جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 189
بررسی عناصر فرهنگی ایران قبل از اسلام در دیوان خاقانی
نویسنده:
فاطمه بیگم سید عصایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نقش طهارت روحی و معنوی در کسب معرفت
نویسنده:
زهرا خراسانی قمصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم و معرفت، حقیقت آن، راه‌های دستیابی و شرایط و موانع آن یکی از مهمترین موضوعاتی است که در دین اسلام مطرح شده است.آیات و روایات اسلامی جایگاهی بس رفیع برای شناخت قائل هستند، ماهیت علم را ماهیتی نورانی می‌دانند و اگر چه راه‌های مختلفی برای دستیابی به شناخت بر اساس ابزار درکی که خداوند در وجود انسان نهاده ـ حس و عقل و قلب ـ معرفی می‌کنند، ولی اولا راه‌های کسب معرفت را منحصر به حس و تجربه و عقل و استدلال نمی‌دانند، بلکه تقوا و طهارت روحی را نیز یکی از مهمترین عوامل ایجاد شناخت می‌دانند. ثانیا شرطی را برای راه گشا بودن روش‌های کسب علم و کار آمد بودن ابزار شناخت ضروری می‌شمرند، این شرط در قدم اول، دور بودن از هر نوع رجس اعتقادی یعنی کفر، شرک ، نفاق و شک و تردید و در قدم دوم دوری از رجس عملی یعنی گناهان و رذایل اخلاقی است، همان آلودگی‌هایی که حجاب بر دو نعمت بزرگ خداوند در راه شناخت یعنی عقل و قلب هستند، و این همه حاصل نمی‌شود جز با روی آوردن به ایمان و یقین و مزین شدن به زینت تقوا و در یک جمله ایجاد طهارت روحی و معنوی در درون انسان. که اگر چنان چه عملی شود هم موجب می‌شود پیمودن راه‌های معمول برای طلب علم و فهم، در نهایت منجر به ایجاد نور علم در قلب شود و هم اینکه معرفت‌هایی که محصول مستقیم تقواست و با این راه‌ها قابل کسب نیست، برای انسان حاصل شود. تنها در این حالت است که انسان به حقیقت معرفت همراه با تمام فضایل آن نائل می‌شود، در غیر این صورت آنچه حاصل او می‌شود علم واقعی نخواهد بود.
خاتمیت و نقد دیدگاه روشنفکران
نویسنده:
میرزا حسین احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این نوشتار در پی کشف معنا و راز خاتمیت و نقد و بررسی نظریات ارائه شده راجع به این موضوع می‌باشد. مهمترین پرسش های که در این رساله به آنها گفته‌ایم عبارت اند از: 1-آیا خاتمیت به معنای بی نیازی از دین و جایگزینی عقل به جای وحی و علم به جای ایمان،‌ یا به معنای تکامل نهایی دین و جاودانگی دین اسلام و رفع نیاز از دین جدید است؟ 2-حقیقت وحی چیست. 3-چگونه دین ثابت و مربوط به جهان قدیم می‌تواند پاسخگویی نیازهای متغیر زمانه و جامعه امروز باشد؟ 4-جایگاه امامان معصومین بعد از ختم نبوت چیست و آیا امامت با خاتمیت در تعارض نیست؟ بدین جهت ابتدا از بحث و بررسی عوامل دخیل و موثر در تفسیر این موضوع آغاز نمود، و سپس به بررسی دیدگاههای ارائه شده از سوی برخی از روشنفکران دینی راجع به این موضوع و نقد آن پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی دیدگاههای آیت الله جوادی آملی وآیت الله مصباح یزدی درباب علم وعقل
نویسنده:
زهرا دهباشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان از نعمت بزرگی به نام نیروی عقل و اندیشه برخوردار است که این موهبت، او را از سایر موجودات، ممتاز نموده است. در مقایسه با سایر ادیان، اسلام بیشترین اهمیت و ارزش را برای عقل و اندیشه قائل شده است و عقل و شرع را مکمل هم و رابطه ی آنها را دوسویه و هماهنگ می‌داند.فراخوانی قرآن مجید به تعقل و اندیشیدنِ استدلالی و منطقی از موضوعاتی است که در بسیاری از آیات الهی با گونه‌های متفاوتی به صراحت بیان شده است، به شکلی که هیچ تأویلی را نمی‌پذیرد؛ از این‌رو در احادیث معصومین علیهم السّلام توجه خاصی به این مسئله شده است؛بنابراین در دیدگاه عالمان بزرگ شیعه،از جمله ایشان آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی اندیشه ی عقلانی و برهانی جایگاه بسیار والایی دارد آثار ایشاندر این زمینه، گویای جایگاه ویژه ی عقل در مبانی تفکری آنان است.یکی از مباحث مرتبط با عقل ،‌ مسئله حجیت و اعتبار عقل است بر اساس مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق می‌توان گفت که در اندیشه آیت الله جوادی آملی، عقل همتای قرآن و سنت یکی از منابع اثباتی دین به شمار آمده نه آنکه در مقابل قرآن و سنت باشد، افزون بر آن، عقل جایگاهی رفیع در نظر آیت الله مصباح داردو بر اعتبار و حجیت آن تأکیدکرده اند.با بررسی احادیثی که در باب عقل سخن به میان آورده است میتوان کارکردهای عقل را به دو دسته کلی تقسیم نمود. یک دسته از آیات و روایات به نقش معرفتی و نظری عقل اشاره دارند و انسان عاقل را دارای آگاهی‌های خاصی میدانند (مانند معرفت به خویشتن) و دسته‌ی دیگری از آن‌ها انسان عاقل را فردی متخلِّق به آداب ظاهری خاص می‌دانند و به تأثیر عقل در حیطه‌ی عملی و رفتاری فرد تأکید دارند (مانند پرستش خداوند). بنابراین، انسان عاقل از نظر آیات و روایات اسلامی (علی الخصوص شیعی)، فردی است که هم در بعد شناختی (تعلیم) و هم در بعد رفتاری (تربیت) به کمال مطلوب رسیده باشد. در مورد علم هم همین‌طور است و در روایات، علاوه بر نقش شناختی آن به نقش کاربردی و عملی آن نیز اشاره گردیده است؛ حضرت امیر مومنان علی علیه السلام می‌فرمایند « أیُّها النّاسُ اعلَموا أنِّ کَمالَ الدّینِ طَلَبُ العِلمِ و العَمَلُ بِهِ ... » (کلینی: 1365 ص 35).در آثار حکماء و دانشمندان اسلامی، عقل به دو قسم نظری و عملی تقسیم شده و به هریک نوع خاصی از ادراکات نسبت داده شده است. ایشان عموماً عقل نظری را مدرک قضایای نظری و هست و نیست‌ها و عقل عملی را مدرک قواعد و قوانین مربوط به عمل و رفتار دانسته‌اند. با بررسی مفهوم و کارکرد عقل نظری و عقل عملیاز دیدگاه حضرت آیت‌الله جوادی آملی متوجه می شویمایشان با استناد به برخی روایات( کارکرد‌های متفاوتی برای عقل عملی نسبت به آنچه قول مشهور برای آن قائل است، نسبت می‌دهند.آیت الله مصباح یزدی نیز در این باره معتقدند . قوه مدرک انسان، همان عقل اوست که بیش از یکی نیست. کار این عقل، هم ادراک هست‌ها و نیست‌ها و هم ادراک بایدها و نبایدهاست علامه مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملیعلم را یک امر وجودی می‌داند و در این جهت با صدرالمتألهین موافق است و علامه مصباح یزدی می‌گوید: علم عبارت است از« حضورخودشئ یا صورت جزئی یا مفهوم کلی آن نزد موجود مجرد » ، وآیت الله جوادی آملی نیز علم را این گونه تعریف کرده اند :«علم وجودی است که حقیقت و صورت عاری از ماده دارد.»صورت‌های حسی و خیالی و عقلی جوهرهای مجرد مثالی و عقلی هستند که در عالم مثال و عقل وجود دارند و نفس با مرتبه مثالی و عقلی خود در آن موجود است. صورت علمی، مجرد از ماده و قوه است و با وجود خارجی خود نزد مدرِک حاضر است. علم حصولی در واقع یک اعتبار عقلی است که از معلوم حضوری به دست آمده است. اتحاد عاقل و عقل و معقول نیز در نزد این دو بزرگوار همان دید گاه ملاصدرااست در این باب ، به این معنا است که اول صورت معقوله پیدا می‌شود و این صورت معقوله هم عقل بالفعل و هم معقول بالفعل و هم عاقل بالفعل است.اما تعریف علم در دین اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام، با تعریفی که در بین مکاتب مختلف و عموم مردم رایج است، متفاوت است. درمکتب اهل بیت ، حقیقت علم نورى است که در پرتو آن، انسان جهان را آنگونه که هست مى‏بیند و جایگاه خود را در هستى مى‏یابد. نور علم مراتبى دارد که بالاترین آن نه تنها انسان را با راه تکامل خود آشنا مى‏کند بلکه او را در این مسیر حرکت مى‏دهد.و به مقصد اعلاى انسانیّت مى‏رساند . قرآن کریم با صراحت از این نور سخن مى‏گوید: «آیا کسى که مرده دل بود و زنده‏اش کردیم و براى او نورى پدید آوردیم، تا در پرتو آن در میان مردم برود، چون کسى است که گویى گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنى نیست؟»
نظریه اگوست کنت در باب دین و نقد آن در جهان مسیحی
نویسنده:
حمیده امیریزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده بنابر نظر اگوست کنت، جامعه شناس فرانسوی قرن نوزدهم، ذهن بشر دارای مراحل تکوینی سه گانه است: الهیاتی(مرحله کودکی بشر)، فلسفی(مرحله جوانی) و تحصّلی(مرحله بلوغ و پختگی بشر). در عصری که بشر به مرحله آخر تکوین ذهن، یعنی علم می رسد، باید از دیگر مراحل بگذرد. پیامد این تفکَر این است که در عصر خرد محوری، دین به حاشیه می رود. بر خلاف کنت، در جهان مسیحی بسیاری از متألهان و جامعه شناسانی که دغدغه دین را داشتند به لزوم تداوم دین برای بقای جامعه تأکید کرده اند. برای نمونه دورکیم دین را عامل انسجام و همبستگی افراد جامعه می دانست. وی منشأ دین را همانند مارکس خود جامعه به شمار می آورد و می گفت خدایان چیزی نیستند مگر جامعه، امّا در دوران مدرن و پس از آن نه تنها قائل به حذف دین نبود، بلکه در تمام طول عمر خود کوشید نقش آن را در حفظ و تداوم جامعه روشن کند. از دیگر سو ماکس وبر، کوشید تا با نشان دادن تفاوت پیامبر و جادوگر، کارکرد دین را از جادو متمایز کند و سپس از آن جهت به تعریف عقلانیت و انواع آن پرداخت که نسبت آن را در عصر حاضر با دین مشخص نماید. کار برجسته وی اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری به این می پردازد که دین نه تنها مخالف خرد نبوده، بلکه در جهان مسیحی، خود سبب ظهورو پیدایش سرمایه داری شده که یکی از عناصر خردمحوری است. در این رساله ضمن بیان اجمالی آرای ناقدان کنت ودیدگاه تحقق گرایی(پوزیتیویسم) ، به بیان چالش های دین و مدرنیته، شیوه های زیستن در دوران مدرن، پسامدرن و نیز آینده دین از منظر جامعه شناسان دین پرداخته می شود.
مناسبات دین و علوم انسانی از منظر شهید مطهری
نویسنده:
محمود موسوی درچه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این رساله مناسبات دین و علوم انسانی از دیدگاه استاد مطهری می‌باشد . اکنون در جامعه علمی ما، تفاسیر و تلقی‌های گوناگونی از «هویت» علوم انسانی اسلامی وجود دارند که حتی گاه، با یکدیگر متعارض هستند. بنابراین، می‌باید به عنوان یک گام بنیادی در مسیر طراحی و ترسیم «مناسبات دین و علوم انسانی »، بتوانیم به طور دقیق به این مسأله بپردازیم. در این زمینه استاد مطهری از جمله کسانی هستند که با مجهز ساختن خویش به علوم روز و نیز تحقیق درباره اسلام و تعالیم حیات بخش آن و فهم دقیق آن، در برابر انبوه تهاجمات و شبهات مختلف ایستادگی کرد و با منطق و استدلال به مبارزه با افکار الحادی، التقاطی و متحجرانه پرداخت و اسلام را بدور از هرگونه تحریف و بدعت و کژاندیشی معرفی کرد.این رساله در سه فصل سامان یافته است. در فصل اول از این رساله بعد از بیان سوالات اصلی و فرعی و ضرورت و پیشینه موضوع، به تعریف انسان و دین و علم و علوم انسانی می‌پردازیم. زیرا نگاه ما به علوم انسانی و مناسبات آن با دین بستگی به نگاه ما و تعریف ما از این موضوعات دارد. در ادامه در بخشی از این فصل به جایگاه ویژه استاد مطهری در اندیشه معاصر و مناسبات مکتب استاد با علوم انسانی اشاره خواهد شد.در فصل دوم به صورت کلی از رابطه علم و دین و رابطه انسان و ایمان دینی و همچنین مسأله فطرت انسان و تکامل انسان و قلمرو دین و پویایی دین از دیدگاه استاد مطهری بحث می‌کنیم.اما در فصل سوم به صورت جزئی وارد بحث اصلی مناسبات دین و علوم انسانی می‌شویم و رابطه دین و علوم انسانی فردی (اخلاق، تعلیم و تربیت، روانشناسی) و رابطه دین و علوم انسانی اجتماعی (تاریخ، جامعه شناسی، سیاست، مدیریت، اقتصاد، حقوق) را از دیدگاه استاد مطهری به بحث می‌گذاریم. رساله حاضر در صدد است تا از دیدگاه استاد مطهری به نزاع و کشمکش دین و علوم انسانی که بعضیها به آن قائلند، پایان دهد.
دیدگاه آلوین پلانتینگا در مسأله تعارض  دین ،علم و طبیعت گرایی
نویسنده:
روح انگیز جلوخانی نیارکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله تعارض علم و دین از دیرباز تاکنون ـ بخصوص از هنگام زایش نو در علم ـ طیف وسیعی از متألهان و دانشمندان را به بحث و کنکاش در زوایای نهان و آشکار خود وا داشته است. روایت‌ها و خوانش‌های مختلفی از این مسأله ارائه شده که یکی از تفاسیر موجود، متعلق به آلوین پلانتینگا فیلسوف دین تحلیلی مشرب آمریکایی است. به اعتقاد ایشان، علم و دین تعارض سطحی و توافق عمیقی دارند و در عین حال، بین علم و طبیعت‌گرایی توافق سطحی و تعارض عمیقی وجود دارد. وی به‌منظور اثبات مدعایش، افزون بر نقد طبیعت‌گرایی(متافیزیکی و روش‌شناختی) در جستجوی روش‌شناسی علمی است که به نوعی علم دینی، موسوم به علم آگوستینی می‌انجامد. هدف رساله حاضر ارزیابی تحلیلی ـ انتقادی مبانی، پیش‌فرض‌ها و ادله خاص پلانتینگا در اثبات مدعیات خویش است.
فرضیه تعاون بین علم و دین
نویسنده:
محمد شمص
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه از یک مقدمه و خاتمه و از چهار فصل تشکیل شده است : در مقدمه به اهمیت موضوع و روش تحقیق اشاره کرده‌ایم، آنگاه در فصل اول به مساله ماهیت دین می‌پردازیم و در آن به بحث پیرامون معنای لغوی و اصطلاحی غربی و اسلامی دین و نیز مسائل و مشکلات و نارسائیهایی که در تعریف به آن برمی‌خوریم، می‌پردازیم. و در پایان ذکر می‌نمائیم که مراد ما از دین در این رساله چه می‌باشد. اما فصل دوم به بحث پیرامون ماهیت علم می‌پردازد که در این فصل ما به بحث پیرامون معانی علم و تعاریف و تقسیمات و انواع آن و تمایزات علوم و نیز بعضی ویژگیها و نارسائیهایی که روش علمی بدانها برمی‌خورد، می‌پردازیم، و آنگاه ذکر می‌کنیم که مراد ما از علم در این پایان‌نامه چیست . فصل سوم که خود از سه گفتار تشکیل می‌شود: -1 گفتار اول: این گفتار نسبتهای ممکن بین علم و دین را مطرح می‌نماید که عبارتند از: -1 اتحاد -2 تغایر -3 تداخل -2 گفتار دوم: به بحث پیرامون مبادی عمومی معرفتی این نسبتها می‌پردازد. که عبارتند از: -1 انتظارات ما از دین -2 انگاره و تصور ما از علم -3 زبان وحی و علم -3 گفتار سوم: این گفتار مبانی معرفتی خاص مربوط به این نسبتها را در نزد غریبان و مسلمانان بررسی می‌نماید. فصل چهار: که خود از سه گفتار تشکیل می‌شود: گفتار اول: بعد از بیان خلاصه‌ای از سیر تاریخی در جهت ارتباط و پیوستگی بین علم و دین به تفصیل پیرامون معانی همکاری علم و دین و ابعاد آن بحث کرده‌ایم که عبارتند از: -1 دین به علم جهت می‌دهد -2 تاثیر و تاثر متقابل -3 دین راه هدایت است -4 علوم جدید ریشه در دین دارند -5 الهیات طبیعی -6 الهیات لیبرال -7 الهیات طبیعت -8 علم و دین مکمل هم هستند. گفتار دوم: در این گفتار ما به ذکر بعضی از مصادیق هماهنگی بین علوم جدید و دین اسلامی پرداخته‌ایم. گفتار سوم: در این گفتار به بحث پیرامون تعارض و انواع آن و بعضی از اموری که توهم تعارض علم و دین را به وجود می‌آورند می‌پردازیم. اما در خاتمه: اشاره داشته‌ایم که علم سبب داشتن دختری (ناباب) به نام تکنولوژی معجزه نخواهد کرد و نکته دیگر که دین اساس فطرت است .
سیر اندیشه‌‌های عرفان زاهدانه در متون فارسی منثور (از آغاز تا سده ششم هجری)
نویسنده:
روح‌اله رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف) موضوع و طرح مساله(اهمیت موضوع و هدف):تحقیق در عرفان زاهدانه در کنار تحقیق در انواع دیگر نگرشهای عرفانیمانند عرفان صوفیانه و عرفان عاشقانه از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از اصلی ترین دلایل اهمیت این نوع تحقیق، آن است که عرفان زاهدانه بر مبانی آشکار و روشنی استوار است و مولفه های دقیق و تعریف شده ای دارد. بنابراین در چنین تحقیقات بنیادی نظری، ذکر مولفه ها و عناصر تشکیل دهنده یک بینش و نگرش عرفانی می تواند نتایج قابل اعتماد و استنادی به همراه داشته باشد و در نتیجه به اهداف اصلی تحقیق؛ یعنی رسیدن به حقیقت موضوع و آشکار شدن مصادیق بیرونی آن در ضمن تطبیق و مقایسه این مصادیق با انواع نگرشهای دیگر منجر گردد.ب) مبانی نظری(شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها):مرور مختصری از منابع:منابع اصلی مورد تحقیق ، متون عرفانی و صوفیانه منثور فارسی است؛ مانند "کشف المحجوب" هجویری، "شرح تعرف" مستملی بخاری، "کیمیای سعادت" امام محمد غزالی،"طبقات الصوفیه" و "مجموعه رسائل فارسی"(هردو از خواجه عبدالله انصاری).جهت غنای بیشتر تحقیق، در کناراین منابع از برخی از مهمترین منابع صوفیه مثل؛"قوت القلوب" ابوطالب مکی، "التعرف لمذهب التصوف" کلاباذی و "اللمع فی التصوف" ابونصر سراج طوسی- که به زبان عربی نگاشته شده اند- نیز استفاده شده است. البته از این میان به سبب اینکه کتاب قوت القلوب دارای مضامین زاهدانه بیشتر و برجسته تری است، بیش از کتب دیگر مورد توجه قرار گرفته است.چارچوب نظری تحقیق:چارچوب نظری تحقیق در عرفان زاهدانه بر پایه دو مولفه اصلی: سختگیری بر نفس و التزام به آداب و مبانی شرع استوار است. به عنوان نمونه، اهم مصادیق سختگیری بر نفس در عرفان زاهدانه عبارتند از؛ مذمت دنیا و امر به ترک آن، ستایش از فقر و درویشی و گرسنگی، ترس از گناهان و فرجام کار انسان در آخرت، تحمل ریاضات و مشقات بدنی.مصداق کلی التزام به آداب و مبانی شرع نیز بزرگداشت مقاماوامر و احکام شریعت اسلام(قرآن کریم و احادیث نبوی و سیره بزرگان دین) است که مصادیق و نمودهای جزئی آن شامل نکوهش ابلیس، تعظیم ارکان شریعت اسلام مانند حج و نماز، ترغیب به فراگیری علم و دانش و لزوم حفظ و کتابت آن، پرهیز و یا احتیاط در کاربرد لفظ «عشق» در بیان معنای محبت و دوستی، توجه به مقوله کرامات و توجیه عقلی و منطقی امکان وقوع آنها و قول به جدایی بین بشر حادث و خداوند قدیم می باشد.پرسشها و فرضیه ها:1-زهد چیست؟زهد در لغت به معنای روی گرداندن است و در اصطلاح؛ روی گرداندن از دنیاست که اصلی کلی است و با ابزارهایی چون تحمل گرسنگی و التزام فقر و درویشی و گوشه نشینی و عدم مخالطت و مصاحبت با جمع تحقق می پذیرد.2- عرفان زاهدانه به چه معناست؟عرفان زاهدانه نوعی از بینش عرفانی است که بر بنیاد دو مولفه اصلی؛ سختگیری بر نفس و التزام به آداب و مبانی شرع قرار دارد. این دو مولفه مجموعا ماهیت ساختاری این نوع از بینش عرفانی را تشکیل می دهد و البته اساس آموزه های آن از منابع اصلی شریعت اسلام(قرآن کریم، احادیث نبوی و سیره بزرگان دین) نشات می گیرد. اما در پاره ای از مبانی آموزه های آن، خروج از نهج قویم و صراط مستقیم تعالیم اصلی شریعت دیده می شود که در مقابل زهد پسندیده و معقول مورد اشاره در اصل شریعت، به نوعی زهد منفی منجر گردیده است؛ مانند قول به مذمت کل دنیا و التزام فقر و مسکنت مذلت آمیز و درکل، تحمل ریاضات جسمی و روحی طاقت فرسا و جنون آمیز، که مجموع این ملاحظات می تواند در ارزشگذاری اندیشه ها و صاحبان اندیشه های زاهدانه مورد توجه قرار گیرد و از دیدگاه نقد عقیدتی، بنیانهای فکری آن را دچار تزلزل نماید.پ) روش تحقیق(شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها):مفهوم عرفان زاهدانه(با مولفه های یاد شده)چه در مقدمه و چه در ضمن مباحث مطرح شده در متن رساله دقیقا تعریف و تبیین گردیده است. البته این مفهوم غالبا همراه با ذکر نمونه ها و تطبیق و سنجش عناصر آن با عناصر صوفیانه و عاشقانه می باشد.بنابراین اگرچه موضوع اصلی این رساله حول محور عرفان زاهدانه در گردش است، امابرای سهولت در فهم بن مایه های آن، چندین مبحث فرعی از بینشهای عرفانی دیگر نیز مطرح گردیده است؛ مثل مبحث شطح و مبحث دفاع از ابلیس و فرعون که از عناصر اصلی عرفان عاشقانه می باشند و صرفا جهت سنجش تطبیقی عناصر زاهدانه و عناصر عاشقانه ذکر گردیده اند.ت) یافته های تحقیق:اندیشه های زاهدانه به دلایل متعددی بر اندیشه های صوفیانه و عاشقانه برتری دارد.عمده ترین این دلایل؛ تکیه و تعهد صاحبان این اندیشه ها به منابع اصلی شرع می باشد که به عنوان یکی از دو مولفه تشکیل دهنده بینش عرفانی زاهدانه از آن یاد شده است. مثلا اینکه بسیاری از مشایخ و محققان وابسته به مکتب زاهدانه برای بیان معنای محبت از کاربرد لفظ عشق پرهیز نموده اند، بدین دلیل است که به لفظ عشق در قرآن کریم و احادیث موثق پیامبر(ص) تصریح نشده است. بنابراین، این مشایخ و محققان عرفا حتی خود را مجاز به بدعت گذاری در انتخاب الفاظ نمی دانستند، چه رسد به اینکه در بیان معانی آیات و احادیث نبوی به تاویل(و به نوعی بدعت گذاری در انتخاب معانی) متمسک شوند. به همین سبب است که استنباط معانی تاویلی و غریب از آیات و احادیث در بسیاری از متون اصلی تصوفتا سده های چهارم و پنجم هجریبسامد چندانی ندارد. در حالی که از قرن ششم بدین سو و با ورود عناصر اندیشه ای عاشقانه بسامد تاویل درمتون عرفانی(به ویژه متون نظم) نوعی مشخصه متکرر سبکی (Recurrent Stylistic Features)محسوب می شود.ث) نتیجه گیری و پیشنهادها:از لحاظ تاریخی، بیشترین بسامد اندیشه های زاهدانه در قرن دوم هجری وجود دارد.عرفا و مشایخ این قرن- جز رابعه عدویه- به عناصر اصلی عرفان زاهدانه ؛ از نکوهش مال و منال دنیوی و ستایش از فقر و درویشی و تعهد به مبانی شریعت سختملتزم و پایبندند. در قرن سوم هجری در احوال کسانی چون بایزید بسطامی و ابوبکر شبلی و حلاج و ابوبکر واسطی و ابوالحسین نوری عناصر اندیشه ای عاشقانه به وفور دیده می شود؛ مثل ستایش از ابلیس و تعرض به آداب شریعت همچون نماز و حج و قول به اتحاد و فنا با خداوند و...که با اندکی مسامحه می توان این قرن را قرن رواج و بسط اندیشه های عاشقانه دانست.اما در قرون چهارم و پنجم هجری، مخصوصا با ظهور بزرگترین محققان عرفان مثل ابونصر سراج و ابوبکر کلاباذی و ابوطالب مکیو ابوالحسن هجویری و امام محمد غزالی، نه تنها نوعی بازگشت به مبانی زاهدانه در عرفان به وجود می آید، بلکه این اندیشه هاصورت نظام مند و تئوریزه شده به خود می گیرد و در حقیقت در این دو قرن، عرفان زاهدانه از شکل ساده قرن دوم به مکتبی استواربا نظریه های آکادمیک در می آید.شایسته است که تحقیقی مفصل از این دست که نگارندهدرباره عرفان زاهدانه انجام داده، درباره انواع نگرشهای دیگر مخصوصا عرفان عاشقانه صورت گیرد و از راه استقراء کامل، نتایجی که در این تحقیق به صورت کلی ، از طریق استقراء نسبی حاصل شده آشکار گردد و صحت و سقم پیش فرضهای مطرح شده در این رساله به محک درست سنجیده آید.
علم امام (ع)
عنوان :
نویسنده:
علیرضا فاخرزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث پیرامون امام "علیه‌السلام" از مباحث بسیار مهم و ضروری در سلسله مباحث کلامی و اعتقادی است . امام "علیه‌السلام" در نزد شیعه حافظ شریعت و مفسر واقعی قرآن کریم و احکام اسلام است . لذا عقلا امام "علیه‌السلام" می‌بایستی فردی آگاه نسبت به اصول و فروع دین و احکام مسایل آن باشد. چرا که اگر امام "علیه‌السلام" آگاه به این مسایل نباشد، امامت وی لغو و بیهوده خواهد بود ولی اینکه امام "علیه‌السلام" از کلیه مسائل و علوم دیگر آگاه باشد، اعتقاد به آن عقلا واجب نیست . چرا که بدون این علم و آگاهی، امام "علیه‌السلام" می‌تواند آنگونه که شایسته است تمامی وظایف مربوط به امامت جامعه مسلمین را به انجام رساند. از طرف دیگر، با توجه به نظر حکما درباره علم و ادراک و مراتب قوه عقل در انسان بخصوص در انسان کامل، اینکه امام "علیه‌السلام" بعضی از امور غیبی را بداند و به آن‌ها آگاه باشد عقلا جایز است و امام می‌تواند به خواست و اراده الهی از بعضی از این امور آگاه و مطلع گردد. ولی اینکه عقلا واجب باشد امام "علیه‌السلام" این امور را بداند، دلیلی وجود ندارد. همچنین با دقت در اخبار و روایات متعدد و نیز بررسی تاریخی زندگی ائمه معصومین "علیه‌السلام" این نتیجه بدست می‌آید که علاوه بر جواز عقلی اطلاع و آگاهی از غیب برای امام "علیه‌السلام" این امر محقق گشته است و آنان به لطف الهی از این علم برخوردار گشته‌اند.
  • تعداد رکورد ها : 189