جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 518
تحلیل قرآنی سیره سیاسی اجتماعی امام علی (ع)
نویسنده:
کاظم مصباح
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحلیل قرآنی سیره ائمه : از مهمترین مباحث حوزه قرآن و حدیث است که هدف آن تبیین پیوند وثیق و عمیق قرآن و عترت می‌باشد. رفتار سیاسی و اجتماعی اهل بیت :؛ بخصوص امام علی(ع) که موضوع این پژوهش می‌باشد، به عنوان اولین وصیّ و جانشین پیامبر (ص) الگویی درس آموز برای پیروان آن حضرت می‌باشد. در این پژوهش بر این اساس که هر یک از رفتارهای سیاسی و اجتماعی امام علی(ع) بر پایه قرآن کریم می‌باشد، سعی شده است این رابطه و پیوند به صورتی شایسته تبیین گردد؛ بنابراین محوری‌ترین بخش این پژوهش ارائه سیره سیاسی اجتماعی مولای متقیان (ع) و سپس بیان مستندات و مویّدات قرآنی آن سیره می‌باشد.در این پایان‌نامه ابتدا با عنوان مقدمه (کلیات) به تبیین موضوع، ضرورت، هدف و پیشینه آن به همراه روش و محدودیت‌های تحقیق پرداخته شده و در فصل اول نیز طی سه بخش از هدایت‌بخشی قرآن و اهل بیت :، فهم قرآن، و سیره سخن به میان آمده است. در فصل دوم، با عنوان تحلیل قرآنی سیره‌ سیاسی امام علی (ع) ، در دو بخش حکمتِ حکومت و اصول حاکمیت به موضوعاتی چون ضرورت تشکیل حکومت، ارزش حکومت، ماندگاری حکومت، عدالت، قانون‌گرایی، شایسته‌‌سالاری و آزادی بیان پرداخته شده است. در فصل سوم نیز سیره اجتماعی امام علی (ع)در چهار بخش کرامت انسانی، مهر‌ورزی، مرد‌م‌داری و اصلاح اجتماعی، موضوعاتی همچون؛ احترام به شخصیت مردم، آبروی مومن، یتیم‌نوازی، کمک به فقرا و نیازمندان، همسایه‌داری، مهمان‌نوازی، امر به معروف و نهی از منکر، و سرانجام ترک امر به معروف و نهی از منکر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در پایان نیز با عنوان خاتمه به نتیجه‌‌گیری از بحث پرداخته شده ؛ که مهمترین محور آن پیوند ناگسستنی قرآن و عترت، و سیاسی اجتماعی بودن احکام اسلام می‌باشد.
بررسی مبانی الزام فرزندان به تکالیف دینی از دیدگاه امامیه و اهل سنّت
نویسنده:
معصومه خلیلی افراتختی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش به بررسی مبانی الزام فرزندان به تکالیف دینی از دیدگاه امامیه و اهل تسنّن می پردازیم. دلایل عمده الزام فرزندان به تکالیف دینی در فقه امامیه و اهل تسنّن طیف گسترده ای از آیات و روایات ائمه اطهار (ع) است [نظیر این آیه شریفه: "وَامُر اَهلَکَ بِالصَّلوهِ وَاصطَبِر عَلَیها لا نَسئَلُکَ رِزقاً نَحنُ نَرزُقُکَ وَ العاقِبَهُ لِلتَّقوی" : (و تو اهل بیت خود را به نماز امر کن و بر آن صبور باش. ما از تو روزی (کسی را) نمی طلبیم؛ (بلکه) ما تو را روزی می دهیم؛ و عاقبت نیکو برای اهل تقواست). و یا نظیر این روایت: "عن ابی عبدالله (ع)، عن ابیه، قال: "انّا نامر صبیاننا بالصّلاه اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصّلاه اذا کانوا بنی سبع سنین" : (امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش امام باقر (ع) روایت کرده که حضرتش فرمود: ما کودکان خود را در پنج سالگی به نماز فرا می خوانیم و شما کودکان خود را در هفت سالگی به نماز دستور دهید)]. که هر یک با تعابیر لطیفی این مسئولیت خطیر را به والدین گوشزد می نمایند. والدین ابتدا می بایست فرزندان را با مسائل مهم اعتقادی مانند توحید، معاد و نبوت آشنا نمایند. زیرا درک این مسائل، پیش زمینه های اولیه و ضروری تربیت دینی فرزندان می باشد. به عنوان مهم ترین هدف می توان گفت در الزام فرزندان دامنه ی مسئولیت والدین نسبت به فرزندان نابالغ گسترده تر است به طوری که بعد از بلوغ فرزندان، این مسئولیت محدود می شود. بر اساس مبانی فقهی، [نظیر این آیه شریفه: "وَ لا تُصَعِّر خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمشِ فِیالاَرضِ مَرَحاً اِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُختالٍ فَخُورٍ" : (و هرگز به تکبر از مردم روی نگردان و در زمین با غرور قدم بر ندار؛ که خدا هرگز متکبران را دوست ندارد)]. می توان فرزندان را به رعایت تکالیف مستحب و اخلاقیات نیز ملزم نمود. محدوده ی الزام فرزندان به تکالیف دینی تا جایی است که طبق برخی از دیدگاه ها والدین می توانند تنبیه و یا حتّی در موارد خاصی تنبیه بدنی را نسبت به فرزندان خود اعمال نمایند البته تا جایی که موجب دیه نشود. در مقابل این دیدگاه، می توان گفت گر چه مسئولیت تربیت دینی فرزندان بر عهده ی والدین گذاشته شده است اما طبق تصریح برخی از روایات می توان به این نتیجه رسید که در صورت سرپیچی فرزندان از دستورات والدین، الزام و اجبار از عهده ی والدین ساقط می شود.
خودشناسی و خودسازی در پرتو دعاهای امام سجاد علیه السلام
نویسنده:
بتول شریف عسکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پژوهش «خودشناسی و خودسازی در پرتو دعاهای امام سجاد7» می‌باشد. با توجه به تأکید دین بر مسئله خودشناسی و خودسازی، در این پژوهش تلاش شده با بهره گیری از تفاسیر، منابع روایی، شروح صحیفه سجادیه و مراجعه به کتب اخلاقی و تأمل در نیایش‌های حضرت7، دیدگاه ایشان را در مورد خودشناسی و خودسازی در قالب سه فصل مورد بررسی قرار دهیم.درفصل اول پس از توضیح مفاهیم و اصطلاحات و بیان اهمیت و جایگاه دعا، شرایط تاریخی دوران امام سجاد7 و دلیل رویکرد ایشان به دعا مورد بررسی قرار گرفته، سپس به مجموعه دعاهای امام زین العابدین7 پرداخته می‌شود. فصل دوم به خودشناسی از منظر امام سجاد7 می‌پردازیم. مهمترین روش خودشناسی از دیدگاه امام7 مراجعه به قرآن و معصومین: است. ایشان در دعاهای خود انسان را موجودی دو بعدی که دارای گرایش‌های مادی و معنوی است معرفی می‌کند وامتیازات و ویژگی‌های مثبتی برای انسان نام می‌برد. مهمترین پیامد‌های شناخت انسان از نظر حضرت7 خودآگاهی، درک فقر و نیاز ذاتی، تواضع، آگاهی از حکمت آفرینش انسان، خداشناسی و آمادگی برای خودسازی است. در فصل سوم به خودسازی از منظر امام سجاد7 پرداخته شده است. با بررسی ادعیه امام سجاد7 مهمترین عواملی که زمینه خودسازی را در انسان فراهم می‌سازد شامل: معرفت و شناخت خدا که نتیجه آن ایمان و محبت به خدا و اولیای اوست و نیزتأسی به معصومین:، اعتقاد به روز قیامت، حب ذات(خوددوستی ممدوح) و انتظار فرج می‌باشد.روش‌های خودسازی نیز توبه و پشیمانی از گناهان، تصفیه و پاکسازی نفس از طریق مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه و سپس پرورش و آراستن نفس با انجام تکالیف شرعی و ادای فرائضی چون نماز، روزه و تلاوت وتدبر در قرآن کریم ونیز بکاربستن صفات و ویژگی هایی چون تقوا، اخلاص در اندیشه و عمل، شکر و یادآوری مرگ می‌باشد. انسان در راه خودسازی با موانعی روبه رو می‌شود که به دو دسته بازدارنده‌های بیرونی یعنی شیطان، دنیا دوستی و معاشرت و همنشینی با دوستان بد و بازدارنده‌های درونی مانند شهوت و هوای نفس و غفلت و خودفراموشی تقسیم می‌شوند. در دعاهای امام سجاد7 اصلاح نفس و رهایی از پلیدی ها، مصونیت از گناه، آراسته شدن به صفات پسندیده، شکست و خواری شیطان، تکامل جسمی و روحی و رعایت حقوق و حسن معاشرت با دیگران از پیامد‌های دنیوی خودسازی است و پیامد‌های اخروی خودسازی شامل آسایش هنگام مرگ، حسابرسی آسان در روز قیامت، سعادت اخروی و نزدیکی به خدا است.
مفهوم شناسی لعن و مصادیق آن در روایات نبوی از دیدگاه فریقین
نویسنده:
راضیه قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله لعن، یکی از ضروریات اجتماعی و از راه‌های جداسازی حق از باطل است. رساله حاضر با عنوان "مفهوم شناسی لعن و مصادیق آن در روایات نبوی از دیدگاه فریقین" و به هدف تبیین مفاهیم و مصادیق لعن در لسان پیامبر تدوین شده است. لعن به معنای طرد و دور راندن از رحمت همراه با خشم و تنفر است. از مقایسه واژه لعن و لغات متقارب المعنی آن، می‌توان گفت: در لعن نسبت به دیگر واژگان، شدت غضب و ابراز انزجار بیشتری مشهود است. لعن سنتی از سنن خداوند و رسولش محسوب می‌شود که در قرآن و روایات به کار برده شده است. از آن‌جا که کسی نمی‌تواند قرآن را انکار کند، سنت لعن در قرآن خدشه دار نشده؛ اما برخی از روایات نبوی لعن در برخی از کتب عامه مورد تحریف قرار گرفته و تأویلات سویی نسبت به آن‌ها شده، هم‌چنین برخی از اهل سنت، قائل به عدم جواز لعن هستند که در پژوهش حاضر توجیه‌های متعصبانه این گروه با استناد به قرآن و روایات نبوی و شروح دیگر علمای اهل سنت، مردود شمرده شد. اگرچه شیعه با تأسی به آیات و روایاتی که امر به لعن نموده اند، نسبت به مستحقین، لعن را جایز می‌شمرد، اما این بدین معنا نیست که هر کس با سلیقه شخصی اش مجاز است فردی را مستحق لعن شمرد. لعن‌های اهل بیت در خلوت و در مناجات با خداوند بوده و هیچ‌گاه به قصد توهین به مقدسات اهل سنت و تشدید فضای خصومت بین فریقین بیان نشده است.از جمله مصادیق ملعون در روایات نبوی می‌توان به برخی از افراد و قبایل، به علت کارشکنی‌هایایشان علیه اسلام اشاره نمود. از دیگر مصادیق لعن، افعال پلیدی هستند که موجب دوری افراد از رحمت الهی و لعن می‌شود که شامل اعمال زشت اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و اخلاقی هستند. در پایان می‌توان گفت: لعن نبوی عین رحمت آن حضرت برای دور کردن افراد از برخی افعال پلید و اجتناب از پیوند با ملعونان است.
حقیقت نوری اهل بیت (علیهم السلام) با تکیه بر آیات و روایات
نویسنده:
مهدیه ریاحی راویز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حقیقت نوری اهل بیت (علیهم السلام) یکی از مهم ترین فضائل آنان به شمار می رود و نقشی بنیادین نسبت به سایر فضائل ائمه دارد و معرفت به ائمه (علیهم السلام) و بالتبع معرفت حقیقی حق از طریق شناخت این حقیقت حاصل می شود. این حقیقت به طور کلی شامل دو قسمت می باشد 1- «خلقت نوری اهل بیت (علیهم السلام)» 2- «مقام نورانیت اهل بیت (علیهم السلام)». نور ائمه (علیهم السلام) اولین مخلوق الهی می باشد که هستی با وجود آنان ظهور یافت و قبل از آنان مخلوق دیگری خلق نشده بود. از این خلقت اولیه باعناوینی نظیر نور، روح، عقل، قلم یاد شده است. ائمه(علیهم السلام)بعد از خلقت و پیش از خلقت سایر موجودات سالیان درازی به تسبیح وتحمید خداوند متعال مشغول بوده و بعد از آن سایر موجودات توسط نور ائمه (علیهم السلام) آفریده شدند. عالم جبروت، عالم ناسوت، عرش، کرسی، ملائکه و شیعیان خلاصه همه هستی از کانال فیض ائمه (علیهم السلام) پابه عرصه وجود گذاشته اند و واسطه فیض الهی بودن ائمه از این طریق به نحو احسن اثبات می شود، البته این وساطت فقط به مرحله آفرینش ختم نمی شود بلکه در بقاء موجودات هم فیض الهی به واسطه آنان سرازیر در عوالم خلقت می‌شود و همچنین ولایت تکوینی ائمه (علیهم السلام) و مقام خلافت الهی آنان در تمامی عوالم که از معارف اصیل دین می باشد بر اساس خلقت نوری اهل بیت (علیهم السلام) تبیین واثبات می شود. مقام نورانیت اهل بیت (علیهم السلام) هم که از خلقت نوری آنان نشأت گرفته همان ولایت مطلقه کلیه الهی است که بر این اساس احاطه حضرت حق بر تمامی مخلوقات به واسطه مقام نورانیت ائمه (علیهم السلام) می باشد همه این حقایق مفاهیمی است که از آموزه‌های روایی از زبان خود ذوات مقدس معصومین به ما رسیده است .
مرجعيت علمي أهل‌بيت: نزد غيرشيعه
نویسنده:
محسن رفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ی مرجعیّت علمی، از مسائل دراز دامن میان مسلمانان – به ویژه مسلمانان أهل سنّت – پس از رسول خدا: بوده؛ به گونه‌ای که ذهن بسیاری از مفسّران، محدّثان، متکلّمان و مورّخان را به خود معطوف داشته است. مراد از «أهل بیت» - در این رساله- عبارت است از خاندان رسول خدا:، یعنی امام علی، فاطمه‌ی زهرا، امام حسن، امام حسین و نُه فرزند معصومش:. این دیدگاه دارای پشتوانه‌ی قرآنی و روایی است.مراد از «مرجعیّت علمی أهل بیت: نزد غیر شیعه»- در این پژوهش - عبارت است از صلاحیّت أهل بیت: به عنوان افرادی أعلم و صاحب نظر، برای مورد رجوع قرار گرفتن در موضوعات علمی- همچون سنّت نبوی:، تفسیر قرآن، قضاوت، فقه و...- نزد مسلمانان أهل سنّت؛ به گونه‌ای که برخی از دانشمندان ایشان، به این صلاحیّت و برتری‌های علمی، اعتراف کرده‌اند. بدیهی است، مراد از «غیر شیعه»، عموم أهل سنّت است؛ نه صرفاً دیدگاه‌های کلامی یا فقهی یا مذهبی یا آرای یکان – یکان از افراد آنان.درباره «حجیّت سنّت أهل بیت:» به آیاتی از قرآن و سنّت رسول خدا: می‌توان استناد کرد که برخی از آنها عبارت است از: آیات «تطهیر»، «مباهله» «أولی الأمر» و أحادیث «ثقلین»، «سفینه» و «أمان از اختلاف»؛ همچنان که درباره «أدلّه مرجعیّت علمی أهل‌بیت:» نیز این گونه است. برخی از این آیات و روایات عبارت است از: آیات «علم‌الکتاب»، «أهل الذکر»، «أذن واعیه»، « لکل قوم‌ها» و ذیل حدیث «ثقلین».افزون بر مبانی و أدلّه نقلی نزد أهل سنّت – که بر گرفته از قرآن و سنّت است – شواهد و مستندات تاریخی نیز بیانگر صلاحیّت مرجعیّت علمی أهل‌بیت: می‌باشد؛ هر چند که درباره گستره مرجعیّت علمی أهل بیت:، دیدگاهی یکسان میان مسلمانان وجود ندارد.میان باورمندی و اعتقاد به صلاحیّت أهل‌بیت: در مرجعیّت علمی، با التزام و تمکین در برابر این باور، تفاوت وجود دارد و بررسی درباره چگونگی‌های این تمکین و موانع آن را در پژوهش‌هایی ویژه باید جستجو کرد.
نسبت فلسفه و معماری تبیین ضرورت تامل فلسفی در معماری
نویسنده:
علیرضا محسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هرچند فلسفه حیطه افکار محض است و معماری غایاتی عملی دارد، اما افکار ما بر ساخته‎های ما و مصنوعات ما بر افکارمان تاثیر می‎گذارند تا آن حد که از یکدیگر تفکیک ناپذیر می‎شوند. هدف از این پژوهش جستجوی انحای مختلف تاثیر فلسفه بر معماری و بررسی ضرورت چنین تاثیر و تاثرهایی برای معماری است. این هدف از طریق تحلیل تعاریف معماری و کشف معانی آن، همچنین بازشناسی اغراض زبانی متفاوت ما در به‎کار بردن کلمه معماری انجام یافته است. از این طریق، پژوهش برای معماری تاثیر متقابل مهمی بر فلسفه نیز یافته است.
ادله توحید ذاتی
نویسنده:
مصطفی ابوطالب‌ دخت‌شورکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید دارای اقسام و مراتبی می‌باشد که مهم‌ترین آنها توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی می‌باشند. در این میان توحید ذاتی، اولین و شاید عالی‌ترین مرتبه از مراتب توحید، و نیز زیربنای تمام مراتب توحید می‌باشد که مراتب دیگر همگی به نوعی از آن مشتق می‌شوند. خود توحید ذات شامل دو مقام می‌باشد: یکی واحدیت ذات یعنی اینکه خدا یکی است و مانند و شبیه و همتا و جایگزین ندارد و در اصطلاح خداوند واحد است، البته وحدت خداوند از سنخ وحدت عددی نیست بلکه او دارای وحدت حقه حقیقیه می‌باشد یعنی خدای تعالی به این معنا واحد است که از جهت وجود طوری است که محدود به حدی نمی‏شود تا بتوان برون از آن حد فرد دومی برایش تصور کرد؛ و دیگری احدیت ذات یعنی اینکه ذات خدا بسیط است و در آن کثرت و ترکیب نیست و در اصطلاح خداوند علاوه بر واحد، احد نیز می‌باشد. هدف این رساله اثبات توحید ذات در هر دو مقام آن و از دیدگاه فلاسفه و متکلمین می‌باشد و البته قبل از پرداختن به این مهم، ظرفیت و کشش ادله اثبات وجود واجب نسبت به اثبات توحید ذات را بررسی می‌کند تا جایگاه بحث و نیز اهمیت و ضرورت آن بیشتر مشخص شود. و بعد از آن به بررسی ادله هر دو مقام توحید ذات از منظر فلاسفه حکمت مشاء و حکمت متعالیه می‌پردازد، تا عقلانیت و حقانیت توحید ذاتی را مبرهن سازد و در ضمن از مقایسه ادله مشائین با ادله حکمت متعالیه، سیر تکاملی فلسفه اسلامی بخصوص در مسئله توحید ذات و نیز تطورات معنای توحید حتی المقدور نشان داده شود. و در پایان نمونه‌هایی از ادله توحید در آیات و روایات بیان می‌شود تا غنای دین مبین اسلام و نیز میزان تأثیرگذاری آن بر فلاسفه مسلمان مشخص شود.
معیت ذات الهی با موجودات در فلسفه مشاء و حکمت صدرا
نویسنده:
الهه رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث تقسیمی فلسفه موجودات به دو دسته واجب و ممکن تقسیم می‌شوند. اگر هر یک از دو گروه، به خوبی، تحلیل شده، جایگاه هر یک در نظام هستی تبیین ‌شود، روابط بین آنها و نقشی که در مقابل یکدیگر ایفا می‌کنند، روشن می‌شود. واجب، وجودی است که از نهایت شدت وسعه وجودی، هستی را پر کرده، جایی برای غیر، نگذاشته است. اما وجود کثرات و اغیار و حقایق امکانی ماهوی، امری بدیهی و تصدیق آن، مرز بین فلسفه و سفسطه است. ممکن، ذاتی است که هیچ‌گونه اقتضاء برای وجود ندارد. ولی واجب، ذاتی است که از شدّت وجودی ،خواهان بروز و ظهور خویش شده، اغیار و ماسوی را متلّبس به لباس وجودی امکانی کرده است.این تلبس وجودی از طرف واجب بالذات از مناظر مختلف فلسفی، متفاوت است.مشاء فاعلیّت او را بالعنایه گویند. به این صورت که علم او عین اراده و نفس تصور اشیاء، خلق و ایجاد آنهاست.ولی صدرا فاعلیت و علیت او را به تشأن و تجلی و ظهور تعبیر کرده، ممکنات را حاضر به علم حضوری می‌داند که واجب به اضافه اشراقیه-اضافه‌ای که در اثر آن مضاف الیه ایجاد می‌شود-به آنها تجلی می‌کند.به دنبال ایجاد اشیاء،توسط واجب،مفهوم معیّت پیدا شد. اگر واجب به عنایت خویش،به امکان ذاتی،وجوب بخشیده،او را موجود کند،همراهی دو واجب را که یکی بالذات و دیگری به سبب او می‌باشد، معیت علمی گویند. به گونه‌ای که فاعل در این معیت،هر موقع تصور شی و فعلی را بکند،ایجاد او را به همراه دارد.ولی اگر واجب بالذات در این ایجاد،به صورت تجلی فاعلیّت خویش را تحقق بخشد،معیت قیومیه متحقق می‌شود.در این معیت-که فراتر از معیت علی یعنی معیت علت و معلول که در آن علت به خاطر علیتش مقدم بر معلول به دلیل معلولیتش می‌باشد- ممکن، واجبی است که وجوبش به قیومیّت واجب ذاتی و همراهی او حاصل شده است. و ذات واجب، به سبب تشأن، اشراق، اضافه و ارتباط، مضاف الیه خویش یعنی ممکن را وجود بخشیده است. ممکن، حقیقتی جز ربط و فقر و تعلق محض، نبوده، وجودی غیر از ارتباط و اضافه به تنها حقیقت هستی یعنی واجب بالذات ندارد و در معیت او به سر می‌برد. تحلیل واجب و ممکن به این مفاهیم که واجب، یعنی ذات قائم به خویش و ممکن، یعنی ذات قائم به غیر، دلیلی است بر اینکه ذات قائم به غیر، حتماً غیری را می‌طلبد که به او تکیه کند، و ذات قائم به خویش، مستلزم غیری است که به آن غیر، قوام دهد، غیری که بدون آن ذات نمی‌تواند ایجاد شده، مستقل از او باشد. چون ذاتی او، قیام به غیر است و شی، هیچ‌گاه ذاتی خویش را از دست نخواهد داد، که اگر از دست دهد، چیز دیگری خواهد شد
  • تعداد رکورد ها : 518