جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
خندق آبادی حسین
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
سابقه فعالیت های اجرایی سیدحسین نصر به عنوان یک دولتمرد سبب شده است که اندیشه او با سکولاریسم پیوند زده شود. اما بررسی سابقه وی در این زمینه جدا از مبانی فکری وی که در اندیشه های اسلاف سنت گرایش ریشه دارد نیست. از جمله مولفه های اندیشه سنت گرایی ارتباط وثیق میان حجیت معنوی و اقتدار دنیوی است که پشتوانه اندیشه نصر درباره حکومت دینی است. به اعتقاد نصر، مطابق با آموزه های دینی و مخالف با اندیشه های غربی، نمی توان دست دین، به خصوص دین اسلام، را از عرصه حکومت کوتاه کرد. در این مقاله کوشیده شده است دلایل نظری مخالفت نصر با سکولاریسم، به معنای جدایی دین از عرصه حکومت، مطرح و بررسی شود و در عین حال نشان داده شود که چگونه نحوه تقریر این موضوع از جانب نصر موجب شده است که در ایران کسانی محمل هایی برای نفوذ سکولاریسم در اندیشه او بیابند و با وی مخالفت کنند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 163
نویسنده:
نصر مهدی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در جهان فردانگارانه امروز، آنچه از همه بیشتر مورد غفلت واقع شده، «جمعی بودگی» انسان است. این مقاله قصد دارد با تفسیر برخی از مفاهیم اندیشه هایدگر مثل «با هم بودن»، «جماعت» و «برون خویشی»، این نکته را نشان دهد که «جمعی بودگی» یکی از ساختارهای اصلی انسان به مثابه دازاین است. در اینجا با اعتراف به اینکه هر یک از ما دارای وجودی تکین و منحصر به فرد هستیم، این نکته را نشان می دهیم که «زبان» مفهومی است که کلیت انسان را تعیین می کند. فرایند سیال عمل «جمعی بودگی»، نام گذاری است. نام نهادن زبان بر چیزها، کنشی است که چیزها را در «جهان» گرد هم می آورد. قرینه همین عمل هم در سیاست به مثابه «جمعی بودگی» رخ می دهد؛ در سیاست نیز انسان ها در کنار همدیگر قرار می گیرند. اما مفهوم امر سیاسی در غرب، تکینگی ها و دیگری را سرکوب کرده و ساختارهای سوبژکتیویستی را بر انسان تحمیل می کند. بنابراین از اندیشیدن درباره جمعی بودگی ناتوان است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 27
نویسنده:
رحمانی تورج, مختاری علی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نافرمانی مدنی در مقام شیوه مبارزه، تاریخی طولانی دارد. مبارزه سیاسی مهاتما گاندی، مارتین لوترکینگ و نلسون ماندلا در سده بیستم، نمونه های بارزی از نافرمانی مدنی محسوب می شوند. البته این مفهوم در حد یک تاکتیک و شیوه مبارزه سیاسی باقی نماند، بلکه در نیمه دوم قرن بیستم مورد تامل نظری و فلسفی برخی از اندیشمندان همچون هانا آرنت، یورگن هابرماس، رونالد دورکین، جان رالز و بسیاری دیگر قرار گرفت و عملا به حیطه فلسفه سیاسی مدرن وارد شد. در این مقاله تلاش می شود به درک این مطلب بپردازیم که چرا و چگونه تاکتیک نافرمانی مدنی مورد تامل نظری فیلسوفان واقع شد و به بحثی جدی در حوزه فلسفه سیاسی بدل گردید؟ دیدگاه مطرح در مقاله حاضر این است که با دریافتی آرنتی از مفهوم نافرمانی مدنی و با استناد به صورت بندی سنت فکری جامعه گرایی از بحران ها و تنش های آموزه لیبرالیسم (که آموزه ای غالب در فلسفه سیاسی مدرن به شمار می رود)، می توان زمینه اهمیت یابی مفهوم نافرمانی مدنی در اندیشه سیاسی مدرن را نشان داد. بحران سنت لیبرال در حوزه نظر و قابلیت های موجود در اندیشه نافرمانی مدنی در تاکتیک و نقد فکری، پیوند این مفهوم با حوزه اندیشه سیاسی مدرن را به وجود آورد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 100
نویسنده:
رنجبر ایرج, غلامی سمیرا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
بر اساس چارچوب نظری هابرماس از «نسبت اخلاق و سیاست» در سیر تاریخ اندیشه سیاسی غرب، اخلاق و سیاست در دوره کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم «سعادت» با هم عجین می شوند، زیرا اخلاق سعادت را تعریف می کند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت قرار می گیرد. حال آنکه در اندیشه سیاسی مدرن و در سنت هابزی، اخلاق و سیاست از هم جدا می شوند، زیرا سیاست هدف خود را نه سعادتمندکردن و بافضیلت نمودن شهروندان، بلکه کنترل و مدیریت غرایز انسانی برای ایجاد «امنیت» و تحقق «رفاه» تعریف می کند. با این توصیف و طبق چارچوب نظری هابرماس، مقاله حاضر بر این نظر است که در اندیشه متفکران مکتب فرانکفورت، اخلاق و سیاست همانند سنت کلاسیک حول مفهومی اخلاقی به هم پیوند می خورند، با این تفاوت که حلقه اتصال اخلاق و سیاست در مکتب یادشده، نه مفهوم «سعادت» بلکه مفهوم «رهایی» است؛ مفهومی که منطبق بر «اخلاق فضیلت» است. با این توضیح که هر یک از متفکران این مکتب، راه تحقق «رهایی» را در مکانیزمی خاص خود تعریف می کنند. هورکهایمر «خرد عینی»، آدورنو «زیبایی»، مارکوزه «بازسازی عقلانی جامعه» و هابرماس «گفت وگو» را راه رسیدن به رهایی می دانند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 77
نویسنده:
کاظمی حجت
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از چشم انداز منازعه ای که از حدود سه سده پیش درباره حدود مداخله دولتی و آزادی بازار در جریان بوده، دو رویکرد کلی قابل شناسایی است: بازارگرایان و دولت گرایان. این تمایز بر اساس وزنی است که هر رویکرد به یکی از این دو نهاد و قابلیت های آن برای تحقق کارایی بهینه اقتصادی می دهند. منازعه بر سر این موضوع، بیش از هر چیز ماهیتی عمیقا ایدئولوژیک داشته است و هر رویکرد کوشیده تا شواهد تاریخی را به نفع خود صورت بندی کند. ما در این مقاله ضمن طرح روند تاریخی منازعه دو رویکرد و تنوعات درونی آنها، نشان خواهیم داد که در سایه دستاوردها و ناکامی های هر دو رویکرد از یکسو و طرح الگوهای نظری بدیل و شکل گیری تجربه های موفق توسعه ای خارج از تجربه های متعارف مورد استناد دو طرف منازعه از سوی دیگر، از دهه نود به این سو زمینه های طرح الگوی نوینی از حدود مداخله دولتی فراهم آمد. رویکرد نهادگرایی با تمرکز بر مقوله «کیفیت» مداخله به جای «کمیت» مداخله دولتی در پی فراتر رفتن از منازعه ایدئولوژیک یادشده و نظریه پردازی درباره نحوه و کیفیت تعامل مثبت دولت با نهادهای بازار است.
صفحات :
از صفحه 127 تا 168
نویسنده:
خشک جان زهرا, تاجیک محمدرضا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این مقاله به دنبال بررسی دیدگاه کارل مارکس، به عنوان جامعه شناس و فیلسوف سیاسی در ارتباط با برساخت عینی شرایط وقوع انقلاب با توجه به مفهوم کلیدی رنج انسانی است. مارکس در بررسی شرایط و زمینه های وقوع انقلاب، بر مفهوم رنج (که آن را در قالب الیناسیون و شرایط عینی و ذهنی منتهی به وقوع آن تعریف می کند) تمرکز کرده و از وجه پارادوکسیکال رنج سخن می گوید که مبتنی بر توامانی وجوه مثبت و منفی رنج اجتماعی پرولتاریا است. از دید او، پیش شرط تحقق پراکسیس و کنش انقلابی، وابسته به وجود عینی و ذهنی رنجی اجتماعی است که با تحقق آگاهی (عینی و ذهنی) پرولتاریا نسبت به آن و خروج از وضعیت الیناسیون، می تواند او را از ابژه منفعل به سوژه فعال امر اجتماعی در جهت برساخت کنش انقلابی تبدیل کند. در این راستا او به عنوان فیلسوف سیاسی و جامعه شناس از نقش دین (که به زعم او برساخت عامدانه طبقه سرمایه دار برای آگاهی بخشی کاذب و خنثی کردن اثر رنج اجتماعی موجود است) غافل نیست و آن را به مثابه مانعی در جهت به اوج رسیدن رنج اجتماعی پرولتاریا و تبدیل آن به محرکه عینی لازم برای انقلاب نکوهش می کند. بنابراین مارکس با اذعان به وجه ایجابی رنج (علی رغم تعینات سلبی اجتماعی آن)، آن را در فرایند برساخت کنش سیاسی پرولتاریا (انقلاب) به مثابه یک نیروی حیاتی، پیش برنده و حتی ضروری در پروسه دیالکتیک تحول اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار می دهد.
صفحات :
از صفحه 101 تا 125
نویسنده:
بحرانی مرتضی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نوابت (استعاره ای از انسان های منفرد) از جمله مفاهیمی است که در فلسفه اسلامی کاربرد داشته است. هم فارابی و هم ابن باجه این مفهوم را در فلسفه خود به کار برده اند. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل فلسفی در پی پاسخ به این سوال هستیم که اصطلاح نوابت در آرای فارابی و ابن باجه، چه مصداقی دارد. یافته مقاله حاکی از آن است که در تبیین هر دو فیلسوف، نوابت، انسان هایی منفرد هستند؛ اما مصداق نوابت برای یکی، فیلسوف و برای دیگری، غیر فیلسوف است. نوآوری مقاله در طرح این نکته است که حسب نگاه فلسفی و اجتماعی مدرن، در یکجا بحث از نوابت به «غیریت» کشیده می شود و در جای دیگر، بحث به «هویت» می انجامد. استفاده از این سنت فکری می تواند در بحث های کنونی درباره سیاست هویت و تمایز، افق هایی را پیش رو نهد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23