جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 192
بررسی و مقایسه درد و رنج در دیدگاه شاعران کلاسیک ومعاصر فارسی(مولوی،سعدی،نیمایوشیج وسهراب سپهری)
نویسنده:
ثوراله نوروزی داودخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درد و رنج ازموضوعاتی است که انسان از همان آغاز زندگی با آن روبرو بوده و همواره مکاتب مختلف دینی ، فکری و از جمله برخی شاعران- که در ساختار ذهنی آنان نگاه انسان شناسانه مرکزیت داشته -به آن توجه خاصّی کرده و اغلب شاهکارهای موفق ادبی، شکوفایی خودرا درپیوند وثیق با انسان و چالش های درونی او تجربه نموده اند. ازاین رو در این تحقیق،سعی شد تا مفهوم دردورنج،علل پیدایش وراههای رهایی از آن از منظر شاهکارهای ادبیات فارسی، درعصرکلاسیک ( شعر مولوی و سعدی )و معاصر ( شعر نیما یوشیج و سپهری ) به روش تحلیلی-توصیفی و بارهیافت هرمنوتیک وتحلیل گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد که عمده ترین نکات تازه و دستاوردهای پژوهش عبارتند از :1- درد در شعر مولوی فرآیند فعال شناختی وامری است بالقوه، درونی،غایتمندو انگیزنده به سوی هدف مطلوب و رنج پدیده ای نسبی و درونی-روانی که در پیوند با افق دید انسانها مطرح گردیده است ودرد ورنج در شعر سعدی امری است اجتماعی با ماهیت زمانی-مکانی و قابل تعمیم به کل دردورنج های بشری و در شعر نیما،پدیده ذهنی-ادراکی و روحی- روانی است که در آغازفعالیت شعری او اغلب به صورت فردی و نوستالژیک و بعد با ماهیت اجتماعی،سیاسی و ملی در شعر او جلوه کرده و در نظر سپهری امری است ذهنی- ادراکی که در اثرتعارض معرفت ذهنی سپهری با معرفت موروثی و عادتی حاکم برذهنیت انسان معاصردر شعر او به تصویر کشیده شده است. 2- زمینه ها و عوامل مهم پیدایش درد و رنج های بشری از نظر مولوی ، عوامل ازلی- معرفتی ( مثل هبوط ، ترکیب خاکی ودو بعدی انسان) عوامل درونی ( مثل مستی از هستی ، شهوت ، پیش داوری ، جهل ، فزون طلبی وتلقین) و در نگرش سعدی ، عوامل سیاسی ( مثل ساختارهای قدرت ) عوامل اجتماعی ( مثل نبود احساس اجتماعی و همدردی )، عوامل اقتصادی، عوامل زیستی – روانی و عوامل تربیتی – معرفتی است اما در نگرش نیما عوامل سیاسی ( مثل حاکمیت مستبد )، عوامل اجتماعی – روانی ( مثل غفلت و محافظه کاری مردم ) و در نظر سپهری عوامل معرفتی – فرهنگی ( مثل هبوط ، غلبه فرهنگ صنعتی و نگاه عادتی و موروثی به جهان ) از عوامل عمده درد و رنج های بشری محسوب می شود.3- در نگرش مولوی،اساسی ترین راه رهایی انسان از درد و رنج ،تغییررفتارهای ذهنی- روانی،تهذیب نفس، کسب معرفت ومعنادهی به دردورنج های بشری است.دردیدگاه سعدی همدردی انسانها با همنوعان و برقراری اعتدال اجتماعی و اخلاقی در جامعه، درنظرگاه نیما افزایش آگاهی مردم و برقراری عدالت و مبارزه اجتماعی و دردیدگاه سپهری بازگشت به معصومیت آغازین،کنار زدن غبار عادات و موروثی از چشمان درونی و ذهنی انسان و پیوند سالم و متوازن انسان با طبیعت از راههای اساسی رهایی انسان از درد و رنج محسوب می گردد.4- عمده ترین عناصر و سازکارهای القای معانی درد و رنج در شعر مولوی،تمثیل، هنجارگریزی معنایی و بینامتنیت،در شعر سعدی حکایت ،تمثیل ، هنجارگریزی نحوی و بعضا تصویر آفرینی و صحنه پردازی عاطفی است. امّا در شعر نیمایوشیجتمثیل ، نماد ، ابهام ، رنگ و اصوات و آواها و در شعر سپهری فضا سازی وتصویرآفرینی ، تشخیص ،رنگ،عاطفه و برخی عناصر زبان شناختی مثل افعال موثر و کلمات پرسشی از عناصر مهم القای معانی درد و رنج به شمارمی آیند.
مرگ‌اندیشی در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حبیب چاه‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنیاد حماسه به طور کلی بر اساس سرگذشت انسان آرمانی و ستایش شکوهمندی و سرافرازی پهلوان و قهرمان استوار شده است. تقابل زندگی و مرگ در داستانهای شاهنامه به وضوح و به کرّات آمده است. از نگاه تیزبین فردوسی مرگ جسمانی با همه ی ترس آور بودنش، قطعی و گریزناپذیر است. تلاش در زندگی و خدا پرستی رمز جاودانگی و مانایی است و نیک نامی را به دنبال دارد. مرگ با زندگی پیوند تنگاتنگ و ناگسستنی دارد و به تعبیر رساتر مرگ ادامه ی زندگی است.فردوسی در تمام مراحل زندگی مرگ را به یاد می آورد و تأکید می کند،که چراغ عمر هر زاده ای با تند باد مرگ خاموش می شود. و(ساز و نهاد هر تولّدی)، (سرانجام هر زایشی)، بهره مندی از (بستر خاک)و (بالینی از خشت) است.زبونی و درماندگی انسان در برابر سرنوشت و بازیهای چرخ ناپایدار از نگاه دقیق فردوسی ، صحنه های هیجان انگیزی از حیرت و وحشت آدمیزاد را در برابر سایه ی شوم تقدیر که گاهی بر هم زننده ی لذاید و در هم شکننده ی عمرهای دراز است، به خوبی روایت شده است.مرگ با همه ی شکنندگی و ترسناکی، دادست و بیداد نیست، چرا که مرگ در چشم انسان معاد باوری چون فردوسی، مایه ی انتقال از این جهان خاکی و پر از درد و رنج، به جایگاه بهتر به نام جهان آخرت و سرای جاودانی است . (چو آرام یابد به دیگر سرای)، (گه رفتن آمد به دیگر سرای). فردوسی، روایتگر مرگ های آرمانی و جاودانی قهرمانان،پهلوانان و شاهان نامداری چون فریدون، ایرج، سیاوش، سهراب، رستم، کیخسرو ، اسفندیار و... است که ساختاری تراژدیک وغم انگیز دارند.مرگ سیامک اوّلین مرگ پاک و اهورایی شاهنامه، قتل ناجوانمردانه ایرج، اولین شهید شاهنامه، مرگ اسطوره ای سیاوش، جوانمرگی سهراب، کوچ عارفانه کیخسرو، مرگ اسفندیار، خودکشی جریره و شیرین، یکی در کنار جسد پسر ودیگری در دخمه ی شوهر شکوهمندش، مرگ تلخ و جانکاه رستم پهلوان رؤیایی شاعر، مرگ نابکارانی چون سلم و تور، افراسیاب، گرسیوز و... در اثر سترگ فردوسی، جاودانه و ماندگاراند.
سیمای جامعه در آثار سیف فرغانی و عبید زاکانی
نویسنده:
شهربانو بابایی داخل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر، سیمای جامعه در آثار سیف فرغانی و عبید زاکانی است. برای این منظور، سیمای جامعه در آثار سیف و عبید، ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، آداب، اعتقادات و باورها مورد تحلیل قرار گرفته است. در بخش هیئت حاکمه، نقش پادشاهان، وزیران، دبیران، حاجبان، عمیدان، قاضیان، محتسبان و... بررسی شده است. در بخش بعدی به بررسی ورزش‌ها و سرگرمی‌های جامعه‌ی آن عصر، شطرنج، نرد و چوگان اختصاص داده شده است. در قسمت‌های بعدی درباره‌ی اقشار مختلف جامعه مانند: روحانیان و وارستگان، خادمان علم و فرهنگ، پیشه‌وران و اهل حِرَف، کارگران، راندگان و طفیلیان بحث و بررسی شده است. در بخش آداب و سنن، به آداب مختلف جامعه‌ی عصر سیف و عبید مانند: آداب گرمابه رفتن، سوگواری، عیادت کردن، مهمانی‌ها، عروسی‌ها و ... بررسی شده است. در بخش اعتقادات و باورهای مردمی مانند اعتقاد مردم به شفابخشی نَفَس پاکان، عذاب قبر و حشر ظالمان، گنج و طلسم، فال و قرعه، قضا و قدر و چشم‌زخم و ... می‌باشد. بنابراین ادبیّات علاوه بر هدف بودن، می‌تواند به عنوان ابزار قدرت‌مندی برای بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی محسوب شود و بستر تعالی‌بخش، شکوفاگرِ اندیشه‌ها و حاوی عناصر سازنده‌ی شخصیّت انسان‌ها به کار آید.
بررسی اندیشه‌های مدیریتی مولوی در مثنوی با تأکید بر یافته‌های جیم کالینز
نویسنده:
مهناز میرزایی خلیل‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جلال الدین محمد مولوی ، بزرگترین شاعر و عارف قرن هفتم هجری استکه در مثنوی شریف خود، به موضوعات و مباحث گوناگون پرداخته است.به همین دلیل باهر رویکرد علمی که به مثنوی بنگریم به نتایج پرباری خواهیم رسید.جیمز کالینز ،استاد دانشگاه استانفورد آمریکا ، پژوهشگری است که در سال های اخیر در زمینه ی مدیریت نظریات نو و متفاوتی نسبت به نظریات مدیریتیگذشته ارائه کرده است که در مجموع ، شباهت ‌های زیادی با اندیشه هایمدیریت اسلامی دارد . پژوهش حاضر کهدر یازده فصل تدوینشده است ، به مقایسه ی نظریات کالینزدر کتاب "از خوب به عالی "و مولانا در " مثنوی " پرداخته و وجوه اختلاف و اشتراک نظر آن ها را بیان کرده است. دستآورداصلیپژو هش حاضراین استکه در بیشتر موضوعات مقایسه شده، مولانا بسیار عمیق تر و کامل تر از کالینز مباحث را مطرح کرده است و در این زمینه قدمهای بلند تری برداشته است.البته ایننکته شایان ذکر است که نمی توان با خواندن اشعار مثنوی مولانا ، او را یک نظریه پرداز علم مدیریت به طور کلیدانست اما اگر با توجه به نظریات مدیریتی کالینز نظریات مولانا را بسنجیم نظریات مدیریتی او جایگاه بالایی می تواند داشته باشد.اندیشه ی مدیریتی مولانا به شکلی است ؛که همه ی اقشار جامعه ی انسانی را مورد خطاب قرار می دهد اماکالینز همچو سایر پژوهندگان علم مدیریت تنها به یاری رهبران وسازمان ها می پردازد.مهم ترین مبحث کتاب کالینز رساندن شرکت ها به تعالی پایدار است. مولانا و کالینز هر دو سعی دارند به یاری انسان ها بشتابند و آن ها را ترغیب کنند که در مسیر تعالی قدم بردارند با این تفاوت که مولانا تعالی معنوی را مد نظر دارد و کالینز تعالی شغلی و سازمانی را که جزو تعالی مادی قلمداد می شود و البته منافاتی با تعالی معنوی ندارد و مقدمه و موید آن نیز تواند بود.مولانا علاوه بر اسبابی که کالینزدر موفقیت مدیران مطرح کرده است ،قضا و قدر ، توکل ، قدرت خداوند و دعا را در مسیر حرکت به سمت تعالی اثربخش می داند.مهم ترین ویژگی های رهبران سطح پنجم ( موفق‌ترین رهبران) که کالینز در کتاب خود بسیار بر آن تأکید می کند تواضع و اراده ی تزلزل ناپذیر است . مولانا علاوه بر رهبران همه‌ی انسان ها را دعوت به فروتنی و تواضع می کند . در واقع پیام اصلی مثنوی از پوست خود بیرون آمدن و رها کردن منیت و خودپرستی است .همچنین ، از داستان های مثنوی پیداست که رهبران مولانا اراده ای محکم نیز دارند .
مقایسه تطبیقی تحلیلی حماسه‌های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی
نویسنده:
حجت عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که یونان و ایران از کهن‌ترین روزگاران، مهد جهان‌بینی‌های گوناگون و آفرینش‌های هنری بویژه خلق شاهکارهای حماسی دست اول بوده و با یکدیگر از طریق تعاطی ایدئولوژی ها و جهان بینی ها ، داد و ستد فلسفی و دینی داشته‌اند، جا دارد با مقایسه حماسه های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی که در حکم چکیده بینش، آمال و ذوق دو قوم هستند ، علاوه بر شناخت فراز و فرودهای داستان پردازی در ایلیاد و اودیسه،دغدغه‌های کلان هومر به عنوان نماینده اندیشه و احساس یونانیان در مقایسه با دیدگاه‌های فردوسی به عنوان نماینده خرد و باور ایرانی، آشکار شود تا از یک سو امکانات و استعدادهای حماسه‌سرایی در یونان در مقایسه با ایران بیشاپیش روشن گردد و از سوی دیگر سهم هر یک در پی‌ریزی شالوده‌های فکری و باورداشت‌های ملی و حتی فراوطنی در عرصه ادبیات حماسی بازنموده شود؛ ضرورتی که تاکنون آنگونه که باید و شاید بدان اهتمام نشده است.نتیجه‌ای که در پژوهش حاضر حاصل شده آن است که گرچه هومر و فردوسی هر دو به نوع و سبک ادبی حماسی تعلق دارند، تفاوتی آشکار در رویکردهای نظری و ادبی این دو حماسه‌سرا دیده می‌شود؛ بدان معنا که چون هومر در آثار خویش در پی تبیین هیچ جهان‌بینی خاص نیست، حماسه‌های وی با انگیزه «صرف بیان احساسات بشری» سروده شده و همین امر موجب گشته تا وی فرصت و توفیق فراوان در تمرکز بر پردازش‌های داستانی یابد. در مقابل، فردوسی از آن رو که شاعر تعهدگراست و در پی برآورد مقصود کلان «پاسداشت هویت و معرفت اساطیری-تاریخی ایران زمین» است، بیش از شیوه‌های داستان‌سرایی بر انگیزه‌های تعهدی خویش تمرکز نموده است.
نقد و مقایسه ویژگی های انسان کامل در اسلام، ادبیات عرفانی و اومانیسم
نویسنده:
آرزو امین خندقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی نظرگاه هر یک از سه تفکّر اسلامی ،عرفانی و اومانیستی در باره‌ی انسان، جهان، خدا، غایت و کمال انسان پرداخته شده است. کمال ، در هر یک از مکاتب یاد شده تعریف شده و عوامل و موانع رسیدن به آن نیز طرح شده است. ضرورت وجود انسان کامل و جایگاه او در جهان و در ارتباط با خدا، انسان‌ها و موجودات دیگر نیز، مطلبی است که در این جستار، بیان شده است.در پایان، پس از نقد اومانیسم، به عنوان مکتبی که مدّعی انسان مداری و حمایت از انسان می‌باشد، به مقایسه و نقد مولّفه‌هاییاد شده در باره‌ی کمال ،انسان کامل و مسایل پیرامون آن در سه مکتب یاد شده با روش عقلی و استدلالی و استفاده از آیات و روایات پرداخته شده است. بهترین الگوی انسان کامل ، انسان کاملی است که اسلام، معرّفی می‌کند.انسان کامل اومانیسم، سیمایی مادّی دارد؛ قدرتمندِ لذّت پرستی است که دست به حیوانی‌ترین اعمال و رفتار می‌زند. انسان کامل صوفیّه هر چند قرب خدا را پیش چشم دارد ولی سر در گریبان خویش است و اهل افراط و تفریط در امور دنیا و آخرت.انسان کامل اسلام هم برای دنیایش تلاش می‌کند و هم برای آخرت.صالح و مصلح است و صفات عالی انسانی در او به اوج خود رسیده است.
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه و مثنوی از منظر نمادگرایی
نویسنده:
زهرا فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم‌ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته‌های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی‌مرگی بوده‌است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین‌ها و دین‌ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می‌تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره‌ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره‌ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته‌اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه‌ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن‌الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده‌است که: عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان‌های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون‌گرایانه نمود یافته‌است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه‌ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می‌گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده‌اند؛ هر چند نمی‌توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره‌ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.
سیمای پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) در دیوان سنایی
نویسنده:
محمدعلی یاراحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این نوشته بررسی و مشخص کردن دیدگاه سنایی نسبت به پیامبراکرم (ص) و ائمه(ع) است. این نوشته در 5 فصل گردآوری شده است.قسمت –مقدمه- بیان شده است. در فصل دوم به زندگی نامه حکیم سنایی و اندیشه و آراء و عقاید ایشان و تأثیر گذاری شان در ادبیات فارسی و ادب عرفانی اشاره شده است.فصل سوم که قسمت اصلی تحقیق می باشد و کار اصلی تحقیق هم از این فصل شروعمی شود و موضوع آن هم راجع به پیامبر اکرم (ص) و بررسی سیمای ایشان در دیوان سنایی است.جهت بررسی بهتر در این زمینه با استفاده از برخی کتب تاریخی از جمله؛ فروغ ابدیت، تاریخ طبری و سیره ابن هشامابتدا به زندگی نامه مختصری از پیامبر (ص) اشاره شده و بعد ابیات موجود در دیوان حکیم سنایی به صورت موضوعی نقل شده اند و در خصوص برخی موارد به شرح و توضیحاتی پرداخته شده است که در این زمینهاز برخی کتاب های تاریخی و تفاسیر هم استفاده شده است. در فصل چهارم از این نوشته ،سیمای امام علی (ع) در دیوان سنایی مطرح گردیده است،و ابیاتی که در مورد آن حضرت،بیان گردیده مشخص شده اند. در فصل پنجم سیمای سایر ائمه (ع) مطرح شده و ابیاتی که در خصوص این بزرگواران آمده بررسی شده اند. و در نهایت در قسمت پایانی این نوشتهنتیجه گیری به صورتی مجمل و خلاصه آورده شده است.
نقد و مقایسه‌ی اخلاق در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی
نویسنده:
صدیقه حسین‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از دیر باز مورد توجّه بشر بوده ؛ زیرا ،آن را راهی برای رسیدن به سعادت خویش یافته است . اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیمبرجسته‌ی شعر بوده و شعرا ،تلاش زیادی برای نشر فضایل اخلاقی داشته‌ و هر یک به شیوه و روش خاص خود بدان پرداخته‌اند. سنایی و مولوی از جمله‌ی این شعرا هستند که نقد و مقایسه‌ی اخلاق ،در دو اثر حدیقه الحقیقه و مثنوی موضوع این پژوهش است. اساس نظام اخلاقی سنایی بر پایه‌ی دین استوار است . وی راه رسیدن به مرتبه‌ی کمال را گذر از جادّه‌ی شریعت می‌داند . اخلاق مورد نظر مولانا ،علی‌رغم پایبندی به شریعت و اصول دین احمدی ، تا حدود زیادی وام گرفته از اندیشه‌های صوفیانه است. او با رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی می‌پردازد.سنایی برای طی کردن طریق سعادت ،چراغ عقل را برمی‌افروزد و علم و عمل را ارج می‌نهد و مولانا ضمن به رسمیّت شناختن عقل و علم، عشق و دستگیری پیر طریقت را نردبان صعود می‌داند . در این تحقیق، ابتدا به بررسی اجمالی زندگی و آثارسنایی و مولویپرداخته شده است،سپس جایگاه سنایی و مولوی در عرصه‌ی شعر فارسی بررسی شده و از تأثیر و تأثّرهای این دو شاعر از یکدیگر و پیشگامی سنایی در عرصه‌ی شعر عرفانی وسرآمدی مولوی در این حوزه سخن به میان آمده و در ادامه نقد ادبی و شیوه‌های مختلف آن بررسی شده است. تعریف اخلاق ،هدف، اهمّیّت و ضرورت آن و مکاتب اخلاقی جهان و امتیازهای مکتب اخلاقی اسلام از دیگر موضوعات مطرح شده در این تحقیق استهمچنین به بررسی ارتباط اخلاق با علم ، سیاست ،دین و عرفان و بیانتفاوت‌ها و شباهت‌های اخلاق عابدانه و عارفانه پرداخته شده است . بررسی نظام وتعالیم اخلاقی سنایی و مولوی و تحلیل رذایل و فضایل مطرح شده، در این دو اثر از اساسی‌ترین مباحث این پژوهش است .در پایان روش‌های تربیت اخلاقی در حدیقه و مثنویبررسی و مقایسه شده است .
بررسی و تحلیل داستان‌های محسن مخملباف بنابر نظریه‌ی روایت‌شناسی گرماس
نویسنده:
نوشین بهرامی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محسن مخملباف، نویسنده و کارگردان، با نوشتنِ نزدیک به 27 جلد کتاب از جمله: باغ بلور، حوض سلطون، نون و گلدون و ... خود را در زمره‌ی داستان‌نویسان معاصر جای داده‌است. در این پژوهش به بررسی عناصر داستان‌های مخملباف و تحلیل آنها از دید روایت‌شناسی پرداخته‌می‌شود. پژوهشگران، روایت را بنیادی‌ترین اصل متون نمایشی و داستانی دانسته‌اند. در بین نظریه‌پردازان، ساختگرایان بیش از دیگران به بررسی روایت پرداخته‌اند. روایت توالی ادراک‌شده‌ی وقایعی است که ارتباط غیراتفاقی دارند و مستلزم وجود انسان یا شبه‌انسان یا دیگر موجودات ذی‌شعور به عنوان شخصیت تجربه‌گر است. نظریه-پردازان، روایت را به دو حوزه‌ی داستانو کلامتقسیم کرده‌اند. داستان بازنمایی ژرف‌ساختی همه‌ی اطلاعات اساسی مربوط به شخصیت‌ها ، وقایع و زمینه‌هاست که دارای ترتیب زمانی بوده و بدون آن روایت شکل نمی‌گیرد. از آن‌جا که عنصر شخصیت در داستان‌های مخملباف اساسی‌تر است، در این نوشتار بنابر نظریات گرماس به تحلیل شخصیت‌های داستان پرداخته‌ می‌شود. آ.‌ژ.‌گرماس، براساس مفهوم تقابل‌های دو‌گانه‌ی اشتراوسالگوی خود را مطرح کرد. از دیدگاه اشتراوس، مفاهیمی همچون روز/ شب، بالا/ پایین و ... مفاهیم اولیه‌ی تفکر انسان را تشکیل می‌دهد. گرماس این تقابل را در مورد کنشگرهای روایت به-کار‌برد: فاعل (اعطاکننده) / مفعول (هدف). فرستنده (ابریاریگر) / دریافت کننده (ذی‌نفع).یاریگر / مخالف (رقیب)فاعل اغلب شخصیت اصلی داستان است. هدف یا موضوع شناسایی نیز همان آرزو یا خواسته‌ای است که فاعل در پی آن است و ممکن است شیء یا امری انتزاعی باشد. همان‌گونه که یاریگر و مخالف نیز لزوماً انسان نیستند، هرآن‌چه به فاعل در راه رسیدن به هدف یاری کند، یاریگر و هرآن‌چه بر سر راهش مانع ایجاد کند، مخالف (رقیب) است. ممکن است هر شخصیت چندین نقش را ایفا کند؛ برای مثال هم فاعل باشد هم فرستنده و هم یاریگر.
  • تعداد رکورد ها : 192