جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 732
أشهر وجوه تضعيف الأحاديث عند شيخ الإسلام ابن تيمية من خلال الطعن في راويها
نویسنده:
محمد ماهر المظلوم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 127 تا 169
عقل نظری و حدود وظائف آن از منظر علامه طباطبایی و شیخ ابن تیمیه
نویسنده:
پدیدآور: کاظم عباس لواکبیبی ؛ استاد راهنما: امین‌رضا عابدی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اول از همه ، من می خواهم اشاره کنم که این پایان نامه شامل چهار فصل است. پس از مقدمه ، فصل اول را تحت عنوان: تحقیقات مقدماتی آغاز کردیم و شامل سه بخش است: بخشهای اول: شامل برنامه تحقیقاتی است که شامل توضیحی در مورد موضوع ، اهمیت تحقیق ، روش تحقیق ، سوال اصلی و سوالات فرعی است و ما به اندازه کافی این مباحث را توضیح داده ایم. در مورد بخشهای دوم: ما بر تعریف مفاهیم تمرکز کردیم. ما واژگان مرتبط با موضوع تحقیق را تعریف کردیم ، مانند: ذهن ، دانش ، نظریه ، ذکر نام ذهن ، بخشهای ذهن ، و ما به اندازه کافی این مباحث را توضیح دادیم. و در بخشهای سوم: خلاصه ای از زندگی شیخ ابن تیمیه و علامه طباطبایی را مورد بحث قرار دادیم. و در فصل دوم عنوان این بود: واقعیت ذهن نظری از نظر ابن تیمیه و علامه ، و در آن دو موضوع وجود داشت: در مبحث اول واقعیت ذهن نظری و کارکردهای آن را مطابق ابن تیمیه توضیح دادیم ، و دیدیم که ذهن تصادفی تلقی می شود و به خودی خود موجود نیست ، بنابراین از نظر ابن تیمیه ذهن جسمی جسمی است. و در مطالعه دوم ، واقعیت عقل را از نظر علامه طباطبایی دیدیم ، و تفاوت آن را با ابن تیمیه یافتیم ، زیرا علامه ذهن را ذاتاً ذاتی می داند و آن را مجرد (غیر ماده) و فصل سوم با عنوان: ذهن نظری معتبر و میزان در نظر گرفتن آن از نظر ابن تیمیه و علامه طباطبایی. در آن دو موضوع وجود داشت: وجود اول ، ذهن معتبر و میزان ملاحظه آن از نظر ابن تیمیه. ابن تیمیه گفت: ذهن و فرآورده های آن حجت است و باید در متن وحی و آنچه رسول خدا (ص) فرمود ، مورد توجه قرار گیرد ، بنابراین تا زمانی که ذهن در پرتو وحی ، کتاب و سنت راه برود ، قابل قبول و قابل اعتماد است ، در غیر این صورت آن را به دیوار بیندازید. از نظر تایمیه ذهن کاملاً مقتدر نیست. و موضوع دوم ، در مورد: ذهن معتبر علامه و میزان ملاحظه آن بود. و فرمود: اصالت برهان عقلی مسئله ای ذهنی و قطعی تلقی می شود که نیازی به اثبات ندارد. به عبارت روشن تر ، صحت اثبات قابل اثبات نیست ، زیرا این یک امر بدیهی است. و در فصل چهارم ، عنوان این بود: نقش ذهن در ایمان و ایمان از نظر ابن تیمیه و علامه طباطبایی. و در دو مبحث تقسیم شدند: مطالعه اول ، نقش ذهن در ایمان و اعتقاد از نظر ابن تیمیه و نظر ابن تیمیه درباره عقل از اهمیت زیادی در دین برخوردار است ، اما آن را تابع می داند و نه منبع آن ، پیرو متون دینی در تمام شماره های خود است.
مقایسه انسان‌وار انگاری صفات خداوند در آراء ابوالحسن اشعری و ابن تیمیه
نویسنده:
پدیدآور: ام‌البنین حیدری امین ؛ استاد راهنما: میثم توکلی بینا ؛ استاد مشاور: محمد رنجبر حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مکتوب حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تحریر، بررسی و انتقاد از مواضع ابوالحسن اشعری و ابن تیمیه در باب صفات غیرخبری و خبری خداوند و تفسیر انسان‌وار‌انگارانه از این صفات پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که اندیشه اشعری و ابن تیمیه علی رغم مخالفت موردی که میان آنان نمود می‌یابد، در اصل و اساس یکسان بوده و به مبدأ فکری واحد، که همان توقف در ظواهر، بدون توضیح چند و چون مسائل است، باز می‌گردد.اینان در برداشت از اکثر صفات غیرخبری و تمامی صفات خبری خداوند به تصوری انسان وارانگارانه از ذات الهی مبتلا شده به گونه‌ای که تصویر خدا در مکتب اشعری با تصویر خداوند در ساختار فکری ابن تیمیه از نظر میزان انسان وارگی تفاوت خاصی مشاهده نمی شود. آنان علی رغم تلاش برای خالص ساختن دین از عناصر بیگانه و زدودن انحرافات فکری رایج در زمانه خود، از عرضه یک فکر مبرهن، منسجم و کارآمد بازمانده‌اند. بخشی از این فقدان به اصول فکری و منهج خدا‌شناسی این‌دو باز می‌گردد، که با توقف در تعابیر تحت اللفظی دین‌ و تفسیر ظاهرگرایانه ازصفاتِ خبری و غیرخبری خداوند، عملا خدایی انسان‌وار را معرفی کرده‌اند. این نگرش عامداً و با توجه به روش خدا‌شناسی خود از ورودِ تفصیلی به بحث صفات الهی طفره رفته‌، چرا که پیشاپیش عقل بشری را فاقد توانایی کافی در شناخت حقیقت شناخته‌ است. در نتیجه به خدایی می‌رسیم که هم واجد اوصافی مثل دست و سایر اندام‌های انسانی است و هم از این اوصاف و صفات مبرا است! در مقابل این فکر جامد و ظاهربین، اندیشه کلامی امامیه با تکیه بر میراث عقلی و نصوص مذهبی خویش دیدگاهی را عرضه می‌کند که طبق آن خداوند با صفات غیرانسان‌وارِ خود ضمن حضور مداوم در عالم وجود، در حکم نفَس و همراه همیشگی بندگان خویش است و در همه حال رحمت واسعه او بر غضب موردی و تربیتی وی غلبه دارد. صفات انسانی ملحق به این خدا جز از مجرای تأویل عقلانی ادراک نمی‌شوند و البته رابطه روحانی انسان با خدای غیرانسان‌وار خود به مراتب سریع‌تر و صمیمانه‌تر از رابطه اشعری و ابن تیمیه با خدایی است که در حد فاصل انسانیت و الوهیت به صفات انسانی ملحق شده و دستِ افهام بشر را از فهم چند و چون انسانی شدن خویش کوتاه ساخته است.
بررسی دیدگاه ابن تیمیه درصفات خبری و نقد آن بر اساس علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: کبری خان آبادی قهی ؛ استاد راهنما: علی اله‌بداشتی ؛ استاد مشاور: غلامحسین اعرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
جایگاه عقل و نقل درمبانی معنی شناسی و تفسیری ابن تیمیه ونقد آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: احمدرضا باوقارزعیمی ؛ استاد راهنما: مهدی فرمانیان آرانی ؛ استاد مشاور: علی اله‌بداشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث عقل و نسبت آن با نقل، کارکرد و محدوده عقل، یکی از مباحث مهم و تأثیر گذار در شکل‌گیری آراء و عقاید، مخصوصاً در حوزه دین بوده که در این زمینه افراط و تفریط‌های فراوانی صورت گرفته است. غالب مفسران و متکلمان امامیه در اعتبار عقل برای شناخت اصول و معارف دینی مانند شناخت خدا، نبوت و غیره اتفاق نظر دارند. از طرفی ابن‌تیمیه با حمله به متکلمان که عقل را منبع و ریشه علوم خود قرار داده و ایمان و قرآن را به نوعی تابع عقل می‌دانند، آنان را در اشتباه دانسته و معتقد است که عقل، شرط در معرفت علوم و صلاح عمل است و با وجود عقل، علم و عمل کامل می‌گردد ولی در عین حال مستقل نبوده و از ادراک مسائل عاجز است. پس به عبارتی تا حدودی کارایی عقل را قبول دارد؛ اما در مقام معرفت دینی ارزشی برای عقل قائل نیست. وی در عین اینکه حسن و قبح عقلی را می‌پذیرد، ملازمه آن با شرع را قبول ندارد و در مقام تعارض عقل و نقل، عملاً نقل را مقدم می‌داند، خروجی این تفکر، اتخاذ مبنای عدم حجیت فهم عقل و بدعت و همچنین عدم تأویل صفات خبری است که با این مبنا، جایگاهی برای عقل در نظر گرفته نشده است. پس‌آمدهای این دیدگاه، شکل‌گیری تفکری است که با اکتفا به ظواهر و عدم رجوع به موضوع عقلانیت و تأویل، مسئله تعطیل در فهم مفاهیم وحیانی به ویژه صفات خبری و ایضاً تکفیر را نهادینه کرده‌اند. علامه طباطبایی با تعریف عقل به اینکه عقل مبدئی درک کننده تصدیق‌های کلی و احکام عمومی است، این نیرو را همواره همراه آدمی دانسته و عقلانیت را نوعی هماهنگی با فطرت می‌داند. از نگاه علامه، ‌عقل علاوه بر مفتاح بودن دین، نسبت به اصل حقیقت دین، مصباح نیز هست در حالی که از نگاه ابن‌تیمیه نهایت جایگاه عقل در معرفت دینی، مفتاح بودن آن است و پس از آن باید مانند اصحاب حدیث به نقل تمسک کرد؛ بنابراین می‌توان گفت تفاوت دیدگاه علامه با ابن‌تیمیه علاوه بر مبنایی بودن، در ملازمات آن نیز هست. از جمله این ملازمات، پذیرش یا عدم پذیرش مساله تأویل است. در این تحقیق دیدگاه‌های معناشناسانه ابن‌تیمیه درباره عقل و نقل و نوع تأثیر گذاری این نظریات درتفسیر و تأویل آیات قران بررسی می‌شود.
رابطه عقل و نقل در اندیشه ابن تیمیه و نقد آن بر اساس منظومه فکری آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: ابوالفضل خراسانی ؛ استاد راهنما: حمید پارسانیا ؛ استاد مشاور: مهدی فرمانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحلیل و بررسی اصول و مبانی فکری ابن‌تیمیه به عنوان نماینده جریان نص‌گرا با محوریت موضوع نسبت عقل و نقل و نقد آن بر اساس منظومه‌ی فکری جوادی آملی و پیامدهای مبتنی بر این دو رویکرد در عرصه‌ی معرفت دینی، نتایج قابل توجهی به دنبال دارد. ابن‌تیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل می‌داند لذا تقدیم معقول بر منصوص را بی‌اساس می‌خواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر (صلی الله علیه و آله) برمی‌شمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه می‌دهد، عقل را عرض می‌خواند و تا سرحدّ غریزه و عقل عرفی آن را تقلیل می‌‌دهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم شرع بر عقل به طور مطلق دفاع می‌نماید؛ با پذیرش تعدّد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، درصدد حل تعارض عقل و نقل برمی‌آید و ابطال یک نوع از انواع عقل را، ابطال کل عقل نمی‌داند. لیکن جوادی آملی، با هم سطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری می‌داند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را همچون فهم عقلی، آسیب‌پذیر و غیر مصون از خطا و صواب و تعارض معرفی می‌نماید و از تأویل به عنوان راه حل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیر صریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمه تجربی، تجریدی و عقل ناب را اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد را حجت می‌داند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلاء، برهان عقلی را از سنخ علم برمی‌شمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است نه جعلی! جوادی در نقد ابن‌تیمیه می‌گوید او تعقل در معقول را منع کرده چه برسد به تعقل در منقول و فقط عقل فطری را قبول دارد و در معرفت‌شناسی دینی شأنی برای عقل قائل نیست و عقل مستقل بالذات را قبول ندارد لذا سر از حس‌گرایی در آورده است. و برای حل تعارض عقل و نقل دچار تعدد عقل نیز شده است.
بررسی تطبیقی آراء ابوحنیفه، ابن تیمیه، شیخ صدوق و شیخ مفید در باب تکفیر
نویسنده:
پدیدآور: علی هاشمی صدر ؛ استاد راهنما: دادخدا خدایار ؛ استاد مشاور: محمد زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تکفیر در ادیان الهی از جمله اسلام به معنای نسبت کفر دادن به فرد یا افرادی، و نفی ایمان آن‌ها بر اساس انگیزه‌ها و روش‌های مختلف می‌باشد که الزامات و پیامدهای خاص خود را دارد. در اسلام یکی از مسائل مطرح در علم کلام و علم فقه مقوله‌ی تکفیر است که از صدر اسلام تا به حال مورد منازعه‌ی علمی و نظری بوده و هست، فرق مختلف اسلامی در خصوص این مسأله اشتراکات و افتراقاتی داشته و دارند و امروزه علاوه بر وجوه اعتقادی و فقهی رنگ سیاسی و جناحی به صورت افراطی به خود گرفته است، که امروزه به معضل و مشکلی مهم و سرنوشت‌ساز برای مسلمانان جهان تبدیل شده و باعث اختلاف میان آن‌ها و تضعیف مسلمانان گردیده است، در این تحقیق سؤال اساسی آن است که به طور مشخص و معین نقاط اشتراک و افتراق شخصیت‌هایی محوری از شیعه مثل شیخ صدوق و و شیخ مفید و افرادی شاخص از دانشمندان سنی مثل ابوحنیفه و ابن تیمیه در خصوص موضوع و مسأله‌ی تکفیر کدامند؟ برای پاسخ به این سؤال با شیوه‌ی گردآوری اسنادی و کتابخانه‌ای و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و تطبیقی، منابع و آثار اشخاص مذکور و نظرات و دیدگاه‌های آن‌‌ها و شارحین آثارشان مورد مطالعه و دقت ونقد و بررسی قرار گرفته و نتیجه این شده است، که در نظر و آثار و منابع دست اول مربوط به اندیشمندان فوق الإشاره، صرف اقرار و اظهار به شهادتین، کفایت به اسلام نموده و مشمول کفر نمی‌گردد و در مصادیق کفر با هم اشتراک نظر دارند (نفی ضرورت دینی)؛ اما در مقام اعمال و رفتارهای شرعی و عبادی با هم اختلافاتی دارند که مورد سوء استفاده‌ی بعضی از انسان‌ها و گروه‌های مغرض و جاهل و دشمنان اسلام قرار گرفته است، بر همین اساس تقویت اشتراکات مذاهب در این زمینه بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد.
تاریخیَّة القطیعة فی المجادلات الکلامیَّة/اللاهوتیَّة یوحنا الدمشقی وابن تیمیَّة نموذجان
نویسنده:
محمود حیدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 305 تا 327
جایگاه انسان در نظام هستی از دیدگاه ابن تیمیه و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه علمی ؛ استاد راهنما: مهدی فرمانیان ؛ استاد مشاور: محمد رضا مصطفی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله جایگاه انسان در نظام هستی ‌، از محورهای اساسی تفکر بشر می‌‌باشد و واضح است که نوع نگاه به این مساله ‌، شکل‌دهنده رفتارهای آدمی ‌خواهد بود . با توجه به گسترش تفکر سلفی‌گری در عصر حاضر و تقابل آن با تفکر شیعی‌، بررسی تفاوت این دو دیدگاه در نوع نگاه به جایگاه انسان در عالم هستی لازم به نظر می‌رسد‌. لذا رساله حاضر بر آن است تا به شیوه توصیفی ـ تحلیلی با بررسی دیدگاه ابن‌تیمیه به عنوان یکی از شاخص‌ترین چهره‌های سلفیه و آیت الله جوادی آملی که از مطرح‌ترین نظریه‌پردازان شیعی در بحث انسان‌شناسی می‌باشد‌، به این مهم دست یابد‌. آیت الله جوادی و ابن‌تیمیه هر دو انسان را متشکل از روح و جسم می‌دانند با این تفاوت که آیت الله جوادی جسم را مربوط به عالم ماده و روح را از عالم مجردات می‌داند اما ابن‌تیمیه روح و جسم را در قالب جهان مادی تعریف می‌نماید‌. آیت الله جوادی با مدد جستن از عقل و وحی‌، انسان را به صورت بالقوه مظهر وجود خداوند می‌داند که در راستای عمل به شریعت، این مظهریت شکوفا خواهد شد‌، به گونه‌ای که در مقام انسان کامل،‌ تمام حقایق عالم وجود به فعلیت خواهد رسید‌. اما ابن‌تیمیه با توجه به این که عقل را به عنوان منبع معرفتی مستقل نمی‌پذیرد و علاوه بر این در مراجعه به متون دینی نیز به ظاهر آن‌ها اکتفا می‌کند‌، انسان را موجودی محدود‌، مادی و کاملا زمینی تعریف نموده که قدرت هیچ‌گونه دخل و تصرفی را در عالم هستی ندارد‌.بنا به وجود تفاوت‌های اساسی در دو دیدگاه مطرح شده نسبت به نگاهی که به انسان دارند ، شاهد رفتارهای متفاوت آنها در برخورد با نوع انسان می‌باشیم . به عنوان مثال از آنجا که واژگانی همچون ارزش و کرامت نوع انسانی، در منظومه فکری ابن‌تیمیه معنای دقیقی ندارد لذا مشاهده می کنیم که وی به شدت بر رفتارهایی همچون توسل به اولیای الهی، زیارت اهل قبور، شفاعت و... می‌تازد. حال آنکه در نگاه شیعه نوع انسان به صورت بالقوه در جایگاهی فوق سایر موجودات قرار دارد و مباحثی چون خلافت الهی، انسان کامل و ولایت تکوینی در همین راستا مطرح می گردد.‌واژگان کلیدی ‌: انسان شناسی، جایگاه انسان‌‌، انسان کامل، جوادی آملی‌، ابن تیمیه
انسان‌وارانگاری صفات خدا: بررسی مقایسه‌ای دیدگاه ابوالحسن اشعری و ابن‌تیمیه
نویسنده:
ام البنین حیدری امین ، میثم توکلی بینا ، محمد رنجبر حسینی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله عهده‌دار مقایسه دیدگاه ابوالحسن اشعری و ابن‌تیمیه در باب صفات غیرخبری و خبری خداوند و تفسیر انسان‌وارانگارانه از آن با روش توصیفی‌تحلیلی است. در مقوله صفات غیرخبری، ابن‌تیمیه غالباً رویکرد سلف خویش را در پیش گرفته و بحث را به همان طریقت مطلوب اهل سنت مرتبط دانسته، اما اشعری در استدلال برای اثبات آن صفات کوشیده است. علی‌رغم اختلافات جزئی که میان آنها دیده می‌شود، به نتایج مشابهی دست یافته‌اند که همان معرفی خدا با صفات انسان‌وار است. اما در مبحث صفات خبری، اختلاف چندانی میان این دو متکلم دیده نمی‌شود. زیرا اندیشه این دو در اصل و اساس یکسان بوده و به مبدأ فکری واحدی، که همان توقف در ظواهر، بدون توضیح چند و چون مسائل است، باز می‌گردد. در حقیقت، اشعری و ابن‌تیمیه در غایت در موضوع خداشناسی اختلاف فراوانی با هم ندارند و عملاً از عرضه فکر منسجمی باز مانده‌اند. بخشی از این فقدان به منهج خداشناسی این دو باز می‌گردد که با تفسیر ظاهرگرایانه از صفات خدا عملاً خدایی انسان‌وار را معرفی کرده‌اند. این مقاله وجوه انسان‌وارانگاری خدا را در تفکرات این دو متکلم نشان می‌دهد و بیان می‌کند که هر دو عملاً از معرفی اسلام ناب به پیروانشان عاجز مانده‌اند.
صفحات :
از صفحه 98 تا 121
  • تعداد رکورد ها : 732