جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2898
بررسی محاکمات قطب الدین رازی بر نمط رابع شرح اشارات محقق طوسی و فخر رازی
نویسنده:
نویسنده:سید احسان حسین موسوی؛ استاد راهنما:محمد اسحاق عارفی شیرداغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع نمط چهارم فلسفه اولی کتابِ اشارات، وجود و علل آن است. قطب الدین در تمام موضوعاتی که بین دو شرح خواجه نصیر و فخر رازی اختلاف نظر وجود داشته به قضاوت پرداختند، در خیلی از مطالب نیز که محل اختلاف شارحان نبوده، نقد یا توضیح مستقلی نسبت به متن یا شرح مطرح کردند. در این پایان نامه که به چهار بخش کلیات، اثبات موجود غیر محسوس، بررسی علل وجود و ماهیت و اثبات واجب الوجود تقسیم شده، همه محاکمات و نقدهای قطب الدین داوری شده و همچنین در اکثر موارد مطالبْ فی حد نفسه تحلیل و به ابعاد و اعماق جدیدی رسیده ایم. در بخش اوّل قطب الدین ابتدا تفسیر خواجه نصیر دربارۀ معنای عنوان «فی الوجود و علله» را نقد کرده و توضیح فخر رازی را به عنوان نظر حق در این زمینه می پذیرند. در این بخش پس از تحلیل مطلب به تفسیر نوینی رسیده و اثبات کردیم که «وجود» به معنای مطلق وجود و «علله» نیز علل مطلق وجود است امّا از این حیث که در ضمن ممکنات (که مقیّدِ آن مطلق هستند)، قهراً لحاظ می شود. در بخش دوّم ابن سینا بر اثبات موجود غیر محسوس از طریق استدلال بر نامحسوس بودن طبیعت مشترک برهان اقامه می کنند. پس از تحلیل مطالب به این نتیجه رسیدیم که ادله هیچکدام از نقدهای مطرح شده توسط قطب الدین رازی و سایر مستشکلین برای ابطال برهان کافی نیست اما با توجه به نقد ما بر کبرای قیاس اثبات شد که طبیعتِ در خارج دارای ویژگیِ مغایر با محسوسات نبوده و از قواعد خلاف آنها تبعیت نمی کند. لذا برهان ابن سینا در این خصوص کامل و تمام نیست. همچنین در این بخش اثبات شد که: 1- دلیل نامحسوس بودن قوه حس بدیهی است 2- علم انسان به محسوسات بدون واسطه صور است 3- برهان ابن سینا در غیر محسوس بودن علت اولی بر خلاف رأی قطب الدین و فخر رازی تمثیل اقناعی نیست اهم مطلبی که در بخش سوّم به آن پرداختیم عبارت اند از: 1. تفاوت جنس و فصل با ماده و صورت 2. تحلیل حقیقت مثلث و حد اشیاء 3. بررسی حقیقت معنای «جمع» در مرکّب 4. تحلیل منشأ غایات، کیفیت ارتباط فاعل با غایت و تفاوت آن در ذوی العقول با غیر ذوی العقول 5. حقیقت معنای «صیرورت» ماده مهمترین نتایج بخش چهارم عبارت اند از: 1- رد نقد قطب الدین بر کلام ابن سینا درباره احتیاج ممکن در تحقق خود به غیر 2- تحلیل معنای تقدم زمانی سبب بر مسبَّب و سازگاری آن مقصود هر دو شارح 3- رد ادله قطب الدین بر نقص برهان اجمالی ابن سینا در اثبات واجب 4- بر اساس نقد ما بر حقیقت «کل سلسله علل و معالیل» برهان ابن سینا در اثبات واجب الوجود تمام نیست.
بررسی تطبیقی الهیات شفای ابوعلی سینا با سومای آکویناس پیرامون وجود خدا
نویسنده:
نویسنده:اسکات ویدکوویچ؛ استاد راهنما:عباسعلی براتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این متن تطبیقی فلسفی در باره ی بوعلی سینا که یک دانشمند مسلمان ایرانی و آکواینوس که یک دانشمند کاتولیک اهل سیلیس بوده است⸲ به مطالعه پرداخته است. این مطالعه در قالب تحلیل شباهت های متون ذکر شده به عنوان پایان نامه در مساله ی وجود خدا و دانش متافیزیک انجام گرفته است .این تحقیق دربردارنده ی پنج راه حلی است که در سوما در ارتباط با مساله ی وجود خدا ارائه داده شده است و این راه حل ها همگی مبتنی بر قواعدی هستند که آکواینوس از بوعلی سینا در کتاب الهیات شفا وام گرفته است .باید گفت پنج استدلال آکواینوس در باره ی وجود خدا بر آمده از موضوع اصلی متافیزیک بوعلی سینا یعنی وجود بما هو وجود است که بوعلی هم این موضوع را از متکلمین وام گرفته است . آکواینوس در تحلیل و جمع بندی استدلال هایش سعی در بهره بردن و جمع کردن استدلال های موجود در حکمت ارسطوئی و سینوی و فلسفه ی یهودی داشته است که موضوع تعالیم الهی نیز میباشد .این متن سعی دارد سنت علمی ادیان ابراهیمی را برای همه ی انسانها در باب وجود خدا به نمایش بگذارد و هدف از این امر تحقق همکاری و تبادل علمی بیشتر بین دانشمندان دینی ادیان ابراهیمی در باب استدلال های وجود خدا میباشد. مباحث الهیاتی در این متن علاوه بر زبان اصلی خودشان با ترجمه ی انگلیسی نیز آورده شده اند و به این جهت قابل فهم و دستیابی برای کسانی است که آگاهی و شناخت کافی نسبت به زبانهای قدیمی ندارند ولی مانند بوعلی و آکواینوس اهل تفکر هستند و روش آنها را دنبال میکنند. کسانی که علم را در هر نقطه ای با تلاش فراوان می یابند.
بررسی کیفیت حیات پس از مرگ و نحوه بقای نفس انسان از منظر بوعلی سینا، غزالی و ابن رشد
نویسنده:
نویسنده:فاطمه داداشی؛ استاد راهنما:قاسم پورحسن؛ استاد مشاور :عبدالله نصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله مرگ و حیات پس از آن در میان فیلسوفان و نیز متکلمان هر عصر مناقشات زیادی داشته است در این پژوهش، آراء شیخ الرئیس را در این خصوص مطرح نموده ایم، سپس نقدهای غزالی به این متفکر را شرح داده و سپس اشکالاتی که ابن رشد از سخنان غزالی ارائه نموده را بیان خواهیم کرد. لازم به ذکر است مساله معاد با مبانی نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ بگونه ای که مبتنی بر مبانی انسان‌شناختی متفاوت، دیدگاههای اندیشمندان در خصوص کیفیت حیات انسان پس از مرگ نیز متفاوت خواهد شد. ابن سینا ادله فلسفی خود را در باب بقای نفس انسان بیان می دارد و مهم ترین دلیل بقای نفس را فاعلیت آن در ادراک می داند که از طریق کسب معقولات کمال یافته و بقا دارد. او در عمده آثار خود با دلایل فلسفی به تفصیل به اثبات معاد روحانی پرداخته است، لکن اثبات معاد جسمانی به روش عقلی و برهانی را ناممکن می داند و تنها بر اساس شریعت آن را می‌پذیرد. اگرچه او در اضحویه مبتنی بر مبانی فلسفی خویش از جمله امتناع اعاده معدوم و نیز مادی بودن قوه خیال و امتناع تناسخ، معاد جسمانی را ممتنع می داند و معتقد است آیات ناظر به معاد جسمانی نیازمند تاویل است. گویا از همین آراء اوست که غزالی به نقد ابن سینا روی آورده و او را به دلیل انکار معاد تکفیر می‌کند. او خود گرچه دو نظریه بدن جدید و برانگیختگی را در خصوص معاد جسمانی مطرح می‌کند، لیکن مبانی ای که او در طرح این نظریات و نیز معاد روحانی استفاده نموده، همان مبانی ابن سینا است. نقدهای غزالی در تهافت الفلاسفه اندیشمندان بعد از او را به پاسخ واداشت که از جمله آنان ابن رشد بود و در برابر غزالی کتاب تهافت التهافت را به رشته تحریر آورد. ابن رشد که اندیشمندی ارسطویی بود، در کتاب خود با اتکا به مبانی و نظریات ارسطویی، به تبیین بقای انسان و کیفیت حیات پس از مرگ پرداخت. ابن رشد نفس انسان را به تمامه باقی نمی‌دانست و تنها بخش عقل هیولانی از نفس را که همان نوع انسان است دارای بقا می داند و بقای فردی انسان ها را نمی پذیرد . گرچه محققان کوشیده اند هم در مورد ابن سینا و هم در مورد دیدگاه ابن رشد در خصوص معاد جسمانی و بقای شخصی انسان ها ، آراء آن ها را در مطابقت با شریعت توجیه کنند.
مطالعه نفس شناسی ابن سینا و مقایسه آن با نفس شناسی ارسطو بر اساس متن کتاب نفس الشفاء و درباره نفس
نویسنده:
نویسنده:محمود نظری؛ استاد راهنما:مجید ملایوسفی؛ استاد مشاور :محمد صادق زاهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از یونان باستان، چیستی و خاستگاه نفس از جمله مباحث جدی در بین فالسفه و دانشمندان به شمار میآمده است؛ مباحثی که دچار فراز و نشیب های متعدد شده و حکایت از تلقی های کامال متفاوت و گاها متضاد فالسفه از ماهیت نفس داشته است. در این بین، ارسطو نخستین بار در تاریخ فلسفه، مسئله نفس را در قالب یک کتاب عنوان نمود که به دلیل اهمیتش، تبدیل به بزرگترین کتب مرجع در علمالنفس شد و آثار متعددی به تأثی از آن به رشته تحریر درآمد. این اثر به واسطه جنبش ترجمه با دقت های فلسفی و با ترجمه اسحق بن حنین به زبان عربی وارد جهان اسالم شد. این کتاب در عالم اسالم مرجع مطالعه در علمالنفس گشت و هرگونه تحقیقی درباره نفس، الاقل از لحاظ رئوس مطالب، مبتنی بر آن بود. مسلم است که نویسندگان و فالسفه مسلمان یکی از مهم ترین تاثیرات را بر سنت ارسطویی گذاشته اند و جایگاه کتاب درباره نفس و مباحث ارسطویی در جهان اسالم مشهود و تعیین کننده بوده است. در این بین ابن سینا از جمله فالسفه مسلمان است که با تحقیقی وسیع در مورد نفس یونان باستان به ویژه مکتب ارسطویی، و برای اولین بار در فلسفه اسالمی اثری را برجای گذاشته است که شباهت بسیاری با آن چیزی دارد که ارسطو در کتاب درباره نفس دنبال میکند. وی با نظر بر کتاب درباره نفس ارسطو، فن ششم از طبیعیات کتاب شفاء را تقریر نمود. از آنجایی که ابن سینا در بسیاری از آثار خود متاثر از ارسطوست، پژوهشگران متعددی آثار وی و اندیشههایش را با نظام فلسفی ارسطو مقایسه کرده اند؛ اما تا کنون هیچ مطالعه تطبیقی بر اساس متن دو کتاب درباره نفس ارسطو و نفس شفای ابن سینا انجام نشده است. به همین دلیل، اهمیت و ضرورت انجام یک پژوهش برای مقایسه متن این دو کتاب در مقطع کنونی آشکار می شود؛ پژوهشی که بتواند با بررسی پیشنه های تاریخی بحث و از جهت ساختارشناختی، روش شناختی و محتوایی به مطالعه تطبیقی علم النفس این دو فیلسوف بپردازد. پژوهش حاضر در نظر دارد، در تمام بخش های مذکور، به پیشینه های موجود در سنت ارسطویی با تمرکز بر متن کتاب درباره نفس بپردازد و درصورتی که شیخ در هر کدام از مباحث در کتاب نفس ث شفاء، به بازسازی مطالب پرداخته و یا با تکیه بر نظریات خود به نوآوری هایی در نفس شناسی دست یافته است، آن را بیان نماید.
تبیین نقش تربیتی قوه خیال با تأکید بر دیدگاه فارابی و ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:هانیه یوسف شعیبی؛ استاد راهنما:حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور :قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان برای ادراک و حرکت نیازمند قوای نفس است و هر اثری که دارد به واسطه ی آن ها می‌باشد. قوه ی خیال یکی از قوای ادراکی انسان است که نقش مهمی در دستگاه تحریکی او دارد؛ لذا برای جهت دهی به رفتار انسان ها، ابتدا لازم است که از نحوه ی عملکرد این قوه و همچنین از تأثیری که بر اعمال انسان دارد، آگاه شویم. مهم ترین هدف این پژوهش، تبیین نقش قوه ی خیال در تربیت انسان باتوجه‌به دیدگاه فارابی و ابن سینا می باشد. قوه ی خیال یکی از قوای باطنی نفس است که وظیفه ی آن حفظ صور محسوسات، تجزیه و ترکیب آن و همچنین محاکات و تصویرگری معقولات است. این قوه از طریق فعالیت‌های ادراکی خود، انگیزه‌ی حرکت را در انسان ایجاد می‌کند. عملکرد قوه ی خیال به نحوی است که اغلب مردم جامعه تحت تأثیر آن رفتار می‌کنند؛ به همین جهت با خیال‌انگیز کردن حقایق و مفاهیم عقلی می‌توان اعمال و رفتار مردم را اصلاح کرد؛ بنابراین پیامبر و رئیس مدینه به‌عنوان متصدیان امر تربیت در جامعه، نیازمند تخیل قوی هستند تا از این قوه و توانمندی‌های آن برای تربیت مردم جامعه بهره‌مند شوند. از جمله ابزارهای خیال انگیز، شعر و خطابه هستند که برای تربیت، مورداستفاده قرار می‌گیرند. پیامبر نیز از این قوه و ابزارهای خیال‌انگیز بهره می‌برد و معقولاتی را که دریافت کرده است، توسط مثال‌هایی از محسوسات در خیال مخاطب جای می‌دهد. به‌طورکلی این قوه باتوجه‌به گستره ی تأثیرگذاری خود، این استعداد را دارد که معدّ تربیت و یا مزاحم آن باشد؛ به همین منظور، توجه به آن در حوزه ی تربیت، ضروری به نظر می‌رسد.
تقریر ماهیت بدون وجود در نظام فلسفی ابن سینا و مقایسه آن با نظریه ثابتات ازلی معتزله و اعیان ثابته در عرفان ابن عربی
نویسنده:
نویسنده:زهرا نگاری خواه؛ استاد راهنما:وحید خادم زاده؛ استاد مشاور :فردین جمشیدی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دراین پایان نامه به بررسی ومقایسه جایگاه ماهیت بدون وجود در نظام فلسفی ابن سینا،ثابتات ازلی معتزله واعیان ثابته ابن عربی می پردازیم.از نظر ابن سینا ماهیت من حیث هی،نه موجود است و نه معدوم.که ظاهر امر این است که چنین ماهیتی مستقل از وجودمنشأ اثری نیست؛اما شواهد گوناگونی در آثار ابن سینا در باب شأنیت مستقل ماهیت از وجود به چشم می خورد.گروهی از معتزله نیز برای حل مسأله علم خدای متعال قبل از ایجاد،نظریه ثابتات ازلی را مطرح کرده اند.این ثابتات دربرگیرنده ی موجودات و معدومات ممکن می شوند.ثبوت از نظر ایشان ،اعم از وجود و در مقابل نفی قرارمی گیرد.همچنین ممتنعات درواقع دارای ثبوت نیستند و منتفی هستند. این ثابتات متعلق علم خدای متعال قرارمی گیرند،عارفی چون ابن عربی نیز نظریه اعیان ثابته را از دیدگاه ثابتات ازلی معتزله الهام گرفته است؛اگر چه که در برخی مواقع دیدگاه خود را متمایز از دیدگاه معتزله بیان می کندولی وجوه تمایز این دو دیدگاه را روشن نمی سازد.به نظرمی رسد این سه دیدگاه دارای شباهت هایی چون : تقرر و ثبوت ماهیت بدون وجود خارجی،تشابه برخی از ادله ی معتزله با عرفا،ثبوت معدومات ممکن در معتزله و شیئیت ثبوت اعیان ثابته، و تفاوت هایی چون : عدم اتصاف ماهیت فی حدنفسه به وجودیا عدم در دیدگاه ابن سینا و اتصاف ماهیت به وجود وعدم در دیدگاه معتزله و عرفا اگرچه این ماهیت معدوم می تواند دارای ثبوت باشد،اشاره کرد،اماتفاوت دیگر،درکارکردها است که می توان به دارای اثرخواندن ماهیت بدون وجود در فلسفه ابن سیناو کارکردهای دیگری چون : قضاو قدر سرالقدر و... درعرفان اشاره کرد،همچنین می توان از تفاوت های دیگری چون: تفاوت در ثبوت وتقسیم بندی ماهیات خارجی نام برد.که در راستای این پایان نامه، مطالبی مانند: کلی طبیعی ،شواهد استقلال ماهیت از وجود ، علم الهی،نظریه ثابتات ازلی ثبوت معدومات ونظریه حال ، کارکردهای نظریه ثابتات ازلی در کلام معتزله ، نقدهای فلاسفه برثبوت معدومات وثبوت حال، اقسام معدوم ،ادله ابن عربی بر اثبات اعیان ثابته،و کار کرد اعیان ثابته درعرفان ابن عربی را از مباحث مقدماتی این پایان نامه به شمار آورد.و نیز رابطه ی اعیان ثابته با ثابتات ازلی و نگاه فلاسفه به اعیان ثابته ابن عربی و ادله ی هریک از این سه دیدگاه و ارزیابی تفاوت ها وشباهت های آن ها،بحث های اصلی این پایان نامه می باشند.
بررسی تطبیقی قوس نزول و صعود از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:امین دهقانی؛ استاد راهنما:حسن معلمی؛ استاد مشاور :محمدمهدی گرجیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق به قوس نزول و قوس صعود از منظر سه فسلسوف بزرگ اسلامی؛ ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا و سپس به بررسی تطبیقی (افتراقات و اشتراکات) آن‏ها پرداخته می‏شود. برای تحقق این اثر سعی بر آن بوده که از منابع اصلی و اصیل این سه فیلسوف و همین طور از اکثر آثار آن‏ها (به نحو تتبع نسبتا جامع) استفاده شود تا به یک نتیجه گیری قابل اعتماد، نایل گردیم. از آن جا که مسایل مربوط به قوس نزول (چینش نظام هستی) و قوس صعود (سیر صعودی آدمی) در سامان دهی سایر اندیشه‏های انسان در جمیع ساحت‏های مربوط به دنیا و آخرت بسیار تاثیرات راهبردی و تعیین کننده دارد، لذا ضروری می‏نمود که چنین اثر سترگی بر اساس اندیشه بزرگ ترین فلاسفه اسلامی (رئسای مکاتب مشاء و اشراق در بستر اسلامی و حکمت متعالیه) سامان یافته و به اهل تحقیق و اندیشه عرضه گردد. ابن سینا در قوس نزول به سه مرتبه واجب تعالی، عقل و عالم ماده معتقد است. سهروردی علاوه بر ترسیم واسطه بین واجب تعالی و عقول (نور اقرب)، به عالم مثال نیز قایل است. اما ملاصدرا با تاثّر از مبانی عرفانی از طرفی و با پی ریزی مبانی اختصاصی خود، علاوه بر افزودن مرتبه احدیت و واحدیت، به اعمال دقت نظرهای بیشتری می‏پردازد و گوی سبقت را از دو فیلسوف قبلی می‏رباید. در قوس صعود نیز مساله حدوث نفس نقطه آغازین منظور گشته و سپس به بحث تکامل نفس و کمال نهایی آن و همین طور تناسخ و معاد و در نهایت مساله فنا پرداخته شده است. ملاصدرا نفس را بحدوث البدن حادث می‏داند نه مع حدوث البدن و همین طور اختلافات راهبردی و تعیین کننده آن‏ها در مسایل مربوط به حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول و غیره در ترسیم نهایی دیدگاه آنان در قوس صعود بسیار اثرگذار است.
Essentialität und Notwendigkeit: Avicenna und die Aristotelische Tradition
نویسنده:
Benevich, F.
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Brill ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ماشینی : در ذات و ضرورت: ابن سینا و سنت ارسطویی، فدور بنویچ یک اصل اساسی از متافیزیک و معرفت شناسی ابن سینا (متوفی 1037) ارائه می دهد: نظریه جوهر او و تعیین علمی صفات ضروری و ضروری. این مطالعه مفاهیم کلیدی فلسفه ابن‌سینی مانند ماهیت، ضرورت، جهان‌شمولی، بی‌واسطگی، تقدم و ویژگی را بررسی می‌کند. علاوه بر این، برای اولین بار ارائه می شود که چگونه ابن سینا در طول زندگی حرفه ای خود موضع خود را در مورد این موضوع توسعه داد و بنابراین «ذات گرایی مفهومی» انقلابی خود را به کار گرفت. همچنین نشان داده می‌شود که موضع ابن سینا تا حدودی از سنت ارسطویی پیروی می‌کند، اما در جاهای کلیدی از آن منحرف می‌شود، به‌ویژه جایی که ابن سینا به طور انتقادی به تفاسیر « مشائیان بغداد» پرداخته است. در ذات و ضرورت: ابن سینا و سنت ارسطویی فدور بنویچ آموزه کلیدی متافیزیک و معرفت شناسی ابن سینا (متوفی 1037) را ارائه می دهد: نظریه جوهر او و تعیین علمی صفات ضروری و ضروری. این کتاب مفاهیم اصلی فلسفه ابن سینا مانند ذات، ضرورت، جهان شمولیت، بداهت، تقدم و ویژگی را مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین گزارش بی‌سابقه‌ای از چگونگی تغییر دیدگاه‌های ابن سینا در مورد این موضوعات در طول زندگی حرفه‌ای‌اش، در استدلال برای «ذات‌گرایی مفهومی» انقلابی‌اش ارائه می‌کند. موضع ابن سینا تا حدی از سنت ارسطویی پیروی می کند، اما از آن نیز فاصله می گیرد، به ویژه هنگامی که ابن سینا علیه مکتب مشاء بغداد استدلال می کند.
بررسی تطبیقی عشق از دیدگاه افلاطون و ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:پریسا محمدباقری؛ استاد راهنما:عبدالله صلواتی؛ استاد مشاور :عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آراء و نظرات افلاطون و ابن سینا از این جهت مورد بررسی قرار گرفتند که این دو فیلسوف را می‌توان جزء اندیشمندانی دانست که در دو سنت یونانی و اسلامی، برای نخستین بار رویکردی فلسفی از عشق ارائه کرده اند و پای عشق را به مسائل فلسفی گشوده اند و رساله هایی در «عشق شناسی» نوشته اند که سرآغاز یک رویکرد فلسفی نوین شده است. بازخوانی محتوایی این دو رساله در یک رویکرد تطبیقی، وجوه پنهان عشق شناسی را در دو سنت فلسفی نمایان، و وجوه اشتراک و اختلاف دو رویکرد را ارائه خواهد کرد. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی و تحلیلی درصدد پاسخگویی به این سوال است که افلاطون و ابن سینا چه تبیینی از عشق به دست می‌دهند. ابن سینا در «رساله العشق» خود مباحثی را مطرح کرد که شباهت بسیاری با آموزه‌های افلاطون دارد، هرچند تفاوت‌های آراء آنها را نیز نباید فراموش کرد. از نظر افلاطون منشأ عشق، "زیبایی" است اما نه زیبایی وجدانی بلکه زیبایی فقدانی؛ یعنی عشق به ما یادآوری می‌کند که فاقد زیبایی هستیم و باید به دنبال آن باشیم. عشق ما را به سوی نداشته مان می‌کشاند تا به دستش آوریم. منشأ عشق از منظر ابن سینا وجود و زیبایی است و چون از امر وجودی نشأت می‌گیرد از همین روست که آن را از کمالات واجب الوجود می‌داند و چون واجب الوجود صرف وجود است پس عشق همان وجود صرف است. عشق در فلسفه افلاطون امری معرفتی است اما در فلسفه ابن سینا امر وجودی است. در نگاه افلاطون دو نوع عشق را می‌توان دید؛ عاشق در عشق نخستین، جسم معشوق را در نظر دارد اما در عشق حقیقی و مطلوب، توجه او به زیبایی روح معشوق است. عشق حقیقی که ابن سینا آن را عشق به جمال حق می‌داند، بر عشق به زیبایی مطلق در سخنان افلاطون منطبق است.
نظریه«فیض» و ارتباط آن با «اراده خداوند» در فلسفه ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:کاظم محسنی؛ استاد راهنما:سیدمحمد انتظام؛ استاد مشاور :علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف و کوشش نگارنده در رساله‌ پیش رو بررسی و پاسخ به این پرسش اساسی است: با توجه به نظریه‌ فیض در تفکّر ابن‌سینا، که به‌معنای فیضان و سرریزشدنِ «ضروری» موجودات از حق تعالی است، این نظریه چگونه با اراده‌ الاهی سازگار می‌شود؟ به سخن دیگر، چگونه می‌توان میان «ضرورت» و «اراده» بر بستر نظریه‌ فیض جمع کرد؛ حال آن‌که در ظاهر، این دو مقوله همدیگر را نفی می‌کنند؟ روش نویسنده در این رساله، توصیفی و تحلیلی است و مسئله، براساس مبانیِ متافیزیکی و الاهیاتیِ ابن‌سینا و همچنین مناسبات درونیِ تفکّر او مورد تحقیق و تحلیل قرار می‌گیرد و به سمت پاسخ نهایی حرکت می‌کند. نویسنده به این نتایج دست یافته است: اولاً نظریه‌ فیض در تفکّر ابن‌سینا در مناسبات هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و منطقیِ مشخّص و دقیق طرح می‌شود. ثانیاً و به دلیل مذکور، نظریه‌ فیض فقط براساس مبانیِ او قابل درک است. ثالثاً با توجّه به نگاه ابن‌‌سینا به مبادیِ موجودات، ساختار جهان، ذات و صفات باری تعالی به‌خصوص علم عنایی و اراده او، ضرورت فیض نه فقط با اراده الاهی منافاتی ندارد؛ بلکه برخاسته از ذات، علم و اراده وجوبی اوست. جهان لازمه ضروری ذات واجب براساس اراده ضروری اوست؛ ازاین رو، هیچ ممکنی سوای حق تعالی، نمی‌تواند ضرورتی بر او تحمیل کند. پس نظریه فیض به مقتضای ساحت ربوبی/ وجوبی، تفسیر و درک می‌شود. دشواری فهم نظریه فیض ابن‌سینا و اعتراضات، نخست از عدم توجّه و اعتنا به مبانیِ او و دوم، از قیاس و همسان‌پنداری ذات الاهی با عرصه انسانی برمی‌خیزد. نظریه فیض ابن‌سینا تحوّلی اساسی در توضیح ظهور کثرت از مبدأ واحد، در مقایسه با اسلاف او به‌شمار می‌آید؛ اما نظریه حدوث دهری میرداماد، خود مبیّن تحولی درباره دیدگاه ابن‌سیناست.
  • تعداد رکورد ها : 2898