جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1023
تحلیل مقایسه‌ای آراء میرداماد، میرزا مهدی آشتیانی، فخررازی و میرزا مهدی اصفهانی درباره قاعده الواحد
نویسنده:
پدیدآور: علی اسدیان شمس ؛ استاد راهنما: حبیب‌اله دانش شهرکی ؛ استاد مشاور: عسکر دیرباز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
قاعده ی «الواحد» یکی از قواعد مهم فلسفی و دارای فروع فراوانی است. میرداماد و میرزا مهدی آشتیانی در اصل این قاعده، اختلاف نظری با هم ندارند و آن را بدیهی و از امهات اصول عقلی می دانند، با این حال ادله عقلی فراوانی از باب تبیین این قاعده، اقامه می کنند و میرزا مهدی آشتیانی علاوه بر ادله عقلی، ادله نقلی فراوانی نیز بر این قاعده مطرح می کند؛ ولی این دو اندیشمند در صادر اول اختلاف نظر دارند. مرحوم میرداماد با نگرشی مشائی عقل اول را و میرزا مهدی آشتیانی با نگرشی عرفانی، نور محمدی را صادر اول می داند که در این رساله نظر مرحوم میرزا مهدی آشتیانی پذیرفته شد. این دو بزرگوار با اختلاف نظر در صادر اول در نحوه کثرت عرضی نیز اختلاف نظر پیدا می‌کنند و مرحوم میرداماد نحوه کثرت عرضی را ناشی از جهات متعدّد عقل اول و میرزا مهدی آشتیانی کثرت عرضی را تعیّنات فیض مقدس و نور محمدی می داند. این دو بزرگوار مسائل زیادی را متفرع بر قاعده «الواحد» دانسته و از طریق این قاعده، قاعده‌ی «امکان اشرف» را به اثبات می رسانند سپس ترتیب نظام هستی را بر پایه‌ی قاعده‌ی «الواحد» و «امکان اشرف» می چینند. در مقابل فخررازی و مرحوم میرزا مهدی اصفهانی قاعده «الواحد» را مردود دانسته و اشکالات متعددی بر آن قاعده وارد می‌سازند و آن را منافی با قدرت مطلق الهی می دانند که از تمام اشکالات آن دو پاسخ داده می‌شود. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی با این که قاعده «الواحد» را مردود می داند ولی با استفاده از روایات، نور محمدی را به عنوان صادر اول معرفی می کند و با تمسک بر ظواهر مختلف روایات، در بیان اوصاف صادر اول و چگونگی کثرت عرضی گرفتار تناقض گویی می شود.
نقد و بررسی اشکالات فخر رازی بر دلایل افضلیّت امیر مؤمنان علی(ع)در کتاب الاربعین فی اصول الدین
نویسنده:
عیسی عیسی زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افضل‌بودن و برتری امیرمؤمنان علی× بر دیگران بجز پیامر اسلام| از دلایل مهم شیعه بر حقانیت امامت حضرت علی× و جانشینی ایشان پس از رسول خدا| می‌باشد؛ اما فخر رازی یکی از مفسران و متکلمان اهل سنت در کتاب الأربعین فی اصول الدین دلایل افضل‌بودن امیر مؤمنان علی× همچون آیه مباهله، سبقت ایمان، اعلم‌بودن، جهاد و شجاعت حضرت علی× و دیگر روایت‌های دلالت‌کننده بر امتیازات آن حضرت بر دیگران را نقد کرده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است با بهره‌گیری از آرای اندیشمندان شیعه، به روش توصیفی و تحلیل محتوا، برخی از شبهه‌ها و اشکالات فخر رازی در این باره بررسی و نقادی گردد. نتیجۀ این بررسی‌ها نشان می‌دهد هیچ‌کدام از ایرادهای ایشان بر دلایل افضل‌بودن امیر مؤمنان علی× وارد نمی‌باشد.
صفحات :
از صفحه 180 تا 205
انگیزش اخلاقی از دیدگاه فخرالدین رازی
نویسنده:
سجاد رحمتی ، سحر کاوندی ، محسن جاهد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگیزش اخلاقی، بحثی مهم در فرااخلاق است. سه مسئله­ ی اساسی آن عبارتند از: ماهیت انگیزش اخلاقی، ماهیت ارتباط بین داوری اخلاقی و انگیزش اخلاقی و ارتباط انگیزش اخلاقی و ماهیت اوصاف اخلاقی. آراء فخر کلامی و الهیّاتی­ است و با نگاه فلسفه اخلاق معاصر، خوانشی امروزی از آنها ارائه می­شود. فخر به ماهیت انگیزش اخلاقی، رویکرد شناخت­ گرایانه دارد و بر این باور است که باور برای ایجاد میل و تحریک به عمل لازم و کافی­ست. طبق دیدگاه فخر، رویکرد شخصیت­گرا مکمّلِ رویکردِ شناختی است. ماهیتِ ارتباطِ داوری اخلاقی و انگیزش، درون­گرایی الغاءپذیر است یعنی رابطه ­ای ضروری اما لغوشدنی میان داوری و انگیزش اخلاقی برقرار است. تعالی­ گرایی او فارغ از نقدهای احتمالی بر آن، با نظریه­ ی انگیزشِ او سازگار است. از نظر او داوری ­های اخلاقی، باور­هایی در مورد وجودِ متعالی ارزش­ها در ذات خداوند هستند که با کمک عواملِ پرورش ­دهنده ­ی شخصیت، ایجادِ میل نموده، به انگیزش اخلاقی می­انجامند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 26
بررسی تطبیقی رابطه علم الهی و سنت ابتلا از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
نویسنده:
فیروزه دلداری ، نرجس السادات محسنی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله علم، از صفات واجب تعالی، یکی از مهمترین مسائل فلسفی و کلامی است که جایگاه ویژه‌ای در آثار فلاسفه و متکلمان داشته و نظرات مختلفی درباره آن ارائه شده است. نگرش سطحی نسبت به صفات خداوند، از جمله علم و عدم توجه و درک کافی نسبت به فلسفه ابتلائات، باعث پیدایش سوالاتی شده که بزرگانی همچون فخر رازی و علامه طباطبایی در آثار خود به‌صورت تفصیلی بدان پرداخته‌اند. انتخاب این دو مفسر به‌دلیل تفاوت اساسی و بنیادی مبنا و نوع نگاه آنهاست. فخر رازی با نگاه جبرگرایانه و علامه طباطبایی با تأکید بر مسأله اختیار انسان، به موضوع امتحان الهی نگریسته‌اند. علامه با پذیرش علم پیشین الهی معتقد است علم الهی، عین ذات بوده و از ازل تا ابد به‌صورت اجمال در عین تفصیل، تمام معلومات و مخفیات موجودات را دربرگرفته و ابتلا بشر با وجود اختیار انسان، در حیطه علم الهی بوده است. در صورتی که فخر رازی، علم الهی را اضافه بر ذات دانسته و معتقد است علم الهی از ازل تا ابد نسبت به موجودات، تفصیلی بوده و ابتلا بشر را به‌دلیل اینکه موجب جهل در ساحت الهی می‌شود، نپذیرفته است. وی همچنین پذیرش علم پیشین الهی را مستمسک جبرگرایی می‌داند. علامه این امر را مخدوش دانسته و معتقد است اشتباه فخر رازی این است که گمان کرده علم خداوند، حصولی است. علامه اعتقاد دارد با ایجاد اشیاء، آنها نزد خدا حاضر و مشمول علم حضوری خدا هستند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 78
نقد و بررسی استدلال فخررازی به آیۀ صدیقین بر خلافت ابوبکر
نویسنده:
محمدمهدی نصیری
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ جانشینی رسول خدا(ص) را می‌توان پرچالش‌ترین مسئله میان شیعه و اهل سنت از آغاز تاکنون دانست که زمینۀ شکاف عمیق میان آنان را پدید آورد. عالمان شیعه معتقدند که امامت امری الهی بوده و به دلایل وحیانی فقط حضرت امیر(ع)، جانشین پیامبر(ص) معرفی شده است. در مقابل، عالمان اهل سنت افزون بر غیرالهی­دانستن امر خلافت، ابوبکر را به اقتضای هم‌صدایی اکثر صحابه در سقیفۀ بنی‌ساعده، خلیفۀ پیامبر(ص) معرفی می‌کنند. در این میان، گروهی از عالمان اهل سنت می‌کوشند تا وجاهتی وحیانی نیز به خلافت ابوبکر ببخشند؛ از­جمله باید به فخررازی اشاره کرد که در تفسیر خود، در این زمینه قلم‌فرسایی کرده است. او با صدیق­انگاشتن ابوبکر و برشمردن او جزء گروه صدیقان با توجه به آیۀ 69 سورۀ نساء و برداشت خود از آیات ششم و هفتم سورۀ فاتحه مبنی بر معرفی­شدن صدیقان به عنوان پیشوا و مقتدا، مدعی خلافت ابوبکر شده است. در مقالۀ پیش‌ رو با بررسی مقدمات و دلایل قیاس فخررازی، مشخص می‌گردد علاوه بر این‌که نمی‌توان ابوبکر را صدیق نامید و او را از گروه صدیقان برشمرد، تلازمی میان صدیق­بودن و منصب امامت و پیشوایی مردم وجود ندارد. بنابراین بر اساس آیۀ صدیقین نمی‌توان مدعی خلافت ابوبکر شد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 185
رابطه عقل و دین از دیدگاه فخر رازی و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: عبدالکریم کشوری ؛ استاد راهنما: جهانگیر مسعودی ؛ استاد مشاور: جعفر مروارید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به واکاوی نظرات فخررازی و ملاصدرا درمورد رابطه عقل و دین می‌پردازدکه: آیا می توان تمام گزاره های دینی را عقل پذیر نمود؟ تعارضات میان دستاوردهای عقل فلسفی و فرآورده های دینی، واقعی است یا ظاهری؟ راه رفع تعارض چیست؟ لذا به روش توصیفی تحلیلی نظرات آندو تبیین وبا ذکر نمونه‌های عینی نظیرشش مسأله کلامی، (تاویل، حدوث عالم؛ رویت حق تعالی، علم خداوند به جزئیات، مساله صفات و اسماء، معاد جسمانی)، بررسی و مقایسه شده است. فخررازی، منقولات را درپرتو معقولات معتبر می داند"فخرمتاخر" با گرایش به شیوه عرفانی-قرآنی به ایمان گرای خردپیشه مبدل شده است. ملاصدرا بر هماهنگی عقل و دین تاکید داشته ونسبت گزاره‌ها رابه سه شکل بیان می کند: عقل پذیر، عقل ستیز، عقل‌گریز.که معارف خردستیزوجود ندارد ومعارف عقل‌گریز خارج از محدوده عقل انسانی هستند.وی حکم قطعی در موردگزاره های فرا عقلی را منوط به عواملی همچون قطعیت در حکم عقل و فهم دقیق ونه ظاهری ازآیات می داند.
نقد و بررسي پاسخ‌هاي فخر رازي به مسئله شرّ
نویسنده:
محمد صمدپور آذر شربياني
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
وجود شرور در جهان، از ديرباز موجب آزردگي انسان بوده و او را به تفکر دربارۀ اين موضوع و ارتباط آن با وجود خداوند واداشته است. پرسش اين است که اگر جهان داراي آفريننده‌اي با صفاتي همچون قدرت مطلق، علم مطلق و خيرخواه محض است، چگونه وجود شرور را اراده مي‌کند؟ آيا او از وجود شرور در دنيا و زندگي همراه با رنج و سختي موجودات بي‌خبر است؟ يا قدرتِ آفرينش جهاني خالي از شرور را ندارد؟ يا با وجود داشتن آگاهي و قدرت مطلق، به خاطر نداشتن خيرخواهي، شرور را ايجاد کرده است؟ در اين نوشتار، با دادن پاسخ منفي به سه پرسش اخير، دلايل وجود شرور در آفرينش جهان، با تکيه بر آرا و ديدگاه فخررازي تبيين مي‌شود.
مقایسه و بررسی علم خداوند متعال به مخلوقات از منظر علامه طباطبائی و فخر رازی (با تأکید بر آیه 59 سوره انعام)
نویسنده:
رضا میرزایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
براساس آیات قرآنی دو نوع علم نسبت به مخلوقات برای خداوند متعال قابل اثبات است؛ علم خداوند به مخلوقات قبل از آفرینش و علم او به مخلوقات بعد از آفرینش. در رابطه با تحقق و کیفیت چنین علومی برای خداوند بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبائی به‌عنوان بزرگترین مفسر معاصر شیعه وجود هر دو نوع علم را برای خداوند پذیرفته، آنها را از سنخ علم حضوری می­داند. ایشان دلیل علم قبل از آفرینش را، علم خداوند به ذات و کمالات ذات خودش می­داند. علامه علم بعد از آفرینش را به معنای تحقق عینی و حضور آنها با وجود عینیشان برای خداوند متعال می­داند. فخر رازی به‌عنوان یکی از بزرگترین مفسران مکتب اشعری، علم بعد از خلقت را به معنای خود معلوم می­داند؛ چرا که معتقد است تحقق علم بعد از خلقت برای خداوند امری غیرممکن می­باشد؛ چون لازمه آن تغییر در خداوند خواهد بود که امری محال است. مقاله حاضر به بررسی دیدگاه تفسیری این دو شخصیت مطرح در عالم تفسیر می­پردازد.
صفحات :
از صفحه 125 تا 145
تحلیل رابطۀ صفت حیات با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی
نویسنده:
امیرحسین منصوری نوری ، فاطمه کوکرم ، محسن شمس ، عین الله خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش حاضر به‌دنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی که «رابطۀ صفت حیات خدای متعال با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی چگونه است؟» شکل گرفت، ابتدا دغدغۀ فخر در معرفت صفات بررسی شد؛ دغدغۀ او رسیدن به معرفتی کامل یا دستکم معرفتی است که رافع تکلیف عقلی انسان در مقام معرفت خالق باشد؛ سپس رابطۀ علم و قدرت با حیات را بررسی کردیم و این نتیجه حاصل شد که علم و قدرت، از لوازم حیات هستند و حیات برای آنها نقش علیت دارد؛ سپس رابطۀ اراده با حیات کندوکاو شد؛ فخر این صفت را در مرتبۀ متأخر از علم دانست، سپس به سمیع و بصیر پرداخته شد که فخر آن دو را مساوق علم یا از لوازم علم معرفی کرد. صفت متکلم نیز بررسی شد و اندیشۀ فخر این‌گونه به‌دست آمد که کلام یا آشکارکنندۀ علم است یا آشکارکنندۀ قدرت و از این طرق به ذات منتسب می‌شود و در نهایت بقای حق‌تعالی مساوق حیات معرفی شد. نتیجه اینکه از منظر فخر، صفت حیات خدای متعال صفت محوری نسبت به سایر صفات بوده و تا حیات الهی نباشد، صفات دیگر به عرصۀ وجود نخواهد آمد..
صفحات :
از صفحه 661 تا 681
بررسی امکان شناخت خدا از منظر قاضی عبدالجبار و فخر رازی
نویسنده:
پدیدآور: طیبه شیرمحمدی ؛ استاد راهنما: سهراب حقیقت ؛ استاد مشاور: غلامحسین احمدی آهنگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مباحث اساسی علم کلام اسلامی که محور اصلی نظام فکری اکثر فرقه‌های اسلامی می‌باشد مبحث امکان یا عدم امکان شناخت خداوند است، متکلمان مسلمان در امکان معرفت از جمله شناخت خدا و صفات او هیچ تردیدی ندارند و معتقدند که شناخت خداوند نه تنها ممکن بلکه امری ضروری می‌باشد و همواره در آثار کلامی خود این مبحث را مطرح کرده‌اند. قاضی عبدالجبار بدلیل اهمیت عقل در آموزه‌های معتزلی، شناخت خداوند را محصول تأملات عقلانی دانسته و این شناخت عقلانی را بوسیله نظر و تفکر برای انسان ممکن می‌داند در نتیجه نزد قاضی معرفت و شناخت خداوند از طریق عقل انسان ممکن بوده و بر هر انسانی واجب است که با بکارگیری عقل به معرفت خدا دست یابد. اما فخر رازی به دلیل تأثر از دو مشرب فلسفی و کلامی دیدگاه متفاوتی درباره شناخت خداوند مطرح می‌کند به نظر وی اساساً شناخت خدا نه راجع به وجود خدا بلکه ناظر به حقیقت و ذات خدا مطرح می‌شود و از آنجا که اکثر متکلمان اشعری برای عقل و استدلالهای عقلی در شناخت خدا جایگاهی قائل نیستند معتقدند که شناخت و معرفت خدا واجب است ولی به موجب شرع نه از روی عقل و منطق اما با این حال فخر رازی به عنوان متکلم اشعری بدلیل تطور فکری اولاً برخلاف قاضی توانایی عقل در شناخت خداوند را محدود می‌داند ثانیاً تحت تأثیر آموزه‌های فلسفی و آرای کلامی اشعری بحث شناخت خداوند را بدلیل مغایرت وجود با ذات خدا، شناخت حقیقت خدا را مبتنی بر رؤیت خداوند در حیات اخروی امکان‌پذیر می‌داند. لذا در این پژوهش به بررسی مقایسه‌ی مبانی فکری قاضی عبدالجبار به عنوان متکلم معتزلی با رویکرد عقل گرایانه و فخر رازی به عنوان متکلم اشعری با رویکرد نقل گرایانه درباره امکان شناخت خداوند پرداخته شده است.
  • تعداد رکورد ها : 1023