جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1420
ديکارت
عنوان :
نویسنده:
مصطفى غالب
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد
نویسنده:
نور الدین عبدالله بن حمید السالمی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مسقط: الكلمة الطيبة,
چکیده :
شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد، شرح احمد بن حمد خلیلی بر منظومه «غاية المراد في نظم الاعتقاد» تألیف نورالدین‎ عبدالله بن حمید سالمی‎ (متوفی 1332‎ق)، اندیشمند و نویسنده اباضیه است. شرح ابیات منظومه مذکور به درخواست برخی دانشجویان انجام شده است. کتاب، مشتمل بر دو بخش است: در بخش اول متن غاية المراد که حاوی 77 بیت است در یک مقدمه، چهار عنوان کلی و یک خاتمه ارائه شده است. در بخش دوم نیز شرح غاية المراد با یک مقدمه از شارح و شرح کامل ابیات آمده است. شیوه شرح بدین ‎صورت است که شارح یک یا چند بیت را که موضوع واحدی دارد، با انتخاب عنوان مناسب ذکر کرده و سپس به شرح و توضیح آن پرداخته است. به اعتقاد نویسنده اولین چیزی که خداوند متعال بر بندگان واجب نموده، سه جمله است که از همه آنها تعبیر به «جمله» شده است. منظور از این جمله غیر از جمله مصطلح نحویون است؛ بلکه اصطلاح خاصی است که به‌طور اجمال مشتمل بر معانی متعددی است. تقسیم آنها به سه جمله، به‌خاطر اشتمال بر سه رکن است که هر رکن از آنها با رعایت اصطلاح نحوی، جمله مستقلی است. ارکان سه‌گانه عبارت است از ایمان به خدا و ایمان به رسالت حضرت محمد(ص) و نیز ایمان به کتابی که بر او نازل شده است؛ پس اولی متضمن جمله «أشهد أن لا إله إلا الله» و جمله دوم مشتمل بر «و أشهد أن محمدا رسول‌الله» و جمله سوم مشتمل بر «و أشهد أن ما جاء به محمد هو الحق من عند الله» است؛ لذا تعبیر به سه جمله به جهت آن است که هریک از آنها مفهوم مستقلی دارند و تعبیر به جمله واحد برای آن است که همه به یک غایت بازمی‌گردند که عبارت از خروج از سرپرستی کفر و داخل شدن در سرپرستی اسلام است و این محقق نمی‌شود مگر برای کسی که هر سه را به‌جا آورد. نویسنده در آغاز تبیین «تفسیر جمله اعتقادی»، تعبیر به «اله عرش» کرده است. دلیل این تعبیر آن است که اله عرش همه مخلوقات ذیل آن را در بر می‌گیرد؛ پس این‌گونه تعبیر کرده و مثلاً «اله خلق» نگفته است. وی عرش را اعظم مخلوقات دانسته است. در بحث ایمان، قواعد دین، ارکان دین، مسالک دین، ولایت و برائت مطرح شده است. در موضوع ولایت و برائت حقیقی، نص قطعی دال بر سعادت یا شقاوت فردی معین، شرط دانسته شده است؛ خواه آن فرد معین با اسم ذکر شده خواه با کنیه یا وصف. سپس شواهدی از قرآن کریم ارائه شده است. شارح همچنان‌که ولایت امام عادل را واجب می‌داند، تبری از امام جور را نیز به جهت فساد و جورش لازم می‌خواند.در رابطه با کفر نیز دو بخش قواعد و ارکان مطرح شده است. معنای لغوی قاعده همان اصل است و اصول کفر در هر دو قسم کفر شرک و کفر نعمت عبارت است از: جهل، حمیت، کبر و حسد. شارح پس از توضیح هریک از این صفات رذیله، چنین نتیجه می‌گیرد که از هریک از آنها، هریک از دو قسم کفر (کفر شرک و کفر نعمت)، ناشی می‌شود. شارح در انتهای کتاب چنین می‌نویسد: «این آخر مباحثی است که خداوند متعال میسر نمود از تهذیب تعلیقه‌ای که بر این منظومه مبارکه پیش از این املا کرده بودم و فرصت و مجالی برای کتابت شرحی شایسته در حد این منظومه فراهم نشده بود. من این شرح را - جز در موارد نادر - ‎بدون رجوع به منبع علمی نوشتم. هدف من از این نوشتار آن بود که دانشجویان را بر فهم مراد از غاية المراد کمک کنم تا آموزش آن برای آنها آسان شود و اهدافش را به‌خوبی بفهمند
بررسی تقریر نوین سوئینبرن از برهان دکارت بر اصالت نفس و بازسازی آن براساس برهان «انسان معلق در فضا»ی ابن‌سینا
نویسنده:
علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برهان دکارت بر اثبات اصالت نفس (به تقریر سوئینبرن) چنین است: 1) من جوهری هستم که می‌اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «من می‌اندیشم و بدنی ندارم». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می‌اندیشم ولی وجود ندارم». نتیجه: من نَفْس‌ام، یعنی جوهری که ذاتِ آن اندیشیدن است. از آنجا که این استدلال تنها اثبات می‌کند که نفس شرط کافی برای وجود داشتن من است و نه شرط لازم، سوئینبرن تقریری نوین به این شرح از این استدلال ارائه می‌دهد که به باور او شرط لازم بودن وجود نفس را نیز ثابت می‌کند: 1) من جوهری هستم که می‌اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «درحالی که من می‌اندیشم، بدنم ناگهان نابود می‌شود». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می‌اندیشم ولی وجود ندارم». 4) غیرقابل تصوّر است که جوهری بتواند همه اجزای خود را با هم از دست بدهد و در عین‌ِ حال همچنان وجود داشته باشد. نتیجه: من جوهری هستم که برای وجود داشتنِ آن، داشتنِ‌ نَفْس هم لازم است و هم کافی. این استدلال با اشکال‌ها و ابهام‌هایی مواجه است، لذا با الهام از آنچه ابن سینا درباۀ «انسان معلق در فضا» گفته، به گونه‌ای بازسازی شده است که از اشکال‌های یادشده مصون باشد.
صفحات :
از صفحه 117 تا 140
هرمنوتیک، فهم و تفسیر: بازخوانی تطبیقی در مبانی آرای شبستری و گادامر
نویسنده:
جانمحمد دهقان پور ، بابک عباسی ، مهرداد عبّاسی ، سید محمدعلی ایازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرمنوتیک آوردگاه نظریه‌‌های جدید در حوزۀ فهم و تفسیر است. شناخت مبانی نظریه‌‌های هرمنوتیکی از‌آن‌رو اهمیت دارد که بستر مناسبی برای نقد و تحلیل فراهم می‌کند. فهم و تفسیر به‌عنوان محور کانونی مباحث هرمنوتیکی بر ارکان چهارگانۀ مؤلف، متن، مفسر و زمینه استوار است. تمایز رویکرد‌های هرمنوتیکی به میزان نقش هریک از ارکان چهارگانه در فرایند فهم و تفسیر بستگی دارد. در این مقاله مبانی آرای هرمنوتیکی اندیشمند معاصر اسلامی، محمد مجتهد شبستری، و هرمنوتیست معاصر غربی، هانس گئورگ گادامر، بررسی و تحلیل شده است. بررسی تطبیقی در محور‌های چهارگانۀ یادشده نشان می‌دهد اختلاف آرای شبستری و گادامر در اولین رکن از ارکان چهار‌گانۀ فهم و تفسیر، یعنی نقش مؤلف، قطعی و مطلق است؛ ولی مبانی آن دو در سه رکن دیگر، هم وجوه اشتراک دارد و هم افتراق. اهم اشتراکات شبستری و گادامر در مقوله‌‌های قرائت‌پذیری متن، تاریخ‌مندی فهم، ضرورت استنطاق، دور هرمنوتیکی و تأثیر پیش‌دانسته‌‌ها در فرایند فهم و تفسیر است و اهم اختلافاتشان بر سر تأثیر نقش قصد مؤلف یا حذف آن در فرایند فهم و روش‌مندی یا ناروش‌مندی فرایند فهم است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 30
فلسفه پساسکولار: بین فلسفه و الهیات [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Philip Blond (فیلیپ بلوند)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
چکیده :
ترجمه ماشینی: از نیچه تا امروز، سنت فلسفی غرب تحت سلطه تفکر سکولار بوده است که بحث در مورد خدا را تا حد زیادی بی ربط رد کرده است. با این حال، در سال‌های اخیر، موضوع الهیات برای جرقه برخی از بحث‌برانگیزترین بحث‌ها در فلسفه معاصر بازگشته است. بحث های الهیات توسط فیلسوفان کلیدی معاصر مانند دریدا و لویناس، دین را در کانون توجه قرار داده است. فلسفه پست سکولار یکی از اولین مجلداتی است که به چگونگی رویکرد فیلسوفان مدرن به خدا و بررسی پیوندهای الهیات و تفکر پست مدرن پرداخته است. پانزده مقاله قابل دسترس تصویری روشن و قانع‌کننده از این که چگونه متفکران کلیدی از جمله دکارت، نیچه، فروید، ویتگنشتاین، هایدگر و دریدا خدا را به بخش مرکزی تفکر خود تبدیل کرده‌اند، ارائه می‌دهند. هر فیلسوفی و ​​نحوه برخورد و نقد الهیات در یک بستر تاریخی روشن قرار می گیرد. با قرار دادن مجموعه در زمینه مقدمه برجسته فیلیپ بلوند، فلسفه پست سکولار بحث جذابی از جایگزین های نسبی گرایی و نیهیلیسم حاکم بر تفکر غربی ارائه می دهد.
تفاسیر فمینیستی گادامر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Lorraine Code (لورن کد)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Pennsylvania State University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: تصاویر و ارجاعات به زنان در مجموعه گسترده آثار منتشر شده او به قدری نادر است که به نظر می رسد برای هانس-گئورگ گادامر «سوال زن» وجود ندارد. با این حال، نویسندگان پانزده مقاله موجود در این جلد نشان می‌دهند که می‌توان سکوت‌های گذشته گادامر را درباره زنان و دیگران خواند تا منابع غنی برای نظریه و عمل فمینیستی در دیدگاه‌های او درباره علم، زبان، تاریخ، دانش، پزشکی و ادبیات. در حالی که مقاله نویسان ارزش زیادی در آثار گادامر می یابند، او از بحث آنها به عنوان شخصیتی بحث برانگیز ظاهر می شود. برخی از مشارکت‌کنندگان او را ترویج احترام واقعی و تعامل با دیگری می‌دانند: برخی دیگر ادعا می‌کنند که در گفتگوی گادامری، دیگری صدایی ندارد. برای برخی، غوطه ور شدن گادامر در سنت مانعی برای تحقیق فمینیستی است. برای دیگران، با آگاهی از نیاز به درک خوب سنت به منظور مخالفت با ناسازگاری آن یا بهره مندی از بینش آن، روش او برای درگیر کردن سنت به ویژه سازنده است. برخی از مشارکت کنندگان با جدایی او بین فلسفه و سیاست مخالفت می کنند. دیگران در سکوت نسبی او در مورد مسائل تجسم مشکل پیدا می کنند. برخی دیگر معتقدند که "تلفیقی از افق ها" به معنای استعمار تفاوت است. اما هدف مشترک هر یک از این مناقشات این است که تشخیص دهیم فمینیست ها چه چیزی می توانند از گادامر بیاموزند و همچنین با چه محدودیت هایی که تفسیر مجدد فمینیستی از آثار او ناگزیر باید با آن مواجه شود. مشارکت کنندگان عبارتند از لیندا مارت؟ ان الکوف، ویلیام کاولینگ، جما کورادی فیومارا، ماری فلمینگ، سیلجا فرودنبرگر، سوزان هکمن، سوزان-جودیت هافمن، گریس ام جانتزن، پاتریشیا آلتنبرند جانسون، لورا کاپلان، رابین پاپاس، رابین می استیلت ، ورونیکا واسترلینگ، جورجیا وارنک و کاتلین رابرتز رایت.
مطالعه تطبیقی «گفتگو با متن» در روش تفسیری شهید صدر و رویکرد هرمنوتیکی گادامر
نویسنده:
امید قربانخانی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
چکیده :
«گفتگو با متن» الگوی مشترکی است که هم شهید صدر در تفسیر موضوعی و هم گادامر در هرمنوتیک فلسفی به عنوان عامل تحقق فهم، بر آن تأکید کرده‌اند. از آنجا که رویکرد شهید صدر به «فهم متن قرآن» توصیه‌ای و رویکرد گادامر به «فهم متن» توصیفی است، پژوهش حاضر از رهگذر مطالعه تطبیقی این دو رویکرد، میزان رَوایی دیدگاه روش‌شناختی شهید صدر را مبتنی بر دیدگاه پدیدارشناختی گادامر مورد بررسی قرار داده و به پی‌جویی این پرسش پرداخته‌است که بایدها و نبایدها در روش تفسیری شهید صدر تا چه اندازه منطبق بر هست‌ها و نیست‌ها در هرمنوتیک گادامر است؟ به جهت آن‌که الگوی مذکور در اندیشه این دو متفکّر خاستگاه یکسانی ندارد و تشابه دو نظریه ساختاری است، پژوهش حاضر از نوع «مطالعات تطبیقی کلان مبتنی بر همسانی ساختاری» به شمار می‌آید. بررسی عناصر گفتگو در هر دو نظریه مشروعیت هستی‌شناختی الگوی «گفتگو با متن» در تفسیر موضوعی را به اثبات رسانده و نشان می‌دهد که تفاوت‌های دو نظریه ریشه در اموری خارج از ماهیت و فرآیند فهم دارند و از این‌رو به اعتبار هستی‌شناختی روش تفسیر موضوعی خللی وارد نمی‌کنند.
«آگاهیِ تاریخی» به‌مثابه بنیادِ ابژکتیوِ علوم انسانی؛ (ملاحظاتی در نقد گادامر بر موضع دیلتای در باب عینی‎گرایی)
نویسنده:
علی فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیلتای کوشیده است «نقد عقل محض» کانت را به «نقد عقل تاریخی» در عرصۀ علوم انسانی تبدیل کند تا از قِبَل این رهیافتِ خاص، هم شأن مستقلی برای علوم انسانی تدارک و هم معنای جدیدی از ابژکتیویته را در این ساحت آشکار کند. گادامر با نقدهای خویش او را ملامت کرده و مدعی شده است دیلتای در دام ابژکتیو علمی افتاده و با سنت نوکانتی که در عصر او جریانِ غالب و شایع بوده، ناخودآگاه همراهی کرده است؛ نیز اینکه دیلتای با وجود تفکر تاریخی، در نظام فکری خویش به همۀ لوازم و نتایج این تفکر وفادار نبوده است. در این جستار برای اینکه بنیاد ابژکتیو علوم انسانی را در نظرگاه دیلتای نشان دهیم، از تناظر میان سه‎گانۀ «تاریخ» «جهانِ زیسته» و«هرمنوتیک» سخن گفته‎ایم. ادعا این است که تاریخ، بنیادِ زیست‎جهان و بالمآل بنیادِ هرمنوتیک است، که به موجب نسبت‎های انسان در این عرصه، حیات تاریخی او رقم می‎خورد، «تاریخ» همان «زیست‎جهان» است در مقام فروبستگی و «زیست‎جهان» همان «تاریخ» است در ساحت انفتاح و گشودگی؛ «هرمنوتیک» نیز به‌مثابه منطقِ این نسبت و دانشی است که این دو ساحت را از مقام «اجمال و حضور» به مقام «تفصیل و حصول» درآورده است. البته در سایۀ چنین نگاهی آنچه ضامن عینیت و شأن ابژکتیو علوم (انسانی) می‎شود نه انسان است، نه زیست‎جهان و نه تاریخ؛ بلکه کل این فرایند و جریانِ آگاهی است که از آن می‎توان به «آگاهی تاریخی» یاد کرد.
صفحات :
از صفحه 65 تا 83
اراده به تعقل: تئودیسه و آزادی در دکارت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
C. P. Ragland (سی پی راگلند)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: موضوع مشترکی در میان تردیدهای رادیکال دکارت در مراقبه اول، بحث مدیتیشن چهارم او درباره خطا، و آشتی پرهیزگارانه او از مشیت و آزادی جریان دارد: هر یک شامل تضاد دیدگاه‌ها است - به نظر می‌رسد که اندیشیدن به خدا نتایجی کاملاً متضاد با نتایجی را که هنگام تفکر به آن می‌رسیم مجبور می‌کند. فقط از خودمون دکارت می ترسد که شکاک بتواند از این تضاد دیدگاه ها سوء استفاده کند تا استدلال کند که عقل قابل اعتماد نیست زیرا خود متناقض است. برای رد شکاک و اثبات قوام عقل، برای دکارت کافی نیست که (در مراقبه سوم) نشان دهد که خالق ما کامل است. او همچنین باید (در مورد چهارم) نشان دهد که خطاهای ما نمی تواند نقص خدا را ثابت کند. برای این کار، دکارت این ایده را مطرح می کند که ما آزادانه در اشتباه هستیم. با این حال، چشم اندازها در ابتدا برای این تئودیسه اختیاری مبهم به نظر می رسد، زیرا به نظر می رسد دکارت فاقد هرگونه درک منسجم یا منسجمی از آزادی انسان است. راگلاند در یک تحلیل بسیار عمیق که چهار فصل را در بر می گیرد، استدلال می کند که علیرغم ظاهر اولیه، دکارت پیوسته درک منسجمی از آزادی انسان ارائه می دهد: برای دکارت، آزادی اساساً توانایی انجام کار درست است. از آنجایی که ما اغلب اشتباه می کنیم، بنابراین انسان های واقعی باید بتوانند در غیر این صورت انجام دهند - اعمال ما نمی تواند توسط خدا یا روانشناسی ما به طور علّی تعیین شود. اما آزادی در اصل با جبر سازگار است: در حالی که ما را آزاد می گذارد، خدا می تواند ما را تعیین کند که همیشه کار خوب انجام دهیم (یا حقیقت را باور کنیم). اگرچه این مفهوم از آزادی هم سازگار و هم با اهداف دکارت سازگار است، اما وقتی او می‌کوشد آن را با مشیت الهی آشتی دهد، استراتژی دکارت با شکست مواجه می‌شود و با آموزه بدنام او که خدا حقایق ابدی را آفریده است، مخالفت می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 1420