جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های مابعدالطبیعی > 1402- دوره 4- شماره 8
  • تعداد رکورد ها : 14
نویسنده:
شهاب الدین حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدر المتالهین مصادیق هنر را مورد توجه قرار داده است. در این­جا برآنیم تا مواردی از آن را بیان کنیم و سپس درباره هنر، اعم از هنر دینی و هنر سکولار، توجه کنیم که چه نسبتی با فلسفه و حکمت متعالیه صدرایی دارد، زیرا عموما هنر با عالم خیال ارتباط دارد و هنرمند از عنصر خیال در آفرینش هنری بهره می برد، ولی حکمت به معرفت حقایق عالم می­پردازد. از این جهت بین حکمت و هنر، به لحاظ معناشناختی و پدیدارشناختی پیوندی قابل تصور است یا نه؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه صدرالمتالهین درباره هنر را مورد بررسی قرار می­دهد. دراین­جا دیدگاه­های مختلفی­ وجود دارد، اما فیلسوفان مسلمان به­ویژه حکیم ملاصدرا ­­­­بیشتر به مبانی زیبایی­شناختی و منشا زیبایی پرداخته است. از نظر صدرا هنر صناعت است و میان طبیعت که فعل خداوند است با صناعت که فعل انسان است تشابه وجود دارد، چون با توجه به تشکیک وجود و مراتب آن، بین فعل الهی و فعل انسان تفاوت ذاتی و جوهری نیست، بلکه تفاوت در مراتب است. نیز از دیدگاه ملاصدرا چون انسان خلیفه خدا برروی زمین است، لذا صفات مستخلف عنه مانند مصور، مبدع و خلاق را دارد. بر این اساس انسان هنرمند با توجه به اینکه مظهر صفات الهی است، با خلق فعل هنری به مبدا تشبه یافته است و با حقیقت و حکمت ارتباط دارد. هنرمند اعم از عکاس، نقاش، مجسمه­ساز، فیلم­ساز، نوازنده، هنرمند تجسمی، و هنرمعماری ، خلاقیتش ­از تجلیات الهی است­­، چنین­­­­­­­ هنرمندی با حکمت پیوند دارد.
صفحات :
از صفحه 167 تا 191
نویسنده:
علی نیک زاد ، قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در افلاطون نظریۀ منسجمی دربارۀ مسالۀ شر وجود ندارد. با نگاه به آثار او می‌توان گزینه‌های مختلفی را برای مبدئیت شرور در عالم پیشنهاد داد. این مبادی عبارت هستند از: (1) صورت شر، (2) دوی نامتعین (Indefinite Dyad)، (3) ضرورت در تیمائوس، (4) نفس شریر در قوانین و (5) ماده. فیلسوفان افلاطونی، به­خصوص افلاطونیان میانه، دربارۀ این مبادی بحث کردند و کوشیدند به تفسیر منسجمی از نظریۀ افلاطون دربارۀ خاستگاه شر دست پیدا کنند. در مقالۀ حاضر، نخست مبادی احتمالی شر در آثار افلاطون را تحلیل خواهیم کرد. منابع ما برای بررسی نظریۀ افلاطون دربارۀ خاستگاه شر عبارت هستند از محاورات افلاطون و آموزه‌های نانوشتۀ او. استدلال می‌شود که صحت انتساب برخی از این مبادی، مانند نفس شریر، به افلاطون مخدوش است. اما برخی مبادی دیگر، مانند صورت شر، در فلسفۀ افلاطون مطرح هستند. در ادامه، مباحث دو فیلسوف افلاطونی میانه در قرن دوم میلادی، یعنی پلوتارخس و نومنیوس، دربارۀ این مبادی ارائه خواهد شد. تلاش این دو فیلسوف آن بود که میان مبادی مختلف شر در افلاطون پیوند برقرار کنند. پلوتارخس برخی از این مبادی را معلول مبادی دیگر دانست، و نومنیوس به تمامی آن‌ها وحدت بخشید و به­عنوان مبدئی واحد از آن‌ها نام برد. کوشش‌های این فیلسوفان برای ارائۀ تفسیری یکپارچه از آراء افلاطون در نهایت منجر به پیدایش نظریات منسجم‌تر فیلسوفان نوافلاطونی دربارۀ مسالۀ شر شد. روش تحقیق در این مقاله مطالعۀ کتابخانه‌ای مبتنی بر تحلیل متون افلاطون و افلاطونیان میانه است.
صفحات :
از صفحه 367 تا 396
نویسنده:
زهرا اسمعیلی ، سید محمد حکاک قزوینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأکید میل بر رد معرفت پیشینی سبب شده که او نیز همانند تجربه‌گرایانی چون هیوم، دست به دامان روان آدمی شود و ریشه بسیاری از باورها را در روان آدمی بجوید. قوه عقل در نظر او لوح سفیدی است که مشاهده و تجربه نقش­هایی بر روی آن ترسیم می‌کنند. در مرحله بعد روان آدمی دست به کار می‌شود و آدمی را وادار به پذیرفتن پدیده‌های تکراری می‌کند. این باور به مرور زمان و پس از تکرار مکرر یکنواختی‌های موجود در طبیعت، مهر تأیید مجددی می‌خورد؛ گویی کشف هر قانون جدیدی نه تنها خود آن قانون را اثبات می‌کند، بلکه به تثبیت سایر قوانینی که با استفاده از این روش به دست آمده‌اند نیز کمک می‌کند. این پژوهش برآن است که جایگاه استقرا را در منطق جان استوارت میل نمایان سازد و نیز نشان دهد که تلاش­های او برای توجیه استقرا کافی نبوده است. به همین منظور کتاب نظام منطق (The System of Logic) میل مورد بررسی قرار گرفته و نظر برخی از مفسرین در باب آن بیان شده است. در ضمن بحث، سعی شده نظر میل در باب قیاس نیز بیان شود و به این ترتیب تصویری کلی از منطق جان استوارت میل ارائه شود.
صفحات :
از صفحه 193 تا 222
نویسنده:
روح الله نجفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ظاهرگرایان در مقام فهم خدای قرآن، او را اَبرانسانی انگاشته­اند که در آسمان، سکونت دارد و بر تخت پادشاهی نشسته است، از روح خود به پیکر آدم دمیده است، در میان آتش بر موسی متجلی شده است، به روز قیامت همراه فرشتگان بر ابر می‌آید و برای اهل ایمان، رؤیت او در آن روز میسر است. اما تأویل‌گرایان، این سنخ گزاره­ها را باور ندارند و برای آیات بیانگر آن­ها، معانی خلاف ظاهر پیشنهاد می‌کنند. در این میان، تحقیق حاضر بر آن است که تصویر خدا در کتاب مقدس را به خدمت فهم خدای قرآن درآورد و در داوری میان ظاهرگرایان و تأویل‌گرایان، از آن پیشینه تاریخی، مدد جوید. فرضیه آن است که کتاب مقدس، مؤید برداشت‌های انسان­وار از خدای قرآن است و سبب تضعیف رویکرد تأویلی می‌شود. بر این مبنا، فهم ظاهرگرایانه از خدای قرآن تعین می­یابد، گرچه در فرجام امر می‌توان بر آن شد که آن­چه قرآن درباره خداوند اظهار می­کند، تصویری از او برای آدمیان و متناسب با درک انسان­وار ایشان از خدا است.
صفحات :
از صفحه 253 تا 279
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آموزش و پژوهش فلسفه دین در ایران، به­عنوان شاخه­ای اساسی از مطالعات فلسفی درباب دین، در سه دهه گذشته تاکنون با چالش­ها و موانع متعددی مواجه بوده است که برخی از آنها عبارتند از: 1. بستر نسبتا الحادی و غربی- مسیحی فلسفه دین، که موجب بدبینی نسبت به آن در جامعه دینی ایران شده است. 2. عدم تقید فلسفه دین به پیش­فرض­های کلامی سنت اسلامی، که بعضا موجب رویکرد انتقادی به آموزه­های سنت دینی اسلامی شده است. ضمن اینکه نگرانی علمای دینی از گسترش بی­دینی در نتیجه رشد فلسفه دین به علت نقش مباحث عقلانی آن در اتخاذ رویکرد انتقادی یا فرادینی به دین و اعتقادات دینی دارای اهمیت خاص خود است. 3. سطح پایین معرفت دینی مردم و غلبه وجه تقلیدی اعتقادات دینی، که موجب آسیب­پذیری بیشتر دینداری آنها در نتیجه گسترش رویکرد فلسفی به دین می­گردد. 4. پیش­فرض­های کلامی علمای دینی، که مانع اقبال به رویکرد فلسفی به دین شده است. 5. غلبه نگرش انحصارگرایانه نسبت به سنت دینی خودی، که موجب نادیده گرفتن مزایای دیگر سنت­های دینی است که در نتیجه رویکرد فلسفی به دین ممکن است حاصل شود. 6. غلبه تاریخی رویکرد فقهی در سنت دینی و دینداری اسلامی، که موجب دوری از نگرش فلسفی و عقلانی و تقویت رویکرد تقلیدی به دین شده است. نتیجه حاصل از این موانع، رشد کُند فلسفه دین و مواجهه اندیشمندان طرفدار آن با مشکلات و چالش­های فراوان در مقام آموزش و پژوهش آن است. به همه این موانع بایستی خطرات ناشی از بدفهمی برخی موضوعات و مسائل فلسفه دین را افزود که موجب انحرافات دینی و ضربه زدن به دینداری مردم می­گردد.
صفحات :
از صفحه 105 تا 132
نویسنده:
الهه رستمی ، فروزان راسخی ، نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مقاله حاضر، به یکی از کاربردی‌ترین موضوعات فلسفه، یعنی زیست خردمندانه، که سعادت­مندی را نوید می‌دهد، پرداخته شده است. این موضوع، به شیوه مقایسه­ای، مشخصاً در اندیشه غزالی و شوپنهاور، ردیابی و بررسی شده است. بشر همواره دغدغه خوب زندگی کردن را داشته است. این امر را می‌توان در متون کهن در قالب پندها و نصیحت‌هایی که از نیاکان رسیده، شاهد بود. آنچه انسان را در این مسیر راهنمایی می‌کند تا زیست شاد و آرامی را برای خود رقم بزند، حکمت است. غزالی و شوپنهاور، هر دو، شناختن خود را مقدم بر همه شناخت‌ها و لازمه خوشبختی می‌دانند و معتقدند خرد انسانی می‌تواند راهبر او در جهت سعادت باشد. با این تفاوت که غزالی بر عناصر دینی تاکید بیشتری کرده و به ارائه راهکارهای عملی هم­چون اجرای شریعت و طلب علم پرداخته، حال آن­که شوپنهاور امور دیگری همچون انسان­شناسی و شناخت سرشت زندگی بشری را مورد توجه قرار داده است، و به سلامتی و برنامه­ریزی به­عنوان راهکارهای عملی اشاره کرده است.
صفحات :
از صفحه 223 تا 251
نویسنده:
احسان سیم‌چی‌زاده ، عباس یزدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معجزه همواره به­عنوان یکی از ادلّۀ حقانیت ادیان به­خصوص وجود خداوند به­کار رفته است. در این نوشتار سعی کرده‎ایم به این پرسش پاسخ دهیم که معجزه به­عنوان دلیلی بر وجود خدا، تا چه میزان از لحاظ منطقی و معرفت‎شناختی موجّه است. به­عبارت دیگر آیا معجزه به­تنهایی و بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به گواهی‎های تاریخی و با فرض وثاقت ادلّۀ تاریخی، یا با فرض درک بی‌واسطه، می‎تواند وجود خداوند را برای مخاطب بی‎طرف اثبات کند یا خیر؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره‎ها و استدلال‌ها انجام می‎گیرد. در این مقاله پیش از تلاش برای پاسخ به پرسش اصلی، به تدقیق مفهوم معجزه و نقد تعریف مشهور دیوید هیوم (نقض قانون طبیعت) پرداخته شده و پس از جمع‌بندی بحث تعریف، با بیان مقدمه‎ای پیرامون انواع دلیل و استدلال تلاش می‎شود اوّلاً انواع استدلال‎هایی که معجزه ممکن است در قالب آن‎ها به­عنوان دلیلی برای اثبات خدا در نظر گرفته شود مورد بررسی قرار گیرد، ثانیاً ناتوانی معجزه در اثبات وجود خدا به­عنوان استدلالی قیاسی نشان داده خواهد شد و ثالثاً استنتاج بهترین تبیین به­عنوان قالب استدلالی مناسب برای معجزه در جهت اثبات خدا مطرح می‌شود و موانع آن مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
صفحات :
از صفحه 41 تا 70
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر و گادامر به افلاطون رجوع می‌کنند تا راهی برای بحران بی‌معنایی تمدن غربی پیدا کنند. هایدگر معتقد است افلاطون به­دلیل طرح آموزۀ ایده‌ها، آغازگر فراموشی وجود و مسبب بحران غرب است. او به تمثیل غار افلاطون رجوع می‌کند تا چگونگی این فراموشی را وضوح ببخشد. در این تمثیل، دیالکتیک به­معنای سیر از عالم محسوس به عالم معقول است. هایدگر در تفسیرش از افلاطون به همین معنا توجه می‌کند و سایر معانی دیالکتیک از قبیل گفتگو، روش ترکیب و تقسیم و ... را نادیده می‌گیرد. البته او در درس­گفتار سوفسطائی افلاطون دیالکتیک را به سخن مرتبط می‌کند و به نقد آن می‌پردازد. به­طور کلی هایدگر دیالکتیک را معضلی برای فلسفه می‌داند. برخلاف هایدگر، گادامر به معانی مختلف دیالکتیک در فلسفۀ افلاطون توجه می‌کند و سیر تکاملی آن را مدنظر قرار می‌دهد. تأکید گادامر بر گفتگوی موجود در محاورات سقراطی و همچنین روش ترکیب و تقسیمِ موجود در محاورات متأخر سبب می‌شود که او فلسفۀ افلاطون را فلسفه‌ای پویا و زنده لحاظ کند. در نظر گادامر گفتگو و دیالکتیک موجود در محاورات افلاطون می‌تواند ما را از بحران کنونی غرب نجات دهد. این نوشتار درصدد است با روشی توصیفی-تحلیلی، این نکته را بررسی و تبیین کند که چگونه پرداختن به معانی مختلف دیالکتیک سبب می‌شود که هایدگر و گادامر دو تفسیر متفاوت از افلاطون ارائه دهند.
صفحات :
از صفحه 133 تا 166
نویسنده:
امیرعباس سولی‌خانی ، هدایت علوی‌تبار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف کیرکگور شناخت مسیحیت و عمل کردن بر اساس آن بود. او برای رسیدن به این هدف، ابتدا مسیحیت رسمی را رد می­کند و سپس به شرح مسیحیت مورد قبول خود، یعنی مسیحیت اصیل، می­پردازد. مسیحیت رسمی خود را در قالب مسیحیت دانشگاهی و مسیحیت کلیسایی نشان داده است. مسیحیت دانشگاهی، که فرد شاخص آن هگل است، از یک سو می­کوشد تا آموزه­های مسیحی را با براهین عقلی اثبات کند و مسیحیت را معقول سازد و از سوی دیگر در پی اثبات حقانیت مسیحیت با توسل به شواهد تاریخی است. مسیحیت کلیسایی از یک سو رویکرد جمع­گرایانه به مسیحیت دارد و فرد مسیحی را قربانی می­کند و از سوی دیگر مسیحیت را به نهادی اجتماعی تبدیل می­کند و با فروکاستن آن به برخی شعائر و مناسک، دست به ساده­سازی مسیحیت می­زند. اما مسیحیت اصیل در راهی یکسره متفاوت گام برمی­دارد و با کنار گذاشتن عقل، جمع­گرایی و ساده­سازی، به ایمان، فردانیت و رنج اهمیت می­دهد و بر شورمندی تاکید می­کند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 104
نویسنده:
حامد موانیه ئی ، علی فتح طاهری ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگاره زمان در فلسفه کانت در نسبت با کلیات ایدئالیسم استعلایی او را می‌توان مؤلفه‌ای خُرد(Minor) در نظر آورد، اما دلوز همین عنصر خُرد را از فلسفه کانت بیرون کشیده و عنصر کلان (Major)، یعنی سوژه استعلایی را در نقد عقل محض، حول آن بازپیکربندی می‌کند. این خوانشی یکسره متفاوت از نقد عقل محض‌ است که در آن، مرکز ثقل از «امر استعلایی» به مفهوم «زمان» منتقل شده است. در اندیشه دلوز، مفهوم «زمان» را می‌توان دروازه ورود به هستی‌شناسی تفاوت‌محور او قلمداد کرد. به همین دلیل، خوانش منحصربه ‌فرد دلوز از مفهوم زمان در فلسفه کانت حائز اهمیت بوده و در این مقاله موضوع پژوهش ما قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می­شود تا از مجموع چهار قاعده ادبی و شاعرانه، که دلوز برای شرح فلسفه کانت به­کار برده است، دو قاعده اول را با محوریت چرخش مفهومی کانت درباره زمان، مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 303 تا 339
  • تعداد رکورد ها : 14