جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
بررسی تطبیقی آراء آیت الله جوادی آملی و آیت الله ملکی میانجی در باب چیستی عقل و نقش آن در قلمرو خداشناسی
نویسنده:
مریم فاطمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خردورزی، تکیه بر عقل و تاکید بر نقش و جایگاه آن، موضوعی است که در قرآن کریم و روایات اسلامی اهمیت فراوانی دارد. از طرف دیگر در تاریخ تفکر اسلامی، دیدگاه های متفاوتی درباره عقل و محدوده حجیت آن، از سوی اندیشمندان ارائه گردیده که اختلافات فراوانی با یکدیگر داشته و بعضاً در تقابل با هم قرار می‌گیرند. هدف ما در این پژوهش، بررسی دیدگاه‌های دو اندیشمند جهان اسلام، آیت الله جوادی آملی و آیت الله ملکی میانجی، به عنوان نماینده دو مکتب فکری نوصدرایی و تفکیک، در باب چیستی عقل و نقش آن در خداشناسی است. با توجه به دستاورد‌های این پژوهش روشن گردید که آیت الله ملکی میانجی و آیت الله جوادی آملی در باب چیستی عقل و حجیت آن، اختلاف نظر اساسی با یکدیگر دارند که این اختلاف، به مبانی انسان‌شناختی و معرفت شناختی ایشان بازمی‌گردد. آیت الله جوادی آملی، نفس انسانی را موجودی مجرد می‌داند که عقل نیز یکی از قوای آن بوده و به نظری و عملی تقسیم می‌شود. به عقیده ایشان، شأن عقل نظری تعقل و استنباط بوده و انسان به مدد آن می‌تواند به معرفت حقیقی دست یابد و همین معنای عقل است که در کتاب و سنت نیز مورد تعظیم قرار گرفته است. در دیدگاه دیگر، آیت الله ملکی، نفس انسانی را موجودی ظلمانیدانسته که همه کمالات آن از قبیل علم، قدرت و ...، خارج از ذات اومی‌باشند. به عقیده ایشان، منظور از عقل حقیقی که در کتاب و سنت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، عقل مصطلح فلسفی نمی باشد؛ بلکه حقیقتیاست نورانی، مجرد و خارج از ذات انسان که خداوند به تملیک خود، آن را بر ارواح انسانها افاضه می‌کند. این دو اندیشمند در باب نقش عقل در خداشناسی نیز اختلاف نظر اساسی و مبنایی با یکدیگر دارند. به عقیده آیت الله جوادی، انسان به کمک عقل برهانی می‌تواند به شناخت حقایق هستی بپردازد و از آنجا که واجب بالذات نیز در قلمرو هستی جای دارد، عقل اولا می‌تواند با استفاده از براهین منطقی، به اثبات وجود او پرداخته و ثانیا با اتکا به نظریه اشتراک معنوی، به معرفت من وجه از اوصاف وی دست یابد. در دیدگاه دیگر، آیت الله ملکی معتقد است که اثبات وجودخداوند، نیازمند اقامه برهان نیست زیرا انسان به تعریف خودِ خداوند، او را می‌شناسد.به عقیده ایشان، عقل انسان، راهی به شناخت پروردگار ندارد و براهینی که برایتبیین صفات کمالی الهی اقامه شده‌اند، مبتنی بر اتصاف خالق به کمالات مخلوقات بوده و منجر به تشبیه می‌شود، لذا به معرفت حقیقی منجر نمی‌گردد.با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان گفت که دو اندیشمند در باب چیستی عقل و نقش آن در خداشناسی، اختلاف نظر اساسی با یکدیگر دارند. این اختلاف نظر، ریشه در مبانی انسان‌شناختی و معرفت شناختی آنها داشته و عمیق می‌باشد.
مبانی و روش علامه طباطبایی در تحلیل متشابهات قرآن
نویسنده:
منیره مختاری نظرلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه در فصل اول علاوه بر ذکر کلیات برخی مباحث مقدماتی همچون مفهوم شناسی متشابه و دیدگاه علامه طباطبائی در باب محکم و متشابه بررسی شده. در فصل دوم مبانی علامه در این باب مطرح میشود که شامل قابل فهم بودن قران برای همگان،حجیت ظواهر قران،وضع الفاظ برای روح معتا، زبان چند وجهی قران، حجیت بیان پیامبر و ائمه و حجیت عقل است.در فصل سوم ابتدا روش علامه در تحلیل متشابهات به صورت کلی بررسی شده آنگاه با طرح نمونه هایی از آیات متشابه در سه حوزه صفات و افعال الهی، نبوت و عصمت انبیاو معاد و عالم غیب، روش ایشان در تحلیل تک تک آیات بررسی و در پایان نتیجه گیری شده. نتیجه حاصله مطابقت کامل مبنا و روش تحلیل متشابهات توسط علامه طباطبائی با شیوه تفسیری قران به قران ایشان است.و اینکه ایشان از آیات قران و عقل و مباحث ادبی در این باب سود برده و روایات را موید مطالب خود گرفته.
حجیت عقل در اصول فقه معاصر
نویسنده:
آیسان بیرامی بوراشان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جایگاه عقل در فقه و اصول فقه همواره مورد اختلاف فقها بوده و در مذاهب مختلف اسلام به طرق مختلف با آن برخورد شده است. هدف فقه و احکام اسلامی نه راکد کردن زندگی و ایجاد فضای جامد و صامت ، بلکه جهت دادن به زندگی، پویایی، تازگی و نواند یشی است. تغییر در احکام فقه اسلامی هم عقلا" و هم شرعا" امری لازم و ضروری است. یکی از امتیازات اسلام و به ویژه مذهب شیعه، پویایی اجتهاد بر اساس زمان و مکان لازم است. احکام اسلام هر چند در ماهیت خود ثابت می باشند و هیچ گونه تغییری در طول زمان پیدا نمیکنند؛«حرام خداوند همیشه حرام و حلال خداوند همیشه حلال میباشد.»منتها احکام دارای موضوعات و ملاک های خاصی می باشند که تنها به ملاحظه آنها از طرف شارع مقدس تقدیر و تشریع شده اند. تا مادامی که در بستر زمان تغییر بیرونی و یا درونی برای موضوعات و ملاکها حاصل نشود ، احکام ثابت و تغییر ناپذیر می مانند.اما چنانچه موضوعات تغییر کردند ، حکم نیز اجرا نخواهد شد.رد پای عقل در جای جای فقه معاصر دیده شده، با این حال در این خصوص معتزله وموافق شناخت عقل به عنوان یکی از منابع استنباط احکام و اخباریون مخالف آن می باشد . در انتهای این تحقیق مشخص خواهد شد که در خصوص امکان استناد به عقل در صورت مستقل برای اثبات حکم شرعی اختلاف نظر وجود دارد . موافقان حجیت عقل معتقدند تمام نباءهای عقلایی منشأ حقیقی داشته و به عقل اضطراری باز میگردد و دلیل شیوع و عمومیت آن نیز اضطرار عقلا در زندگی است . بنابراین حجیت آن به عقل باز میگردد و از این نظر علم اصول و قواعد فقه قابلیت تحلیل عقلی را خواهند داشت . مخالفان حجیت عقل معتقدند به دلیل توقیفی بدون احکام شرعی حکم عقل ، به صورت مستقل از شرع، نمی تواند حجیت داشته باشد و توجه به قاعده ملازمه برای اثبات وجود دلیل در رسیدن به حکم شرعی است. نگرشی که در مورد عقل برای استنباط احکام شرعی وجود دارد و در مورد نباءعقلا که در تأیید عقل که عملا" با توجه به عمل به عقل در تنگنای احکام به نتایج مطلوبی رسیده اند که نباءعقلا در اصل مورد تأییدشارع با توجه به قرائن و مدارک و با وجود مکاتب فقهی می باشد که این خود وجود عقل به عنوان یکی از اجزاء مورد استناد را تأیید میکند.
سبک‌شناسی تفسیر تبیان در تعامل با روایات تفسیری
نویسنده:
محمد کاظمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تبیان یکی از مهم‌ترین آثار تفسیری شیخ طوسی است که دارای ویژگیهای مهمی همچون بهره‌گیری از عقل و نقل می‌باشد. شیخ طوسی در تفسیر آیات، از قرآن، روایات اهل بیت (علیهم السلام)، مطالب تفسیری صحابه و تابعین، اقوال مفسران و دیگر دانشمندان اسلامی مانند لغویین، استفاده می‌کند. همچنین عنصر عقل نیز یکی از پایه‌های اساسی روش تفسیری تبیان به شمار می‌رود. از منظر شیخ طوسی، آن دسته از اخبار آحاد در تفسیر مطرود هستند که علاوه بر همراه نبودن با قرائن مطابقت با عقل، قرآن، سنت قطعی و اجماع شیعه، از داشتن شرائط جواز عمل نیز محروم باشند و هر روایتی که متصف به خبر واحد بودن شد غیر قابل استفاده در تفسیر نخواهد بود. شیخ طوسی نقش روایات اهل بیت (علیهم السلام) را در تفسیر قرآن، محوری دانسته و حجم عظیمی از این روایات را در مواضع مختلف تفسیری به کار برده است. به تعبیر دیگر، روایات تفسیری در تبیان دارای کارکردهای گوناگونی هستند. مهم ترین کارکردهای روایات تفسیری در تبیان مشتمل بر چهار بخش عمده است: الف) تفسیری، در 10 قسم: تبیین مفاد آیات، تأیید معنای ظاهری آیه، تأیید و یا تقویت اقوال، نقد اقوال با روایت، تأیید روایت با روایت، نقد روایت با روایت، و ...... . در ضمن، شیخ طوسی تأویل را به معنای تفسیر و روایات تأویلی را نیز تفسیری می‌داند. ب) مباحث کلامی، در دو قسم: اثبات اصول و فروع اعتقادات شیعه و پاسخ به شبهات مخالفان و نقد و بررسی اقوال آنان. ج) علوم قرآنی، در چهار قسم: اسباب نزول، نسخ، مکی و مدنی و قرائت. البته در مباحث قرائت به این نتیجه رسیدیم که شیخ طوسی روایات قرائت را به نحوی در تفسیر آیات به کار برده و کارکرد تفسیری برای بسیاری از آنها قائل است و شاید خواسته تا راهی جدید در ارزیابی روایات قرائت معرفی نماید. د) کارکردهای روایات در تبیین معنای واژگان و اعراب آیات. از سوی دیگر، روایات تفسیری در تبیان با اِعمال شیوه‌های متعددی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند. برخی از این شیوه‌ها سندی و برخی متنی است. اخبار آحاد، روایات مرفوع، روایات مرسل و نقد راوی، مواردی هستند که در تبیان مورد ارزیابی سندی واقع شده‌اند. همچنین، عرضه به قرآن، عرضه به سنت، بهره‌گیری از عقل، سنجش با اجماع و برخی شیوه‌های دیگر، روش‌های تبیان در ارزیابی متنی روایات تفسیری هستند.
جایگاه عقل در مکتب تفکیک
نویسنده:
ام‌البنین حیدری‌امین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول تاریخ در میان اندیشمندان، عقل به عنوان ابزاری انکارناپذیر برای شناخت هستی و حقایق آن مطرح بوده و هست اما در کم و کیف شناخت و حد و توان آن اختلاف نظر وجود داشته است، این مهم در خصوص مشربهای فکری مسلمانان نیز صدق می کند،‌ اندیشمندان علم کلام، فلسفه، عرفان و … دیدگاههای خاصی درباره عقل و توان معرفتی آن دارند.در سده اخیر نظریات جدیدی در میان متکلمیندر خصوص ابزار معرفت و راههای دست یابی به آن ظهور کرده اند که هر یک به نحوی ذهن محققین و اندیشمندان حوزه و دانشگاه را بخود مشغول داشته است که از جمله آنها مکتب تفکیک است. از دیدگاه این مکتب عقل به معنای موجود نوری مجرد خارجی و قائم به ذات است که عامل شناخت می باشد. و انسان که ذاتاً‌ و با قطع نظر از نور عقل،‌ مظلم الذات است، به خواست پروردگار،و با بهره مندی از آن نور، ذات خود و سایر معلومات را مشاهده و کشف نموده و با فقدان آن نور در حالاتی مانند خواب و نسیان، مجدداً‌ به جهل ذاتی خود برمی گردد. از نگاه مکتب تفکیک،‌ علوم حصولی ذاتاً اموری ظلمانی اند و همانند دیگر اشیای ظلمانی،‌ توسط نور عقل و علم حقیقی آشکار می گردند. لذا به نظر اصحاب این مکتب، فراگیری علوم بشری، نه تنها بر علم انسان نمی افزاید بلکه مانع رسیدن به معرفت حقیقی می شود، و صرفاً‌ ذهن را از ظلمات،‌آکنده می سازد.بر این اساس شرط رسیدن به فهم صحیح و معرفت ناب دینی، چنگ زدن به متون وحیانی، و دوری از تأویل و تطبیق آن بر معارف بشری است و برای این کار باید ذهن را از علوم بشری پاک نمود. اینان ریشه و سابقه چنین اعتقادی را به صدر اسلام مستند می سازند. اما با بررسی عقاید آنان می توان دریافت که اگر چه استناد آنان صرفاً‌ به متون وحیانی است ولی با استدلال از همان متون می توان درصدد پاسخ به شبهات و رد بعضی از عقاید و استدلالهای آنان برآمد.
معیار عقل در ارزیابی مکاشفات صوری
نویسنده:
محمدابراهیم نتاج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکاشفۀ صوری حالتی روحی است که در مواجهه با حقایق و در ارتباط خیال متصل با خیال منفصل برای سالکِ عارف حاصل می شود. در بسیاری از موارد، این مکاشفات صادق و رحمانی اند، اما اگر پای وهم و هواهای نفسانی در میان باشد و شیطان عرصه را برای تمثلات خود مناسب ببیند، موهومات را حقایقی انکارناپذیر می نمایاند. عارف برای تشخیص مکاشفات شیطانی از رحمانی به ناچار باید بعد از مفارقت از چنین مکاشفاتی و در مقام تحلیل ذهنی به ارزیابی آن بپردازد. عارف برای داوری صحت و سقم مکاشفات خود به معیارهایی نیاز دارد که متقن و مطمئن باشند. ازاین رو، در عرفان نظری، اصول و موازینی به این امر اختصاص یافته است. یکی از آن موازین عقل و احکام مُبرهَن عقلی است. در عرفان، عقل حجیت ذاتی دارد ازاین رو، نه تنها معارِض برای معارف کشفی نیست، بلکه مؤید آن است، زیرا نسبت عقل با عرفان همانند منطق برای فلسفه است.
  • تعداد رکورد ها : 6