جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4212
جنبه های اعتقادی سوره مائده(بررسی عینی در پرتو میزان در تفسیر قرآن کریم علامه طباطبایی)
نویسنده:
پدیدآور: حاتم موزان حسین السویعدی استاد راهنما: مهراب صادق‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق در جنبه‌های اعتقادی از مهم‌ترین پژوهش‌های دینی; زیرا نمایانگر مبنایی است که بقیه معارف و سایر مسائل دینی بر آن استوار است، حتی شمردن تفقه در آن به‌عنوان یکی از تقسیمات فقه اکبر در مواجهه با تفقه در شرع و احکام مربوط به آن، که فقه اصغر در نظر گرفته‌شده، جایی که دین اسلام اهمیت بسزایی به جنبه اعتقاد داده، امیر مؤمنین (ع) می‌فرمایند: "اول دین شناخت آن است" یعنی شناخت خدای متعال، و مخصوصاً اگر پژوهش به بیان قرآنی آن شناخت‌ها مربوط باشد به‌عنوان "به راهی که استوارترین راه‌هاست، هدایت می‌کند" و "حقیقت هر چیز را روشن کند" و گفتار حق است که در آن باطل آمیخته نمی‌شود وجود ندارد و هیچ تضادی در آن نیست" آیا در [معانی] قرآن نمی‌اندیشند" * " اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند" پس چگونه اگر بحث در آخرین چیزی باشد که حق تبارک‌وتعالی به پیامبر اکرم محمد صلی‌الله علیه و آله سفارش کرده باشد، منظورم آن چیزی است که مربوط به تحقیق او در سوره مائده است که همه متفق‌القول بودند که آخرین چیزی است که بر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نازل‌شده است و در آن‌یکی از آخرین دستورات مهم در زندگی انسان و مسیر حرکت تکاملی او است برای رسیدن به کمال مطلوب؛ به همین دلیل است که پیام ما به جستجوی (جنبه‌های اعتقادی سوره مائده از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان) که یک مطالعه قرآنی تفسیری شامل بیان جنبه‌های اعتقادی در این سوره مبارکه؛ به علت اهمیت آن و اثر آن دررسیدن به اهداف رسالت شریف نبوی در هدایت انسان و راهنمایی او در حقانیت دین و دنیایش، حیات و بازگشت او، از این‌ رو، محقق مجبور بود که با توجه به آنچه در تفسیر علامه طباطبایی آمده است، تمام تلاش خود را برای دستیابی به این موضوعات به کار گیرد، با استفاده از روش استقرای توصیفی گاه و در مواقعی تحلیلی، لذا پژوهشی در تفسیر عینی بود. چون صرفاً برای تبیین جنبه‌های اعتقادی عام و خاص فقط در این سوره بود. هدف از آن آشنایی با آخرین آنچه خداوند متعال به پیامبرش (صلی‌الله علیه و آله و سلم) سفارش کرده است، بر اساس اصول مسائل و معارف اعتقادی بوده است، و ثابت‌شده است که این جنبه‌های اعتقادی بر انسان واجب است که آن‌ها را در زندگی خود به کار گیرد و کمال دین و تکمیل فیض بر آن استوار است؛ همان‌طور که ازجمله جنبه‌های اعتقادی مربوط به الزام به وفای به عهد، قراردادها و وعده‌ها بود، علاوه بر آنچه مربوط به بیان جنبه‌های توحیدی و سپس مربوط کردن دین به ولایت الهی خداوند متعال و پیامبر او و مؤمنان است، و ثابت‌شده است که یقیناً ولایت کسانی که ایمان آورده‌اند همان ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) بوده است، و به همان معنای ولایت خدا و رسول است، جز اینکه ولایت خدای متعال اصل است و ولایت پیامبر و امام به تبعیت است، به‌ویژه چون خدای تبارک‌وتعالی به وفاداری و التزام به آن بهاداده، که به‌عنوان انتقال رسالت و کمال دین و تکمیل فیض معرفی کرده است، علاوه بر برخی از مسائل مربوط به جنبه‌های اعتقاد عام و جنبه‌های اعتقادی مشترک بین ادیان الهی قبل از دین اسلام و ارتباط آن‌ها با آن قرار داده است، زیرا عامل مشترک بین آن‌ها توحید حقیقی است که هرگز به شرک آلوده نمی‌شود.
انگیزش اخلاقی از نگاه سید محمدحسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین کافی کنگ استاد راهنما: علی اکبر عبدل آبادی استاد مشاور: محسن جاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اخلاق یکی از مسائل مهمی که مطرح شده است انگیزش اخلاقی (moral motivation) است که از مسائل جدید اخلاقی است . انگیزش اخلاقی به فرآیند شکل‌گیری انگیزه و عوامل و موانع آن برای برانگیختگی به فعل اخلاقی می‌پردازد و جایگاه هر یک از آن عوامل و موانع را در شکل گیری انگیزش اخلاقی معین می‌کند . (نصیری، منصور"جستارهایی در روانشناسی اخلاق" 1384، صص 28 و 29) انگیزش اخلاقی، از مسائل اساسی درباره اخلاق است که با مسائلی از قبیل قصد، میل، باور، اراده، فضیلت، خصوصیات منشی و استقلال اراده پیوند خورده است و به اینچنین مسائلی که با انگیزش اخلاقی ارتباط دارند عمدتا در روانشناسی اخلاق و گاهی هم در اخلاق هنجاری پرداخته می‌شود (رحمتی، سجاد ، کاوندی، سحر ، جاهد، محسن " انگیزش اخلاقی از دیدگاه فخر الدین رازی"1399، ص 2) . در جهان اسلام نیز متفکران سرشناسی به مسأله انگیزش اخلاقی پرداخته‌اند که از جمله آنان سیّد محمّدحسین طباطبایی بوده است . ایشان به عوامل بسیاری در موضوع انگیزش اخلاقی قائل‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم . ما در این پژوهش قصد داریم علاوه بر بررسی عوامل و موانع انگیزش اخلاقی به ساختار و مدل انگیزش اخلاقی از منظر علامه طباطبایی نیز بپردازیم . در این باره می‌توان پرسید که آیا مولفه‌های انگیزش اخلاقی صرفا درونی اند یا بیرونی یا اینکه ترکیبی از مولفه های درونی و بیرونی اند ؟ آیا طباطبایی در ساختار انگیزش اخلاقی فقط به مولفه های شناختی توجه کرده است و معتقد است که باور های اخلاقی شرط لازم و کافی برای انگیزش اخلاقی هستند ؟ آیا ساختار انگیزش اخلاقی از نظر او صرفاً یک ساختار معرفتی است یا اینکه دارای یک ساختار غیر معرفتی مربوط به احساسات، عواطف و هیجانات است ؟ آیا صرف میل به عمل اخلاقی به انگیزش اخلاقی منجر می‌شود ؟ آیا از نظر طباطبایی ساختار غیر معرفتی انگیزش اخلاقی معطوف به خواسته‌ها و نیازها (مولفه‌ های ارادی) است یا اینکه وی ساختار انگیزش اخلاقی را مرکب از مولفه‌ های معرفتی و غیر معرفتی می‌داند؟ پس از مشخص شدن ساختار به عوامل و موانع انگیزش اخلاقی می‌پردازیم که در این راستا به پاسخ های احتمالی نیز رسیده ایم و عوامل و موانعی را برشمردیم . -1-یکی از عوامل انگیزش اخلاقی که طباطبایی به آن پرداخته است، مقبولیت و تایید اجتماعی است . این عامل در نظر علامه طباطبایی دارای ارزش کمتری نسبت به بقیه عوامل است اما آن را کمک کننده به عمل اخلاقی نیز می‌داند . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 2-عامل دوم از نظر طباطبایی وصول به آسایش اخروی است . انسان می‌تواند با داشتن امید برای رسیدن به پاداش بهشت یا بیم از عذاب دوزخ، روی به سوی عمل اخلاقی بیاورد . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 3-یکی دیگر از عوامل، امیال طبیعی و لذت ناشی از ارضای این امیال است. به عقیده علامه انسان به طور طبیعی(فطری) به سوی اعمال اخلاقی میل دارد و انسان از ارضای امیال خویش لذت میبرد و این خود برانگیزاننده انسان به سوی عمل اخلاقی است . (طباطبایی، محمدحسین"اصول فلسفه و روش رئالیسم" جلد دوم، ص185 ) به نقل از مقاله (دهقان، رحیم" بررسی تطبیقی ابعاد انگیزش اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و فینیس" 1396 ص 4) 4-عامل دیگری که علامه طباطبایی به آن می‌پردازد و آن را با ارزش تر از سایر عوامل میداند، جلب محبت(رضایت) الهی است . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 5-از جمله عوامل دیگر، کمال‌گرایی، خداگرایی، شخصیت و منش تقوا محور و الگوهای درست اجتماعی را می‌توان نام برد . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، صص 183 و 185 ) موانع انگیزش اخلاقی در نظر علامه طباطبایی به شرح زیر است . 1_از مهم‌ترین موانع جهل است که یکی از شایع ترین موانع انگیزش اخلاقی است . جهل انسان نسبت به عمل اخلاقی میتواند مانع از برانگیختگی وی به عمل اخلاقی گردد . (شمسی، محمد‌مهدی و همکاران"تبیین علل ضعف‌های اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و مک ناتن" 1399، صص 5 و 6 ) 2-مانع دیگر انگیزش اخلاقی، لذت است که گویا این مورد هم مانع و هم عامل در انگیزش اخلاقی است بدین معنا که، انسان از ارضای امیال خویش لذت میبرد اما همیشه ارضای امیال انسان اخلاقی نیست و این عقل است که باید معیاری برای آن بیاورد تا به سوی عمل اخلاقی برانگیخته شود و علامه این معیار را رضایت خداوند مطرح می‌کند . ( دهقان، رحیم، همان منبع صص3_6 ) 3_مانع سومی که در آثار علامه دیده می‌شود ضعف ایمان است، ایشان ایمان را یک عمل ارادی و معرفتی می‌داند که با تسلیم قلبی در برابر خدا، خضوع و محبت همراه است. در واقع ایمان شامل همه مولفه‌های زیست اخلاقی از قبیل معرفت، اراده، عواطف و ملکات است . بنابراین ضعف در ایمان به خدا را نیز می‌توان مانعی برای انگیزش اخلاقی دانست . ( شمسی، محمد‌مهدی و همکاران، همان منبع، صص 8 و 9 ) 4_از جمله موانع دیگر، هوای نفس، ضعف اراده وحب دنیا را می‌توان نام برد که علامه طباطبایی مفصلا به آنها پرداخته است . ( شمسی، محمد‌مهدی و همکاران، همان منبع، صص 7 و 8 ) بعد از روشن شدن ساختار و عوامل و موانع انگیزش اخلاقی از نظر طباطبایی، ما می‌توانیم به تناسب مدل های انگیزش اخلاقی موجود، نوع مدل انگیزش اخلاقی از نظر او را نیز مشخص کنیم . 1-مدل انگیزش اخلاقی معرفت‌گرایانه 2-مدل انگیزش اخلاقی احساس‌گرایانه 3-مدل انگیزش اخلاقی ابزار‌گرایانه 4-مدل انگیزش اخلاقی شخصیت‌گرایانه Doris, John . M" The Moral Psychology Handbook" 2010, P.74.75.76.77) ) که پاسخ احتمالی ما در رابطه با مدل انگیزش اخلاقی از نظر طبطبایی، مدل شخصیت گرایانه است . دلایل ما برای انجام این پژوهش بدین گونه است، 1- در پژوهش های موجود، پژوهشی درباره انگیزش اخلاقی از نظر طباطبایی که جامعیت داشته باشد، موجود نیست 2-پرکننده شکاف میان نظر و عمل، مبحث انگیزش است . و ما تصمیم گرفتیم پژوهش خود را به موضوع انگیزش اخلاقی از نگاه طباطبایی اختصاص دهیم .
بررسی مقایسه ای مفهوم و حقیقت وحی با نگاه به آراء پل تیلیش و علامه طباطبایی ره
نویسنده:
پدیدآور: نیلوفر خدام استاد راهنما: اعلی تورانی استاد مشاور: نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم و بنیادین در حوزه دین شناسی، نزول وحی و ماهیت آن است و به همین دلیل، متفکران مختلف در طول تاریخ از زوایای مختلفی به آن پرداخته‌اند. از جمله متفکران سرشناس مسیحی، پل تیلیش و از میان متفکران و مفسران اسلامی نیز علامه طباطبایی موشکافانه به مساله وحی پرداخته‌اند. آنچه در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته، بررسی مقایسه‌ای مفهوم و و حقیقت وحی از منظر پل تیلیش و علامه طباطبایی است. هر دو متفکر بر این باورند که وحی اساس نبوت و ادیان آسمانی و شامل ارتباط بین خداوند و انسان‌های برگزیده است. در این ارتباط پروردگار به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم (فرشته وحی)، معارف و دستورات الهی را به پیامبران منتقل کرده و به ایشان ماموریت داده است که آن را به مردم ابلاغ نمایند. هر دو متفکر با وجود اتفاق نظر در وقوع پدیده وحی، در تفسیر آن دیدگاه‌های متفاوتی دارند: علامه وحی را شعور مرموز و خاصی می‌داند که درک آن در توان انسان عادی نیست، اما تیلیش با توجه به مبانی خود وحی را امر نشان‌مندی از سوی مبدأ معنا می‌داند که حاکی از حضور و تجربه مبدأ معنا در پذیرنده و تجربه‌کننده است. بنابراین وحی پدیده‌ای قابل تصور و تعریف برای انسان عادی نیست، چنان‌که شناخت ماهیت آن نیز برای دیگر افراد امکان پذیر نبوده است؛ اما این بدان معنا نیست که وحی با عقل منافات داشته و یا عقل آن را رد می‌کند. چنانکه علامه وحی را تاییدی بر حکم عقل و تیلیش عقل را ناتوان از درک وحی دانسته و چنین تفاوتی در آراء آنان به دلیل تفاوت در مبانی فکری، ضروریات و ادله اثبات وحی در دین اسلام و مسیحیت است.
«فرآیندشناسی تفکر» در قرآن و ارزیابی آن بر اساس آراء شهید مطهری و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با رویکرد تحلیل محتوای کیفی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا امیدی ؛ استاد راهنما: مهدی احمدی ؛ استاد مشاور: محمد مهدی آجیلیان مافوق ؛ استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه مسلم است اینکه تمام تأکیدات بر امر تفکر به منظور بهره گیری از خروجی مفید و ساختن زندگی بر اساس آن است. و مسأله مهم در این زمینه فهم چگونگی روی دادن تفکر است. اگرچه با بررسی شواهد، به نظر می رسد می توان مدعی شد قرآن کریم به صورت ضمنی اشارات دقیقی به مؤلفه های تفکر و فرآیند تحقق آن داشته است، با این حال، پژوهش حاضر مبتنی بر الزامات روش تحلیل محتوا، بر آن است تا از خلال اشارات قرآنی به استنتاج فرآیند شناسی تفکر و کشف مدل یا نظریه احتمالی بپردازد. در این راستا عرضه یافته های پژوهش بر آراء تفسیری و نظریات تبیینی دو صاحب نظر در این زمینه یعنی علامه طباطبایی و استاد مطهری در مقام ارزیابی مدل صورت می گیرد تا ضمن تبیین میزان مشابهت، در صورت امکان با بهره گیری از توافقی بینا متنی، ابهامات احتمالی در این فرآیند - که قرآن به آنها اشاره نکرده و آن را به فکر بشر احاله کرده است - را از میان کوشش های فکری این دو اندیشمند بازیابی کند. در این زمینه، شهید مطهری به عنوان اندیشمند قرآنی برجسته دارای ویژگیهایی است که مورد توجه قرار گرفته است: اول اینکه به دلیل مصاحبت طولانی مدت با استادش علامه طباطبایی می تواند مبین اندیشه ایشان باشد ضمن اینکه در برخی موارد می توان از بیانات استاد مطهری توسعه فرمایشات علامه طباطبایی را نیز یافت. از سوی دیگر استاد مطهری به اقتضای شرایط در زمان خویش با نیازمندیهای جامعه، بسیار دست به گریبان بوده و نگاه تفسیری او به قرآن بسیار رنگ و روی اجتماعی دارد و از این رو آثارش جنبه کاربردی و عملیاتی داشته و می تواند در انتقال از فضای نظر به عمل مفید و کارآمد باشد. نگاه فلسفی استاد مطهری و حجم قابل توجه آثار ایشان که به اقتضای زمان متمرکز بر ارزش و جایگاه علم به عنوان مبدأ و مقصد تفکر است نیز عامل دیگری در تمرکز بر آثار ایشان است به ویژه اینکه نقطه اشتراک میان استاد و علامه در اثر ارزشمند «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در این زمینه گفتنیهای بسیاری دارد و نکته نهایی اینکه انسجام فکری استاد مطهری باعث شده است با اطمینان بالایی بتوان مطالب ایشان را در جهت آشکارسازی منظور قرآن بهره برد. به صورت مقدماتی در بررسی معنای پایه باید بگوییم مطالعات لغوی در ماده «فکر» نشان می دهد که بیشتر تعاریف ارائه شده در قالب فرآیندی به تفکر پرداخته است. لغت شناسان در ماده (ف ک ر) تعاریفی ارائه داده اند که اگر چه در ظاهر تفاوتهایی با هم دارد اما در تحلیل دقیق تر می توان از میان آنها به مؤلفه های ثابت و مشابهی دست یافت. البته این مؤلفه ها در برخی تعاریف به صورت آشکار ذکر شده و در برخی دیگر با واسطه هایی می توان به آنها رسید. برآیند گفته های لغت پژوهان را می توان به این صورت بیان کرد که تفکر فرآیندی از جنس تصرف است که با به کارگیری خاطر یا نظر در اشیائی از سنخ تصاویر یا معانی اتفاق می افتد. نوع این تصرف ترتیب دادن امور موجود در ذهن و هدف آن نیز رسیدن به مطلوب علمی یا ظنی، یافتن معانی، و یا عبرت گیری است. سیر این فرآیند از ظاهر به باطن و خروجی آن نیز یافتن حقیقت اشیاء است. با این تعاریف، حاصل تفکر گستره رفع جهل تا رفع غفلت و تنبه و تذکر را شامل می شود و از این جهت به آنچه از نظر قرآن تفکر نامیده می شود بسیار نزدیک می نماید. نکته قابل توجه در بررسی های استعمالی تنوع واژگان استخدام شده توسط قرآن برای اشاره به فرآیند تفکر است که به نظر می رسد ابعاد مختلف آن را در نظر داشته و بدین ترتیب مراتب متفاوت این فرآیند را بازنمایی می کند. بررسی شبکه واژگانی در این حوزه که در شماری از پژوهش های پیشین به آن پرداخته شده است، می تواند علاوه بر تبیین رابطه نظام مند این واژگان، جایگاه هر یک را در فرآیند تفکر نشان دهد. از جمله این واژگان می توان به «عقل»«تدبر»،«تذکر»«یقین» و «فقه» اشاره کرد که در سیاقهایی مشابه با کاربردهای تفکر در قرآن استفاده شده است. قرآن کریم در آیات متعددی به دیگر مؤلفه های فرآیند تفکر نیز اشاره مستقیم دارد. علامه طباطبایی تفکر مطلوب قرآن را همان تفکر منطقی می دانند(طباطبایی،1417، ج 5/ 255- 257) و تفکر منطقی نیز در نگاه دانشمندان این علم مؤلفه های مشخص و فرآیند تعریف شده ای دارد. به عنوان مثال قرآن کریم تأکید می کند که ورودیها فرآیند تفکر ماحصل ادراکات حسی است که با زندگی در همین دنیا کسب می شود «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفْئدَه»(نحل: 78 و نیز آیات 78 مؤمنون و 9 سجده) بدین ترتیب تصورات به عنوان مبدأ تفکر منطقی مورد توجه قرآن است. همچنین در عین اینکه استدلالات قرآن به گونه ای است که هر کسی به فراخور بضاعت علمی خود می تواند از آنها استفاده کند و به همین دلیل در بسیاری از آنها از تشبیهات معقول به محسوس یا داستانها استفاده شده است، نسبت به قیاسهای منطقی و انواع و لوازم آنها بی تفاوت نبوده و شواهد کثیری از این استعمالات در ادبیات قرآنی قابل مشاهده است. با توجه به اینکه محوریت اصلی در تفکر منطقی با مبحث قیاس و به صورت خاص صناعات خمس و لوازم آن است می توان بر گستره این مبحث از منظر قرآن متمرکز شد و شواهدی از این دست را مورد بررسی قرار داد. با توجه به نمونه های بررسی شده فرآیند تفکر در قرآن - که روایات آن را عبادت می نامند- بسیار به بازگشت به بدیهیات در حوزه علوم و نیز کشف واقع به عنوان یک هدف معرفت شناختی نزدیک می شود. علامه طباطبایی ذیل آیات 15-19 سوره مبارکه مائده در بحث مفصل فلسفی به تبیین تفکر از منظر قرآن پرداخته اند و در همان جا روش تفکر را امری فطری و فکر را شاخص کمال زندگی انسان دانسته اند. این شاخصه فطری بواسطه بدیهیات به حقایق عالم خارج از وجود انسان متصل شده و آنها را درمی یابد؛ مسیر دست یافتن به این حقایق، استدلال مبتنی بر تصورات بدیهی است که تصدیقات را رقم می زند که همان طریق منطق ارسطویی است(طباطبایی،1417، ج 5 /254).
بررسی تفسیری - تاریخی عتاب‌های خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مورد مطالعه: المیزان (علامه طباطبایی) و أنوار التنزیل (بیضاوی)
نویسنده:
پدیدآور: راضیه جلیلی ؛ استاد راهنما: مریم سعیدی جزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیات عتاب گونه‌ی قرآن کریم در خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از جمله مواردیست که بین شیعه و اهل سنت مورد نزاع و قابل بررسی است. بیشتر علمای شیعه از جمله علامه طباطبایی در مواجهه با این گونه آیات؛ بر عصمت مطلقه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اتفاق نظر دارند. اما علمای اهل سنت در مواجهه با این آیات عتاب آمیز، دچار شک و شبهه شده و پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دارای عصمت مطلقه نمی‌داند و این آیات عتاب آمیز را شاهدی بر ادعای خویش می‌دانند. بنابراین بررسی این آیات در جهت پاسخ‌گویی به شبهات پیرامون عصمت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ خصوصاً در عصر حاضر که عده‌ای توسط اینگونه آیات اذهان مردم را به انحراف کشانده و تصویر نادرستی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایجاد می‌کنند، این مسئله اهمیت پیدا می‌کند.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ، تحلیلی و با تکیه بر دو تفسیر المیزان و تفسیر انوار التنزیل و اسرارالتأویل به عنوان دو نماینده از تفاسیر شیعه و اهل سنت آن دسته از خطابات عتاب گونه‌ی قرآن را مورد بررسی قرار داده، که بیشتر در معرض شبهه قرار دارد و می‌تواند عصمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را زیر سؤال ببرد و جایگاه نبوت را خدشه‌دار کند. و از دلایل دیگر آن، آیاتی را گلچین و انتخاب شده که سبب تاریخی دارد و جریانات تاریخی را این دو مفسر در ذیل آیات بیان فرموده که با بررسی آن حوادث و مکی و مدنی بودن آیات که لحن بیان و خطاب بودن آیات و جو حاکم بر آن در زمان وقوع حوادث از جمله مواردی ست که همگی از نگاه این دو مفسر مورد ارزیابی و کنکاش قرار گرفته تا در آخر به عصمت مطلقه‌ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست یابد و به اثبات برساند.
بررسی تطبیقی گستره علم امام(ع) از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: علی سلگی استاد راهنما: محمدباقر مرتضوی‌نیا استاد مشاور: حسن پناهی‌آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
امام(ع) دارای مقام جانشینی رسول خدا(ص) است که از جمله مباحث مربوط به این جانشینی، علم امام(ع) می‌باشد. میزان وگستره علم امام(ع) به خاطر ارتباط با عصمت ایشان و این که درأعصار مختلف در بین علماء مسلمان مورد اختلاف بوده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است از أهمیّت بالایی برخوردار می‌باشد؛ به طورکلّی دو دیدگاه در رابطه با گستره علم امام(ع) وجود دارد برخی علم امام(ع) را محدود و برخی دارای گستره وسیع‌تری می‌دانند به همین خاطر در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی گستره علم امام(ع) در حوزه‌های أصول معارف و أحکام شرعی، آیین رهبری، لغات و حِرَف و صنایع از دیدگاه مرحوم شیخ مفید از متقدّمین و علّامه طباطبایی از متأخرین به هدف بررسی جزئی نظریّه این دو عالم بزرگ در این حوزه ها؛ پرداخته شده است که موجب باز شدن دریچه‌ای جدید برای پژوهش گران در پژوش جزئی از گستره علم امام(ع) در این حوزه‌ها می‌باشد. یافته‌ها و حاصل این پژوهش را می‌توان این گونه بیان نمود که به اعتقاد مرحوم شیخ مفید امام درحوزه علم به أصول معارف و أحکام شرعی و آیین رهبری علاوه بر اینکه نسبت به این علوم علم بالفعل دارد این علم برای ایشان ضروری نیز می‌باشد اما در رابطه علم امام نسبت به لغات و حِرَف و صنایع قائل به این نیستند که امام به این أمور به صورت بالفعل و همیشگی عالم است چرا که از نظر ایشان نه عقل و نه قیاس، نه این علم را واجب می‌دانند و نه ممتنع و روایات نیز نمی‌تواند اثبات گر این علم به صورت بالفعل و همیشگی باشد و در مقابل، از نگاه علّامه طباطبایی امام(ع) به خاطر داشتن مقام نورانیّت که فعلیّت محض است نسبت به همه چیز به صورت بالفعل علم دارد که از جمله این معلومات علم به لغات و حِرَف و صنایع می‌باشد و داشتن این علم برای ایشان ضروری است.
نقد و بررسی نظریه کنش متقابل نمادین و ارائه نظریه بدیل با تاکید بر دیدگاه‌های علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: عبدالحسن بهبهانی‌پور؛ استاد راهنما: سید حسین شرف الدین ؛ استاد مشاور: قاسم ابراهیمی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کنش متقابل اجتماعی موضوع علوم اجتماعی است و متفکران علوم اجتماعی همواره درگیر مسائل مرتبط با انسان و کنش‌های وی بوده و هستند. ازاین‌رو برای آنان بسیار اهمیت دارد به نظریه‌ای دست یابند که بتواند بیشترین توفیق در تفسیر انواع کنش‌های اجتماعی را رقم زند. در این راستا متفکران غربی در قالب رویکردها و دیدگاه‌های مختلف تلاش‌های علمی و آثار مهمی ازجمله نظریه کنش متقابل ارائه کردند که ریشه در مکاتب فلسفی متعددی دارد و جامعه‌شناسانی چون: هربرت مید، گافمن و کولی تئوری پرداز آن بوده‌اند. بر اساس این نظریه انسان‌ها با یادگیری معانی و نمادهای مختلف قابلیت تفکر پیداکرده و با انتقال این معانی و نمادها به دیگران به کنش و کنش متقابل می‌پردازند. بر این نظریه نقدهای جدی وارد هست، و نمی‌توان به وسیله آن به تفسیر عمیقی از کنش اجتماعی دست‌یافت. این پژوهش درصدد برآمد تا بر اساس روش تحلیلی منطقی، ابتدا به‌نقد و بررسی این نظریه بپردازد؛ سپس برای دستیابی به نظریه تفسیری کامل‌تر از دیدگاه‌های تفسیری علامه طباطبائی (ره) و شاگرد مبرزشان آیت‌الله جوادی آملی بهره ببر. برای استنباط نظریه تفسیری، نخست تلاش شد با بررسی مبانی معرفتی، گرایشی و نگیزشی کنش انسانی این دو مفسر امکان ارائه نظریه کامل‌تر در تفسیر کنش اجتماعی اثبات و ظرفیت تفسیری متفاوتی که مبانی تفسیری و حِکَمی آن دو در خود دارند؛ نشان داده شود. در مرحله دوم کار استنباط نظریه برای تفسیر کنش اجتماعی متقابل بر اساس میراث فکری آن‌ها دنبال شد. ابتدا به تحلیل کنش و عوامل و زمینه‌های شکل‌گیری آن پرداخته شد، سپس بر اساس تحلیل یاد شده، دو مدل کنش ارائه داده شد. مدل اول عبارتست از: شناخت + میل+ اراده= کنش. و مدل دوم: میل + اراده= کنش. سپس به بیان تفسیر کنش در چهار مرحله پرداخته شد،که عبارت‌اند از: مراجعه به کنش‌گر، مراجعه به مفسر و فرهنگ جامعه، بررسی پیامدهای کنش و نقد کنش. این عمده تلاشی است که در راستای استنباط نظریه تفسیری انجام داده شده است؛ و در این میان وجوه امتیاز این نوع تفسیر بر نظریه کنش متقابل غربی‌اش نیز روشن گردید.
تفسیر آیات دربردارنده ایهام تجسیم در امامیه و سلفیه مطالعه علامه طباطبایی و ابن تیمیه به عنوان الگو
نویسنده:
پدیدآور: حسین محمد محیه الخلیفه استاد راهنما: علی عبد الله زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تجسیم یکی از موارد بسیار خطرناکی است که عقیده جوامع اسلامی را تهدید می کند. از این رو، این مبحث از هدف و اهمیتی برخوردار بود که نشان دهنده تأثیر آن بر ساخت صحیح إعتقادی است، این تحقیق به بررسی آیات دبردارنده ایهام تجسیم، تفسیر آنها و نحوه مواجهه دو مفسر یعنی علامه طباطبایی به عنوان نمونه امامی و ابن تیمیه به عنوان نمونه سلفی پرداخته است که در نتیجه بیان داشته است دیدگاه علامه طباطبایی نزدیکترین رابطه برای رسیدن به معنای واقعی بدون تشبیه و تجسم است؛ با توجه به این که علامه طباطبایی در تبیین معنای واقعی از روش های مناسبی از جمله استنباط بر مبنای سیاق، نشانه های زبانی و سایر روش های بررسی معنای واقعی، بدون تکیه صرف بر معنای ظاهری بیان، استفاده نموده است که نمونه ای از آن در تفسیر ابن تیمیه یافت نمی‌شود. بلکه ابن تیمیه بر معنای ظاهری بدون تفسیر آن متن تکیه نموده که او را در باتلاق قیاس و تطبیق فرو برده و از رسیدن به معنای واقعی آن اصطلاح دور نگه داشته است. پس از مطالعه آرای علامه طباطبایی و ابن تیمیه، هیچ شباهتی بین دو طرف نیافتیم، مگر در تلاش هر دو برای تفسیر این متون شریف قرآنی، و همچنین شباهت در اثبات صفاتی مانند حقیقت کلام الهی که با وجود اصل اثبات در چگونگی آن اختلاف داشته‌اند. علامه طباطبایی ثابت می کند که خداوند نه از طریق بدن خود سخن می گوید و نه بدنی دارد و مانند مخلوق بر عرش مستولی نمی شود و همان گونه که مخلوق تحت تأثیر قرار می گیرد، تحت تأثیر قرار نمی گیرد که همانند انسان عصبانی و خشنود شود و هیچ حرکتی شبیه حرکت موجودات ندارد. ابن تیمیه در حالی که خلاف آن را ثابت می کند إعتقاد دارد خداوند متعال با اعضای خود صحبت می کند، اعضا دارد، و بر کرسی مانند سطح مخلوق استوار است، و همان گونه که مخلوق متأثر می شود، متاثر می شود، و حرکت دارد و به آن شبیه است که تمام این مدعیات بر اساس ظاهر بدوی کلمه و امتناع از تفسیر آن است. در حالی که علامه طباطبایی در بیان خود به اهداف معنای حقیقی و چگونگی رویارویی آن با متن و اینکه این الفاظ مجاز یا کنایه و دارای معنایی منطبق با عقل سلیم انسان است، استناد کرده است.
آزادی انسان در تفسیر المیزان علامه طباطبایی و تفسیر التحریر و التنویر إبن‌عاشور (بررسی تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: محمد حامد ابراهیم الخفاجی استاد راهنما: محمد علی رضائی کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش به آزادی انسان و شناسایی آزادی در قرآن پرداخته‌ایم و دو تفسیر المیزان علامه طباطبایی و التحریر و التنویر ابن عاشور در تفسیر و تبیین آیات مرتبط با موضوع بحث را بررسی کردیم و این امر به دلیل بار علمی است که در علم تفسیر و یافتن اشتراکات و اختلاف نظرهای این دو تفسیر و نیز انحراف آراء سایر منابع و مآخذ وجود دارد. آزادی در قرآن کریم به صراحت و به صورت همین کلمه بیان نشده است اما به صورت (الحًر, التحریر, مُحرَّرًا) آمده است، همچنین با معانی (نفی اجبار، نفی اختیار، نفی انواع اجبار، ظلم و سلطه) آمده است. همچنین آیات فراوانی وجود دارد که بر انواع آزادی همچون (آزادی عقیده، آزادی اندیشه، آزادی عقیده، آزادی نظر، آزادی و بردگی، آزادی در قرآن، آزادی همه جانبه برای همه ابعاد زندگی) دلالت دارد. هدف این پژوهش به طور کلی نشان دادن بخش کوچکی از جنبه های اجتماعی در قرآن کریم است مانند: آزادی انسان و نفی از بردگی و اینکه آزادی نور و بردگی ظلمت است. روشی که نگارنده در نگارش این پایان نامه به دنبال آن بوده است، روش تحقیق، تحلیل و مقایسه‌ای و روش تحلیلی-تبیینی است که مبتنی بر تصمیم گیری در بررسی آن و نتیجه گیری از آن است. هر دو تفسیر بر نیاز ذاتی به آزادی تأکید می کنند و اینکه انسان لزوماً و به طور غریزی موجودی آزاد است، به تعبیر طباطبایی ذات انسان نیازمند چیزی است که او را در رهایی از تنهایی و رهایی وجودش یاری دهد. ابن عاشور ظهور ذاتی آزادی را تایید می کند. علّامه طباطبائی می‌گوید: « آزادی ذاتی، آزادی است که ما آن را آزادی هدیه شده به انسان می نامیم»
بررسی تطبیقی دلالت سیاق نزد علامه طباطبائی و فخر الرازی در آیه ولایت
نویسنده:
پدیدآور: محمد حلو خفی خفی استاد راهنما: زهرا اخوان صراف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متکلمان و مفسران شیعه برای اثبات امامت امام علی علیه‌السلام به آیه ولایت - آیه 55 سوره مائده - تمسک کرده‌اند. این استظهار به روایات اسباب نزول ذیل آیه برمی‌گردد که بیانگر فضل و کرامت آن حضرت در خاتم‌بخشی حین نماز است. متکلمان و مفسران اهل سنت از راه‌های مختلف کوشیده‌اند که این استدلال را نقض کنند. از جمله فخر رازی که مجموعه‌ای از اشکالات را در تفسیر خود آورده‌است و یکی از آن اشکالات اقتضای سیاق آیات است. شیعه نیز با رد بر این اشکالات بر رأی خود ایستادگی کرده‌است، از جمله علامه طباطبائی که اشکالات عام و اشکالات سیاق را پاسخ گفته‌است. پژوهش حاضر پس از معرفی این دو دانشمند و منهج‌شان در تفسیر، تحلیل منظور علما از دلالت سیاق و بیان عقیده شیعه در این موضوع و چگونگی استفاده از آیه، اولاً از راه تبیین دیدگاه‌های فخر رازی و تحلیل اشکال‌های او، سپس بیان نظریات علامه ذیل این آیه با روش مقارنه، به تحلیل آرای طرفین در تفسیر آیه با تأکید بر بحث سیاقی می‌پردازد. نزاع علمی این دو مفسر در دو پرسش اساسی است: آیه شامل همه مؤمنان است یا مختص حضرت علی علیه‌السلام است؟ مفهوم ولایت در آیه، امامت و رهبری است یا نصرت؟ نتیجه تحقیق آنستکه: هر دو مفسر در تفسیر خود برای کشف معانی آیات و بیان آنها از سیاق برای رد یا اثبات استفاده می‌کنند. علامه‌طباطبائی به اقتضای طبیعی روش خود -یعنی تفسیر قرآن به قرآن- کاربست دلالت سیاق در تفسیر را گسترش داده‌است. به نظر فخررازی، آیات پیرامون این آیه متضمن معنای نصرت برای ولایت است و وحدت سیاق حکم می‌کند که در آیه ولایت هم بهمان معنا باشد. و سیاق مقتضی شمول ولایت برای همه مؤمنان است. در حالی‌که علامه‌طباطبائی ابتدا از راه عدم احراز وحدت سیاق و نیز مانع دیدن برای معنای نصرت در آیات پیشین، معنای نصرت برای ولایت را رد می‌کند و سپس با روایات مربوطه، اختصاص آیه به حضرت علی علیه‌السلام را بدست می‌آورد و به اشکالات پاسخ می‌دهد. آنگاه با قرائن سیاق داخلی و شواهد دیگر معین می‌کند که ولایت در آیه به معنای تصرف است. دلیل علامه بر عدم وحدت سیاق، نزول پراکنده سوره مائده، مضامین آیات و روایات اسباب نزول است. رد علامه بر معنای نصرت، بخاطر آنستکه سیاق آیات و مضامین آن ‌را پذیرای معنای نصرت نمی‌بیند، و اینکه نسبت نصرت پیامبر ص برای مؤمنان با ادب برگزیده قرآن درباره ایشان ناسازگار می‌داند. مهم‌ترین چیزی که علامه از سیاق داخلی برای تعیین معنای ولایت در تصرف استفاده می‌کند، یکی بودن ولایت برای خدا، پیامبر و مؤمنان مورد نظر است و اینکه با دوباره آوردن «ولی» هیچیک را جدا نکرده است، نیز آنکه لفظ مفرد ولی برای گروه مؤمنان، آمده‌است. همچنین اقتضای حصر لفظ انما، و معنای قرب و نزدیکی موجود در «ولایت»، متضمن تصرف است. از همه این امور معین می‌شود که ولایت در آیه معنایی بالاتر از نصرت دارد و ویژگی و کرامتی برای امام علی ع ثابت می‌کند و ایشان را از دیگر صحابه امتیازی ویژه می‌بخشد ‌که شایستگی برای امامت و خلافت پس از پیامبر ص را اقتضا دارد.
  • تعداد رکورد ها : 4212