جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های فلسفی - کلامی > 1400- دوره 23- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم در دامان فلسفۀ علم در دهه‌های اخیر، ارزیابی امکان و لزوم پاک‌سازی فرایند علم از ارزش‌هاست. تأثیر ارزش‌های علمی در فرایند علمیْ محل مناقشه نیست، اما دخالت ارزش‌های غیر علمی - به دلایل مختلف و ازجمله خدشه در عینیت علم - محل تردید جدّی است. یکی از مهم‌ترین استدلال‌های مدافعان این اثرگذاری، تمسک به تعیّن ناقص گذرای فرضیه بر اساس شواهد و قواعد موجود است. در فرایند علم، گاه اتفاق می‌افتد که مجموعهٔ شواهد در دسترس به‌همراه قواعد منطقی و علمی، پژوهشگر را به نتیجه معیّنی رهنمون نمی‌شود و هنوز چند گزینهٔ بدیل پیش‌روی او وجود دارد. حال، از آنجا که مؤلفه‌های علمی بنا به فرض، از تعیّن کامل فرضیه ناتوان هستند، انتخاب از میان این گزینه‌ها بر پایهٔ ارزش‌های غیر علمی خواهد بود و در نتیجه، دخالت این قسم از ارزش‌ها در فرایند علم مُجاز خواهد بود. مهم‌ترین چالش پیش ‌روی این دفاع، خدشه به عینیت علم است؛ زیرا شکاف بین فرضیه و مؤلفه‌های علمی، با عوامل غیر علمی پر شده است و این نگرشی غایت‌گرایانه و عمل‌گرایانه به علم است؛ نه نگاهی واقع‌گرایانه. همچنین عوامل اثرگذار بر انتخابِ نظریه در حالت تعیّن ناقص، اعم از ارزش‌های غیر علمی هستند و می‌توان انتخاب نهایی را مولود ویژگی‌های شخصیتی یا عوامل محیطی و فرهنگی غیر هنجاری دانست.
صفحات :
از صفحه 75 تا 98
نویسنده:
فاطمه سلیمانی دره باغی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اَعمال و رفتار‌های انسان، بر اساس رخداد‌های درونی او شکل می‌گیرند. از بین این رفتارها برخی مشخصاً تحت تأثیر خُلقیات و احساساتْ به صورت آنی و بدون طی مراحل تفکر و تأمل به‌وجود می‌آیند؛ هرچند از مبدأ علمی از نوع تخیّل بهره‌مند هستند. همچنین گاهی بر نفس انسان کیفیاتی عارض می‌شوند که تابع انفعالاتی‌اند که - به جهت امور نافع و مضر - در بعضی قوا حاصل می‌شوند. به این حالات نفسانی، «احساسات و عواطف انسانی» گفته می‌شود؛ شادی‌ و فرح، غم‌ واندوه، ترس و امید، شوق و وجد و خشم و غضب‌ از این دسته هستند. فیلسوفان اسلامی - در بحث «خُلق» - سخنان ارزشمندی در این زمینه بیان داشته‌اند. این مقاله در صدد تبیین پاسخ ملاصدرا به این پرسش است که جایگاه احساسات و عواطفْ در وجود انسان چیست؟ عوامل مؤثر در ایجاد حالات و احساسات نفسانی کدامند؟ به اعتقاد ملاصدرا، منشأ پیدایش خُلقیات و احساسات انسانیْ اندیشه و ادراک آدمی است؛ هرچند احساسات و عواطف نیز بر کارکرد عقل و قوای ادراکی تأثیر غیر مستقیم داشته و نقش اِعدادی دارند. از طرف دیگر، میان ملکات نفسانی و احوال و اعمال انسان رابطهٔ محکمی وجود دارد. همچنین میان خُلقیات و احساسات درونی و وضعیت جسمانی انسان نیز ارتباط خاصی وجود دارد و بر اساس این ارتباط - همان‌طور که رفتار از خُلقیات تأثیر می‌پذیرد - خُلقیات نیز از رفتار متأثر می‌شوند. البته، این تأثیر به نحو غیر مستقیم خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 129 تا 154
نویسنده:
محسن بهلولی فسخودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون، «پارادوکس منون» را به عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های نظری دربارهٔ یادگیری مطرح کرده است. بر اساس پارادوکس، تحقیق و یادگیری دربارهٔ آنچه شخص نمی‌داند، ناممکن و دربارهٔ آنچه می‌داند، بی‌فایده است. افلاطون برای حل این پارادوکس، «نظریهٔ یادآوری» را مطرح کرده است. مطابق این نظریه، یادگیریْ همان یادآوری دانش از پیش موجودی است که روح آدمی در امتزاج با بدن آن را فراموش کرده است. آگوستین، نظریهٔ یادآوری را قانع‌کننده نمی‌یابد و معتقد است که نور الهی چیزهای معقول را نزد ذهن حاضر ساخته و سبب شناخت آنها می‌‌‌‌شود؛ بی آنکه نیازی به دانش ذاتی یا وجود پیشین روح در جهانی دیگر باشد. به عقیدهٔ برخی مفسران، دلیل اصلی این رویکردْ دشواری پذیرش حیات پیشین روح به عنوان اصلی‌ترین مولفه نظریهٔ یادآوری است. پرسش پژوهش این است که آیا موضوع حیات پیشین روحْ تنها راه ورود برای درک درست موضع آگوستین در قبال نظریهٔ یادآوری است؟ و آیا تنها راه نزدیک شدن به فهم بهینه از تغییر رویکرد معرفت‌شناختی آگوستین، برگرفتن موضع هستی‌شناختی دیگر در میانهٔ سایر آرای مطرح شده است؟ ادعای پژوهش آن است که خوانش فلسفهٔ زبان و نشانه‌شناختی آگوستین مدخلی تازه به نظریهٔ اشراق الهی به مثابه راه حلی بدیع برای پارادوکس منون بگشاید. هدف پژوهش، تحلیل و تبیین این ادعا با تاکید بر رسالهٔ دربارهٔ آموزگار آگوستین است. در این رساله، او تاکید دارد که کلمات برای انتقال اندیشه ناکافی‌اند و ذهن با دانشی که از آموزگار درونی خود دریافت کرده به مرتبهٔ اشراق و درک جهان می‌رسد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 74
نویسنده:
لاله حقیقت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فروکاستن ساحت علم به حدود تجربه از قرن هجدهم و انحصار روش و ابزارهای آن در کمّی‌گرایی و حواس مادی و همچنین بکارگیری عقل در مقام مفهوم سازی، موجب تقلیل ساحت انسان گردید؛ به گونه‌ای که نیل به التذاذ هر چه بیشتر از عالم مادی غایت او خوانده شد. طبیعتاً این نگرش بر زندگی جوامع مسلمان نیز سایه افکند و موجب سردرگمی آنها شد. هدف نوشتار حاضر این است که با در نظر گرفتن «تناظر مراتب عشق با سعادت» و «تناظر مراتب سعادت با علم» و «تعدد روش در کسب علم» در فلسفهٔ ابن ‌سینا، تعریف دیگری از علم ارائه دهد؛ تعریفی که در خور اصل غایت و سعادت بشر باشد. با تناظر مؤلفه‌های نامبرده علم، طیفی اشتدادی می‌یابد که از دون‌ترین مرتبه (شناخت حسی) تا والاترین مرتبه (علم عقلی) را در بر می‌گیرد و هر مرتبه از آن با مراتب عشق و سعادت متناظر است؛ به گونه‌ای که انسان با اشتداد در علمش، عاشق‌تر و به سعادت نهایی نزدیک‌تر می‌شود. علم اشتدادی با مجوز فهم‌های متعدد، راه را بر منطق تک‌گفتاری دگماتیسم می‌بندد و از سوی دیگر، با توجه به نظام توحید‌محور در فلسفهٔ ابن‌ سینا و همچنین با ارائه ملاک متقن و منطقی در جهت راستی‌آزمایی ادراکات، هرگز منجر به نسبیت لجام‌گسیخته و شکاکیت ناشی از هرمنوتیک جدید نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 173 تا 192
نویسنده:
سید سام غضنفری ، فریده آفرین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدفِ پژوهش، بررسی ارتباط تصاویر با ادراک حسّی و شناخت از نظر کانت و تفسیر‌ هایدگر از آن است. این تصاویر در حالی ‌که وجه ذهنی و معرفت‌شناختی دارند، حین تفسیر هستی‌شناختی هایدگر با تأکید بر قوّهٔ تخیّل و کنش‌های آن، به نحوی به کار می‌آیند که توجیه‌گر مواجههٔ دازاین با امکان‌های جهان باشند. پرسش این است که چگونه تصاویر ذهنی در ادراک و شناخت کانت - با وساطت تخیّل - به روابط تصویری در اگزیستانس تبدیل می‌شوند. در این تحقیق، از روش توصیفی۔تحلیلی، برای شرح آرای کانت و خوانشِ هایدگر از آن، استفاده شده است. به نظر می‌رسد کتاب هایدگر (کانت و مسئله مابعدالطبیعه)، با تأکید بر ماهیت زمانی تصاویر و ارتباط با ترکیبِ تخیّل، نشان‌دهندهٔ پیوستگی میان دو دورهٔ پیشانقدی و نقدی کانت است. نتیجهٔ تحقیق نشان می‌دهد که تفسیر‌ هایدگر از تصاویر کانتی، معرّف ماهیت تخیّل نه‌تنها به منزلهٔ یک قوه، بلکه به معنای وحدت‌بخش دو منبع اصلی شناخت (حساسیّت و فاهمه) هستند؛ این اشتراک از نظر ارتباطی زمانی مدِّ نظر قرار می‌گیرد. تفسیر هستی‌شناختیِ ‌هایدگر نشان می‌دهد که تصاویر به معنای اجرای روابط تصویری (نگریستن به منزلهٔ چیزی یا چیزی دیگر) ماهیتی زمانی دارند و با ترکیب‌های سوبژکتیوِ شناختْ متناظر هستند. بر این اساس، عملکرد تخیّل - از حیث ترکیبی آن تصویر- دارای حیث زمانیِ حال، گذشته و آینده است که مطابق با واژگانِ هایدگر، نظیر حیث زمانیِ دازاین در مواجهه با امکان‌هاست.
صفحات :
از صفحه 99 تا 128
نویسنده:
سید مجتبی حسینی کاشانی ، احمد بهشتی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بر پایهٔ بسیاری از نقل‌ها، نظریهٔ «تفویض» به معنای قدرت استقلالی انسان در انجام افعال خود، به معتزله به عنوان یکی از فرقه‌های مهم اسلامی نسبت داده شده است. البته، این انتساب از ناحیهٔ برخی محقّقین به چالش کشیده شده و در مقابل، برخی به هواخواهی از آن برخواسته‌اند. این نوشتار در پی آن است تا با روش کتابخانه‌ای و با بررسی پایه‌های فکری معتزله در بحث از شیوهٔ آفرینش افعال انسان و جست وجو در عبارات ایشان و از سوی دیگر، با تکیه بر گواهی‌های کهن تاریخی در آثار فرقه‌پژوهان و نکته‌آرایی‌های بدیع در گونه‌شناسی اصطلاحات «تفویض و قدر»، به داوری در این میان نشسته و آورده‌ای منطقی را در پاسخ به این پرسش اصلی که «پیوند معتزله و تفویض چگونه قابل ارزیابی است؟‌» نتیجه دهد. بر این اساس، با استناد به آنچه گذشت و با عنایت به گزارش‌های علمای هم‌عصر و نزدیک به دوران اوج معتزله و همراهی نظام فلسفی مورد قبول اکثریت ایشان در پذیرش نظام اسباب و مسببات و وجود شواهدی متقن در عبارات برجای مانده از ایشان در نفی «استقلال‌» عبد در ایجاد افعال خویش و همچنین نارسایی شواهد مخالفان مانند بهره‌‌گیری از قاعدهٔ «استحاله اجتماع قادرین علی مقدور واحد» در انتساب این نظریه به ایشان، در نهایت، پیوند معتزله و تفویض را دارای پشتوانه منطقی و ادله کافی نیافتیم.
صفحات :
از صفحه 27 تا 52
نویسنده:
محمود مختاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از نقدهای خداناباوران بر تبیین غایت‌شناختی خداباوران از جهانِ پذیرای حیات، این است که حیات در جهان فعلی، پدیده‌ای «بسیار نادرْ» است و نسبت به ابعاد فضا۔ زمانی جهان، از مقیاس بسیار کوچکی برخوردار است و بنا‌براین، نمی‌تواند به عنوان غایت یک «طراح هوشمند» در نظر گرفته شود؛ اگر خداوند، طراح و خالق جهان است و حیات را به‌عنوان غایت و هدف خلقت مدِّ نظر داشته، چرا حیات و حیات انسانی، با این همه تأخیر نسبت به آغاز جهان و تنها در بخش بسیار ناچیزی از گسترۀ جهان، پدید آمده است؟ این اِشکال و انتقاد به صورت ضمنی و پراکنده در نوشته‌های برخی خداناباورانْ طرح شده، اما اولین‌بار از سوی نیکلاس اوِریت، صورت‌بندی شد. در این مقاله، ضمن شرح و بررسی «برهان مقیاس» اوِریت و روایت‌های مشابه مبتنی بر شواهد ابعاد حیات، با تمرکز بر روایت بازنویسی‌شدۀ تراویس دامزدی - فیلسوف خداباور کانادایی - با نام «برهان حیات دیرهنگام؛ delayed life argument»، دو ادعا را مطرح کرده و از آنها دفاع می‌کنیم: ۱) هر برهان خداناباورانهٔ مبتنی بر ابعاد حیات در جهان، می‌تواند برهانی در مقابل «برهان تنظیم ظریف» تلقی شود؛ ۲) «برهان مقیاس» از نظر کارکردْ مورد نظر خداناباوران، قابل تحویل به برهان حیاتِ دیرهنگام است. بنا‌براین، پاسخ‌های خداباوران به «برهان حیات دیرهنگام» را می‌توان در پاسخ به «برهان مقیاس» نیز ارائه کرد.
صفحات :
از صفحه 155 تا 172
نویسنده:
علی اله دادی هزاوه ، علی اله بداشتی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تقسیم علم به «تصور» و «تصدیق» از مباحث بنیادی است، اما دو اِشکال به تعریف آن مطرح است، یکی «عدم رعایت ملاکات تقسیم منطقی» که دو مصداق دارد؛ دیگری «تقابل دو مقوله در یک ماهیت». برخی اندیشمندان، اِشکال اول را با لحاظ اعتبارات مختلف در تقسیم، پاسخ گفته‌اند و در پاسخ به اشکال دوم نیز گفته‌اند: حکم، لازم تصدیق است و به منزلهٔ فصل است و معیّت تصوّر و حکم، ذهنی است. فخر رازی، «تصدیق» را مرکّب می‌داند که از اشکالات آنْ اکتساب تصدیق از قول شارح یا هم از قول شارح و هم از حجّت، و همچنین ناسازگاری آن با وحدت و بساطت علم است. از آنجا که راه‌حل‌ها و تلاش اندیشمندان برای رهایی از اشکالات نظریهٔ تصوّر و تصدیق، ثمری ندارد، استفاده فخر رازی از آنها بی‌فایده است. افزون بر این، چون مبنای ترکیب تصدیق اِشکال دارد، جواب‌ها و لوازم مبتنی بر آن نیز اِشکال دارد. بنابراین، فخر رازی در پاسخ به اشکالات موفق به نظر نمی‌رسد. خواجه نصیرالدین طوسی، «معنا» را مَقسم تصوّر و تصدیق می‌داند. علم، تنها تصوّر است و تصدیق همان حکم است که فعل نفس است. تصوّر این فعل توسط نفس سبب می‌شود از مصادیق تصور‌گردد. انحصار علم در تصورات، منجر به انکار بخش حجّت از منطق می‌شود و با اصول تقسیم منطقی نیز منافات دارد. بر این اساس، تقسیم علم به اقسام دوگانه، تقسیمی مَجازی و تسامحی می‌شود. خواجه با معرفی «معنا» به عنوان مقسم، توانست بخش نخست مشکل اول را پاسخ دهد؛ چنان‌که با یکسان دانستن تصدیق با حکم نیز بخش دوم آن و هم اِشکال دوم که بحثی هستی‌شناختی است، اساساً قابل طرح نیست.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
  • تعداد رکورد ها : 8