جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 316604
بررسی نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه‌های اصلی مسیحیت
نویسنده:
ابراهیم بهادیوند چگینی ،سیدعلی حسنی آملی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصول کلی عقاید هر دین و آیینی، از تعالیم مؤسس آن خط‌مشی می‌گیرد و پیروان آن به‌نوعی ادامه‌دهندۀ راه رهبر خود هستند. جایگاه آورندۀ یک دین، همواره در طول تاریخ به‌صورت برجسته در پیشبرد اهداف آن نمایان بوده است. مسیحیت نیز ـ چنان‌که از نامش پیداست ـ محوریت آن با عیسی مسیح(ع) است و طبیعی می‌نماید که باید آموزه‌ها و دگماهای اصلی مسیحیت، براساس سخنان و رفتارهای حضرت عیسی(ع) شکل گرفته باشد. اگر ثابت شود که چنین معتقدات و باورهای بنیادینی در یک دین، ریشه در معارف و اعتقادات بنیان‌گذار آن ندارد، می‌تواند در اصلِ مشروعیت آن خدشه‌ای جدی وارد کند. نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه‌های اصلی مسیحیت را می‌توان از عهد جدید استخراج کرد. این مقاله به‌روش توصیفی ـ تحلیلی و با محور قرار دادن نوشته‌های عهد جدید درصدد پاسخ‌گویی به نقش حضرت عیسی(ع) در شکل‌گیری آموزه‌ها و دگماهای اصلی مسیحی است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که حضرت عیسی(ع) در مهم‌ترینِ این اصول، ازجمله اصل «تثلیث»، «الوهیت عیسی»، «گناه نخستین»، «فیض» و «فدا» نقشی نداشته است؛ بلکه تعالیم او از این امور تهی است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 52
چیستی و امکان نظریه اسلامی هنر بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
سیدمحمدمحسن میرمرشدی ، محمد فنایی اشکوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس نظریات مستشرقان و فلاسفه هنر، پدیده‌ای با عنوان «نظریه اسلامی هنر» امری غیر قابل دستیابی است و تنها باید هنر اسلامی را به نحو پسینی و تاریخ‌نگارانه مطالعه کرد. این نوشتار درصدد است تا امکان و چیستی «نظریه اسلامی هنر» را بر اساس آراء فیلسوفان صدرایی که این فلسفه را منطبق بر مبانی اسلامی می‌دانند، بررسی کند تا اولین قدم‌ها در جهت تبیین این نظریه برداشته شود. با توجه به مباحث مطرح‌شده می‌توان گفت: در فلسفه اسلامی و به‌ویژه حکمت متعالیه به برکت استفاده از قرآن، برهان و عرفان، چنان نظام و ساختار فکری به وجود آمده است که از مبانی موثقی برخوردار بوده و ظرفیت استخراج نظریه هنری را داراست. از سوی دیگر به سبب ابتنای این مکتب فلسفی بر آموزه‌های اسلامی که تأییدکننده و استفاده‌کننده از هنر در نشر معارف حقه است و منشأ هنر را وجود لایزال الهی می‌داند، ظرفیت استخراج نظریه اسلامی هنر از این مکتب فلسفی کاملاً فراهم گشته است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 58
بی‌محتوایی فلسفة دیوید لوئیس از نگاه پیتر انگر
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگر استاد فلسفة دانشگاه نیویورک پس از چند دهه تدریس و نگارش در حوزة فلسفة تحلیلی به این نتیجه رسید که دیدگاه‌های رایج در فلسفة تحلیلی و از جمله آثار خود او فاقد محتوایی عینی و جوهری است. انگر ضمن تحلیل و نقد دیدگاه‌های گذشتة خود، بر فلسفة دیوید لوئیس نیز متمرکز شد تا نشان دهد دیدگاه‌های فلسفی او نیز یا تهی است و یا به بحث‌هایی تهی دامن زده است. استدلال اصلی انگر این است که تحلیل مفاهیم مورد علاقة فیلسوفان تحلیلی تلاشی بی‌پایان و بی‌ثمر بوده و مانعی جدی برای پرداختن به مسائل بنیادین فلسفه (مانند وجود روح و جاودانگی) است. دیدگاه «تکثر جهان‌ها»، «دفاع از وجود اوصاف» و «ابدگرایی» سه دیدگاه فلسفی لوئیس است که در این مقاله نقد انگر بر آنها بررسی خواهد شد. انگر از بین این سه دیدگاه، تنها دیدگاه «تکثر جهان‌ها» را دارای محتوایی عینی می‌داند. اما او این دیدگاه را فاقد دلیل می‌داند. این مقاله استدلال کرده است که با معیارهای انگر دیدگاه «تکثر جهان‌ها» نیز نمی‌تواند محتوایی عینی داشته باشد. علاوه بر آن بخشی از فلسفة لوئیس ماهیتی متافیزیکی دارد و شیوة استدلال او با ماهیت فلسفة تحلیلی ناسازگار است.
صفحات :
از صفحه 123 تا 149
بررسی مبانی خوانش متن از منظر هرمنوتیک شلایرماخر و تحلیل آن براساس مبانی نظری کلاسیسیسم و رمانتیسیسم
نویسنده:
علی حسن‌بیگی ، فاطمه دست‌رنج ، زهرا احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«هرمنوتیک کلاسیک» تلاشی برای دستیابی به چگونگی خوانش متن با ارائهٔ اصول و مبانی روشمند است. «شلایرماخر» از هرمنوتیست‌های برجستهٔ کلاسیک به شمار می‌رود. نمایان‌ترین نقش شلایرماخر در تحول هرمنوتیک، ‌گذار از هرمنوتیک‌های تخصصی و ابداع اصول و ضوابط عام تفسیری است که غالباً نشأت‌گرفته از گفتمان‌های ادبی-عصری اوست و نکات ارزنده‌ای را فراروی مفسران اسلامی می‌گذارد. ازاین‌رو، نوشتار حاضر با مطالعهٔ نظریات هرمنوتیکی شلایرماخر به‌روش توصیفی‌تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که مهم‌ترین مبانی شلایرماخر در تحلیل و خوانش متن چیست؟ و با نظر به آموزه‌های کلاسیسیسم و رمانتیسیسم چگونه تحلیل می‌شود؟ حاصل آنکه، اثرپذیری شلایرماخر از مکاتب ادبی-عصریِ خویش سبب شده است تا از القای نگرشی تک‌بُعدی به مقولۀ فهم متن پرهیز کرد و از گفتمان‌های مختلف ادبی، نظیر گفتمان‌های کلاسیستی و رمانتیستی بهره جُست. ازجمله اصول مبتنی‌بر تفکر کلاسیستی شلایرماخر عبارت است از: محوریت مؤلف، غایت‌مندی معنا، عینیت معنا، فراعصری‌بودن فهم، روش‌گرایی فهم و اهمیت قواعد زبان‌شناختی. اصول مبتنی بر تفکر رمانتیستی وی نیز عبارت‌اند از: اصالت فردیت مؤلف، اصالت سوء‌فهم، عدم‌کفایت قواعد زبان‌شناختی، عدم‌امکان پرهیز کامل از تأثیر پیش‌فرض‌ها، امکان تحقق فهم برتر از مؤلف و بشری‌بودن گزاره‌های کتاب مقدس.
صفحات :
از صفحه 191 تا 221
بررسی استفاده‌های ملاصدرا از آرای غزالی در مسئلهٔ وحدت شخصی وجود
نویسنده:
محمد جواد اخگری ، عباس جوارشکیان ، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی آرای غزالی و ملاصدرا در مسئلهٔ وحدت شخصیِ وجود نشان می‌دهد که به‌رغم اختلاف مبانی، در دستیابی به نتایج و اهداف این بحث اتفاق‌نظر دارند. ملاصدرا در مواضع مختلف از آثار خود به آرای غزالی در مسئلهٔ وحدت شخصی وجود استناد کرده و دیدگاه غزالی را مؤید جمع بین روش عقلی و شرعی در این مسئله به شمار آورده است. ملاصدرا در تحلیل این مسئله، در مراحلی به آرای غزالی استناد کرده است، ازجمله: 1. کثرت ممکنات، که بر طبق آن باور به وحدت شخصی وجود به‌معنای انکار وجود ممکنات نیست؛ 2. وجود حقیقی خداوند و وجود مجازی ممکنات، که براساس آن وجود خداوند متعال و وجه او تنها وجود حقیقی است و ماسوای حق، وجود مجازی دارند. سؤال اصلی این است که «ملاصدرا در مسئلهٔ وحدت شخصی وجود چه استفاده‌هایی از آرای غزالی داشته و با استناد به آن‌ها به چه نتایجی دست یافته است؟» این نوشتار، از روش عقلی و استدلالی و به‌تناسب مسئله نیز از روش نقلی و آیات قرآن بهره جسته است. ملاصدرا براساس مبانی فلسفی خود و با استفاده از آرای غزالی در این مسئله به حل برخی مسائل فلسفی و کلامی پرداخته است، مانند: «معرفت‌داشتن تمامی موجودات»، «تبیین طریقهٔ صدیقین» و «نسبت توحید الخاصی با اختیار بندگان»؛ هرچند هدف اصلی خود از این استناد‌ها را مطابقت عقل و شرع بر شمرده است. حاصل آنکه، گفتمان فکری غزالی و ملاصدرا قرابت‌های بسیار جدی دارد.
صفحات :
از صفحه 243 تا 268
حضرت عیسی(ع) در گفتمان حدیثی شیخ صدوق
نویسنده:
حسین براتی ، حسن نقی زاده ، سهیلا پیروزفر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بخش قابل توجهی از احادیث شیعه دربارة شخصیت حضرت عیسی(ع) و تعالیم، اقوال و مناقشات پیرامون ایشان وارد شده‌اند. در این میان، تصویر یا انگارة این شخصیت الهی، در احادیث شیخ صدوق جلوة ویژه‌تری دارد و توسط روایات نقل‌شده از جانب او، بیش‌ازپیش وارد گفتمان حدیثی شیعه شده است. پژوهة حاضر می‌کوشد با روشی توصیفی ـ تحلیلی تصویر ارائه‌شده از شخصیت حضرت عیسی(ع) را در ضمن احادیث نقل‌شده توسط عالم اخباری مکتب قم، یعنی ابن‌بابویه، نشان دهد و در ضمن، ارتباط و پیوند برخی از اندیشه‌های شیعه با حضرت عیسی(ع) را نمایان سازد. نتایج نشان می‌دهد که این احادیث از سویی برای شناختن هویت عیسی(ع) وارد شده‌اند و ازسویی‌دیگر در پیوند وی با مسائل و اصول مهمی همچون توحید، نبوت و امامت مطرح گشته‌اند؛ ازهمین‌رو ارتباط آن حضرت با مسئلة وصایت، مهدویت، فترت، بشارت به آمدن پیامبر اسلام(ص)، مسئلة غلو و پاسخ به برخی شبهات مطرح‌شده از جانب برخی فرقه‌ها و مسائل دیگر، ازجمله موضوعاتی هستند که از طرفی هویت حضرت عیسی(ع) و ازطرف‌دیگر هویت‌بخشی ایشان به برخی آموزه‌های شیعی را در احادیث نقل‌شده توسط ابن‌بابویه نمایان می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 19 تا 36
نقد نظریه توحید و عرفان زرتشتی و نسبت آن با توحید و عرفان اسلامی
نویسنده:
امیر یوسفی ، سیده فاطمه زارع حسینی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث بر سر مسئلة عرفانی بودن یا نبودن آموزه‌های زرتشت و دیانت زرتشتی در میان محققان ادیان ایران باستان بحثی پرمناقشه و اختلاف‌زا بوده است. برخی از پژوهشگران، اعم از ایرانی و بسیار کمتر غیرایرانی، به عرفانی بودن تعالیم زرتشت و دین زرتشتی باور دارند. اینان به تفاسیری عرفانی و باطنی از اوستا (به‌ویژه گاهان) و سایر متون زرتشتی قائل‌اند و دنبالة این نگاه عرفانی زرتشتی را در آثار مشاهیر و بزرگانی چون فردوسی، شیخ اشراق، مولوی و... پی گرفته‌اند. در این نوشتار با به‌کارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی، ابتدا به ذکر ادعای ایشان و دلایلشان پرداخته می‌شود؛ سپس با استناد به متن اوستا و آرای پژوهشگران مطرح، این دیدگاه که دیانت زرتشتی دارای مبانی عرفانی و توحیدی‌‌ در ساحت خداشناسی و کیهان‌شناسی است، نقد و رد می‌شود؛ سپس با تحلیل‌هایی نشان داده می‌شود که این دین در حیطة عرفان عملی نیز فاقد عناصر عرفانی است. طبعاً با رد توحیدی و عرفانی بودن دین زرتشت، نسبت آن با عرفان و توحیدِ اسلامی نیز از نوع تضاد خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 53 تا 69
تحلیلی ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻧﯽ «واﻗﻊﮔﺮاﯾﯽ» و «ﻧﺴﺒﯽﮔﺮاﯾﯽ» و ﻧﻘﺪی ﺑﺮ اﺧﻼق ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﯾﻪ «اﻋﺘﺒﺎرﯾﺎت» ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﯽ
نویسنده:
احسان ترکاشوند ، جمال سروش ،مجتبی مصباح
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی معانی مختلف واقع گرایی و نسبی گرایی اخلاقی نشان میدهد، نه هر واقع گرایی مثبت است و نه هر نسبی گرایی منفی. واقع گرایی دو معنای وجود شناختی و معرفت شناختی دارد، همانطور که نسبی گرایی در بحث وجودشناختی و معرفت شناسی مطرح میشود. چنانکه اعتباری نیز دست کم چهار معنا دارد: اعتباری در مقابل حقیقی، اعتباری در مقابل اصیل، اعتباری به معنای موجود وابسته و اعتباری به معنای اعتباریات عملیه. اگر چه نظریه اعتباریات علامه طباطبایی یکی از معانی نسبی گرایی محسوب میشود ولی باید توجه داشت چون ناظر به بحث وجودشناختی و علت و معلول بوده، پس بی ارتباط با اخلاق نسبی است، حتی اگر آن را در بحث معرفت شناسی هم وارد کنیم، از آنجا که اعتباریات با واقعیتی به نام کمال و سعات انسان یا همان قرب به خدا ارتباط برقرار میکند، به طوری که همه افعال اختیاری انسان اگر مطابق با کمال واقعی بوده باشد ارزشمند خواهند بود و این دانش نیز در فطرت همه انسانها به عنوان یک شناخت اصیل، عمومی و ثابت، وجود دارد، در زمره واقع گرایان قرار خواهد گرفت زیرا با دقت در معانی واقع گرایی و نسبی گرایی و نیز با توجه به نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، میتوان گفت اعتباریات ایشان، از قبیل اعتباریات محض نیست بلکه ریشه در واقعیت دارد.
صفحات :
از صفحه 99 تا 114
روش‌شناسی خواجه نصیر طوسی و علامه حلی در مسئلهٔ خدا
نویسنده:
حسن عباسی حسن آبادی ، رضا رسولی شربیانی ، احمد دستوری سدهی ، اکرم عبدالله پور
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی مبانی فکری و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم‌سازی خدا نزد فیلسوفان و متکلمان، رویکرد آن‌ها را در خصوص مسئلهٔ خدا روشن می‌سازد. مسئلۀ خدا در دیدگاه خواجه نصیر و علامه حلی، دو متکلم «حله»، باتوجه‌به مبانی فکری و فلسفی‌-کلامی آن‌ها و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم‌سازی خدا نزد آن‌ها چگونه بررسی می‌‎شود؟ رویکرد آن‌ها به مسئلۀ خدا تا چه میزان به هم تحویل‌پذیر است و تا چه حدی از هم فاصله می‌گیرند؟ در این نوشتار، به بررسی این مسئله از دو ساحت صوری و روشی-محتوایی می‌پردازیم. در ساحت صوری، به بحث دربارۀ نحوۀ چینش مطالب در آثار آن‌ها باتوجه‌به مبانی فلسفی‌کلامی آن‌ها و تلقی‌ای که از این رهگذر از خدا دارند و در ساحت روشی‌محتوایی، به بحث در روش شناخت و اثبات خدا و تبیین صفات (توأمان روش و محتوا) به مسئلهٔ خدا و مفهوم خدا نزد آن‌ها می‌پردازیم که خواجه به خدایی فلسفی معتقد است و علامه حلی با نگاهی درون‌دینی‌تر، خدایی دینی- فلسفی را مطرح می‌کند. در ساحت محتوایی، در روش اثبات وجود خدا در مفهوم‌سازی خدا، نظر آن‌ها هم‌پوشانی دارد و در ساختار صوری و بحث شناخت خدا، بنابر مبانی فکری آن‌ها تفاوت‌هایی دارند.
صفحات :
از صفحه 147 تا 167
تحلیل برهان صدیقین از منظر علامه طباطبایی و مقایسه آن با تقریر سینوی از برهان صدیقین
نویسنده:
حامد کمیجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در برهان صدیقین، فیلسوف با مطالعۀ مطلق واقعیت، درصدد اثبات واجب‌الوجود است. علامه ‌طباطبائی با توجه به ضرورت ازلی واقعیت‌ عینی و در بستر جریانِ برهان‌ «إن ملازمات»، به وجوب‌ ذاتی آن منتقل گشته است. ابن ‎سینا بر اساس ضرورت‌ ذاتی واقعیت‌ عینی و خارج نبودن آن از دو وضعیت «وجوب» و «امکان»، وجود‌ واجب را تثبیت ‌نموده است. علامه چون برخلاف ابن ‌سینا قایل به ضرورت‌ ازلی واقعیت ‌عینی و وجوب‌ ذاتی آن است، تحقق واجب‌الوجود را بدیهی دانسته که می‌توان بر این‌ اساس وجود‌ واجب را به‌مثابه اولین مسئلۀ فلسفی مطرح نمود. همچنین با توجه به تقریر علامه، واقعیت ‌عینی حقیقتی‌ یگانه بوده و ماسوای آن حقایقی ربطی‌ است‌ که در طول آن حقیقت واحد و به نحو غیر منحاز از آن، واقعیت‌دار گشته ‌است. این مقاله درصدد است اولاً، تحلیل و توصیفی نوین از برهان صدیقین علامه طباطبائی ارائه دهد و به ارزیابی اشکال وارد شده بر این برهان و برخی تقریر‌های ناصواب از آن بپردازد. ثانیاً، در بستر سنجش برهان علامه با تقریر سینوی از برهان صدیقین، تبیین نماید ‌که تقریر علامه ویژگی‌هایی دارد‎ که آن را از سایر تقریرها ممتاز می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 21
  • تعداد رکورد ها : 316604