چکیده :
ابنمیثم بحرانی یکی از بزرگترین دانشمندان قرن هفتم هجری میباشد که آثار ارزشمندی در زمینهی علوم عقلی و نقلی از خود به جا گذاشته است.
آثار و روش کلامی او در بین تألیفاتش, چنان درخششی دارد که وجههی کلامی وی را قوت میبخشد.
محقق بحرانی در نوشتههای کلامی خویش، از روش عقلی و نقلی استفاده کرده است؛ لیکن تکیه و بهره جویی وی از عقل, بسی بیشتر از نقل به چشم میخورد.
در این نوشته, آرای ابنمیثم در مورد خداشناسی, راهنماشناسی و فرجام شناسی, بررسی میشود.
ابنمیثم، معتقد به معرفت فطری به خداوند است، لیکن او این نوع معرفت را به طور کامل، از برهان عقلی، مستغنی نمیداند.
او معتقد است که ماهیت خداوند و ممکنات, متفاوت است.
محقق بحرانی, درد و لذت را از صفاتی میداند که باید از خداوند, سلب کرد.
او برخلاف فلاسفه, معتقد است که خداوند, عالم به جزئیات است.
او قائل است که صفات خداوند, عین ذات او هستند و زیادت صفات بر ذات, فقط به حسب اعتبار عقلی صحیح است.
ابنمیثم، ارادهی خداوند را به علم خاص او به مصالح، ارجاع میدهد.
وی در کتاب قواعد المرام, ذکر میکند که افعال الهی, دارای غرض هستند؛ لیکن در شرح نهج البلاغه, خلاف این مطلب را قائل شده است.
طبق عقیدهی او, حضرت محمد9 قبل از بعثت, پیرو هیچ شریعتی از انبیای گذشته نبوده است.
ابنمیثم صفات لازم برای امام را, عصمت, داشتن اصول کمالات, افضلیت, بری بودن از عیوب, منصوص بودن, اختصاص به کرامت و علم به کل دین میداند.
ابنمیثم بیان علت غیبت امام دوازدهم را واجب نمیداند؛ لیکن علت این غیبت را از طرف امت میداند.
ابنمیثم از قائلین به معاد جسمانی است؛ لیکن بعد از نقل قول حکما در مورد توأم بودن معاد جسمانی و روحانی, هیچ اشکالی بر سخن آنان وارد نمیکند.
او معتقد است که انسان دارای اجزای اصلیهای است که از اول تا آخر عمر, باقی میمانند.
اودر کتاب قواعد المرام تجرّد نفس را قبول نمیکند و به خاطر همین, معاد روحانی را رد میکند، لیکن در کتاب شرح المائه کلمه لأمیرالمومنین، اعتراف به مجرّد بودن نفس میکند.