جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 702
تحلیل تطبیقی مساله حمل در فلسفه اسلامی و معرفت شناسی کانت
نویسنده:
مرتضی میرباقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله شناخت یا بحث معرفت در مقایسه با سایر مباحث فلسفی از اهمیت بسزائی برخوردار است . با عنایت به ضرورت تلاش عقلی و فلسفی برای حل مسائل مربوط به شناخت هستی و با توجه به جایگاه ویژه مساله حمل در شناخت عقلانی انسان نسبت به جهان خارج، حمل یکی از مسائل مهم انتولوژی در فلسفه به شمار می‌آید زیرا حمل به معنای این همانی در "استی" و "هستی" است و ما به وسیله حمل است که رابطه میان ذهن و عین و علم و معلوم و موضوع و محمول را تبیین می‌نماییم. این موضوع در حوزه فلسفه نظری کانت و در قسمت تحلیل استعلایی و در بخش تقسیم احکام و قضایا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . کانت در یک تقسیم‌بندی کلی، احکام و قضایا را به دو دسته تحلیلی و ترکیبی تقسیم می‌نماید، این تقسیم‌بندی همانند تفکیکی است که فلاسفه اسلامی کاملا با حکم تحلیلی نزد کانت منطبق است ، همچنین بر حسب تعریف حمل شایع صناعی مساوی با احکام ترکیبی است . وجه مشابهتی که بین احکام ترکیبی و حمل شایع وجود دارد این است که چون موضوع و محمول در آنها مغایرت ماهوی با یکدیگر دارند، برای اینکه با یکدیگر متحد شوند به یک امر ثالثی نیاز دارند. این امر ثالث گاهی به گونه‌ای است که رابطه محمول با موضوع را ضروری می‌گرداند و گاهی غیرضروری. در فلسفه کانت قضایای ضروری را تالیفی ماتقدم و در فلسفه اسلامی حمل شایع بالذات می‌نامند. هر دو فلسفه احکام و قضایای علمی را از اینگونه قضایا به شمار می‌آورند. کانت سر امکان این قضایا و یا به تعبیر دیگر امر ثالثی که باعث ایجاد رابطه ضروری بین محمول و موضوع می‌گردد را با توسل به ویژگیهای دستگاه فاهمه آدمی یعنی شهود حسی و مقولات فاهمه توجیه می‌نماید در حالی که فلاسفه اسلامی با تمایز بین مقومات موضوع و عوارض ذاتی موضوع و تفکیک بین ذاتی باب ایساغوجی و ذاتی باب برهان ثابت می‌کنند که عقل می‌تواند با مقایسه و سنجش بین مفاهیم موجود در ذهن - که می‌توانند حاکی از امور واقعی باشند - به نسبت ضرورت و قطعیت بین موضوع و محمول پی ببرد. گاهی این مقایسه‌ها مستقیم و ساده انجام می‌شود و گاه با تشکیل قیاسات و براهین عقلی تواءم می‌گردد. از دیگر موارد قابل بررسی در باب احکام و قضایای وجودی است : یعنی قضایایی که محمول آنها "موجود" می‌باشد. از شعارهای معروف فلسفه کانت انکار وجود محمولی و انحصار وجود، در "وجود رابط" است . فلاسفه اسلامی هر چند همانند کانت به وجود روابط قائل هستند اما برخلاف وی تماما به وجود محمولی اذعان داشته و آن را یکی از امهات مسائل فلسفی به شمار می‌آورند.
نقد هیوم بر علیت
نویسنده:
مهدی بیابانکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
قضایای تحلیلی و تالیفی از دیدگاه پوزیتیویسم منطقی و کواین
نویسنده:
مهدی دشت بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله دارای چهار بخش است ، در بخش اول به اختصار از پیشینه تمایز تحلیلیˆتالیفی بحث شده است . لایب‌نیتس دو نوع حقیقت را از هم متمایز می‌کند، حقیقت عقلی و حقیقت واقعی، اما شارحان افکار او این تمایز را که با تمایز مصطلح تحلیلیˆتالیفی منطبق است ، با فلیفه او چندان سازگار نمی‌دانند و معتقدند که در نظام فلسفی لایب ، تمام قضایا، تحلیلی و ضروری‌اند که البته سخنی پذیرفتنی نیست . در اندیشه‌های هیوم نسبتهای میان تصورات (معلومات بدیهی عقلی) و امور واقع (معلومات تجربی مربوط به عالم خارج) مطرح می‌شود که با قضایای تحلیلی و تالیفی منطبق است . کانت ، از اولین فیلسوفانی است که به طور صریح از تمایز تحلیلیˆتالیفی صورتبندی نسبتا دقیقی ارائه داد. با طرح اشکالات مربوط به صورتبندی کانت ، بخش اول به پایان می‌رسد. بخش دوم با معرفی پوزیتیویسم منطقی آغاز می‌شود. سه اصل بنیادی این جنبش عبارتند از: واحد کردن علوم تجربی، حذف ما بعدالطبیعه سنتی و نظریه معنی‌داری، بر اساس نظریه معنی‌داری، تمام قضایای معتبر و با معنی یا تحلیلی‌اند و یا تالیفی، در کنار این اصل، اصل دیگری به نام تحویل‌گرایی قرار دارد که مطابق آن، قضایای تالیفی، قضایایی هستند که هر یک دارای قلمرو واحدی از تجارب تایید کننده یا ابطال کننده هستند. از میان پوزیتیویستهاس منطقی، رودلف کارنپ ، بیش از همه به تببین تمایز تحلیلیˆتالیفی می‌پردازد. او با اذعان به وجود این تمایز در زبانهای طبیعی، برای تبیین آن از یک زبان ساختگی استفاده می‌کند. کارنپ تلاش می‌کند تا در یک نظام زبانی، به طور صوری و غیر صوری و بر اساس "اصول موضوعه معنایی" مفهوم تحلیلی و تمایز آن از مفهوم تالیفی را بیان کند، حتی در زبان طبیعی نیز از طریق موجه نشان دادن مفهوم "معنا" سعی می‌کند از ترادف و تحلیلیت تعریفی ارائه دهد. مفهوم تحلیلیت در مرکز معرفت‌شناسی کارنپ قرار دارد. او اکسیومهای اساسی نظریه معرفت را به عنوان تعاریف ضمنی لحاظ می‌کند. بخش سوم به بیان استدلالهای کواین در رد تمایز مذکور بر اساس تزکل‌گرایی از جمله استدلالهای کواین است . علاوه بر تزکی‌گرایی، دو تز دیگر او، یکی تز رفتاری - طبیعی زبان و دیگری تز عدم قطعیت ترجمه، تمایز تحلیلیˆتالیفی را ابطال می‌کند. در بخش چهارم، در دو محور تبیین تحلیلیت و معرفت‌شناسی، اندیشه‌های کارنپ و کواین مقایسه شده است ، و در پایان از اندیشه‌های کواین در نقض آراء کارنپ جانبداری شده است .
احوال نفس پس از مرگ در آراء افلاطون (تناسخ) و نظر خاص ملاصدرا در باب معاد و مقایسهء دو رای
نویسنده:
علی اصغر صنمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بخش اول این رسالهء، به افلاطون و تبیین تناسخ وی پرداخته‌ایم و سپس در بخش دوم تناسخ و انواع آن را بیان و توسط ملاصدرا رد کرده‌ایم و در بخش سوم نظر ملاصدرا را در زمینهء معاد را بیان داشته‌ایم. در بخش اول به جریان وارد شدن تناسخ در فلسفهء افلاطون و رابطهء آن با مثل افلاطون پرداخته‌ایم و عنوان کرده‌ایم که تناسخ را افلاطون برای پاره‌ای از انسانها می‌داند. و البته فلاسفهء حقیقی از این گردونه نجات یافته و به عالم مثل می‌پیوندند. در بخش دوم تناسخ همهء انواع آن رد می‌شود و ملاصدرا یک معنای ابداعی از تناسخ غیر از معنای مصطلح آن را عنوان می‌کند که بر معاد منطبق است و قول افلاطون و قدما را به همین معنای صحیح حمل می‌کند. آنگاه در بخش پایانی به اقوال مسلمین در زمینهء معاد پرداخته و سپس رای ملاصدرا در این زمینه را مطرح کرده‌ام و آنگاه به چند جزء اساسی نظریهء وی در معاد مستقلا در فصلهای بعدی پرداخته‌ام. من جلمه ادعای ملاصدرا مبنی بر اینکه معادی که او مطرح کرده عینیت نفس و بدن دنیایی و اخروی هر شخص را اثبات کرده، و من خواهم گفت که ملاصدرا چنین نکرده و اصول چنین چیزی ممکن و معقول نیست . و نیز در تجرد خیال که از مبانی اساسی معاد جسمانی ملاصدرا است به آن نیز به عنوان فصل مستقلی در کنار آراء مشائین و مشرقیین در این زمینه پرداخته‌ام و بالاخره ارزیابی از معاد ملاصدرا و مقایسه آن به معادگرایی قرآنی و مقایسه معاد ملاصدرا با رای افلاطون در احوال نفوس مردگان.
فلسفه اصالت  معنای بار کلی
نویسنده:
محمدباقر بشارتی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه بار کلی یکی از فلسفه‌هاستکه دارای نکاتی زیبا و عمیق استاز بارزترین اموری که به زیبائی این فلسفه اصالتمعنای می‌افزاید ارتباط آن با فلسفه الهی استو رد فلسفه الحادی و ماتریالیستی استکه با انکار ماده که اساسو پایه این فلسفه‌هاستاین نکته را به خوبی روشن می‌سازد و نکته دیگر ارتباط آن با معرفت‌شناسی استاساسی‌ترین مسئله در فلسفه چه در بحث‌های وجودشناسی و چه شاخه‌های دیگر آن معرفت‌شناسی استدر این پایان‌نامه به مسائل فوق پرداخته شده است .
نفس در فلسفه جرج بارکلی
نویسنده:
سیاوش رمضانزاده کتم جانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فلسفه اسقف بارکلی با توجه به کیفیت برخورد آن با ماده باوران و نیز اوضاع علمی، فلسفی و دینی عصری که بارکلی در آن می‌زیست یکی از زیباترین فلسفه‌هایی است که همواره مورد توجه علاقمندان به موضوعات فلسفه و خصوصا" مباحث معرفت شناسی قرار گرفته است . انگیزه اینجانب در انتخاب این موضوع، فهم منظور بارکلی از آرائش و نیز یافتن دلیلی در خصوص اعتقاد به ارتباط میان اندیشه‌های ایدئالیستی بارکلی و مکاتب فکری پس از وی و همچنین نمایاندن نقش و جایگاه فلسفه بارکلی در پیدایش اندیشه‌های جدید فلسفی بوده است .
وجود جهان مادی از دیدگاه برکلی و فلاسفه اسلامی
نویسنده:
لطف‌الله عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به نظر لاکما در ادراکحسی مستقیما به اشیاء مادی آگاهی پیدا نمی‌کنیم بلکه فقط به تصوراتی که این اشیاء در اذهان ایجاد می‌کنند آگاهی داریم، اما در عین حال می‌توانیم نتیجه بگیریم که این اشیاء موجودند زیرا آنها علتتصوراتما محسوبمی‌شوند. همچنین به نظر لاکبعضی از تصوراتشبیه به کیفیاتی هستند که در خود اجسام وجود دارند ولی بعضی از آنها به این دلیل که نسبی هستند فقط در ذهن وجود دارند. او دسته اول را کیفیاتاولیه و دسته دوم را کیفیاتثانویه می‌نامد. اما به نظر بر کلی چنین عقیده‌ای هم به شکاکیتمنجر می‌شود و هم به الحاد. اگر ما فقط به تصوراتحسی آگاهی داریم چگونه می‌توانیم نتیجه بگیریم که این تصوراتمطابق بااشیاء مادی‌اند. برکلی برای رهایی از چنین شکایتی جوهر مادی را انکار نموده و تصوراترا شیء واقعی دانسته و آنها را بازنمای چیزی غیر از خودشان نمی‌داند. بعلاوه برکلی همان دلایلی را که لاکبرای ذهنی بودن کیفیاتثانویه اقامه کرده بود برای ذهنی بودن کیفیاتاولیه بکار گفتو همه کیفیاتمحسوسرا تصوراتدانسته و تصوراتنیز نمی‌توانند قائم به یکشیء غیر مدرکباشند. بدین ترتیببرکلی جهان مادی را به مجموعه‌ای از تصوراتتقلیل داده و ایده‌الیسم وی شکل می‌گیرد. برکلی علیرغم انکار ماده از پیروان اصالتحسمحسوبمی‌شود، زیرا وی برای توجیه ادراکاتحسی خدا را جایگزین ماده می‌کند. فلاسفه اسلامی بر خلافبرکلی وجود جهان مادی مستقل از ذخن را یکامری بدیهی پنداشته‌اند. به نظر آنها متعلق بی‌واسطه آگاهی همان تصوراتذهنی استو به واسطه این تصوراتبه اشیاء خارجی مستقل از ذهن علم پیدا می‌کنیم و آنها تطابق این دو نحوه وجود را نیز یکامر بدیهی می‌دانند. بعلاوه فلاسفه اسلامی بر خلافبرکلی اعتقاد به وجود ماده را نه تنها دست‌آویزی برای انکار خدا نمی‌دانند بلکه به این جهتکه خصوصیتذاتی آن امکان ماهوی استو امکان ماهوی نیز ملاکنیازمندی شیء به علتاست ، آن را یکی از دلایل اثباتوجود خداوند قرار داده‌اند.
امام رضا (ع) و فلسفه الهی
نویسنده:
محمدمهدی محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث درباره واقعیت‌های هستی، ارتباط پدیده‌ها با یکدیگر، نیاز پدیده‌ها به علت هستی بخش ، ذرات ، صفات و افعال علت هستی بخش و ... از اساسی‌ترین مباحث در زندگی بشر بوده، هست و خواهد بود. مجموعه این مباحث که فلسفه الهی را تشکیل می‌دهد به دلیل آنکه نقشی اساسی و زیربنایی را در شناخت امور واقعی از امور غیرواقعی، تحکیم اصول و مبانی جهان‌بینی دینی و تثبیت باورها دارد و با ارائه قویترین و عمیقترین براهین و استدلالهای عقلی می‌تواند از حریم دین و مسائل اساسی آن به بهترین وجه ممکن دفاع کند، مورد توجه ادیان آسمانی بوده و توسط رهبران این ادیان مورد گوشزد قرار گرفته است . دین اسلام نیز که آخرین و کاملترین دین الهی است به این نوع از فلسفه توجه خاصی داشته و در کتاب آسمانی خود و توسط رهبران معصومش به مهمترین مباحث مطرح در این زمینه پرداخته است . در این راستا پیشوای هشتم اسلام، حضرت رضا علیه‌السلام به دلیل شرایط خاص سیاسی و فرهنگی زمان خود و نیز به دلیل شروع نهضت ترجمه در آن دوران و ورود فلسفه یونان به جهان اسلام، بیشترین مباحث را در زمینه فلسفه الهی مطرح کرده‌اند. به همین خاطر از جمله گامهای موثر در آشنایی هر چه بیشتر با فلسفه الهی و مسائل اساسی‌اش این است که بدانیم دیدگاه آن حضرت در این زمینه چیست ؟ و چه نظراتی را در رابطه با مسائل خاص فلسفه الهی ابراز کرده‌اند؟ تا با بهره‌گیری از سخنان گهربار و حکیمانه ایشان که سرچشمه اصلی معارف الهی‌اند، بتوانیم تصویری هر چه صحیحتر و جامعتر از فلسفه الهی داشته باشیم. بر این اساس ، لازم است ابتدا منابع معتبر روائی را که سخنان آن حضرت در آنها ثبت شده است ، شناسایی کرده و پس از استخراج سخنان و نظرات بلند ایشان در زمینه مهمترین و اساسی‌ترین مسائل مربوط به فلسفه الهی به تجزیه و تحلیل و تبیین آنها بپردازیم.
رابطه عقل و ایمان در مفاتیح‌الغیب  ملاصدرا
نویسنده:
طیبه جورابچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه این ارتباط و پیوند میان این دو امر الهی (عقل و ایمان) یکی از مسائل مهم و اساسی استکه در فلسفه دین مطرح گردیده که به دنبال خود این سوالاترا نیز دربردارد: آیا عقل قادر به شناختاستو اگر هستتا چه حدی؟ آیا اگر مرزی برای شناختعقلی وجود دارد عقل میتواند ورای آن برود و در حیطه ایمان وارد شود یا نه؟ آیا اعتقاداتدینی قابل اثباتعقلی است ؟ و ... این مسئله نه تنها امروزه مطرح استبلکه در گذشته از همان صدر اسلام هم در کلام و هم در فلسفه اسلامی مطرح شده استکه به دنبال آن هر یکاز نحله‌های فلسفی عقیده‌ای را در این زمینه اتخاذ نموده‌اند. ما در اینجا قصد توضیح تکتکآنها به نحو جامع و کامل نداریم زیرا هدفاز این تحقیق بررسی این مسئله در کتاب"مفاتیح‌الغیب " ملاصدرا میباشد.لذا بیان این مسئله از نظرگاههای مختلفتنها از حیثتاثیری استکه بر این فلسفه گذاشته‌اند و نیز از آن جهتاستکه مقدمه‌ای برای ورود این فلسفه باشد تا بتوانیم با دید بازتری وارد این مسئله در فلسفه ملاصدرا شویم.
جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال در فلسفه مشا
نویسنده:
نرگس شکوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل فعال به عنوان مرتبه ای از نفس انسان ، برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح شد. عقل فعال در بین شارحین مشایی ارسطو مانند کندی و ابن رشد و توماس آکویناس همان جایگاه ارسطویی را داشت. اسکندر افرودیسی از آن به عنوان موجود مجرد تام ، مستقل از انسان( محرک نامتحرک ارسطویی) نام برد. برجسته ترین نظریه مشایی درمورد عقل فعال در فلسفه ابن سینا و فارابی به عنوان آخرین عقل از سلسله عقول طولیه، ممکن الوجود، مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد. عقل فعال سینوی کارکردی عالی و گسترده در وجود شناسی مشایی دارد. این عقل به عنوان حلقه ارتباط بین مجردات (عقول طولیه) و مادیات مبدا صدور کثرات جهان مادی و کدخدای عالم تحت القمر است. ایجاد هیولی، عناصر اربعه ، مرکبات و نفوس (غیرفلکی) وابسته به افاضه صور وجودی از عقل فعال با معاونت حرکات و اوضاع فلکی می باشد. عقل فعال سینوی درحیطه معرفت شناسی نیز جایگاه برجسته دارد. معرفت انسانی (ادراک حصولی) درتمام مراتب خود وابسته به افاضه صورکلی و معقولات توسط این عقل بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است. علم واجب الوجود به جزئیات متغیر نیز با کمک عقل فعال صورت می گیرد. بدین ترتیب عقل فعال در تمام مراتب وجودی و معرفتی مشایی در حیطه مادیات نقشی عالی و کارکردی گسترده دارد و از ارکان فلسفه مشایی به حساب می آید.
  • تعداد رکورد ها : 702