توجه به روحیه و صفات خاص بنی‌اسرائیل د رفتار آن‌ها با پیامبران مختلف نیز در اکثر موارد نکوهیده است. گناهان بنی‌اسرائیل، عواقبی را هم برای آن‌ها در پی داشت که بعضی از آن‌ها در این دنیا بر آن‌ها وارد شد و بعضی دیگر مربوط به آخرت است.
نقش دعا در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و کلام معصومین علیهم السلام
نویسنده:
مسعود قریب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فرهنگ اسلامی، دعا و راز و نیاز با خداوند از اهم واجبات و مورد تأکید فراوان می‌باشد. پژوهش حاضر که از نوع «بنیادی» و «نظری» است با روش کتابخانه‌ای و از طریق فیش‌برداری از متون دینی با تجزیه و تحلیل محتوایی، بر آن بوده که به سوال اصلی خود؛ «نقش دعا در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و کلام معصومین علیهم‌السلام چیست؟» پاسخ دهد. پژوهشگر ابتدا به مفهوم دعا می‌پردازد و آنرا «خواندنِ همراه با خواست و طلب» می‌داند. سپس ضرورت دعا را مورد مداقه قرار می‌دهد و در گام سوم، مراتب دعا را بیان می‌دارد که به چهار مرتبه رفع حوائج مادی، دفع مشکلات و بلاهای دنیوی، دفع عذابهای اخروی و اجابت نیاز فطری انسان به محبوب تقسیم می‌شود. در مرحله بعد نقش دعا در تربیت انسان از چهار جنبه مورد بررسی قرار گرفته و نتایج زیر حاصل شده است: از جنبه اخلاقی؛ دعاکننده باید توجه خود را از غیرخدا قطع نموده، خلوص نیت را لحاظ کند و همچنین از رذائل اخلاقی مبری و به صفات پسندیده الهی آراسته گردد. از بعد اجتماعی؛ دعاکننده برای تسریع در اجابت دعا باید اولاً) دعای بر دیگران را بر حاجت خود مقدم دارد. ثانیاً) به دعای جمعی و گروهی همت گمارد.از جنبه عاطفی؛ دعاکننده باید ابراز احساسات خود را به خداوند در ابتدای دعا با مدح و ثنای الهی نشان داده سپس ابراز عشق و محبت خود را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت او (علیهم‌السلام) با صلوات بر ایشان اثبات نماید و همچنین از استغفار نسبت به معاصی خود غفلت نورزد. و از جنبه جسمانی؛ انسان دیندار برای پیشگیری و درمان بیماری‌ها علاوه بر دارو و درمان باید به «دعادرمانی» توجهی جدی نماید و بهترین کلید حل امراض جسمانی و روانی و رفع اضطراب‌های زندگی را در راز و نیاز با پروردگار بداند.
عهدهای خدا با انسان در قرآن
نویسنده:
نجمه عزتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مسائل بسیار مهم و تأثیر گذار از حیث معرفت شناسی و جهان بینی برای یک مسلمان شناخت عهد های خود با خداوند متعال است، لذا بر آن شدیم تا به توفیق الهی تحقیقی پیرامون این موضوع شریف انجام دهیم. برای درک هر چه بهتر از این موضوع لازم است در گام اول واژه شناسی دقیقی از عهد و معانی مترادف با آن (که شاملکلمات «میثاق»، «إصر»، «ذمه»و«إلّ»میباشد) به دست آوریم. در گام بعدی اقسام عهدهای خداوند با انسان ها بررسی شده است که ابتداءاً عهدهای خداوند با عموم انسان ها بررسی و بعد از بیان آیات مرتبط با میثاق به یکی از دقیق ترین و چالشی ترین مسائل مطرح در این باب که موضوع موطن اخذ میثاق است اشاره شده و بعد از نقد نظرات مشهور، نظر مرحوم علامه طباطبایی که بُعد ملکوتی انسان ها را موطن اخذ میثاق می داند به عنوان نظر برگزیده ارائه شده است. در قسم بعد میثاق خداوند با انبیاء و موضوعات مرتبط با آن و اینکه حتی میثاق انبیاء اولوالعزم با دیگر انبیاء متفاوت است بیان شده، و در نهایت آنچه از میثاق خداوند با امت ها در قرآن کریم آمده، ارائه می شود تا بدین واسطه تمامی اقسام عهدهای خداوند با انسان ها، استقصاء کامل شده باشد. در ادامه موضوعاتی که ارتباط مستقیم با عهد دارند آمده که در وهله اول سعی شده است که اهمیت لزوم وفای به عهد، ثمرات و مصادیق آن بررسی شود، و در گام بعد عواقب پیمان شکنی و مصادیق آن مطرح گردد. در انتها نیز مبحث تجدید عهد به عنوان راهکاری برای ترمیم نقض عهد و استوار نمودن عهد های پیشین، به نحو مبسوطی طرح و ارائه شده است.
نقش معنویت در ارتقاء امنیت اجتماعی با رویکرد قرآنی
نویسنده:
محبوبه میرصادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان درپی گمگشته ها ورازهای طبیعت،سواربرمرکب علم وفناوری هنوزموفق به یافتن گمگشته ی وجود خود نشده و احساس پوچی و افسردگی و بی معنایی او را رها نکرده است.گویی درپس همه ی اینها به دنبال راه نجاتی ازدنیای مادی است که شاید فردایی بهتررا برای او رقم بزند. منشأ معنویت انسان به حکم آیه ی "نفخت فیه من روحی" که شعله های حیات روحانی انسان در وراء جسم ظاهرش فروزان است و ازسویی دلایل سه گانه ی قرانی، عقلی وعلم حضوری براستقلال و تغایر روح ازبدن دلالت دارد.معنویت موردبحث ما، علاوه برنفی خصلت های نفسانی که ماهیتی ضد رشد دارند، درصدد اثبات وایجاد ملکات اخلاقی برمی آیدکه به صورتی فعال وتهاجمی درمواجهه بافرهنگ ابتذال ازموضع گیری مشخص وپابرجا برخوردار است. معنویت واخلاق پاسخی قوی، جامع وآرامش بخش به این معمای پیچیده ی خلقت است. به قولی "کسی که بداندچرازندگی می کند، قادراست با هرچگونگی بسازد."از طرفی مفهوم امنیت قدمتی به وسعت تاریخ بشر دارد واز جهتی بر مفهوم اجتماع وجامعه نیز تقدم دارد، در این راستا ، توجه به ایمان وامنیت قابل تأمل می باشد.دراین پژوهش تلاش شده تا به پرسش های اساسی مطرح درباره یموضوع پاسخ داده شود، از قبیل اینکه ؛ نقش جوامع دیندار در تامین وارتقاء امنیت اجتماعیجامعه چقدر است ؟نقش پایبندی افراد به ارزشها و عقاید برگرفته از متون دینی در ایجاد و ارتقاء امنیت اجتماعی تا چه میزان است ؟اجرای قوانین حاکم در جامعه مبتنی بر اصول اخلاقی ومعنوی و عمل براساس راهکارهای دینی تا چه حد در تامین امنیت اجتماعی موثر خواهد بود؟ پیوند بین موضوع معنویت وبه طور خاص دین با موضوع حساس وقابل تأمّل عصر حاضر چون ، امنیت اجتماعی ، پیوند دو مسئله ی حساس و جدانشدنی در جامعه ی ماست ،که رابطه ی ظریف آن به جهت آثار اجتماعی فوق العاده یدین قابل بررسی خواهد بود .از آنجا که بسیاری از افراد جامعه ی ایران مسلمانانی هستند که خود را مکلّف به رعایت اصول و تکالیفی می دانند که از سوی دین مبین اسلام و توسط فقهای حکومت اسلامی بنا به شرایط اجتماعی جامعه ودر قالب احکام ثانویه صادر واعمال می شود ودر یکایک زوایای زندگی فردی واجتماعی آنها قابل لمس ومحسوس می باشد. از این رو بررسی این قوانین واصول وراهکارهای موثر در آنها به پیوست با خصوصیات ذاتی و فطری انسان ها قابل تأمّل می باشد.قرآن کریم نیز به جهت شناخت جامعی که از انسان بدستما داده است ، راهکار های متناسب با فطرت او را نیز چه برای زندگی فردی او وچه زندگی اجتماعی وی ، در نسخه های گوناگون پیچیده است.اما در کنار پژوهش های انجام شده در باب بررسی آیات ، روایات ، نظرات و راهکار های قرآن کریم وائمه معصوم(ع) در امنیت جامعه، محقق نیز در این پ‍‍ژوهش تلاشنموده تا به طور خاص دیدگاه های اجتماعی قرآن آن هم در ارتقاء امنیت اجتماعی به عنوان جزئی حساس ومهم از امنیت ( ملّی ، سیاسی و...) را مورد بررسی قرار دهد. امید است نتایج و گزارشات این تحقیق مورد استفاده ی دیگر محققان و دانشجویان هرچند در مراحل ابتدائی آنان قرار گیرد. ضرورت تحقیق عرصه امنیت ،عرصه ی بسیار پیچیده و حساسی است .پهنه این مفهوم ، عرصه تصمیم سازی ،کنش و واکنش های حرفه ای است . هر پدیده امنیتی یا با تهدید است ویا با فرصت هایی قرین است ودر چنین بستری ، بازیگران همه در پی کسب خیرو دفع ضررمی باشند . ( سیف زاده،1383، 35 )بسیاری از سیاستمداران معتقدند که در نظم نوین جهانی ضرورتا آسایش وامنیت برقرار نخواهد شد ، زیرا قدرتهای بزرگ و سلطه گر تنها از طریق بهره گیری از شرایط بحرانی می توانند از روند دموکراتیزه شدن وتوسعه دیگرکشورها بکاهند ، تا ازآن طریق با فرار سرمایه ها ومغزها هم رانت خواری کنند و هم این کشورها را در وضعیت نامطلوب جنوبی گری نگه دارند. ( همان ،ص 87 )و اما از آنجا که در تعریف معنویت آن را روشی برای زندگی ، بودن و کسب تجربه دانسته اند ،به طور خاص در معنویت فطری ،انسان وجودش از فضایل اخلاقی سرشار می شود وبا تحمل سختی ها به آسایش وامنیت بیشتر می رسد.دراین بین، ارزش معنویت عصرجدید بیشتر در تمرکز آن بر فرد و تجربه ی شخصی او از معنویت نهفتهاست، اما نکته منفی این است که بسیاری از مفاهیم مذهبی، به وسیله معنویت عصر جدید، مجدداً نام گذاری شده واحتمال داردکه به صورت رویکرد سطح خود محور به مذهب در آید. (ویلیام وست ،1383، 102)اما آنچه قابل ذکر است آنکه ؛ برخی به طور کامل نه تنها مذهب ،بلکه معنویترا نفی می کنند وآن را اموری فانتزی وگاه ساخته ی ذهن بشرمی دانندکه بسته به شدّت وابستگی به آن مفاهیم، قوت وضعف یا برجسته شده اند. در جواب چنین افرادی که قائلند معنویت وجود ندارد و نمی توان آن را اندازه گرفت و اصلاً قابل تحقیق نیست می توان گفت : که همین انتقاد درباره ی عشق نیز صدق می کند ، اما اکثر مردم مصراند که عشق حقیقت دارد ، مهم است و اثری عمده و حساس بر زندگی آنها می گذارد . معنویت دست کم برای اقلیت قابل توجهی از مردم جهان ، مهم و حیاتی است و حتی در جامعه ی صنعتی و فرا مدرن نیز ، بر خلاف انتظار از بین نرفته است . معنویت یکی از عناصر بسیار مهم زندگی مردم است ،هر چند تعریف آن برای آنها مشکل باشد . (ویلیام وست ،1383، 189)بشر با بکار گرفتن همه ی نیروهای ادراکی خود در زمینه ی علوم و معارف فلسفی ، حسی و تجربه ی شهودی و عرفانی ، تاریخی ، اخلاقی ، حقوقی و هنر و ادب، یک سلسله عقاید پیدا کرده و یک رشتهمسلک ها و مکتبها ی نظری ، عملی و هنری پدید آورده است . که اگر چه از حیث تعداد متعددند ولی به منزله ی میوه های گوناگون یک باغ اند که هر کدام از طعم ، رنگ ، بو و مزه ی متفاوت با دیگری برخوردارند اما همگی محصول عالم طبیعت اند .قابل توجه اینکه تفکر مذهبی و اخلاقی بهنوبه ی خود جوابگوی نیازهای مذهبی واقعی هستند و در برابر سایر جنبه های زندگی انسانی دارای نوعی استقبال می باشند و به همین دلیل ، می توان تصدیق نمود که راهنمایی ها یی که از طریق مذهب درباره ی زندگی و رفتارها ی انسانی ارائه می شود تنها عکس العملی ایدئولوژیکی از شرایط مادی زندگی نیست ، بلکه این ارائه ی طریق دارای کارکردهای دیگری است که با منطق وساخت زندگی مذهبی سروکاردارد.(گی روشه :،1380، 78)پس دراینجا درراستای رویکرد قرانی به مسئله ی امنیت ، تنها راه برقراری ارتباط با دین و تعالیم آن وآشنایی با زبان دین و بهره گرفتن از آثار و تاریخ باقیمانده ی آن برای نسلحاضر است . به عبارت دیگر برای تحقیق ، بررسی و شناسایی دین به صورت مستقل و دانش پژوهانه ، باید به آثار معتبر دینی مراجعه کرد.به همین سبب دراین تحقیق سعی شده تا با نگاهی دقیق تردرآیات قران کریم،کتاب آسمانی و وحیانی مسلمانان جهان، که به گفته خود آن " تبیان لکل شی " است حقیقت دین وتعالیم آسمانی آن بیش از پیش ودرتوان محقق مکشوف وظاهر گردد. ان شاء الله امید است که مورد بهره برداری نسل حاضر نیز قرار گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 2237