جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 55
تفسير من وحي القرآن المجلد 24
نویسنده:
محمدحسين فضل الله
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الملاک,
چکیده :
تفسیر مِنْ وَحْیِ القُرْآن از تفاسیر شیعه به زبان عربی اثر سید محمدحسین فضل‌الله عالم دینی شیعه اهل لبنان. این تفسیر در واقع، سلسله درس‌های قرآنی فضل‌اللّه برای جوانان و تحصیل‌کردگان است. تفسیر من وحی القرآن، کل قرآن را در بر گرفته و از تفاسیر علمی با رویکرد اجتماعی به شمار می‌رود. نویسنده تفسیر «من وحی القرآن» در شمار آیه‌محوران قرار دارد. او در جای‌جای تفسیر خویش، خودمحوران را نکوهش می‌کند و ایشان را به آیه‌محوری فرا می‌خواند. در نگاه فضل‌الله، مخاطب قرار‌دادن همگان و دعوت ایشان به تأمل و تدبر در قرآن، نشان از این واقعیت دارد که قرآن فهم‌پذیر است و همگان می‌توانند به فهم آیات برسند. تفسیر من وحی القرآن ترتیبی است و از ابتدای سوره حمد آغاز شده و تا پایان سوره ناس را در بر دارد. او در ابتدای هر سوره علت نام‌گذاری را به اسم خاصش بیان می‌کند. مفسر سپس به تحلیل در اطراف آیه می‌پردازد، بدون آنکه وارد جزئیات ادبی و بلاغی و بحث‌های کلاسیک شود... این تفسیر در توضیح آیات و تحلیل مسائل اعتقادی و اجتماعی به تفسیر المیزان اشاره دارد و ضمن استفاده، گاهی دیدگاه‌های این تفسیر را نقد می‌کند. ویژگی‌های کتاب: * پرهیز از ورود به مباحث غیر تفسیری؛ فضل الله در تفسیر آیات قرآن تنها در محدوده تفسیر سخن می‌گوید و از ورود به موضوعات غیر تفسیری حذر می‌کند. * گزیده‌گویی؛ از دیگر خصوصیات تفسیر «من وحی القرآن»، پرهیز نویسنده از طرح مباحث تکراری است. برای نمونه: * مباحث ادبی آیات را بسیار کوتاه می‌آورد و از درازگویی و توضیح آنچه در تفاسیر بسیار گفته شده، پرهیز می‌کند. * از یادکرد فضایل سوره‌ها و آیات طفره می‌رود و به ندرت فضیلت یک آیه یا سوره را بیان می‌کند. * نظرات تفسیری را بسیار کوتاه می‌آورد و از تفصیل آنها حذر می‌کند. * فایده‌گرایی؛ نویسنده در طرح مباحث تفسیری، اصل را بر فایده‌دار بودن و آن هم فایده بسیار داشتن مباحث گذاشته است. * پیروی از اسلوب قرآن در تفصیل و اجمال؛ فضل‌الله روش تفسیری خویش را در تفصیل و اجمال مطالب و موضوعات اسلوب قرآن معرفی می‌کند. * شبهه‌شناسی؛ طرح شبهات کلامی، فقهی، تفسیری و... و نقد و بررسی محکم و استوار آنها از دیگر ویژگی‌هاست. * نتیجه‌گیری از پیام آیات؛ نویسنده «من وحی القرآن» قرآن را مایه حیات فکری و عملی تمامی انسان‌ها می‌بیند. * آزاد اندیشی؛ از دیگر ویژگی‌های «من وحی القرآن»، آزاد‌اندیشی نویسنده و تسلیم نشدن در برابر نظریات مفسران برجسته شیعه و اهل سنت است. * آشنایی نویسنده با دانش‌های جدید؛ او در جای جای اثر خویش، یافته‌های علمی و نسبت آن‌ها با آیات قرآن را به بحث و بررسی می‌گیرد و در برخی موارد، اصل تفسیر علمی را زیر سؤال می‌برد. * طرح تفسیر در قالب پرسش و پاسخ؛ ویژگی دیگر تفسیر «من وحی القرآن»، طرح مباحث تفسیری در قالب پرسش و پاسخ است. علامه پرسش و پاسخ را یکی از بهترین اسلوب‌های تربیتی می‌شناسد و آن را در تعمیق اندیشه، فکر و وجدان بسیار پراهمیت معرفی می‌کند. * نوآوری در مسائل زنان؛ از دیگر ویژگی‌های تفسیر «من وحی القرآن»، نظریات خاص او در تفسیر آیات ناظر به زندگی خانوادگی و زنان است. * پیرایش تفسیری؛ فضل الله در پیرایش نظریات تفسیری، از مبانی و معیارهای خاصی بهره می‌گیرد. در نظرگاه او، نظریات تفسیری در صورتی شایسته طرح هستند که مستند علمی داشته باشند. در غیر این صورت، گزارش آن نظریات شایسته طرح در تفاسیر نیست. * رودررویی با نظریات تفسیرگران؛ او سیاق را یکی از نشانه‌های درستی و نادرستی نظریات تفسیری می‌شناسد و در جای‌جای تفسیر خویش، آراء تفسیری را به کمک سیاق به سنجش و ارزیابی می‌گیرد. جلد بیست‌وچهارم کتاب شامل تفسیر سوره‌های نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌باشد.
مجمع البيان في تفسير القرآن المجلد 10
نویسنده:
أبوعلي فضل بن حسن طبرسي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار المرتضی,
چکیده :
مجمعُ البیان فی تفسیر القُرآن، از مهم‌ترین تفاسیر قرآن کریم نوشته فضل بن حسن طبرسی (متوفای ۵۴۸ ق) عالم دینی و مفسر شیعی. این تفسیر را دانشمندان شیعه و سنی ستوده و از آن به عنوان یکی از منابع قدیم تفسیری یاد کرده‌اند. مجمع البیان از گونه تفاسیر ادبی قرآن است و پژوهشگران، اهمیت این اثر را در جامعیت، اتقان و استحکام مطالب، ترتیب دقیق، تفسیر روشن و سودمند و انصاف در نقد و بررسی آراء دانسته‌اند. این تفسیر شامل مباحثی چون: قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شأن نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است. از نکات قابل توجه مجمع البیان، مباحث مرتبط با تناسب آیات در این تفسیر است که در ذیل نظم، پیوند نامعلوم یا دیریاب آیات با یکدیگر را توضیح می‌دهد و از این جهت، می‌توان گفت طبرسی از نادر مفسران شیعی است که به علم مناسبات توجه کرده است. مجمع البیان شامل مباحثی چون: قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شأن نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است. این تفسیر بسیار متاثر از تبیان شیخ طوسی است، با این تفاوت که طبرسی با تقسیم‌بندی مباحث، زمینه استفاده بهتر و گزینش آسان‌تر استفاده‌کننده را فراهم ساخته است. کسانی که به هر قسمت از تفسیر، علاقمند باشند، می‌توانند به‌راحتی به همان قسمت از ادبیات، قرائت و تفسیر مراجعه کنند. مجمع البیان به بحث‌های موضوعی نمی‌پردازد و نظریات مفسران اهل سنت را نقل و با روش عالمانه نقد می‌کند. از نکات قابل توجه مجمع، مبحث تناسب آیات این تفسیر است که نظم و پیوند نامعلوم و یا دیریاب آیات را با یکدیگر، توضیح می‌دهد و از این جهت، می‌توان گفت طبرسی از نادر مفسران شیعی است که به علم مناسبات توجه کرده است. مجمع البیان نمونه کامل تفسیر ادبی است. روش طبرسی در این اثر این است که ابتدا گروهی از آیات هر سوره را نقل می‌کند، سپس تحت چند سرعنوان از نظرگاه‌های علوم و معارف مختلف آن گروه آیات را بررسی و حلاجی می‌کند. ابتدا از نظر قرائت و اختلاف قرائات و قضاوت در بین قرائت‌های مختلف (تحت عنوان «حجة»)، سپس از نظر لغت و مشکلات لغوی، سپس از نظر اعراب، سپس از نظر اسباب النزول، سپس معنای مبسوط و منقّح آن گروه آیات را به دست می‌دهد و سرانجام تحت عنوان «نظم»، ربط سوره‌ها را به یکدیگر باز می‌نمایاند. این شیوه و این سبک شیوا و فصل‌بندی شده، به مراجعه‌کننده امکان می‌دهد مشکل خود را که طبعاً در ذیل یکی از این ابواب و فصل‌های فرعی می‌گنجد به سرعت بازیابد و مانند سایر تفسیرها ناچار نباشد که گمشده خود را در لابه‌لای صفحات بسیاری جستجو کند. جلد دهم کتاب شامل تفسیر سوره‌های جمعه، منافقون، تغابن، طلاق و تحریم، ملک، قلم، حاقه، معارج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان و مرسلات، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می باشد.
تفسير الصافي المجلد 5
نویسنده:
محمد بن شاه مرتضی فيض كاشاني؛ محقق: زهرا خالوئی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير الصافي يكى از آثار پر ارج ملامحسن فيض كاشانى است كه بيشتر با جنبۀ روايى و نقلى نگاشته شده است و به علت اختصار و جامعيت، در اعصار مختلف مورد توجه و عنايت قرار گرفته است. مرحوم فيض در تفسير خود سعى كرده است، تفسيرى پيراسته از انديشه‌هاى گوناگون عرضه كند. مؤلف تفسير را با مقدمه‌اى آغاز مى‌كند و ضمن آن، از جريان تفسير نگارى و زمينه‌هاى تفاسير نوشته شده، در فرهنگ اسلامى سخن مى‌گويد. پس از آن به انواع تفسير نگارى اشاره‌اى دارد و اعتراضى به تفسير نگارى، بدون توجه به اهل‌بيت «ع» و تعاليم آن بزرگواران مى‌كند، و از تفاسيرى سخن به ميان مى‌آورد كه با روايات و اخبار، قرآن را تفسير كرده‌اند و يادآورى مى‌كند كه اين‌گونه تفاسير نيز از كاستى‌ها و ناهنجارى‌ها بدور نيستند، اين گونه تفاسير يا كامل نيستند، يا تفسير تمام آيات را ندارند، برخى نيز سرشارند از اخبار ضعيف، و در برخى ديگر رواياتى آمده، بى‌ارتباط با موضوع، بدون تدوينى شايسته و ترتيبى زيبا. افزون بر اين‌ها، در اين‌گونه تفاسير، رواياتى راه يافته است، كه مشتمل بر تأويلاتى است، نفرت‌زا و مطالبى باطل؛ همانند نسبت عصيان و سفاهت به انبياء و بالاخره در اين مجموعه‌ها، گاه روايات، به ظاهر متضادند و مفسران هيچ‌گونه تلاشى، براى رفع تضاد از اين ظواهر بكار نبسته‌اند، مرحوم فيض بعد از اين مطالب مى‌فرمايد: «به هر حال من تاكنون، در ميان تفاسير، با همۀ گستردگى تعداد آنها، تفسيرى مهذب و پيراسته از ناهنجارى‌ها با بيانى كافى كه تشنگان را سيراب كند، نيافته‌ام و اميدوارم اين تفسير، همانى باشد كه انتظار مى‌رود، تفسيرى كه مطالب و روايات صحيح را از روايات كدر و ناصاف، تميز دهد، از مفسرى كه با شناخت متن احاديث، پى به صحت و ضعف آن، برد نه با شناخت اسانيد، مفسرى كه علم را از خداوند گرفته باشد، نه از اسانيد روايات، مفسرى كه توانايى شكافتن روايات و تجزيه و تحليل آنها را داشته باشد و با اين توان، روايات صاف را از روايات غبار اندود، باز شناساند و از دل روايات اهل‌بيت «ع» مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بيان نمايد و زوائد را به دور افكند تا ابهام و تضاد و تناقض كه موهن روايات است، از آنها زدوده گردد. روشن شد كه انگيزۀ مصنف، ارائۀ تفسيرى برگرفته از بيانات صاف و ناب اهل‌بيت «ع» مى‌باشد كه به تناسب علم و فهم اهل زمان خود گلچين شده و با بيانى شيوا و مدد گرفته از هدايت الهى، آيات قرآن را تبيين و تفسير نمايد. امّا به طور طبيعى، براى بيان وجوه ديگر قرآن در لغت، قرائت، شأن نزول و...، بايد از خود اظهار نظر كند و از سخنان ديگران نيز بهره برد، در نتيجه تفسير به گونه‌اى رنگ اجتهاد و نظر را نيز به خود گرفته، آينده‌اى از روايت و درايت گشته است. مرحوم فيض قبل از آغاز تفسير، بعد از مقدمه‌ايى، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسير خود ذكر مى‌كند كه به تعبير آيت‌اللّه معرفت در التفسير و المفسرون، از بهترين مقدمات تفسيرى است كه در ابتداى تفسير آورده شده و مصنف به بهترين وجه مطالب ضرورى را كه هر مفسر بايد بيان نمايد، ذكر كرده است؛ مطالب مقدمات به قرار ذيل است: مقدمۀ اول، در فضل قرآن و وصيت به تمسك به آن از روايات اهل‌بيت «ع». مقدمۀ دوم، در بيان اين كه علم قرآن، نزد اهل‌بيت «ع» مى‌باشد و ظاهر و باطن همۀ قرآن را آنان مى‌دانند. مقدمۀ سوم، در بيان اين كه كل قرآن در شأن اولياء اللّه و دشمنان آنان وارد شده است. مقدمه چهارم، در بيان وجوه معانى آيات از تفسير و تأويل، ظاهر و بطن، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و...كه بخشى از مطالب علوم قرآن را تشكيل مى‌دهند. مقدمه پنجم، در بيان مفهوم تفسير به رأى و نهى از آن مى‌باشد. مقدمۀ ششم، در عدم تحريف قرآن. مقدمۀ هفتم، در بيان اين كه قرآن تبيان همه چيز است، و اصول معارف دينى و قواعد شرعى در آن مطرح شده است. مقدمۀ هشتم، در بيان قرائات مختلف و ميزان اعتبار آنها. مقدمه نهم، در نزول دفعى و تدريجى قرآن. مقدمه دهم، در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن. مقدمۀ يازدهم، در تلاوت قرآن و آداب آن. مقدمۀ دوازدهم، در بيان اصطلاحات و روشى كه در تفسير بر آنها تكيه داشته است. در مقدمۀ دوازدهم، مصنف در بيان روش خود مى‌فرمايد: «در مقام بيان و تفسير آيات آنجايى كه نياز به تأويل، شناخت سبب نزول كه فهم آيه بر آن متوقف باشد، شناخت ناسخ شناخت، خاص و اين گونه مسائل باشد كه فراتر از شرح لفظ باشد، سراغ معصوم «ع» مى‌رويم؛ يعنى آن جا كه فقط شرح لفظ و معنى كردن لغت و اعراب آيه باشد، خودمان مى‌توانيم انجام دهيم(با اين تعبير، راه خود را از برخى اخبارى‌ها (كه در زمان او كم نبودند) جدا مى‌كند. آنها كه خيلى خشك برخورد مى‌كنند و مى‌گويند، اگر در مورد آيه‌اى، روايت نداشتيم، اصلا آن را تفسير نمى‌كنيم.)؛ امّا در مازاد بر شرح لفظ و بيشتر از آن چيزى كه، خودمان مى‌فهميم، احتياج به معصوم «ع» و روايات داريم. اگر آيۀ محكمى را يافتيم كه بتواند آيۀ ديگر را روشن كند، از آن استفاده مى‌كنيم و آيه متشابه را به آيه محكم بر مى‌گردانيم(روش تفسير قرآن به قرآن). آن جا كه جاى اظهار نظر خودمان نيست و آيه محكمى هم نداريم، اگر روايت معتبر در كتب مورد اعتماد خودمان يافتيم، آن را مى‌آوريم، و الاّ از روايات ائمه «ع» كه در كتب عامه وجود دارد، استفاده مى‌كنيم. چون بالاخره منسوب به معصوم «ع» است و معارض هم ندارد. اگر اينها را نيافتيم، از اقوال علماء تفسير استفاده مى‌كنيم، اشكال نكنيد كه چرا اقوال مفسرين را مى‌آوريد، در حالى كه خودتان اين اشكال را به تفاسير قبل گرفتيد كه به روايات بى‌توجهند؟ زيرا پاسخ مى‌دهيم كه اين اقوال، چون موافق و هماهنگ با ظاهر قرآن است، آنها را مى‌آوريم، نه اين كه سخن آنان را حجت بدانيم»؛ يعنى اگر آيه‌اى را كه مى‌خواهيم، تفسير كنيم، آيه محكم يا روايتى نداشت، در نهايت بايد خودم استظهار كرده و موافق ظاهر آيه، چيزى بگويم، به جاى اين كار از سخن فلان مفسر استفاده مى‌كنم و اگر كسى چيزى نمى‌گفت، خودم بايد بيان مى‌كردم، پس سخن او را حجت نمى‌دانم؛ ولى چون موافق ظاهر قرآن است، از آن استفاده مى‌كنم. در مقدمۀ چهارم، راجع به معناى الفاظ مى‌فرمايد: «بعضى الفاظ در لغت، معنايى دارد كه اگر دقت نكنيم، گمان خواهيم برد كه اين لفظ، فقط همين معنا را دارد، غافل از اين كه، آن لفظ يك روح و معناى عميقى دارد كه چندين مصداق را دربرمى‌گيرد كه يكى از آنها در لغت آمده است. مثل «ميزان» كه در لغت به «ترازو» معنا شده است؛ ولى بايد گفت ميزان به معناى وسيلۀ سنجش است كه يكى از مصاديق آن ترازوست، و ترازو خودش چند نوع است. بنابراین «ميزان» براى معناى «وسيلۀ سنجش» وضع شده است، نه براى ترازو. يا مثلا، كلمۀ «قلم»، براى ابزارى كه بر الواح نقش مى‌اندازد، وضع شده است، بدون در نظر گرفتن اين كه، جسم باشد يا اين كه از «نى» باشد يا چوب يا آهن و بدون در نظر گرفتن اين كه آن نقش محسوس باشد يا معقول و بدون توجه به اين كه آن لوح، كاغذ باشد يا چوب يا سنگ و يا اين كه مجرد باشد. بنابراین استعمال «قلم» در آيه شريفۀعلّم بالقلم حقيقى است.» طبق روش كلى كه مصنف بيان كرده در تفسير قرآن، ابتداى سوره‌ها را با نام سوره، بيان مكى يا مدنى بودن و تعداد آيات آن آغاز مى‌كند، سپس براى تفسير آيات به سراغ آيات محكم، بعد از آن روايات كتب معتبر شيعه و پس از آن سراغ مصادر اهل سنت براى نقل روايات معصومين «ع» مى‌رود، در كنار آن شأن نزول، لغت، قرائت و اعراب آيات را نيز بيان مى‌دارد، و در نهايت رواياتى در فضل سوره و ثواب قرائت آن نقل مى‌كند. در جلد سوم کتاب به تفسیر سوره «جاثیه» تا آخر قرآن پرداخته شده است.
تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة المجلد 4
نویسنده:
سلطان محمد گنابادی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بيان السعادة في مقامات العبادة، تفسير عرفانى و شيعى قرآن به عربى، تأليف حاج ملا سلطان محمد گنابادى (1251 - 1327)، ملقب به سلطان‌على‌شاه و مشهور به سلطان‌على گنابادى، از اقطاب متأخر سلسله نعمت‌اللهى است. مؤلف، آن را به نام مرشد خود، حاج محمد كاظم اصفهانى ملقب به سعادت‌على‌شاه نوشته است. سبب نگارش اين تفسير، چنان‌كه در مقدمۀ آن آمده، جمع‌آورى لطايف و نكات نغزى بوده كه در اشارات قرآن و تلويحات اخبار يافته و پيش از آن، نه در كتابى ديده و نه از كسى شنيده بوده است. عده‌اى از علما، از جمله آقا محسن مجتهد عراقى و آخوند ملا محمد كاشانى، در مورد اين تفسير چنين فرموده‌اند: «تفسير السلطان، سلطان التفاسير». هم‌چنين اديب نيشابورى، شاگردان خود را به مطالعه آن تشويق مى‌كرد. كتاب، با مقدمه‌اى در حقيقت علم و علائم آن و جهل مركب و ملازمت علم و عمل آغاز گرديده، سپس مؤلف، مطالب جامعى را درباره قرآن و فضيلت آن، تفسير، تنزيل و تأويل قرآن و ديگر مقدمات لازم براى تفسير قرآن بيان كرده و آن‌گاه به ترتيب آيات، به تفسير تمام آنها همت نهاده است، البته گاه نيز، در ضمن تفسير، به تناسب موضوع، مقالات مستقلى (غالبا عرفانى) تحت عنوان «تحقيق» نوشته است. مدار اين تفسير، بر حول مفهوم ولايت به معناى عرفانى و شئون و جوانب مختلف آن است؛ چنان‌كه در آن، آيات راجع به كفر و ايمان، به كفر و ايمان نسبت به مقام ولايت تفسير شده است. هم‌چنين، مؤلف براى كلمه «رب» دو تعبير به دست مى‌دهد: يكى، «رب مطلق» كه مقام الوهيت است؛ ديگرى، «رب مضاف» كه منظور از آن، مقام ولايت است كه ظهور رب مطلق مى‌باشد. از آنجا كه مفسر، اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مى‌داند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافلند، درباره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مى‌كند؛ چنان‌كه صاحب «التفسير و المفسرون» در اينكه «بيان السعادة» را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است. «بيان السعادة»، علاوه بر جنبه‌هاى عرفانى، جنبه‌هاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث درباره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن، مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است. در نقل احاديث، از تفسير صافى فيض كاشانى و تفسير برهان سيد هاشم بحرانى، استفاده كرده است. سلطان‌على‌شاه، در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده درباره شجره منهيه در قصه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است؛ به‌گونه‌اى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يك‌ديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار، مخدوش باشد. با اينكه اساس اين تفسير، اخبار ائمه اطهار(ع) و عرفان مبتنى بر آن است، مشتمل بر اصطلاحات و مباحث فلسفى و حكمى نيز هست، مانند تحقيق در مراتب وجود و تشكيك در حقيقت آن كه غالبا به روش استاد خود، حاج ملا هادى سبزوارى و بر اساس آرا و اقوال ملا صدرا است و از اين حيث، به تفاسير ملا صدرا بر قرآن شباهت دارد. وى آراى فلسفى را با لطايف عرفانى و عقايد كلامى در هم آميخته و در مسائلى از قبيل معراج، جبر و اختيار و بداء كه فلاسفه و متكلمان در آنها اختلاف نظر دارند، به جمع و تطبيق آرا پرداخته است. «بيان السعادة»، متضمن مباحث ادبى نيز هست و در آن، ضمن تفسير، نكات ادبى آيات و تركيب لغات هم، به تناسب موضوع، مطرح شده است؛ براى مثال، در وجوه محتمل معانى حروف آغازين برخى سوره‌ها، مثل «الم» در بقره، بحث‌هاى مفصلى آمده است. از ديگر ويژگى‌هاى اين تفسير، آن است كه مؤلف آن با وجود اعتقاد به اينكه جمع‌آورى آيات، به ترتيب نزول آنها صورت نگرفته، چون معتقد به ارتباط معنوى ميان آنها بوده، با توجه به ترتيب موجود ميان آيات و كلمات، به بيان ارتباط معنوى ميان آنها پرداخته است. گرچه، مؤلف، مجتهد بوده، در اين تفسير كمتر به مسائل فقهى پرداخته، مگر در موارد معدودى كه نظر شخصى خود را، نه به‌صورت فتوا، اظهار كرده است، از جمله در تفسير «و يسئلونك عن الخمر و الميسر»، به حرمت استعمال ترياك رأى داده است. در جلد چهارم، از آغاز سوره زمر تا پايان سوره ناس (76 سوره) تفسیر شده است.
... ال‍واف‍ی‌ المجلد 1
نویسنده:
م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ ال‍م‍ش‍ت‍ه‍ر ب‍ال‍ف‍ی‍ض‌ ال‍ک‍اش‍ان‍ی‌
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
اص‍ف‍ه‍ان: ‌م‍ک‍ت‍ب‍ه‌ الام‍ام‌ ام‍ی‍رال‍م‍وم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌ ال‍ع‍ام‍ه‌,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب وافی مهمترین اثر حدیثی فیض و از جوامع احادیث امامیه است. در واقع می توان گفت که وافی یکی از بزرگترین، مهمترین و جامع ترین آثار حدیثی شیعه از دوره صفویان است که در آن اخبار و احادیث مربوط به: اصول، فروع، سنن و احکام اسلامی منقول در کتب اربعه متقدم امامیه یعنی: الکافی، من لایحضره الفقیه، التهذیب و الاستبصار گرد آمده است. او پس از گردآوری همه احادیث کتاب های چهارگانه پیشین، احادیث مکرر را حذف نموده، آن گاه آیه هایی از قرآن کریم در مورد هر یک از اصول و فروع دین آورده است و هر جا که آیه یا حدیثی نیاز به توضیح و تاویل داشته، به شرح آن پرداخته و دشواری های متنی و لغوی آن را نیز حل کرده است. اهمیت این کتاب از آن جا آشکار می شود که علاوه بر ویژگی های یاد شده، خواننده را از مراجعه دوباره یا هر باره به کتاب های چهارگانه پیشین بی نیاز می سازد. مولف خود بيان مي كند كه اين كتاب را الوافي ناميدم چون مشتمل بر تمامي مطالب مهم مي باشد و از مطالب مبهم پرده برمي دارد. سمّیته بالوافی لوفائه بالمهمّات و کشف المبهمات. مرحوم فیض در مقدمه کتاب وافی انگیزه خود از تألیف این کتاب را مشاهده کاستی های موجود در کتب اربعه بیان ‌کرده است. این کاستی ها عبارت‌اند از: 1.
احد، توحید و موحد
نویسنده:
علی محمد یثربی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
الهیات قرآن بیش از هر چیز بر یگانگی خداوند تکیه کرده است و شعار نخستین قرآن کریم «لا اله الا الله» می باشد، شعاری که بیش از 60 بار در قرآن تکرار شده است و اولین سخن پیامبر (ص) کلمه توحید و اخلاص می باشد. احد در مورد یکتا و یگانه دانستن و یگانگی خداوند متعال از نگاه هستی شناسی است، مرز میان کفر و ایمان تلقی شده و با اعتقاد به آن است که انسانی موحد می شود. این مقاله درصدد است که با استدلال متوسط همین معانی را افاده کند.
صفحات :
از صفحه 159 تا 172
تجلیات الهی در نگاه تفسیری ابن عربی از سوره توحید و بازتاب آن در ادب عرفانی فارسی
نویسنده:
فاطمه محمدی عسکرآبادی,مهدی ملک ثابت,یداله جلالی پندری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اراک: دانشگاه اراک,
چکیده :
مبحث تجلی یکی از مباحث مهم در عرفان اسلامی به شمار می رود که از طریق آن چگونگی خلقت عالم مورد بحث قرار می گیرد. بر طبق این نظریه، وجود، یکی است و آن تنها وجود حضرت حق است و همه کثرات و عوالم، در حقیقت تجلیات آن وجود حقیقی به شمار می روند. تعمق در مبحث تجلی، یکی از راههای دستیابی به توحید حقیقی به شمار می رود. در دین اسلام و قرآن کریم نیز، فهم درست سوره اخلاص به عنوان راهی برای درک توحید حقیقی بیان شده است. از این رو، در پژوهش حاضر به بررسی تفاسیر عرفانی ابن عربی و برخی شارحان او از این سوره، بر اساس مبحث تجلی و سپس، میزان انعکاس و بازتاب دیدگاه های تفسیری وی در اشعار و آراء شاعرانی پرداخته شده که به نوعی از مکتب ابن عربی تاثیر پذیرفته یا از شارحان آثار او به شمار می روند. ابن عربی در تفسیر آیه نخست سوره توحید، «هو» را به مقام ذات تعبیر کرده و «اله» را نشان از مقام و احدیت و تجلیات اسمائی و صفاتی حق دانسته است. همین مطالب با به کارگیری عین اصطلاح خاص ابن عربی، در ادبیات عرفانی فارسی بازتاب یافته است.بر اساس نتایج این پژوهش، مشخص می شود که شاعران و عارفان بسیاری از دیدگاه های تفسیری ابن عربی تاثیر پذیرفته اند که از آن جمله می توان به فخرالدین عراقی، اوحدی مراغه ای، شیخ محمود شبستری، شاه نعمت اله ولی، عبدالرحمن جامی، بیدل دهلوی و صائب تبریزی اشاره کرد. دلیل این امر بسامد بالای استفاده این شاعران از اصطلاحات ویژه و خاص ابن عربی همچون، مقام ذات، احدیت، و احدیت و امثال آن است که این اصطلاحات را ابن عربی به منظور شرح و بسط مبحث تجلی، مورد استفاده قرار داده است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 132
بازتاب قرآن و حدیث در اشعار دکتر انوار
نویسنده:
ابراهیم فلاح
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
چکیده :
استاد بیان دکتر سید امیر محمود انوار از مفاخر قرآنی علمی، ادبی و عرفانی معاصر ایران و از جایگاهی رفیع در جامعه علمی دانشگاهی برخوردار بود. وی از زمره پژوهشگرانی بود که عمری طولانی را در کار درس، مطالعه، نگارش و تدریس ادبیات عربی و فارسی و علوم قرآنی و اسلامی گذاشت. انوار در عرصه دانشگاهی کم نظیر و ممتاز در حوزه عرفان و علوم قرآنی و شاعری ذولسانین محسوب می گشت. معرفی آثار این شخصیت بزرگ و دانشمند ارجمند بی تردید خدمتی به جامعه علمی کشور است، لذا این مقاله با عنوان «بازتاب قرآن و حدیث در اشعار دکتر انوار» در صدد است که اثرپذیری وی را از قرآن و حدیث نشان دهد. پس از بررسی اشعار دکتر انوار این نتیجه به دست آمد که او از این «مائده آسمانی» و احادیث، کلام خود را مزین نموده و بدین سبب بر غنای سخن خویش افزوده است. و ترکیبات قرآنی و روایی در اشعارش از بسامد بالایی برخوردار است.
صفحات :
از صفحه 63 تا 79
  • تعداد رکورد ها : 55