جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 170
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی ، افضل السادات حسینی ، سید مهدی سجادی ، تحسیم الیاسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
زبان به واسطۀ ماهیت دو رگه‌اش از وجوه وجودی و مفهومی فارغ نیست. با اندیشه‌های سقراط رگۀ مفهومی زبان کانون توجه قرارگرفت و رگۀ وجودی آن مغفول ماند. از نظر هایدگر و نیچه با غفلت از رابطۀ فوزیس و لوگوس، و فراموش‌کردن نقش زبان در به ‌ظهور‌آوردن وجود و ناتوانی آن در همراه‌ شدن با صیرورت هستی، ذاتِ خودپوشانندۀ رگۀ وجودی به محاق رفت؛ و با فروکاستِ هستی‌شناسی به معرفت‌شناسی توسط کانت بستر لازم برای سیطرۀ زبان مفهومی فراهم آمد. این روند با تحویل ریاضیات به حساب و کارهای افرادی چون فرگه و برنتانو سرعت گرفت و با کارهای راسل، وایتهد و ویتگنشتاینِ ‌ِنخست در شکل‌دادن به زبان صوری که برای هر نام تنها و تنها یک نامیده داشته باشد وارد مرحلۀ تازه‌ای شد تا بشر را دچار چنان فقری کند که گشتل را چون تقدیری محتوم بپذیرد. در این عصر عسرت، نیچه و هایدگر راهی می‌گشایند. آنها با اهتمام به زبان وجودی و احیای تفکر انتولوژیک در مقابل تقدیری که زبان مفهومی و تفکر انتیک برای انسان و جهان مقدر کرده است امکانی فراهم می‌سازند تا گونه‌ای دیگر از انسان و شکلی دیگر از عالم، به روشنگاه ظهور بیایند.
صفحات :
از صفحه 91 تا 117
نویسنده:
فلورا عسکری زاده ، احسان پویافر ، سیدجواد میری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله سعی شده تا بر اساس تفکر هایدگر یک راهِ شرقی؛ یعنی کتاب مکالمات، تفکرکنفوسیوس مورد واکاوی قرارگیرد. بنابراین چند موضوع محوری در اندیشه‌ی هر دو متفکر را برگزیده­ایم و با رویکرد پدیدارشناسانه به آنها می‌پردازیم. پدیدارشناسی-هرمنوتیکی هایدگری را برای رفتن به سوی "فهمِ هستیِ چیزها" و مجالِ بروز دادنِ به آنها در نظر گرفتیم، تا که "هستیِ" هستنده‌ها بتواند آشکار شود. با واکاوی چند مفهوم محوری در متن"مکالماتِ" کنفوسیوس نشان می‌دهیم که چه­گونه ارزش‌ها در اندیشه‌ی کنفوسیوسی به مثابه‌ی یک راه شرقی، به دستگاه اخلاقی تبدیل شده­اند و لذا هستی هستنده­ها محصور به هستیِ اخلاقی آنها شده (به این معنا که سیستم اخلاقی مشخص و معینی در جای هستی قرار گرفته و لذا امر انتیکی به جای انتولولوژی­اش نشسته است) و توانش، زیست جهان و موقعیت‌های متکثر را به مخاطره انداخته و گشودگی­های انتولوژیکی را از میان برداشته است. و نهایتاً در حیطه‌ی تعیلم و تربیت سبب شده، گشودگی و راه‌های دیگرگونه مجال بروز نیابند و راه‌های گونه‌گون و نو فروبسته شوند.
صفحات :
از صفحه 119 تا 139
نویسنده:
محمد غریب زاده ، حسین کلباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یک‌سو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ما به این نتیجه می رسیم که تفکر یا آگاهی از شهود گرفته تا عقل/فهم سراسر زمانی است. بدین ترتیب، با توجه به چنین تفسیری، زمان نه تنها صورت حساسیت بلکه صورت «خودِ» اندریافت نیز می باشد. بنابراین، هایدگر، وی مرز میان شاکله و مقوله را بر می دارد و «منِ» کانتی به همراه مقولاتش را صورت قاعده مند زمان می داند. در نتیجه، از رهگذر شماتیزم، این زمان است که به دلیل فراهم کردن وحدت آگاهی، ابژکتیویته ابژه را فراهم و احکام تالیفی پیشینی را ممکن می گرداند. زمان همان مرزاندیشیدنی، شناخت و خارجِ شناخت است، یعنی مرز توهم و ابژکتیویتی است. این چنین است که زمان به عنوان تعین استعلایی، افق مواجهه ما با موجودات را تعیین می کند.
صفحات :
از صفحه 161 تا 186
نویسنده:
فخری ملکی ، رضا داوری اردکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در تاریخ تفکر به ویژه در حوزۀ علوم انسانی اندیشۀ ویلهلم دیلتای نقطۀ عطف محسوب می­شود. دوران دیلتای با علم­زدگی تمام عیار مصادف بود عده­ای که علم­زده بودند میان روش علوم طبیعی با علوم انسانی تفاوت اساسی قایل نبودند و هر داعیه­ای که داشتند مآل کارشان به ماده انگاری مکانیکی می­رسید. دیلتای با این گروه به مقابله برخاست و معتقد شد که برای حل مسئله نسبت علوم انسانی با شناخت طبیعت باید به سنخیت موضوع و محتوای هر علمی با روش تحقیق در آن علم توجه کنیم در غیراین­صورت به شناخت وافی و کافی نخواهیم رسید. دیلتای موضوع علوم انسانی را واقعیت اجتماعی _تاریخی و روش تحقیق در آن را درون­نگری و تجربه درونی می­داند. تجربه درونی از نظر او یقینی­تر از تجربۀ بیرونی است. لذا علوم انسانی می­تواند به یقین بیشتری درقیاس با علوم طبیعی دست یابد. اصل الاصول اندیشۀ دیلتای در این راه اصل پدیدار است. این اصل بیان می­کند که اشیا همانند احساسات به عنوان امور واقع آگاهی به انسان داده می­شود و تابع شرایط آگاهی است.
صفحات :
از صفحه 237 تا 256
نویسنده:
غلامعلی سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پایان تاریخ به عنوان ایده دهه پایانی قرن بیستم از اتمام چندین قرن منازعه ایدئولوژیکی سخن به میان اورد. منازعه‌ای که از عصر روشنگری بین ایدئولوژی‌های مختلف بشری که ادعای کشف قانونمندی حاکم بر تاریخ داشتند، در گرفته بود. فلسفه نظری یا فلسفه جوهری تاریخ به عنوان یک دانش«هستی‌شناسانه» به دنبال فهم هستی تاریخ، سیر تحول آن و کشف معانی نهفته در روندها و رویدادهای کلی تاریخ است. فهم هستی‌شناسانه کمک می‌کند قانونمندی حاکم بر تاریخ را در صورت وجود کشف کنیم. در فلسفه تاریخ با سه پرسش اساسی غایت تاریخ، محرک تاریخ و منازل حرکت تاریخ مواجه هستیم. با وجود جنجال‌های نظری زیادی که بعد از طرح پایان تاریخ فوکویاما مطرح شد و کماکان هم ادامه دارد، تاملی انتقادی از منظر پرسش‌های اصلی فلسفه تاریخ صورت نگرفته است. هدف این پژوهش تاملی انتقادی بر پایان تاریخ فوکویاما از منظر فلسفه تاریخ است، به نظر می‌رسد با بررسی ایده فوکویاما از زاویه پرسش‌های سه‌گانه فوق می‌توان بسیاری از عناصر و مولفه‌های نظریه فوکویاما را که با چینش در کنار هم از جهانشمولی لیبرال دموکراسی دفاع می‌کنند را مورد چالش جدی قرار داد.
صفحات :
از صفحه 43 تا 69
نویسنده:
مزدک رجبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته از متنی سخن به میان خواهدآمد که از واژه غربشناسی جهت بیان مفهومی بنیادین و هنوز فهم نشده در تاریخ اندیشه معاصر ایران بهره گرفته است؛ متن مورد نظر درباره غرب رضا داوری اردکانی است که در آن واژه غرب همچون کلیت و شرط و واژه غربشناسی همچون ناظم و هادی ما جهت شناخت غرب و نسبت ما با آن به کار گرفته شده است. پیشتر از این متن و پس از آن همین واژه ها اغلب با طیفهای معنایی بسیار آشنا و نخ نماشده توسط درکی عوامزده و ضدتفکر هم به کارگرفته شده است که بعضا دارای بار معنایی سیاسی وهمراه با نفرتی از استعمار و استثمارغرب بوده و البته آن درک سیاسی در کنار علم و تکنیک و حاکمیت سرمایه و دمکراسی و آزادی و عدالت غرب شانی از حقیقت کلی غرب و بلکه نشانهایی از وجه عریان و عیان توتالیتر بودن یا همان اطلاق جهانگسترغرب همچون تاریخ مطلق انسان را نیز داراست. هدف مقاله پیش رو جمعبندی کارِ ویژه چند گفتار نخستین درباره غرب است که کلیت و شرط بودن غرب را متذکر شده زیرا درک اهمیت بنیادی دو وجه معنایی واژه غرب در متن درباره غرب و دست آخر نشاندادن و تبیین توان و نقص آن برای گامهای نخستین اندیشه معاصر ما حیاتی است.
صفحات :
از صفحه 21 تا 41
نویسنده:
عبداله قنبرلو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جهان امروز خصوصاً از نظر حکمرانی اقتصادی قویاً تحت نفوذ اندیشه نئولیبرالیسم قرار دارد و پدیده جهانی شدن هم اساساً با تکیه بر همین مبنای فکری شکل گرفته است. این پدیده از زوایای مختلفی قابل نقد و ارزیابی است. یکی از عمیق‌ترین نقدها بر نئولیبرالیسم را می‌توان از طریق مکتب فرانکفورت ارائه دارد. در این راستا، سؤال اصلی مقاله این است که از منظر مکتب فرانکفورت چه مسائلی را می‌توان برای سرمایه‌داری نئولیبرال در جهان معاصر شناسایی کرد. در این مقاله، استدلال می‌شود که از نگاه مکتب فرانکفورت، مسأله روابط مبتنی بر سلطه و سرکوب در دوره سرمایه‌داری نئولیبرال به اوج رسیده است. این پژوهش حالت نقد و ارزیابی دارد، به این معنی که از یک چشم‌انداز فکری خاص به استخراج مسائل یک نظام فکری دیگر می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 187 تا 211
نویسنده:
کرباسى زاده علی, اسدیان نسرین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحله ای جدید در فلسفه را در پی داشت. فلاسفه پس از کانت هر یک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگر چه کانت مدعی بود که نظامی کاملا نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهرا پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در نظام خودش هم کاملا ممکن نشده بود. سعی در اصلاح نظام کانتی برای پاسخ گویی به مدعیان نارسایی فلسفه او نیز طرفدارانی داشت که از آن جمله می توان از راینهولد و فیشته نام برد. در این میان، فیشته تلاش کرد تا با ارائه مبانی مستحکم برای فلسفه، ریشه عدم قطعیت و یقین را از میان برکند. او در نوشته های خود، همچون آثار مربوط به نظریه علمش، سعی در توضیح روش خود و اصلاح فلسفه انتقادی کانت کرد.در این جا تلاش می کنیم به بررسی هر چند اندک پیش زمینه های شکل گیری اندیشه فیشته و چگونگی مواجهه او با مشکلات فلسفه نقادی کانت بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 55 تا 69
نویسنده:
مرادخانی علی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
پرسش مقاله حاضر این است که تا چه اندازه بحث فوکویاما درخصوص «پایان تاریخ»، علیرغم، ادعای خویش می تواند خاستگاهی در منظومه فکری هگل داشته باشد. مقاله قبل از توجه بدین پرسش، ابتدا کلیاتی از باب تمهید در خصوص بحث «پایان» و از جمله «پایان تاریخ» را پیش می کشد، سپس به تقریر رای فوکویاما بر اساس کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» او می پردازد. آنگاه به اقتضای گفتار در تفسیر کوژو از هگل درنگ می کند و سرانجام به پرسش اصلی مقاله برگشته و دعوی فوکویاما را مبنی بر خاستگاه هگلی بحث مورد چون و چرا قرار می دهد و وجوه افتراق او را از هگل متذکر می شود.
صفحات :
از صفحه 135 تا 150
نویسنده:
تاجیک ناصر
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این مقاله به بررسی مبانی هرمنوتیکی لئواشتراوس و تاثیر آن بر اندیشه سیاسی و قرائت وی از آثار افلاطون پرداخته است. باور وی به تعالیم سری و علنی فیلسوفان و ترس آنان از تعقیب و آزار راهی برای مطالعه معمولی آثار فیلسوفان نمی گذارد. و همه آنچه که به نام فلسفه از آثار آنان گفته شده دروغ شرافتمندانه ای است که فیلسوفان ناچار بوده اند به مردم بگویند؛ آنان در پنهان خویش، باورهای دیگری داشته اند که مصلحت نمی دیدند تا سر خویش را جز برای اصحاب، نمایان سازند. در حقیقت، اشتراوس خود دشمن فلسفه به معنایی است که در دانشگاه ها تدریس می شود. در این مقاله به طور جدی و با دلایل منطقی به نقد این دیدگاه پرداخته ام. انگیزه اشتراوس در رویکرد به آثار افلاطون بحران در غرب بوده است اشتراوس در بحث از عدالت در جمهور افلاطون، دیدگاه تراسیماخوس را منطقی می داند و معتقد است: «عدالت چیزی نیست جز عمل به نفع و مصلحت اقویا». او دفاع سقراط در برابر این دیدگاه را ناقص دانسته، بر این باور است که سقراط نیز با تراسیماخوس هم عقیده بوده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23
  • تعداد رکورد ها : 170