جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 38
نظام ولایت فقیه و مردم‌سالاری
نویسنده:
محمد اشرف‌الدین‌خان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر که عنوانش "نظام ولایت فقیه و مردم‌سالاری" می‌باشد با هدف شناخت صحیح و قرائت اصیل از اندیشه ناب ولایت فقیه و در پی بررسی رابطه بین نظام ولایت فقیه و مردم‌سالاری و از این طریق ارائه پاسخ به شبهه تقابل مردم‌سالاری با نظام ولایت فقیه تنظیم شده است. تشکیل حکومت، از ابتدای شکل‌گیری جوامع بشری، به عنوان یک ضرورت تلقی می‌شد.هدف اصلی از زندگی اجتماعی، تأمین مصالح افراد در جامعه است. از آنجا که مدنی بالطبع بودن جزءفطرت انسانی است، تنها در سایه زندگی اجتماعی و سازماندهی شده که در آن حقوق همگان محفوظ خواهد ماند، انسان می‌تواند بدون هرج و مرج در جامعه حیات خود را ادامه بدهد.از سوی دیگر، دین اسلام منحصر به احکام عبادی نیست، بلکه دینی است جامع و کامل، هر آنچه که بشر برای سعادت و کمال خویش بدان نیاز داشته باشد، در اسلام موردعنایت قرار گرفته است. این جامعیت اسلام اقتضا می‌کند که مسئله مهمی چون حکومت را که بسیاری از ابعاد زندگی او به آن بستگی دارد، بدون پاسخ نگذارد. ماهیت احکام اسلام نیز حاکی از ان است که اجرا شدن آنها جزء در چهارچوب برنامه‌های حکومت اسلامی میسر نخواهد بود. ولایت فقیه که راز حکومت اسلامی در عصر غیبت است، در امتداد ولایت پیامبر اعظم و امامان معصوم قرار گرفته است. این ولایت به مفهوم کامل ان، زعامت و رهبری امت اسلامی می‌باشد که در عصر حضور بر عهده امام معصوم بوده، و در غیبت ایشان برعهده ولی فقیه می‌باشد که به عنوان فقیه جامع‌الشرایط در راه تأمین مصالح جامعه اسلامی در همه ابعاد آن مسئولیت دارد. پس از وقوع انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی و با پیاده شدن نظریه ولایت فقیه، به وضوح روشن شد که نظام ولایت فقیه حکومتی است مردم‌سالار و نظامی است آزاد. حقوق مردم در آن محترم است. مردم حق رأی دارند و می‌توانند در روند حکومت نقش‌آفرینی کنند و سرانجام نظامی است در خدمت مردم، نه در اختیار گروه یا فرد خاص. از این‌رو نظام ولایت فقیه نه تنها با نظام دموکراتیک تقابل ندارد، بلکه تمام مزایای دموکراسی را دارا می‌باشد، و از کاستی‌های دموکراسی نیز محفوظ است، هر چند که مبانی این دو نظام یکی نباشد و این است که نظام ولایت فقیه با عنوان "مردم‌سالاری دینی" از آن یاد می‌شود.
تخیل در فلسفۀ اسپینوزا
نویسنده:
فاطمه بختیاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظر رایج دربارۀ اسپینوزا آن است که او فیلسوف عقل‌گرایی است که تخیل را پایین‌ترین مرتبۀ معرفت دانسته و جایگاهی درخور التفات برای تخیل قائل نبوده است. این مقاله با تحلیل دو محصول مهم تخیل اسپینوزا، یعنی مفاهیم توهمی‌انسان آزاد و حکومت مردم‌سالاری نشان می‌دهد، اخذ چنین دیدگاهی در باب جایگاه تخیل در نظر اسپینوزا روا نیست، چرا که اسپینوزا با بکارگیری قوۀ تخیل این دو مفهوم را خلق می‌کند تا برای فرد انسان و جامعۀ انسانی الگویی ارائه کند: الگویی که فرد و جامعه با تلاش در تشبّه به آن می‌توانند به میزان بیشتری از آزادی دست یابد. همین مطلب نشانگر‌ آن است که تخیل در تفکر اسپینوزا از جایگاهی درخور و مهم برخوردار بوده است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 72
بررسی تطبیقی مردم‌سالاری دینی و دموکراسی لیبرال
نویسنده:
اقبال اصلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در همیشه‌ی تاریخ، ‌نظام‌های مختلف سیاسی، حقوقی، فرهنگی و غیره، برخاسته از نظام‌های فکری هر جامعه بوده است، از این‌رو مباحث معرفتی به منزله‌‌ی ریشه‌ی پنهان و سیستم‌های مختلف سیاسی، حقوقی، اقتصادی و غیره، به مثابه شاخ و برگ آشکار درخت جوامع به شمار می‌روند. دو نظام مردم-سالار دینی و دموکراسی لیبرال نیز، از قاعده‌ی فوق مستثنی نبوده، برآمده از دو نظام نظری متفاوت می-باشند. بدین معنا که با تفاوت در ابزار شناخت خود، از جهت معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی، دو گونه‌ی کاملاً متفاوت می‌باشند. بر همین‌ اساس با توجه به تفاوت اصولی دو نظام در مبنای معرفتی خود، پژوهش پیش رو بر آن بود، چهار مولفه‌ی مشروعیت، آزادی، حقوق و قانون، را در دو نظام یاد شده مورد بررسی قرار داده، تأثیر واقعیت فوق را در خاستگاه، اهداف و شیوه اِعمال آن‌ها مشخص سازد. به عبارت دیگر تبیین نماید که در مجموع،چهار مولفه‌ی یاد شده در نظام مردم سالاری دینی، از حیث خاستگاه، الهی، از جهت اهداف، تأمین کننده‌ی دنیا و آخرت انسان و از دید شیوه‌ی اِعمال، موافق و یا حداقل دارای عدم مخالفت با احکام الهی و ارزش‌های انسانی است. این در حالی ا‌ست که در نظام دموکراسی لیبرال، خاستگاه، غیر الهی و صرفاً انسانی، اهداف، فقط در راستای تأمین دنیای مادی ملموس بشر و از جهت شیوه‌ی اعمال؛ به دلیل اعتقاد به توجیه وسیله توسط هدف، هیچ‌گونه محدودیتی برای اِعمال هر نوع شیوه‌ای؛ هر چند مخالف ارزش‌های الهی و انسانی باشد، ندارد.
بررسی مسأله انتصاب و انتخاب امام معصوم (ع) و نقش مردم در تعیین آن
نویسنده:
ضمیر حیدر رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله انتصاب یا انتخاب امام، همواره بخشی از مباحث کلامی مذاهب اسلامی را به خود اختصاص داده است و پژوهش حاضر نیز با روش توصیفی و تبیینی به بررسی نقش مردم و جایگاه بیعت در این مسأله پرداخته است. متکلمان اسلامی، امامت را به "ریاست و رهبری جامعه اسلامی در زمینه امور دنیوی و دینی" تعریف کرده‌اند؛ و بیعت نیز به‌معنای پیمان بستن برای فرمان‌بری و اطاعت است، و بررسی تاریخی و عرفی نشان می‌دهد که کارکرد آن برای تثبیت حکومت است نه مشروعیت بخشی به آن. رویکرد اهل سنت در مسأله امامت، رویکردی سیاسی است و به همین دلیل آن‌ها امامت را به عنوان مسأله‌ای فرعی و درون دانش فقه مورد بررسی قرار می‌دهند و حتی در بعد کلامی هم متأثر از این رویکرد هستند. به همین دلیل، انتخاب امام را به عنوان واجب شرعی، و پذیرش آن را به عنوان واجب کفایی مورد بحث قرار می‌دهند. اما کلامی بودن مسأله امامت نزد شیعه، رویکردی متفاوت را در مسأله امامت پدید می‌آورد. امامت در تصویر شیعی، تداوم نبوت بوده و برخوردار از هویتی است که آن را لطف الهی و مأموریت آسمانی در هدایت و مدیریت جامعه دینی قرار می‌دهد، پس کسی غیر از خدا نمی‌تواند او را تعیین نماید. دیدگاه رایجی هم که حکومت را منحصر در دو نوع دموکراتیک و دیکتاتوری می‌داند، دیدگاه جامعی نیست زیرا حکومتی که از ناحیه خدا تعیین می‌شود، به‌دلیل آن‌که انسان در مقابل خداوند اصلا حقی ندارد، در این مباحث نمی‌گنجد. اما اسلام در سایر زمینه‌ها اختیارات و حقوقی را برای مردم قرار داده است که از جمله می‌توان به حق آزادی، حق برائت، و اصل مساوات زن در برابر قوانین الهی اشاره کرد. همچنین حکومت دینی موظف است که نسبت به هدایت مردم، رفاه و آسایش، آموزش و تربیت آنان اقدام نماید.
نقد و بررسی "جامعه باز" پوپر و مبانی معرفتی آن
نویسنده:
مهدی ایمانی‌مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی نظریه جامعه باز پوپر ومولفه های آن که قرائتی انتقادی تأییدی از لیبرال دموکراسی است ونیز بررسی وشرح فلسفه سیاسی ونظام سیاسی برخواسته از ان نظریه موضوع اصلی این رسانه است که البته جهت نقد مبنایی ان نظریه مبادی هستی شناختی ومعرفت شناختی پوپر دقیقا شرح ونقد شده است ورابطه نظریه جهانهای سه گانه ونیز روش ابطال گرایی او در فلسفه علم با نظریه اصلاحات تدریجی گام به گام و با قصد حذف شرور به جای ایجاد مدینه فاضله که مطمح نظر پوپر در نظریه جامعه باز است دقیقا بررسی ونقد شده است.
بررسی اندیشه سیاسی در آثار فلاسفه مسلمان (از فارابی تا ابن سینا)
نویسنده:
علی موسوی عمادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه سیاسی یونانی که بر مبنای تأمل نظری در بنیاد شهر و مدینه یونانی تأسیس و تدوین گشته بود، مفاهیم بنیادینی هم چون: حکومت قانون، مصلحت عمومی، رابطه شهروندی، سعادت و نقادی نظام مبتنی برخودکامگی را دارا بود. بحث جدی درباره فلسفه مدنی در دوره اسلامی که با فارابی آغاز شد، به طور عمده افلاطونی بود، چرا که از یک سو، کتاب سیاست ارسطوـ که اخلاق نیکوماخسی، مقدمه ای بر آن بود ـ به عربی ترجمه نشده بود و ازسوی دیگر، این کتاب ، با مبانی شریعت اسلامی و مدینه ای که با توجه به آن ایجاد شده بود، متعارض بود. غفلت فارابی از ضابطه (مصلحت عمومی) به عنوان ضابطه سنجش و تمیز شیوه فرمانروایی خوب از بد، که در کانون فلسفه سیاسی یونانی قرار داشت، باعث شد که نه بتواند در تمیز میان نظام های مدینه فاضله و مدینه های تغلب، به اندیشه یونانی اقتدا کند و نه بتواند ضابطه یونانیان در تمیز میان نظام های سیاسی مطلوب و منحرف را در فلسفه مدنی خود وارد کند. ازسوی دیگر، با تفسیر فلسفی از نبوت و وارد کردن مفهوم شاهی آرمانی که در کانون نظریه سیاسی ایرانشهری قرار دارد، و مفهوم بنیادین آن، رئیس مدینه و کانون تحلیل آن رأس هرم قدرت سیاسی بود، از فلسفه سیاسی یونانی فاصله می گیرد. با ابوالحسن عامری و سپس ابن مسکویه، گذار از فلسفه سیاسی به سیاست ایرانشهری، با شدت بیشتری دنبال شد، تا این که ابن سینا با انحلال اندیشه سیاسی در الهیات شفاء و تأکید بر تمایز دو وجه حکمت(نظری و عملی)، اقدامی انجام داد که منجر به جدایی نظر وعمل، و در نتیجه، بی معنایی کامل حکمت عملی شد و بدین ترتیب، دوره شکوفایی فلسفه سیاسی با مرگ ابن سینا به پایان رسید.
رابطه‌ی اخلاق و سیاست در اندیشه‌ی ارسطو
نویسنده:
مهدی شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق چنان‌که می‌نماید دانشی است که به بایدها و نبایدهای رفتار فردی انسان می‌پردازد؛ و سیاست علمی است که درباره‌ی یک گروه یا همه‌ی افراد یک جامعه بحث می‌کند. شاید به همین خاطر است که برخی معتقد شده‌اند که اخلاق و سیاست ارتباطی بایکدیگر ندارد، یا نباید داشته باشند.اندیشمندان یونان باستان از جمله ارسطو متونی را در این‌باره از خود به یادگار گذاشته‌اند. اکنون سوال اصلی تحقیق، این است که «ارسطو مناسبات اخلاق و سیاست را چگونه و با چه استدلالی برقرار کرده است؟» و نیز این‌که «آیا ارسطو در این پیوند یکی را بر دیگری ترجیح داده است یا خیر؟».این تحقیق برای این که رابطه اخلاق و سیاست را از منظر ارسطو تبیین نماید، پس از ارائه‌ی تصویری از دو مقوله‌ی اخلاق و سیاست، با روش تحلیل کیفی متن، نخست به نگاه سیاسی ارسطو به اخلاق پرداخته و سپس با استناد به دیدگاه‌های او در کتاب سیاست، به دنبال اثبات نگاه اخلاقی ارسطو به سیاست می‌باشد.آنچه این تحقیق بدان دست یافته است این است که: در فلسفه‌ی ارسطو، اخلاق به دو معنا به کار می‌رود، یک معنای عام و یک معنای خاص. از آنجا که در معنای عام، حکمت عملی ارسطو شامل اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن می‌شود، می‌توان گفت وی سیاست را تابع اخلاق می‌داند. اما در معنای خاص چون مراد وی همان اخلاق در ابعاد فردی است، یعنی دانشی که از بایدها و نبایدها و خیر فردی بحث می‌کند. به این معنا می‌توان قضاوت آنانی که اخلاق را تابع سیاست می‌دانند صحیح به شمار آورد. چون در اولی خیر فرد و در دومی خیر افراد حاصل می‌شود.چنین است که با تفکیک دو معنای عام و خاص از اخلاق، هر دو نتیجه‌گیری صحیح به نظر می‌آید و از این منظر است که می‌توان گفت: در اندیشه‌ی ارسطو، اخلاق و سیاست، هر دو، ترجمان یکدیگرند.
مولفه‌های حکمرانی مطلوب از منظر امام خمینی (ره)
نویسنده:
اعظم قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم و در عین حال جدید که از دهه 1980به بعد در ادبیات توسعه مطرح شده موضوع حکمرانی مطلوب است.مفهوم حکمرانی بر همیاری و تعامل حکومت و جامعه مدنی مبتنی است که از طریق مجراهای پیچیده مستقیم و غیر مستقیم بر رفاه و کیفیت زندگی مردم تأثیر میگذارد .نهادهایی که این تعاملات را بین دولت و شهروندان به عهده دارند برای فراهم کردن زمینه یک عمل مطلوب و دستیابی به اهداف توسعه باید دارای ویژگی ها و مولفه هایی باشند.مهم ترین این مولفه ها عبارتند از : حاکمیت قانون ، پاسخ گویی، شفافیت، مشارکت جویی،کارامدی و اثر بخشی و عدالت محوری . بسیار ی از این شاخصه ها نه تنها با اصول و مبانی دین اسلام در تضاد نیست ، بلکه همراستایی نیز دارد.در پی آرا و نظریات امام خمینی (ره) مندرج در آثار مکتوب، سخنرانی ها و بیانیه های ایشان نیز میتوان به مولفه های کلی و عمومی رسید که علاوه بر شاخصه های حکمرانی مطلوب در ادبیات توسعه، ویژگی های دیگری نیز دارد که نشان دهنده آنست که مطلوب امام خمینی در حکمرانی فراتر از ابعاد مادی و رفاهی زندگی مناسب است.و در بهبودبخشی در امر حکمرانی از غنای قابل توجهی برخوردار است.
بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)
نویسنده:
عبدالحسین حجت‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر با عنوان « بازشناسی مفهوم قدرت در اندیشه سیاسی امام خمینی » به بررسی دیدگاه‌های امام خمینی در خصوص قدرت مشروع، ولایت‌فقیه و مردم‌سالاری دینی (و پیوند میان دموکراسی و تئوکراسی) می‌پردازد. برخی از پرسش‌های این پژوهش عبارتند از:-
بررسی ویژگیهای حکومت دینی در اندیشه [مرتضی مطهری و علی شریعتی]
نویسنده:
امیر وظایفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این تحقیق بررسیویژگی‌های حکومت دینی در اندیشه مرتضی مطهری و علی شریعتی است. درواقع در این رساله به دنبال پاسخ این سوال هستیم که: در آراء و اندیشه‌های مطهری و شریعتی در مورد حکومت اسلامی، چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی وجود دارد؟ آراء و اندیشه‌های این دو متفکر شیعی در مورد حکومت اسلامی، دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است. هر دو تشکیل حکومت بر اساس اسلام به عنوان یک ایدئولوژی را ضروری می‌دانند و از آزادی سیاسی و حق انتخاب حمایت می‌کنند، اما آزادی به صورت غربی بر را نمی‌تابند. هر دو در زمان حضور امام معصوم، او را رهبر و جلودار و همه کاره امور می‌دانند. اما در زمان غیبت امام معصوم، شریعتی شخصی را که متعهد به ارزش‌های ایدئولوژی است و با رای اکثریت مردم انتخاب می‌شود، حاکم جامعه دانسته و انتقال قدرت از راه‌های کودتا و توارث را مشروع نمی‌داند. مطهری در عصر غیبت تئوری ولایت فقیه را مطرح می‌کند که به نظر او همان ادامه راه نبوت و امامت است. به نظر او ولی فقیه با حکم امام معصوم به صورت عام معرفی‌شود، پس می‌توان گفت که خداوند هم به نوعی در این معرفی سهم دارد. ولی فقیه اگر چه توسط مردم و برای مدت موقت انتخاب می‌شود، اما مشروعیت او یک امر دینی و شرعی است و انتخاب مردم تنها به او قدرت اجرایی می‌دهد. شریعتی دموکراسی را نفی نمی‌کند اما بانوع غربی آن مخالف است. دموکراسی در اندیشه مطهری اگر چه جایگاهی ندارد اما آن را با قوانین اسلام در تضاد صد در صدی هم نمی‌بیند. امروزه اگر چه در نظام جمهوری اسلامی ایران تا حدودی افکار و اندیشه‌های مطهری و هم‌فکرانش حاکم است، اما استفاده از افکار کسانی مانند شریعتی هم در برخی موارد چالش برانگیز نبوده بلکه به استحکام نظام اسلامی کمک شایانی خواهد کرد.
  • تعداد رکورد ها : 38