جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه و مثنوی از منظر نمادگرایی
نویسنده:
زهرا فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم‌ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته‌های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی‌مرگی بوده‌است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین‌ها و دین‌ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می‌تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره‌ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره‌ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته‌اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه‌ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن‌الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده‌است که: عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان‌های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون‌گرایانه نمود یافته‌است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه‌ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می‌گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده‌اند؛ هر چند نمی‌توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره‌ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.
نقد و تحلیل داستان‌های کودکان و نوجوانان با موضوع شخصیت‎های دینی (بین سال‌های 1380 تا 1385)
نویسنده:
نفیسه صادق‌پور معینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از انواع داستان، داستان تاریخی دینی است که در ادبيات هر ملتی، مملو از قهرمانانی است که هر یک در وجهی از شخصیّت خود، نمونه‌ای اعلی در میان مردم هستند و از این بابت، اسوه‌هایی مناسب برای تأثیرپذیری و سرمشق قرار گرفتن یا عبرت گیری کودکان و نوجوانان به شمار می‌روند. به همین سبب بررسی آثار روایی با بن‎مایه‌های داستانی- شامل حکایت، قصه، داستان و نمایشنامه- با محوریت شخصیّت‌های دینی برای کودکان و نوجوانان خلق شده، موضوع این تحقیق است. از آنجا که پس از انقلاب اسلامی و به‌خصوص در سال‌های اخیر، با توجه به سیاست‌های اتخاذ شده از سوی دولت، حجم این گونه آثار به طور چشمگیری زیاد شده است؛ به ناچار دوره‌ای 5 ساله -از 1380 تا 1385-انتخاب و آثاری که برای بار نخست بین این سال‌ها تألیف شده است، بررسی گردید. بدین منظور ابتدا تمامی آثار دینی کودک و نوجوان- با محوریت شخصیت‌های دینی- که برای نخستین بار در این سال‌ها به چاپ رسیده بود، بر اساس فهرست کانون پرورش فکری، استخراج شد که تعداد آن‌ها به 1220 کتاب رسید؛ از این تعداد، 478 کتاب مربوط به آثار داستانی است که 408 اثر تألیف(به زبان فارسی) و بقیه ترجمه بوده است. سپس طبقه‌بندی جدیدی از داستان‌های دینی کودک ارائه گرديد و با بررسی آثار در دو سطح ساختار و محتوا، کاستی‌های این آثار در بخش داستان‎پردازی و جذب مخاطب به دست آمد. برخی از نتایج به دست آمده به شرح زیر است: اکثر این آثار در اولي‎ترين اصول ظاهري كتاب آرايي حتي در بخش فهرست برگه نويسي و تنظيم شناسنامۀ کتاب دارای نقص هستند؛ به عنوان نمونه گروه سنی در اغلب این آثار درج نشده است. به علاوه در برخی از آن‎ها غلط‌های املایی و دستوری به چشم می‌خورد. نبودن تنوع موضوعی به‎خصوص در بخش داستان‌های قرآن و داستان‌های زندگی بزرگان؛ ناآگاهی مؤلف از علاقه‌مندی‌های مخاطب و متناسب نبودن موضوع داستان با گروه سنی مخاطب از دیگر کاستی-های این آثار محسوب می‌شود. استفاده از لحن و زبان نامأنوس به‎خصوص در ترجمۀ سخنان ائمه(ع)؛ استفاده از واژگان جدید و آیات و احادیث، بدون حرکت گذاری و ذکر معانی و استفاده از تصاویر نامناسب و نازیبا از جذابیت اغلب اين كتاب‌ها كاسته است.بررسي‌ها نشان مي‌دهد هدف اصلی مؤلفان از خلق این آثار، آشنا نمودن کودکان با سیره و اخلاق بزرگان دین و ارائۀ الگوهای رفتاری مناسب به این گروه‌های سنی بوده است، نه خلق يك سلسله آثار ادبي داستاني كه هدف خود را در لفافه بيان و القا می‌كنند و طبيعتاً تأثير عميق‎تري دارند. بیشترین الگوسازی‌هاي اين داستان‎ها مربوط به چهارده معصوم(ع) است و به ایمان، صداقت، صبر و مقاومت، عدالت، اطاعت نکردن از طاغوت و بخشندگی این بزرگان اشاره دارد.
بررسی ارکان جهان‌بینی تصوف در کشف‌المحجوب هجویری و رساله‌ی قشیریه
نویسنده:
اکرم نیکوکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آن جایی که متون عرفانی در ادبیات ما جایگاه ویژه ای دارند و در این میان آثار ارزشمندی چونرساله ی قشیریّه و کشف المحجوب هجویری ، از مهم ترین متون قرن چهارم و پنجم هجری به شمار می آیند. به خصوص رساله ی قشیریّه که منبع مهمّی در تدوین سایر کتب از جمله کشف المحجوب هجویری بوده است. بنابراین، این پژوهش به«بررسی ارکان جهان بینی تصوّف در کشف المحجوب هجویری و ترجمه ی رساله ی قشیریّه» اختصاص یافت . در این پژوهش نخست به معرفی مولّفان این دو اثر پرداخته ایم ، سپس در فصل دوم به صورت اجمالی به بررسی عرفان و تصوّف اشاره ای کرده ایم و در نهایت در فصل آخر به بررسی ارکان تصوّف در این دو اثر پرداخته و آن ها را با یکدیگر مقایسه کرده ایم.هجویری و قشیری هر دو به جنبه های عرفان عملی پرداخته و کمتر به عرفان نظری توجّه داشته اند. هجویری در کشف المحجوب به مسائل عرفانی بیش تر از قشیری اشاره نموده، حتّی در برخی موارد به نقد نظریّات سایرین نیز همّت گماشته است. در حالی که قشیری اکثراً تنها به نقل قول سایر عرفا بسنده کرده و تحلیل های او در این اثر کمتر به چشم می خورد.
بررسی تطبیقی آرای هستی‌شناختی جلال‌الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی
نویسنده:
محمد حجازی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش پیش رو، تحقیقی در حوزه ی ادبیات تطبیقی و ناظر بر گستره ی عرفان شرق است که به مقایسه ی آرا و اندیشه های عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی می پردازد. این دو،هر کدام نماینده ی فرهنگ و تاریخی متفاوتند. یکی دست پرورده ی محیطی ایرانی ـ اسلامی، زاده ی بلخ، ساکن روم شرقی و تحصیل کرده ی دمشق در قرن سیزدهم میلادی و دیگری عارف معاصر هندی و رشد یافته در بستری که دین هندو و آیین بودا، وجه غالب آن به شمار می رود. در این رساله بعد از معرفی مختصر هندوئیسم، بودیسم و عرفان اسلامی، توضیحی در باب مفهوم هستی شناختی بیان می گردد که دلیل آن رفع ابهام از این اصطلاح فلسفی در عنوان رساله است؛ سپس در ادامه ی بحث به تاریخ زندگی و معرفی آثار دو شخصیت اصلی رساله پرداخته می شود و در پایان، طی فصلی مبسوط، برخی از مقولات بنیادین زندگی انسان، نظیر خدا، زندگی، مرگ و ... از نظرگاه این دو عارف وارسته مورد کاوش، مقایسه و بررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است که این جُستار هم شباهت ها را در بر می گیرد و هم تفاوت ها را؛ لیکن هدف و در واقع نتیجه ی این پژوهش، تبیین مسئله ی تاریخی اشتراک معنی در جهان بینی عرفاست. موضوعی که در اعصار گوناگون،مرزها را در هم شکسته و هرگز محدود به ملت و منحصر به مذهبی خاص نگشته است.
بازتاب گفتار و کردار مشایخ صوفیه در مثنوی و آثار منثور مولانا
نویسنده:
مرجان نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده‌ است. مولانا یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می‌آفریند و به نوعی وارد گفت‌گوی منطقی با گذشتگان می‌شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می‌گیرند به هم نزدیک‌اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان‌های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته‌شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته‌اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه‌های تأثیر پذیری و شیوه‌های بهره‌گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شدهکه در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این‌که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می‌گیرد. همچنین بررسی شیوه‌های بهره‌گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه‌های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق‌تر بوده است. به نظر می‌رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت‌های زبانی شعر بستر مناسب‌تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش‌های خاص مولانا فراهم آورده است.
بررسی مقایسه‌ای عنصر نور در مثنوی و مهم‌ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی (از آغاز تا قرن نهم هجری قمری)
نویسنده:
اختیار بخشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه، به بررسی جایگاه عنصر نور در جهان‌بینی عرفانی مولوی و مقایسه آن با مهم‌ترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی پرداخته‌ایم. رویکرد اصلی ما در این رساله رویکرد الگومدار بوده‌است و با این رویکرد جایگاه و نقش الگوهای بصری و نورمدار را در شکل‌گیری جهان‌بینی عرفانی مولوی و صوفیان بزرگ تبیین کرده‌ایم. این رساله به دو فصل تقسیم می‌شود. در فصل اوّل، به بررسی عنصر نور در مثنوی و آثار مولوی پرداخته‌ایم و در دوّمین فصل، جایگاه عنصر نور را در مهمّترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی برکاویده‌ایم. در بخش اوّل از فصل نخست، به بررسی عنصر نور از دیدگاه هستی‌شناسی و در بخشِ دوّم، به بررسی کارکردهای مهمّ آن و در بخشِ سوّم به بررسی جایگاه و نقش این عنصر از منظر معرفت‌شناسی پرداخته‌ایم. در بخشِ هستی‌شناسی نور، به مباحثی مثلِ وحدت نور، پاکی نور، پارادوکسیکال‌بودنِ نور ، بساطت نور، پنهان‌بودن نور، بازگشت نور به اصل خود و جایگاه نور در نظام تبدیل و تکامل معنوی انسان پرداخته‌ایم. دربخشِ کارکردهای نور، مهم‌ترین کارکردهای هستی‌شناختی و معرفت-شناختی عنصر نور را تبیین و تشریح کرده‌ایم. در بخشِ معرفت‌شناسی نور، به بررسی وابسته‌ها و همبسته‌های عنصر نور مثل ِ آیینه، روزن، انعکاس، صیقلی‌کردن آیینه وجود برای انعکاس نقشهای غیبی و حصول معرفت عرفانی و سرشت تابشی- انعکاسی معرفت عرفانی و عناصر مهمّی چون فراست ایمانی، معرفت حسّی عرفانی با حواسِّ باطنی و تمییز و مراتب و درجات آن پرداخته‌ایم. در فصل دوّم، این عنصر را در آثاری چون کشف‌المحجوب علی هجویری، تمهیدات عین‌القضات همدانی، گلشن راز شیخ محمود شبستری، کتاب الانسان الکامل عزیزالدّین نسفی، مرصادالعباد نجم‌الدّین رازی، حدیقه‌الحقیقه سنایی، اسرارنامه عطّار نیشابوری ، کشف‌الاسرار و عُدّه‌الابرار رشیدالدّین میبدی و مشکاه لانوار امام محمّد غزّالی بررسی کرده و وجوه تشابه و تفاوت آرای این عرفا را با مولوی تبیین کرده‌ایم.نتیجه کار نشان می‌دهد که مولوی بیشتر به جنبه‌های معرفت‌شناختی نورتوجّه می‌کند. او نورِ خدا را ذاتِ بصیرت و معرفتِ عرفانی و عامل اصلی تبدیل و تکاملِ معنوی انسان می‌شمارد. تکرار بیش از هفتصد بار کلمه نور و مشتقّات آن در مثنوی نشان می‌دهد که جایگاه نور در عرفان او در مقایسه با صوفیان دیگر محوری‌تر است. عنصر نور در کانون توجّه مولوی بوده-است و علاوه بر بهره‌گیری از این عنصر در تشریح چگونگی فنای صوفیانه، همچنین از آن در توصیفِ ماهیّت و درجات بصیرت و معرفت عرفانی و مباحثِ مربوط به آن بهره‌برده‌است. مولوی در اشعار و جملات متعدّدی در مثنوی، دیوان شمس تبریزی، فیه ما فیه و مکتوباتش به جایگاه و نقشهای عنصر نور در خداشناسی، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی معنوی پرداخته‌است.
تحلیل عرفانی تمهیدات عین القضات
نویسنده:
الهه صالحی مرزیجرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«تمهیدات» کتابی است، سرشار از مباحث و مضامین عرفانی که توسط عین القضات همدانی در سال 521 هجری نگارش یافته است. در این اثر، تنها از عرفان محض گفتگو شده است. گرچه نویسنده، گاهی عرفان و فلسفه را با یکدیگر می آمیزد و با این وجود، مطالب کتاب، صبغه ای عرفانی- فلسفی، به خود می گیرد. اما به یقین می توان گفت که اندیشه غالب بر این اثر، نگرشی کاملاً عرفانی می باشد. لذا در این رساله، سعی شده است که وجوه گوناگون عرفان ، از دریچه ذهن عین القضات مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. رساله حاضر مشتمل بر چهار فصل می باشد : در فصل اول به شرح احوال و آثار عین القضات و همچنین تبین ماهیت عرفان پرداخته شده است. فصل دوم به شرح اصطلاحات عرفانی تمهیدات می پردازد. در فصل سوم، خودشناسی و خداشناسی از منظر قاضی مورد تحلیل قرار می گیرد. و فصل چهارم، به شرح و بسط حقیقت و حالات عشق در تمهیدات می پردازد. شیوه نگارش این رساله نیز چنین است که با استناد به کتب عرفانی و شرح توضیحاتی در خصوص موضوع مذکور، به تشریح و تحلیل اقوال عین القضات، از گنجینه عظیم عرفان تمهیدات می پردازد.
مبانی تربیت در داستان‌های صوفیه بر پایه‌ی (تذکره اولیاء، نفحات الانس و طبقات الصوفیه)
نویسنده:
طیبه نصیری آخوره سفلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تربیت به معنای رشد و تکامل است و در واقع فراهم کردن شرایط و زمینه‌های مناسب برای شکوفایی استعدادها و قابلیت‌های نهفته در فرد است. موضوع تربیت با توجه به تربیت‌پذیر بودن انسان دارای اهمیت فراوانی است. در واقع تربیت بر جسم و روح آدمی تأثیر می‌گذارد و باعث سازندگی و برازندگی انسان می‌شود. تربیت براساس اصول و مبانی صورت می‌گیرد. مبانی موارد کلی هستند که اصول بر اساس آنها پی‌ریزی می‌شود و بیانگر واقعیت‌ها و هست‌ها هستند و اصول موارد جزیی‌تری هستند که باید‌ها و نبایدها را بیان می‌کنند. مبانی و اصول تربیتی در اسلام برگرفته از قرآن کریم است و خداوند باشناخت کامل از انسان بهترین مبانی و اصول تربیتی را براساس سرشت آدمی برای تربیت او در نظر داشته است. در حوزه‌ی عرفان و تصوف نیز تربیت از مسائل مهم و کلیدی است و عرفا توجه ویژه‌ای به تربیت مریدان داشته‌اند. ازمنظر عرفان و تصوف تربیت مقدمه‌ای برای رسیدن به معرفت است و صوفی با تربیت عملی به خودشناسی و در پی آن به خداشناسی می‌رسد. قصص و حکایاتی که از عرفا و صوفیان بزرگ نقل شده است، به وضوح اهمیت موضوع تربیت را نشان می‌دهد. طبقات الصوفیه اثر خواجه عبدالله انصاری، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری و نفحات الانس جامی از جمله این کتابهاست که در این پایان‌نامه سعی شده است، مبانی تربیت با توجه به شیوه‌های نوین تربیت اسلامی در این کتاب‌ها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. قصص و حکایاتی که در کتب شرح حال عرفا و صوفیان آمده است به طور کل حول محور انسان و تربیت اوست. بایدها و نبایدهایی که به عنوان حکم خداوند در صلاح دید انسان مطرح است در این حکایات به خوبی نمایان است. از سوی دیگر مبانی، اصول و روش‌های تربیتی مطرح شده درحکایات صوفیان منطبق و هماهنگ با مبانی، اصول و روش‌های تربیتی اسلام و قرآناست.
بررسی و تحلیل ساختار ادبی مدح و معراج پیامبر (ص) در متون منظوم فارسی تا پایان قرن ششم (با تأکید بر آثار سنایی، جمال‌الدین اصفهانی، خاقانی، نظامی و عطار)
نویسنده:
علیرضا جوهرچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مدح و معراج پیامبر(ص)، از موضوعات کهن در ادبیات فارسی است. برخی از شاعران پارسی‌گو، در کنار پرداختن به موضوع توحید و خداشناسی، به بعد دیگر اصول دین یعنی نبوت پیامبر(ص) توجه کرده‌اند. آنان با برشمردن برخی از صفات و ویژگی‌های والای آن حضرت، به مدح و گاهی به وقایع معراج پرداخته‌اند. این نوشتار، به رویکرد شاعرانی چون سنایی، جمال‌الدین، خاقانی، نظامی و عطار در این زمینه می‌پردازد و ضمن بررسی و تحلیل ساختارهای ادبی مورد استفاده آن‌ها، به حجم و کاربرد این ساختارها در آثار آنان اشاره می‌کند. بدیهی است میزان اطلاعات قرآنی، روایی و تاریخی و نیز محبت و ارادت هر یک از این شاعران را از تعداد ابیاتی می‌توان دریافت که به موضوع مدح و معراج پیامبر(ص) اختصاص داده‌اند. گفتنی است تا اوایل قرن ششم قمری، شاعران یاد شده از لحاظ خلاقیت و هنر شعری در زمینه مدح و معراج پیامبر(ص)، سرآمد شاعران دیگر به شمار می‌آیند. براساس این پژوهش، خاقانی و نظامی بیش‌تر به ساختار ادبی معراج توجه کرده‌اند، در حالی که شاعران دیگر به ویژه عطار، به جنبه‌های تاریخی و روایی مدح و معراج، بیش از جنبه ادبی آن پرداخته‌اند.
بررسی جهان‌بینی ابن یمین و مقایسه‌ی آن با جهان‌بینی با پروین اعتصامی
نویسنده:
مکرم شکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن یمین وپروین اعتصامی از شعرایی هستند که در طرح مسائل اخلاقی وزمینه هاي تعلیمی و تربیتی، بسیاري از راهها را آزموده وصادقانه و بدون پروا، موضوع آزادي حقوق بشر، حمایت از ستمدیدگان و ارتباط فرهنگی ومناسبات میان افراد را با بیان احساسی که از شناخت هستی وناپایداري دنیا داشتهاند،از طریق تذکار ونصیحت وهشدار مطرح ساختهاند؛ باتاکید براین نکته که:در برابر فشارهاي پنهان و آشکار باید از خرد پیروي ودر جهت کسب علم و عمل صالح کوشید.ازآنجایی که این دو شاعر به دلیل روحیه ي مردم دوستی، ارتباط تنگاتنگی با جامعه ونابسامانی هایش داشته اند، واقع گرایی در اشعارشان موج می زند،تا جایی که می توان مدعی شد با مطالعه ي اشعار این دو شاعر بسیاري از ابهامات و پیچیدگی هاي دورانی که در آن به سر می برده اندتا حدود زیادي می تواند،روشن شود.شگفتا با این که قرون متمادي بین این دو شاعر فاصله انداخته،اما ارتباط فکري شان در سرودن موضوعات مشترك آنچنان نزدیک است که گویا در یک عصر زیسته اند،البته بسامد وحجم موضوعاتی که ابن یمین مورد بررسی قرار داده، نسبت به پروین بیشتر و گسترده تر است.قابل ذکر است که هر دو به بیان موضوعاتی از قبیل؛ ظلم- ستیزي، علم آموزي، قضا وقدر، تلاش وکوشش، خداشناسی وعرفان و چندین موضوع دیگر یکسان نگریسته اند.
  • تعداد رکورد ها : 192