جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 170
نویسنده:
بیان کریمی، حسن فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون و هابز از برجسته­ترین فیلسوفان سیاسی هستند هستند که بر ضرورت تشکیل حکومت مقتدر تأکید کرده­اند. تفوق حکومت مقتدر و ویژگی­های آن در فلسفة سیاسی این دو فیلسوف برخاسته از اوضاع زمانه­شان و مبتنی بر مبانی مابعدالطبیعی اندیشة آن­ها است. افلاطون حکومت مطلقِ علمی- اخلاقی را به قصد پایان دادن به هرج­و­مرج­های علمی-اخلاقی، حکومتی مطلوب و عملی شمرده است و هابز حکومت مطلق سیاسی- امنیتی را به انگیزة پایان دادن به نا امنی­های سیاسی- امنیتی مطرح کرده است. پرسش­اصلی ما در این مقاله این است که: افلاطون و هابز چگونه بر پایة مختصات نظام مابعدالطبیعی­شان، حکومت­های مقتدر خود را تدوین کرده­اند؟مدعای اصلی مقاله این است که نگرش­های هابز دربارة سرشت انسان تقلیل­گرایانه و بدبینانه است و هابز برخلاف افلاطون تلاشی برای ارائه و طرح زندگی مدنی نیکو و بهتر برای انسان نکرده است.این در حالی است که فلسفة افلاطون به دلیل آرمان­های تربیتی­اش انسان­گرایانه­تر است و افلاطون حکومتی را ترجیح می­دهد که شهروندانش را نه در طراز بهایم و در مرتبة شهوت و غضب، بلکه در مرتبة آدمیت می­خواهد. یعنی او انسان را به طراز فضیلت انسانی که همان فعالیت عقلی است ارتقا دهد.
صفحات :
از صفحه 141 تا 161
نویسنده:
محمد علی توانا، محمود علی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از پرسش­های مطرح در فلسفه­سیاسی متاخر نسبت قدرت، سوژه و بدن است؛ میشل فوکو از متفکرین برجسته­ای است که بدین مساله می پردازد. وی نه تنها تبار سوژه مدرن را می­کاود بلکه از تکنولوژی های خود، به عنوان مجموعه­ای از سازوکارهایی یاد می کند که از طریق آن خود بر بدن خویشتن اعمال قدرت می­کند. حال این پرسش طرح می گردد که در اندیشه فوکو چگونه تکنولوژی های خود، سوژه مدرن و بدنش را برمی­سازد؟ پیامد چنین وضعیتی چیست؟ و فوکو چه راحلی برای آن متصور است؟ به نظر می­رسد در اندیشه­ فوکو، سوژه و بدنش در فرآیند سازوکارهای نظارتی و تنبیهی سراسربین و درونی­شده شکل می­گیرد. شاید مهمترین پیامد چنین وضعیتی ازخودبیگانگی، اسارات و تکه پاره شدن سوژه و بدنش باشد. به نظر می­رسد؛ فوکو دو راه­حل متصل به هم برای رهایی سوژۀ از این وضعیت پیشنهاد می­کند: 1- مقاومت و امتناع دائمی؛ 2-پارهسیا (حقیقت­گویی). بدین معنا فوکو از یکسو ما را به مقاومت دائمی بر علیه مناسبات دانش/قدرت/حقیقت نه تنها در دنیای بیرون بلکه در درون خود فرا می­خواند (وجه سلبی راه­حل فوکویی)؛ ازسوی دیگر ما را به رک­گویی، خطرکردن و بازساختنِ خود بر مبنای خرده­روایت­های خلاقانه دعوت می­کند (وجه ایجابی راه­حل فوکویی).
صفحات :
از صفحه 1 تا 21
نویسنده:
هادی سالاری، یوسف نوظهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت برای فهم جهان شئونی قائل است و هر شأنی را ناظر به قوه­ای منحصر در نفس انسان می­داند که عبارتند از قوه شناخت، قوه میل و قوه لذت و الم . هر یک از این قوا متعلق به منبع شناختی است که قانون­ گذار قوه تحت خود است؛ یعنی فهم، عقل و حکم. همچنین هر یک از این قوا، هرچند از حیث کارکرد متفاوت و متمایز از دیگری است ولی اصلی وحدت ­بخش همه آنها را به یکدیگر پیوند زده است. کانت درصدد است رابطه­ ی فهم و عقل را به واسطه­ ی قوه حکم و اصل بنیادین آن؛ یعنی اصل غایت­مندی توجیه کند. در این مقاله نشان می­دهیم که با توجه به نقشی که این اصل در اندیشه کانت ایفا می­کند، قوای شناختی آدمی را نمی­توان همچون جزیره ­هایی مستقل از هم در نظر گرفت، بلکه به نوعی می­بایست یکپارچگی آنها را تأیید کرد.
صفحات :
از صفحه 87 تا 113
نویسنده:
روح‎‌الله کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیچه چنین گفت زرتشت را بزرگ‌ترین کتاب خود و آموزۀ بازگشت جاودان را «ژرف‌ترین اندیشۀ» این کتاب می‌داند. چرا این آموزه دارای چنین اهمیتی در فلسفۀ نیچه است؟ اگرچه میان طرح اولیۀ بازگشت جاودان در دانش شاد تا طرح جدی در زرتشت تفاوت‌هایی وجود دارد، اما چند مشخصه همواره باقیست. اول آن‌که بازگشت جاودان سنجه‌ای برای نیچه جهت بازارزش‌گذاری ارزش‌ها و در مقابل روحیۀ کینه‌توزی و آرمان زهد است. دوم این‌که اگرچه نیچه در خواست قدرت، گاهی تلاش می‌کند تفسیری جهان‌شناختی از آموزۀ بازگشت جاودان به دست دهد، اما اکثر مفسران بر پیامدهای عملی باور به چنین آموزه‌ای انگشت گذارده‌اند؛ هر چند در مورد چیستی این پیامدهای عملی میان ایشان اختلاف نظر وجود دارد. مشکلی که پیش می‌آید این است که اگر بازگشت جاودان مستلزم این است که به همه چیز از جمله امور نامطلوب نیز آری بگوییم و حتی براساس «عشق به سرنوشت»، عاشق رنج هم باشیم، چگونه آری گفتن به رنج، با آری گفتن به زندگی که نیچه از آن دم می‏زند سازگار است؟ پاسخ به این پرسش ابعاد جدیدی از اندیشۀ نیچه و آموزۀ بازگشت جاودان را بر ما می‌گشاید. این آموزه «آفرینندگی»، «گزینش»، «تصمیم»، و «کنش‏گری» را باعث می‌شود و در عین حال نیهیلیسم را به اوج خود می‌رساند و آن را تکمیل می‌کند که این نیز مطلوب دیگر نیچه است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 113
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، صفا سبطی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم دیگری در فلسفه لویناس به مفاهیم دیگر او هویت می بخشد. وی با نقدی معرفت شناختی - هستی شناختی، تمامیت سوژه و کلیت دیگری را به پرسش می گیرد. به زعم لویناس دیگری امکان نفی تمامیت سوژه و امکان تعالی سوژه در فراروی از هویت ایستای خود است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد نسبت سوژه با دیگری نسبتی معرفت شناختی - هستی شناختی نبوده بلکه از بنیان، نسبتی اخلاقی است. سوژه در مجاورت دیگری شکل می گیرد. مهمترین ساحتی که هستی دیگری با هستی دیگری مجاور می شود، لحظه ی نیستی و مرگ اوست. این امر به رابطه اخلاقی بنیادینی منجر می شود که در آن مسئولیت در برابر مرگ دیگری بنیاد و مهمترین وجه مسیر تحقق هستی ما ست. به زعم ما فهم هستی چنان که هایدگربر آن پافشاری می کند هستن به سوی مرگ خود، از طریق رابطه ی اصیل دازاین با مرگ خود نیست، بلکه مرگ دیگری، نقطه ی عزیمت ویران کننده ی دریافتن نیستی گره خورده با هستی است. هستی در هستن برای دیگری و سوبژکتیویته در کنش های ارتباطی انسان با دیگری و متعاقب آن با مراقبت از دیگری در برابر مرگ متحقق می شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
نویسنده:
مریم نصراصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه اخلاق از زمان افلاطون و ارسطو تا چند دهه پیش نه فقط ساخته فلاسفه مرد بوده که متناسبِ مخاطب مرد هم پرداخته‌ می‌شده است. در دهه‌های اخیر زنان فیلسوف در حوزه‌های گوناگون فلسفه اخلاق قلم زده‌اند. برخی به اخلاق فضیلت-بنیاد جان تازه‌ای بخشیده‌اند؛ برخی اخلاق مراقبت-بنیاد را پرورانده‌اند و برخی مانند فمینیست‌های رادیکال از اخلاق عشق سخن گفته‌اند. گرچه این متفکران همگی به یک نحله فکری تعلق ندارند، اما از نوشته‌های آنان آوای مشترکی به گوش می‌رسد که با جریان غالب در فلسفه اخلاق متفاوت است. این مقاله به بررسی این صدایِ متفاوتِ مشترک پرداخته‌ و نشان داده است که این متفکران، در تقاضا برای به رسمیت شناختن عواطف و روابط انسانی در فلسفه اخلاق متفق هستند. با به رسمیت شناختن عواطف و روابط، مفهوم خودآیینی به چالش کشیده شده و مرزهای فاعل اخلاقی از درون و بیرون تغییر می‌کند. خودِ اخلاقی نه تنها نسبت به اعمال جوارحی که نسبت به حالات درونی خود نیز اخلاقاً مسئول بوده و باز مسئولیت اخلاقی متفاوتی نسبت به دیگرانِ نزدیک خود خواهد داشت. ورود نگاه جنسیتی به اخلاق در نهایت همیشه به دنبال واگرایی ذاتگرایانه نیست که پیشنهاداتی برای دستیابی به همگرایی دارد که در این مقاله بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 123
نویسنده:
عارف نریمانی , محمدعلی پرغو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده استعمار غربی که در طی قرون متوالی، به عنوان بخشی جدایی­ناپذیر از تاریخ جدید غرب و تاریخ جهان بوده است، دارای مبانی فکری مسلط و هژمونی و گفتمانی غالب برای خود می­باشد که نه تنها بر­انگیزاننده­ی عمل استعمار است، بلکه در تشدید و تداوم آن نیز تأثیر زیادی داشته است. استعمار به صورت عمیقی در رابطه با تفکری است که با ایجاد تقابل­ها و تمایزات دو شقی بین خود و دیگری، با تعریف خود و دیگری، و کسب هویت از این راه، خود را در موضعی والا قرار می­دهد. بر مبنای چنین رابطه­ای، انسان غربی در موضعی قرار می­گیرد که در تفکر مسیحی به عنوان رستگاری شناخته می­شود و در دوران جدید این رستگاری دینی جای خود را به مفاهیم جدید برآمده از متافیزیک عصر جدید می­دهد. بر این اساس، استعمار که به سلطه­ی غربی و اروپایی بر دیگری منفی می­انجامد به عملی موجه و همسو با طرح کلان تاریخی بدل می­شود. در این مقاله این جنبه از استعمار با روش تحلیلی – انتقادی به بررسی گذاشته شده است. آنچه از مباحث مطرح به دست آمده، بر همسویی عمل استعمار و ایستار­های آن با مبانی متافیزیکی و فلسفه­ی تاریخ حاکم دلالت دارد که به معنای اثبات فرض عمده­ی آغازین می­باشد.
صفحات :
از صفحه 109 تا 132
نویسنده:
شیرزاد پیک حرفه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در پیِ نشان دادن این نکته است که «دموکراسی» لزوماً «آزادی» و «حقوق بشر» را تضمین نمی‌کند و علل پیدایش این ناسازگاری و راه‌کارهای سازگار کردن آنها را در آرای جِیمز مَدیسن، اَلِکسی دو تُکویل و جان استوارت میل واکاوی می‌کند. «پدران بنیان‌گذار آمریکا» و «نویسندگان مقالات فدرالیست» به احتمال پیدایش این ناسازگاری پی برده و با پیروی از لاک و مُنتِسکیو مجموعه‌ای از «ابزارهای قانونی» را برای پاس‌داری از «آزادی» و «حقوق بشر» پیش‌نهاد کرده بودند. باوجوداین، این مقاله با تفکیک «علل اجتماعی و فرهنگی» از «علل سیاسی و قانونی»، به‌کارگیریِ «ابزارهای قانونی» صرف را برای حل این مشکل راه‌گشا نمی‌‌داند و با بهره‌گیری از مشاهدات و استدلال‌های تکویل در دموکراسی در آمریکا، تمایز او میان «زورگویی ملایم» و «ستم‌گری اکثریت» و نیز مفهوم «توافق همگانی» در جعل رضایت نوآم چامسکی و اِدوارد اِس. هِرمن، گونه‌های محتمل «ستم‌گری» و «زورگویی» در یک نظام دموکراتیک، تأثیر «زورگویی ملایم» بر «خودسانسوری»، «فشارهای سیاسی و اجتماعی بر دگراندیشان» و ناکارآمدی «ابزارهای قانونی» صرف را در حل این مشکلات واکاوی می‌کند. در پایان، بسط نظریه «زورگویی ملایم» در نظریه «زورگویی عرف» میل و راه‌‌کارهای نظری و عملی او برای حل این مشکل واکاوی می‌شوند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 39
نویسنده:
مریم صانع پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقل انسانبه عنوان وجه تمایز وی از حیوانات، اصلی ترین عامل شکل دهندة تمدن بشری بوده است و محرومیت از عقل به منزله محرومیت از حضور در فرآیند تمدن بشری تلقی می شود. در اسطوره های یونان باستانیعنی اولین زمینه های فرهنگی غرب زنان موجوداتی غیرعقلانی و احساسی توصیف می شدند.این طرز تلقی با فیثاغوریانکه بنیانگذاران فلسفهیونان بودند ادامه یافت و سپس در تاریخ فلسفة غرب تا دوره روشنگریپیش رفت. به این ترتیب حوزة اجتماعی دوره روشنگری به مردان، و حوزة خانوادگی به زنان اختصاص یافتو عقل مردانه یکه تاز عرصه تمدن شد.با تولد و گسترش جنبش های فمینیستی فیلسوفان زنانه نگر پا به عرصة تفکر گذاشته اند و عقل مردمحور مدرن را مورد نقادی قرار داده اند.. ایشان به بازخوانی تفکر فلسفی پرداخته اند تا زنان را از حاشیه به متن حیات انسانی وارد کنند وبا ورود عقل مادرانه به نظریه پردازی ها و سیاستگذاری های اجتماعی، مهربانی و صلح را به جامعه بشری بازگردانند. در این مقاله پس از تحلیل عقل مذکر و نقادی آن توسط فیلسوفان زنانه نگر راهکارهای نظریه پردازان فمینیست تحلیل و ارزیابی می شود، و در نهایت معیارهایی برای عقلانیتارائه می شود که از آسیب دوگانه انگاری انسا ن ها به عنوان سوژه / ابژه ، من / دیگری، اصلی / فرعی، در امان باشد و طرحی همدلانه برای حیات انسان دراندازد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 96
نویسنده:
نعمت‌الله عبدالرحیم‌زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ثالس بنابر سنت ارسطویی به عنوان نخستین فیلسوف شناخته می‌شود اما او در یونان باستان مرد دانا یا سوفوس نامیده می‌شد. سوفوس و سوفیا به معنی دانایی در آن زمان به دو وجه از شناخت و عمل دلالت داشت چنان که ثالس در فهرستی از هفت دانای قدیم نام برده می‌شد که جز او، مابقی سیاستمدار و قانونگذار بودند. روایات مربوط به ثالس حکایت از هر دو وجه دارند به گونه‌ای که این روایات او را مردی نشان می‌دهند هم اهل نظر و هم اهل عمل. این دو وجه از نظر و عمل با تحلیل مفهوم آرخه در تعلیم او بهتر دانسته می‌شود چنان که با این تحلیل، معلوم می‌شود آرخه در اندیشه وی همان گونه که معنای بن و اصل را در کیهان دارد و مبنای کیهان‌شناسی او است، دلالت بر حکومت و سلطه نیز دارد و مبنای اندیشه سیاسی او بر همین مفهوم استوار است. هدف مقاله حاضر این است که با ارایه این تحلیل دو وجه از نظر و عمل در مفهوم سوفیا روشن گردد و معلوم شود که ثالس به عنوان یک سوفوس نه تنها یک اندیشمند، بلکه اندیشمندی بود که اندیشه‌اش را در پیوند با عمل دنبال می‌کرد.
صفحات :
از صفحه 41 تا 65
  • تعداد رکورد ها : 170