چکیده :
اوضاع ایران در اواخر قرن هشتم هجری با حوادثی همراه شد که سبب تأثیرگذاری در مسائل فرهنگی و فکری آن دوران شد.
با تأسیس دولت صفوی، تشیع به عنوان مذهب رسمی اعلام و وارد جریانهای اجتماعی شد و عالمان و اندیشمندان شیعه نیز از حالت انفعالی خارج شدند.
با وارد شدن تفکر عقلانی به این جریانها، آرای جدید در میان حکما و متکلمان به وجود آمد، در قرن دهم حکمت الهی با تحولات اساسی روبهرو شد و فلسفة اسلامی که مبتنی بر آموزههای شیعی بود، به وسیلة ملاصدرا و با الهام گرفتن از اندیشة عارفان و حکیمان پیشین، وارد دوره تازهای شد.
ملاصدرا با وارد کردن مسائلی تازه در فلسفه، مکتبی جدید به نام حکمت متعالیه بنیان نهاد و با این مکتب، فرایند شرعی شدن عقل در مسیر تازه قرار گرفت و به اختلافات عقلگرایان و باطنیگرایان از دین پایان داد.
ملاصدرا اختلافات را با سبکی جدید حل کرد.
او با استفاده از روش فلسفی خود، سعی در تبیین، تحکیم و دفاع از اعتقادات داشت و نوعی کلام فلسفی ایجاد کرد و در این مسیر، با استفاده از روشهای استدلالی مشاء، تجربههای شخصی عارفان و با تأویلهای تازهای از آیههای قرآن و پایههای اعتقادی، توانست شیوة جدیدی از دینشناسی فلسفی، یعنی کلام فلسفی را به وجود آورد، بعد از او، شاگردانش این مسیر را ادامه دادند و هریک نقش مهمی در شکوفا کردن کلام فلسفی ملاصدرا ایفا کردند.
این پژوهش، ضمن بررسی رویکردها و دورههای مختلف علم کلام، به جایگاه مهم ملاصدرا در به اوج رساندن این رویکرد اشاره کردهاست و با روشی توصیفیـ تحلیلی به تبیین این مسئله پرداختهاست.
the situation in iran at the end of the 8th century of hijri was accompanied by events that had an impact on the cultural and intellectual issues of that time.
with the establishment of the safavid government, shiism was declared as the official religion and entered the social currents, and shiite scholars and intellectuals also came out of the passive state.
with the introduction of rational thought into these currents, new opinions emerged among sages and theologians.
in the tenth century, divine wisdom faced fundamental changes, and islamic philosophy, which was based on shia teachings, was created by mulla sadra and inspired by the thoughts of mystics.
and the previous sages entered a new era.
by introducing new issues in philosophy, mulla sadra founded a new school called hekmat al-mota'aliyeh, and with this school, the process of making the intellect legitimate was put on a new path and ended the differences between rationalists and esotericists about religion.
mulla sadra resolved disputes with a new style.
using his philosophical method, he tried to explain, consolidate and defend beliefs and created a kind of philosophical discourse, and in this way, using the reasoning methods of masha, the personal experiences of mystics, and with new interpretations of the verses of the qur'an and the foundations of belief.
he was able to create a new way of philosophical theology, that is, philosophical theology, after him, his students continued this path.
and each of them played an important role in the flourishing of mulla sadra's philosophical theology.
this research, while examining different approaches and periods of theological science, has pointed out the important position of mulla sadra in bringing this approach to its peak and explained this problem with a descriptive-analytical method