جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 11
حواس چشایی و بویایی از دیدگاه حکمت متعالیه و علوم اعصاب
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حس چشایی و بویایی از حواسی است که مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب چشایی و بویایی وسیله­ای برای درک بوها و مزه­ها است. در مورد چگونگی درک بو و مزه با نگاه به داده­ها و استدلال­های این علوم، این تبیین­ها مکمل همدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب محرک‌های شیمیایی در مراتب حس چشایی و بویایی فرآیند پیچیده­ای را در سیستم چشایی و بویایی پشت سر می‌گذارند که در نهایت منجر به ادراک بو و مزه می­شود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از این حواس را مخدوش می‌داند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء می­کند. بر این اساس در این پژوهش به مقایسه دیدگاه علوم اعصاب و ملاصدرا در مورد ادراک چشایی و بویایی پرداخته می­شود. هم­چنین طبیعیات استفاده شده در نظریات ملاصدرا با استفاده از علوم نوین مورد بازبینی قرار می­گیرد. بدین ترتیب به نظر می­رسد با توجه به نظریات علوم اعصاب در زمینه­ انواع مزه­ها، باید تغییری در این زمینه در حکمت متعالیه انجام شود.
صفحات :
از صفحه 418 تا 435
بررسی نظریات فیزیکالیستی ِ درباب ذهن از دیدگاه  عصب شناسی و حکمت متعالیه
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
صفحات :
از صفحه 8 تا 15
شنوایی از دیدگاه ملاصدرا و عصب‌شناسی
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوه‌ای معرفی می‌شود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافته‌های علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس و خیال (حافظه) فرآیند پیچیده‌ای را در سیستم شنوایی محیطی و مرکزی پشت سر می‌گذارند که منجر به ادراک شنوایی می‌شود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از شنوایی را مخدوش می‌داند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء می‌کند. در واقع این روح است که حقیقت صوت را خلق می‌کند. این ماهیت تجردی شنوایی، خود را در مراحل بالاتر آن، یعنی شنود مثالی و عقلی، آشکارتر می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 151 تا 179
بررسی و تحلیل لامسه و قوای آن از دیدگاه ملاصدرا و عصب‌شناسی
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی ، فاطمه زاهدی سالانقوچ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم­ترین و پیچیده­ترین حواس انسان، حس لامسه است. لامسه سردی، گرمی، زبری و نرمی، درد و امثال آن در اشیا را به‌وسیله­ی پوست درمی‌یابد. تعریف این حس در فلسفه اسلامی و عصب­شناسی تعریف مشترکی است. لکن عصب­شناسی با تفصیل بیشتری فرایند لامسه را ذکر کرده است. طبق فلسفه ملاصدرا این تفصیل در مورد فرایند لامسه قابل پذیرش است، اما به اعتقاد ملاصدرا علوم اعصاب صرفا علل اعدادی ادراک را مورد بررسی قرار می­دهند. این تبیین در مورد علل اعدادی در آثار ملاصدرا با توجه به طبیعیات زمان ملاصدرا نیز ذکر شده است. بنابراین پیشرفت‌های علوم طبیعی مراحل اعدادی را با تفصیل بیشتر و دقیق­تری مطرح می­کند، اما پس از این مراحل است که ادراک توسط نفس اتفاق می­افتد. قوای لامسه نیز از جمله مباحث مشترک فلسفه ملاصدرا و علوم اعصاب است. علوم اعصاب براساس گیرنده­های حسی و فلسفه­ی ملاصدرا براساس ملموسات قوای لامسه را تقسیم­بندی می­کنند. به نظر می­رسد در این زمینه بهتر است مباحث مربوط به قوای لامسه با توجه به یافته­های علوم اعصاب تغییر یابد.
صفحات :
از صفحه 373 تا 388
بررسی دیدگاه‌های متفکران مسلمان در باب سازگاری نظریه‌ی تکامل با متون دینی
نویسنده:
پدیدآور: زهره سلحشور سفیدسنگی ؛ استاد راهنما: سیدمرتضی حسینی شاهرودی ؛ استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسأله‌ی حرکت و تغییر جهان، از قدیمی‌ترین مسائل فلسفی است که مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. مسأله‌ی حرکت و تغییر پدیده‌های مادی در فلسفه‌ی غرب تا یونان باستان قابل پی‌گیری است. هراکلیتوس معتقد بود این جهان سراسر حرکت و تغییر است و این تغییر و تحول دائمی است.در فلسفه‌ی اسلامی نظریه‌ی حرکت جوهری از ابداعات ملاصدرا است و پیش از او این نظریه مورد انکار قرار می‌گرفت. ملاصدرا بر اساس دو نظریه اصالت وجود و مشکک بودن وجود اثبات کرد که طبیعت جوهر هر موجود مادی اوّلاً قابل اشتداد است و ثانیاً متحرّک بالذات است.از آن‌جایی که اصل حرکت شامل تمام موجودات می‌شود از اینرو نظریه‌ی تکاملِ مبتنی بر اصل حرکت و تغییر توسط چارلز داروین با تکیه بر مستندات و شواهد متعددی در زیست‌شناسی مطرح شد. بر طبق این نظریه، انواع یا گونه‌های موجودات در طول زمان یکسان و ثابت نمانده‌اند، بلکه دست‌خوش تغییر و تحوّل شده و متناسب با شرایط، تطوّر یافته‌اند. این نظریه سابقه‌ای کهن دارد، اما از قرن نوزدهم به صورت جدّی‌تری در حوزه‌ی علوم طبیعی مطرح شده است. نقطه‌ی عطف در طرح این نظریه، منشأ انواع چارلز داروین است که اثری بسیار مهم در تاریخ علوم طبیعی محسوب می‌شود. داروین در این کتاب و سپس در منشأ انسان از این نظریه صورت‌بندی علمی و مبتنی بر شواهد تجربی به دست داد که در مجامع علمی با استقبال مواجه شد و سبب گردید گاه اصطلاح «داروینیسم» به عنوان مترادف نظریه‌ی تکامل یا تطوّر انواع به کار رود. نظریه‌ی داروین امروزه در عالم علم با پرسش‌های فراوان مواجه شده، اما نظریه‌های مبتنی بر تکامل یا تطوّر انواع هم‌چنان مطرح است. مابین نظریه‌ی حرکت جوهری و نظریه‌ی تکامل شباهت بسیاری وجود دارد. در هر دو این نظریه‌ها تنها امر ثابت، اصل قانون تغییر است با این تفاوت که در نظریه‌ی تکامل در پی شناخت علل زیستی و طبیعی تغییرات جانداران است اما حرکت جوهری شامل تمامی موجودات مادّی اعم از جاندار و غیر جاندار است و هم‌چنین تنها با استفاده از دلائل فلسفی تغییرات را تبیین می‌کند.اما با وجود شباهت‌هایی که می‌توان بین نظریات ملّاصدرا در باب حرکت جوهری و تغییر تدریجی موجودات مادّی و هم‌چنین اعتقاد به واسطه بین موجودات با نظریه‌ی تکامل یافت؛ نظریه‌ی حرکت جوهری جز این را بیان نمی‌کند که تنها امکان تبدل انواع وجود دارد و به عبارت دیگر تبدل انواع مانع عقلی ندارد و حرکت جوهری نسبت به تبدّل انواع لابشرط است.اما براساس دیدگاه اصالت ماهیّت و امتناع انقلاب ماهیّت، حرکت جوهری محال و انواع ثابت و بدون تغییر هستند. لکن از آن‌جایی که این دیدگاه ابطال شده است بنابراین بر اساس این دیدگاه فلسفی، ثبوت انواع باطل است.هم‌چنین در مورد نظریات فیلسوفان در باب ظهور تدریجی موجودات دلیلی وجود ندارد که این‌ نظریات دالّ بر تکامل باشند اما این ترتیب زمانی در پیدایش موجودات و هم‌چنین موجودات حدّ واسط را می‌توان به پیدایش تدریجی موجودات در یافته‌های زمین‌شناسی مشابه دانست که این یافته‌ها از جمله شواهد نظریه‌ی تکامل است.نظریه‌ی تکامل در حوزه‌ی دینی نیز با رویکردها و مواضع مختلفی رو به رو شد. آن دسته از تجدّدگرایانی که به دین پایبند بودند، کوشیدند نوعی سازگاری بین این نظریه و متون مقدّس ایجاد کنند. از اینرو تفسیرهایی مانند خلقت انسان از متون مقدّس به عمل آمد که نظریه تکامل تدریجی را نتیجه می‌داد.از سوی دیگر، عدّه‌ی قابل توجّهی از دانشمندان علوم دینی و مفسّران قرآن از جمله طباطبایی و مکارم شیرازی با این نظریه مخالفت کردند و این نظریه را به استناد این‌که با ظاهر آیات قرآن ناسازگار است باطل شمردند. البته دیدگاه‌های عالمان دینی در این باب یکسان نیست. حتّی بعضی از آن‌ها مانند محمود طالقانی و علی مشکینی این نظریه را پذیرفتند و تعارضی بین آن و قرآن کریم ندیده‌اند و بعضاً معرفت‌شناسی دینی مبتنی بر آن را عمیق‌تر یافته‌اند. البته برای رفع تعارض بین علم و دین هر کدام از مخالفان و یا موافقان راه‌حل‌هایی را مطرح کردند که به آن‌ها پرداخته شد. به نظر نگارنده با توجه به بررسی تفاسیری که از برخی آیات در مورد خلقت انسان مطرح شد، دیدگاه طباطبایی مخصوصاً با توجه به آیه‌ی 59 سوره‌ی آل عمران صحیح‌‌تر به نظر می‌رسد، البته این به منزله‌ی ردّ کامل نظریه‌ی تکامل نمی‌باشد بلکه فقط این نظریه در خصوص تکامل نوع انسان فعلی در تعارض با قرآن انگاشته می‌شود و حتّی اگر در زیست‌شناسی این نظریه به اثبات برسد می‌توان خلقت انسان را معجزه دانست.
تحلیل مفهوم آگاهی از دیدگاه ملاصدرا و پیوند‌گرایی
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله­ی آگاهی از مهم‌ترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کرده­اند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت می­دهند و بر این اساس ویژگی­های مربوط به آگاهی را تبیین می­کند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ماده نسبت می­دهد. از این­رو از دیدگاه وی نمی­توان آگاهی را به ماده تقلیل داد. این در حالی است که نظریات فیزیکالیستی مانند نظریه­ی پیوند­گرایی آگاهی را به ماده نسبت می‌دهند. طبق نظر پیوند­گرایان می­توان آگاهی را با استفاده از شبکه­های عصبی مصنوعی تبیین کرد. اما این نظریه بر خلاف ادعای خود ناتوان از تبیین اقسام و ویژگی­های ­آگاهی است. در این نظریه دلیلی که باعث می­شود آگاهی را به شبکه‌های عصبی نسبت دهند این است که آگاهی را مساوی با پردازش اطلاعات می­دادند. در حالی که طبق نظر ملاصدرا آگاهی (درک اطلاعات) معمولاً همراه با پردازش اطلاعات هست، اما پردازش اطلاعات بدون آگاهی نیز امکان پذیر است. از این­رو مطابق دیدگاه ملاصدرا نمی­توان رابطه آگاهی و پردازش اطلاعات، را تساوی دانست.
صفحات :
از صفحه 141 تا 163
بررسی مفهوم «من» و آگاهی از دیدگاه حکمت متعالیه و عصب‌شناسی
نویسنده:
زهره سلحشور سفیدسنگی، محمدکاظم علمی سولا، علیرضا کهنسال، علی مقیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث آگاهی و «من» از مهم‌ترین مباحث تاریخ فلسفه است. ملاصدرا مانند سایر فلاسفۀ اسلامی، مفهوم «من» و آگاهی را به نفس نسبت می‌دهد. لکن وی بر خلاف فلاسفۀ پیشین سعی کرد تبیینی یگانه‌انگارانه از رابطۀ نفس و بدن ارائه دهد تا مشکلی را که پیشینیان بر اساس تبیین دوگانه‌انگار از نفس و بدن داشتند، حل کند. از نظر وی، انسان را جوهری در حال حرکت است که از نحوۀ وجود ضعیف‌تری به نام بدن به نحوۀ قوی‌تری از وجود به نام نفس مجرد تبدیل می‌شود. این در حالی است که در علوم اعصاب، آگاهی را به مغز نسبت می‌دهند و معتقدند که «من» نیز از آگاهی به دست می‌آید. اما عصب‌شناسان هنوز توضیح کاملی دربارۀ چگونگی آگاهی ارائه نکرده‌اند. از این رو با استفاده از آسیب‌های مغزی که باعث تغییر و از دست دادن آگاهی می‌شود، نظریۀ خود را توجیه می‌کنند. لکن از آنجا که در حکمت متعالیه، نقش مغز در فرایند آگاهی انکار نشده است، این دلیل برای توجیه مادیت آگاهی کفایت نمی‌کند. طبق دیدگاه حکمت متعالیه، آگاهی را نمی‌توان صرفاً به ماده (مغز) نسبت داد، هرچند که فعل و انفعالات مغز، زمینه‌ساز آگاهی هستند. اما طبق این دیدگاه، آگاهی و «من» امر مجردی است که عامل وحدت‌دهندۀ ادراکات مختلف است و توانایی تجزیه و تحلیل و مقایسۀ این ادراکات را دارد، در حالی که در علوم اعصاب، در مورد چنین عاملی، تبیینی ارائه نشده است.
بررسی عنصر ثبات در حافظه از دیدگاه حکمت متعالیه و عصب‌شناسی
نویسنده:
محمدکاظم علمی سولا، زهره سلحشور سفیدسنگی، علیرضا کهنسال، علی مقیمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حافظه قابلیتی است که باعث می‌شود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم می‌شود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آن‌ها را یادآوری کند. از این‌رو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی می‌مانند و این عدم تغییر باعث می‌شود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن می‌داند. از نظر وی امر مادی همواره در حال حرکت است، بنابراین تغییرپذیر است. اما عصب­شناسان هر حرکتی را تغییر تلقی نمی­کنند، از این­رو حرکاتی را که در سطح جهان اتم و کوچک‌تر اتفاق می­افتد، باعث تغییر در سطح کلان­تر یا همان ماده­ در سطح زیستی نمی­دانند. هر چند از نظر حکمت متعالیه تغییر محسوب شود. عصب­شناسان تغییراتی را باعث تغییر حافظه می­دانند که در سطح سلول­های عصبی رخ دهد. از این­رو ثبات حافظه را به ثبات رمزگذاری ژن‌ها و به تبع آن رمزگذاری نورون‌ها نسبت می‌دهند، و اگر اختلالی در این عملکرد رخ دهد منجر به از دست دادن حافظه می‌شود. پس از نظر ایشان حافظه مادی است و به رغم مادی بودنش در شرایط متعارف تغییری در صور ادراکی ذخیره شده آن رخ نمی‌دهد. بدین ترتیب برای اثبات تجرد حافظه باید از دلایل دیگر بهره گرفت.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
لوازم وجودشناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی نظريه اتحاد عاقل و معقول
نویسنده:
مرتضی حسينی شاهرودی, زهره سلحشور سفيدسنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 21 تا 34
علم حضوری از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مرتضی حسینی شاهرودی، زهره سلحشور سفیدسنگی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اسلامی طرح مسئله علم حضوری به صراحت در آثار سهروردی یافت می شود و پس از او صدرالمتألهین آن را بسط داده است. سهروردی علم را به ظهور و نور تعریف کرده و ملاصدرا از این تعریف سود جسته است. هر چند ملاصدرا در مسئله ابصار با سهروردی مخالفت می کند، اما در مواردی همچون حصول مدرکات خیالی از او متأثر است. از جمله موارد اختلاف این دو می توان به مسئله ابصار، مادی یا مجرد دانستن قوه خیال، و اتصال یا اتحاد نفس با عقل فعال و از نقاط اشتراک می توان به تعریف علم اشاره کرد. این نقاط افتراق و اشتراک برآمده از مبانی هر یک از این دو فیلسوف از جمله قابل یا فاعل دانستن نفس نسبت به صور و تعریف غیر ماهوی علم است؛ مثلاً مبنای این که نفس قابل یا فاعل صور است باعث تفاوت در نظریه ابصار و مبنای تعریف غیر ماهوی از علم باعث اشتراک در تعریف علم شده است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 33
  • تعداد رکورد ها : 11