جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 429
بررسی تطبیقی اصل علیت از منظر غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهمسأله علیت از کهن ترین مسائلی است که ذهن انسان در طول تاریخ بدان مشغول بوده است، اهمیت این اصل بدان جاست که آن را به عنوان فطرت عقل در برابر فطرت دل به کار می برند. می توان ادعا کرد کهشالوده اصلی یافته های بشر، در طول تاریخ، مدیون اصل علیت است. این مسأله در فلسفه و حکمت اسلامی همواره مورد بحث بوده و چالش هایی بین حکما و متکلمان، ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین چالش ها اشکالاتی است که غزالی پیرامون علیت مطرح کرده است. غزالی از متفکران اشعری بود. در نگاه اول به نظر می رسد او منکر این اصل است، ولی با تأمل در سخنانش روشن می شود که او اصل علیت را پذیرفته ولی آن را در موجودات عالم جسمانی جاری ندانسته، تنها آن را در واسطه بین خداوند و موجودات می پذیرد.علامه طباطبایی به عنوان حکیم و فیلسوف بزرگ معاصر، با احاطه بر همه تفکرات پیش از خود از اصل علیت دفاع کرده و به شبهات پیرامون آن پاسخ داده است. علامه معتقد است پایه زندگی انسان و هر موجود جانداری، بر قانون علیت استوار است.اصل علیت در دیدگاه علامه، یک اصل واقعی است و چنین نیست که ساخته ذهن و عادت باشد.علامه بحث علیت را در دو بخش تصور و تصدیقمطرح کرده است. در بخش تصدیق علی رغم مشرب اصالت وجودی، ایشان از طریق تحلیل ماهیت به اثبات اصل علیت می پردازد. علامه هم چنین از طریق وجود رابط و مستقل نیز به اثبات اصل علیت پرداخته است. آراء غزالی و علامه علی رغم وجوه مغایرت فراوان، دارای تشابهات اندکی نیز هست که از جمله آن اثبات علیت در رابطه بین خداوند و معلولات و درپاره ای از موارد استفاده از دلیل نقلی برای اثبات اصل علیت است.
تبیین مسأله اختیار انساندر نامه امام هادی (علیه السلام) به مردم اهوازبا تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
مجتبی احمدپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث جبر و اختیار که از قدیمی‌ترین مباحث کلامی به شمار می‌رود، دارای سه دیدگاه عمده جبر، تفویض و امر بین الامرین است. اشاعره برای حفظ توحید، با بیان دلایلی معتقد به خلق افعال بشر توسط خداوند شدند که این اعتقاد منجر به قول جبر شد و با قائل شدن به نظریه کسب درصدد رهایی از این مشکل برآمدند که نتیجه‌ای در بر نداشت.معتزله به منظور حفظ عدل الهی به مقابله با اشاعره برخواستند و معتقد به استقلال انسان در افعال اختیاری خود شده و برای ادعای خود ادله ای اقامه کردند که این سخن باعث تفویض و خارج شدن انسان از قلمروی الهی شد.نظریه امر بین الامرین که از سوی اهل بیت (علیهم السلام) بیان شد، اشکالات دو قول گذشته را نداشته و به تبیین صحیح رابطه قدرت خداوند متعال و انسان می‌پردازد.این نظریه قدرت انسان را در طول قدرت خداوتد متعال می‌داند و انسان را در افعال خود مختار دانسته و در چارچوبی که در قلمروی الهی است؛ با امتحان‌هایی، مسیر شقاوت یا سعادت خود را مشخص می‌کند و این امتحان‌ها به اندازه استطاعتی است که خداوند متعال به او عنایت کرده است.در این تبیین از نظریه امر بین الامرین که توسط امام هادی (علیه السلام) در نامه خود به مردم اهواز صورت گرفته؛ استطاعت و پنج صفت تشکیل دهنده آن نقش مهمی داشته که با استفاده از آثار حکمای امامیه، به ویژه علامه طباطبایی تکمیل گردید.از منظر حکمای امامیه می‌توان تبیین دیگری ارائه داد که با استفاده از تشکیک در قدرت و حمل حقیقت و رقیقت می‌توان آن را مطرح کرد.
تحلیل و نقد براهین اصالت وجود در آثارحاج ملاهادی سبزواری
نویسنده:
نفیسه سادات خوانساری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه در تلاش است با بررسی براهین اصالت وجود حاج ملاهادی سبزواری چگونگی تفسیر وی از اصالت وجود را به تصویر بکشد و نیز با مقایسه براهین اصالت وجود وی با دو فیلسوف مطرح ، ملاصدرا و علامه طباطبایی، نحوه برخورد هرکدام با این مسأله را بازنگری نماید. نتایج این بررسی به طور کلی نشان می دهد که علاوه بر اصل مشترک و حتی براهین مشترک بین هر سه، تفاوت هایی در نحوه استدلال وجود دارد و هر کدام از این سه فیلسوف دارای دلیل یا ادله خاص خود هستند. وجود دو برهان مشترک بین هر سه، وجود ذهنی و حمل شایع اهمیت و متقن بودن طریق استدلال را می رساند. نتیجه دیگر این بررسی نشان می دهد، حاج ملاهادی علاوه بر اینکه بزرگترین شارح تأثیرگذار در نشر آثار و عقاید ملاصدرا است، خود نیز فیلسوفی صاحب نظر به شمار می رود. چنانکه در برهان خاص ایشان به باریک بینی و ظرافتی بر می خوریم که از ابتکارات ویژه حاجی است وی وجود را در این برهان بدور از همه اضافات و تأویلات مختلف و سنگین در بیانی موجز و وافی مظهر تمام خیرات می شمارد. کلید واژه ها: اصالت، وجود، ماهیت، ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، علامه طباطبایی.
تبیین و بررسی گستره علم امام علیه السلام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (ره)
نویسنده:
علی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: دلایل عقلی و نقلی بسیاری دال بر امکان آگاهی از غیب وجود دارد که امام علیه‌السلام به شکل کامل از آن برخودار می‌باشد. امام در بهره‌مندی از این علم، از منابعی الهی بهره‌مند می‌باشد که حجیت آن بر مبنای عصمت امام که احتمال کذب در حق او ممتنع می‌باشد مسلم است. بر همین مبنا علامه طباطبایی معتقد است که امام علاوه بر علم عادی سایر انسان‌ها دارای علمی غیر عادی می‌باشد که بر اساس آن به تمام وقایع عالم و حوادث حال، گذشته و آینده آگاه می‌باشد که این علم به تعلیم الهی است و علم به غیب ذاتی که مخصوص خداوند است نمی‌باشد. به نظر ایشان علم امام به دلیل اینکه علم به لوح محفوظ می‌باشد غیر قابل تغییر است و متعلق تکلیف واقع نمی‌شود و تنها متعلق رضا به قضای الهی قرار می‌گیرد. امام برای آگاهی از علوم غیبی نیاز به توجه به مقام نورانیت خویش دارد و بی‌توجهی به همین مطب عامل بروز برخی شبهات می‌باشد. امام خمینی (ره) نیز مانند علامه طباطبایی قائل به نظریه تعمیم علم امام می‌باشد و امام علیه‌السلام را حامل علم الهی می‌دانند. بنابر نظر ایشان، امام انسان کاملی است که تجلی تمام شئونات الهی از جمله علم الهی می‌باشد. ایشان بهره‌مندی از اسماء الهی را نشان دهنده وسعت علم امام می‌دانند و بیان می‌دارند که بهره‌مندی از علوم غیبی تنها به شکل حضوری و با برطرف شدن شواغل و عدم وابستگی به طبیعت حاصل می‌شود. بنابراین، این دو متفکر بزرگ امام علیه‌السلام را عالم به تمام وقایع هستی می‌دانند و آیات و روایات را موید افکار خویش قرار می‌دهند. دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی مکمل یکدیگر می‌باشند به این صورت که علامه طباطبایی بیشتر به جنبه‌های فلسفی و کلامی بحث توجه دارد ولی امام خمینی به جنبه‌های عرفانی.کلمات کلیدی: علم امام (ع)، علم غیب، علامه طباطبایی، امام خمینی (ره)
بررسی اصول تعلیم وتربیت ازدیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نسرین کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع اصلی این پژوهش بررسی اصول تعلیم وتربیت از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این تحقیق ابتدا اصول تربیتی و منابع آن مورد بررسی قرار گرفته، سپس جایگاه انسان در تعلیم وتربیت به استناد آیات قرانی از دیدگاه علامه مورد تاکید بوده است همچنین مبانی ومفاهیم تعلیم و تربیت هریک به طور جداگانه مورد بحث وبازبینی قرار گرفته در بخشی دیگر برخی از اصول عام تربیتی از جمله اصل کرامت، مسئولیت، عدل، عقل، کمال جویی و وسع از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح گردیده است. این تحقیق از نوع نظری و روش آن توصیفی-تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات و داده‌های لازم آن از ابزار مطالعات کتابخانه‌ای استفاده شده است. لازم به ذکر است استفاده از دوره20 جلدی تفسیر المیزان و سایرکتب مربوط به علامه به عنوان ابزار اندازه گیری محسوب شده است
بررسی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره هدایت تکوینی موجودات با توجه به شبهات جدید
نویسنده:
محمد کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدراین رساله، هدایت تکوینی موجودات از منظر ملاصدرا و علّامه طباطبایی مورد مُداقه و بررسی قرار گرفته است. بعد از اثبات مبدء هستی، پرسش از هدف آفرینش و چگونگی رسیدن به آن است. در افعال خداوند، علت غایی همان علم ذاتی اوست. از طرفی، غایت و هدف نداشتن با حکمت او سازگار نیست. بنابراین، برای رسیدن به هدف، هدایت و راهبری بسوی آن هدفمطرح است و از سویی دیگر، تغایر علت غایی و علت فاعلی در خداوند به اعتبار است و او خالق و فیّاض علی الاطلاق و از سویی بی نیازمطلقاست و از جهتی دیگر، ولّی مطلق اوست و هدایت تکوینی از شُعَب ولایت الهی است. پس، «خلق» همان اعطاءِ کمال اول و «هدایت»، اعطاءِ کمال ثانی است؛ زیرا خداوند خالق است، پس هادی بالذات اوست و هدایت، سنّت عام الهی است. بنابراین در تمام مراتب هستی جاری است؛ چون هدایت نکردن، با رحمانیّت و فیّاضیّت و مبدئیّت او سازگار نیست. از منظر ملاصدرا، سرچشمه ی کمال اول و دوم دراسم مرکب«حیّ قیّوم» است که همان واجب الوجود است. او منشاء صفت هدایت را صفت«قیّوم» دانسته و «حیّ» را منشاء صفات ذاتی می شمارد و چون حیّ قیّوم است، پس هادی بالذات است. بنابراین درقیام موجودات به خداوند، هدایت هم نهفته است. علامه طباطبایی نیز،قلمرو هدایت را تمام هستی می داند با این تفاوت که وی تأکیدی بر رحمانیّت، حکمت و عدالت الهی می¬نماید. رحمت را ایصال به مطلوب دانسته و مساوی با هدایت تکوینی است و عالم را که فعل خداوند است، عین حکمت و حق می داند. ویژگی بارز تفکرات علّامه طباطبایی، توجّه وی به فرضیّاتعلوم تجربی است، مانند فرضیه داروین. با اصول ملاصدرا و نظام فکری علامه طباطبایی، می¬توان چالش¬های علوم زیستی و اخترشناسی در باب پیدایش حیات، جهان و نوع انسان را هم پاسخ داد و هم آنان را بهپاسخ گویی در برابر چالش¬های فلسفی برآمده از مبانی محکم این دو حیکم واداشت. نظریه «انفجار بزرگ»، شبهه ی بی نیازی عالم ماده در پیدایش به خداوند را کرده که با نظریه ی اصالت وجود و فقر وجودی تمام موجودات به خداوند(درحدوث و بقاء) منتفی خواهد بود و ثابت می گردد هستی بر اساس طرح و هدایت از سوی خالق، رو بسوی کمال نهایی دارد کهغایت نهایی(خداوند) است. آشکار می گردد که مشکل اساسی نظریات مطرح شده، گرفتن نتایج متافیزیکی و فلسفی از برخی نتایج ناقص علوم تجربی است. همچنین ثابت می گردد که مبانی آنها با اصول ملاصدرا و نظام فکری علّامه مردود است. کلیدواژگان: هدایت تکوینی، علّت غایی، ملاصدرا، علامه طباطبایی، شُبهات
واکاوی مساله عصمت انبیا از دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
بتول مرادقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهعصمت یکی از باسابقه‌ترین مفاهیم درمعارف اسلامی که متکلمان مسلمان از دیرباز در تلاش جهت فهم معنا و توضیح آن بوده و به جهت ارتباط تنگاتنگ با مسئله نبوت در بستر مباحث کلامی رشد کرده است و در طول تاریخ، تبیین فراوانی از آن ارائه گردیده است. علامه طباطبایی و آیت‌الله مصباح یزدی از شخصیت‌های برجسته دینی در دوران معاصر هستند که نظرات آن‌ها می‌تواند بیانگر تفکر شیعی در این موضوع مهم باشد. لذا این تحقیق به دنبال این سوال اساسی است که شخصیت‌های مزبور دارای چه رویکردی در موضوع مهم عصمت می‌باشند؟ در باب ضرورت بحث می‌توان گفت با توجه بهاهمیت بحث عصمت و اینکه همیشه جزء مسائل جنجال‌برانگیز بوده، از طرفی برجستگی دیدگاه این دو فیلسوف در باب عصمت، واکاوی مسأله عصمت از دیدگاه این دو بزرگوار را ضروری می‌نماید روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی– تحلیلی و مستند به آثار آنان بوده و در پایان نتیجه می‌گیرد که به دلایل عقلی و نقلی، عصمت شرط لازم در همه انبیاء و همه مراحل زندگی اعم از فردی، اجتماعی و در ساحت‌های گوناگون اعم از تلقی و ابلاغ و اجرای احکام و دستورات دینی و .. است. واژگان کلیدی: عصمت، علم، علامه طباطبایی، مصباح یزدی
تبیین نظریه‌ی خلقت از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
مطهره میرزایی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی خلقت جهان از جمله مسائلی است که همیشه مورد تفکر و تحقیق فلاسفه قرار گرفته است و نظریه‌هایی در این زمینه از ایشان ارائه شده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسئله پرداخته‌اند، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی هستند که هر دو تابع یک مکتب و دارای روشی واحد هستند. پژوهش حاضر در پی تبیین فلسفی مسئله‌ی خلقت از دیدگاه این دو فیلسوف است. نتیجه‌ای که حاصل شده است این است که صدرالمتألهین با استفاده از اصل اصالت و وحدت وجود و قاعده‌ی الواحد و امکان اشرف و با تأثیر از عرفا، وجود منبسط را صادر نخستین معرفی می‌کند و عقل را ماهیت وجود منبسط می‌داند که بر اثر میزان شدت وجود حاصـل می‌شود و به همین ترتیـب سایر عقول بر اثر شدت و ضعف مرتبه‌ی وجودی حاصل می‌شوند و ملاصدرا علاوه بر عقول طولی قائل به عقول عرضی نیز می‌باشد. علامه طباطبـایی نیز بر اساس نظریـه‌ی صدور و به پیروی از ابن سینا عقل اول را صادر نخستین معرفی کرده و قائل به بی‌شمار عقل در سلسله‌ی طولی عقول است و همچنین به وجود عقول عرضی هم معتقد است، اما نظر علامه برخلاف دیگر فیلسوفان ماقبل خود با هیئت بطلمیوسی و افلاک پیوندی ندارد.
مقایسه تفسیر«المیزان» و تفسیر«من وحی القرآن» در مورد عصمت انبیا
نویسنده:
محمود بهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل مهم اعتقادی در بحث معارف قرآنی، موضوع عصمت انبیاء است. از آن جا که ظاهر برخی آیات با عصمت انبیاء ناسازگار به نظر می رسد، این امر باعث برخی اختلاف دیدگاه ها در طول سده های متمادی شده و زمینۀ برخی شبهات را در این مورد فراهم آورده است. این پژوهش ضمن پرداختن به برخی از این دیدگاه ها و مسائلی چون قلمرو عصمت، محدوده زمانی، امکان و ضرورت عصمت، چگونگی عصمت و دیگر مسائل مرتبط، با روش توصیفی به بررسی دیدگاه دو مفسر بزرگ شیعه – علامه طباطبایی و علامه فضل الله – در تفاسیر «المیزان» و «من وحی القرآن»، در این رابطه پرداخته و از مقایسه دیدگاه آن دو، و دیدگاه مشهور شیعه در باب عصمت، سعی بر آن داشته تا با نشان دادن مبانی هر یک از این دو، در مبحث مورد نظر، این حقیقت را به اثبات رساند که در بین آراء این دو عالم شیعی، در اصلِ عصمت، اختلافی نیست و اختلافات جزئیِ موجود بین آن دو، ناقض پذیرش اصلِ عصمت انبیاء از سوی هیچ یک از آنها نمی باشد. اما این دو عالم شیعی در طریق اثبات عصمت، دو شیوۀ متفاوت را در پیش گرفته اند، «المیزان» عصمت را از مقولۀ علم خطا ناپذیر می داند و«من وحی القرآن» عصمت را از مقولۀ تکلیف اختیاری نهاییِ نبوت بر می شمارد و احتمال بروز خطا را برای انبیاء مجاز می شمارد و تنها در ابلاغ نهاییِ رسالت می توان بر عصمت آنان اعتماد کرد. در ضمن مستندات قرآنی این دو تفسیر نیز با یکدیگر متفاوت است. واژگان کلیدی:عصمت انبیا ، تفسیر من وحی القرآن ، المیزان فی تفسیر القرآن، شیعه، علامه طباطبایی، علامه فضل الله
حقیقت و قلمرو علم امام از منظر قاضی عبدالجبار، فخررازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدصادق موحدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله به بیان دیدگاه قاضی عبدالجبار، فخر رازی و علامه طباطبایی(ره) دربارهگستره و قلمرو علم امام پرداخته است. قاضی عبدالجبار آگاهی و علم امام به احکام دین را در دو قسم بیان نموده است: قسم اول، مواردی است که با اجتهاد و استنباط حاصل می‌شود که در این قسم امام باید مجتهد و اهل تحقیق و اجتهاد باشد وگرنه با علماء مشورت کند و صحیح ترین نظر را برگزیند. قسم دوم، مواردی است که علم و معرفت به آن در منابع است؛ در این صورت یا باید مستقیم به آن موارد عالم باشد یا راه رسیدن به آن را بلد باشد؛ چون اقتضای وظایفی که بر عهده او گذاشته شده همین است وگرنه قادر به انجام مسئولیت امامت نخواهد بود. فخر رازی، علم امام را در حد اجتهاد مربوط به اصول و فروع می‌داند و به قلمرو و گستره ای که شامل علم به موضوعات و تفاصیل و نوع خاصی از علم مانند علم لدنی و حضوری باشد قائل نیست. قاضی عبدالجبار و فخر رازی به دلیل نگاه ساده و ظاهری به امام، علم او را محدود به امور دین و سیاست و از نوع علم اجتهادی مقرون به خطا می‌دانند و برای امامت شأن و جایگاه زمینی و بشری قائلند. از نظر علامه طباطبایی، قلمرو علم امام بسیار وسیع و گسترده است که شامل علم به همه احکام، عقاید و همه موضوعات و حقایق گذشته و حال و آینده می‌شود و نیز امام هم از علم ظاهری بشری و هم از علم باطنی الهی و لدنی برخوردار است؛ زیرا شأن و وظایف مهم او اقتضا و استدعای چنین علمی را دارد؛ همان‌گونه که برای انبیا لازم و ضروری است و نیز علم امام خطاناپذیر و معصومانه است.
  • تعداد رکورد ها : 429