جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > غرب شناسی بنیادی > 1395- دوره 7- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
الناز تقی‌زاده، احمد‌علی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله درصدد آشکار کردن معنای عدم از منظر هیدگر است. هیدگر در مابعدالطبیعه چیست؟ پرسش از عدم را مرکز اصلی بحث خود قرار داده و درصدد پاسخ‌گویی به آن برآمده است. از نظر هیدگر، درک معنای عدم به‏ مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات نه از نظر شناخت‏شناسی، بلکه در معنایی اگزیستانسیال و از ره‌گذر تجربۀ عدم از طریق حال بنیادین ترس‏آگاهی امکان‏پذیر است. هیدگر با طرح تجربۀ عدم به ‏مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات خواهان استعلا و آزادی دازاین است؛ از طریق رهایی از پریشانی در میان موجوداتی که دازاین را احاطه کرده‏ و مانع آزادی بنیادین اویند. مقاله نشان می‏دهد که هیدگر چگونه، با پرسش معنادار از وجود یا عدم، افقی را به روی ما می‏گشاید که با نظر به آن می‏توانیم با نگاهی نو به هستی خود، موجودات و به ‏طور کلی زندگی بنگریم.
صفحات :
از صفحه 37 تا 53
نویسنده:
مجتبی اعتمادی‌نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
زیبایی‌شناسی و به طور کلی امر رازآمیز نقشی اساسی در فلسفۀ متقدم ویتگنشتاین دارد. مبتنی بر این نظرگاه زیبایی‌شناسانه، زیبایی‌شناسی شیوه‌ای برای «بیانِ» امر رازآلود و نحوة واقع‌بودگی واقعیت‌هاست. بر این اساس، اثر هنری شیئی است که از وجهی سرمدی بدان نگریسته شده است. مبتنی بر نظرگاه زیبایی‌شناسانة ویتگنشتاین متقدم، ما هنگامی که اشیا را از این منظر مورد توجه قرار می‌دهیم، با به فراموشی سپردنِ کاربردها و سود و زیان‌های روزمره، آن‌ها را از این‌که اموری واقع در جهان به شمار آیند تعالی می‌بخشیم و آن‌ها را در چهارچوبِ کلی کران‌مند هم‌راه با حیرت و اعجابی ممدوح به نظاره می‌نشینیم. اثر هنری شی‌ء را در روابط ضروری‌اش با سایر چیزها می‌نمایاند و این نگاه به شیء از «منظری درست» است. اگر، آن‌گونه که ویتگنشتاین متقدم عقیده داشت، گزاره‌های اخلاقی از آن‌ رو که ناظر به ارزش مطلقی خارج از جهان‌اند «بی‌معنا» به شمار می‌آیند و تربیت اخلاقی جز از ره‌گذر بیان مصادیق و نمونه‌ها تحقق نمی‌یابد، هنر در این میان حکایت‌گر بهترین نمونه‌هاست.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
نویسنده:
عباس عیسی زاده، حسین شرف‌الدین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسلام­هراسی (Islamophobia) غالباً به «خصومت و دشمنی بی­اساس و غیرمنطقی با مسلمانان و مظاهر اسلامی» تعریف می­شود. برخی محققان اصالت این تعریف خصوصاً قید "بی­اساس و غیرمنطقی" آن را مورد مناقشه قرار داده­اند و با استناد به برخی مبانی نظری و چارچوب­های مفهومی شناخته­شده و دواعی ایدئولوژیک ریشه­دار، آن را خصومتی موجه، منطقی و تبیین­پذیر ارزیابی کرده­اند. جهت شناخت بهتر و بررسی دقیق­تر این مبانی، مراجعه به متون کلاسیک و معاصر متضمن آن اجتناب­ناپذیر می­نماید. این نوشتار در­صدد است تا با بهره­گیری از روش اسنادی در مقام گردآوری اطلاعات و روش تفسیری و تحلیلی برای واکاوی محتوای یافته­ها، یکی از مهم­ترین مبانی نظری اسلام­هراسی، یعنی نظریه یا پارادایم «برخورد تمدن­ها» به­ویژه قرائت­های مشهور و رایج آن یعنی آراء ساموئل هانتینگتون و برنارد لوئیس را به همراه شرح برخی شارحان و نقد منتقدان مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به ادعای بعضی اندیشمندان، این نظریه در دو دهه اخیر، نحوه برخورد افکار عمومی غرب، خطی­مشی رسانه­های جمعی، سیاست­های دولت­ها و مواضع مقامات کشورهای غربی را در رابطه با اسلام و مسلمانان شکل داده و تئوریزه کرده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 62
نویسنده:
مریم نصراصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه اخلاق از زمان افلاطون و ارسطو تا چند دهه پیش نه فقط ساخته فلاسفه مرد بوده که متناسبِ مخاطب مرد هم پرداخته‌ می‌شده است. در دهه‌های اخیر زنان فیلسوف در حوزه‌های گوناگون فلسفه اخلاق قلم زده‌اند. برخی به اخلاق فضیلت-بنیاد جان تازه‌ای بخشیده‌اند؛ برخی اخلاق مراقبت-بنیاد را پرورانده‌اند و برخی مانند فمینیست‌های رادیکال از اخلاق عشق سخن گفته‌اند. گرچه این متفکران همگی به یک نحله فکری تعلق ندارند، اما از نوشته‌های آنان آوای مشترکی به گوش می‌رسد که با جریان غالب در فلسفه اخلاق متفاوت است. این مقاله به بررسی این صدایِ متفاوتِ مشترک پرداخته‌ و نشان داده است که این متفکران، در تقاضا برای به رسمیت شناختن عواطف و روابط انسانی در فلسفه اخلاق متفق هستند. با به رسمیت شناختن عواطف و روابط، مفهوم خودآیینی به چالش کشیده شده و مرزهای فاعل اخلاقی از درون و بیرون تغییر می‌کند. خودِ اخلاقی نه تنها نسبت به اعمال جوارحی که نسبت به حالات درونی خود نیز اخلاقاً مسئول بوده و باز مسئولیت اخلاقی متفاوتی نسبت به دیگرانِ نزدیک خود خواهد داشت. ورود نگاه جنسیتی به اخلاق در نهایت همیشه به دنبال واگرایی ذاتگرایانه نیست که پیشنهاداتی برای دستیابی به همگرایی دارد که در این مقاله بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 123
نویسنده:
مزدک رجبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نوشته پیش رو نظر سوارز درباب مفهوم آزادی در رساله مباحثات متافیزیکی و نیز شرح وی بر درباب نفس ارسطو توضیح و نشان داده خواهد شد فهم متافیزیکی و غیرکلامی وی از آزادی چیست. وی اختیار و اراده انسانی را مستقل از علل طبیعی و نیز مستقل از اراده خدا میدانست. پیشتر از وی نیز مرسوم بود که متفکران مدرسی از توماس آکویناس تا بعدیها انتخاب اخلاقی انسان را علتی مستقل از سایر علل طبیعی میدانستند، ولی فهم بدیعی است که اراده انسانی حتی در نسبت با اراده خدا نیز استقلال داشته باشد. سوارز آزادی در انتخاب کنش را ذات قوه کنشگر انسانی میداند و ازاینرو کنش اخلاقی بنابه نظر وی از منشا و منبعی موثر و مستقل سرچشمه میگیرد که همان اراده انسانی است. در بخش نخست مقاله نظر سوارز پیرامون آزادی و علت آن در انسان که اراده است توضیح داده خواهد شد وسپس در بخش دوم بر تفاوت بنیادین نگاه وی وتوماس آکویناس به بنیان اخلاق تاکید خواهد شد که درک و دریافتی است جز آنچه توماس پینک محقق مشهور و سوارز شناس بیان کرده است. بنا به نظر وی رای سوارز و دنزاسکوتوس همگام با رای توماس آکویناس درباب اختیار جملگی در مقوله عقل عملی دسته بندی میشو د، به خلاف تلقی رایج که توماس آکویناس را عقلگرا و دنز اسکوتوس و سوارز را اراده گرا مینامد. در مقاله پیش رو تلاش میشود تبیین شود چگونه نمیتوان نظر توماس آکویناس را همانند نظر سوارز درباب اخلاق بر پایه عقل عملی فهمید تا توضیح داده شود ُمراد سوارز وجه عملی عقلی واحد است نه اراده چونان عقل عملی ارسطویی که کاملا مستقل از عقل نظری است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 36
نویسنده:
حسین کلباسی، حمزه حجت حاتم پوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شکل نهایی فلسفه‌ی اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همان‌طورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطاف‌ناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار می‌گذارد؟ چگونه می‌توان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ این‌ها پرسش‌هایی است که در این مقاله مطرح می‌شود و براساس تفسیر آلن وود از اخلاق کانت، پاسخ‌هایی عرضه می‌شود که با نظر متداول درمورد اخلاق کانت تفاوت شایان توجهی دارد. تصویر دقیق اخلاق کانت باید با نگاه به کتاب مهجور مابعد‌الطبیعه‌ی اخلاق ترسیم شود و غایت جایگاه مهمی در آن دارد. در مرحله‌ی عملی هم کانت فرمول دوم را ترجیح می‌دهد که در آن انسان غایت فی نفسه است و به‌عکس تصور عمومی، راه‌حل اصلی کانت آزمون تعمیم‌پذیری و نتایج برآمده از فرمول قانون عام نیست. در همین راستا، عشق و علاقه‌ی به نیکوکاری و کمک به دیگران نه‌تنها مانعی بر سر راه اخلاق نیست که کمک‌حال آن به‌شمار می‌آید.
صفحات :
از صفحه 63 تا 103
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، صفا سبطی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم دیگری در فلسفه لویناس به مفاهیم دیگر او هویت می بخشد. وی با نقدی معرفت شناختی - هستی شناختی، تمامیت سوژه و کلیت دیگری را به پرسش می گیرد. به زعم لویناس دیگری امکان نفی تمامیت سوژه و امکان تعالی سوژه در فراروی از هویت ایستای خود است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد نسبت سوژه با دیگری نسبتی معرفت شناختی - هستی شناختی نبوده بلکه از بنیان، نسبتی اخلاقی است. سوژه در مجاورت دیگری شکل می گیرد. مهمترین ساحتی که هستی دیگری با هستی دیگری مجاور می شود، لحظه ی نیستی و مرگ اوست. این امر به رابطه اخلاقی بنیادینی منجر می شود که در آن مسئولیت در برابر مرگ دیگری بنیاد و مهمترین وجه مسیر تحقق هستی ما ست. به زعم ما فهم هستی چنان که هایدگربر آن پافشاری می کند هستن به سوی مرگ خود، از طریق رابطه ی اصیل دازاین با مرگ خود نیست، بلکه مرگ دیگری، نقطه ی عزیمت ویران کننده ی دریافتن نیستی گره خورده با هستی است. هستی در هستن برای دیگری و سوبژکتیویته در کنش های ارتباطی انسان با دیگری و متعاقب آن با مراقبت از دیگری در برابر مرگ متحقق می شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مکتب فرانکفورت یا نظریه‌ی انتقادی یکی از جبهه‌های اصلی جنبش ضدروشنگری معاصر را تشکیل می‌دهد. هورکهایمر و آدورنو، دو نظریه‌پرداز مهم این مکتب، نشان می‌دهند که روشنگری در فرآیندی دیالکتیکی تیشه به ریشه‌ی خود می‌زند و بنیان ارزش‌های خود را سست می‌کند. از نظر ایشان، غلبه‌ی عقل ابزاری، که محصول گسترش دیالکتیکی روشنگری بوده است، هرگونه مبنای عینی برای تعهد به آرمان‌هایی چون آزادی، برابری، و حقوق بشر را زائل کرده است. ایشان روی آوردن روشنگری و فرزند خلف آن، یعنی لیبرالیسم، به فلسفه‌ی پراگماتیستی را نشان از ورشکستگی فکری روشنگری می‌دانند. در این مقاله می‌کوشم پس از شرح انتقادهای ایشان، از منظر یکی از مدافعان معاصر روشنگری، ریچارد رورتی، آن انتقادها را پاسخ دهم. رورتی روی گردادن لیبرالیسم از عقل‌باوری و روی آوردن آن به تاریخ‌گرایی و پراگماتیسم را نشان از به بلوغ رسیدن روشنگری در یک فرآیند خودشکنی و خودسازی می‌داند. در ادامه می‌کوشم بر مبنای دیدگاه پراگماتیستی او نشان دهم که لیبرالیسم پراگماتیک معاصر از اتهام وادادگی در برابر وضع موجود مبرا است و توانسته است با نقد وضع موجود بر اساس اهداف و آرمان‌هایی که بیش از همه با هویت‌ها و سنت‌های ریشه‌دار ما گره خورده‌اند، موضعی انتقادی در برابر کاستی‌های آن بگیرد و راهنمایی برای تحقق وضع آرمانی در وضع موجود فراهم کند. اما تفسیر پراگماتیستی خود رورتی از لیبرالیسم نیز با نقطه‌ضعف‌هایی روبه‌روست که می‌کوشم در پایان مقاله به طور گذرا به آن‌ها اشاره کنم.
صفحات :
از صفحه 125 تا 146
  • تعداد رکورد ها : 8