جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1420
فعالیت ذهنی در مدل علی- معنایی ادراک حسی دکارت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anna Pilar Ortín Nadal
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه دفاع از قرائتی از تئوری ادراک حسی دکارت است که در آن، در برابر تفسیری گسترده، ذهن یک گیرنده غیرفعال ورودی های محیط نیست، بلکه رمزگشای فعال اطلاعات عصبی است که به بازنمایی کمک می کند. محتوای ایده ها من این را «تز فعالیت ذهنی» می نامم و در تصویر کلی، آن را به عنوان یکی از پیامدهای فلسفی انقلاب علمی قرن هفدهم می شناسم. در ثنویت دکارت، ارائه نظریه ادراک حسی به معنای توصیف تأثیر متقابل بین جهان طبیعی، مغز و ذهن است. دکارت با توجه به درک مکانیکی و میکرو جسمانی خود از ماده، توصیفات فیزیولوژیکی مفصلی از تعامل بین اشیاء خارجی و مغز ایجاد کرد. او آن را به عنوان یک رابطه ایزومورفیک در نظر گرفت که در آن ویژگی های اشیاء از طریق اعصاب به مغز به عنوان الگوهایی با ویژگی های هندسی کاهش یافته منتقل می شود. این فرآیند اغلب به‌عنوان اوج‌گیری خوانده می‌شود که ذهن به طور منفعلانه تحت تأثیر یک هم‌شکل جسمانی قرار می‌گیرد. آموزه دکارت در مرحله ذهنی خود گریزان می شود، اما به نظر من خوانش انفعالی ناکافی می ماند. من برای تز فعالیت ذهنی از طریق چهار ادعا استدلال می کنم. اول، من این دیدگاه شناخته شده را تایید می کنم که دکارت نگران نسخه ای از مشکل ذهن و بدن است که معادل مشکل تعامل جوهر نیست. این بیشتر مشکل عدم شباهت بین بازنمایی های ذهنی و تبیین های مکانیکی است. سؤال این است که چگونه ویژگی کیفی تجارب حسی می تواند از مفاهیم کمی علم فیزیکی ناشی شود. به عنوان راهی برای تأکید بر وزنی که مسئله عدم تشابه برای تصمیمات فلسفی دکارت دارد، نشان می‌دهم که تمایز متافیزیکی جالبی بین انواع علل در مورد تعامل مغز و ذهن ایجاد می‌کند. دوم، من از این موضع دفاع می‌کنم که، علی‌رغم اینکه دکارت آموزه‌ای کاملاً بدون ابهام ندارد، معرفی نشانه‌های طبیعی توسط دکارت نزدیک‌ترین چیزی است که او به صورت‌بندی یک نظریه کامل از ادراک حسی داشت. توسل به نشانه های طبیعی معمولاً در ادبیات استعاری تلقی می شود. من استدلال می‌کنم که برعکس، بازسازی یک داستان علی برای تعامل مغز و ذهن در امتداد خطوط یک مدل معنایی مبتنی بر شناسایی دکارت از رویدادهای عصبی با نشانه‌های طبیعی امکان‌پذیر است. یک مدل علّی- معنایی به عنوان یک قرائت خیرخواهانه و قابل قبول ظاهر می شود که ذهن را به عنوان یک مفسر فعال آشکار می کند. سوم، با توجه به تز فعالیت ذهنی، من توسل دیرهنگام دکارت به ذاتی بودن همه ایده ها (به ویژه در نظرات در مورد یک صفحه گسترده معین) را به عنوان راهبردی برای توضیح نوعی محتوای بازنمایی مورد نیاز برای ایده های حسی خواندم که در عین حال تولید شده توسط ذهن، با ایده های ذاتی پارادایمیک او متفاوت است. من به دکارت کمک می کنم تا ببیند چگونه مقوله فطری بودن فعالیت ذهنی را در یک نظریه علی-معنایی به تصویر می کشد. چهارم، در جریان این استدلال و برای حمایت بیشتر، به نقش تمایز بین کیفیات اولیه و ثانویه در نظریه دکارت می پردازم. من به اعتراضی فراگیر می پردازم که ناشی از ارتباط ادعایی او از ادراک کیفیات اولیه با عقل است. هدف این تفسیر، با ارزیابی مجدد دیدگاه‌های دکارت در مورد فعالیت ذهنی، توصیفی شفاف از ادراک حسی است که فراتر از عقل‌گرایی سفت و سختی است که اغلب به او نسبت داده می‌شود.
چرخش دین شناسانه دکارت: عقل، اراده و فضیلت در نوشته های بعدی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Noa Naaman-Zauderer
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
درس کارل اشمیت: چهار فصل در مورد تمایز بین الهیات سیاسی و فلسفه سیاسی، نسخه تفصیلی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Heinrich Meier
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
The University Of Chicago Press ,
چگونه قلب عضله شد: از رنه دکارت تا نیکلاس استنو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alex Benjamin Shillito
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به ضربان قلب و سیستم های فلسفه طبیعی می پردازد که در قرن هفدهم برای توضیح آن استفاده شد. بنابراین، من در دو حوزه توضیح کار می کنم. حوزه اول فیزیولوژی است که در آن ویلیام هاروی حرکات سیستولیک و دیاستولیک قلب را به درستی ترتیب داد، در حالی که رنه دکارت به اشتباه آنها را معکوس کرد. با نگاهی به مدل‌های فیزیولوژیکی کامل‌تر هاروی و دکارت، مناقشه‌ای را که از روایت‌های متفاوت آنها سرچشمه می‌گیرد، بازنگری می‌کنم. حوزه دوم، محل اتصال فیزیک و متافیزیک است که نشان دهنده چارچوب های فلسفه طبیعی در پشت فیزیولوژی است. من استدلال می کنم که فیزیولوژی هاروی درست بود در حالی که اصول پشتیبان او "اشتباه" بود، و فیزیولوژی دکارت نادرست بود در حالی که اصول حمایت کننده او "درست" بود. بنابراین، تز من این است که هاروی «درست» بود، اما شاید به دلایل نادرست، در حالی که دکارت «اشتباه» بود، اما شاید به دلایل درست. البته این قضاوت از منظر معاصر صورت می گیرد. با استفاده از رویکرد زمینه‌گرایانه به تاریخ، هدف من این است که نشان دهم چگونه اختلاف بین هاروی و دکارت در نیکلاس استنو، زمانی که او کشف کرد که قلب یک ماهیچه است، حل شد.
ماشین جانور دکارت، تصحیح لایبنیتس و نفوذ مذهبی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John Voelpel
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : توصیف رنه دکارت در سال 1637 «ماشین بیته» از حیوانات غیرانسانی به تقویت طبقه بندی متفاوت حیوانات غیرانسانی و حیوانات انسانی در پیدایش 1:26 و 1:28 کمک کرده است. این توصیف در اولین نوشته مهم منتشر شده دکارت، گفتمان روش، ظاهر شد، و می‌توان آن را در این ایده خلاصه کرد که حیوانات غیرانسان مانند ماشین هستند. مانند حیوانات انسان افکار، عقل یا روح نداشته باشند. و بنابراین نمی توان آن را با انسان ها دسته بندی کرد. و در نتیجه درد یا برخی از احساسات دیگر را تجربه نکنید. این توصیف هدف اصلی اخلاق محیطی - گسترش ملاحظات اخلاقی فراتر از حیوانات انسانی - را مختل کرده است و از این استدلال حمایت می‌کند که نه تنها حیوان غیرانسان، بلکه بقیه طبیعت نیز فقط ارزش/ارزش ابزاری دارند. همانطور که در سطح جهانی شناخته شده است، گوتفرید ویلهلم لایب نیتس، تنها چند دهه پس از مرگ دکارت، با این استدلال که موناد لایبنیتس، با قدرت فعالش، اساس، حداقل، همه زندگی را تشکیل می دهد، با دوگانه انگاری دکارت مخالفت کرد. این استدلال باید به این نتیجه برسد که حیوانات غیرانسانی و انسانی لزوماً به طور جمعی طبقه بندی می شوند، درست همانطور که چارلز داروین بعدها استدلال کرد. در واقع، وقتی نوشته‌های دکارت و میشل دو مونتنی بررسی می‌شود، آشکار می‌شود که دکارت هرگز شخصیت‌پردازی ماشینی بی‌تفاوت خود را باور نکرد، بلکه آن را نه تنها برای رسیدن به اهداف فلسفی، بلکه برای اهداف تشریحی و فیزیولوژیکی خود پذیرفت. از نظر فلسفی، دکارت به شک و تردید مونتنی و استفاده او از نمونه های حیوانی غیرانسانی برای بی اعتبار کردن عقل انسانی پاسخ می داد. همچنین، دکارت بخش عمده ای از حداقل بیست و دو سال آخر زندگی پنجاه و چهار ساله خود را صرف کالبد شکافی حیوانات غیرانسانی کرد. در نهایت، نقشی که سیاست ها و سیاست های نهادهای مسیحی در این امور ایفا کردند، از اهمیت اولیه برخوردار است. سیاست‌ها و سیاست‌های مشابه نهادهای مسیحی از آن زمان تاکنون نقش مهمی در طبقه‌بندی مستمر، نامعقول و نامتجانس حیوانات انسانی و حیوانات غیرانسانی ایفا کرده و دارند. به نظر می‌رسد که فلسفه تنها رشته‌ای است که اگر بخواهد، می‌تواند با آن شخصیت پردازی مخالفت کند.
از شی به دیگری: الگوهای اجتماعی پس از ایده آلیسم در گادامر، لویناس، روزنزویگ و بونهوفر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christopher J. King
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه شرحی از روش‌های مختلفی ارائه می‌کند که در آن مدل‌های به‌طور فرضی ایده‌آلیستی و استعلایی اجتماعی، که رابطه سوژه با سایر انسان‌ها را در شناخت خود موضوع پایه‌گذاری می‌کردند، رد و جایگزین شدند. کنار گذاشتن این گزارش منجر به مدل‌های متنوعی از اجتماعی شد که از سوژه به‌عنوان زمینه‌ی اجتماعی بودن فاصله گرفتند و زمینه‌هایی را خارج از موضوع مطرح کردند. هانس گئورگ گادامر، امانوئل لویناس، فرانتس روزنزوایگ و دیتریش بونهوفر مواضع بدیلی را در طول طیفی از مدل‌های اجتماعی نشان می‌دهند که مفهوم ایده‌آلیستی اجتماعی را رد می‌کنند. برهان محوری این رساله مدعی است که پاسخ‌ها به ایده‌آلیسم و مدل‌های استعلایی جامعه‌گرایی در نهایت به یک هستی‌شناسی ناکافی ایراد می‌گیرند که اجتماعی بودن (و همچنین تمام واقعیت) را در شناخت سوژه قرار می‌دهد. هستی شناسی مدل استعلایی موضوع را در ابتدا بی ارتباط با موضوعات دیگر قرار می دهد، به طوری که اولین حرکت در ارتباط آنها با یکدیگر باید معرفت شناختی باشد. رابطه اجتماعی مبتنی بر درک شناختی سوژه است. هر یک از متفکرانی که من بررسی می‌کنم، این مسئله را مشکل اصلی ایده‌آلیسم معرفی می‌کنند. با این حال، راه حل آنها برای این مشکل متفاوت است. راه‌حل‌های متفاوت گادامر، لویناس، روزنزوایگ و بونهوفر را می‌توان به‌عنوان اشغال موقعیت‌های نمایندگی متفاوت در طول یک پیوستار شناسایی کرد که آن را «مقیاس زمینه‌های اجتماعی» نامید. آنچه من در اینجا ارائه می‌دهم توپوگرافی پاسخ‌ها به مدل ایده‌آلیستی اجتماعی است. زمینه هستی‌شناختی جامعه‌شناسی، به‌جای سوژه بودن، به‌عنوان موقعیت گفت‌وگو (گادامر)، چهره دیگری (لویناس)، یا وحی الهی (روزنزوایگ و بونهوفر) مطرح می‌شود. در هر یک از این مدل‌های جایگزین، می‌بینیم که سوژه به جای خودمختاری، مشروط است، جامعه‌پذیری از طریق زمانمندی و زبان وضع می‌شود، و جامعه‌گرایی اصولاً یک رابطه هنجاری است تا یک رابطه معرفت‌شناختی. پس داستانی که از تحلیل من بیرون می‌آید، توپوگرافی غنی‌تری از پاسخ‌ها به ایده‌آلیسم نسبت به آنچه که تاکنون ترسیم شده است، است. پاسخ‌هایی که توسط گادامر، لویناس، روزنزوایگ و بونهوفر ارائه می‌شوند، هر کدام یک هستی‌شناسی جایگزین را ارائه می‌کنند که هر مدل مناسبی از جامعه‌گرایی باید بر آن تکیه کند. در حالی که گزارش من از طیف پاسخ‌های هستی‌شناختی به جامعه‌گرایی ایده‌آلیستی ادعای جامعی ندارد، اما توپوگرافی بهتری از حوزه پاسخ‌ها نسبت به آنچه تاکنون در مطالعات مدل‌های اجتماعی در قرن بیستم ارائه شده بود، ارائه می‌دهد. در نهایت، این پایان نامه مرکزیت ارائه یک هستی شناسی جایگزین برای ایده آلیسم را در این پروژه ها نشان می دهد. به دور از رد کلی هستی‌شناسی یا صرفاً ارائه بازنگری‌های اخلاقی در نظم اجتماعی موجود، هر یک از چهره‌هایی که در این مطالعه بررسی می‌کنم، با بیان دیدگاه هستی‌شناختی تازه‌ای که می‌تواند از زندگی اجتماعی حمایت کند، زمینه‌ی اجتماعی بودن را به‌طور بنیادی بازبینی می‌کند.
پاسخي بر اشكالات فيزيكاليست‌ها به دكارت درباره رابطه ذهن و بدن (براساس مباني حكمت متعاليه)
نویسنده:
مصطفي ايزدي يزدان‌آبادي ، محمود نمازي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله رابطه ذهن و بدن، همواره يکي از مسائل بحث‌برانگيز در تاريخ فلسفه بوده است. در فلسفه غرب، دکارت که تمايزي کامل بين نفس و بدن قرار داد، نتوانست از عهده تبيين رابطه نفس و بدن برآيد. در همان زمان اشکالاتي به نظريه وي وارد شد. به‌خاطر همين اشکالات، مکتب توازي‌گرايي پديد آمد و سرانجام در قرن بيستم، فيلسوفان ذهن به‌خاطر عدم تبيين از رابطه نفس و بدن، تجرد نفس را منکر شدند. افزون‌براين، با وجود انکار نفس توسط فيزيکاليست‌ها و تلاش آن‌ها مبني بر تبيين رابطه مادي حالات ذهني و بدن، حتي نتوانستند تبيين مقبولي از رابطه مادي حالات ذهني و بدن ارائه دهند و در نتيجه، اين مسئله حل‌ناشده باقي ماند. اما ملاصدرا برابر اصول اساسي و بنيادين فلسفه‌اش - اصالت وجود و تشکيک وجود- توانست تبيين مقبولي از رابطه نفس و بدن ارائه دهد که برپايه آن، نفس و بدن دو مرتبه از يک وجود واحد هستند و بدن با حرکت جوهري توانسته به مرحله تجرد دست يابد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 25
مبانی پارادایمی عقلانیت فلسفی در فلسفه دکارت و صدرا
نویسنده:
محمدحنیف طاهری ، حامد جلالی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این جُستار، مبانی پارادایمی «عقلانیت فلسفی» در فلسفه دکارت و ملاصدرا را می‌پژوهد. منظور از عقلانیت فلسفی، چشم‌انداز عقلانی نسبت به تحلیل فلسفی مسائل بنیادینِ هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، روش‌شناسی و انسان‌شناسی است که مبتنی بر روش، اصول و پیش‌فرض‌های خاص است. دکارت پدر فلسفه جدید است و عقلانیت مدرنِ به‌معنای خاص آن، میراث فلسفه اوست. صدرا پایه‌گذار «حکمت متعالیه» است که امروزه از مهم‌ترین مکاتب فلسفۀ اسلامی به‌شمار می‌رود. تحلیل بنیادهای عقلانیت فلسفی، محور پارادایم فلسفیِ هردو فیلسوف بنیانگذارِ هم‌عصر، اما با رویکردهای متفاوت است. دکارت عقل‌جزئی (راسیونل) را مبنای عقلیِ فلسفه‌اش قرار داد، صدرا، پارادایم فلسفیِ خود را بر پایه عقل ‌کلی (شهودی) بنا کرد. «عقلانیت فلسفی» دکارت که ابزاری، عرفی و مفهومی است، متمرکز بر امور جزئی است و دستاورد آن، اپیستمولوژی، طبیعت‌گرایی، تجددگرایی و عقلانیت خودبنیاد است. «عقلانیت فلسفی» صدرا که کلی، شهودی و مبتنی بر وحی است، اولویت‌اش متافیزیک، تئولوژی و عقلانیت خدابنیاد است. «کوگیتو»، بنیاد «عقلانیت عُرفیِ» دکارت و «اصالت‌الوجود»، بنیاد «عقلانیت قُدسیِ» صدرا است. این دو نوع عقلانیت، از نظر روش، معنا، هدف و غایت، دلالت‌های خود را دارند؛ چون دارای بنیادها، پیش‌فرض‌ها و ویژگی‌های خاص هستند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 110
الهیات سیاسی: چهار فصل در مفهوم حاکمیت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Carl Schmitt (کارل اشمیت)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University Of Chicago Press ,
چکیده :
ترجمه ماشینی: الهیات سیاسی که در هیاهوی شدید سیاسی و فکری سال های اولیه جمهوری وایمار نوشته شده است، نظریه متمایز حاکمیت را توسعه می دهد که کارل اشمیت را به یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین نظریه پردازان سیاسی قرن بیستم تبدیل کرد. تمرکز بر روابط بین رهبری سیاسی. اشمیت در کتاب الهیات سیاسی، هنجارهای نظم قانونی و وضعیت اضطراری سیاسی استدلال می کند که نظم حقوقی در نهایت بر تصمیمات حاکم استوار است. به عقیده اشمیت، تنها حاکمیت می تواند نیازهای یک زمان «استثنایی» را برآورده کند و از نظم قانونی فراتر رود تا نظم دوباره برقرار شود. اشمیت با متقاعد شدن به اینکه دولت توسط امکان همیشگی درگیری اداره می شود، نظریه می دهد که دولت فقط برای حفظ یکپارچگی خود به منظور تضمین نظم و ثبات وجود دارد. اشمیت با پیشنهاد این که همه مفاهیم اندیشه سیاسی مدرن، مفاهیم الهیاتی سکولار شده هستند، الهیات سیاسی را با نقد لیبرالیسم و ​​تلاش آن برای سیاست زدایی اندیشه سیاسی با اجتناب از تصمیم گیری های اساسی سیاسی به پایان می رساند.
درباره اگو و خدا: پرسش‌های دکارتی بیشتر [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Jean-Luc Marion (ژان لوک ماریون)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: ژان لوک ماریون در این جدیدترین مطالعات مهم خود در مورد دکارت، مقالاتی را درباره موضوعات ایگو و خدا گرد هم می آورد که بیشتر آنها قبلاً به زبان انگلیسی در دسترس نبودند. این کتاب بیش از هر اثر دیگری از ماریون، پیوند عمیق بین دغدغه‌های پدیدارشناختی او و نوشته‌هایش درباره دکارت را نشان می‌دهد. رهایی خدا و خود از تنگناهای متافیزیک اصول اساسی کار الهیاتی و پدیدارشناختی ماریون است. این کتاب همان موضوعات را در فلسفه دکارت برجسته می کند. در قسمت اول (درباره ایگو)، ماریون به بررسی دگرگونی ایگوی دکارتی می پردازد و استدلال می کند که آن چنان که اغلب تصور می شد منفرد نیست، و نشان می دهد که چگونه نوشته های دکارت خود با گفت و گو تنظیم شده اند. او وضعیت «قاعده حقیقت» را در مدیتیشن ها توضیح می دهد، از یک سو نشان می دهد که چگونه استدلال دکارت دایره ای نیست، از سوی دیگر نشان می دهد که پاسکال چگونه به دکارت پاسخ می دهد و آن را تغییر می دهد. او همچنین وضعیت دوسوگرای مفهوم جوهر را در دکارت با بازگشت به ریشه های آن در فلسفه سوارز روشن می کند. در قسمت دوم (درباره خدا)، ماریون به تز مهم دکارتی در مورد خلق حقایق ابدی باز می گردد و آن را در چارچوب ادعاهای متفکران پیشین قرار می دهد و زوال آن را در فلسفه های پس از دکارت نشان می دهد. این مطالعه با ترسیم دقیق مفهوم causa sui و بررسی دقیق ایده خدا در اندیشه قرن هفدهم پایان می یابد.
  • تعداد رکورد ها : 1420