جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
تحلیل کارکرد گفتمانی نور، صدا و رنگ در مثنوی مولوی: رویکرد نشانه-معناشناختی
نویسنده:
ابراهیم کنعانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگاه مولانا یک نگاه عرفانی شرقی و یکی از منابع مهم آفرینش معنا و ارزش است و بخشی از فرهنگ جامع? ما به آن ارجاع داده می شود. به همین دلیل، ظرفیّت بالایی برای مطالعه از دیدگاه های مختلف دارد. مثنوی مولانا نیز یکی از تأویل پذیر ترین متون ادبی است که در عین پریشانی ظاهری، از ژرف ساختی وحدت مدار و منسجم برخوردار است. این گفتمان، سازوکاری ویژه دارد و عناصر گوناگونی در آن نقش دارند و در خدمت این انسجام قرار می گیرند. در گفتمان مثنوی، عنصر نور، صدا و رنگ کارکرد و جایگاه ویژهو ملموسی دارند و از اصلی ترین نشانه های آن به شمار می آیند، طوری که با توجّه به نقش آن ها می توان نظام گفتمانی مولانا را تبیین کرد. حال مسأل? این است که این عناصر چگونه در خدمت نظام گفتمانی مثنوی و معنابخشی به آن قرار می گیرند؛ دارای کدام کارکردهای گفتمانی هستند و چه الگویی برای تحوّل کارکردی آن ها وجود دارد؟ از این رو در این رساله با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان نشانه- معناشناختی، این فرضیّ? اساسی بررسی می شود که در گفتمان مثنوی عنصر نور، صدا و رنگ، در یک فرایند تعاملی و بر همکنشی و در بستر فضاهای گفتمانی در ارتباط با هم قرار می گیرند و همزمان با تحوّلات فرایندی فضاهای گفتمان از نظر کارکردی دچار تحوّل می شوند. همچنین بر اساس حضور این عناصر در نقش های کنش گر، شوِش گر، سوژه و اُبژه و با ایجاد هم حسی بین آن ها و عوامل گفتمانی، وضعیّتی شوِشی و زیبایی شناختی در گفتمان تحقّق می یابد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، مهم ترین کارکردها و فرایندهای گفتمانی این عناصر در مثنوی شامل موارد زیر است: زیبایی شناختی، حسی- ادراکی، بیناحسی، عاطفی، تنشی، تعاملی، انعکاسی، شوِشی، استعلایی، جسمانه ای، پدیدارشناختی، اتیکی، جاذبه ای، استحاله ای، خلسه‌ای، ابررخدادی، هستی شناختی و فرهنگی. در این گفتمان، عناصر نور، صدا و رنگ در قالب نمودها و افعال وجهی سبب تغییر آهنگ حرکت گفتمان، شکل گیری هویّت های گفتمانی، و نظام های ارزشی، عاطفی و زیبایی شناختی می شوند. همچنین مولانا با معرّفی نشانه- معناشناسی هستی شناختی و با استفاده از قابلیّت های نور، رنگ و صدا مرزبندی جدیدی از رابط? خود و دیگری ارائه می‌کند. این بررسی نشان می دهد که مثنوی مولانا از ظرفیّت بالایی برای تحوّل و تکامل نظریّه های نشانه- معناشناختی و یا ارائ? مدلی ویژه از این رویکرد برخوردار است.
دین‌باوری و نگرش به مرگ: مطالعه‌ی نمونه‌ای از دانشجویان با روش نظریه‌ی زمینه‌ای
نویسنده:
مسعود زمانی‌مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مرگ، پدیده‌ای است که همه‌ی انسان‌ها با آن مواجه هستند و یکی از دغدغه‌ها و پرسش‌های اصلی بشر بوده است. در عین‌ حال اندیشه‌های مرتبط با مرگ یا مرگ‌اندیشی در یک زمینه‌ی اجتماعی شکل می-گیرد؛ و سنت‌های دینی یکی از منابع اصلی برای پاسخ دادن به مسئله‌ی مرگ و غلبه بر تجربه‌های ناخوشایند مرتبط با آن بوده‌اند. در عین حال، با اشاعه‌ی نظام‌های معنابخش غیر‌دینی در جامعه‌ی جدید، این پرسش مطرح می‌شود که افراد در نظام‌های معنابخش غیر‌دینی چگونه با مسئله‌ی مرگ و دغدغه‌های مرتبط با آن مواجه می‌شوند. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی و با استراتژی استفهامی و روش کیفی به بررسی وضعیت دین‌داری دانشجویان و نگرش آن‌ها نسبت به مرگ می‌پردازد. داده‌های پژوهش با نمونه‌گیری هدفمند و نظری و از طریق مصاحبه باز و عمیق با هفده دانشجو گردآوری شده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعاتِ به دست آمده، از روش نظریه‌ی زمینه‌ای استفاده شده است. یافته‌های پژوهش در پانزده مقوله‌ی عمده و در ابعاد شرایطی (نوع دین‌داری، نگرش به هستیِ پس از مرگ، خانواده)، تعاملی (دین و علم، مراسم تدفین، منابع مرگ‌اندیشی، مرگ دیگران) و پیامدی (مرگ‌اندیشی، آمادگی برای مرگ، پذیرش مرگ، ترس از مرگ، اثر پس از مرگ، چگونه مردن، خودکشی و اتانازی، میل به زیستن) صورت‌ بندی شده‌اند. برآیند و نتایج تحقیق نشان‌دهنده محوری بودن نوع دین‌داری دانشجویان در نگرش آن‌ها نسبت به مرگ است. از این‌رو، مقوله‌ی کانونی، «نگرش دینی/عرفی نسبت به مرگ» است.
مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولوی در مثنوی
نویسنده:
صدیقه بازرگان کلوانق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله، نگاهی مبسوط و فراگیر به موضوع مرگ و رستاخیز از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی است. مثنوی گنجینه‏ای انباشته از مرواریدهای گرانبهای ادب فارسی و عرفان اسلامی و گوهرهای نایاب از حکمت و فلسفه است. به طوری که موضوعات و مفاهیم عالی ادب و فرهنگ، اندیشه و عرفان، به طرزی بدیع، زیبا و در حین حال ساده، آمیخته با حکایات و تمثیلات ظریف بیان گردیده است. موضوع مرگ، از موضوعات بسیار مهم انسانی به شمار می‏آید. مثنوی هرگز از این موضوع خالی نبوده، بلکه ظریف‏ترین و ناب‏ترین مفاهیم را می‏توان در آن مشاهده کرد . انسان از لحظه ی شناخت خود و جهان خواسته بداند که از کجا آمده و به کجا می‏رود، اندیشه ی گذر از این جهان همچون گردش روز و شب و تغییر فصول، بر دل و جانش سایه ی سیاهی افکنده که نه راه قرار در آن را داشته و نه راه فرار از آن را. در نگاه شعرای عارف، زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر مولوی در مثنوی به توصیف سرای جاوید پرداخته و قیامت را لقای الهی و بهشت را زمان وصال با یار دانسته‏و دوزخ را لحظه ی فراق ازیار.مثنوی مجموعه ی نسبتاً متنوعی از تقابل هاست که در این میان تقابل دو جهان یکی از بنیان‏های فکری شاعر را تشکیل می‏دهد. در منظومه یفکری مولوی، پیوستهسیطره یجهان غیب بر عالم شهادت محسوس‏ است. ما در این اثر با معانی گوناگونی از مرگ مواجهیم که هر‏چند همگی آدمی را به سوی جهان آن سری دعوت می‏کند، اما هر کدام از دیگری متمایز است. این مفاهیم عبارتنداز: مرگ طبیعی، مرگ تبدیلی و شهادت که در این میان، شاعر بیش از همه به مرگ تبدیلی پرداخته است. مولانا در اقناع مخاطبان خویش درباره ی جهان عیب، بیش از دیگر تمهیدات ادبی، از تمثیل بهره برده است؛ زیرا هنگامی که وی می‏خواهد از جهانی سخن بگوید که هیچ مرز و صورتی ندارد، به ناچار از ابزاری بهره میگیرد که در جهان صورت قابل درک باشد. بنابراین با خواندن این رساله، خواننده می‏تواند تا حدودی به عمق تفکر مولانا و خلاقیت ادبی وی پی ببرد و مشاهده نماید که مرگ و رستاخیز به بهترین نحو ممکن، در مثنوی مطرح گردیده و فصل الخطاب مباحث مربوط به این موضوع می‏تواند به شمار آید.
ظرفیت تمدن‌سازی آموزه ولایت براساس نظریه انسان کامل از منظر سید حیدر آملی
نویسنده:
ابراهیم خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تبیین ظرفیت ولایت، به عنوان یکی از محوری‌ترین آموزه های عرفان اسلامی، در تحقق تمدنی اسلامی، از مباحثی است که در فهم ابعاد هستی شناسانه تمدن ایده آل اسلامی‌نقشی بی بدیل ایفا می‌نماید و در این رساله تلاش شده است تا با بهره بردن از گنجینه ارزشمند معارف عرفان و حکمت متعالیه در نظامی‌منسجم به این موضوع به نحو تفصیلی پرداخته شود. به این منظور ابتدا در فصل نخست با شرح جایگاه انسان کامل در عرفان اسلامی ‌و به خصوص از منظر سید حیدر آملی ، تلاش شده است تا اثبات شود که ظهور کامل کمالات وجودی انسان کامل به عنوان مظهر تام مقام ولایت الهی، تنها در بستر حیات اجتماعی امکان پذیر است و تمدن ولایی در حقیقت بستری برای ظهور کمالات انسان کامل و ظهور مقام ولایت الهی اوست.از سوی دیگر برای تبیین نحوه نقش آفرینی مقام ولایت در بستر اجتماع لازم است تا نخست جایگاه هستی شناسانه اجتماع و تمدن روشن شود. به این منظور در فصل دوم با دو رویکرد فلسفی و عرفانی هویت و ابعاد فرا‌اعتباری اجتماع مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است. آنگاه با فراهم آمدن مقدمات لازم در دو فصل نخست، در فصل سوم ایده‌ای کلان در تبیین تمدن ولایی، به همراه ابعاد و لوازم آن مورد اثبات تفصیلی قرار گرفته است که طبق آن، نسبت انسان کامل به تمدن ولایی، به نحو فرا‌تمثیلی، مانند نسبت روح به بدن است و همان گونه که تمامی‌آثار وجودی بدن و هویت اصیل انسانی، به نفس اوست؛ تمامی‌آثار و برکات تمدن ولایی و هویت اصیل آن نیز به واسطه انسان کامل و مقام ولایت الهی اوست.
  • تعداد رکورد ها : 4