جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 518
چگونگی عرضه روایات بر قرآن کریم از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)
نویسنده:
حامد جوکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با مطالعه منابع حدیثی شیعه و سنی با ملاکی برای سنجش احادیث و تشخیص سره از ناسره آنها روبرو می‌شویم که بسیار بدان تاکید شده است. این ملاک که عرضه احادیث به قرآن نام دارد از سوی پیامبر(ص) و ائمه شیعه (ع) بارها مورد تاکید قرار گرفته است. به علاوه روایات موجود در این زمینه، با توجه به خصوصیات ذاتی قرآن همچون قطعی الصدور بودن و نیز سیره بزرگان دین و یاران ایشان می‌توان معیار بودن قرآن در سنجش احادیث را اثبات نمود. اما کاربرد این شیوه خود دارای ضوابط و اصولی است که بایست به آنها توجه نمود. توجه به انواع مخالفت احادیث با قرآن، جایگاه بررسی سندی نسبت به نقد قرآنی، تمایز میان دو مقوله عرضه به هنگام تعارض و عرضه مطلق روایات و ... برخی از ضوابط و اصول این فرایند هستند. به علاوه این‌ها توجه و دقت در اعمال این شیوه از سوی بنیان‌گذاران آن مسیر پیش‌روی این‌گونه نقد را برای علاقه‌مندان روشن‌تر می‌کند. در مجموعه‌های روائی شیعه نمونه‌های نسبتاً فراوانی از نقد قرآن محور ائمه(ع) یافت می‌شود که نشان-دهنده شیوه صحیح این فرایند است. گرچه نقد قرآن محور حدیث در میان دانشیان مسلمان جایگاه درخور خویش را هنوز بدست نیاورده اما یکسره به بوته فراموشی نیز سپرده نشده است. ملاحظه نوع عملکرد و چگونگی عرضه احادیث به قرآن توسط دانشمندان راه را برای ادامه این مسیر هموارتر می‌نماید.
بازتاب گفتار و کردار مشایخ صوفیه در مثنوی و آثار منثور مولانا
نویسنده:
مرجان نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده‌ است. مولانا یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می‌آفریند و به نوعی وارد گفت‌گوی منطقی با گذشتگان می‌شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می‌گیرند به هم نزدیک‌اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان‌های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته‌شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته‌اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه‌های تأثیر پذیری و شیوه‌های بهره‌گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شدهکه در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این‌که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می‌گیرد. همچنین بررسی شیوه‌های بهره‌گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه‌های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق‌تر بوده است. به نظر می‌رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت‌های زبانی شعر بستر مناسب‌تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش‌های خاص مولانا فراهم آورده است.
مفهوم شناسی لعن و مصادیق آن در روایات نبوی از دیدگاه فریقین
نویسنده:
راضیه قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله لعن، یکی از ضروریات اجتماعی و از راه‌های جداسازی حق از باطل است. رساله حاضر با عنوان "مفهوم شناسی لعن و مصادیق آن در روایات نبوی از دیدگاه فریقین" و به هدف تبیین مفاهیم و مصادیق لعن در لسان پیامبر تدوین شده است. لعن به معنای طرد و دور راندن از رحمت همراه با خشم و تنفر است. از مقایسه واژه لعن و لغات متقارب المعنی آن، می‌توان گفت: در لعن نسبت به دیگر واژگان، شدت غضب و ابراز انزجار بیشتری مشهود است. لعن سنتی از سنن خداوند و رسولش محسوب می‌شود که در قرآن و روایات به کار برده شده است. از آن‌جا که کسی نمی‌تواند قرآن را انکار کند، سنت لعن در قرآن خدشه دار نشده؛ اما برخی از روایات نبوی لعن در برخی از کتب عامه مورد تحریف قرار گرفته و تأویلات سویی نسبت به آن‌ها شده، هم‌چنین برخی از اهل سنت، قائل به عدم جواز لعن هستند که در پژوهش حاضر توجیه‌های متعصبانه این گروه با استناد به قرآن و روایات نبوی و شروح دیگر علمای اهل سنت، مردود شمرده شد. اگرچه شیعه با تأسی به آیات و روایاتی که امر به لعن نموده اند، نسبت به مستحقین، لعن را جایز می‌شمرد، اما این بدین معنا نیست که هر کس با سلیقه شخصی اش مجاز است فردی را مستحق لعن شمرد. لعن‌های اهل بیت در خلوت و در مناجات با خداوند بوده و هیچ‌گاه به قصد توهین به مقدسات اهل سنت و تشدید فضای خصومت بین فریقین بیان نشده است.از جمله مصادیق ملعون در روایات نبوی می‌توان به برخی از افراد و قبایل، به علت کارشکنی‌هایایشان علیه اسلام اشاره نمود. از دیگر مصادیق لعن، افعال پلیدی هستند که موجب دوری افراد از رحمت الهی و لعن می‌شود که شامل اعمال زشت اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و اخلاقی هستند. در پایان می‌توان گفت: لعن نبوی عین رحمت آن حضرت برای دور کردن افراد از برخی افعال پلید و اجتناب از پیوند با ملعونان است.
بررسی آیات ولایت و امامت در تفسیر التحریر و التنویر
نویسنده:
زهرا آوریده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آیات متعددی در قرآن کریم در رابطه با مسئله امامت و ولایت بوده و بیانگر مقام و فضائل امیرمومنان (ع) و ائمه معصومین (ع) میباشد. مفسران و متکلمان شیعه بر اثبات خلافت و جانشینی بلافصل امیرمومنان علی (ع) به این آیات استناد جسته اند. در مقابل برخی از مفسران اهل سنت از جمله «ابن عاشور»، در تفسیر این آیات دچار انحراف گشته و امامت علی (ع) را از آیات قرآن قابل اثبات نمیداند . به عنوان مثال ابن عاشور ذیل آیه ولایت، بعد از نقل روایت نزول آیه درباره امام علی (ع) آن را تضعیف کرده است و ولایت را در این آیه به معنای نصرت و محبت می داند. هم چنین از نقل روایات مبنی بر نزول آیه تبلیغ در روز غدیر و در شان امام علی (ع) حتی به عنوان یکی از احتمالات سبب نزول آیه خودداری کرده است.ابن عاشور نسبت به آیات فضائل اهل بیت (ع) هم رویکردی انکارگرایانه دارد.به عنوان مثال وی مراد از «اهل بیت» در آیه تطهیر را همسران پیامبر (ص) می داند نه اصحاب کساء. ذیل آیات سوره انسان هم معتقد است که این آیات اختصاصی به امام علی (ع) و فاطمه (س) و حسنین (ع) ندارد؛ بلکه این آیات عام است و شامل همه ابرار می شود.
بررسی مبانی الزام فرزندان به تکالیف دینی از دیدگاه امامیه و اهل سنّت
نویسنده:
معصومه خلیلی افراتختی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش به بررسی مبانی الزام فرزندان به تکالیف دینی از دیدگاه امامیه و اهل تسنّن می پردازیم. دلایل عمده الزام فرزندان به تکالیف دینی در فقه امامیه و اهل تسنّن طیف گسترده ای از آیات و روایات ائمه اطهار (ع) است [نظیر این آیه شریفه: "وَامُر اَهلَکَ بِالصَّلوهِ وَاصطَبِر عَلَیها لا نَسئَلُکَ رِزقاً نَحنُ نَرزُقُکَ وَ العاقِبَهُ لِلتَّقوی" : (و تو اهل بیت خود را به نماز امر کن و بر آن صبور باش. ما از تو روزی (کسی را) نمی طلبیم؛ (بلکه) ما تو را روزی می دهیم؛ و عاقبت نیکو برای اهل تقواست). و یا نظیر این روایت: "عن ابی عبدالله (ع)، عن ابیه، قال: "انّا نامر صبیاننا بالصّلاه اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصّلاه اذا کانوا بنی سبع سنین" : (امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش امام باقر (ع) روایت کرده که حضرتش فرمود: ما کودکان خود را در پنج سالگی به نماز فرا می خوانیم و شما کودکان خود را در هفت سالگی به نماز دستور دهید)]. که هر یک با تعابیر لطیفی این مسئولیت خطیر را به والدین گوشزد می نمایند. والدین ابتدا می بایست فرزندان را با مسائل مهم اعتقادی مانند توحید، معاد و نبوت آشنا نمایند. زیرا درک این مسائل، پیش زمینه های اولیه و ضروری تربیت دینی فرزندان می باشد. به عنوان مهم ترین هدف می توان گفت در الزام فرزندان دامنه ی مسئولیت والدین نسبت به فرزندان نابالغ گسترده تر است به طوری که بعد از بلوغ فرزندان، این مسئولیت محدود می شود. بر اساس مبانی فقهی، [نظیر این آیه شریفه: "وَ لا تُصَعِّر خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمشِ فِیالاَرضِ مَرَحاً اِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُختالٍ فَخُورٍ" : (و هرگز به تکبر از مردم روی نگردان و در زمین با غرور قدم بر ندار؛ که خدا هرگز متکبران را دوست ندارد)]. می توان فرزندان را به رعایت تکالیف مستحب و اخلاقیات نیز ملزم نمود. محدوده ی الزام فرزندان به تکالیف دینی تا جایی است که طبق برخی از دیدگاه ها والدین می توانند تنبیه و یا حتّی در موارد خاصی تنبیه بدنی را نسبت به فرزندان خود اعمال نمایند البته تا جایی که موجب دیه نشود. در مقابل این دیدگاه، می توان گفت گر چه مسئولیت تربیت دینی فرزندان بر عهده ی والدین گذاشته شده است اما طبق تصریح برخی از روایات می توان به این نتیجه رسید که در صورت سرپیچی فرزندان از دستورات والدین، الزام و اجبار از عهده ی والدین ساقط می شود.
روش‌شناسی تفسیرآیات توحیدی، باتأکید بر احادیث امام رضا (ع)
نویسنده:
احمد آقایی زاده ترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید به گواهی آیات قرآن، محوری‌ترین پیام وحی الاهی وعترت به گواهی پیامبر اسلام (ص) مطمئن ترین مرجع فهم وتفسیر قرآن است،چه این که رسول اعظم،قرآن وعترت را دومیراث گرانسنگ خویش معرفی کرد تا امّت پس از او با تمسّک به آن دو از اختلاف وکجی بدورمانند،امّا دریغ! که کم توجّهی به عترت پس از رسول خدا، سبب گردید تا امّت اسلامی درفهم دین وتفسیر قرآن- حتی درمباحث توحیدی-گرفتار اختلاف شوند!اختلافی که برون رفت ازآن راهی جز بازگشت به قرآن وفراگیری«روش فهم وتفسیرقرآن» از عترت پیامبر ندارد.پژوهش حاضر، تلاشی است برای روش شناسی فهم وتفسیر آیات توحیدی،باتکیه بر روایات امام رضا(ع) که طی آن530 مبنا، قاعده، منبع وروش تفسیری،شناسایی شده که شامل موارد ذیل است:61 مبنای بنیادین(شامل مبانی هستی شناختی ومعرفت شناختی)مانند: «امکان شناخت» ،«جایگاه محوری عقل در مقوله شناخت»،«اعتبارواهمیت انتخاب طبیعی انسان»،«ارزش سیره عملی عقلا»و...266مبنای کلامی-تفسیری مانند؛ «امکان شناخت انسان از خدا»،«عقل با همه حجّیت، دارای محدودیت در شناخت کُنه ذات خدا»، «کنه وحقیقت ذات خدا،فراعقل، فرا تصّور وفرا حسّ »و...89 قاعده(که برگرفته از مبانی کلامی- تفسیری است) مانند؛«لزوم پایبندی به ملازمات عقلی ،در مباحث توحیدی»،«ضرورت متکی بودن، ایمان واعتقاد به خدا، برعقل و مبانی عقلی»و...44 نکته در باره منابع قابل استناد(شامل معرفی، نقد وتحلیل منابع) «عقل وادراکات عقلی، منبعی معتبربرای شناخت خدا وصفات الاهی»،«هستی شناسی تجربی، از منابع شناخت خدا»و... 70روش به کار گرفته شده از سوی امام(ع)که دارای کاربرد درتفسیر آیات کلامی است،مانند؛«اعتماد امام(ع)به عقل نظری، رفتار فطری و سیره عملی عقلا» و...بدیهی می نماید که بسیاری از موارد یاد شده، دارای تکرار وهمپوشانی است، امّا تکراری که از یکسو دارای مستنداتی متفاوت است واز سوی دیگراهمیت یک مبنا،قاعده،منبع یا روش را می رساند.
معرفت نفس از دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی
نویسنده:
مصطفی عزیزی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم در گستره عرفان عملی «معرفت شهودی نفس» می باشد. منظور از «معرفت» در عنوان مذکور شناختِ حضوری نفس به خود و مراتب مثالی و عقلی و فرا عقلی خود می‌باشد. این معرفت حضوری و شهودی در مرتبه کامل‌تری از سنخ «علمِ به علم» و التفات و توجه حضوری به حضور مراتب نفس نزد خویش می‌باشد.در این رساله نخست دیدگاه صدر المتألّهین پیرامون «معرفت نفس» و مراتب آن بازپژوهی و بررسی شده است؛ سپس دیدگاه عرفان اسلامی مطرح شده و میان آن دو مقایسه و تطبیقی صورت گرفته است. ملاصدرا در پرتو مبانی و بنیان‌های حکمت متعالیه همچون: اصالت وجود، تشکیک وجود، جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء بودن نفس، تجرد مثالی و عقلی و فراعقلی نفس، اتحاد عاقل به معقول، حرکت جوهری نفس، به تبیین نظری معرفت نفس می‌پردازد و تصریح می‌نماید که معرفت حضوری به نفس و مراتب آن جز در پرتو سلوک و مجاهدت و مراقبت و ذکر و فکر امکان‌پذیر نیست. او انسان را نمونه کاملی از جهان تکوین دانسته و معتقد به تطابق انسان به عنوان جهان صغیر و عالم هستی به عنوان جهان کبیر می‌باشد؛ همه عوالم و مراتب هستی اعم از مادی و مثالی و عقلی و فراعقلی در انسان گنجانده شده است، برخی از آنها در انسان به فعلیت و شکوفایی رسیده و برخی از آن مراتب به صورت بالقوه و استعداد است و بایستی در پرتو حرکت جوهری نفس و مجاهدت و سلوک عملی و علمی به فعلیت برسد.صدر المتالّهین یک تبیین نظری دیگری از معرفت حضوری نفس ارائه می‌دهد؛ وی بر این باور است که: الف- از یک سو «علم» در همه اقسام حضوری و حصولی از سنخ وجود بلکه عین وجود است.ب- چنان که جهل به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می‌شود؛ «علم» نیز به دو قسم «بسیط» و «مرکب» منقسم می‌گردد. منظور از علم مرکب همان «علمِ به علم» می‌باشد.ج- موجودات امکانی عین ربط و فقر و وابستگی به خداوند هستند بلکه آنها حیثیّتی جز ربط و فقر به واجب تعالی ندارند. بر این اساس نگاه به موجودات بدون نظر و توجه به مقوّم و هستی بخش آنها نگاهی باطل و غیر واقع بینانه است.بنابراین: از آنجایی که حقیقت و هویت نفس از سنخ علم و آگاهی است و از سوی دیگری چنین نفسی عین ربط و وابستگی به حق تعالی است؛ سالک می‌تواند در پرتو مجاهدت علمی و عملی، فقر وجودی خود را شهود کرده و در پرتو آن مقوّم و هستی بخش خود را نیز به شهود بنشیند و این معرفت حضوری از سنخ «علمِ به علم» می‌باشد؛ نه علم بسیط.عرفان اسلامی نیز با تکیه بر مبانی خاص خود مانند: «وحدت شخصی وجود»، «تجلّی»، «فناء فی الله» به تبیین نظری «معرفت شهودی نفس» می‌پردازد. در این نوشتار پس از برجسته نمودن و ایضاح مبانی عرفانی «معرفت نفس» به ذکر دیدگاه‌ها و نظریات برخی از اهل معرفت همچون «عزّ الدین نسفی»،«أفضل الدین کاشانی»، «ملکی تبریزی»، «علامه طباطبایی» پرداخته شده است. علّت اصلی در مطرح نمودن دیدگاه‌های این چهار اندیشمند عارف این است که اوّلاً آنها در کتاب‌های خود موضوع «معرفت شهودی نفس» را به طور ویژه و مبسوط بیان نموده و ابعاد و زوایای دقیق بحث را برجسته و تبیین کرده‌اند؛ و ثانیاً این بزرگان راه‌کارهای عملی و سلوکی دستیابی به معرفت نفس و موانع و مراحل موجود در آن را به طور آشکار در اختیار رهپویان آن قرار می‌دهد.عرفان اسلامی با تکیه بر دو مفهوم کلیدی «مطلق» و «مقیّد» معرفت نفس را تبیین می‌کند. نفس انسانی تعیّن و مظهر حقیقه الحقایق یا آن وجود مطلق الهی است. معرفت حضوری به نفس در گرو تابش انوار تجلّی حضرت حق بر دل و ضمیر سالک است. تجلّی حقیقت مطلق در نفس سالک مستلزم فنای از قیود و تعیّنات است. سالک در پرتو دریافت نور تجلی بر حسب استعدادش، به مقام فناء فی الله- اعم از فناء فعلی، صفاتی و ذاتی- رسیده و به «بقاء بعد الفناء» دست می‌یابد.در پایان درسه زمینه؛ «مبانی و مفروضات»، «اصل نظریه»، «پیامدها و آثار»، میان دو دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مقایسه و سنجشی صورت گرفته است. در این رساله نیز به تبیین ملازمه معرفت نفس و معرفت ربّ پرداخته شده و به پنج تقریر از این ملازمه اشاره گردیده است: تقریر«مظهریّت»، «عینیّت»، «مشابهت»، «افتقار»، «اوصاف و خصلت‌ها».همچنین در ادامه پیامدها و آثار علمی و عملی معرفت نفس و عوامل و موانع دستیابی به آن ذکر گردیده است.
بهره‌گیری از فلسفه در آموزه‌های دینی از منظر ملاصدرا
نویسنده:
سیدامین‌الله رزمجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین اسلام بعنوان آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی شامل ساده‌ترین مسائل فردی و اجتماعی تا عمیق‌ترین مسائل هستی‌شناسی به اندازهعمر و عمق هستی است. شرایط فکری و فرهنگی مسلمانان صدر اسلام و محصور بودن پیشوایان معصوم از طرفی و برخوردار بودن آموزه‌های دینی از عمق و ژرفای و بواطن و مراتب از طرفی دسترسی به قله رفیع معارف اسلامی را محدود کرد. بر این اساس دغدغه متفکران مسلمان در هر عصری خصوصاً بعد از عصر ترجمه دست‌یابی به فهم درست آموزه‌های دینی بود. در این میان خردورزان و فیلسوفان اسلامی به ویژه صدرالمتألهین از اصول و مبانی علم شریف فلسفه برای هستی‌شناسی و اثبات و تبیین گزاره‌ها و آموزه‌های دینی بهره گرفته است. ملاصدرا در حوزه خداشناسی با طرح اصول و مبانی فلسفی همچون: اصالت وجود و تشکیک وجود برای اثبات ذات حق و توحید ذاتی و صفاتی و افعال و عدم ترکیب ذات حق تعالی و فقر ذاتی ممکنات بهره جسته است. و با طرح اصل فلسفی بسیط الحقیقۀ کل الاشیاء مسأله پیچیده کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را حل نموده و مسأله علم الهی به اشیاء قبل از ایجاد و عینیت ذات و صفات و اثبات همه‌ی کمالات و اوصاف را برای حق تعالی را برهانی می‌کند.ایشان در حوزه نبوّت بعد از اثبات ضرورت نبوّت با تقسیم‌بندی انسانها، پنج گروه جایگاه نبی را بعنوان کامل‌‌ترین انسان مشخص می‌سازد و اوبا طرح قوس نزول و صعود پیامبر را بر قلۀ رفیع قوس صعود قرار داده و با تشریح قوای سه‌گانه حساسه، متخیّله و عاقله انسان پیامبر را جامع الانوار حسی و خیالی و عقلی می‌داند. همچنین ملاصدرا با اشاره به مراتب عقل: عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد پیامبر را موجودی می‌داند که با عقل فعال متصل و متحّد شده و همه علوم و حقایق را از او دریافت می‌کند و او نبوت را منقطع ندانسته و امامت و ولایت فقیه را در مسیر نبوت می‌داند. ملاصدرا در حوزه معاد اصول بیشتری را تأسیس نموده تا مشکل معاد جسمانی را به زیبایی حل کند، ایشان از دو اصل اصالت وجود و اینکه تشخیص هر چیزی به وجود است نتیجه می‌گیرد که حقیقت انسان همیشه محفوظ است و او وارد محشر می‌شود گرچند ظاهر انسان متغیر باشد. و او از قاعده فلسفی تشکیک وجود اثبات می‌کند که بدن اخروی هر شخص همان بدن دنیوی او است. و با ابتکار حرکت جرهری ادعا می‌کند که بدن اخروی او همان بدن دوران کودکی است که تکامل یافته است. او همچنین با طرح اصولی همچون: شیئت شییء به صور ت است نه به ماده، وحدت شخصیه وجود و تجرد قوه خیال و.... جنبه‌ی از جنبه‌های مبهم معاد و نحوه حشر انسانها حتی همه موجودات را روشن می‌کند.
نسبت فلسفه و معماری تبیین ضرورت تامل فلسفی در معماری
نویسنده:
علیرضا محسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هرچند فلسفه حیطه افکار محض است و معماری غایاتی عملی دارد، اما افکار ما بر ساخته‎های ما و مصنوعات ما بر افکارمان تاثیر می‎گذارند تا آن حد که از یکدیگر تفکیک ناپذیر می‎شوند. هدف از این پژوهش جستجوی انحای مختلف تاثیر فلسفه بر معماری و بررسی ضرورت چنین تاثیر و تاثرهایی برای معماری است. این هدف از طریق تحلیل تعاریف معماری و کشف معانی آن، همچنین بازشناسی اغراض زبانی متفاوت ما در به‎کار بردن کلمه معماری انجام یافته است. از این طریق، پژوهش برای معماری تاثیر متقابل مهمی بر فلسفه نیز یافته است.
  • تعداد رکورد ها : 518