جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 37
وحدت وجود در عرفان مولوی و حکمت متعالیه
نویسنده:
یدالله کشاورز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله‌ی وحدت وجود در اندیشه‌ی اسلامی خصوصاً در فلسفه و عرفان یکی از مسائل مهم در نحوه‌ی ارتباط کثرت با وحدت یا کثیر با واحد می‌باشد که نظریات مختلفی در این خصوصدر حوزه‌های فلسفی و عرفانی ارائه گردیده است؛ این نوشتار به منظور بررسی اندیشه‌های مولانا جلال الدین بلخی در عرفان و حکیم الهی، صدرالمتألهین شیرازی در فلسفهپیرامون موضوع وحدت وجود فراهم آمده است.در آثار و تألیفات مولوی نمونه‌هایی از تلقی وحدت وجود، موجود است اما آنچه که مبرهن می‌باشد، این است که رأی اصلی ایشان وحدت شهود است که بر اساس تجربه‌ی شخصی و درونی همراه با تزکیه و تهذیب نفس به ظهور رسیده است اما ملاصدرا در ابتدا قائل به نظریه‌ی وحدت تشکیکی وجود بود که بعدها با تغییر مشی فلسفی قائل به وحدت شخصی وجود گردید.کلمات کلیدی: وحدت وجود، وحدت تشکیکی وجود، وحدت شخصی وجود، وحدت شهود
رابطه انسان و خداوند از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی
نویسنده:
الهام‌السادات صالح
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش ارتباط متقابل خداوند و انسان از منظر مولوی در مثنوی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان از آغاز آفرینش و ورود به عالم هستی در ارتباط با خدا بوده و به صورت آگاهانه و یا غیر آگاهانه از این ارتباط سود ‌برده است. در جای جای مثنوی‌ اشعاری وجود دارد که می‌توان با بررسی آن‌ها، نظر و دیدگاه مولوی در مورد ارتباط خداوند با انسان را دریافت. البته بیان این نکته لازم است که در برخی موارد اشعاری که مستقیاً بیان‌گر ارتباط خداوند با انسان باشد وجود ندارد و لازم است با نگاهی تیزبینانه به دنبال یافتن این قبیل ارتباطها در اشعار مثنوی بود.در این پژوهش ارتباط متقابل خداوند با انسان به چهار زیر شاخه شامل سنخیت خداوند و انسان در اصل وجود، ارتباط خداوند با انسان، ارتباط انسان با خداوند و عشق به عنوان ارتباطی دو سویه بین خداوند و انسان تقسیم شده است. نخستین مطلبی که به آن پرداخته شده، سنخیت خداوند با انسان است. این بخش به بررسی مسئله وحدت وجود و دیدگاه مولوی در باب وحدت پرداخته است. گروهی با توجه به آثار مولوی بر این اعتقادند که وی قائل به وحدت وجود بوده و گروهی معتقدند او به وحدت شهودی قائل شده است. با توجه به این مطلب می‌توان گفت که بین وجود خداوند به عنوان اتمّ موجودات و وجود انسان به عنوان موجودی ممکن الوجود، سنخیتی وجود دارد که ارتباط خدا با انسان را امکان‌پذیر می‌کند.در بحث مربوط به ارتباط خداوند با انسان به بررسی: 1- ارتباط پیامی خدا با انسان به صورت مستقیم (وحی) و غیر مستقیم (آیات آفاقی و انفسی)، 2- ارتباط از طریق خلقت و هدایت و 3- ارتباط کرداری از طریق آزمایش و امتحان پرداخته شده است. آن‌چه از اشعار مولوی در این زمینه بر می‌آید این است که انواع ارتباط‌های خداوند با انسان اشراف داشته و در کنار استناد به آیات قرآن کریم، از آن‌ها در اشعارش استفاده نموده است. در این پژوهش ارتباط انسان با خداوند از سه جهت: 1- ارتباط انسان با خدا به نحو قرب و بعد، به صورت تقرب، وصال و فنا، 2- ارتباط انسان با خداوند از طریق دعا و مناجات و 3- ارتباط آدمیان با یکدیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد. آثار و نشانه‌های موجود در مثنوی نشان از آن دارد که مولوی با همه اقسام روش‌های ارتباطی انسان با خداوند آشنایی داشته و در اشعار خود به صورت آشکار و نهان از آن‌ها یاد نموده است. در بخش پایانی به بررسی نظر مولوی در مورد بالاترین مرتبه ارتباط میان خداوند با انسان یعنی عشق و چگونگی تاثیر آن در روح و روان آدمی پرداخته شده است. اشعار مولوی در این بخش نشان می‌دهد که او به عشق به عنوان رابطه دو سویه خدا و انسان وقوف تام داشته و چنان بر تاثیرات آن بر انسان اشراف دارد که گویی رابطه عاشقانه با خدا را با تمام وجود خود احساس کرده است.
بررسی آرای شیخ احمد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی با نظر به مسئله ی وحدت وجود و وحدت شهود
نویسنده:
مهدیه سرلک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از جمله نظرات مهم در عرفان اسلامی، نظریه ی وحدت وجود می باشد. ابن عربی طراح دیدگاه وحدت وجود به شمار می رود. دیدگاه ابن عربی توسط بسیاری از حکیمان و منتقدان جهان اسلام مورد مخالفت قرار گرفت. شیخ احمد سرهندی، حکیم و منتقد بزرگ مسلمان، که در هند زندگی می کرد به مخالفت با این دیدگاه پرداخت. وی دیدگاه ابن عربی را نقد و رد کرد و در مقابل آن دیدگاه وحدت شهود را بیان نمود. از این رو مناقشات و اختلافات بالا گرفت. تا این که شاه ولی الله دهلوی, عارف مسلمان هندی برای رفع اختلافات و حفظ دو دیدگاه به طرح راهکاری پرداخت. از این روی پژوهش حاضر به طرح دیدگاه های شیخ احمد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی درباره ی وحدت وجود و وحدت شهود می پردازد. در این پژوهش در هر بخش به شرح حال و آراء این دو متفکر برجسته پرداخته می شود و در بخش آخر آراء ایشان درباره ی وحدت وجود و وحدت شهود مورد بررسی قرار می گیرد. در انتها این نکته روشن می شود که شیخ احمد سرهندی ابتدا گرایش به وحدت وجود داشته است اما کمی بعد با استدلالاتی که می آورد دیدگاه وحدت وجود را نقد و رد می کند و در مقابل آن دیدگاه وحدت شهود را بیان می کند. و از قائلان به وحدت شهود می باشد و از موضع شریعت اندیشی و با روش کلامی _ جدلی به تبیین موضوع وحدت شهود می پردازد اما شاه ولی الله دهلوی بیشتر از موضع عرفانی _ کلامی و با روش استدلالی _ شهودی سعی در ایجاد توافق بین دو دیدگاه وحدت وجود و وحدت شهود می نماید.
بررسی تحلیلی احوال، آثار و عقاید شیخ احمد سرهندی و تاثیر آن بر فضای دینی - عرفانی هند مسلمان
نویسنده:
فاطمه عزتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیخ بدرالدین احمد فاروقی سرهندی، (1034 – 971 ق / 1625 – 1564 م) فرزند عبدالاحد، معروف به «مجدّد الف ثانی» و «امام ربانی»؛ عارف و متکلم نقشبندی سده‌ی 11ق بود، که در سرهند از توابع پنجاب شرقی به دنیا آمد. او در ابتدای جوانی با فضای دینی، سیاسی هند تماس یافت و در تقابل با آن قرار گرفت چرا که شرایط حاکم، سنن و شریعت اسلام را در معرض تضعیف و تلفیق با عناصر غیر اسلامی قرار داده بود. این فضای دینی، سیاسی متاثر از شرایطی مانند سیاست های دینی اکبرشاه در تساهل و تسامح با پیروان سایر ادیان، عملکرد بد علمای دینی، ظهور جنبش های هزاره ای و مدعیان مهدویت، نفوذ و گسترش عقاید ابن عربی در شبه قاره و ظهور جنبش بهاکتی بودند، و بستری مناسب فراهم آوردند تا شیخ احمد به اقداماتی دست بزند که ماَلاٌ از او چهره ی یک مصلح دینی وعرفانی و احیاگر سنت وشریعت ساخت.اعتراض به سیاستهای دینی اکبر، سرسختی و امتناع از سجده در برابر جهانگیر، مخالفت با دیدگاه وحدت وجود ابن عربی و طرح مسئله ی «وحدت شهود»، دیدگاه‌های خاص در باب «ولایت» و ظهور مجدّد دین و همچنین نگارش مکتوبات به شخصیت های معروف ومتنفذ هند، از جمله اقداماتی بود که وجهه ی همت او در راستای دقاع ازراست کیشی اسلامی قرار گرفت. این پژوهش با رویکردی توصیفی و شیوه ای کتابخانه ای، در پی آنست تا ازیک سو با بررسی دوران زندگی و شرح آثار و احوال و عقاید وی و از دیگر سو با تحلیل وضیعت جامعه ی هند در دوران حکومت پادشاهان مغول هم عصر او؛ یعنی اکبر و جهانگیر حرکت اصلاحی واحیاگرانه ی او را در فضای دینی،عرفانی و سیاسی اجتماعیجامعه ی هند بررسی نماید
وحدت وجود و وحدت شهود در عرفان نظری محی الدین بن عربی و امام خمینی (س)
نویسنده:
مرضیه شریعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برخی صاحب نظران ابن عربی را موسس نظریه وحدت وجود می دانند. با این حال ثابت شده است که این نظریه پیش از او نیز در میان عرفا رواج داشته است. «وحدت وجود» در حقیقت عنوانی است که معرف روح تعالیم وی یعنی وحدت ظاهر و مظهر و خالق و مخلوق است. با اینحال، مطالعه عرفان وی نشان می دهد که وی قائل به دو نوع وحدت است: 1- وحدت ذات که از آن با عنوان احدیت الذات یاد می کند و 2- وحدت الوهیت یا احدیت الکثره. وحدت در ناحیه الوهیت -که مجمع اسماء و صفات حق تعالی است- وحدت در وجود است و وحدت در ناحیه ذات –که سوای اسماء و صفات و ظهورات است- وحدت در ناحیه شهود است. وحدت وجود برای ابن عربی همانا وحدت اسماء و ظهورات الاهی است که او با عنوان احدیت الکثره از آن یاد می کند. هر چند برای تبیین وحدت شهود ابن عربی تنها به شهود ذات نمی بایست اکتفا کرد. چراکه تجربه نفسی وحدت وجود که تقاریر عمدتا فلسفی متوجه آن است برای او امری شهودی است. گرچه او برای بیان آن ناچار می شود از این شهود فاصله گیرد. بنابراین، وحدت ذات، حقیقتی منحصرا شهودی و وحدت الوهیت، حقیقتی علمی-شهودی است. در وحدت شهود سخن تنها از شهود احدیت ذات نمی رود بلکه سخن از شهود مجموعه هستی به میان می آید. امام خمینی نیز همچون ابن عربی میان وحدت ذات و وحدت وجود قائل به تمایزند. وحدت وجود را در مرتبه الوهیت و حاصل جمعیت اسماء و اعتدال آنها بر می شمرند و وحدت ذات را حاصل تنزه و تعالی از شائبه حجب اسمائی و صفاتی تلقی می کنند. هستی شناسی برای هر دو عارف نوعی معرفت شناسی است. وجود در بی کرانگی اش در میدان شهود عارف نمودار می گردد و او در این گستره هیچ محدودیتی ندارد. همانگونه که در تجلیات وجود نیز محدودیتی نیست. وجود از آنِ خداوند و شهود از آنِ عارف است.
ملامحمد مهدی نراقی و نقد و ارزیابی نظریات وحدت وجود
نویسنده:
کورش آسمند، هاشم گلستانی، فتحعلی اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
مسئله وحدت وجود از جمله مهمترین و پیچیده ترین مطالب فلسفی و عرفانی مورد توجّه است که همواره محل بحث و تأمل اندیشمندان بسیاری بوده است. برخی چون ابن عربی، قونوی، عبدالرازق کاشانی با رویکرد شهودی به این مسئله نگاه کردند و کسانی چون ملاصدرا با رویکرد عقلی و صبغه فلسفی آن را اثبات نموده و امثال کسانی چون علاء الدوله سمنانی، این مسئله را به چالش گرفته و نقد کرده است. این نوشتار درپی آن است تا دیدگاه ملا محمد مهدی نراقی را در مسئله وحدت وجود و موضع نقادانه‌اش بر آراء اندیشمندان این مسئله بویژه نظریه ملاصدرا و عرفا را تبیین نماید. برای نیل به این مهم در ابتدا دیدگاه اجمالی ایشان در مورد وحدت وجود مطرح می شود و در نهایت انتقادات این حکیم بزرگوار نسبت به نظریات مربوط به آن، بیان می گردد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 48
تأثیرات عملی اعتقاد به توحید در آثار امام خمینی و خواجه عبدالله انصاری
نویسنده:
نادره بهمنش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برای ظهور تأثیرات عملی اعتقاد به توحید ، شدت در عقیده توحیدی و باور قلبی و بلکـه یقین، لازمست. زیرا مـادام که موحد، سیر درونی خود را به سوی حق، آغاز ننموده است و در مرتبه توحید لسانی قرار دارد، انتظار بروز تأثیرات عملی خاصی را از او نمی توان داشت. حضرت امام خمینی – ره – و خواجه عبد الله انصاری – ره – بر همین اسـاس، در آثارشـان، پس از ذکر معانی توحـید، مراتبی را برای توحید و موحد، ذکرنموده و سپس درجات مختلفی از آثار جوارحی ( مانند: اتیان عبادات ، سعی درانفاقو ...) و آثار جوانحی ( مانند: صبر، توکل، رضا و تسلیم و...) را متناسـب با آن مراتـب توحیدی ، قابل انتظار از موحـدین دانسته اند. از این روی طبق آراء این دو عارف عظـیم الشأن، از هر موحدی به تناسب مرتبه ای از توحید که در آن، قـرار دارد؛ اعمالموحدانه جوارحی و جوانحـی ویژه ای را باید انتظـار داشـت که برخـی از آن ها در رابطه موحد با خودش وبرخی دیگر در رابطه موحد با حق و خلـق، پدیدار می گردند و بدین ترتیب،تأثیرات عملی اعتقاد به توحید نیز همانند خود توحید، دارای مراتب و درجات بی نهایتی می باشند.توجه به تأثیرات عملی اعتقاد به توحید، خصوصاً در رابطه میان موحد و جامعه پیرامونش، جایگاه ویژه ای را در آثار امام خمینی– ره – داراست و حـال آن که توجه به تأثیـرات عملی اعتـقاد به توحید (و حتی شهود توحید) در رابطه موحد باخداوند، محور اصلی بیانات خواجه عبدالله انصاری- ره- را تشکیل می دهد. آن چه از فحوای کلام این دو عارف در مجموعه آثارشان، حاصل می گردد، این است که عقیده توحیدی پس از شـدت یافتن، به تدریج، سراسر اعمال و رفتار و افکار موحد و سپس جامعه توحیدی را ، تحت تأثیر، قرار می دهد.
تفاوت میان «وحدت وجود»، «وحدت موجود» و «وحدت شهود» در چیست؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
کلیدواژه‌های فرعی :
علم الاسماء تاریخی از منظر ابن عربی و ارتباط آن با هنر هر دوران
نویسنده:
فرید فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن عربی قائل به وحدت وجود است؛ یعنی کل عالم هستی در اصل حقیقتی واحد است و آن حقیقت واحد وجود حق تعالی است. این حقیقت در مرتبه ذات خود مطلقا ناشناختنی و پنهان است اما دوست دارد شناخته بشود و در عالم تجلی می کند و کل عالم هستی نتیجۀ تجلی خداست. بواسطۀ این تجلی تکثرات عالم بوجود می آید و مراتب عالم شکل می گیرد اما تمامی موجودات عالم علی رغم تنوعات و تکثراتشان در ذات خود واجد حقیقتی واحد هستند. مهمترین دغدغۀ یک عارف وحدت وجودی تبیین این کثرات بر مبنای وحدت ذاتی در آنهاست. اماچنین تبیینی مستلزم گونه ای شناخت از عالم است که با عقل و حس بواسطۀ محدودیتشان قابل حصول نیست. پس شناخت وحدت وجود به ساحتی دیگر منتقل می شود که آن ساحت خیال است. قوه ای که در وجود چنان چنین شناختی را رقم می زند قوه خیال و موضوع شناخت آن کل عالم هستی است که از نظر ابن عربی کل عالم سرزمین خیال منفصل یا سرزمین حقیقت است.کل جریان تنزل حقیقت و شناخت آن توسط انسان – که از نظر ابن عربی «کون جامع» است- یک دایره کامل مشتمل بر دو قوس نزول و عروج را رقم می زند و انسان در انتهای نیمدایرۀ قوس نزول قرار می گیرد که باید حرکت استکمالی خود را به سمت خداوند آغاز کند و این حرکت، تاریخِ انسان را رقم می زند. اما قوس عروج یعنی قوس سلوک معرفتی انسان مشتمل بر دوایر متعدد دیگر و هر یک از این دوایر متضمن تنزلات و معارج جزئی است که نماینده دورانهای تاریخی است و علم الاسماء تاریخی این جا مطرح می شود؛ در هر دوره تاریخی اسمی ظهور میکند و پیامبری مظهر آن اسم می شود و تمام احکام تاریخی آن دوران بر اساس این ظهور رقم می خورد تا دوباره پیامبر دیگری ظهور کند و این سیر ادامه دارد تا تاریخ به ظهور خاتم النبیین و دوران پس از او یعنی آخرالزمان می رسد.از نظر ابن عربی حقیقت محمدیه مشتمل بر تمام حقایق اسماء الهی است و وجود پیامبر خاتم (ص) تجلی ذات حق تعالی است. پس همه اسماء الهی و خصوصیات و تاریخ آنها به طور یکجا در وجود پیامبر خاتم و دوران تاریخی او جمع شده است. از این رو هنر متناسب با روح این دوران نیز هنری است که تمام خصوصیات هنرهای دیگر را داشته باشد تا بتواند انسانِ این دوران را به تعالی برساند. از نظر ابن عربی انسان در دوره آخرالزمان باید صورتهایی خلق کند در غایتِ تجرد خیال و مجردترین هنر، هنر کلمه و کلام است که به نوعی متضمن تمام انواع دیگر هنرها و پاسخ گوی نیازهای معرفتی انسان در دوران آخرالزمان است.
توحید شهودی از منظر امام خمینی (س)
نویسنده:
فاطمه طباطبایی، مرضیه شریعتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهم ترین رکن وصول به وحدت از منظر عرفا شهود عرفانی است. به تعبیر ایشان فاصله میان انسان و پدیده ها در آگاهی شهودی از میان می رود و حقایق به شکل حضوری بر عارف هویدا می گردد. در حالی که نزد فلاسفه نیل به وحدت از رهگذر وجود محقق می گردد و نزد عارف این مهم از طریق شهود حاصل می شود. تبیین اصل شهود وحدانی نشانگر جایگاه توحید در دایره صعود و نزول است. در قوس نزول، وجود و کثرات به ظهور می رسند. خالق به خلق تبدیل می شود و مراتب شکل می گیرند. در این مرتبه سالک ظهورات را به نظاره می نشیند و کثرت را موجود می یابد. مشاهده او در این مرتبه بصری است. حال آنکه در قوس صعود سالک بصر را رها کرده و با بصیرت حقایق را شهود می کند. توحید در قوس صعود رقم می خورد. جایی که در آن کثرات رنگ می بازند و سالک پلکان تنزیه را با قدم سلب می پیماید. شاید به تعبیری بتوان گفت نهایت توحید همان نهایت تنزیه و سلب است. به تعبیر امام نیز سالک در اوج تنزیه به عالی ترین مرتبه توحید که همانا «تسبیح» است واصل می گردد. و این نشان از آن دارد که «وجود» در قوس نزول متحقق می گردد حال آنکه در قوس صعود تحقق از آنِ «شهود» است. وجود، متضمن ایجاب، تشبیه و کثرت است اما شهود، متضمن سلب، تنزیه و وحدت است. فیلسوف به اثبات وجود نزولی و عارف به اثبات شهود صعودی می پردازند.
  • تعداد رکورد ها : 37