جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
ارتباط پوشاندن صورت پیامبر (ص) در نگارگری ایرانی دوره صفوی با عقاید حروفیه
نویسنده:
مونا میرجلیلی مهنا ، سید ابوالقاسم حسینی ، سید محمد حسین نواب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دوره صفویه در تاریخ ایران دوره اسلامی از لحاظ تحولات سیاسی‌اجتماعی و مذهبی اهمیت خاصی دارد. این اهمیت با بررسی آثار هنری این دوره دوچندان می‌شود، به‌خصوص در راستای اهمیت نگاره‌های مذهبی و تصویرگری پیامبر (ص) «انقلاب تصویری» رخ داد و آن پوشیده‌شدن صورت ایشان با پارچه‌ای سفید بود. محققان بیشتر بر تأثیرات کلامی‌فقهی در این انقلاب تصویری تمرکز داشته‌اند و به تأثیر برخی مکاتب فکری توجه نشده است. آیا عقاید فکری مکتب حروفیه را می‌توان مؤثر و مرتبط با این انقلاب تصویری دانست؟ حروفیه، که فضل‌الله استرآبادی (740-796 ه.ق.) در قرن هشتم بنیان نهاد و تا عهد شاه‌عباس به حیات خود ادامه داد، برای حروف الفبا تقدس خاصی قائل بودند. آنها معتقد بودند اسماء و صفات الاهی به ‌صورت حروف در صورت انسان متجلی می‌شود. رهنمودهای آنان را در اشعار شاه‌اسماعیل اول، مؤسس سلسله صفویه، می‌توان دید. با توجه به اهمیت صورت در اندیشه حروفیان و ارتباط آن با اسماء و صفات الهی، به‌خصوص پیامبر (ص) به ‌عنوان تجلی‌گاه صفات الاهی، به نظر می‌رسد بین اندیشه آنان و پوشاندن صورت پیامبر (ص) در نگاره‌های دوره صفوی ارتباط مؤثری وجود دارد. لذا در این پژوهش به روش توصیفی‌تحلیلی ارتباط افکار حروفیه با پوشاندن صورت پیامبر (ص) در نگاره‌های مکاتب تبریز، قزوین-مشهد بررسی شده است. به ‌طور حتم دلایل دیگری در این نوع تصویرسازی نقش داشته است که در این مقاله به آن نمی‌پردازیم.
صفحات :
از صفحه 97 تا 127
تقاطع میان تجربۀ دینی و تجربۀ زیبایی‌شناختی
نویسنده:
سیدمحمدحسین نواب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی تقاطع میان تجربۀ دینی و تجربۀ زیبایی‌شناختی، می‌تواند نسبت میان دین و هنر را بیش از پیش روشن کند. میزان اشتراکات و شباهت‌ها مشخص می‌کند که آیا منشأ واحدی در کار است؟ آیا از هردو می‌توانیم نتیجۀ یکسانی انتظار داشته باشیم؟ نوشتار پیش رو در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه‌ای و در استنتاج، از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است. زمینه‌های مشترکی همچون نهضت‌های فلسفی و ادبی در شکل‌گیری تجربۀ دینی و تجربۀ زیبایی‌شناختی نقش داشته‌اند. سوبژکتیویسم کانت بر هردو تأثیر جدی داشته است و از حیث معرفت‌شناختی تشابهات بسیارنزدیکی به هم دارند. پس از سوبژکتیویسم کانت و فروکاستن دین به تجربۀ دینی و زیبایی به تجربۀ زیبایی‌شناختی، بسیاری احساس کردند که رابطۀ میان دین و هنر به‌کلی منقطع شده است و اندیشه‌های دوران مدرن توانسته است این ارتباط وثیقِ دوران کلاسیک را از بین ببرد؛ امّا بعد از مطالعۀ اشتراکات میان تجربۀ دینی و تجربۀ زیبایی‌شناختی، می‌توان احساس کرد به‌‌رغم پروژۀ کانتی در تفکیک دین و زیبایی، به‌قدری این دو به هم نزدیک هستند که برخی تجربۀ زیبایی‌شناختی را ادامۀ تجربۀ دینی با واسطه‌های متفاوت می‌دانند و بعد از کانت نیز، درهم‌تنیدگی زیبایی و دین از میان نرفته است.
صفحات :
از صفحه 219 تا 238
کاربست مبانی معرفت‌شناختی حکمت متعالیه در هنر موسیقی
نویسنده:
حسین شایسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم موسیقایی یا محتوای «موسیقی متعالی»، همان نفس‌الامر محتوای موسیقی است. درک این محتوا ادراکی حضوری و مطابق با واقع است. از این رو اتصاف آن به صدق و کذب، بی معنا بوده است و مطابقت آن با نفس الامر، بدیهی شمرده می‌شود. این محتوا که متأثر از مبانی معرفت‌شناختی حکمت متعالیه است، با حاکمیت عقل متعالی بر دیگر قوای ادراکی نفس و در پی اتصال عقل مستفاد به عقل فعال حاصل می‌شود. از این رو به تمامه شکوفایی و فعلیت در عقلانیت را به نمایش می‌گذارد. ادراک حضوری مفهوم موسیقایی در زمره ادراکات بدیهی است و از آن جا که «ادراک» در این مکتب، معادل با وجود است، به تبع قاعده تشکیک وجود، به تناسب مراتب نفوس، محتوای موسیقی نیز از دیدگاه حکمت متعالیه دارای مراتب و متصف به وصف «دانی» و «عالی» خواهد بود. قطعا محتوای «موسیقی متعالی» از اعلی درجه غنا و عقلانیت برخوردار خواهد بود.نفس الامر در مورد فرم موسیقی متعالی نیز همان «زیبایی» در ساختار و فرم آن است. این فرم که به تبع حاکمیت عقل متعالی بر دیگر قوای ادراکی نفس از جمله وهم، حاصل می‌آید، فرمی در نهایتِ اعتدال و لطافت خواهد بود. «زیبایی» در حکمت متعالیه، معادل با «وجود» است و امری اصیل قلمداد می‌شود. پس درک آن نیز همچون درک «وجود»، درکی حضوری و دارای بداهت است. بنابراین تطابق با واقع در این جا نیز محرز می‌باشد. به دلیل حضوری بدیهی و بودن این ادراک، نمی‌توان درک زیبایی فرم موسیقی را متصف به صدق و کذب دانست. ولیکن می‌توان با توجه به ادراک مراتب زیبایی، فرم موسیقی را نیز متصف به وصف «عالی» و «دانی» کرد. قطعا فرم «موسیقی متعالی» با وجود ویژگی «اعتدال»، در اعلی درجه زیبایی خواهد بود.
در سنت اسلامی، اصالت با زیبایی شناسی است یا فلسفۀ هنر؟
نویسنده:
سید محمدحسین نواب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در سنت اسلامی، کمتر از هنر سخن به میان آمده است؛ به جز مواردی که در سنت فقهی از هنر یاد شده است، در فلسفه، بحثی دربارۀ ماهیت و تعریف هنر وجود ندارد. بحث از فلسفۀ هنر به گونه ای که در فلسفۀ غرب به ویژه پس از قرن هجدهم مطرح شده است به هیچ روی در کتاب های فلسفی، عرفانی و حکمی دانشمندان مسلمان نیامده است. در کتاب های عرفانی فقط در موارد اندکی در پی بحث فتوت نامه ها یا بحث از نور، اشاراتی به هنر شده است. اما در همین کتاب ها به طور مفصل به زیبایی اشاره شده است. زیبایی به عنوان بحث پیرو وجود، مورد اشارۀ بیشتر عارفان واقع شده است. برخی از عارفان، در ادامۀ بحث از زیبایی حضرت حق به بحث نفس زیبایی حسی پرداخته اند و اصطلاحاتی چون زیبایی، جمال، حسن و ملاحت را شرح کرده اند.بنابراین باید با نظامی متفاوت از آنچه هست و بدون اینکه فلسفۀ غربی را سنجه ای برای فلسفۀ اسلامی قرار دهیم، به بررسی زیبایی و هنر در سنت اسلامی بپردازیم. آنچه در سنت اسلامی با آن روبه رو هستیم، زیبایی شناسی است؛ البته از نوع غیرحسی آن. همچنین نباید با تحمیل متون غربی بر متون حِکمی سنت اسلامی به دنبال فلسفۀ اسلامی هنر باشیم. با جستجوی واژگان مشترک نمی توانیم یک نظام فلسفی مطابق با فلسفه غرب برای هنری که در دامن فرهنگ و تمدن اسلامی رشد کرده، بیابیم
صفحات :
از صفحه 115 تا 138
نظریّه ی اخلاقی زاگزبسکی: نظریّه ی فضیلت مدار الگوگرا
نویسنده:
شیما شهریاری,محمدحسین نواب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لیندا زاگزبسکی در نظریّه ی فضیلت مدار الگوگرا گونه ی جدیدی از نظریّه ی اخلاقی مبناگرا را عرضه می کند که در آن اشخاص الگو پایه ای ترین مؤلّفه ی اخلاقی در نظر گرفته می شوند. او در این نظریّه تلاش دارد تا تمام مفاهیم بنیادی اخلاق از جمله نتیجه ی خوب و فعل صواب را از راه ارجاع مستقیم به شخص الگوی خوب تعریف کند. یکی از مهم ترین پیامدهای این نظریّه در پسینی دانستن گزاره های اخلاقی نهفته است که این امر سبب توجّه ویژه ی این نظریّه به اخلاق روایی می شود. زاگزبسکی در این نظریّه با تأکید بر نقش برجسته ی عواطف در حوزه ی اخلاق نشان می دهد که شخص الگوی خوب را باید از راه حسّ عاطفی تحسین و تمجید شناسایی کرد. او برای پیش برد این دیدگاه خود، عاطفه را ادراکی معرّفی می کند که هم دارای حیث شناختی و هم دارای حیث ترغیبی است. از آن جا که این نظریّه بر کشش و جذابیّت خوبی مبتنی است، می تواند بنیان گیرا و جذّابی را برای اخلاق فراهم آورد و از همین روست که زاگزبسکی این نظریّه را برتر و موجّه تر از نظریّات دیگر اخلاقی به شمار می آورد. در این مقاله تلاش کرده ایم تا گزارش مختصری از نظریّه ی اخلاقی زاگزبسکی بدست دهیم و دیدگاه فلاسفه ی دیگر را نسبت به این نظریه بیان کنیم.
تأملی بر نسبت اکسپرسیونیسم با مذهب پروتستان
نویسنده:
جواد امین خندقی,سید محمدحسین نواب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از زمینه های پژوهش های میان رشته ای در حوزة فرهنگ، مطالعات مربوط به نسبت دین و هنر است. در میان نهضت های دینی، «پروتستانتیسم» به دلیل گره خوردن با «جریان اصلاح دینی» از اهمیت بالایی برخوردار شده است. در همین بستر فرهنگی، «اکسپرسیونیسم»، به عنوان یکی از مهم ترین مراحل تکامل اشکال هنری است. این نوشتار، درصدد بررسی وجوه ارتباط و اشتراک این دو جریان با استفاده از روش گردآوری اسنادی است. مبانی نظری در قالب بررسی موردی، با فیلم «اتاق کار دکتر کالیگاری»(1920) تطبیق داده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اکسپرسیونیسم و پروتستانتیسم، در یک وجه عام و سه وجه خاص با یکدیگر اشتراک دارند. بر این اساس می توان خوانش های دینی از آثار هنری ارائه داد. وجود تأثیر و تأثر میان دین، فرهنگ و هنر بر اساس فهم وجودی دین، وجه عام این ارتباط است. همچنین وجود اشتراک فرهنگی تاریخی، عنصر بیانی و محتوای تنش زا و تاریک در اکسپرسیونیسم، که نظیر آنها در الهیات پروتستانی نیز دیده می شود، بیانگر وجوه خاص این ارتباطند.
  • تعداد رکورد ها : 6