جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4215
نظریه ولایت عمومی مومنان در اندیشه سیاسی علامه سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین طالبیان استاد راهنما: محمدصادق نصرت پناه استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت همواره در کتب فقه و کلام شیعی یکی از مهم‌ترین اصول اساسی دین اسلام شمرده شده است و برای آن معانی و سطوح گوناگونی ذکر کرده‌اند که یکی از آنها ولایت سیاسی است. آنچه که در میان علمای شیعه رایج است، تنها سطح محدودی از ولایت است که در زمان غیبت به افراد خاصی تفویض شده است. اما نظریه ولایت عمومی مؤمنان که ابتکار علامه طباطبایی و برآمده از نصوص و خطابات قرآنی و ادله عقلایی می‌باشد، با مبانی حکمی خاص ایشان، سطح دیگری از ولایت را نه صرفاً برای فقها بلکه برای عموم مؤمنان قائل می‌شود. این نظریه معتقد است که با اثبات ولایت عمومی مؤمنان بسیاری از گره‌های حکومتی و غیرحکومتی زندگی اجتماعی مؤمنین حل شده و از جمله الزامات تشکیل یک حکومت دینی، پایبندی به کارکردهای این نظریه است. از مهمترین مبانی استفاده شده در استخراج این نظریه، ابرنظریه استخدام و نظریه ادراکات اعتباری می باشند. این پژوهش در سه سطح مبانی، ادله و الزامات، به تبیین نظریه سیاسی اجتماعی علامه طباطبایی درباره ولایت عمومی مؤمنان پرداخته و از سنخ پژوهش‌های بنیادی است. روش انجام این پژوهش استخراج تفسیری متن محور است.
کرامت انسان در قرآن و عهدین با محوریت نظرات علامه طباطبایی و جیوانی پیکو دلا میراندولا
نویسنده:
پدیدآور: ذکرالله شیخ عبد القادر استاد راهنما: مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله کرامت انسان یکی از مسائل اساسی مهم است که اهمیت آن در این است که یکی از مبانی واصول فکری وفلسفی است که مبانی مختلف وقوانین وسایر حقوقی که زندگی وجامعه انسان را تنظیم می کند، بر آن بنا شده است مراد از کرامت صفتی است که انسان به عنوان انسان از آن برخوردار است یا این که خداوند متعال به ذات انسان عنایت کرده و او را به آنچه منحصر به اوست و در سایر موجودات جهان یافت نمی شود، اختصاص داده است. بر این اساس، این رساله با رویکردی تحلیلی، توصیفی و روش تطبیقی، در صدد است تا به این موارد بپردازد: 1_ مبادی و مبانی کرامت انسانی در قرآن کریم و عهدین 2- وجود کرامت انسانی و حقیقت آن در قرآن و عهدین. 3 - عوامل و موانع کرامت انسان در قرآن و عهدین با تمرکز بر دیدگاه علامه طباطبایی و جیوانی پیکو دلا میراندولا در تبیین این موضوعات. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که قرآن کریم و عهدین در اصل مسئله کرامت انسان تفاوتی با هم ندارند، یعنی در این که انسان از بقیه مخلوقات در آفرینش، شکل و شمایل و مقام و منزلت متمایز می شود، تفاوتی ندارند. و اینکه خداوند متعال به او استعدادها و توانایی ها داده و سخت ترین کارها را به او محول کرده است که آن چیزی است که او را واجد مقام والا و منزلت واقعی می کند که در انتظارش است اما تفاوت در نحوه تبیین این موضوع است که باعث شده تا امروز در جهان شاهد از بین رفتن کرامت انسانی باشیم.
بررسی و تحلیل سنت هدایت ایصالی از منظر قرآن کریم وحدیث با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی
نویسنده:
پدیدآور: مریم سلماسی استاد راهنما: محمد رنجبر حسینی استاد مشاور: هادی حجت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی تردید انسان برای دستیابی به سعادت و کمال نیازمند هدایت الهی می باشد و هدایت الهی یکی از سنتهای الهی است. هدایت در لغت به معنای ارشاد و دلالت بر شیء و نیز ارشاد و راهنمایی و نشان دادن راه با لطف و مدارا و مهربانی، و همینطور تعیین کمال مناسب یک شی ء و راه رسیدن به آن می باشد. سنن الهی قوانین ثابت و روشهایی هستند که خداوند جهت تدبیر و اداره ی امور انسانها و جهان هستی به کار می گیرد. سنتهای الهی را می توان در دو گروه سنتهای مطلق و سنت های مقید تقسیم بندی نمود. در این میان سنت هدایت عبارت است از اینکه پروردگار متعال هر موجودی را که آفریده است، به سوی کمال وجودیش راهنمایی کرده است. هدایت الهی از نظر کیفیت و چگونگی به دو دسته تقسم می شود: هدایت تکوینی(قوانین ثابت و کلی حاکم برهستی که از طرف خداوند در نهاد تمام موجودات عالم به صورت غریزی و غیر اختیاری به ودیعه نهاده شده است: «رَبُّنَا الَّذِی اَعطی کُلَّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدَی» (سوره طه: آیه5) و هدایت تشریعی (قوانین الهی در قالب امر و نهی که از طریق ارسال رسل و انزال کتب به انسانها می رسد و انسان با استفاده از عقل و با اختیار خود وبه صورت آگاهانه اقدام به پذیرش یا عدم پذیرش آنها می کند: «هُوَ الَّذِی اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی...» سوره توبه: آیه 33، سوره فتح: آیه 28 ). سنت هدایت ایصالی(وصولی) یکی از سنتهای مقید است که خاص مومنان و جامعه ایمانی می باشد و مشروط به عملکردهای مؤمنان است. افراد مؤمن با بهره گیری از هدایت تکوینی از طریق استفاده ی صحیح از نور عقل و فطرت وبا اختیار خویش، هدایت تشریعی پیامبران الهی را لبیک می گویند و پروردگار متعال در پاسداشت ایمان و عمل صالح ایشان،آنها را مشمول دریافت هدایت ایصالی خویش می گرداند و می فرماید: «اِنَّ الذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ یَهدیهِم رَبُّهُم بِاِیمانِهِم...» (سوره یونس: آیه 9) بنابر این خداوند متعال طبق سنت هدایت ایصالی علاوه برنشان دادن مسیر حق و باطل، با سبب سازی و عنایت و مراقبت خاص از مؤمن، مسیر ایصال به مطلوب را برایش هموار می فرماید و او را به سرمنزل مقصود می رساند. باید به این نکته توجه داشت که مراد از واژه ی هدایت در مورد وصول کفار به آتش دوزخ درآیات قرآن کریم در معنای دلالت ایشان به دوزخ به کار رفته است و اصلا در مفهوم هدایت ایصالی نمی باشد: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقًا.إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا» (سوره نساء: آیات168-169) چرا که اضلال اولیه و ابتدایی در مورد هیچ یک از انسانها توسط خداوند صورت نمی گیرد اما در صورتی که بشر، هدایت ابتدایی را نپذیرد و با اختیار خود پای در مسیر اضلال گذارد خداوند متعال با سنتهایی چون امداد و استدراج روز به روز بر اضلال او می افزاید و او را دچار اضلال ثانویه و به عبارتی اضلال کیفری می گرداند که نقطه ی مقابل هدایت ایصالی (هدایت پاداشی) است. علامه طباطبایی (ره) از مفسران معاصر در آثار خود خصوصا تفسیر المیزان ذیل آیات مربوط به سنت هدایت الهی نکات ارزشمندی را بیان نموده اند که می طلبد به دیدگاه ایشان بر موضوع هدایت ایصالی به صورت منظومه وار نگریست؛ زیرا هدایت ایصالی دارای یک ماهیت، فرایند شکل گیری، مصادیق است و می تواند آثار فردی و اجتماعی داشته باشد. بدیهی است که موانع معرفتی و رفتاری می تواند راه این هدایت را ببندد. لذا در این پژوهش پس از بیان مفاهیم و معانی لغوی و اصطلاحی هدایت و انواع آن، ابتدا ماهیت و فرآیند هدایت ایصالی را از منظر قرآن و حدیث با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی خواهیم کرد و سپس به بیان مشمولان هدایت ایصالی و مصادیق آن می پردازیم. در ادامه به آثار و پیامدهای هدایت ایصالی از جنبه ی فردی و اجتماعی خواهیم پرداخت و موانع بهره مندی از هدایت ایصالی را بیان می کنیم.
نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی از دیدگاه علامه طباطبایی، آقای جوادی آملی وامام فخر رازی
نویسنده:
پدیدآور: سمیه شاهکوچکی استاد راهنما: مجید صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رخدادهای جهان را می‌توان ازآن جهت که بشر از آن بهره‌مند یا متضرر می‌شود به دو دسته خیرات و شرور تقسیم کرد. مسئله شر یکی از موانع مهم برای توجیه اعتقاد به خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق است که فیلسوفان درمورد آن نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند. از نظر قرآن و روایات عقاید، اخلاق یا اعمال ناشایست انسان‌هاست که منجر به حوادث ناگوار طبیعی و اجتماعی می‌گردد. برای فلسفه این شرور می‌توان علل مختلفی همچون تأدیب، ارتقاءدرجه و ....بیان نمود. هدف از انتخاب این موضوع بررسی دیدگاه فخر رازی به عنوان یک اشعری مسلک با علامه طباطبایی و آقای جوادی آملی است؛ زیرا ایشان در باب نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی، خداوند رافاعل شرور معرفی می‌کند و معتقد است که خداوند افعال را می‌آفریند و انسان آن را کسب می‌کند در حالی که علامه طباطبایی وآقای جوادی آملی بر این عقیده اند که انسان با اراده و اختیار خود مرتکب این معاصی و گناهان می‌شود و عاملی برای ایجاد شرور طبیعی در عالم می‌گردد. ما قصد داریم در این نوشتاردر حد بضاعت با چند دلیل فلسفی و با الهام از آیاتی همچون آیه 11 سوره رعد، 53 انفال، 41 روم و آیات دیگری از کتاب الهی، همچنین بیان روایاتی در این باب به تبیین و تحلیل درست این مسئله بپردازیم وراهکاری که قران و سنت برای رهایی از این شرور رابیان نموده معرفی کنیم. این پایان‌نامه به روش توصیفی، تحلیلی و مسئله محور و به روش کتابخوانی جمع‌آوری شده است.
تبیین آموزه لاجبر و لاتفویض بل امرُبین الامرین از دیدگاه چهارمتکلم معاصر شیعه علامه محمدحسین طباطبایی،شهید مرتضی مطهری،علامه محمدتقی جعفری،علامه محمدتقی مصباح یزدی
نویسنده:
پدیدآور: بهروز قربانی استاد راهنما: حسین اترک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بحث درباره محدوده قدرت انسان همواره یکی از دغدغه های اندیشمندان ادیان الهی بوده است. در سنت اسلامی نیز بحث بر سر میزان قدرت انسان نظریات مختلفی را در بین عالمان مطرح ساخت. چنانکه برخی با استناد به نصوص دینی الهی به ویژه قرآن جانب اختیار، برخی جبر و عده ای نظریه دیگری با عنوان «کسب» را بیان نمودند. ائمه شیعه به عنوان مفسران متن قرآن و مرجع دیگر اندیشه های شیعیان پس از قرآن، آموزه «لاجبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین» را به عنوان مرامنامه شیعه در تنازع بین جبر و اختیار معرفی نمودند که به ویژه در کلام امام ششم شیعیان امام جعفر صادق آمده است. آموزه «لاجبر و لاتفویض» می کوشد تا موضع میانه جبر و اختیاررا برگزیند. به گونه ای که آدمی در عین اینکه در اعمالش مختار است در عین حال و در هر آن و لحظه وابسته به خداوند است و خداوند هر زمان که بخواهد می توان قدرت و اختیار را از او بگیرد و به موجودی بدون هرگونه قدرت و اختیار بدل کند. این پایان نامه می کوشد تا دیدگاه ها ی چهار تن از عالمان معاصر و ایرانی شیعه را دراین آموزه بررسی نماید. این دانشمندان شامل علامه محمدحسین طباطبایی(1281- 1360ش)، شهید مرتضی مطهری(1298- 1358ش)، علامه محمدتقی جعفری(1302- 1377ش) و استاد محمدتقی مصباح یزدی(1313- 1399ش) می شود. آنها دارای تألیفات متعدد در علوم مختلف اسلامی از جمله، تفسیر قرآن، فلسفه، کلام و عرفان اسلامی هستند. از طرفی دیگر، شاید در سده اخیر بیشترین تلاش را در جهت تبیین و دفاع از اندیشه های شیعه داشته اند. به طور خلاصه می توان گفت این اندیشمندان بنا به رویکردهای معرفتی شان به جستجو و بحث در این باره پرداخته اند. چنانکه برای نمونه علامه مصباح و علامه طباطبایی رویکرد فلسفی به این مسأله داشته اند و شهید مطهری و علامه جعفری به ترتیب رویکرد کلامی و عرفانی در این باره اتخاذ کرده اند. این پایان نامه پنج فصل دارد. در فصل نخست مباحث واژگانی حوزه جبر و اختیار آمده است. افزون بر این، اندیشه های معارض هم معرفی و بررسی شده اند. در فصل های دوم تا چهارم به ترتیب و با توجه به تقدم و تأخر تاریخی این چهار دانشمند بزرگ شیعی، اندیشه های آنها درباره جبر و اختیار تبیین و بررسی شده است. در بخش نتیجه گیری نیز خلاصه ای از دیدگاه های این بزرگان و رویکرد آنها در جبرو اختیار آمده است.
نقد مبانی انسان شناختی جداانگاری معنویت از دین با تأکید بر آثار علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: عاطفه قاضی زاهدی استاد راهنما: علی عسگری یزدی استاد راهنما: حسین رهنمایی استاد مشاور: سید احمد غفاری قره باغ استاد مشاور: سیدمحمدرضا موسوی فراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معنویت با عنوان عام «فراروی از چارچوب زندگی روزمره» یکی از موضوعات مورد توجه مکاتب معاصر است که در دهه‌های اخیر، اقبال فراوانی به آن شده است. جریان جداانگای معنویت از دین با شعار معنوی هستم اما دینی نه، رویکردی است که برای پاسخگویی به نیاز معنوی انسان مدرن و عصر جدید، در رقابت با ادیان نهادینه و سنتی شکل گرفته و دین و کاربردهایش را کمرنگ نموده است. مبانی و نظام اعتقادی این جریان را می‌بایست در بسترها و زمینه‌هایی جست و جو کرد که این رویکردهای معنوی از آنها نشأت گرفته‌اند. از آنجایی که بررسی مبانی هر دیدگاه در ارزیابی نظری و کارایی عملی آن تأثیری به سزا دارد، این تحقیق در صدد است تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد انتقادی، مبانی انسان‌شناختی جداانگاری معنویت از دین را ذیل سه عنوان اومانیسم، فردگرایی و آزادی نقد و بررسی کند. در این راستا بر آراء و نظرات علامه طباطبایی که از شارحان مکتب صدرا و مفسر آیات قرآن است، تأکید و استفاده می‌شود. هریک از این مبانی ذکر شده، پیامدهایی را نیز در معنویت‌گرایی نوین به دنبال دارند. اصلی‌ترین مبنا در رویکرد جداانگاری معنویت از دین اومانیسم است که ریشه در نگرش مونیستی داشته و ابتنای معنویت نوین بر آن لوازمی چون خودالوهیتی، خودشیفتگی، تغییر در نظام ارزش‌شناسی و نگرش نجات‌شناسی و نفی عالم غیب به عنوان عالمی مستقل را در پی دارد. طبق آراء علامه طباطبایی مهمترین نقد وارد بر اومانیسم، فهم نادرست جداانگاران معنویت از دین، از جایگاه وجودی انسان و غفلت از ساحت مجرد انسان است. ساحتی که حیات معنوی انسان در گرو توجه به آن است. مبنای فردگرایی نیز ملازم با اموری چون سوبژکتیویسم، خودآیینی و خودخواهی، برابری‌طلبی و نسبیت ارزش‌ها، نفی اشتراک مقصد معنوی، نفی رضایت خاطر و نادیده انگاشتن نقش نهادهای اجتماعی است. در مقابل علامه با تکیه بر معارف وحیانی انسان، را دارای فطرتی الهی می‌داند که مهم‌ترین رهنما برای زندگی معنوی انسان است. آزادی‌طلبی سومین مبنا از مبانی جداانگاری معنویت از دین است که ریشه در تفرد اومانیستی دارد و نسبیت ارزش‌ها و از بین رفتن اخلاق انسانی، تبدیل شدن آزادی به هدف فی نفسه و حق‌گرایی از جمله مهم‌ترین پیامدهای آن است. در مقابل علامه آزادی را ابزاری برای رسیدن به آزادگی و زندگی معنوی می‌داند که فی نفسه هدف و ارزش نیست.
روش تفسیر قرآن به قرآن از منظر علامه طباطبائی و عبدالکریم خطیب (پژوهش تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: اسفار فائق مجید الجعیفری استاد راهنما: محمدرضا حاجی‌اسماعیلی استاد مشاور: علی بنائیان اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از روش های تفسیر قرآن در عصر حاضر «تفسیر قرآن به قرآن» است. این روش ریشه در روش تفسیری معصومان دارد. در فرآیند تفسیر و تحولات آن، قرن چهاردهم از امتیاز و جایگاه ارزشمندی برخوردار است؛ زیرا با گسترش نهضت تفسیر و دگرگونی گسترده آن در ابعاد مختلف، زمینه رشد و پویایی شیوه تفسیر قرآن در سطح وسیعی فراهم شد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، مقایسه ای بین دو تفسیر «التفسیر القرآنی للقرآن» از عبدالکریم الخطیب و «المیزان فی تفسیر القرآن» از علامه الطباطبایی انجام داده است است. از آنجایی که این دو مفسر تفسیر خود را بر اساس روش شناسی قرآن در قرآن نگاشته اند، هدف پژوهش، مقایسه و تحلیل شیوه تفسیری آنان در استفاده از این روش است. در پایان این پژوهش، محقق به مجموعه ای از مبانی مختلف این دو مفسر در روش تفسیر قرآن به قرآن دست یافت. استفاده از آیات قرآن و استناد به سیاق آیات، استفاده از روایات و سخنان مفسران و نقد آنها، تکیه بر شواهد عقلی، استفاده از علوم مختلف از جمله علوم فلسفی یا تجربی یا غیر آن از جمله این روشهاست. این پژوهش در نحوه استفاده از این روش ها تفاوت ها و شباهت هایی را بین این دو تفسیر کشف کرد. به طوری که هرچند هر دو مفسر در تفسیر خود از بیشتر این روش‌ها استفاده کرده‌اند، اما نحوه کاربرد آنها متفاوت است. به عنوان نمونه علامه طباطبایی در مواجهه با روایات و اقوال مختلف، نظرات مختلفی را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می دهد، اما عبدالکریم الخطیب روش تفسیری خود را بر تدبر و توجه به آیات قرآن بنا می کند و چندان توجهی به نقد روایات یا اقوال مفسران ندارد.
بررسی امکان بازتعریف هانا آرنت از شر اخلاقی برپایه مفهوم ابتذال، در چارچوب نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا روحانی استاد راهنما: صبورا حاجی علی اورک پور استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم شر اخلاقی در طول تاریخ بشر و تاریخ فکر همواره مورد توجه بوده‌است. اندیشمندان به تعاریف مختلفی در این زمینه پرداخته‌اند. در این میان هانا آرنت به مفهوم شر به طور ویژه‌ای توجه داشته، او ابتدا به مفهوم شر بنیادی پرداخته و پس از آن در جریان محاکمه آیشمن با نوع جدیدی از شر مواجه شد که پدیده‌ای نو در قرن بیستم بود. آرنت آن را ابتذال شر نامید. او در جریان گزارش این محاکمه، با قاطعیت بر اعمال متهم تمرکز کرده و مقهور جو نشد. او کوشید احساسات خود را مهار کرده و با نگاهی پدیدارشناسانه به تبیین نظر خود بپردازد. ضرورت پرداختن به این موضوع از آن جهت مشخص می‌شود که مساله شر همواره از مسائل بنیادی در حوزه فلسفه اخلاق اسلامی نیز بوده‌است و به نظر می‌رسد تنها بستر مناسب برای گذر از نگاه سنتی و ارتباط با تئوری آرنت، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی است. تلاش‌هایی که تاکنون در فضای فلسفه اخلاق اسلامی در تبیین این مفهوم صورت گرفته اغلب از فضای سنتی فراتر نرفته‌است، بنابراین برقراری این ارتباط می‌تواند بستر مناسبی برای ایجاد طرحی تازه در حوزه فلسفه اخلاق‌ باشد. از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در این زمینه صورت نگرفته-است؛ از اینرو امید است که پرداختن به این موضوع، ثمربخش واقع شود.
بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی
نویسنده:
پدیدآور: محمود درستی استاد راهنما: اکبر رهنما استاد مشاور: محسن فرمهینی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی کارل یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی می باشد. برای تبیین دیدگاه های این دو صاحبنظر در زمینه مبانی انسان شناسی ،ماهیت ،ویژگی ها و مراتب نفس از روش تحلیل مفهومی، شامل تفسیر مفهوم،مفهوم پردازی و ارزیابی مفهوم، استفاده شده است.همچنین برای تطبیق این دو دیدگاه و تشریح وجوه افتراق و اشتراک آنها از روش مطالعات تطبیقی (روش هشت مرحله ای فرامرز قرا ملکی) استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش نقادی دیدگاه یاسپرس را از نگاه علامه طباطبایی مورد نقد قرار داده ایم و در انتها با استفاده از روش استنتاج عملی پیش رونده و پس رونده ویلیام فرانکنا دلالت های تربیتی که شامل مبانی ،اهداف و اصول تربیتی است، را در پرتو مقایسه این دو دیدگاه به دست آورده ایم. دلالت های تربیتی به شرح ذیل است : مبانی تربیتی: 1.سعادت انسان دارای دوجه جسمانی و روحانی است.2. بین فطرت و آزادی در حقیقت جود انسان ،تنافی و تعارض وجود ندارد.3. مرگ و نیستی پایان حقیقت انسان نیست ، بلکه عوض کردن نشئه وجودی و تعالی بخشیدن به ظرفیت های وجودی آدمی است.4. نفس انسان امری است که قبل از دنیا و بعد از آن باقی است.5. بعد روحانی نسبت به بعد جسمانی دارای اصالت است.6.انسان موجودی اجتماعی بوده و با دیگران در ارتباط است . اهداف تربیتی :1.متربی باید به توحید در مرحله ی اعتقاد و عمل برسد. 2.متربی باید فطرت الهی خود را شکوفا کند. 3.متربی باید برای آگاهی از منشأ هستی و وجودی خویش نسبت به حقیقت مرگ آگاهی یابد. 4.متربی باید به شناخت نفس دست یابد. 5.متربی باید به پرورش بعد روحانی بپردازد. 6.متربیان باید با همدیگر ارتباط و همدلی داشته باشند. اصول تربیتی : 1. اصل توحید گرایی 2.اصل اصلاح موقعیت محیطی 3.اصل مرگ اندیشی 4.اصل گذر از ظاهر به باطن 5.اصل تزکیه نفس 6.اصل رعایت حقوق همدیگر یاسپرس و علامه طباطبایی گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند و از رویکرد و روش متفاوتی در مباحث مربوط به نفس استفاده کرده اند اما هردو بر ضرورت شناخت انسان تأکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس که بیانگر حقیقت انسان است ، اشاره داشته اند. این دو فیلسوف گرچه نفس انسان را حقیقتی سیال و همواره در حرکت و صیروت و مرتبه ای می دانند، اما نظر مشترکشان نشأت یافته از مبانی و علل متفاوتی است که یاسپرس بر اساس امکان استقبالی و وجود آزادی اگزیستنز و علامه بر اساس حرکت جوهری نفس به آن اصل رسیده اند. مراتبی که علامه برای نفس در نظر می گیرد با مراتبی که یاسپرس به آن معتقد است کاملاً از همدیگر متمایزند. علامه به وجود نفس قبل و بعد از دنیا نیز باور داشته و مراتبی هم سنخ بااین عوالم برای نفس در نظر می گیرد، ولی یاسپرس فقط به عالم دنیا توجه داشته و مراتبی هم که برای اگزیستنز در نظر می گیرد این جهانی است.
بازخوانی تحلیلی نظریه استخدام و لوازم اخلاقی آن در نظام فکری علامه طباطبایی بر اساس نقد نظریه خودگروی
نویسنده:
پدیدآور: مرتضی مطهری فریمانی استاد راهنما: حسین هوشنگی استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریات استخدام و خودگروی روان‌شناختی با وجود تفاوت خاستگاه، از نظر انسان‌شناختی قرابت زیادی دارند و طبیعتاً مشکلات مشابهی می‌آفرینند. اولین مشکل این است که هر دو دیدگاه، با فروکاستن تمام تمایلات انسان به تمایل به جلب منفعت شخصی تالی فاسد جبر را به دنبال دارند. دومین مشکل این نظریات این است که با نفی مطلوبیت ذاتی تمام امور غیر از منفعت شخصی، بسیاری از ارزش‌ها را بی‌اعتبار می‌کنند که این بی‌اعتبار شدن، از سه جهت قابل بررسی است که عبارت‌اند از تعارض با فهم عرفی، مشکلات روانی ـ وجودی و مشکلات عملی. این پژوهش بر آن است تا نشان دهد که با رجوع به نظام فکری علامه طباطبایی این مشکلات قابل رفع است. در گام اول، با پذیرش این باور که انسان موجودی مرکب از قوای مختلف است امیال انسان به بیش از یک میل واحد فروکاسته می‌شوند و بدین ترتیب مشکل جبر برطرف می‌شود. از سوی دیگر، علامه معتقد است که غایت نهایی انسان یا حداقل یکی از غایات او تقرب به خداوند است و از آنجا که خداوند کمال مطلق و جامع تمام ارزش‌هاست، مطلوبیت ذاتی بسیاری از ارزش‌های تأمین می‌شود. با این حال، این راه‌حل در قبال برخی ارزش‌های دینی و اخلاقی که ذاتا معطوف به دیگران هستند موفق نیست. برای حل این مشکل نیازمند آن هستیم که به نوعی وحدت میان خودگروی و دیگرگروی قائل شویم که این خود از دو جهت در تفکر علامه قابل پی‌گیری است. نخست از طریق این آموزه که من حقیقی هر انسانی خداوند است و دوم از طریق قاعده اتحاد عاقل و معقول که علامه به عنوان یک فیلسوف صدرایی به آن عقیده دارد. بدین ترتیب تقریری جامع از خودگروی روان‌شناختی مد نظر علامه ارائه می‌شود که فاقد مشکلات سایر تقریرهای این نظریه است.
  • تعداد رکورد ها : 4215